و یکدیگر را به حق سفارش کرده و یکدیگر را به شکیبایی و استقامت توصیه نموده اند

زادراه/ مراتب تقوا

برخی از اندیشمندان و صاحب نظران علم اخلاق، پس از تبیین حقیقت و نیز جایگاه پرهیزکاری، به بیان مراتب تقوا پرداخته و آن را دارای مراحل سه گانه ی تقوای عوام، تقوای خواص و تقوای خاصّ‌ الخاص دانسته اند…

*************************************************

«زادراه/ مراتب تقوا »

پدید آورنده: سید محمد شاهچراغی

دسته بندی: خطبه

 

توجه و اهتمام ویژه‌ دین مبین اسلام به موضوع تقوا و پرهیزکاری به‌عنوان یگانه امتیاز و تنها معیار کمال و ترقی انسان سبب شده تا در آیات و روایات بی شماری نسبت به تقوا و پرهیز از گناهان سفارش شود و با برشمردن آثار و برکات خویشتن داری، سخن از فضیلت و پاداش آن به میان آید.

در این راستا از جمله موضوعاتی که با توجه به درجات مختلف پرهیزکاری در نظر گرفته و در تعابیر مختلف پیشوایان دین مشاهده می شود، مراتب تقوا است که توجه به آن برای سالکان این هدف بزرگ ضروری می نماید. البته باید به این مطلب توجه نمود که به‌واسطه ی جامعیت تقوا و گستره ی کاربرد آن در زندگی فردی و اجتماعی، برای این فضیلت ارزنده در روایات اسلامی و نیز سخنان دانشمندان الهی، مراتب گوناگون و متعددی مطرح شده که نمی توان به همه ی موارد اشاره داشت.

تقوای عام، خاص و خاصّ الخاص

برخی از اندیشمندان و صاحب نظران علم اخلاق، پس از تبیین حقیقت و نیز جایگاه پرهیزکاری، به بیان مراتب تقوا پرداخته و آن را دارای مراحل سه گانه ی تقوای عوام، تقوای خواص و تقوای خاصّ‌ الخاص دانسته اند.

از منظر این دانشمندان، تقوای عوام به معنای انجام واجبات و پرهیز از محرمات است که رسیدن به آن، به عنوان اولین درجه ی پرهیزکاری مقدور همگان می باشد. اگرچه تحقق این مرتبه از تقوا نیز بر اساس کلام نورانی امام صادق علیه السلام، خود وابسته به سه شرط مهم است که در پاسخ به سؤال عُنوان بصری آمده است؛

«ثَلَاثَةُ أَشْيَاءَ أَنْ لَا يَرَى الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ فِيمَا خَوَّلَهُ اللَّهُ إِلَيْهِ مِلْكاً … وَ لَا يُدَبِّرُ الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ تَدْبِيراً وَ جُمْلَةُ اشْتِغَالِهِ فِيمَا أَمَرَهُ اللَّهُ تَعَالَى بِهِ وَ نَهَاهُ عَنْه‏»[۱]

«حقیقت بندگی در سه چیز است: این که بنده ای نسبت به آن چه خدا به او داده، خود را دارنده و مالک نداند … و تدبیر و عاقبت اندیشی امور را کار خود نپندارد و تمام توان خود را صرف توجه به دستورات الهی و آن چه که خداوند از آن نهی کرده نماید.»

بر اساس کلام ارزشمند صادق آل محمد علیهم السلام نخستین شرط تقوا آن است که انسان خود را مالک چیزی به حساب نیاورد، زیرا مالک آدمی و آن چه در اختیار اوست، خدای متعال است و آدم علیه السلام و فرزندان او امانت داران خداوند محسوب می شوند؛ از این رو پس از فرا رسیدن مرگ نمی توانند اموال و دارایی خویش را همراه برده و به ‌عالم برزخ منتقل نمایند. در همین زمینه از مرحوم آیت الله العظمی بروجردی رحمۀ الله علیه نقل شده که انسان در مرتبه ی سوم مالکیت قرار دارد؛ زیرا نخستین مالک، خداوند متعال و مالک دوم رسول خدا صلّی الله علیه و آله است و اما انسان در مرتبه ی سوم از مالکیت قرار دارد.

امام صادق علیه السلام در ادامه سخن گهربار خویش، با اشاره به آثار ارزشمند این نگرش توحیدی می افزایند:

«فَإِذَا لَمْ يَرَ الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ فِيمَا خَوَّلَهُ اللَّهُ تَعَالَى مِلْكاً هَانَ عَلَيْهِ الْإِنْفَاقُ فِيمَا أَمَرَهُ اللَّهُ تَعَالَى أَنْ يُنْفِقَ فِيه»‏[۲]

«پس هرگاه بنده ای نسبت به آن چه خدا به او داده، خود را دارنده و مالک نداند، دست گیری از محرومان و انفاق آن چه را که خداوند وی را به انفاق آن فرمان داده، بر او آسان خواهد بود.»

دومین شرط تقوا و پرهیزکاری نیز آن است که آدمی خود را صاحب اختیار امور زندگی خویش نپندارد، بلکه تدبیر امور عالم را به دست قدرت خداوند بداند، چرا که قرآن کریم بر این حقیقت تأکید کرده که تمام نیکی ها و خوشبختی ها به اراده ی بی مثال خداوند توانا تحقق می پذیرد و از دست غیر کاری بر نمی آید؛

«تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ بِيَدِكَ الْخَيْرُ إِنَّكَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدير»[۳]

«هر كه را بخواهى عزّت، عطا می کنی و به هر كسی بخواهى ذلّت می دهی، تمام خوبي ها [ملك و مملكت‏] به دست توست، زيرا تو بر هر چيز توانايى.»

بنابر این هیچ کس نمی تواند مایه ی عزت و شوکت دیگران باشد، هم چنان‌که به ذلت کشاندن افراد، در اختیار کسی نیست؛ بلکه عزت و ذلت به دست خدا محقق می شود. انسان پرهیزکار هیچ گاه خود را صاحب اختیار و دارای نفوذ ندانسته و تدبیر جهان را مرهون تقدیر و قضای خداوند متعال می داند.

سومین شرط تقوا نیز آن است که آدمی تمام توجه خود را به فرامین الهی معطوف داشته و سرمایه ی عمر را در مسیر اطاعت خداوند هزینه نماید و از مصرف نابجای آن بپرهیزد. اگر‌چه متاسفانه بسیاری از انسان ها، فراتر از اسراف در آب و نان، عمر خویش را با حرکت در مسیر غضب پروردگار و استفاده ناصحیح از آن سپری می کنند که همین نیز مایه ی خسران و تباهی آنان می شود؛ بدین جهت خداوند منّان در سوره ی مبارکه ی والعصر سوگند یاد می کند، جز عده ای از مؤمنان درست کردار، همه ی مردم سرمایه ی ارزشمند عمر خویش را تباه می سازند؛

«وَ الْعَصْر * إِنَّ الْإِنْسانَ لَفي‏ خُسْر * إِلاَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْر»[۴]

«سوگند به عصر، که همه ی انسان ها در زیان اند، مگر کسانی که ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده اند و یکدیگر را به حق سفارش کرده و یکدیگر را به شکیبایی و استقامت توصیه نموده اند.»

با تحقق این سه شرط، پایین ترین مرتبه ی پرهیزکاری که همان تقوای عوام باشد، محقق شده و زمینه ی رشد و تعالی انسان به سوی دیگر مراتب فراهم می گردد تا با بهره مندی از این فضیلت بزرگ، پرهیزکارانه از دنیا رفته و با لباس زیبای تقوا به صحنه‌ی قیامت گام نهد؛

«تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذينَ لا يُريدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَ لا فَساداً وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقين‏»[۵]

«اين سراى آخرت را تنها براى كسانى قرار مى دهيم كه اراده ی برترى جویى در زمين و فساد را ندارند و عاقبت نيك براى پرهيزکاران است.»

اما تقوای خواص آن است که آدمی علاوه بر اجتناب از محرمات، آن چه را که در دین خدا مکروه و ناپسند شمرده شده، ترک نماید و همراه با عمل به واجبات، به انجام مستحبات و آداب دینی اهتمام ورزد.

سومین مرتبه ی تقوا و پرهیزکاری نیز تقوای خاصّ الخاص نامیده شده‌ است. انسان پرهیزکار در این مرحله، از آن چه که غیر خدا است، دوری ورزیده و با رویگردانی از تعلقات دنیوی، تنها به یاد خدا و اولیاء الهی که آینه ی تمام نمای نام و یاد پروردگار متعال هستند، مشغول می گردد؛ زیرا بر اساس کلام نورانی امام صادق علیه السلام دل، حرم خداوند است و ورود غیر خدا در آن زیبنده نیست؛

«الْقَلْبُ حَرَمُ اللَّهِ فَلَا تُسْكِنْ حَرَمَ اللَّهِ غَيْرَ اللَّه‏»[۶]

«قلب، حرم خداست، پس در حرم خدا غیر خدا را ساکن نسازید.»

در این مرتبه از تقوا که بسیار ارزشمندتر، گران بهاتر و البته دشوارتر از مراحل قبلی است، پرهیزکاران علاوه بر اجتناب از محرمات و مکروهات، مباحات فراوانی را ترک می کنند؛ چنان که از عارف وارسته مرحوم شیخ رجبعلی نکوگویان – معروف به شیخ رجبعلی خیّاط – که بر اثر ترک گناه و رعایت تقوا، به جایگاهی رفیع و ارزشمند از مقامات معنوی نایل شد که آن چه از اسرار جهان را دیگران نمی دیدند، مشاهده می کرد و سخنان حکیمانه‌ای بر زبان جاری می ساخت که دیگران قادر به گفتن آن نبودند، نقل شده است: تقوا مراتبی دارد؛ مرتبه ی نازله ی آن، انجام واجبات و ترك محرمات است که براي عده اي بسیار خوب و به جاست، ولی مراتب والای تقوا، پرهیز کردن از غیر خداست، بدین معنا که غیر از محبت حق در دل چیزي نداشته باشد.»[۷]

رسیدن به این مرحله از تقوا نیز اگرچه برای افراد عادی غیر ممکن نیست، اما هیهات که بتوان به‌آسانی به آن دست یافت و دل را از غیر حق پاکیزه ساخت؛ زیرا تنها بندگان برگزیده ای که برای رسیدن به رضا و خوشنودی پروردگار خویش از تمام لذات و منافع زندگی خود می گذرند و جز یاد خدا در دل های پاک و نورانی شان وجود ندارد، موفق به تحصیل به این مرتبه از تقوا خواهند شد؛ انسان هایی هم چون وجود پاک و مقدس حضرت سیدالشهدا علیه السّلام. هدایت گر عاشقی که در جریان ایثار و جان فشانی بی نظیر خویش در روز عاشورا به پیشگاه خداوند متعال عرضه می دارد:

تَرَكتُ الخَلقَ طُرّا فى هَواكا        وَ أيتَمتَ العَيالَ لِكَى أراكا

فَلَو قَطَّعتَنى فى الحُبِّ إربا        لَما حَنَّ الفُؤادُ إلى سِواكا[۸]

«تمام مردم را به هوای تو ترک گفتم و [راضی شدم] فرزندانم یتیم گردند تا تو را ملاقات کنم. اگر مرا در راه عشق خود قطعه قطعه کنی، دلم ذره ای به سوی غیر تو تمایل پیدا نمی کند»

تقوای واجب، مستحب و فضیلت

تقوا و پرهیزکاری به اعتبار موارد اجتناب و انگیزه ی شخص از پرهیز، دارای مراتبی است که به تقوای واجب، تقوای مستحب و تقوای فضیلت تقسیم می شود و تقوا پیشگان به میزان حُسن دقت و رعایت احتیاط در رفتار پرهیزکارانه خویش می توانند از این مراتب سه گانه برخوردار شوند.

در بیان حقیقت این مراتب نیز باید گفت: مقصود، از تقوای واجب، ترک محرمات و اجتناب از گناهان و مراد از تقوای مستحب، پرهیز از شبهاتی است که حرمت و حلیت آن برای انسان مُحرز نشده باشد؛ اما فراتر از این دو مرحله، موردی است که در آن سخن از محرمات و شبهات مطرح نیست، بلکه انجام کار، حلال بیّن و آشکار است، ولی فاصله گرفتن از آن برای انسان امتیاز به شمار می رود که در سیره ی درس آموز معصومین علیهم السّلام و نیز شاگردان شایسته‌ و درست کار ایشان نمونه های فراوانی از این مرتبه ی تقوا که همانا بالاترین مراتب تقوا و پرهیزکاری است، دیده می شود.

روزى مقدارى فالوده براى امیرالمؤمنین علیه السّلام آوردند، اما حضرت از خوردن آن امتناع كرده و فرمودند:

«إِنِّي ذَكَرْتُ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلّی‌الله عَلَیه وَ آله لَمْ يَأْكُلْهُ فَكَرِهْتُ أَكْلَهُ»[۹]

«همانا به یاد آوردم که رسول خدا صلوات الله علیه از آن نخورده اند، پس دوست ندارم از آن بخورم.»

اجتناب از کاری که انجام آن نه حرام است و نه شبهه ناک، تنها به این سبب که پیامبر خدا صلّی الله علیه و آله از آن تناول نکرده‌اند، نمونه ی روشنی از این مرتبه ی تقوا است و فضیلتی بزرگ برای صاحب آن به شمار می رود. هم چنین آن حضرت در موقعیتی مشابه، عادت ندادن نفس به مباحات را انگیزه ی درک تقوای فضیلت برشمردند؛

«أُتِيَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلَیه‌السَّلام بِخِوَانِ فَالُوذَجٍ فَوُضِعَ بَيْنَ يَدَيْهِ فَنَظَرَ إِلَى صَفَائِهِ وَ حُسْنِهِ فَوَجَأَ بِإِصْبَعِهِ فِيهِ حَتَّى بَلَغَ أَسْفَلَهُ ثُمَّ سَلَّهَا وَ لَمْ يَأْخُذْ مِنْهُ شَيْئاً تَلَمَّظَ إِصْبَعَهُ وَ قَالَ إِنَّ الْحَلَالَ طَيِّبٌ وَ مَا هُوَ بِحَرَامٍ وَ لَكِنِّي أَكْرَهُ أَنْ أُعَوِّدَ نَفْسِي مَا لَمْ أُعَوِّدْهَا ارْفَعُوهُ عَنِّي فَرَفَعُوهُ»[۱۰]

«ظرفى فالوده در برابر امیرالمؤمنین علیه السّلام نهادند، پس آن حضرت انگشت خود را چندان در آن فرو برد تا به انتهای ظرف رسيد، سپس آن را بيرون آورده و از فالوده نخورد، بلکه تنها انگشتش را به دهان برده و آن را چشيد و فرمود: همانا پاک و مباح است و حرام نیست، ولى دوست ندارم خود را به چيزى عادت دهم كه به آن عادت ندارم. سپس فرمودند: این ظرف را از مقابل من بردارید و برداشتند.»

امام صادق علیه السّلام نیز به نقل از پدران معصوم خود، روایتی ارزشمند از سیره ی عملی رسول خدا صلوات الله علیه و آله در رعایت تقوای فضیلت را بیان کرده اند:

«دَخَلَ النَّبِيُّ صَلّی‌اللهُ عَلَیه وَ آله مَسْجِدَ قُبَا- فَأُتِيَ بِإِنَاءٍ فِيهِ لَبَنٌ حَلِيبٌ مَخِيضٌ بِعَسَلٍ فَشَرِبَ مِنْهُ حُسْوَةً أَوْ حُسْوَتَيْنِ ثُمَّ وَضَعَهُ فَقِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَ تَدَعُهُ مُحَرِّماً فَقَالَ اللَّهُمَّ إِنِّي أَتْرُكُهُ تَوَاضُعاً لِلَّهِ»[۱۱]

«پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله در مسجد قبا وارد شد، پس ظرفی از شیر خالص و گوارا همراه با عسل را برای ایشان آوردند وحضرت یک جرعه یا دو جرعه از آن تناول نموده و ظرف را به کناری گذارد. به ایشان گفته شد: ای رسول خدا! آیا این غذا را حرام دانسته و از آن پرهیز نمودید؟! حضرت فرمودند: همانا به خاطر تواضع و فروتنی در برابر خداوند آن را ترک نمودم.»

بر اساس این روایت نورانی، کرنش و تواضع در برابر پروردگار متعال، خود انگیزه ای برای رعایت تقوای فضیلت و اجتناب از امور مباح و حلال می باشد؛ هر چند محدث بزرگ، علامه مجلسی رضوان الله علیه این سلوک عملی را از مختصات رسول خدا صلّی الله علیه و آله و ائمه ی هدی علیهم السّلام دانسته و درباره آن می فرماید؛

«يدل على أن التواضع بترك الأطعمة اللذيذة مستحب … و يمكن اختصاصه بالنبي و الأئمة عليهم السلام كما يظهر من بعض الأخبار»[۱۲]

«این روایت دلالت بر استحباب تواضع و فروتنی در ترک غذاهای گوارا دارد و البته ممکن است، تنها مختص پیامبر خدا صلوات الله علیه و امامان معصوم علیهم السّلام باشد، هم چنان که از برخی روایات نیز دانسته می شود.»

تقوای پرهیز، ستیز و تعظیم

انسان با ایمان برای نزدیک تر شدن به خداوند متعال و دست یابی به کمال و سعادت خویش باید در مسیر تقوا و پرهیزکاری قدم گذاشته و در این وادی پر خطر استوار و مقاوم بماند؛ از این‌رو لازم است، ضمن آشنایی با موقعیت ها و مواقف مختلف آن و نیز انتخاب عکس العمل مناسب در هر موقعیت، این راه پر اُفت و  خیز را پیموده و از ابعاد گوناگون تقوا و خویشتن داری برخوردار شود.

بی تردید یکی از مقاطع مهم‌ و حساس‌ در مسیر تقوا، پرهیز از گناهان است و بر هر سالک پرهیزکار لازم است تا در برابر محرمات الهی، خویشتن داری کرده و از انجام گناه اجتناب نماید که از آن به «تقوای پرهیز» تعبیر می شود؛ زیرا ارتکاب گناه و معصیت، آدمی را از رسیدن به پیشگاه با عظمت پروردگار متعال باز می دارد، هرچند آن گناه در نظر انسان، ناچیز و کوچک شمرده شود.

با وجود این که بسیاری از مردم، رسیدن به گوهر ارزشمند تقوا را به دوری از گناه و پیراستگی از آلودگی معصیت دانسته و به سبب عدم آگاهی نسبت به سایر مواقف پرهیزکاری در این جاده پر پیچ و خم، تنها به بهره مندی از تقوای پرهیز اکتفا می کنند، اما ائمه ی هدی علیهم السّلام به مراتب دیگری از تقوا هم چون «تقوای ستیز» نیز اشاره نموده اند؛ زیرا از جمله ابعاد مهم پرهیزکاری، جهاد و مبارزه ی با دشمنان خدا است که باید با حضور مداوم در برابر باطل همراه شود. پیشوای پرهیزکاران حضرت علی علیه السّلام در اهمیت این موضوع خطیر چنین می فرمایند:

«إِنَّ الْجِهَادَ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ الْجَنَّةِ فَتَحَهُ اللَّهُ لِخَاصَّةِ أَوْلِيَائِهِ وَ هُوَ لِبَاسُ التَّقْوَى‏»[۱۳]

«همانا جهاد در راه خدا، درى از درهاى بهشت است كه خدا آن را به روى دوستان مخصوص خود گشوده است؛ و جهاد، جامه ی پرهیزکاری است.»

یکی دیگر از موقعیت های برجسته در مسیر تقوا و پرهیزکاری، بزرگداشت نشانه ها و شعائر الهی است، چراکه نام پروردگار متعال و هر آن چه یاد او را در روح و جان آدمی می پروراند، باید بزرگ شمرده شده و در برابر آن‌ تسلیم و خاضع بود؛ رفتار ارزشمندی که به زیبایی «تقوای تعظیم» نام گرفته و از مراتب رفیع سلوک به حساب می آید؛ مقامی که خداوند سبحان در سوره مبارکه حج از آن به ‌عنوان نشانه ی تقوای قلوب یاد می فرماید؛

«وَ مَنْ يُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلُوب‏»[۱۴]

«و هر كس شعائر خدا را بزرگ شمارد، بدون ترديد اين بزرگ شمردن ناشى از تقواى دل هاست‏.»

بر این اساس، انسان مؤمن با شناخت کامل نسبت به حالات گوناگون و وضعیت راه تقوا با برخورداری از تقوای پرهیز، تقوای ستیز و تقوای تعظیم می تواند راه پرهیزکاری را به درستی پیموده و خود را به سرمنزل نهایی که همانا رضا و خوشنودی پروردگار مهربان است، برساند.

البته تذکر این مطلب ضروری است که در این بخش، بر خلاف مراتب قبل – تقوای عام، خاص، خاص الخاص  و تقوای واجب، مستحب، فضیلت – هر کس که قصد حرکت در مسیر پرهیزکاری را داشته باشد، باید به جهات سه گانه تمسک جوید و نمی تواند به یکی از مراتب اکتفا نماید.

 

 

[۱]. مشكاة الأنوار في غرر الأخبار، ص ۳۲۷

[۲]. مشكاة الأنوار في غرر الأخبار، ص ۳۲۷

[۳]. سوره آل عمران/ ۲۶

[۴]. والعصر/ ۳-۱

[۵]. سوره قصص/  ۸۳

[۶]. بحار الأنوار، ج‏۶۷، ص ۲۵

[۷]. کیمیای حکمت، ص۵۵

[۸]. فرهنگ سخنان امام حسین علیه السلام، ص ۱۱۱

[۹]. وسائل الشيعة، ج‏۲۴، ص ۳۸۸

[۱۰]. مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب)، ج‏۲، ص ۹۹

[۱۱]. المحاسن، ج۲، ص۴۰۹

[۱۲]. مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، ج‏۸، ص۲۴۷

[۱۳]. نهج البلاغه، ص ۶۹

[۱۴]. حج/ ۳۲

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

Want to join the discussion?
Feel free to contribute!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.