زاد راه/ اقسام تقوا(بخش سوم)

در بین اعضاء و جوارح انسان، هر عضوی که در معرض وسوسه های شیطانی بوده و بیش از دیگر اعضا مورد آماج خطرات و آفات اخلاقی قرار داشته باشد، نیاز بیش تری به تقوا و پرهیزکاری دارد تا بتواند بر مکر شیطان و نفس اماره فایق آید…

***************************************************************

«زاد راه/ اقسام تقوا(بخش سوم)»

پدید آورنده: سید محمد شاهچراغی

دسته بندی: خطبه

 

 تقوای شکم و دامن

در بین اعضاء و جوارح انسان، هر عضوی که در معرض وسوسه های شیطانی بوده و بیش از دیگر اعضا مورد آماج خطرات و آفات اخلاقی قرار داشته باشد، نیاز بیش تری به تقوا و پرهیزکاری دارد تا بتواند بر مکر شیطان و نفس اماره فایق آید؛ بدین خاطر در روایات بسیاری، بر اهتمام مؤمنان به تقوای زبان، شکم و دامن، تاکید شده است، چرا که این سه عضو بیش از سایر اعضای بدن در خطر آسیب های اخلاقی هستند و می توانند سبب بروز مشکلات و مصیبت های بسیاری برای انسان در دنیا و آخرت گردند؛ از این رو پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله فرمودند:

«مَنْ وُقِيَ شَرَّ قَبْقَبِهِ وَ لَقْلَقِهِ وَ ذَبْذَبِهِ فَقَدْ وُقِيَ الشَّرَّ كُلَّهُ وَ الْقَبْقَبُ الْبَطْنُ وَ اللَّقْلَقُ اللِّسَانُ وَ الذَّبْذَبُ الْفَرْج‏»[۱]

«هر كس از شرّ شكم و زبان و عورت در امان باشد، از تمام بدي ها خويشتن را نگه داشته است.»

نکته ی قابل توجه در این بین، تاکید و سفارش پیشوایان معصوم علیهم السّلام نسبت به کنترل شکم و شهوت و اهمیت اجتناب انسان از ارتکاب گناه، توسط این دو عضو مهم و حساس است تا به سبب پیراستگی آن، دو درب از درب های هفتگانه ی جهنم به روی او بسته شود. کلام پیامبر اعظم صلّی الله علیه و آله نیز به خوبی اهمیت این قسم از پرهیزکاری را تبیین می نماید؛

«أَكْثَرُ مَا تَلِجُ بِهِ أُمَّتِي النَّارَ الْأَجْوَفَانِ الْبَطْنُ وَ الْفَرْج‏»[۲]

«بيش ترين چيزى كه به سبب آن، امت من به دوزخ مي روند، دو عضو ميان تهى انسان است؛ شكم و عورت.»

آن حضرت، هم چنین در کلامی دیگر، شکم پرستی و پیروی از تمایلات جنسی را از جمله نگرانی های خویش، نسبت به جامعه ی اسلامی برشمرده و فرمودند:

«ثَلَاثٌ أَخَافُهُنَّ عَلَى أُمَّتِي مِنْ بَعْدِي الضَّلَالَةُ بَعْدَ الْمَعْرِفَةِ وَ مَضَلَّاتُ الْفِتَنِ‏ وَ شَهْوَةُ الْبَطْنِ‏ وَ الْفَرْجِ‏»[۳]

«پس از خودم بر امتم از سه چيز مي ترسم؛ گمراهى بعد از معرفت و فتنه هاى گمراه كننده و شهوت شكم و دامن.»

پیشوای پارسایان حضرت علی بن ابی طالب علیه السّلام نیز با تقبیح زیاده خواهی انسان در برخورداری از لذت های جسمانی می فرمایند:

«أَمْقَتُ الْعِبَادِ إِلَى اللَّهِ مَنْ كَانَ هَمُّهُ بَطْنَهُ‏ وَ فَرْجَهُ‏»[۴]

دشمن ترين بندگان به سوى خداوند كسى است كه انديشه و همت او شكم و دامنش باشد.»

از این رو روایات معصومین علیهم السّلام چنین شخصی را از رحمت بی پایان پروردگار مهربان، دور و مستحق لعن و نفرین اولیاء الهی دانسته‌ است. رسول خدا صلوات الله علیه در این زمینه خطاب به یاران خود ‌فرمودند؛

«وَيْلٌ لِلنَّاسِ مِنَ الْقَبْقَبَيْنِ»

«وای بر مردمان از «قبقبین»!»

آن گاه در پاسخ به سؤالی درباره واژه «َقبْقَبَيْنِ» به بیان معنای آن پرداخته و فرمودند:

«الْبَطْنُ‏ وَ الْفَرْج‏»[۵]

«منظور از «قبقبین» شکم و دامن است.»

امام صادق علیه السّلام نیز در این باره فرمودند:

«أَبْعَدُ مَا يَكُونُ الْعَبْدُ مِنَ اللَّهِ مَا لَمْ يُهِمَّهُ إِلَّا بَطْنُهُ وَ فَرْجُه‏»[۶]

«دورترین حالت بنده از خداوند، زمانی است که تمام همت و اندیشه او شکم و شهوتش باشد.»

در مقابل، تقوا و خویشتن داری نسبت به آفات شکم و دامن که در روایات اسلامی از آن به عفت شکم و شهوت یاد شده، از زیباترین حالات انسان و ارزشمندترین عبادات دینی محسوب می گردد؛ چنان که حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السّلام فرمودند:

«إِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِعَبْدٍ خَيْراً عَفَّ بَطْنُهُ‏ وَ فَرْجُهُ‏»[۷]

«هرگاه خداوند خیر بنده ای را بخواهد، شکم و دامنش را از گناه و زشتی پیراسته می سازد.»

امام سجاد علیه السّلام نیز با مهم شمردن این ویژگی ارزنده، فرمودند:

«إِنَّ أَفْضَلَ الِاجْتِهَادِ عِفَّةُ الْبَطْنِ‏ وَ الْفَرْجِ‏»[۸]

«همانا ارزشمندترین تلاش، عفت شکم و پاکدامنی است.»

آن امام همام، کلام جاودانه ی پدر بزرگوار خود امام باقر علیه السّلام در پاسخ به سؤال یکی از دوست داران و پیروان شان را این گونه نقل کرده اند؛

«قَالَ رَجُلٌ لِأَبِي جَعْفَرٍ عَلَیه‌السَّلام إِنِّي رَجُلٌ ضَعِيفُ الْعَمَلِ قَلِيلُ الصِّيَامِ وَ لَكِنِّي أَرْجُو أَنْ لَا آكُلَ إِلَّا حَلَالًا وَ لَا أَنْكَحَ إِلَّا حَلَالًا فَقَالَ عَلَیه‌السّلام أَيُّ الِاجْتِهَادِ أَفْضَلُ مِنْ عِفَّةِ الْبَطْنِ وَ الْفَرْجِ»[۹]

«مردی به امام باقر علیه السّلام عرض کرد: همانا من عملم ضعيف و روزه ام اندك است، ولى اميدوارم جز حلال نخورم و جز از راه حلال خود را راضی نسازم، امام علیه السّلام فرمود: چه كوششى از عفت شكم و فرج بهتر است!»

هم چنین مولی‌الموحدین حضرت علی علیه السّلام در چندین فراز از خطبه ی یکصد و نود و سه نهج البلاغه که به شرح حال بندگان پرهیزکار اختصاص یافته، به این دو ویژگی مهم اشاره می نمایند؛

«أَجْسَادُهُمْ نَحِيفَةٌ وَ حَاجَاتُهُمْ‏ خَفِيفَةٌ وَ أَنْفُسُهُمْ عَفِيفَة»[۱۰]

«تن هايشان لاغر و درخواست هايشان اندك و جان هاشان عفيف و دامن شان پاك است.»

و نیز فرمودند:

«مَنْزُوراً أَكْلُهُ‏ سَهْلًا أَمْرُهُ حَرِيزاً دِينُهُ مَيِّتَةً شَهْوَتُه‏»[۱۱]

«خوراكش كم، امرش آسان، دينش حفظ شده، شهوتش (در حرام) مُرده‏ است.»

بر این اساس، انسان عفیف که جان خود را به زینت تقوای شکم و شهوت آراسته می سازد، در روز قیامت نیز از نعمت هایی برجسته برخوردار شده و در زمره ی فرشتگان الهی قرار خواهد گرفت، چرا که امام صادق علیه السّلام فرمودند:

«مَنْ عَفَّ بَطْنُهُ‏ وَ فَرْجُهُ‏ كَانَ فِي الْجَنَّةِ مَلِكاً مَحْبُورا»[۱۲]

«هر کس عفت شکم و دامنش را رعایت نماید، در بهشت، فرشته ای زیبا و شادمان خواهد بود.»

تقوای چشم

از دیگر از سفارشات خداوند متعال در قرآن کریم و ائمه ی هدی علیهم السّلام درباره اعضای بدن، ضرورت اجتناب از خیانت چشم و پرهیز از نگاه آلوده است که در سخن نورانی پیشوای پرهیزکاران حضرت علی علیه السّلام در خطبه ی متّقین به عنوان یکی از نشانه های برجسته ی پرهیزکاران ذکر شده است؛

«غَضُّوا أَبْصَارَهُمْ عَمَّا حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِم‏»[۱۳]

«پرهیزکاران چشمان خود را بر آن چه خدا حرام كرده مى پوشانند.»

نگاه آلوده هم چون سمّ کشنده ای است که دین و دنیای انسان را به مخاطره می اندازد و آدمی را از مسیر ترقی و تکامل، باز می دارد، از این رو در شریعت آسمانی اسلام از جمله محرّمات دینی دانسته شده است. حضرت علی علیه السلام با اشاره به آثار زیان بار نگاه هوس آلود می فرمایند:

«كَمْ مِنْ شَهْوَةِ سَاعَةٍ أَوْرَثَتْ حُزْناً طَوِيلا»[۱۴]

«چه بسا شهوت و لذّتِ يك لحظه‏ كه موجب حزن و اندوه طولانى گردد.»

کار مهم و لازم این است که انسان پرهیزکار در طول حیات خود به ویژه در دوران جوانی و نوجوانی، حرامی را مشاهده نکرده و در صورت مواجه با تصویری فتنه انگیز، چشمان خود را بر هم گذارده، تنها به جلال و عظمت خداوند متعال بیاندیشد تا از لطف سرشار خداوند مهربان بهره مند گردد؛ عمل ارزشمندی که امام باقر علیه السّلام درباره ی پاداش آن می فرمایند:

«كُلُّ عَيْنٍ بَاكِيَةٌ يَوْمَ الْقِيَامَةِ غَيْرَ ثَلَاثٍ … وَ عَيْنٍ غُضَّتْ‏  عَنْ مَحَارِمِ اللَّهِ»[۱۵]

«هر چشمى در روز قيامت گريان است جز سه چشم؛ … و چشمى كه در برابر آن چه خدا حرام دانسته، بر هم نهاده شود.»

هم چنین امام صادق علیه السّلام در این باره فرمودند:

«النَّظْرَةُ سَهْمٌ مِنْ سِهَامِ إِبْلِيسَ مَسْمُومٌ مَنْ تَرَكَهَا لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لَا لِغَيْرِهِ أَعْقَبَهُ اللَّهُ إِيمَاناً يَجِدُ طَعْمَهُ»[۱۶]

«نگاه به نامحرم تیری زهرآگین از تیرهای شیطان است، هر کس آن را تنها به خاطر خدا – نه برای غیر او – ترک کند، خداوند ایمانی به او می دهد که مزّه ی آن را می چشد.»

در حقیقت، پرهیزکاران در دنیا با برخورداری از نور تقوا و خویشتن داری، جز خدا را نمی بینند و به هر کجا می نگرند، عزت و عظمت خداوند سبحان را نظاره می کنند، چرا که به تعبیر بلند حضرت علی علیه السّلام انسان متّقی، خدا را در جان خویش با عظمت یافته و جز او را کوچک و بی مقدار می داند؛

«عَظُمَ الخالِقُ فی أنفُسِهِم وَ صَغُرَ ما دُونَه فی أعیُنِهِم»[۱۷]

«آفریدگار در نزد تقوا پیشگان بزرگ است و جز او از نظر ایشان کوچک است.»

بر پایه ی این منطق استوار، امیرالمؤمنین علیه السّلام که خود پیشوای پرهیزکاران و امام پارسایان است، می فرمایند:

«ما رَأَیتُ شَیئاً إلّا وَ قَد رَأَیتُ اللهَ قَبلَه وَ بَعدَه وَ مَعَه»[۱۸]

«چیزی را ندیدم مگر آن که پیش از آن و پس از آن و همراه با آن، خدا را دیدم.»

دیدگان بینای علی بن ابی طالب علیه السّلام به هرچه می نگرد، پیش از آن و بعد از آن و همراه با آن تنها خدا را می بیند، اما در مقابل، چشمی که به نور تقوا روشن نشده، به فرموده ی حضرت سیدالشهدا علیه السّلام در دعای پر فیض عرفه، چشمی کور و ناتوان است که توان درک جلال و عظمت پروردگار متعال را ندارد؛

«عَمِیَت عَینٌ لا تَراک»[۱۹]

«خداوندا! چشمی که تو را نبیند، کور است.»

نتیجه ی این نگاه توحیدی آن است که آدمی با توجه هرچه تمام تر نسبت به حضور خداوند متعال، از آفت خودبینی و خودخواهی مصون می ماند.

نکته ی قابل توجه در این باره آن است که در فرهنگ قرآن کریم، تقوای چشم یکی از مشترکات مردان و زنان با ایمان به شمار رفته و بانوان پرهیزکار نیز هم چون مردان پارسا موظف به رعایت این مهم هستند، از این رو خداوند متعال در سوره ی مبارکه ی نور، همگان را به پرهیز از نگاه حرام فرا می خواند؛

«قُلْ لِلْمُؤْمِنينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ…»[۲۰]

«اى رسول! به مؤمنان بگو چشم هاى خود را از نگاه به نامحرمان فروگيرند …»

« قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِن‏…»[۲۱]  

«ای رسول! به زنان با ايمان بگو چشم هاى خود را از نگاه هوس آلود فروگيرند …»

تقوای گوش

از جمله سخنان پیشوای متّقیان حضرت علی علیه السّلام در خطبه ی متقین، اهمیت تقوای شنیداری و وظیفه ی گوش در تحصیل گوهر ارزشمند پرهیزکاری است. آن حضرت در نخستین جملات این خطبه نورانی پس از بیان وظایف زبان و چشم می فرمایند:

«وَقَفُوا أَسْمَاعَهُمْ عَلَى الْعِلْمِ النَّافِعِ لَهُم‏»[۲۲]

«گوش هاى خود را وقف دانش سودمند كرده اند.»

در این سخن گران بها پرهیز از شنیدن مطالب بی فایده و زیان بار و استماع سخنان سودمند از نشانه های پرهیزکاران دانسته شده است. آن حضرت در کلامی دیگر نیز به تبیین آثار زیان بار بی تقوایی و شنیدن مطالب مضر و بی فایده پرداخته و می فرمایند:

«عَوِّدْ أُذُنَكَ حُسْنَ‏ الِاسْتِمَاعِ‏ وَ لَا تُصْغِ إِلَى مَا لَا يَزِيدُ فِي إِصْلَاحِكَ اسْتِمَاعُهُ فَإِنَّ ذَلِكَ يُصْدِئُ الْقُلُوبَ وَ يُوجِبُ الْمَذَامَّ»[۲۳]

«گوش خود را به نيكویى شنيدن عادت ده و به سوى چيزى كه شنيدن آن بر صلاح و سعادت تو نمی افزاید، گوش مینداز؛ چرا که باعث زنگار دل ها می گردد و نكوهش را در پی دارد.»

امام سجاد علیه السّلام در رسالۀالحقوق این مهم را از جمله وظایف انسان در قبال گوش دانسته و با اشاره به اهمیت شنیدن و تأثیر شنیده ها در روح و جان آدمی می فرمایند:

«و أمَّا حقُّ السَّمعِ فتَنْزِيهُهُ أن تجعَلَهُ طَريقاً إلى قَلْبِكَ إلَّا لِفَوْهَةٍ كَريمَةٍ تُحْدِثُ في قَلبِكَ خَيراً، أوْ تكْسِبُ خُلُقاً كريماً»[۲۴]

«و امّا حقّ گوش اين است كه پاكش دارى تا اين كه راهى به سوى دلت قرار دهى و آن را نگشايى‏، جز براى گفتار نيكى كه در دلت نكویى پديد آورد و يا رفتار نيكى كه به دست آورى.»

علامه محمدتقی مجلسی علیه الرّحمه در شرح این سخن نورانی و در توضیح تقوای شنیداری می گوید:

«ظاهر است كه گوش مأمور است به ‌شنيدن خوب و مَنهىّ‌ عنه است از شنيدن هر چه بد باشد يا بى فايده باشد و اكثر عالميان، مدار خود را بر بيهوده گفتن و بيهوده شنيدن گذاشته اند و حق سبحانه و تعالى فرموده است كه از گوش و چشم و دل سؤال خواهند كرد و اگر بر بيهوده، عذاب نباشد، حسرت و ندامت ابدى خواهد بود.»[۲۵]

‌ امام صادق علیه السّلام در بیانی گهربار رعایت تقوای شنیداری را به عنوان زکات گوش امری واجب می داند؛

«زَكَاةُ الْأُذُنِ اسْتِمَاعُ الْعِلمِ وَ الْحِكْمَةِ وَ الْقُرْآنِ وَ فَوَائِدِ الدِّينِ مِنَ الْمَوْعِظَةِ وَ النَّصِيحَةِ وَ مَا فِيهِ نَجَاتُكَ وَ الْإِعْرَاضُ عَمَّا هُوَ ضِدُّهُ مِنَ الْكَذِبِ وَ الْغِيبَةِ وَ أَشْبَاهِهِمَا»[۲۶]

«زكات گوش، شنيدن علم و حكمت و قرآن و گوش فرا دادن به حكمت هاى مفيد دينى و پند و اندرز نجات بخش و نیز دورى گزيدن از آن چه ضد اين ها است، از دروغ و غيبت و همانند این دو.»

از آیات قرآن کریم نیز به نیکی می توان دریافت که قوه ی سامعه و شنوایی از نعمت های ارزشمند خداوند به انسان است؛ از این رو بارها در کنار نعمت چشم و قلب از آن یاد شده است؛

«وَ اللَّهُ أَخْرَجَكُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهاتِكُمْ لا تَعْلَمُونَ شَيْئاً وَ جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُون»[۲۷]

«خدا شما را از شكم هاى مادران تان بيرون آورد، در حالى كه چيزى نمى دانستيد و براى شما چشم و گوش و دل قرار داد تا شاید سپاس گزار شويد.»

تقارن گوش با قلب در آیات و روایات معصومین علیهم السلام اشاره به ارتباط این دو عضو بدن دارد، چرا که به فرموده ی امام سجاد علیه السّلام گوش دریچه ای به سوی گنجینه ی قلب آدمی است و مفاهیم صحیح و یا نادرست را به جان انسان می رساند؛

«إنَّه بابُ الكلام إلى القلبِ يُؤدِّي إليهِ ضُروبَ المعاني عَلى ما فيها مِن خَيرٍ أوْ شَرٍّ و لا قُوَّةَ إلَّا باللَّهِ»[۲۸]

«همانا گوش دروازه سخن به سوى دل است كه معانى نيك و بد را به آن مى رساند؛ و هیچ قدرتی جز به اراده خداوند تأثیرگذار نیست.»

با توجه به اهمیت قوه ی شنوایی، خداوند نیز تکالیفی را بر عهده ی انسان گذارده که در صورت انجام این وظایف، به تقوای شنوایی بار یافته و به کمال آن دست می یابد و در صورت ناسپاسی در برابر این نعمت بزرگ، بی تردید مورد بازخواست قرار خواهد گرفت، زیرا قرآن کریم می فرماید:

«… إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ كُلُّ أُولئِكَ كانَ عَنْهُ مَسْؤُلا»[۲۹]

«… همانا گوش و چشم و قلب، همه مورد پرسش واقع خواهند شد.»

[۱]. إرشاد القلوب إلى الصواب (للديلمي)، ج‏۱، ص ۱۰۳

[۲]. الكافي، ج‏۲، ص ۷۹

[۳]. الكافي، ج‏۲، ص۷۹

[۴]. عيون الحكم و المواعظ (لليثي)، ص۱۲۴

[۵]. مصباح الشريعة، ص۷۸

[۶]. مشكاة الأنوار في غرر الأخبار، ص۱۵۷

[۷]. عيون الحكم و المواعظ (لليثي)، ص۱۳۱

[۸]. مشكاة الأنوار في غرر الأخبار، ص۱۵۷

[۹]. مشكاة الأنوار في غرر الأخبار، ص۱۵۷

[۱۰]. نهج البلاغه، ص۳۰۳

[۱۱]. نهج البلاغه، ص۳۰۵

[۱۲]. الأمالي( للصدوق)، ص۵۵۲

[۱۳]. نهج البلاغه، ص ۳۰۳

[۱۴]. الكافي، ج‏۲، ص ۴۵۱

[۱۵]. الكافي، ج‏۲، ص ۸۰

[۱۶]. من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص ۱۸

[۱۷]. نهج البلاغه، ص۳۰۳

[۱۸]. عین الیقین، ج ۱، ص۴۹

[۱۹]. إقبال الأعمال، ج‏۱، ص ۳۴۹

[۲۰]. نور/ ۳۰

[۲۱]. نور/ ۳۱

[۲۲]. نهج البلاغه، ص۳۰۳

[۲۳] . عيون الحكم و المواعظ (لليثي)، ص۳۴۱

[۲۴]. تحف العقول، ص۲۵۷

[۲۵]. لوامع صاحبقرانى مشهور به شرح فقيه، ج‏۸، ص۷۵۶

[۲۶]. مصباح الشريعة، ص۵۱

[۲۷]. نحل/ ۷۸

[۲۸] . تحف العقول، ص۲۵۷

[۲۹] . اسراء/ ۳۶

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

Want to join the discussion?
Feel free to contribute!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.