آن کس که خود رای شد به هلاکت رسید

۱۲-سبک زندگی دینی در سیره نبوی / مشورت، پذیرش انتقاد، قدرشناسی و اجتناب از تملق

بدیهی است در امر مشورت لازم نیست مشورت کننده، هرچه را دیگران می ­گویند، بپذیرد؛ بلکه چه بسا فردی پس از مشورت و ملاحظه ‏ی جوانب امر، مصلحت خویش را به‏ گونه ‏ای دیگر تشخیص می ‏دهد و تصمیمی بر خلاف می ‏گیرد…

*************************************************************************

پدید آورنده: سید علی شاهچراغی

دسته بندی: خطبه

سبک زندگی دینی در سیره نبوی

مشورت، پذیرش انتقاد، قدرشناسی و اجتناب از تملق

۲۳- اصل مشورت­ در امور

مشورت که در حقیقت پیوند رأی و عقل آدمی با فکر و خرد دیگران می ­باشد، امر مبارکی است که در دین مبین اسلام مورد تأکید ویژه قرار گرفته است؛‏ ‏هم ‏چنین تک ­محوری و استبداد در رأی، به ‏گونه ‏ای مذمت و مورد سرزنش واقع گردیده است  که امیرالمؤمنین علیه ­السلام از آن به عنوان عامل هلاکت انسان یاد می ‏نمایند:

«مَنِ اسْتَبَدَّ بِرَأْيِهِ هَلَك‏»[۱]

«کسی که خود محور است، هلاک می ‏گردد»

مشورت با اصحاب، سیره‏ ی پیامبر (ص)

مسأله‏ ی بسیار مهم در موضوع مشورت که ذهن بسیاری از دانشمندان را به خود مشغول ساخته است، ‏گستره‏ ی وسیع این تکلیف می‏ باشد؛ تا جایی که نبی مکرم اسلام حضرت خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله، که خود صاحب عقل اول و کلّ می‏ باشد، مکلف به انجام آن گردیده ‏اند.

«وَ شَاوِرْهُمْ فِي الأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللّهِ»[۲]

«و در كار[ها] با آنان مشورت كن و چون تصميم گرفتى، بر خدا توكل كن»

در این ‏باره، اگر چه برخی بر این عقیده ‏اند که دستور به مشورت در آیه‏ ی شریفه، امری تشریفاتی است و پیامبر صلوات ‏الله علیه و آله نیازی به استفاده از رأی و نظر دیگران ندارد، اما مشورت پیوسته و دائمی ایشان با اصحاب، حکایت از این می‏ کند که آن‏ حضرت صلوات ‏الله علیه و آله برکات مشورت را در نظر داشته و به آن مبادرت ‏ورزیده‏ و حتی در برخی موارد نظر دیگران را مقدم ‏نموده ‏اند؛ چنان ­چه در جریان غزوه خندق و پس از مشورت با اصحاب، بر اساس نظر سلمان عمل نموده و دستور حفر خندق در اطراف مدینه را صادر کردند.

ابوهریره از کثرت مشورت رسول خدا صلی ‏الله علیه و آله با اصحاب این‏ طور می ‏گوید:

«مَا رَأَیْتُ أَحَدا أَکْثَرُ مُشَاوَرَةً لِاَصْحَابِهِ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ و سَلَم‏»[۳]

«کسی را هم ­چون پیامبر خدا صلی ‏الله علیه و آله ندیده ­ام که با اصحابش این مقدار مشورت کند»

و بر اساس نقل امام باقر علیه­ السلام، حزم و دوراندیشی را به معنای مشورت با صاحبان فکر و تبعیت از ایشان معنا می ‏نمودند:

«قِيلَ لِرَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ: مَا الْحَزْمُ؟ قَالَ: مُشَاوَرَةُ ذَوِي الرَّأْيِ وَ أَتْبَاعِهِم‏»[۴]

«به پيامبر خدا صلى ‏الله عليه و آله عرض شد: دورانديشى چيست؟ فرمود: مشورت كردن با صاحب ­نظران و پيروى كردن از نظر آنان»

از این سخن ماندگار رسول خدا صلی ‏الله علیه و آله نیز می­ توان به خوبی به اهمیت مشورت در اسلام پی برد:

«إِذَا كَانَ أُمَرَاؤُكُمْ خِيَارَكُمْ وَ أَغْنِيَاؤُكُمْ سُمَحَاءَكُمْ وَ أَمْرُكُمْ شُورَى بَيْنَكُمْ فَظَهْرُ الْأَرْضِ خَيْرٌ لَكُمْ مِنْ بَطْنِهَا وَ إِذَا كَانَ أُمَرَاؤُكُمْ شِرَارَكُمْ وَ أَغْنِيَاؤُكُمْ بُخَلَاءَكُمْ وَ أُمُورُكُمْ إِلَى نِسَائِكُمْ فَبَطْنُ الْأَرْضِ خَيْرٌ لَكُمْ مِنْ ظَهْرِهَا»[۵]

«هنگامی که زمام ‏داران شما نیکان ‏تان باشند و توان ‏گران ‏تان سخاوت ‏مندان و امورتان بر اساس مشورت انجام گیرد، پس روی زمین از درون آن برای شما بهتر است؛ ولی اگر حاکمان ‏تان پست و ثروتمندان ‏تان بخیل باشند و امور زندگی ‏تان را به زنان ‏تان بسپارید، درون زمین از روی آن برای ‏تان بهتر است»

اگر چه نهی از مشورت با زنان، در اموری است که مربوط به آنان نمی ‏باشد و الا در مواردی هم‏ چون مباحث تربیت و یا ازدواج‏ فرزندان، مشورت با آنان کاری پسندیده است.

آن‏ حضرت نه تنها خود اهل مشورت بودند، بلکه به نقل از امام صادق علیه ­السلام، وصی خویش، علی بن ابی ­طالب علیه ­السلام را نیز به مشورت در کارها سفارش کرده و می ‏فرمودند:

«لَا مُظَاهَرَةَ أَوْثَقُ مِنَ الْمُشَاوَرَة»[۶]

«هيچ پشتيبانى و حمايتى، استوارتر از مشورت نيست»

بدیهی است در امر مشورت لازم نیست مشورت کننده، هرچه را دیگران می ­گویند، بپذیرد؛ بلکه چه بسا فردی پس از مشورت و ملاحظه ‏ی جوانب امر، مصلحت خویش را به‏ گونه ‏ای دیگر تشخیص می ‏دهد و تصمیمی بر خلاف می ‏گیرد؛ مطلبی که از امام رضا علیه ­السلام درباره ‏ی مشورت رسول مکرم صلی ­الله علیه و آله نقل گردیده است:

«إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ كَانَ يَسْتَشِيرُ أَصْحَابَهُ ثُمَّ يَعْزِمُ عَلَى مَا يُرِيد»[۷]

«رسول‏ خدا صلی ‏الله علیه و آله با يارانش درباره قضايا مشورت مى ­کرد و آن­ گاه تصميم‏ نهايى را خودشان مى گرفتند»

مشورت با صاحبان فکر و خرد

انجام مشورت با افرادی که برخوردار از عقل و خرد و صفات اخلاقی هستند از مباحثی است که در مشورت باید به آن توجه نمود؛ نبی مکرم صلوات ­الله علیه و آله در این رابطه می ‏فرمایند:

«اسْتَرْشِدُوا الْعَاقِلَ وَ لَا تَعْصُوهُ فَتَنْدَمُوا»[۸]

«با خردمندان به کنکاش بنشینید و با آنان به مخالفت نورزید که پشیمانی در پی دارد»

و به جانشین خود، امیرالمؤمنین علیه ­السلام نیز می ‏فرمودند:

«يَا عَلِيُّ! لَا تُشَاوِرْ جَبَاناً فَإِنَّهُ يُضَيِّقُ عَلَيْكَ الْمَخْرَجَ وَ لَا تُشَاوِرِ الْبَخِيلَ فَإِنَّهُ يَقْصُرُ بِكَ عَنْ غَايَتِكَ وَ لَا تُشَاوِرْ حَرِيصاً فَإِنَّهُ يُزَيِّنُ لَكَ شَرَهاً وَ اعْلَمْ يَا عَلِيُّ أَنَّ الْجُبْنَ وَ الْبُخْلَ وَ الْحِرْصَ غَرِيزَةٌ وَاحِدَةٌ يَجْمَعُهَا سُوءُ الظَّن‏»[۹]

«اى على! با ترسو مشورت مكن، زيرا راه بيرون آمدن از مشكل را بر تو تنگ مى ­كند و با بخيل مشورت مكن، زيرا تو را از هدفت باز مى ­دارد و با حريص مشورت مكن، زيرا حرص را در نظرت زيبا جلوه مى ­دهد. بدان اى على، ترس، بخل و حرص، يك غريزه هستند که همه در سوء­ظن (به خدا) خلاصه مى‏ شوند»

بنابر این مناسب است در امور مختلف به ‏ویژه در تصمیم ­گیری ­های بزرگ و کلان زندگی و اجتماعی، هم­ چون ازدواج، تربیت فرزندان، انتخاب دوست، شغل و… با کسانی که از آگاهی و تجربه ‏ی کافی برخوردار می‏ باشند، مشورت صورت گیرد تا از برکات و آثار مفید آن بهره ‏مند گردیم؛ زیرا رسول خدا صلوات‏ الله علیه و آله می فرماید:

«مَا مِنْ رَجُلٍ يُشَاوِرُ أَحَداً إِلَّا هُدِيَ إِلىَ الرُّشْد»[۱۰]

«هیچ ‌کس در كارهاى خود مشورت نمى ‌‌‏كند، مگر اين‌‌ كه به راه راست و مطلوب، هدايت مى ‌‌‏شود.

۲۴-  اصل پذیرش انتقاد

برخوردار بودن از روحیه‏ ی پذیرش انتقاد از صفاتی است که بستر­ رشد و تکامل انسان را ایجاد می ‏نماید و بزرگی و عظمت شخصیت آدمی را موجب می­ گردد. بر این اساس پسندیده است که انسان از انتقاد سازنده‏ ی دیگران استقبال نموده و ضمن گوش دادن به نقد، نسبت به آن تعمق نماید و در فکر اصلاح خویش برآید و به گونه ‏ای خود را آماده و مهیا نماید که نه تنها از شنیدن انتقاد، غمگین و ناراحت نشود، بلکه با روی گشاده از آن استقبال کند و بداند برخورداری از روحیه ­ی پذیرش نقد، فضیلتی بزرگ محسوب می ‏گردد؛ اگر چه شخص منتقد را قبول نداشته باشد؛ زیرا چه بسا دشمن انسان، سخن حقی را بر زبان جاری می ­سازد که می ‏توان از آن نهایت استفاده را کرد.

در بیانی ارزشمند از امام جواد علیه ­السلام می‏ خوانیم:

«الْمُؤمِنُ یَحْتاجُ إلی ثَلاثِ خِصال: تَوْفیق مِنَ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ واعِظ مِنْ نَفْسِهِ وَ قَبُول مِمَّنْ یَنْصَحُهُ‏»[۱۱]

«مؤمن به سه خصلت احتیاج دارد: توفیق الهی و واعظی از درون که نصیحت ­گر باشد و پذیرش و قبول نصیحت»

البته شخص منتقد نیز باید از آداب و روش نقد به خوبی آگاه باشد تا خدای ناکرده در دام خطرناک عیب‏ جویی و انتقام ‏جویی وارد نگردد و مراقبت نماید با سخن و برخورد خویش، نقد شونده را از هستی ساقط نساخته و با آبروی او بازی ننماید که اگر این امر رخ دهد، گناهی نابخشودنی را مرتکب گردیده است. هم‏ چنین ضروری است از آموزش­ های لازم بهره گیرد تا با نیت و قصد خیر، بدان اقدام نماید؛ مطلبی که پیامبر اعظم صلی ­الله علیه و آله‏، این شخصیت بی‏ نظیر در عالم هستی به آن توجه می ‏کردند؛ امیرالمؤمنین علیه­ السلام درباره‏ ی این ویژگی رسول خدا صلی ‎الله علیه و آله می ­فرماید:

«وَ كَانَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ لَا يُكَلِّمُ أَحَداً بِشَيْ‏ءٍ يَكْرَهُه‏»[۱۲]

«پیامبر صلی ‏الله علیه و آله در گفتار با افراد‏، به ‏گونه ‏ای سخن نمی ‏گفتند که موجب ناراحتی ایشان گردد»

آن‏ حضرت در بیانی دیگر، اموری که رسول خدا صلی ‏الله علیه و آله به هنگام سخن، از آن‏ اجتناب می ­کردند را این گونه برمی ­شمارد:

«کان رسول الله صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ قَدْ تَرَكَ نَفْسَهُ مِنْ ثَلاثٍ: الْمِرَاءُ وَ الإِكْثَارُ  وَ مِمَّا لا يَعْنِيهِ  وَ تَرَكَ النَّاسَ مِنْ ثَلاثٍ :کانَ لا يَذُمُّ أَحَدًا وَ لا يُعَيِّرُهُ وَ لا يُطَيِّبُ عَوْرَتَهُ  وَ لا يَتَكَلَّمُ إِلا فِيمَا یَرجُو ثَوَابَهُ»[۱۳]

«او نفس خود را از سه خصلت بد رها کرده بود: بگو­ مگوهای بی ­فایده، پرگویی و سخنان بیهوده؛ و سه چیز را در مورد مردم رها کرده بود: کسى را مذمت نمى ­کرد، سرزنش نمى ­فرمود و لغزش ­ها و عیب ­هاى پنهانى مردم را به روی‏ شان نمى­ آورد»

۲۵- اصل قدرشناسی و اجتناب از تملق

سفارش به قدرشناسی و تشکر، از آموزه­ ها و درس‏ های نبی مکرم اسلام صلی ­الله علیه و آله می ‏باشد که ترویج و گسترش ارزش ­های اخلاقی را موجب می‏ گردد؛ آن‏ چه در ادامه می ‏آید مواردی است از قدرشناسی پیامبر صلوات ‏الله علیه و آله در برابر کار خوب مردم:

  • قدرشناسی از پرداخت کنندگان صدقات

خداوند در قرآن کریم به رسول خویش دستور می‏ دهد:

«خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِم بِهَا وَصَلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلاَتَكَ سَكَنٌ لَّهُمْ»[۱۴]

«از اموال آنان صدقه ‏اى بگير تا به وسيله آن پاك و پاكيزه ‏شان سازى و براي ‏شان دعا كن؛ زيرا دعاى تو براى آنان آرامشى است»

تکلیفی که مورد توجه آن ­حضرت صلّى ‏اللّه علیه و آله قرار داشت:

«عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِي أَوْفَى قَالَ: كَانَ إِذَا أَتَى أَحَدٌ بِصَدَقَةٍ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ ص قَالَ ص اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى آلِ فُلَان‏»[۱۵]

«عبد الله بن أبی عوفی می ­گوید: اگر کسی خدمت پیامبر صلّى ‏اللّه علیه و آله صدقه ­ای می ­آورد، آن‏ حضرت می ‏فرمودند: خدایا بر آل فلان درود فرست»

  • قدرشناسی نسبت به سابقین در بیعت

بَراء بن معرور که از بیعت کنندگان با پیامبر صلّى ‏اللّه علیه و آله در لیله عقبه بود، قبل از هجرت حضرت به مدینه از دنیا رفت؛ اما وقتی پیامبر صلّى ‏اللّه علیه و آله وارد مدینه شدند، در حالی­ که اصحاب، ایشان را همراهی می‏ کردند در کنار مرقد براء حاضر گردیده و بر قبر او نماز خواندند و در حقش دعا کرده و فرمودند:

«اللهم اغفر له و ارحمه و ارض عنه و قد فعلت‏»[۱۶]

«خدایا او را ببخش و بر او رحم کن و از او راضی باش، به خاطر آن­ چه که انجام داد»

سنت پسندیده‏ ای که حضرت امام خمینی رحمۀ الله علیه در هنگام بازگشت به ایران اسلامی، با حضور در بهشت زهرا آن را احیاء نموده و مراتب قدرشناسی خویش و نیز مقام شهدای گران­ قدر انقلاب اسلامی را متذکر گردیدند.

  • قدرشناسی از کار خدمت ‏کار

«وَ عَنْ رَبِيعَةَ بْنِ كَعْبٍ قَالَ قَالَ لِي ذَاتَ يَوْمٍ رَسُولُ اللَّهِ ص يَا رَبِيعَةُ خَدَمْتَنِي [سَبْعَ‏] سِنِينَ أَ فَلَا تَسْأَلُنِي حَاجَةً فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَمْهِلْنِي حَتَّى أُفَكِّرَ فَلَمَّا أَصْبَحْتُ وَ دَخَلْتُ عَلَيْهِ قَالَ لِي يَا رَبِيعَةُ هَاتِ حَاجَتَكَ فَقُلْتُ تَسْأَلُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ يُدْخِلَنِي مَعَكَ الْجَنَّةَ فَقَالَ لِي مَنْ عَلَّمَكَ هَذَا فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا عَلَّمَنِي أَحَدٌ لَكِنِّي فَكَّرْتُ فِي نَفْسِي وَ قُلْتُ إِنْ سَأَلْتُهُ مَالًا كَانَ إِلَى نَفَادٍ وَ إِنْ سَأَلْتُهُ عُمُراً طَوِيلًا وَ أَوْلَاداً كَانَ عَاقِبَتُهُمْ الْمَوْتَ قَالَ رَبِيعَةُ فَنَكَسَ رَأْسَهُ سَاعَةً ثُمَّ قَالَ أَفْعَلُ ذَلِكَ فَأَعِنِّي بِكَثْرَةِ السُّجُود»[۱۷].

«ربيعة بن كعب می ‏گويد: روزى حضرت رسول صلّى ‏اللّه علیه و آله به من فرمود: يا ربيعه، هفت سال است که مرا خدمت مى ­نمائى؛ آيا حاجتى از من نمى­ خواهى تا آن را برآورده كنم؟ عرض كردم: يا رسول الله به من مهلت دهید تا فكرى كنم. چون روز ديگر بر حضرت وارد شدم، فرمودند: اى ربيعه حاجت خود را بيان كن. گفتم: از خدا مسئلت نمایید كه من را با شما وارد بهشت گرداند. وقتی آن ‏حضرت درخواستم را شنيدند، فرمود: اين درخواست را چه كسى به تو تعليم نموده است؟ عرض كردم: كسى به من یاد نداده است؛ فكر کردم اگر تقاضاى مال بسيار كنم، زوال می ‏پذيرد؛ اگر عمر طولانى و اولاد زياد بخواهم، عاقبتش مرگ خواهد بود؛ به همین خاطر چنین تقاضایی كردم. ربیعه می ‏گوید: پيامبر صلّى ‏اللّه علیه و آله لحظاتی سر مبارک­ شان را به زير انداخته و متفكر بودند، سپس فرمودند: انجام می ­دهم، تو هم مرا به زيادی سجده یاری كن»

البته باید به این مطلب توجه نمود که اگر چه تشکر و یا تعریف از عمل خوب دیگران کاری پسندیده و مطلوب است و سبب گسترش اعمال نیک می ­گردد؛ اما این کار، با تعریف و تمجید های بی ­جا، متفاوت است و انسان مؤمن باید مراقب باشد که تشکر و قدرشناسی از دیگران، او را در دام تعریف و تملق‏ وارد نسازد.

امام مجتبی علیه ‏السّلام درباره ‏ی روش پیامبر صلوات ‏الله علیه و آله می ‏فرمایند:

«كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ لَا مَدَّاح‏»[۱۸]

«پيامبر صلّى ‏اللّه علیه و آله و سلّم، حمد و ثنای كسی را نمى ‏گفتند»

این روایت نیز از آن امام همام علیه آلاف ‏التحیۀ و الثناء نقل گردیده است:

«كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏ وَ لَا يَقْبَلُ الثَّنَاءَ إِلَّا مِنْ مُكَافِئٍ»[۱۹]

«پيامبر صلّى ‏اللّه علیه و آله حمد و ثنای افراد را نمى ‏پذیرفتند، مگر به جهت تشکر و قدردانی»

بلکه چاپلوسان و متملقان را مذمت می ­نمودند و به دیگران نیز اجازه­ ی چنین کاری را نمی ­دادند.

‏هم ‏چنین در حدیث مناهی درباره ‏ی آن­ حضرت صلوات ­الله علیه و آله آمده است:

«أَنَّهُ نَهَى عَنِ الْمَدْحِ وَ قَالَ احْثُوا فِي وُجُوهِ الْمَدَّاحِينَ التُّرَاب‏»[۲۰]

«آن حضرت از ستایش کردن افراد نهی کرده و می ‏فرمودند: به صورت ستایش کنندگان خاک بپاشید»

[۱]. خصائص الأئمة عليهم السلام، ص۱۰۸

[۲]. آل عمران/۱۵۹

[۳]. فضائل الخمسة من الصحاح الستة، ج‏۱، ص۱۴۷

[۴]. المحاسن، ج‏۲، ص۶۰۰

[۵]. تحف العقول، النص، ص۳۶

[۶]. بحار الأنوار، ج‏۷۲، ص۱۰۰

[۷]. المحاسن، ج‏۲، ص۶۰۱

[۸]. بحار الأنوار، ج‏۷۲، ص۱۰۰

[۹]. علل الشرائع، ج‏۲، ص۵۵۹

[۱۰]. تفسير نور الثقلين، ج‏۴، ص۵۸۴

[۱۱]. الوافي، ج‏۲۶، ص۲۸۴

[۱۲]. مکارم الاخلاق، ص۲۳

[۱۳]. المحجة البيضاء، جلد۴، ص۱۶۱

[۱۴]. توبه/۱۰۳

[۱۵]. مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج‏۷، ص۱۳۶

[۱۶]. بحار الأنوار، ج‏۱۹، ص۱۳۲

[۱۷]. الدعوات (للراوندي)، ص۳۹

[۱۸]. عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج‏۱، ص۳۱۸

[۱۹]. عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج‏۱، ص۳۱۹

[۲۰]. وسائل الشيعة، ج‏۱۷، ص۱۸۳

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

Want to join the discussion?
Feel free to contribute!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.