عدالت و ظلم در آینه قرآن/ ابعاد سه‌گانه‌ی عدالت

چنین شخصی، مال را پیشِ روی خویش قرار می‌دهد و با شمارش و حساب و کتاب پیوسته، دل به آن می‌بندد و شرافتش را به آن پیوند می‌زند و به‌واسطه‌ی این دارایی و مکنت، نگاه…

*************************************************************************

پدیدآورنده: سید محمد شاهچراغی

دسته‌بندی: خطبه

عدالت و ظلم در آینه قرآن/ ابعاد سه‌گانه‌ی عدالت

دین مبین اسلام به‌واسطه جایگاه رفیع عدالت، از ابعاد گوناگون به این موضوع سرنوشت‌ساز پرداخته و مطالب مهمی درباره آن مطرح نموده است. آن‌چه در این بخش از سلسله مقالات «عدالت و ظلم در آینه قرآن» خواهد آمد، اشاره‌ای است به برخی از ابعاد عدالت در حیات فردی و اجتماعی انسان‌ از منظر کتاب و سنت.

عدالت اعتقادی

از موضوعات اساسی در مبحث عدالت، نگاه به آن از منظر اعتقادی‌ است؛ زیرا پروردگار هستی در قرآن کریم می‌فرماید:

«وَكَذلِكَ جَعَلناكُم أُمَّةً وَسَطًا لِتَكونوا شُهَداءَ عَلَى النّاسِ و َيَكونَ الرَّسولُ عَلَيكُم شَهيدًا وَ ما جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِي كُنْتَ عَلَيْها إِلَّا لِنَعْلَمَ مَنْ يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ يَنْقَلِبُ عَلى‏ عَقِبَيْهِ وَ إِنْ كانَتْ لَكَبِيرَةً إِلَّا عَلَى الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُضِيعَ إِيمانَكُمْ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُفٌ رَحِيمٌ‏»[۱]

«و بدين‌گونه شما را امتى ميانه قرار داديم تا بر مردم گواه باشيد و پيامبر بر شما گواه باشد و قبله‌اى را كه [چندى‌] بر آن بودى، مقرر نكرديم جز براى آن كه كسى را كه از پيامبر پيروى مى‌كند، از آن‌كس كه از عقيده خود بر مى‌گردد، باز شناسيم؛ هر چند [اين كار] جز بر كسانى كه خدا هدايت‌[شان‌] كرده، سخت، گران بود و خدا بر آن نبود كه ايمان شما را ضايع گرداند؛ زيرا خدا [نسبت‌] به مردم، دلسوز و مهربان است.»

پروردگار متعال در آیه فوق، پس از تبیین جایگاه امت اسلامی در بین جوامع مختلف، به‌عنوان امتی میانه‌رو و عادل، قبله‌ی این امت را که بین مشرق و مغرب قرار گرفته، قبله‌ی وسط و میانه معرفی می‌کند تا دلیل و نشانه‌‌ای باشد بر میانه‌روی و به دور بودن اسلام و دستورات آن از افراط و تفریط و نیز تأکیدی باشد بر این که افرادی که چنین دینی را برگزیده‌اند، به لحاظ اعتقادی، باید عدالت را در نظر داشته و دچار کج فکری و انحراف نشوند؛ خصلتی که در رسیدن به آن توجه به امور ذیل ضروری می‌نماید:

الف – توجه به دنیا و آخرت

بهره‌گیری از دنیا به‌منظور دست‌یابی و تحصیل آخرت از مهم‌ترین ویژگی‌های انسان مسلمان است و کسی حق ندارد هر یک از دنیا و آخرت را به خاطر دیگری فراموش کرده و رها سازد. چنان‌که در روایت گران‌بهای ذیل بر آن تأکید شده است:

امام صادق علیه‌السلام درباره عمر بن ‌مسلم از علی‌بن عبدالعزیز سؤال کردند. او در پاسخ گفت: عمر ‌بن مسلم کسب و کار را رها کرده و در خانه مشغول عبادت شده است. حضرت، وقتی این مطلب را شنیدند، فرمودند:

«وَيْحَهُ أَ مَا عَلِمَ أَنَّ تَارِكَ الطَّلَبِ لَا يُسْتَجَابُ لَهُ إِنَّ قَوْماً مِنْ أَصْحَابِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی‌الله عَلَیهِ وَ آلِهِ لَمَّا نَزَلَتْ‏ « … وَ مَنْ‏ يَتَّقِ‏ اللَّهَ‏ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً * وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ …»[۲] ‏أَغْلَقُوا الْأَبْوَابَ وَ أَقْبَلُوا عَلَى الْعِبَادَةِ وَ قَالُوا: قَدْ كُفِينَا فَبَلَغَ ذَلِكَ النَّبِيَّ صَلَّی‌الله عَلَیهِ وَ آلِهِ فَأَرْسَلَ إِلَيْهِمْ فَقَالَ: مَا حَمَلَكُمْ عَلَى مَا صَنَعْتُمْ قَالُوا: يَا رَسُولَ اللَّهِ تُكُفِّلَ لَنَا بِأَرْزَاقِنَا فَأَقْبَلْنَا عَلَى الْعِبَادَةِ فَقَالَ: إِنَّهُ مَنْ فَعَلَ ذَلِكَ لَمْ يُسْتَجَبْ لَهُ عَلَيْكُمْ بِالطَّلَبِ.»[۳]

«واي بر او! آيا نمي‌داند كه بيكار، دعايش مستجاب نمي‌شود، زيرا وقتي آيه «… وَ مَنْ‏ يَتَّقِ‏ اللَّهَ‏ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً * وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ …‏» نازل شد، گروهي از اصحاب پيامبر صلوات‌الله علیه و آله درها را بسته و رو به عبادت آورده و گفتند: ديگر كار نمي‌كنیم و به همين مقدار بسنده مي‌كنيم. زمانی‌که این خبر به رسول خدا صلی‌الله علیه و آله رسيد، كسي را نزد آن‌ها فرستاده و فرمود: چه چيزي شما را بر كار نكردن واداشت؟ عرض كردند: اي رسول خدا! چون خداوند روزي ما را به عهده گرفته، پس ما به عبادت روی آورديم. پيامبر صلی‌الله علیه و آله فرمود: كسي كه چنين كند و كار نكند و تنها مشغول عبادت شود، دعايش مستجاب نمي‌شود.»

معصومین علیهم‌السلام ضمن مبارزه با چنین عقاید پوچ و باطلی، مردم را به طلب خیر دنیا و آخرت دعوت می‌کردند و از ایشان می‌خواستند، در قنوت نماز، با قرائت آیه شریفه‌ی ذیل توفیق برخورداری از حسنات دنیا و آخرت را از درگاه ربوبی مسئلت نمایند؛

«رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَةً وَ فِی الآخِرَةِ حَسَنَةً  وَ قِنَا عَذَابَ النَّارِ»[۴]

«پروردگارا! به ما در دنیا نیکى و در آخرت هم نیکى عطا کن و ما را از عذاب آتش نگاه دار.»

ب – اسوه بودن پیامبر (ص) و اهل بیت (ع)

دومین ویژگی امت معتدل که باید در شئون مختلف زندگی بدان توجه نمود، الگو و اسوه بودن رسول خدا صلی‌الله علیه‌ و ‌آله و اهل بیت علیهم‌السلام جهت تنظیم زندگی فردی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی بر اساس زندگانی سراسر افتخار معصومین علیهم‌السلام است؛ زیرا اگر این توفیق عظیم برای کسی حاصل شود که بر اساس نسخه‌ی بی‌بدیل زندگانی پیامبر و اهل بیت علیهم‌السلام حرکت نماید، هیچ‌گاه دچار مشکل، اعوجاج و خروج از مسیر حق و عدالت نمی‌شود و با آرامش و آسودگی خاطر به ملاقات پروردگار شتافته و با کارنامه‌ای درخشان در صحنه‌ی معاد حاضر خواهد شد. زندگی نورانی پیامبری که ماجرای ذیل در گزارش تاریخی جنگ بدر درباره آن‌حضرت، نقل شده است:

«عَدَلَ رَسولُ الله صَلَّی‌الله عَلَیهِ وَ آلِهِ الصُّفوفَ يَومَئِذٍ فَتَقَدَّمَ سَوادُ بنِ غَزيّة أَمَامَ الصَفِّ فَدَفَعَ النَّبي صَلَّی‌الله عَلَیهِ وَ آلِهِ بِقَدَحٍ فِي بَطنِهِ وَ قَالَ:«اِستَوِ يَا سَوادُ فَقَالَ:‏ أَوجَعتَني‏ وَ الَّذي بَعَثَكَ بِالحَقِّ أَقدني» فَكَشَفَ صَلَّی‌الله عَلَیهِ وَ آلِهِ عَن بَطنِهِ وَ قَالَ: اِستَقد فَاعتَنَقَهُ وَ قَبَّلَه‏»[۵]

«پیامبر صلى‌الله‌ علیه‌ و ‌آله به منظم ‌کردن صفوف پرداخت. در این حال سواد بن غزیّه مقابل صف آمد. حضرت با چوبی بر شکم او زد و فرمود: ای سواد! [در صف] قرار گیر. سواد گفت: قسم به کسی که تو را به حق برانگیخت، مرا آزار رساندی. پیامبر صلى­الله علیه و آله پیراهن خود را بالا زد و فرمود: جبران کن! سواد جلو آمد و بدن آن حضرت را بوسید.»

بی‌‌گمان تمسک به چنین الگو و اسوه‌ای، سعادت دنیا و آخرت را تضمین نموده و جامعه‌ی بشری را از انحراف، ظلم و ستم و تباهی مصون می‌سازد.

عدالت اقتصادی

به‌همان میزان که در اسلام به مسأله تجارت و فعالیت‌های اقتصادی توجه شده و احکام فقهی متعدد در مورد آن وارد شده، بر اجرای عدالت در کسب و کار تأکید می‌شود؛ تا جایی که فقط در قرآن کریم بیش از ده‌بار واژه میزان به معنای ترازو و ابزار سنجش مطرح شده است؛ جالب این‌جاست که سه مورد از این ده مرتبه، فقط در سوره مبارکه الرحمن که به عنوان سوره رحمت شناخته می‌شود، به‌کار رفته است، آن‌هم در فواصلی بسیار کوتاه و نزدیک به هم.

«وَالسَّمَاءَ رَفَعَهَا وَ وَضَعَ الْمِيزَانَ *أَلَّا تَطْغَوْا فِي الْمِيزَانِ * وَ أَقِيمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ و َلَا تُخْسِرُوا الْمِيزَانَ»[۶]

«و آسمان را برافراشت و ترازو را قرار داد؛ تا مبادا از اندازه درگذريد و وزن را به انصاف برپا داريد و در سنجش مكاهيد.»

همان‌گونه که مشاهده می‌شود، خداوند متعال در اولین آیه می‌فرماید، آسمان را بالای سر شما برافراشتیم و میزان، به معنای برپایی عدالت را در جامعه برقرار ساختیم تا مشخص باشد که بنای عالم بر عدل و داد است و اگر در جایی بی‌عدالتی مشاهده می‌شود، توسط انسان‌ها شکل گرفته است؛ در ادامه نیز خداوند متعال از ترویج و دامن‌زدن به طغیان و سرکشی نهی می‌نماید؛ و در سومین آیه، بار دیگر واژه میزان مطرح می‌شود تا از گران‌فروشی و بی‌انصافی در تجارت نهی ‌گردد و تأکید بر این امر صورت پذیرد که انسان نباید در معاملات خویش از مرز اعتدال خارج شود. هم‌چنین دستور می‌دهد که وزن را با عدالت، بر پا دارید و از میزان، کم نگذارید و به کم‌فروشی روی نیاورید؛ زیرا کم‌فروشی، گران‌فروشی و اجحاف در معامله‌ امری مذموم و ناپسند است.

این‌ طایفه از آیات به روشنی بر این امر تأکید می‌نماید که استفاده از میزان، اگر بر اساس عدل و انصاف باشد، رحمت و برکت الهی را به همراه خواهد داشت و در نقطه‌ی مقابل اگر به درستی از آن استفاده نشود، ابزار رحمت پروردگار به عامل نقمت و عذاب تبدیل می‌گردد.

جایگاه عدالت اقتصادی در اسلام از چنان درجه‌‌ای برخوردار است که خداوند متعال، سوره‌های «مُطَفُّفین» و «هُمَزَه» را که در هر دو مباحث اقتصادی مطرح شده با واژه «ویل» به معنای چاهی در جهنم آغاز می‌نماید؛ تعبیری که بیان‌گر عذاب، عقوبت و غضب شدید پروردگار است. خداوند جلّ و أعلی در سوره مبارکه «هُمَزَه» در این‌خصوص می‌فرماید:

«وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ * الَّذِي جَمَعَ مَالًا وَعَدَّدَهُ»[۷]

«واى بر هر بدگوى عيب‌جويى! كه مالى گرد آورد و برشمردَش.»

چنین شخصی، مال را پیشِ روی خویش قرار می‌دهد و با شمارش و حساب و کتاب پیوسته، دل به آن می‌بندد و شرافتش را به آن پیوند می‌زند و به‌واسطه‌ی این دارایی و مکنت، نگاه حقارت‌آمیز خویش را متوجه دیگران، به‌ویژه فقرا و مستمندان می‌کند.

در سوره «مطففین» نیز بازار مورد توجه قرار می‌گیرد تا سرزنش و توبیخ خداوند، شامل کسانی گردد که به گناه بزرگ کم‌فروشی مبتلا شده‌اند.

«وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ * الَّذِينَ إِذَا اكْتَالُوا عَلَى النَّاسِ يَسْتَوْفُونَ* وَإِذَا كَالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ يُخْسِرُونَ»[۸]

«واى بر كم‌فروشان! كه چون از مردم پيمانه ستانند، تمام ستانند و چون براى آنان پيمانه يا وزن كنند، به ايشان كم دهند.»

در این آیات مبارکه کسانی که به دور از عدالت اقتصادی مرتکب کم‌فروشی می‌شوند، مورد خطاب تهدید‌آمیز قرآن کریم قرار می‌گیرند و هم‌رتبه با منکران قیامت بر شمرده می‌شوند:

«أَلَا يَظُنُّ أُولَئِكَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ * لِيَوْمٍ عَظِيمٍ * يَوْمَ يَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ»[۹]

«مگر آنان گمان نمى‌دارند كه برانگيخته خواهند شد؟ [در] روزى بزرگ؛ روزى كه مردم در برابر پروردگار جهانيان به پاى ايستند.»

دستورات دین

ضرورت توجه به موضوع عدالت و در امان ماندن از خطرات مهلک ظلم اقتصادی، سبب شده تا در این زمینه در متون دینی دستورات ارزشمندی مطرح گردد که برخی از این سفارشات سرنوشت‌ساز ‌چنین‌اند:

  • آشنایی با احکام تجارت

بر هر تاجر، تولید‌کننده و فعال در زمینه اقتصادی لازم است که احکام کسب و کار، معاملات و مسائل شرعی مرتبط با آن را یاد گرفته و نسبت بدان آگاهی کامل داشته باشد؛ زیرا بسیاری از حرام‌ها و معاصی از جهل و عدم آشنایی با احکام دین نشأت می‌گیرد. بدین خاطر امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام در بیان ارزشمند خویش می‌فرماید:

«يَا مَعْشَرَ التُّجَّارِ! الْفِقْهَ‏ ثُمَ‏ الْمَتْجَرَ الْفِقْهَ‏ ثُمَ‏ الْمَتْجَرَ الْفِقْهَ‏ ثُمَ‏ الْمَتْجَر وَ اللَّهِ لَلرِّبَا فِي هَذِهِ الْأُمَّةِ أَخْفَى مِنْ دَبِيبِ النَّمْلِ عَلَى الصَّفَا شُوبُوا أَيْمَانَكُمْ بِالصِّدْقِ التَّاجِرُ فَاجِرٌ وَ الْفَاجِرُ فِي النَّارِ إِلَّا مَنْ أَخَذَ الْحَقَّ وَ أَعْطَى الْحَق»[۱۰]

«ای گروه تاجران! فقه، سپس تجارت، فقه، سپس تجارت، فقه، سپس تجارت. سوگند به خدا! ربا در این امت، پنهان‌تر از راه رفتن آرام مورچه بر سنگ سخت و صاف است. ایمان خودتان را (یا سوگندهای خودتان را) به صدق و راستی بیامیزید، تاجر، فاجر است و فاجر، در آتش؛ مگر تاجری که حق بگیرد و حق بدهد.»

از تعبیر پایانی این روایت به دست می‌آید تنها تاجر عادل و داد­گری که با انصاف، دوری از گران فروشی و کم‌فروشی معامله کرده و نسبت به احکام شرعی کسب و کار آشنایی کامل دارد، اهل نجات خواهد بود و دیگرانی که بدون در نظر گرفتن و توجه به احکام شریعت، گام در این وادی می‌گذارند، با مشکل روبرو می‌شوند.

  • رعایت تقوا،  نیکی،  صداقت

معصومین علیهم‌السلام، کسبه و تجار را به رعایت تقوا، صداقت در کسب و کار و توجه به آخرت توصیه نموده‌اند؛ چنان‌که رسول خدا صلی‌الله علیه و آله خطاب به اهل تجارت فرمودند:

«يَا مَعْشَرَ التُّجَّارِ! أَنْتُمْ فُجَّارٌ إِلَّا مَنِ اتَّقَى وَ بَرَّ وَ صَدَق‏»[۱۱]

«ای گروه تجار! شما [به‌دليل رعايت نكردن مسايل اخلاقی] فاجر هستيد، مگر كسانی كه در معاملات از خدا بترسند و نيكی كنند و صداقت و راستی در معامله داشته باشند.»

در این روایت ارزشمند، ضرورت خداترسی و پرهیزکاری در فعالیت اقتصادی به عنوان اولین ویژگی، مطرح شده است؛ عاملی که سبب می‌گردد، انسان در معامله به دنبال حرام نباشد و نسبت به مردم خدعه و فریب نورزد. وظیفه دیگر اهل تجارت، بر اساس این حدیث نورانی برّ و نیکی است؛ کلمه‌ای که دو معنا برای آن وارد شده است: بر طبق معنای اول، خدمت به مردم مورد تأکید قرار می‌گیرد و بر اساس معنای دوم، کسی که در کار خویش قسم یاد می‌کند، باید به آن پایبند بوده و امانت‌دار باشد.

سفارش سوم پیامبر صلوات‌الله علیه و آله در این حدیث شریف نیز صداقت در معامله است، به این معنا که کاسب و تاجر، نباید دروغ بگوید و راست‌‌گفتار باشد که اگر چنین نباشد، فرجامی جز فجور و نابودی در انتظارش نخواهد بود؛ زیرا وقتی امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام وارد بازار بصره شده و مشاهده کردند که مردم در حال خرید و فروش اجناس هستند، به شدت گریسته و فرمودند:

«يَا عَبِيدَ الدُّنْيَا وَ عُمَّالَ أَهْلِهَا! إِذَا كُنْتُمْ بِالنَّهَارِ تَحْلِفُونَ وَ بِاللَّيْلِ فِي فِرَاشِكُمْ تَنَامُونَ وَ فِي خِلَالِ ذَلِكَ عَنِ الْآخِرَةِ تَغْفُلُونَ فَمَتَى تُجَهِّزُونَ الزَّادَوَ تُفَكِّرُونَ فِي الْمَعَاد؟»[۱۲]

«اي بندگان دنیا و کارگزاران آن! در روز مشغول معامله و قسم خوردن هستيد و در شب، به استراحت و خوابيدن، زمان مي‌گذرانید، در حالي که از آخرت غافليد. چرا به فکر قيامت نيستید؟! چرا براي اين سفر طولاني زاد و توشه تهيه نمي‌کنيد؟!»

بنابر این اهل تجارت، باید مراقب گفتار و اعمال خویش باشند و رضایت الهی را در هنگام کار در نظر گیرند و بدانند، خداوند متعال ناظر بر گفتار، کردار و رفتار آنان است.

  • مراقبت و سرکشی حاکمان

مسأله‌ی مهم دیگری که در سلسله مباحث تجارت وارد شده و بر عهده نظام اسلامی است، مراقبت شبانه‌روزی، نظارت مستمر و برخورد قاطع با متخلفین است تا عوامل ظهور و بروز فساد از بین رفته و عدالت اقتصادی در جامعه به‌طور کامل محقق گردد؛ زیرا عدم نظارت دقیق، سبب نفوذ شیطان و ایجاد تعدّی و تباهی در جامعه می‌شود؛ امری که امیرمؤمنان علیه‌السلام را وا می‌داشت تا هر روز شلاقی بر شانه مبارک خویش بگذارد و در بازار کوفه وارد شده و با سرکشی و مراقبت پیوسته‌، متخلفان را به سزای اعمال‌شان برساند و بستر اجرای عدالت اقتصادی را فراهم سازد.

عدالت اجتماعی

بُعد دیگر موضوع عدالت در قرآن کریم، عدالت اجتماعی است که به صورت ویژه در آیات آسمانی این کتاب الهی مطرح گردیده است:

«قُلْ أَمَرَ رَبِّی بِالْقِسْطِ وَ أَقیمُوا وُجُوهَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ وَ ادْعُوهُ مُخْلِصینَ لَهُ الدِّینَ کَما بَدَأَکُمْ تَعُودُونَ»[۱۳]

«بگو: پروردگارم به دادگرى فرمان داده است و [اين‌كه‌] در هر مسجدى روى خود را مستقيم [به سوى قبله‌] كنيد و در حالى كه دين خود را براى او خالص گردانيده‌ايد، وى را بخوانيد، همان‌گونه كه شما را پديد آورد [به سوى او] بر مى‌گرديد.»

پروردگار هستی در فراز ابتدایی آیه‌ی مبارکه به پیامبر صلوات‌الله علیه و آله دستور می‌دهد: به مردم بگو که خداوند، من را به قسط و عدالت فرمان داده است؛ دستور جامع و فراگیری که مراحل مختلف زندگی، از اعتقادات و عبادات تا اخلاقیات و ارتباط با دیگران را شامل می‌شود و انسان را مکلف به رعایت آن می‌سازد؛ تا جایی که امام صادق علیه‌السلام در خصوص اهمیت آن می‌فرماید:

«ثَلَاثَةُ أَشْيَاءَ يَحْتَاجُ‏ النَّاسُ‏ طُرّاً إِلَيْهَا الْأَمْنُ وَ الْعَدْلُ وَ الْخِصْب‏»[۱۴]

«سه چيز است كه همه مردم به آن‌ها نياز دارند: امنيّت، عدالت و آسايش.»

افراد در هر جامعه‌ و سرزمینی که باشند، نیازمند عدالت هستند و فقدان این امر، حیات فردی و اجتماعی آنان را به مخاطره انداخته و جامعه‌ را به جنگل بی‌سامانی شبیه می‌سازد که در آن زور و قدرت جایگزین عقل و منطق گردیده است. بدین خاطر امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام از آغازین روزهای حکومت خویش اقدام به پیگیری دو کار مهم می‌نمایند. آن‌حضرت به منظور تحقق عدالت اجتماعی و بهره‌مندی طبقات گوناگون جامعه از مواهب آن ابتدا به سراغ افراد فاسد و نابابی که در زمان عثمان به عنوان استاندار، فرماندار و مسئول در مناصب حکومتی مشغول شده بودند، رفته و آنان را برکنار و عزل نمودند؛ و در ادامه، مقابله با پرداخت‌های ناعادلانه را در دستور کار خویش قرار داده و بیت‌المال را که در زمان حکومت عثمان، به خویشاوندان و نزدیکان خلیفه اختصاص یافته بود، قطع کردند. کار بزرگی که درباره آن فرمودند:

«وَ اللَّهِ لَوْ وَجَدْتُهُ قَدْ تُزُوِّجَ‏ بِهِ‏ النِّسَاءُ وَ مُلِكَ بِهِ الْإِمَاءُ لَرَدَدْتُهُ فَإنَّ فِي الْعَدْلِ سَعَةً وَ مَنْ ضَاقَ عَلَيْهِ الْعَدْلُ فَالْجَوْرُ عَلَيْهِ أَضْيَق‏»[۱۵]

«به خدا قسم! اگر آن املاك را بيابم، به مسلمين بر مى‏‌گردانم، گرچه مهريه زنان شده باشد، يا با آن، كنيزها خريده باشند. زيرا گشايش امور با عدالت است. كسى كه عدالت او را در مضيقه اندازد، ظلم و ستم، مضيقه بيشترى برایش ايجاد مى‏‌كند.»

آن‌حضرت در بیانی دیگر درباره ضرورت پایبندی به اجرای عدالت، با وجود تمام فشارها می‌فرمایند:

«لَوْ كَانَ‏ الْمَالُ‏ لِي‏ لَسَوَّيْتُ بَيْنَهُمْ فَكَيْفَ وَ إِنَّمَا الْمَالُ مَالُ اللَّهِ أَلَا وَ إِنَّ إِعْطَاءَ الْمَالِ فِي غَيْرِ حَقِّهِ تَبْذِيرٌ وَ إِسْرَافٌ وَ هُوَ يَرْفَعُ صَاحِبَهُ فِي الدُّنْيَا وَ يَضَعُهُ فِي الْآخِرَة»[۱۶]

«اگر این مال از خودم بود، به گونه‏اى مساوى در میان مردم تقسیم مى‏‌کردم، تا چه رسد که از اموال خدا است. آگاه باشید! بخشیدن مال به آن‌ها که استحقاق ندارند، زیاده‌روى و اسراف است. ممکن است در دنیا مقام بخشنده آن را بالا برد، امّا در آخرت پست خواهد کرد.»

بی‌تردید عدالت اجتماعی، مهم‌ترین برنامه حضرت امیر علیه‌السلام در زمان حکومتش بود و جامعه اسلامی وظیفه دارد با تأسی به سیره علوی به سوی اجرای عدالت و مبارزه با فقر و فساد و تبعیض حرکت نماید. آن‌حضرت علیه‌السلام در مدت کوتاه حکومت خویش، مبارزه‌ای بی‌امان با تبعیض و بی‌عدالتی بر پا کرده و جایگاه هر فرد را بر اساس حقی که داشت، تعیین نموده و به عواملی هم‌چون قرابت، خویشاوندی و صحابه ‌بودن افراد توجه نکردند؛ گر چه اجرای عدالت، بروز کینه‌ها و شعله‌ور‌شدن آتش جنگ‌های سخت و دشوار را به‌دنبال داشت و خون مطهرش را بر زمین جاری ساخت.

رعایت میانه‌روی در انفاق

پس از بیان ابعاد سه‌گانه عدالت اعتقادی، اقتصادی و اجتماعی، در این بخش از مطالب بر اساس فرامین قرآن کریم به موضوع عدالت در انفاق اشاره می‌شود که می‌تواند تکمله‌ای بر موضوع عدالت اقتصادی و اجتماعی باشد؛ مطلبی که نشانه‌ی دیگری بر جایگاه ممتاز عدالت در فرهنگ دین است.

خداوند متعال در آیات پایانی سوره مبارکه فرقان و در مقام بیان علامات عباد‌الرحمان، یکی از ویژگی‌های بندگان الهی را انفاق معرفی می‌نماید؛ اما در این زمینه نیز آن‌را به رعایت عدالت مقیّد می‌فرماید؛

«وَ الَّذِينَ إِذَا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذَلِكَ قَوَامًا»[۱۷]

«و كسانى‌اند كه چون انفاق كنند، نه ولخرجى مى‌كنند و نه تنگ مى‌گيرند و ميان اين دو [روش‌] حد وسط را بر مى‌گزينند.»

واژه «انفاق» در لغت به‌معنای خرج کردن است؛ حال این خرج کردن در محیط خانه و برای اهل و عیال باشد یا خارج از خانه و در مسیر کمک به مستمندان و فقرا. اما این خرج کردن وقتی در نزد خدا پسندیده و مطلوب است که دو امر در آن در نظر گرفته شده باشد:

الف – عدم اسراف

اگر چه مال برای انفاق و خرج کردن آفریده شده و نباید در جایی انبار و ذخیره گردد، اما این امر بدین معنا نیست که بدون معیار و ضابطه هزینه گردد؛ بلکه خداوند متعال به‌صورت صریح، معیار آن را عدم اسراف و تبذیر در نظر گرفته است. امری که متأسفانه در بسیاری از جوامع مورد غفلت و بی‌توجهی قرار گرفته و انسان‌های فراوانی مبتلا به آفات و عواقب آن شده‌اند. اسراف در مجالس و محافل مختلف دولتی و خصوصی اعم از جشن‌ها و سوگواری‌ها مشاهده می‌شود و افراد بدون توجه به دستورات دین و هراس از عواقب ویرانگرش در خودنمایی و ارتکاب آن از یکدیگر سبقت می‌جویند. به‌عنوان نمونه در حالی‌که بر طبق دستورات اسلامی همسایگان و خویشاوندان فرد سوگوار باید تا سه روز برای صاحبان مصیبت، غذا درست کرده و آنان را مدد رسانند، به‌واسطه‌ی رواج امری ناپسند، صاحب مصیبت مجبور به انجام هزینه و خرج‌های گزاف در مجالس می‌گردد.

ب – عدم امساک

ویژگی دیگر عباد‌الرحمان در زمینه‌ی انفاق، عدم سخت‌گیری و امساک است؛ اینان همان‌گونه که در هنگام انفاق از اسراف دوری می‌جویند، اهل اقتار و امساک نمی‌باشند. خصلت ناپسندی که برخی افراد با وجود تمکن خوب مالی بدان عادت داشته، حتی نسبت به خانواده خویش سخت‌گیری نموده و آنان را در تنگنا و مضیقه قرار می‌دهند.

بنابر این آن‌گونه که از قرآن کریم استفاده می‌شود، انفاق عباد‌الرحمان به دور از افراط و تفریط بوده و بین این دو قرار دارد؛ چنان‌که از بیان امام صادق علیه‌السلام به‌دست می‌آید:

«أَرْبَعَةٌ لَا تُسْتَجَابُ لَهُمْ دَعْوَةٌ رَجُلٌ‏ جَالِسٌ‏ فِي‏ بَيْتِهِ‏ يَقُولُ: «اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي» فَيُقَالُ لَهُ: «أَ لَمْ آمُرْكَ بِالطَّلَبِ؟» وَ رَجُلٌ كَانَتْ لَهُ امْرَأَةٌ فَدَعَا عَلَيْهَا فَيُقَالُ لَهُ: «أَ لَمْ أَجْعَلْ أَمْرَهَا إِلَيْكَ؟» وَ رَجُلٌ كَانَ لَهُ مَالٌ فَأَفْسَدَهُ فَيَقُولُ: «اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي» فَيُقَالُ لَهُ: «أَ لَمْ آمُرْكَ بِالاقْتِصَادِ أَ لَمْ آمُرْكَ بِالْإِصْلَاحِ؟» ثُمَّ قَالَ:‏ «وَ الَّذِينَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَ لَمْ يَقْتُرُوا وَ كانَ بَيْنَ ذلِكَ قَواما» وَ رَجُلٌ كَانَ لَهُ مَالٌ فَأَدَانَهُ بِغَيْرِ بَيِّنَةٍ فَيُقَالُ لَهُ: «أَ لَمْ آمُرْكَ بِالشَّهَادَة؟»[۱۸]

«چهار دسته هستند که دعاشان مستجاب نمي‌شود: مردي که در خانه بنشيند و بگويد: «خدايا! به من روزي بده.» خداوند به او مي‌گويد: «مگر به تو دستور ندادم که دنبال آن برو و در طلبش باش؟»؛ مردي که زني در خانه دارد [و از او به تنگ آمده است] و دعا کند که خدايا مرا از شر اين زن آسوده کن! خداوند به او مي‌گويد: «مگر طلاق او در اختيار تو نيست؟!»؛ مردي که مالي دارد و آن را تباه سازد و بيهوده خرج کند، آن‌گاه بگويد: «خدايا! به من روزي بده!» خدا به او مي‌گويد: «آيا من به تو دستور ندادم که در خرج کردن ميانه‌رو باش و مالت را تباه نکن؟»؛ مردي که مالي دارد و بدون شاهد و سند آن را قرض دهد [و بدهکار، مالش را به او پس ندهد و آن مرد پيوسته به درگاه خدا دعا کند؛] خدا به او مي‌گويد: «مگر من به تو دستور ندادم که بي‌شاهد و سند قرض نده؟!»

[۱]. بقره/ ۱۴۳

[۲]. طلاق/ ۲-۳

[۳]. الکافی(الاسلامیه)، ج۵، ص۸۴

[۴]. بقره/ ۲۰۱

[۵]. شرح نهج­البلاغه (ابن ابی الحدید)، ج۱۴، ص۱۱۹

[۶]. الرحمن/ ۷ – ۹

[۷]. همزه/ ۱-۲

[۸]. مطففین/۱ – ۳

[۹]. مطففین/۴ – ۶

[۱۰]. الکافی (الاسلامیه)، ج۵، ص۱۵۰

[۱۱]. مستدرک الوسائل، ج۱۳، ص۲۴۹

[۱۲]. بحارالانوار، ج۷۴، ص۴۲۲

[۱۳]. اعراف/ ۲۹

[۱۴]. بحارالانوار، ج۷۵، ص۲۳۴

[۱۵]. نهج­البلاغه (للصبحی صالح)، ص۵۷

[۱۶]. نهج­البلاغه (للصبحی صالح)، ص۱۸۳

[۱۷]. فرقان/ ۶۷

[۱۸] . الکافی (الاسلامیه)، ج۲، ص۵۱۱

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

Want to join the discussion?
Feel free to contribute!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.