بر عمرت بخیل تر باش از درهم و دینارت

۱۱-سبک زندگی دینی در سیره نبوی / مدیریت، بهره ‏وری، آسان گیری در امور

مشکلی که به نظر می ‏رسد دور شدن از سبک زندگی دینی، یعنی جدایی از روش زندگی پیامبر صلّى ‏اللّه علیه و آله و جانشینان بر حق آن بزرگوار علیهم ‏السلام و رو آوردن به رسانه ‏های تصویری و مجازی و زندگی ماشینی، سبب آن می ‏باشد؛ متأسفانه فرورفتن در این وادی هراسناک موجب گردیده است بسیاری از افراد، کنترل زندگی خویش و قدرت تفکر، برنامه ‏ریزی و مدیریت را از دست داده و خود را تسلیم حوادث مخرب و خانمان ‏برانداز نمایند…

*****************************************************************

پدید آورنده: سید علی شاهچراغی

دسته بندی: خطبه

سبک زندگی دینی در سیره نبوی

مدیریت، بهره ‏وری، آسان گیری در امور

۲۰- اصل مدیریت

مدیریت، از اصول شناخته شده‏ ای است که ضرورت آن بحث فراوانی را نمی ‏طلبد، زیرا توجه به شئون مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، نظامی و خانوادگی این مطلب را ثابت می ‏نماید که باید کارهای مختلف را با برنامه ‏ای دقیق و منظم دنبال نمود تا به واسطه‏ ی بی‏ توجهی ‏و بی ‏نظمی مشکلی ایجاد نگردد.

ارکان مدیریت

به منظور بیان مطالبی پیرامون این اصل مهم، ابتدا نظری به ارکان مدیریت می ‏افکنیم که خود، بحثی اساسی در این زمینه محسوب می ‏گردد:

الف- تصمیم ‏گیری

یکی از مهم ‏ترین مسائل در موضوع مدیریت، تصمیم‏ گیری درست، همراه با عقلانیت است که با شناخت دقیق مسیر و نیز هدفی که به دنبال آن هستیم، ممکن می‏ گردد. امیر المؤمنین علیه السّلام در کلامی موجز و ماندگار در این رابطه می‏ فرمایند:

«يَا كُمَيْلُ مَا مِنْ حَرَكَةٍ إِلَّا وَ أَنْتَ مُحْتَاجٌ فِيهَا إِلَى مَعْرِفَة»[۱]

«اى كميل، هيچ حركتى نيست جز اين ‏كه در آن به شناخت نيازمندى‏»

امام صادق علیه ‏السلام نیز از پدران بزرگوار خویش علیهم ‏السلام نقل فرموده ‏اند:

«أنَّ رَجُلا أَتَى رَسُولَ اللَّهِ ص فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَوْصِنِي فَقَالَ لَهُ فَهَلْ أَنْتَ مُسْتَوْصٍ إِنْ أَوْصَيْتُكَ حَتَّى قَالَ ذَلِكَ ثَلَاثاً فِي كُلِّهَا يَقُولُ الرَّجُلُ نَعَمْ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ فَإِنِّي أُوصِيكَ إِذَا أَنْتَ هَمَمْتَ بِأَمْرٍ فَتَدَبَّرْ عَاقِبَتَهُ فَإِنْ يَكُ رُشْداً فَامْضِهِ وَ إِنْ يَكُ غَيّاً فَانْتَهِ عَنْه»[۲]

«مردى نزد پيامبر اكرم صلّى ‏اللّه علیه و آله آمده و عرض كرد: اى رسول خدا، مرا سفارشى فرما. حضرت تا سه مرتبه فرمود: آيا اگر تو را سفارشى نمايم، توصیه ‏ام را مى ‏پذيرى و به آن عمل مى كنى؟ و او در هر مرتبه گفت: آرى، اى پیامبر خدا. حضرت فرمودند: من تو را سفارش مى كنم، هرگاه آهنگ انجام كارى را نمودى در عاقبت و پايان آن كار انديشه كن، پس اگر انجامش درست و صواب بود، آن را انجام ده و اگر ناصواب بود از انجام آن باز ايست»

مطلبی که در این حدیث ارزشمند رسول خدا صلوات ‏الله علیه و آله نیز مورد تأکید قرار گرفته است:

«مَنْ عَمِلَ عَلَى غَيْرِ عِلْمٍ كَانَ مَا يُفْسِدُ أَكْثَرَ مِمَّا يُصْلِحُ»[۳]

«هر كس كه بدون علم و دانش به كارى دست زند، بيش از اين ‏كه آن كار را درست انجام دهد، خراب مى ‏سازد»

بنابراین تصمیم عجولانه و شتابزده و عدم بهره‏ گیری از تعقل و خرد، منجر به شکست در کار و یا حصول نتیجه ‏ای ناقص، همراه با مشکلات و گرفتاری ‏های دیگر ‏خواهد شد.

ب- برنامه ریزی

پس از تصمیم درست که با تعقل، تفکر، تدبر و مشورت حاصل می‏ گردد، اصل دیگری که باید مورد توجه قرارگیرد، برنامه ‏ریزی صحیح می ‏باشد. مسأله ‏ای که در احادیث ما از آن به تقدیر در معیشت تعبیر گردیده است و شناخت ظرفیت‏ ها و امکانات در آن نقشی اساسی ایفا می ‏نماید و می ‏توان آن‏را به معنای سیاست ‏گزاری، اندازه ‏گیری صحیح و میانه‏ روی در اداره زندگی معنی نمود؛ امری که نتیجه و فایده ‏اش کم ‏شدن نگرانی ‏ها در زندگی می ‏باشد. به عنوان مثال اگر شخصی دارای خانواده ‏ای نسبتاً پر هزینه است و درآمدش کفاف زندگی ‏اش را نمی ‏دهد، چاره ‏ای ندارد جز این که با برنامه‏ ریزی درست، هماهنگی بین دخل و خرج خویش را تنظیم نماید. پیامبر صلوات ‏الله علیه و آله در این زمینه می‏ فرمایند؛

«مَن أحسَنَ تَدبیرَ مَعیشَتِهِ رَزَقَهُ اللّه تَبارَکَ وتَعالى»[۴]

«هرکس برای زندگانی خویش به درستی برنامه ‏ریزی کند، خدای تبارک و تعالی روزی‏ اش می ‏بخشد»

این کلام ارزشمند، مبین این حقیقت است که اگر انسان در زندگی بر اساس برنامه ‏ای منظم و دقیق حرکت نماید، لطف و رحمت خداوند نیز او را یاری می ‏بخشد و زندگی ‏اش با معضل خاصی روبرو نمی ‏گردد؛ اما اگر برنامه ‏ریزی خوبی وجود نداشته باشد، عنایت الهی از زندگی او رخت بر می‏ بندد و گرفتار می‏ گردد.

آن ‏حضرت صلوات ‏الله علیه و آله هم‏ چنین در برابر اندیشه ‏ی باطل و پوچی که عدم توجه به زندگی و معیشت را تبلیغ و ترویج می ‏نماید، در سخنی بسیار مهم و درس آموز به صراحت بیان می‏ دارند، سامان بخشی زندگی، به معنای دنیا دوستی نیست، بلکه اصلاح امر زندگی از دانش و علم آدمی حکایت می ‏نماید. ایشان می ‏فرمایند:

«من فقه الرّجل أن يصلح معيشته و ليس من حبّ الدّنيا طلب ما يصلحك»[۵]

«اصلاح معيشت از دانش مرد است و جستجوى چيزى كه معاش تو را به صلاح آورد، دنياپرستى نيست‏»

و در کلامی ماندگار اهل ایمان را به اهمیت برنامه ‏ریزی در امور متوجه می ‏نمایند:

«مَا أَخَافُ عَلَى أُمَّتِي الْفَقْرَ وَ لَكِنْ أَخَافُ عَلَيْهِمْ سُوءَ التَّدْبِير»[۶]

«بر امت خویش از فقر مالی نگران نیستم، بلکه از عدم برنامه ‏ریزی بیم دارم»

ج- سازماندهی

مقصود از سازمان دهی، نظم و ترتیب بخشیدن و تقسیم فعالیت‏ ها و سپردن آن به افراد، به منظور رسیدن به اهداف معین می‏ باشد؛ به عبارت دیگر سازماندهی فرآیندی است که از طریق آن، تقسیم کار و هماهنگی بین افراد و گروه ‏های کاری در راستای کسب هدف صورت می ‏پذیرد.

علی علیه ‏السّلام با توجه به این رکن مهم، در عهدنامه‏ ی خویش به مالک اشتر می ‏فرماید:

«وَ اعْلَمْ أَنَّ الرَّعِيَّةَ طَبَقَاتٌ لَا يَصْلُحُ بَعْضُهَا إِلَّا بِبَعْضٍ وَ لَا غِنَى بِبَعْضِهَا عَنْ بَعْض»[۷]

«بدان، جامعه‏ ی تحت نظارت تو به طبقات گوناگونی تقسیم شده ‏اند، ولی هیچ گروهی بدون گروه دیگر به کمال نمی ‏رسد و هیچ دسته ‏ای از دسته‏ ی دیگر بی نیاز نیست»

نمونه ‏ای از یک سازماندهی

اگر بخواهیم مثالی در مورد سازماندهی و ایجاد نظم در بین افراد زده باشیم، می ‏توانیم به صفوف منظم نماز جماعت اشاره داشته باشیم که در روایات زیادی مورد تأکید قرار گرفته است:

«إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ: يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَقِيمُوا صُفُوفَكُمْ وَ امْسَحُوا بِمَنَاكِبِكُمْ لِئَلَّا يَكُونَ فِيكُمْ خَلَلٌ وَ لَا تُخَالِفُوا فَيُخَالِفَ اللَّهُ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ وَ إِنِّي أَرَاكُمْ مِنْ خَلْفِي»[۸]

«رسول خدا صلّى ‏اللّه علیه و آله می ‏فرمایند: ای مردم صف ‏های نماز را منظم و مساوی کنید و دوش به دوش بایستید تا فاصله و جدایی میان شما نیفتد و نامرتب نباشید که خداوند دل ‏های شما را از یکدیگر دور گرداند و بدانید، من شما را از پشت سر می ‏بینم که چگونه نظم را در صف ‏های جماعت برقرار می‎ کنید»

هم‏ چنین این حدیث شریف که از آن بزرگوار نقل گردیده است:

«عَنِ النَّبِيِّ ص أَنَّهُ قَالَ: سَوُّوا صُفُوفَكُمْ وَ حَاذَوْا بَيْنَ مَنَاكِبِكُمْ لِئَلَّا يَسْتَحْوِذَ عَلَيْكُمُ الشَّيْطَان‏»[۹]

«صف‏ های نمازتان را مرتب کنید و به گونه‏ ای شانه به شانه یکدیگر قرار بگیرید که شیطان بر شما چیره نشود»

کاری که تکرار آن در پنج نوبت نمازهای یومیه، تربیت افراد را در صحنه‏ های مختلف زندگی موجب می ‏گردد و این امر را یادآور می ‏شود که سازماندهی نه تنها در امور عبادی لازم است، بلکه باید در تمام شئون جامعه فراگیر و حاکم گردد.

د- هماهنگی

ثمره و محصول تصمیم ‏گیری عاقلانه، برنامه ‏ریزی صحیح و نیز سازماندهی نیروها در میدان عمل، آن‏ هنگام نمایان می ‏شود که با هماهنگی در واحدهای مختلف همراه گردد؛ رسول خدا صلّى ‏اللّه علیه و آله در این ‏باره می ‏فرمایند:

«خَیْرُ الوُلاة مَنْ جَمَعَ المُختَلِفَ وَ شَرُّ الوُلاة مَنْ فَرَّقَ المُوْتَلِفَ»[۱۰]

«بهترین مدیران و فرمانروایان کسانی هستند که استعداد ها و سلیقه ‏های گوناگون را در زیر یک چتر گرد آورند و بدترین مدیران کسانی هستند که مجموعه‏ همسو و هماهنگ را متفرق سازند»

مدیریت‏ های ضروری

پس از این ‏‏که پیرامون ارکان مدیریت مطالبی ارائه گردید، لازم است درباره‏ی مدیریت‏ های ضروری در زندگی نیز نکاتی را مطرح نماییم؛ مسأله ‏ای که توجه فراوانی را می‏ طلبد، اما متأسفانه افراد بی ‏شماری از آن غافل هستند.

  • مدیریت عمر

انسان‏ های موفق کسانی هستند که از فرصت‏ زودگذر عمر بهره ‏ای ناب می ‏گیرند و نسبت به هزینه کردن لحظات زندگی خویش، بخیلانه و حساب ‏گرانه عمل می ‏نمایند. این گونه افراد برای سال‏ ها، ماه‏ ها‏، هفته‏ ها، روزها، ساعت‏ ها و حتی لحظات زندگی خویش برنامه دارند و جدول عمر را با محاسبات دقیق پر می ‏کنند و به این مسأله واقفند که در غیر این صورت از زیان ‏کاران خواهند بود؛ امری که رسول اکرم صلّى ‏اللّه علیه و آله در بیان ارزشمند خویش به آن سفارش نموده ‏اند:

«كُنْ عَلَى عُمُرِكَ أَشَحَّ مِنْكَ عَلَى دِرْهَمِكَ وَ دِينَارِك»[۱۱]

«به عمر خود بخیل ‏تر باش، تا به درهم و دینارت»

و نیز این حدیث ماندگار که از آن بزرگوار نقل گردیده است:

«أَنَّهُ يُفْتَحُ لِلْعَبْدِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى كُلِّ يَوْمٍ مِنْ أَيَّامِ عُمُرِهِ أَرْبَعٌ وَ عِشْرُونَ خِزَانَةً عَدَدَ سَاعَاتِ اللَّيْلِ وَ النَّهَارِ فَخِزَانَةٌ يَجِدُهَا مَمْلُوءَةً نُوراً وَ سُرُوراً فَيَنَالُهُ عِنْدَ مُشَاهَدَتِهَا مِنَ الْفَرَحِ وَ السُّرُورِ مَا لَوْ وُزِّعَ عَلَى أَهْلِ النَّارِ لَأَدْهَشَهُمْ عَنِ الْإِحْسَاسِ بِأَلَمِ النَّارِ وَ هِيَ السَّاعَةُ الَّتِي أَطَاعَ فِيهَا رَبَّهُ ثُمَّ يُفْتَحُ لَهُ خِزَانَةٌ أُخْرَى فَيَرَاهَا مُظْلِمَةً مُنْتِنَةً مُفْزِعَةً فَيَنَالُهُ عِنْدَ مُشَاهَدَتِهَا مِنَ الْفَزَعِ وَ الْجَزَعِ مَا لَوْ قُسِمَ عَلَى أَهْلِ الْجَنَّةِ لَنُغِّصَ عَلَيْهِمْ نَعِيمُهَا وَ هِيَ السَّاعَةُ الَّتِي عَصَى فِيهَا رَبَّهُ ثُمَّ يُفْتَحُ لَهُ خِزَانَةٌ أُخْرَى فَيَرَاهَا فَارِغَةً لَيْسَ فِيهَا مَا يَسُرُّهُ وَ لَا مَا يَسُوؤُهُ وَ هِيَ السَّاعَةُ الَّتِي نَامَ فِيهَا أَوِ اشْتَغَلَ فِيهَا بِشَيْ‏ءٍ مِنْ مُبَاحَاتِ الدُّنْيَا فَيَنَالُهُ مِنَ الْغَبْنِ وَ الْأَسَفِ عَلَى فَوَاتِهَا حَيْثُ كَانَ مُتَمَكِّناً مِنْ أَنْ يَمْلَأَهَا حَسَنَاتٍ مَا لَا يُوصَفُ وَ مِنْ هَذَا قَوْلُهُ تَعَالَى ذلِكَ يَوْمُ التَّغابُن‏»[۱۲]

«روز قیامت برای هر روز از روزهای عمر آدمی، بیست و چهار گنجینه، به تعداد ساعات شبانه روز گشوده می‏ شود؛ انسان گنجینه ‏ای را پر از نور و شادمانی می ‏بیند و با مشاهده‏ ی آن، چنان شادی و سرور به او دست می ‏دهد که اگر میان دوزخیان تقسیم شود، درد آتش را از یادشان می ‏برد. این گنجینه ساعتی است که در آن پروردگارش را عبادت کرده است. سپس گنجینه دیگری برایش باز می ‏شود و آن را تاریک و بدبو و وحشتناک می‏ یابد و از مشاهده‏ ی آن، چنان ترس و وحشتی به او دست می ‏دهد که اگر میان بهشتیان تقسیم شود، نعمت بهشت را به کام‏ شان تلخ می‏ سازد و آن ساعتی است که در آن پروردگارش را نافرمانی کرده است. آن گاه گنجینه دیگری برایش گشوده می ‏شود و آن را خالی می ‏یابد و در آن چیزی که او را شادمان یا ناراحت کند، یافت نمی ‏شود و آن ساعتی است که در خواب بوده یا به امور مباح اشتغال داشته است. سپس، از این ‏که می ‏توانسته این ساعات و لحظات را با کارهای خوب پر کند و نکرده است، چنان احساسی از غبن و اندوه به او دست می ‏دهد که در وصف نمی ‏گنجد و همین است  که خدای متعال می ‏فرماید: آن روز، روز مغبون شدن است»

در زمینه‏ ی مدیریت و استفاده ‏ی صحیح از فرصت عمر، مطالب دیگری نیز وجود دارد که در ذیل اصل بهره ‏وری خواهد آمد.

  • مدیریت جوانی

به جرأت می ‏توان ارزش دوره جوانی را با تمام عمر مقایسه نمود، زیرا ایام جوانی، دوران نشاط، فعالیت و پی ‏ریزی اهداف و نیز انجام اعمال صالحی است که با عروض غفلت، تحصیل آن در باقی عمر کاری دشوار، بلکه ناممکن می ‏باشد. دوره ‏ای که به سرعت سپری می ‏گردد و از دست می ‏رود.

اگر عمر آدمی را به چهار فصل موجود در طبیعت تشبیه نماییم، بهار جوانی شتابان ‏تر از دیگر فصول می‏ گذرد و باد پاییزی، برگ ‏های سبز این دوره را در می ‏نوردد و خزان عمر انسان از راه می‏ رسد، در حالی که بازگشت به آن ممکن نیست؛ مشکلی که اهمیت و ضرورت توجه به این دوره را مضاعف می ‏نماید و انسان را ملزم به فراگیری آموزش‏ و مهارت‏ های زندگی در آن می ‏سازد تا با استفاده‏ ی درست از این موقعیت خدادادی، تجارب و اندوخته ‏ی درخشان این دوره را به مرحله ‏ی بزرگسالی منتقل سازد.

پیامبر صلّى ‏اللّه علیه و آله در همین رابطه می‏ فرمایند:

«مَنْ تَعَلَّمَ فِي شَبَابِهِ كَانَ بِمَنْزِلَةِ الْوَشْمِ فِي الْحَجَرِ وَ مَنْ تَعَلَّمَ وَ هُوَ كَبِيرٌ كَانَ بِمَنْزِلَةِ الْكِتَابِ عَلَى وَجْهِ الْمَاءِ»[۱۳]

«هر كه در جوانى دانش آموزد، علم او هم ‏چون نقشى است كه بر سنگ حكّ شود، و هر كه در بزرگ ‏سالى بياموزد كارش هم‏ چون نوشتن بر روى آب است»

بنابراین ضروری است، در این دوره پرورش‏ و تربیت امور نفسانی و نیز عبادت و بندگی خداوند و ارتباطات انسان مدیریت گردد و نسبت به دشمنانی که در کمین فرصت طلایی عمر انسان نشسته ‏اند مراقبت گردد؛ دشمنانی که هر کدام می ‏توانند دوران قوت، قدرتمندی، نشاط، شادابی، استعداد، خردمندی، کار، تلاش و سازندگی آدمی را به خسارتی سنگین تبدیل نمایند که قابل جبران نباشد.

  • مدیریت کار و اشتغال

کار و تلاش جهت اداره زندگی نیز از اموری است که نیازمند به مدیریت می ‏باشد. در این خصوص علاوه بر این که هر فرد باید از شغلی مناسب و درآمدی مشروع و حلال برخوردار باشد و آن را در مسیر صحیح  مصرف نماید، باید به این نکته نیز توجه شود که  کار و فعالیت انسان، تبدیل به سدّ و مانع در برابر برنامه ‏های دیگر زندگی نگردد؛ معضلی که متأسفانه برخی از خانواده‏ ها با آن درگیرند و غرق شدن پدر و مادر در کار، به منظور فراهم ساختن امکانات مادی برای فرزندان، موجب گردیده است که از وظایف مهم خویش غافل شده و اصولی ‏هم ‏چون تربیت و نیازهای عاطفی فرزندان به فراموشی سپرده شود.

مشکلی که به نظر می ‏رسد دور شدن از سبک زندگی دینی، یعنی جدایی از روش زندگی پیامبر صلّى ‏اللّه علیه و آله و جانشینان بر حق آن بزرگوار علیهم ‏السلام و رو آوردن به رسانه ‏های تصویری و مجازی و زندگی ماشینی، سبب آن می ‏باشد؛ متأسفانه فرورفتن در این وادی هراسناک موجب گردیده است بسیاری از افراد، کنترل زندگی خویش و قدرت تفکر، برنامه ‏ریزی و مدیریت را از دست داده و خود را تسلیم حوادث مخرب و خانمان ‏برانداز نمایند؛ در حالی که هر فرد باید با تدبیر و تعقل دقیق، مسیر زندگی را پی گرفته و به این مطلب واقف باشد که آدمی تنها برای کار و زندگی مادی خلق نشده‏ است و توجه داشته باشد که در کنار او، همسر و فرزندانی هستند که موظف به برآورده ساختن نیازها و حقوق ایشان می ‏باشد؛ در نظر داشته باشد بستگان و خویشاوندان، مخصوصاً پدر و مادر نیازمند به ارتباط با او هستند و وظیفه‏ دارد از آنان سرکشی نموده و تکالیفی که در اجتماع به عهده‏ اش می‏ باشد را به انجام رساند و به‏ گونه ‏ایی زندگی نکند که با فراموش کردن خویش، احساسات و عواطف خود و دیگران را سرکوب سازد.

  • مدیریت خانواده

همان‏ طور که در بخش قبل اشاره شد، داشتن زندگی خوب تنها به معنای رفاه مادی در زندگی و آماده ‏سازی امکانات و تهیه‏ ی لوازم و مایحتاج مادی نیست، بلکه زندگی آسوده و شیرین زمانی شکل می ‏گیرد که در آن، نشستن با همسر و فرزندان، غذا خوردن، سخن گفتن، هم ‏فکری و مشورت با ایشان در نظر گرفته شود؛ حتی گهگاه لازم است با مدیریتی منطقی و دقیق، تلویزیون، لب­ تاپ­ و موبایل‏ ها  کنار رفته، تا هر یک از اعضای خانواده با ارائه ‏ی گزارشی از شرائط کار روزانه، مشکلات و موانع پیش ‏رو، دیگر افراد خانواده را در جریان وضعیت خویش قرار دهد و از آنان کمک و هم ‏فکری بخواهد و کارهای خوب و پسندیده اعضای خانواده مورد تشویق قرار گیرد. مدیریت خانواده یعنی این که ساعاتی از هفته جهت دید و بازدید با بستگان اختصاص یابد تا اعضای خانواده با انجام صله ‏ی رحم، علاوه بر انجام وظیفه ‏ی خویش از برکات مادی و معنوی دیدار دوستان وآشنایان، هم ‏چون طولانی شدن عمر و زیاد گردیدن رزق برخوردار گردند. مدیریت خانواده به معنای توجه به نیازهای معنوی یکایک افراد خانواده، توجه به اعمال عبادی و زیارات معصومین، هم‏ چون زیارت حضرت رضا علیه‏ السّلام و حضرت معصومه سلام ‏الله علیها و امامزادگانی است که در جوار مراقد و بقاع متبرکه ‏ی ایشان قرار داریم؛ توجه به نماز جماعت و جمعه و سرکشی و کمک‏ رسانی به خانواده‏ های فقیر و مستمندی است که در همسایگی ما قرار دارند.

  • مدیریت مشکلات

زندگی دنیوی که با جزر و مدها، بالا و پایین آمدن ‏های گوناگونی همراه می ‏باشد، در زندگی افراد تأثیر خود را گذاشته و آن را دچار ناخوشی ‏ها و ناملایماتی می‏‏ سازد که در صورت عدم برخورداری از ظرفیت کافی در مواجهه با آن، انسان را به سقوط و نابودی می ‏کشاند.

بر این اساس هر یک از ما باید یاد بگیریم و باور نمائیم که مصائب و حوادث تلخ، جزئی از زندگی است و بدانیم وقایع شیرین زندگی از دل همین مصائب و ناگواری ‏ها سر بر آورده و متولد می ‏گردد؛ بدانیم تقدیر الهی این‏ گونه  است که خداوند متعال دوستان خود را با بلا و مصیبت امتحان می ‏نماید و هنرمند واقعی کسی است که با مدیریت صحیح، بحران ‏ها را به فرصتی طلایی در زندگی خویش تبدیل نماید و توجه داشته باشیم در مواجهه با فشارها و سختی ‏ها، گزینه‏ ی فرار و پذیرش شکست بدترین راهی خواهد بود که یک فرد می ‏تواند انتخاب نماید و نیز اعتقاد راسخ داشته باشیم تنها کسانی می ‏توانند در این آزمون سخت، موفق و پیروز گردند که دل را به خدا سپرده باشند و جان ‏شان را با یاد او آرام سازند.

۲۱- اصل بهره­ وری

در علم اقتصاد، از اصلی با عنوان بهره ­وری بحث می­ گردد که در صدد دست ‏یابی به راه­ کاری است تا بتوان از سرمایه­ و نیروی موجود، بیشترین استفاده را نمود و کمترین خسارت و زیان را متحمل گردید. امری که توجه به آن می ‏تواند در شکوفایی اقتصادی جامعه، نقش زیادی را ایفا نماید و همین نیز موجب گردیده است تا صاحبان کارخانه­ ها و مراکز تولیدی اهمیت زیادی برای آن قائل گردند.

لزوم توجه به سرمایه ‏ی عمر

انسان‏ ها اگر چه به دنبال بهره ­وری در امر اقتصاد و تلاش شبانه ­روزی جهت ارتقا امور مادی خود می ‏باشند، اما کمتر کسی به سرمایه ‏ی ارزشمند عمر که خداوند در اختیار بشر قرار داده است، توجه می ‏نماید؛ سرمایه ­ای که گذشت هر ساعت و لحظه‏ ی آن، از بین رفتن و کم شدن اصل سرمایه را به دنبال خواهد داشت و زمان تمام شدنش به سرعت فرا خواهد رسید.

 کسی که اهل بهره‏ وری باشد و آن را درست درک کرده باشد تلاش خود را به کار می ‏گیرد تا بهترین و دقیق ­ترین استفاده را از این سرمایه ‏ی گران‏ قدر داشته باشد. امری که مورد سفارش مؤکد دین مبین اسلام می ‏باشد و در کنار بهره‏ وری مادی به آن توجه فراوان شده است.

ما اگر چه در مبحث قبل، درباره ‏ی استفاده صحیح از فرصت عمر نکاتی را بیان نمودیم؛ اما در ضمن اصل بهره ‏وری نیز آن را مورد اشاره قرار می ‏دهیم تا تأکید مجددی باشد نسبت به این سرمایه‏ ی گران ‏بها و فرصتی جهت تفکر و اندیشه پیرامون آن.

توصیه پیامبر (ص)

نبی مکرم اسلام صلوات ‏الله علیه و آله در حدیثی ارزشمند خطاب به ابوذر، بهره ­وری از عمر را این‏ چنین تبیین نموده ‏اند:

«يَا أَبَا ذَرٍّ! اغْتَنِمْ خَمْساً قَبْلَ خَمْسٍ: شَبَابَكَ قَبْلَ هَرَمِكَ، وَ صِحَّتَكَ قَبْلَ سُقْمِكَ، وَ غِنَاكَ قَبْلَ فَقْرِكَ، وَ فَرَاغَكَ قَبْلَ شُغْلِكَ، وَ حَيَاتَكَ قَبْلَ مَوْتِك‏»[۱۴]

«ای ابوذر! پنج چیز را قبل از پنج چیز غنیمت بدان: جوانی­ ات را قبل از پیری، تندرستی ­ات را قبل از بیماری­، دارایی ­ات را قبل از تنگدستی، فراغت خود را قبل از گرفتاری و زندگی ­ات را قبل از مرگ»

بر اساس این روایت، پیامبر صلّى ‏الله عليه و آله و سلّم بهره ­وری عمر را در استفاده‏ ی بهینه از نیروی جوانی و سلامتی و از دست ندادن فرصت­ ها و به کار گیری صحیح ثروت و مال و بهره ­گیری مناسب از زندگی، قبل از بروز حوادث ناگوار و وقوع مرگ می ­دانند؛ هم ‏چنین در مقابلِ برخی افراد که دنیا و زندگی در آن را بیهوده دانسته و مرگ را طلب می ­نمایند، بر این مطلب تاکید می ­کنند که درخواست عمر طولانی به شرط بهره‏ گیری صحیح از آن، امری مطلوب می ­باشد.

آن ‏حضرت در پاسخ به شخصی که آرزوی مرگ می ‏کرد، فرمودند:

«الْمَوْتُ شَيْ‏ءٌ لَا بُدَّ مِنْهُ وَ سَفَرٌ طَوِيلٌ يَنْبَغِي لِمَنْ أَرَادَهُ أَنْ يَرْفَعَ عَشْرَ هَدَايَا»[۱۵]

«مرگ چیزی است که گریزی از آن نیست و مسافرت درازى است که هر کس آن­ را خواست، باید ده هدیه با خود همراه بَرد»

امام سجاد علیه ­السلام نیز در دعای مکارم الاخلاق، شیوه ­ی صحیح دعا درباره‏ ی عمر را به مؤمنین یاد می ‏دهند:

«وَ عَمِّرْنِي مَا كَانَ عُمُرِي بِذْلَةً فِي طَاعَتِكَ، فَإِذَا كَانَ عُمُرِي مَرْتَعاً لِلشَّيْطَانِ فَاقْبِضْنِي إِلَيْك‏»[۱۶]

«مرا تا آن ­گاه كه عمرم، مصروف خدمت در راه طاعت تو باشد زنده بدار، پس هر زمان كه بيم آن رود كه عمرم چراگاه شيطان گردد، مرا بسوى خود فرا بخوان»

۲۲-اصل آسان­ گیری در انجام امور 

قرآن کریم بر رعایت آسانی در انجام کار­ها تأکید نموده است و توصیه ­ی به سخت ‏گیری ندارد؛ در آیاتی از این کتاب جاویدان می ‏خوانیم:

«يُرِيدُ اللّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلاَ يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ»[۱۷]

«خدا براى شما آسانى مى‏ خواهد و براى شما دشوارى نمى ‏خواهد»

«وَمَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ مِّلَّةَ أَبِيكُمْ إِبْرَاهِيمَ هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمينَ»[۱۸]

«و در دين بر شما سختى قرار نداده است. آيين پدرتان ابراهيم [نيز چنين بوده است]، او بود كه شما را مسلمان ناميد»

هم ­چنین در این دعای قرآنی به درگاه خداوند متعال عرضه می ­داریم:

«رَبَّنَا وَلاَ تَحْمِلْ عَلَيْنَا إِصْرًا كَمَا حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِنَا رَبَّنَا وَلاَ تُحَمِّلْنَا مَا لاَ طَاقَةَ لَنَا بِهِ»[۱۹]

«پروردگارا، بار گرانى بر (دوش‏) ما مگذار؛ هم‏ چنان­كه بر (دوش‏) كسانى كه پيش از ما بودند نهادى‏؛ پروردگارا، و آن ‏چه تاب آن را نداريم بر ما تحميل مكن»

قوانین الهی بر اساس فطرت و طبع انسان­ ها شکل گرفته و از سخت ­گیری در امور اجتناب گردیده است؛ تا جایی که یکی از جاذبه­ های مهم دین اسلام، سهولت و دور بودن دستورات آن از دشواری و سختی می ­باشد؛ ویژگی ‏ای که موجب گردیده است دین الهی در قلوب انسان ­های زیادی وارد شده و تأثیرگذار گردد.

آسان ‏گیری در امور، سیره ‏ی پیامبر (ص)

پیامبر اسلام­ صلی ­الله علیه و آله نیز که مبلغ و اجرا کننده ‏ی احکام دین می ‏باشند، ضمن اجرای این دستور الهی، مردم را به آسان‏ گیری و پرهیز از تکلف بی ‏مورد دعوت نموده ‏‏اند:

«بَعَثَنِي بِالْحَنِيفِيَّةِ السَّهْلَةِ السَّمْحَة»[۲۰]

«خدا مرا بر شریعت و دینی مبعوث کرده است که با سماحت (با گذشت) و سهولت همراه است»

هم‏ چنین در بیانی دیگر می ‏فرمایند:

«لمْ‏ يُرْسِلْنِي‏ اللَّهُ‏ بِالرَّهْبَانِيَّةِ وَ لَكِنْ‏ بَعَثَنِي‏ بِالْحَنِيفِيَّةِ السَّهْلَة»[۲۱]

«خداوند مرا براى رهبانيت [زهدگرايى و ترك دنيا] نفرستاد، بلكه مرا به دين مستقيم, آسان و سازگار مبعوث نمود»

و رعایت آن را به یاران خویش توصیه می ‏کنند؛ چنان ‏چه وقتی معاذ بن جبل را به سرزمین یمن اعزام ‏نمودند، به او دستور دادند:

«یَسِّرُوا وَ لَا تُعَسِّرُوا وَ سَکِنُوا وَ لَا تُنَفِّرُوا»[۲۲]

«آسان بگيريد و سخت مگيريد و آرام كنيد و خشونت به خرج ندهید»

یکی از همسران پیامبر صلی ­الله علیه و آله نیز با اشاره به این ویژگی رسول خدا صلوات ­الله علیه و آله نقل می ‏کند:

«ما خَيَّرَ صَلّى اللهُ عَلَيهُ وَ آلِه وَ سَلَّمَ بَينَ اَمرَين اِلا أَخذَ أَيسَرِهِما ما لَم يَكُن إِثما، فَاِن كانَ إِثما كانَ أبعَدُ الناسِ مِنه»[۲۳]

«هرگز رسول خدا صلى ­اللّه عليه و آله بين دو امر مخيّر نشد، مگر آن كه امر آسان ­تر را اختيار كرد، جز در موردى كه گناه بود؛ در آن صورت بيش ­تر از همگان دورى مى ‏كرد»

  • آسان ‏گیری در انجام تکالیف

آن حضرت با وجود این که خود در زمینه‏ ی انجام عبادات و راز و نیاز با خداوند سعی و تلاش فراوانی داشتند، اما مردم را به سهولت در امر عبادت سفارش کرده و از به سختی افتادن در آن نهی می ­فرمودند.

 شخصی می‏ گوید:

«إنَّ رسولَ اللّه ِ صلى ‏الله عليه و آله رَأى رجلاً يُصلّي فَتَراآهُ بِبَصَرِهِ ساعةً فقالَ: أ تَراهُ يُصلّي صادِقاً ؟ قلتُ : يا رسولَ اللّه، هذا أكثَرُ أهلِ المَدينةِ صلاةً ، فقالَ : لا تُسمِعْهُ فَتُهلِكَهُ  و قالَ: إنّ اللّه َ إنّما أرادَ بهذهِ الاُمَّةِ اليُسرَ و لا يُريدُ بِهِمُ العُسرَ»[۲۴]

«رسول خدا صلى ‏الله عليه و آله مردى را در حال نماز خواندن ديد، لحظاتى به او نگاه كرد و سپس به من فرمود: آيا فكر مى ­كنى كه نماز را صادقانه مى ­خواند؟ عرض كردم: اى رسول خدا، او از همه ‏ی مردم مدينه بيش ‏تر نماز مى ‏خواند. حضرت فرمود: اين حرف را به خود او مگو كه نابودش مى ­كنى. سپس فرمودند: همانا خداوند براى اين امّت آسانى خواسته است و خواهان در سختى افتادن آن­ ها نيست»

  • آسان ‏گیری در طهارت و نجاست

اسلام در احکام دینی و مسائل فقهی نیز مردم را به آسانی فراخوانده است، نه به ایجاد تکلف و دشواری؛ چنان ‏چه در روایات ما، نسبت به طهارت اشیاء آمده است:

«وَ كُلُّ شَيْ‏ءٍ طَاهِرٌ حَتَّى تَعْلَمَ أَنَّهُ قَذِر»[۲۵]

«هر چیزی پاک است، تا این ­که علم پیدا کنی به نجس بودن آن»

هم­ چنین در مورد انسانی که بدون آگاهی در لباس نجس نماز خوانده است، حکم به صحت عمل و قبولی نماز او می ‏شود. بر همین اساس، برخی از علماء شیعه کار کسی که دچار وسواس گردیده است و خود را در انجام عبادات و تکالیف به زحمت و سختی می ­اندازد، دارای مشکل می ­دانند؛ زیرا سخت ‏گیری بی ‏دلیل، انسان را از کمالات محروم می ­سازد و باعث دوری افراد از دین می ­گردد.

یکی از بستگان مرحوم جلال آل احمد، درباره‏ ی دلیل این که جلال در دوره ای از زندگی نسبت به دین بی علاقه شده و رسماً عبادات دینی را ترک کرده بود، می ­گوید: علت فرار جلال از دین، سخت ­گیری­ بی ‏حد پدرش در دوران کودکی او بوده است که جلال را به اعمال دشوار و خارج از توان وادار می ­کرده است.

بنابراین اصل سهولت و آسان­ گیری در انجام امور، می ­باید در تمام شئون زندگی انسان ساری و جاری شود، زیرا از تکلّف و سختی، ثمری جز تلخ کامی به دست نخواهد آمد.

[۱]. تحف العقول، ص۱۷۱

[۲]. بحار الأنوار، ج‏۶۸، ص۳۳۸و۳۳۹

[۳]. الكافي، ج‏۱، ص۴۴

[۴]. کنز العمّال، ج۷، ص۱۸۸، ح۱۸۶۱۴

[۵]. نهج الفصاحة، ص۷۷۳

[۶]. عوالي اللئالي العزيزية في الأحاديث الدينية، ج‏۴، ص۳۹

[۷]. نهج البلاغه، نامه۵۳

[۸]. ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص۲۳۰

[۹]. مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج‏۶، ص۵۰۷

[۱۰]. الی سبیل انهاض المسلمین، ص۴۱۰

[۱۱]. الأمالي (للطوسي)، ص۵۲۷

[۱۲]. بحار الأنوار، ج‏۷، ص۲۶۲

[۱۳]. النوادر (للراوندي)، ص۱۸

[۱۴]. الأمالي (للطوسي)، ص۵۲۶

[۱۵]. مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج‏۷، ص۱۸۵

[۱۶]. الصحيفة السجادية، ص۹۴، دعای۲۰

[۱۷]. بقره/۱۸۵

[۱۸]. حج/۷۸

[۱۹]. بقره/۲۸۶

[۲۰]. کافی، ج۵، ص۴۹۴

[۲۱]. بحار الأنوار، ج‏۲۲، ص۲۶۴

[۲۲]. درالمنثور، ج۱، ص۴۶۵

[۲۳]. المحجة البيضاء، ج۴، ص۱۲۹

[۲۴]. درالمنثور، ج۱ ، ص ۴۶۴

[۲۵]. مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج‏۲، ص۵۸۳

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

Want to join the discussion?
Feel free to contribute!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.