انسان پرهیزکار، از هدایت در راه درست برخوردار است

زادراه/ ثمرات تقوا (بخش اول)

مطلب ارزشمند دیگری که باید به آن توجه نمود این است، همان‌ گونه که در قرآن کریم و سخنان معصومین علیهم ‌السلام تقوا و پارسایی، چراغ هدایت و راهنمای انسان معرفی شده است، از هدایت الهی نیز به‌ عنوان عامل فزونی تقوا و پرهیزکاری انسان…

****************************************************

«زادراه/ ثمرات تقوا (بخش اول)»

پدیدآورنده: سید محمد شاهچراغی

دسته بندی: خطبه

هر آن‌ چه در عالم بهره‌ ای از وجود دارد، اعم از امور مادی و معنوی، دارای ثمره و فایده‌ است؛ حقیقتی که امام باقر علیه ‌السّلام در بیان ذیل به آن تصریح نموده‌ اند:

«لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ ثَمَرَة …»[۱]

«برای هر چیزی ثمره و نتیجه ‌ای است …»

دیگر این که شناخت فواید و ثمرات امور مختلف نقش بسزایی در عزم و انگیزه‌ ی انسان نسبت به آن دارد، به ‌همین جهت در آیات قرآن کریم و روایات معصومین علیهم ‌السّلام به آثار و نتایج موضوعات گوناگون به ‌ویژه امور معنوی و روحانی هم ‌چون صبر، جهاد، احسان، طهارت و … اشاره می ‌شود تا آدمی با طوع و رغبت به این صفات ارزشمند گرایش یافته و به‌منظور دارا شدن این خصائص ممتاز سعی و کوشش خویش را به ‌کار گیرد.

از جمله مهم ‌ترین اموری که در متون دینی مورد سفارش قرار گرفته و آثار و نتایج بی ‌شماری برای آن بیان شده، شجره ‌ی مبارکه‌ ی تقوا و پرهیزکاری است؛ ثمرات گران‌ بهایی که در برگیرنده ‌ی حیات مادی و معنوی انسان است و علاوه بر کامیابی و سعادت اُخروی، آرامش و خوشبختی در دنیا را برای انسان متقی به ارمغان می ‌آورد. بدین خاطر رسول گرامی اسلام صلّی ‌الله علیه و آله از تقوا و خویشتن ‌داری در برابر گناهان به‌ عنوان روزی پروردگار متعال یاد می ‌نمایند که خیر دنیا و آخرت را برای آدمی به ارمغان می ‌آورد؛

«مَن‏ رُزِقَ‏ تُقى فَقُد رُزِقَ خَيرُ الدُّنيا وَ الآخِرَة»[۲]

«به هر کس تقوى داده‏ شده، خير دنيا و آخرت روزی او گردیده است.»

خیر و برکت بزرگی که می ‌توان با تحقیق در آیات و روایات معصومین علیهم ‌السلام با مصادیق والای آن آشنا گردید و در مسیر دست ‌یابی به ثمرات ارزشمندش قرار گرفت.

بصیرت

از ضروریات زندگی بشر، داشتن بینش دقیق و فهم عمیق نسبت به موضوعات مختلف زندگی است تا در پرتو این نور در مسائل و حوادث مختلف روزگار، انتخابی آگاهانه و تصمیمی درست داشته باشد و بهترین مسیر را اتخاذ نماید؛ زیرا در غیر این صورت، متحمل خسارات جبران ناپذیری خواهد شد که اصلاح آن ممکن نخواهد بود.

در اهمیت این ویژگی و خصلت ارزنده‌ که پیشگامان دین از آن با واژه زیبای «بصیرت» یاد نموده ‌اند، همین بس که خداوند متعال در قرآن کریم، پیامبران برگزیده‌ ی خود را بدان متصف ساخته و بندگان صالحش را با این خصلت برجسته ستوده است؛

«وَ اذْكُرْ عِبادَنا إِبْراهيمَ وَ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ أُولِي الْأَيْدي وَ الْأَبْصار»[۳]
«و به خاطر بیاور بندگان ما ابراهیم و اسحاق و یعقوب را؛ صاحبان دست ‌های نیرومند وچشم ‌های بینا.»

و در آیاتی از این کتاب آسمانی، با شکوه و عظمتی مثال‌ زدنی از دارندگان بصیرت یاد نموده و آفرینش را مایه ‌ی اعتبار و پند آموزی آنان معرفی کرده است؛

«يُقَلِّبُ اللَّهُ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ إِنَّ في‏ ذلِكَ لَعِبْرَةً لِأُولِي الْأَبْصار»[۴]

«خداوند شب و روز را دگرگون می ‌سازد، همانا در آن عبرتی برای صاحبان بصیرت است.»

فضیلت ارزشمندی که امیرمؤمنان حضرت علی علیه ‌السّلام در معرفی صاحبان آن، پس از سفارش به تقوا و پارسایی می ‌فرماید:

«إِنَّمَا الْبَصِيرُ مَنْ‏ سَمِعَ‏ وَ تَفَكَّرَ وَ نَظَرَ وَ أَبْصَرَ وَ انْتَفَعَ بِالْعِبَرِ وَ سَلَكَ جَدَداً وَاضِحاً يَتَجَنَّبُ فِيهِ الصَّرْعَةَ فِي الْمَهْوَى وَ يَتَنَكَّبُ طَرِيقَ الْعَمَى»[۵]

«بينا و بصیر، تنها كسى است كه هرگاه بشنود، انديشه می‌ کند و چون ببیند، با دقت می ‌نگرد و از عبرت ‌ها سود می ‌برد و سرانجام در جاده ‏اى هموار و روشن گام بر می ‌دارد و از پرتگاه هواپرستى اجتناب می‌ ورزد و از راه كور دورى می‌ نماید.»

  • فرقان حق و باطل

تقوا و پرهیزکاری، سبب بصیرت و ژرف ‌نگری انسان و ایجاد بینش درست در نهاد آدمی می ‌شود، از این ‌رو خداوند متعال در قرآن کریم، ضمن سفارش به رعایت تقوا و پرهیزکاری، به تبیین ویژگی مهم بصیرت ‌افزایی تقوا پرداخته و درباره آن می‌فرماید:

«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا إِن تَتَّقُوا اللَّهَ يَجعَل لَكُم فُرقانًا»[۶]

«ای کسانی که ایمان آوردید! اگر از مخالفت فرمان خدا بپرهیزید، برای شما وسیله ‌ای برای جدایی حق از باطل قرار می ‌دهد.»

یکی از نکات مهم در‌ آیه‌ ی شریفه، استفاده از واژه ‌ی «فرقان» به عنوان ثمره و نتیجه‌ ی تقوا است. ویژگی برجسته ‌ای که قدرت تشخیص حق از باطل را برای آدمی به‌ همراه می ‌آورد و سبب می ‌شود، انسان پرهیزکاری که عزم بر باطل ‌گریزی و اجتناب از بدی ‌ها نموده، راه را از بی ‌راهه تشخیص داده و در پرتو آفتاب حقیقت، به چاه باطل گرفتار نشود و بر این امر واقف باشد که در مسیر آدمی به سوی پیروزی‌ و سعادت، همواره پرتگاه ‌ها و بیراهه ‌هایی وجود دارد که اگر آن‌ ها را به خوبی نشناسد و از آن ‌ها اجتناب نورزد، از آرمان بلند خویش دور شده و به دره‌ ی شقاوت و دنائت سقوط خواهد نمود. از سوی دیگر نکره و مطلق بودن واژه‌ ی فرقان در آیه‌ ی مبارکه نیز بر عظمت این نور و گستردگى آن دلالت دارد و شامل آموزه‌ های اعتقادى، مسائل عملى، موضوعات اجتماعی و دیگر امور سرنوشت ‌ساز زندگی می ‌شود.

  • شناخت مکر شیطان

شناخت خیر و دور ماندن از هرگونه شر و فساد که مهم ‌ترین مصداق آن نیز مکر و خدعه شیاطین است، از دیگر نتایج بصیرت به‌ عنوان اثر شاخص و فایده‌ ی مهم تقواست. موضوعی که خداوند متعال، در سوره ‌ی مبارکه ‌ی اعراف بدان تصریح نموده و تقوا را موجب بصیرت و بیداری بندگان پرهیزکار و در نتیجه، نجات و رهایی آنان از شر شیطان معرفی می ‌کند؛

«إِنَّ الَّذينَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُون‏»[۷]
«همانا پرهیزکاران هنگامی که گرفتار وسوسه ‌های شیطان شوند، به یاد خدا و پاداش و کیفر او می ‌افتند و در پرتو یاد او راه حق را می ‌بینند و ناگهان بینا می ‌گردند.»

نسیم روح ‌بخش تقوا با زدودن غبار گناه و آلودگی هوا و هوس از دل‌ و جان پرهیزکاران، سبب گشایش و نورانیت چشمان حقیقت ‌بین اهل تقوا شده و به آنان این امکان را می‌ دهد تا جمال حق را به تماشا بنشینند و آن‌ چه را که با چشم سر قابل رؤیت نیست، نظاره کنند.

البته هر اندازه انسان ‌های‌ آگاه و بصیر در برابر خدا و راهنمایان حقیقت، سر تعظیم فرود می ‌‌آورند و مطیع فرمان الهی می ‌شوند، فاجران گنه ‌کار که از سرمایه‌ ی تقوا و پارسایی بهره ‌ای نبرده و به بصیرت و بینش عمیق دست نیافته ‌اند، در برابر شیطان و شیطان ‌صفتان سر خم کرده و با سپردن افسار نفس خویش به دست غیر خدا، ذلت و پستی همیشگی را برای خویش مهیا می ‌سازند. حقیقت تلخی که اقبال لاهوری در ابیاتی زیبا خطر آن‌ را گوشزد کرده است؛

بشر از بی‌ بصری بندگی آدم کرد                               گوهری داشت ولی نذر قباد و جم کرد

یعنی از خوی غلامی ز سگان پست ‌تر است                من ندیدم که سگی پیش سگی سر خم کرد[۸]

  • قرآن، کتاب بصیرت

به‌کار رفتن واژه‌ ی «فرقان» درباره‌ ی کتب آسمانی به‌ ویژه معجزه جاویدان پیامبر خاتم صلوات ‌الله علیه و آله، در آیات متعدد قرآن کریم و نیز تأکید بر این مطلب که روشن‌ گری و حقیقت ‌بخشی کتب پیامبران الهی، همواره مخصوص پرهیزکاران است؛

«وَ لَقَدْ آتَيْنا مُوسى‏ وَ هارُونَ الْفُرْقانَ وَ ضِياءً وَ ذِكْراً لِلْمُتَّقين»[۹]

«و به تحقیق ما به موسی و هارون کتابی را فرو فرستادیم که مایه‌ ی تمییز حق از باطل و نوری درخشنده و سبب یادآوری پرهیزکاران است.»

این حقیقت را برای جویندگان کمال، روشن می‌ سازد که راه بهره ‌مندی پرهیزکاران از هدایت و بصیرت، همانا تمسک به کتب آسمانی و عمل به فرامین حیات ‌بخش آن، به ‌ویژه قرآن کریم خواهد بود.

هدایت

هرچند هدایت عام و گسترده‌ ی پروردگار مهربان، همگان را در بر گرفته و به گروهی خاص محدود نمی ‌شود، اما خداوند متعال به ‌واسطه ‌ی تقوا و پرهیزکاری مؤمنان، آنان را مشمول دست ‌گیری و هدایت ویژه ‌‌ای قرار می‌ دهد که کافران و گنه ‌کاران را از آن بهره ‌ای نیست؛ بدین ‌خاطر برخی از بزرگان در تفسیر آیه ‌ی دوم سوره‌ ی مبارکه‌ ی بقره که هدایت قرآن را تنها برای پرهیزکاران بر شمرده است، تقوا را راهی برای استفاده ‌ی حداکثری بندگان از معارف آسمانی قرآن کریم دانسته و مراتب والای هدایت را مخصوص آنان در نظر گرفته ‌‌اند؛

«ذلِكَ الْكِتابُ لا رَيْبَ فيهِ هُدىً لِلْمُتَّقين‏»[۱۰]

«آن کتاب با عظمتی است که شک در آن راه ندارد و مایه‌ ی هدایت پرهیزکاران است.»

در این زمینه به ‌کار رفتن واژه «هدى» به صورت مصدر نیز تاکید بر این واقعیّت است که اگر روح تقوا در آدمی زنده شود، کتاب الهی براى او یکپارچه هدایت خواهد بود.

هم ‌چنین در آیه ‌ی بیست ‌و هشتم سوره‌ ی مبارکه ‌ی حدید نیز ایمان و تقوا مایه ‌ی هدایت و روشنگری انسان معرفی شده است؛

«یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ آمِنُوا بِرَسُولِهِ یُوْتِکُمْ کِفْلَیْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ نُوراً تَمْشُونَ بِهِ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ»[۱۱]

«ای کسانی که ایمان آورده ‌اید! تقوای الهی پیشه کنید و به رسولش ایمان بیاورید تا دو سهم از رحمتش به شما ببخشد و برای شما نوری قرار دهد که با آن در مسیر زندگی خود راه بروید و گناهان شما را ببخشد و خداوند غفور و رحیم است.»

خداوند بزرگ در این آیه، پارسایی و ایمان را هم ‌چون مشعلی فروزان می ‌داند که راه پیش‌ِ روی انسان را در دنیا و آخرت، روشن و نمایان ساخته و او را از خطر تباهی و انحطاط می ‌رهاند تا بدین ‌گونه بر رابطه ‌ی تنگاتنگ تقوا و روشن‌ گری تأکید شده باشد.

امام ‌المتقین، حضرت علی علیه ‌السّلام نیز در سخنی کوتاه، اما زیبا و پر محتوا با اشاره به ویژگی هدایت‌ گری تقوا می ‌فرماید:

«مَنْ غَرَسَ أَشْجَارَ التُّقَى جَنَى ثِمَارَ الْهُدَى‏»[۱۲]

«کسی که درختان تقوا را بکارد، ثمرات هدایت را خواهد چید.»

در این ‌باره سخن نوارنی دیگری نیز از آن ‌حضرت نقل شده است؛

«لِلْمُتَّقِي‏ هُدًى‏ فِي رَشَاد»[۱۳]

«انسان پرهیزکار، از هدایت در راه درست برخوردار است.»

چنان ‌که در این کلام گهربار با اشاره به اهمیت تقوای قلب، هدایت و راهنمایی خدا را ثمره‌ ی آن دانسته ‌اند؛

«هُدِيَ‏ مَنْ‏ أَشْعَرَ قَلْبَهُ التَّقْوَى»[۱۴]

«هر کس تقوا را شعار قلب خویش سازد، هدایت شده است.»

بر این اساس، نتیجه‌ ی تقوا و پرهیزکاری، هدایت و راهنمایی خواهد بود و پرهیزکاران با برخورداری از نور تقوا در صراط مستقیم، استوار و ثابت ‌قدم می ‌مانند تا به مقصد نهایی خویش که همانا تقرب به پروردگار متعال است، نائل ‌شوند.

  • هدایت، ثمره‌ی تقوا و زمینه‌ی آن

مطلب ارزشمند دیگری که باید به آن توجه نمود این است، همان‌ گونه که در قرآن کریم و سخنان معصومین علیهم ‌السلام تقوا و پارسایی، چراغ هدایت و راهنمای انسان معرفی شده است، از هدایت الهی نیز به‌ عنوان عامل فزونی تقوا و پرهیزکاری انسان یاد شده که متقین را در مسیر تحصیل هرچه بیشتر این فضیلت مهم یاری می ‌بخشد؛

«وَ الَّذينَ اهْتَدَوْا زادَهُمْ هُدىً وَ آتاهُمْ تَقْواهُمْ»[۱۵]

«کسانی ‌که هدایت یافته ‌اند، خداوند بر هدایت‌ شان می ‌افزاید و روح تقوا به آنان می ‌بخشد.»

  • محرومان از نور هدایت

در مقابل گروه سعادتمندان و واصلان به حقیقت، فاجران گنه ‌کاری قرار دارند که به ‌دلیل عدم برخورداری از هدایت پروردگار متعال، به دنبال شیاطین حرکت کرده و در جاده‌ ی گمراهی قدم می ‌گذارند تا فرجام عمر‌شان جز تباهی و نابودی نباشد.

راغب اصفهانی در کتاب مفردات الفاظ قرآن، با بیان مراحل چهارگانه ‌ی هدایت خداوند نسبت به بندگان، در توضیح تفاوت‌ این اقسام‌، هدایت اولیه – برخورداری از عقل، فطرت و معارف بدیهی که خداوند در جان هر انسانی نهاده است – و نیز هدایت ثانویه  – ارسال پیامبران و انزال قرآن – را در برگیرنده ‌ی همه ‌ی انسان ‌ها دانسته است؛ اما ستمگران و کنه ‌کاران را از هدایت سوم و چهارم که همانا توفیقات خاصه ‌ی پروردگار متعال و راهنمایی به ‌سوی بهشت برین ‌باشد، محروم و بی ‌نصیب می ‌داند[۱۶]

امر خطیری که پروردگار سبحان در سوره‌ی مبارکه‌ ی مائده پس از توصیه به تقوا و پرهیزکاری، بدان تصریح می ‎‌فرماید؛

«وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اسْمَعُوا وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقين»‏[۱۷]

«و از مخالفت خدا بپرهیزید و گوش فرا دهید و خداوند گروه فاسقان را هدایت نمی ‌کند.»

علم و حکمت

از تکالیف مهم دینی که بر عهده ‌ی یکایک مسلمانان گذاشته شده، طلب علم و کسب دانش است، فضیلتی که رسول خدا صلوات ‌الله علیه و آله در‌باره آن در روایت مشهور خویش فرمودند:

«طَلَبُ‏ الْعِلْمِ‏ فَرِيضَةٌ عَلَى كُلِّ مُسْلِم»‏[۱۸]

«طلب دانش بر هر مسلمان واجب است.»

فریضه ‌ی سرنوشت ‌سازی که پیشوایان معصوم علیهم ‌السّلام سختی‌ و دشواری ‌های طبیعی و غیر طبیعی را مانع از کسب آن ندانسته، بلکه پیروان خویش را به تحمل مصایب و ناگواری ‌ها در هنگام فراگیری و تحصیل آن فراخوانده ‌اند، چنان ‌که از پیامبر اکرم صلّی ‌الله علیه و آله نقل شده است؛

«اطْلُبُوا الْعِلْمَ‏ وَ لَوْ بِالصِّينِ فَإِنَّ طَلَبَ الْعِلْمِ فَرِيضَةٌ عَلَى كُلِّ مُسْلِم»[۱۹]

«دانش را طلب کنید، اگرچه در نقاطی دور دست مانند چین باشد، زیرا طلب علم بر هر مسلمان واجب است.»

امام صادق علیه ‌السّلام نیز در کلامی جاودانه،‌ هیچ‌ گونه عذر و بهانه ‌ای را در راه تحصیل علم، مسموع و قابل قبول ندانسته و خطاب به یاران خویش فرمودند:

«اطْلُبُوا الْعِلْمَ‏ وَ لَوْ بِخَوْضِ اللُّجَجِ، وَ شَقِّ الْمُهَجِ»[۲۰]

«به طلب علم و دانش برخيزيد، هر چند با فرو رفتن در گرداب ‌ها و به خطر افتادن جان‌ ها همراه باشد.»

نکته ‌ی حائز اهمیت، در این خصوص، توجه به راه کسب دانش و حکمت است که مایه‌ ی تمییز نظام آموزشی دین از دیگر فرایندهای علم‌ آموزی می ‌گردد؛ زیرا بسیاری از جوامع فکری تنها راه کسب و فراگیری دانش را منحصر در حواس پنج ‌گانه آدمی برشمرده و از دست رفتن یکی از حواس را سبب محرومیت، نسبت به بخشی از علوم اکتسابی می ‌دانند و از این ‌رو بر این مطلب تأکید نموده ‌اند،

«مَن فَقَدَ حِسّاً فَقَد فَقَدَ عِلما»[۲۱]

«هر کس یکی از حواسّ خود را از دست بدهد، پس به تحقیق بخشی از دانش را از دست داده است.»

در حالی که در آموزه‌ های اسلامی، ضمن تأکید بر نقش حواس پنج ‌گانه در مسیر فراگیری علم، شیوه‌ و راه مطمئن دیگری به ‌روی پیروان آیین اسلام گشوده شده که از آن به راه تقوا و پرهیزکاری یاد می ‌شود؛ بلکه می ‌توان گفت: دانش حقیقی تنها در گرو بهره ‌گیری از این روش است و نقش حواس پنج ‌گانه در مقابل علوم حاصله از راه تقوا، بسی اندک و ناچیز می ‌باشد؛ نکته ‌ی دقیق و ارزنده ‌ای که خدای سبحان در پاسخ به سؤال مردم از حقیقت روح، به آن اشاره فرموده است؛

«قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَ ما أُوتيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلاَّ قَليلا»[۲۲]

«بگو روح از امر پروردگار من است و از علم و دانش جز اندکی به شما نداده ‌اند.»

و رسول گرامی اسلام صلوات ‌الله علیه و آله به صورت روشن و دقیق بر آن تأکید نموده ‌اند؛

«لَيْسَ‏ الْعِلْمُ‏ بِكَثْرَةِ التَّعَلُّمِ‏ إِنَّمَا هُوَ نُورٌ يَقَعُ فِي قَلْبِ مَنْ يُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَه‏»[۲۳]

«علم راستین به دانش ‌آموزی بسیار، حاصل نمی ‌شود، بلکه علم، نوری است که خداوند در قلب هر کس که هدایت و راهنمایی او را اراده نماید، قرار خواهد داد.»

آن حضرت در بیانی دیگر، علم و حکمت را نتیجه ‌ی مبارزه‌ ی با هوای نفس و پرهیز از خواهش ‌های نفسانی دانسته و می‌ فرمایند؛

«جَاهِدُوا أَنْفُسَكُمْ‏ عَلَى شَهَوَاتِكُمْ تَحُلَّ قُلُوبَكُمْ الْحِكْمَة»[۲۴]

«با خواهش ‌های نفسانی خویش مبارزه کنید تا حکمت در دل شما وارد شود.»

از روشن ‌ترین تعابیر درباره تأثیر ویژه تقوا، فراز پایانی آیه ‌ی دویست و هشتاد و دوم سوره‌ ی مبارکه‌ ی بقره است که خداوند سبحان پس از بیان فرامین خویش درباره ‌ی معامله ‌ی صحیح و آداب آن، مؤمنان را به تقوا و پارسایی فراخوانده و بهره ‌مندی از انوار علم الهی را به عنوان ثمره‌ ی آن معرفی می ‌نماید؛

«وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ يُعَلِّمُكُمُ اللَّه»[۲۵]

«و از مخالفت با خداوند بپرهیزید و خدا شما را تعلیم می ‌دهد.»

در این آیه ‌ی شریفه اگر چه امر به تقوا و تعلیم الهی به صورت ارتباط لزومی بیان نشده تا مفید معنای تفریع و ترتب باشد، ولى بدون شک، قرار گرفتن این دو در کنار یکدیگر به پيوند تقوا با تعليم اشاره دارد؛ امری که سبب شده محدث بزرگ، مرحوم فیض کاشانی رحمۀ ‌الله علیه در مقدمه ‌ی کتاب ارزشمند الوافی با استناد به این آیه ‌ی کریمه بگوید:

«راه شناخت علم حقیقی که از طرف خداوند سبحان افاضه می ‌شود، تخلیه و پیراسته نمودن جان از رذائل اخلاقی و نیز تحلیه و آراستن دل به فضائل اخلاقی، پیروی از شریعت اسلام و ملازمت با تقوا و پارسایی است.»[۲۶]

هم ‌چنین در شرح سخن نورانی امام حقائق و دقائق حضرت صادق علیه ‌السّلام که عدم آشنایی دانشمندان علوم طبیعی با احکام اسلامی را نشانه‌ ی غیر واقعی و دروغین بودن سخنان آنان معرفی نموده ‌اند؛

«إِنَ‏ آيَةَ الْكَذَّابِ‏ بِأَنْ يُخْبِرَكَ خَبَرَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ وَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ فَإِذَا سَأَلْتَهُ عَنْ حَرَامِ اللَّهِ وَ حَلَالِهِ لَمْ يَكُنْ عِنْدَهُ شَيْ‏ءٌ»[۲۷]

«نشانه ‌ی دروغ ‌گو آن است كه از آسمان و زمين و مشرق و مغرب خبر مي ‌دهد، ولى آن‌ گاه كه از حرام و حلال خدا از او بپرسى، چيزى نزد او نيست كه پاسخ دهد.»

این حکیم فرزانه بار دیگر با استناد به آیه ‌ی شریفه می ‌گوید:

«علم به حقیقت اشیاء تنها از راه تقوا و پاکیزه نمودن جان از رذائل اخلاقی میسور خواهد شد و از آن‌ جا که تقوا و پرهیزکاری چیزی جز اجتناب از محرمات و اکتفا نمودن به مباحات نیست و لازمه ‌ی آن، آشنایی با احکام اسلامی می ‌باشد، در نتیجه، هر کس از حقایق جهان سخن بگوید، در حالی ‌که حلال و حرام خدا را به ‌درستی نشناخته است، بی ‌گمان شخصی دروغ ‌گو است.»[۲۸]

[۱]. کافی، ج۴، ص۳۰

[۲]. نهج الفصاحه، ص۷۶۹

[۳]. ص/ ۴۵

[۴]. نور/ ۴۴

[۵]. تحف العقول، ص۱۵۵

[۶]. انفال/ ۲۹

[۷]. اعراف/ ۲۰۱

[۸]. کلیات اقبال، ص۲۸۳

[۹]. انبیاء/ ۴۸

[۱۰]. بقره/ ۲

[۱۱]. حدید/ ۲۸

[۱۲]. كنز الفوائد، ج‏۱، ص ۲۷۹

[۱۳]. عيون الحكم و المواعظ (لليثي)، ص۴۰۳

[۱۴]. غرر الحكم و درر الكلم، ص ۷۳۵

[۱۵]. محمد/ ۱۷

[۱۶]. برای مطالعه‌ی بیشتر به  مفردات الفاظ القرآن، صفحه ۸۳۵  مراجعه شود.

[۱۷]. مائده/ ۱۰۸

[۱۸]. الكافي، ج‏۱، ص۳۰

[۱۹]. مشكاة الأنوار في غرر الأخبار، ص۱۳۵

[۲۰]. نزهة الناظر و تنبيه الخاطر، ص۱۰۸

[۲۱]. أساس الاقتباس، ص۳۷۵

[۲۲]. اسراء/ ۸۵

[۲۳]. الوافي، ج‏۱، ص۱۰

[۲۴]. مجموعة ورام، ج‏۲، ص۱۲۲

[۲۵]. بقره/ ۲۸۲

[۲۶]. الوافي، ج‏۱، ص۹

[۲۷]. الوافي، ج‏۵، ص۹۲۸

[۲۸]. الوافي، ج‏۵، ص۹۲۸

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

Want to join the discussion?
Feel free to contribute!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.