نه چنين است [كه مى پندارند] كه كارنامه بدكاران در سجّين است.

سه گانه ی حیات/دوزخ، اسامی و ویژگی ها

در قرآن کریم اسامی متعددی برای جهنم ذکر گردیده است که هر یک دربردارنده‎ ی بخشی از دشواری دوزخ و عذاب هراسناک آن است؛ بر این اساس، ابتدا و به صورت مختصر به بعضی از این اسامی اشاره و سپس برخی از صفات و ویژگی های دوزخ مطرح می گردد…

********************************************

پدید آورنده: سید علی شاهچراغی

دسته بندی: خطبه

«سه گانه ی حیات/دوزخ، اسامی و ویژگی ها»

مباحث پایانی سلسله مقالات «سه گانه ی حیات» به بیان مطالبی پیرامون جهنم و عذاب الهی اختصاص می یابد؛ منز‏ل گاهی که از شرّ و گرفتاری آن باید به خداوند بخشاینده ای پناه برد که خالق بهشت و دوزخ است و مهربان تر از همگان نسبت به آدمی.

نام های دوزخ

در قرآن کریم اسامی متعددی برای جهنم ذکر گردیده است که هر یک دربردارنده‎ ی بخشی از دشواری دوزخ و عذاب هراسناک آن است؛ بر این اساس، ابتدا و به صورت مختصر به بعضی از این اسامی اشاره و سپس برخی از صفات و ویژگی های دوزخ مطرح می گردد.

  •          جهنّم

«جهنم» از معروف ترین اسامی دوزخ است که ده ها بار در قرآن کریم وارد گردیده است؛

«مَتاعٌ قَلِيلٌ ثُمَّ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمِهادُ»[۱]

«اين متاع ناچيزى است و سپس جايگاهشان دوزخ، و چه بد جايگاهى است!»

و در آیه ای دیگر:

«جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَهَا وَ بِئْسَ الْقَرَارُ»[۲]

«[در آن سراى هلاكت كه‌] جهنم است، وارد مى شوند و چه بد قرارگاهى است.»

  •         جحیم

نام دیگر جهنم در کتاب الهی «جحیم» به معنای آتش افروخته است.

«ثُمَّ إِنَّهُمْ لَصَالُو الْجَحِيمِ»[۳]

«آن گاه به يقين، آنان به جحیم درآيند.»

  •          نار

از اسامی مطرح دوزخ در آیات متعدد قرآن کریم «نار» به معنای آتش است؛

«فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ لَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ»[۴]

«پس اگر نكرديد – و هرگز نمى توانيد كرد – از آن آتشى كه سوختش مردمان و سنگ ها هستند و براى كافران آماده شده، بپرهيزيد.»

  •          سعیر

«سعیر» به معنای آتش پر‌شراره، نام دیگر جهنم در قرآن است:

«وَ قَالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا كُنَّا فِي أَصْحَابِ السَّعِيرِ»[۵]

«گويند: اگر شنيده [و پذيرفته‌] بوديم يا تعقل كرده بوديم، در [ميان‌] دوزخيان نبوديم.»

  •         حطمه

تعبیر «حطمه» که معنای آتش متلاشی و خُرد کننده را در بر دارد، واژه ای است که در قرآن به کار رفته است؛

«كَلَّا لَيُنْبَذَنَّ فِي الْحُطَمَةِ»[۶]

«ولى نه، قطعاً در آتش خردكننده فرو افكنده خواهد شد.»

  •          لظی

آتشی که زبانه می ک شد را «لظی» گویند و از اسامی دوزخ در قرآن کریم؛

«كَلَّا إِنَّهَا لَظَى»[۷]

«نه چنين است. [آتش‌] زبانه مى كشد»

  •          هاویه

«هاویه» که معنای سیاه چال را برای آن ذکر کرده اند، نیز درباره ی جهنم به کار رفته است؛

«فَأُمُّهُ هَاوِيَةٌ»

«پس جايش هاويه باشد.»

  •         أثام

به معنای کیفرگاه و اسمی برای دوزخ آمده است؛

«وَالَّذِينَ لَا يَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ وَ لَا يَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَ لَايَزْنُونَ وَ مَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ يَلْقَ أَثَامًا»[۸]

«و كسانى اند كه با خدا معبودى ديگر نمى خوانند و كسى را كه خدا [خونش را] حرام كرده است، جز به حق نمى كُشند و زنا نمى كنند و هر كسی اين ها را انجام دهد، سزايش را دريافت خواهد كرد.»

  •          سجّین

«سجین» به معنای زندان ابدی، نام دیگر جهنم در قرآن است؛

«كَلَّا إِنَّ كِتَابَ الْفُجَّارِ لَفِي سِجِّينٍ»[۹]

«نه چنين است [كه مى پندارند] كه كارنامه بدكاران در سجّين است.»

  •         سقر

«سَقَر» به معنای آتشی که بر اثر شدت آن رنگ پوست ها تغییر پیدا می کند؛

«مَا سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ»[۱۰]

«چه چيز شما را به جهنم کشانید؟»

هم چنین به معنای دره ی هولناک جهنم برای متکبران نیز آمده است؛ انسان های پست و حقیری که ادعای بزرگی در برابر خدا و مردم، آنان را به عذابی ‏چنین دردناک مبتلا ساخته است؛ امری که امام صادق علیه السلام در روایت هشداردهنده ی خویش نسبت به آن می فرماید:

«إِنَ‏ فِي‏ جَهَنَّمَ‏ لَوَادِياً لِلْمُتَكَبِّرِينَ‏ يُقَالُ لَهُ سَقَرُ شَكَا إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ شِدَّةَ حَرِّهِ وَ سَأَلَهُ أَنْ يَأْذَنَ لَهُ أَنْ يَتَنَفَّسَ فَتَنَفَّسَ فَأَحْرَقَ جَهَنَّم‏»[۱۱]

«در دوزخ برای متکبران دره ای است، به نام سقر. این دره از شدت گرمای خود، به خدای عزوجل شکایت کرد و خواهش نمود که به وی اجازه دهد تا نفسی بکشد، پس نفس کشید و از نفس خود دوزخ را سوزاند.»

عذاب های دوزخ

به طور قطع مهم ترین مبحث مربوط به جهنم، وجود عذاب های مختلف و شدید آن است که در متون دینی با عناوینی هم چون عذاب مهین، عذاب ألیم، عذاب عظیم، عذاب مقیم و نظایر آن مطرح گردیده است. آن چه در ادامه می آید، تنها گوشه ای از این رنج ها و گرفتاری های بی پایان می باشد:

  •        داغ و سوزاننده

قرآن کریم در سوره ی مبارکه ی توبه، آتش جهنم را سوزاننده معرفی می کند؛

«فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلَافَ رَسُولِ اللَّهِ وَكَرِهُوا أَنْ يُجَاهِدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَقَالُوا لَا تَنْفِرُوا فِي الْحَرِّ قُلْ نَارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرًّا لَوْ كَانُوا يَفْقَهُونَ»[۱۲]

«بر جاى ماندگان به [خانه‌] نشستن خود، پس از رسول خدا، شادمان شدند، و از اين كه با مال و جان خود در راه خدا جهاد كنند، كراهت داشتند و گفتند: در اين گرما بيرون نرويد. بگو: -اگر دريابند- آتش جهنّم سوزان تر است.»

و در آیه ای دیگر نسبت به آن می فرماید:

«وَ أَصْحَابُ الشِّمَالِ مَا أَصْحَابُ الشِّمَالِ * فِي سَمُومٍ وَحَمِيمٍ * وَ ظِلٍّ مِنْ يَحْمُومٍ * لَا بَارِدٍ وَلَا كَرِيمٍ»[۱۳]

«و ياران چپ؛ كدامند ياران چپ؟ در [ميان‌] باد گرم و آب داغ و سايه اى از دود تار؛ نه خنك و نه خوش.»

  •         خواری و پستی

خداوند قهار در سوره ی مبارکه ی فصلت، درباره ی حقارت و خواری گنه کاران در دنیا و آخرت، می فرماید:

«فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحًا صَرْصَرًا فِي أَيَّامٍ نَحِسَاتٍ لِنُذِيقَهُمْ عَذَابَ الْخِزْيِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا و َلَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَخْزَى وَ هُمْ لَا يُنْصَرُونَ»[۱۴]

«پس بر آنان تند بادى توفنده در روزهايى شوم فرستاديم، تا در زندگى دنيا عذاب رسوايى را بدانان بچشانيم و قطعاً عذاب آخرت، رسواكننده تر است و آنان يارى نخواهند شد.»

چنان چه در آیهای دیگر می فرماید:

«قَالُوا: رَبَّنَا، غَلَبَتْ عَلَيْنَا شِقْوَتُنَا وَ كُنَّا قَوْمًا ضَالِّينَ * رَبَّنَا! أَخْرِجْنَا مِنْهَا فَإِنْ عُدْنَا فَإِنَّا ظَالِمُونَ»[۱۵]

«مى گويند: پروردگارا، شقاوتمان بر ما چيره گشت و ما مردمى گمراه بوديم؛ پروردگارا، ما را از اين جا بيرون بر، پس اگر باز هم [به بدى‌] برگشتيم، در آن صورت ستمگر خواهيم بود.»

  •         اندوه بی پایان

حسرت و اندوه که از لحظه ی مرگ بر جان آدمی نقش بسته است، در دوزخ نیز او را رها نخواهد کرد و بر شدتش افزوده می گردد؛ غم و غصه ای که خود، از کشنده ترین عذاب ها خواهد بود؛‏

«أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ يَا حَسْرَتَا عَلَى مَا فَرَّطْتُ فِي جَنْبِ اللَّهِ وَإِنْ كُنْتُ لَمِنَ السَّاخِرِينَ»[۱۶]

«تا آن كه [مبادا] كسى بگويد: دريغا بر آن چه در حضور خدا كوتاهى ورزيدم؛ بى ترديد، من از ريشخند كنندگان بودم.»

قرآن کریم در سوره ی مبارکه ی حج نیز در این زمینه می فرماید:

«كُلَّمَا أَرَادُوا أَنْ يَخْرُجُوا مِنْهَا مِنْ غَمٍّ أُعِيدُوا فِيهَا وَذُوقُوا عَذَابَ الْحَرِيقِ»[۱۷]

«هر بار بخواهند از [شدت‌] غم، از آن بيرون روند، در آن بازگردانيده مى شوند [كه هان‌] بچشيد، عذاب آتش سوزان را.»

  •         مواد آتش زا

عذاب جهنم به گونه ای است که مردمان و سنگ ها مواد سوختنی آن می گردند؛

«فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَلَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ»[۱۸]

«پس اگر نكرديد -و هرگز نمى توانيد كرد- از آن آتشى كه سوختش، مردمان و سنگ ها هستند و براى كافران آماده شده، بپرهيزيد.»

  •         زنجیرهای طولانی

عذاب اخروی با شکنجه های بی پایان و به زنجیر کشیده شدن انسان همراه می گردد:

«خُذُوهُ فَغُلُّوهُ * ثُمَّ الْجَحِيمَ صَلُّوهُ * ثُمَّ فِي سِلْسِلَةٍ ذَرْعُهَا سَبْعُونَ ذِرَاعًا فَاسْلُكُوهُ»[۱۹]

«[گويند:] بگيريد او را و در غل كشيد. آن گاه ميان آتشش اندازيد. پس در زنجيرى كه درازى آن، هفتاد گز است، وى را در بند كشيد.»

  •          گرزهای آهنین

شکنجه‏‏ با گرزهای آهنین یکی دیگر از صحنه های هراسناک جهنم است که پیوسته ادامه دارد:

«وَ لَهُمْ مَقَامِعُ مِنْ حَدِيدٍ * كُلَّمَا أَرَادُوا أَنْ يَخْرُجُوا مِنْهَا مِنْ غَمٍّ أُعِيدُوا فِيهَا وَذُوقُوا عَذَابَ الْحَرِيقِ»[۲۰]

«و براى [وارد كردن ضربت بر سر] آنان گرزهايى آهنين است. هر بار بخواهند از [شدت‌] غم، از آن بيرون روند، در آن باز گردانيده مى شوند [كه هان‌] بچشيد، عذاب آتش سوزان را.»

هم چنین باید به این گونه عذاب ها، تاریکی، طغیان، تعفن، گودال ها، مارهای گزنده، سگ های درنده‏‏، خوراکی ها، آشامیدنی ها و پوشیدنی های عذاب آور، برخورد با چهره های زشت و هولناک دوزخ و ده ها عذاب دیگر را افزود.

درخواست عفو و بخشایش

سختی و دشواری عذاب قیامت از یک سو و هشدارهای متعدد قرآن کریم از سوی دیگر باعث گردیده است تا معصومین علیهم السلام با رجوع به درگاه الهی از خداوند متعال، طلب رحمت و مغفرت نموده و به پیروان خویش راه در امان ماندن از عذاب دوزخ و خطر آن را بیاموزند؛ چنان چه در سیره ی رسول خدا صلی الله علیه و آله آمده است، هر روز، هفتاد بار به خدا پناه می بردند و عرضه می داشتند:

«اللَّهُمَّ،إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْفَقْرِ وَ مِنْ‏ وَسْوَاسِ‏ الصَّدْرِ وَ مِنْ شَتَاتِ الْأَمْرِ وَ مِنْ عَذَابِ النَّارِ وَ مِنْ عَذَابِ الْقَبْر»[۲۱]

«خدایا، من از فقر و ناداری و از شیطان درون و از پراکندگی کار‌ها و از آتش جهنم و از عذاب قبر به تو پناه می  برم.»

امام سجاد علیه السلام نیز در مناجات خویش به محضر خداوند کریم عرضه می دارد:

«إِلَهِي، أَ تُحْرِقُ بِالنَّارِ وَجْهِي وَ كَانَ لَكَ مُصَلِّياً إِلَهِي، أَ تُحْرِقُ بِالنَّارِ عَيْنِي وَ كَانَتْ مِنْ خَوْفِكَ بَاكِيَةً إِلَهِي، أَ تُحْرِقُ بِالنَّارِ لِسَانِي وَ كَانَ لِلْقُرْآنِ تَالِياً إِلَهِي، أَ تُحْرِقُ بِالنَّارِ قَلْبِي وَ كَانَ لَكَ مُحِبّاً إِلَهِي، أَ تُحْرِقُ بِالنَّارِ جِسْمِي وَ كَانَ‏ لَكَ‏ خَاشِعاً إِلَهِي، أَ تُحْرِقُ بِالنَّارِ أَرْكَانِي وَ كَانَتْ لَكَ رُكَّعاً سُجَّدا»[۲۲]

«خدایا، صورتی را که با آن نماز گزارده ام، آیا به آتش می سوزانی و آیا چشمی را که از ترس تو گریسته و نیز زبانم را که گویای به تلاوت قرآن بوده و قلبم را که جایگاه محبّتت بوده، آتش خواهی زد؟ خداوندا، آیا جسمی را می سوزانی که در مقابلت فروتن بوده؟ و آیا بدنی را عذاب خواهی کرد که در پیشگاهت به رکوع و سجود پرداخته است؟»

از برخی روایات و ادعیه ‏هم چون دعای کمیل و ابوحمزه ثمالی و … نیز به دست می آید که توجه به عذاب جهنم و درخواست رحمت الهی دارای اثری ویژه در نجات از دوزخ می باشد. در فرازی از دعای ابوحمزه می خوانیم:

«إِلَهِی وَ سَیِّدِی وَ عِزَّتِکَ وَ جَلالِکَ! لَئِنْ طَالَبْتَنِی بِذُنُوبِی لَأُطَالِبَنَّکَ بِعَفْوِکَ وَ لَئِنْ طَالَبْتَنِی بِلُؤْمِی لَأُطَالِبَنَّکَ بِکَرَمِکَ وَ لَئِنْ أَدْخَلْتَنِی النَّارَ لَأُخْبِرَنَّ أَهْلَ النَّارِ بِحُبِّی لَکَ»[۲۳]

«خدای من، ای آقای من، به عزّت و جلالت سوگند، اگر مرا به گناهانم پی‏ جویی کنی، تو را به عفوت پی می جویم و اگر مرا به پستی ام تعقیب نمایی، تو را به کرمت می خواهم و اگر به دوزخم دراندازی، اهل دوزخ را به محبتم به تو آگاه می سازم.»

در حالات عالمان و سالکان راه حق، نظیر مرحوم میرزا جواد آقای ملکی تبریزی نیز آمده است که هر گاه در قنوت نماز، آیات ذیل را می خواندند، بلند بلند گریه کرده و اشک ریخته‏ و از خداوند کریم، درخواست بخشش و عفو می کرده‏اند؛

«الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَ عَلَی جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ * رَبَّنَا إِنَّكَ مَنْ تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَيْتَهُ وَ مَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنْصَارٍ»[۲۴]

«همانان كه خدا را [در همه احوال‌] ايستاده و نشسته و به پهلو، آرميده ياد مى كنند و در آفرينش آسمان ها و زمين مى انديشند [كه:] پروردگارا، اين ها را بيهوده نيافريده اى؛ منزهى تو، پس ما را از عذاب آتش دوزخ در امان بدار.  پروردگارا، هر كه را تو در آتش درآورى، يقيناً رسوايش كرده اى و براى ستمكاران ياورانى نيست.»

امری که راه نجات از آن را می توان در بیان پیامبر اعظم صلوات الله علیه و آله پس از بازگشت از سفر معراج نیز جستجو نمود؛ زیرا در بازگشت از این سفر روحانی و جسمانی، آن هنگام که مشاهدات خویش از بهشت را بیان نمودند، به مطالب مهمی که بردرب های هفتگانه ی جهنم ثبت گردیده بود، اشاره نمودند که عمل بر طبق آن می تواند راه نجات از آتش غضب الهی باشد؛

«عَلَى الْبَابِ الْأَوَّلِ ثَلَاثَ كَلِمَاتٍ: مَنْ رَجَا اللَّهَ سَعِدَ وَ مَنْ خَافَ اللَّهَ أَمِنَ وَ الْهَالِكُ‏ الْمَغْرُورُ مَنْ رَجَا غَيْرَ اللَّهِ وَ خَافَ سِوَاهُ وَ عَلَى الْبَابِ الثَّانِي: مَنْ أَرَادَ أَنْ لَا يَكُونَ عُرْيَاناً يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَلْيَكْسُ الْجُلُودَ الْعَارِيَةَ فِي الدُّنْيَا مَنْ أَرَادَ أَنْ لَا يَكُونَ عَطْشَاناً يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَلْيَسْقِ الْعِطَاشَ فِي الدُّنْيَا مَنْ أَرَادَ أَنْ لَا يَكُونَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ جَائِعاً فَلْيُطْعِمِ الْبُطُونَ الْجَائِعَةَ فِي الدُّنْيَا وَ عَلَى الْبَابِ الثَّالِثِ مَكْتُوبٌ: لَعَنَ اللَّهُ الْكَاذِبِينَ لَعَنَ اللَّهُ الْبَاخِلِينَ لَعَنَ اللَّهُ الظَّالِمِينَ وَ عَلَى الْبَابِ الرَّابِعِ مَكْتُوبٌ: ثَلَاثُ كَلِمَاتٍ أَذَلَّ اللَّهُ مَنْ أَهَانَ الْإِسْلَامَ أَذَلَّ اللَّهُ مَنْ أَهَانَ أَهْلَ الْبَيْتِ أَذَلَّ اللَّهُ مَنْ أَعَانَ الظَّالِمِينَ عَلَى ظُلْمِهِمْ لِلْمَخْلُوقِينَ وَ عَلَى الْبَابِ الْخَامِسِ مَكْتُوبٌ: ثَلَاثُ كَلِمَاتٍ لَا تَتَّبِعُوا الْهَوَى فَالْهَوَى‏ يُخَالِفُ الْإِيمَانَ وَ لَا تُكْثِرْ مَنْطِقَكَ فِيمَا لَا يَعْنِيكَ فَتَسْقُطَ مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ وَ لَا تَكُنْ عَوْناً لِلظَّالِمِينَ وَ عَلَى الْبَابِ السَّادِسِ مَكْتُوبٌ: أَنَا حَرَامٌ عَلَى الْمُجْتَهِدِينَ أَنَا حَرَامٌ عَلَى الْمُتَصَدِّقِينَ أَنَا حَرَامٌ عَلَى الصَّائِمِينَ وَ عَلَى الْبَابِ السَّابِعِ مَكْتُوبٌ: ثَلَاثُ كَلِمَاتٍ حَاسِبُوا نُفُوسَكُمْ قَبْلَ أَنْ تُحَاسَبُوا وَ وَبِّخُوا نُفُوسَكُمْ قَبْلَ أَنْ تُوَبَّخُوا وَ ادْعُوا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَبْلَ أَنْ تَرِدُوا عَلَيْهِ وَ لَا تَقْدِرُوا عَلَى ذَلِك‏»[۲۵]

«بر روي درب اول، سه جمله نوشته شده بود: كسي كه به خدا اميدوار است، سعادتمند مي شود و كسي كه از خوف خدا داشته باشد، در امنيت است و مغرور كسي است كه به غير خدا اميدوار است و از غير خدا مي ترسد.

بر روي درب دوم نوشته شده بود: كسي كه اراده كرده است كه روز قيامت برهنه نباشد، پس برهنه را بپوشاند و كسي كه اراده كرده است كه روز قيامت تشنه نباشد، پس در دنيا تشنگان را سيراب نمايد و كسي كه اراده كرده است كه روز قيامت گرسنه نباشد، پس در دنيا شكم هاي گرسنه را غذا بدهد.

 و بر روي درب سوم نوشته شده بود: لعنت خدا بر دروغگويان! لعنت خدا بر بخيلان، لعنت خدا بر ستم كاران.

و بر روي درب چهارم، سه جمله نوشته شده بود: خدا خوار نمايد، كسي را كه به اسلام اهانت نمايد. خدا خوار گرداند، كسي را كه به اهل بيت علیهم السلام اهانت نمايد. خدا خوار گرداند، كسي را كه به ستم كاران در ظلم شان به مخلوقات خدا كمك نمايد.

و بر روي درب پنجم سه جمله نوشته شده بود: تبعيت هواي نفس نكنيد كه هواي نفس، با ايمان مخالف است و زياد حرفي، فايده اي ندارد و بر زبان جاري نكنيد؛ زيرا كه از رحمت الهي دور مي گرديد و ياري گر ستم كاران نباشيد.

و برروي درب ششم جهنم نوشته شده بود: من حرام هستم، بر مجتهدين و كوشش كنندگان [دنیا]، من حرام هستم، بر صدقه دهندگان، من حرام هستم، بر روزه دارن.

 و بر روي درب هفتم سه جمله نوشته شده بود: به حساب خودتان رسيدگي نماييد، قبل از اين كه به حساب تان رسيدگي گردد و سرزنش كنيد خودتان را، قبل از اين كه سرزنش گرديد و از خدا بخواهيد و دعا كنيد، قبل از اين كه اراده خدا را نماييد و ديگر قادر برآن نباشيد.»

[۱]. آل عمران/ ۱۹۷

[۲]. ابراهیم/۲۹

[۳]. مطففین/۱۶

[۴]. بقره/۲۴

[۵]. ملک/۱۰

[۶]. همزه/۴

[۷]. معارج/۱۵

[۸] . فرقان/۶۸

[۹]. مطففین/۷

[۱۰]. مدثر/۴۲

[۱۱]. الکافی، ج۲، ص۳۱۰

[۱۲]. توبه/۸۱

[۱۳]. واقعه/۴۱و۴۲و۴۳و۴۴

[۱۴]. فصلت/۱۶

[۱۵]. مومنون/۱۰۶و۱۰۷

[۱۶]. زمر/۵۶

[۱۷]. حج/۲۲

[۱۸]. بقره/۲۴

[۱۹]. حاقه/۳۰و۳۱و۳۲

[۲۰]. حج/۲۱و۲۲

[۲۱]. وسائل­الشیعه، ج۱۳، ص۵۴۰

[۲۲]. بحارالانوار، ج۹۱، ص۱۴۰

[۲۳]. الإقبال الأعمال، ص۱۷۳

[۲۴]. آل عمران/۱۹۲-۱۹۱

[۲۵]. بحارالانوار، ج۸، ص۱۴۶

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

Want to join the discussion?
Feel free to contribute!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.