و با ایشان به اکرام و احترام سخن گو.

محاسن، مکارم و معالی اخلاق/محاسن اخلاق

رفعت و اهمیت جایگاه مباحث اخلاقی در متون دین مبین اسلام به گونه‌ای است که ترویج و تبلیغ آن به عنوان یکی از مهم ترین اهداف انبیاء و اولیاء الهی مطرح گردیده است و پیشوایان دین بر این امر تأکید ورزیده اند که در جامعه ی فاقد اخلاق، نه دین، مفهوم واقعی خویش را می یابد و نه دنیای مردم سامانی پیدا می کند…

********************************************

پدید آورنده: سید علی شاهچراغی

دسته بندی: خطبه

«محاسن، مکارم و معالی اخلاق/محاسن اخلاق»

 

براساس کلام نورانی حضرت علی بن موسی‌ الرضا علیهما السلام که فرمودند:

«مَنْ‏ لَمْ‏ يَشْكُرِ الْمُنْعِمَ‏ مِنَ الْمَخْلُوقِينَ لَمْ يَشْكُرِ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلّ‏»[۱]

«هر که سپاس نعمت دهندگان از مردم را نگوید، سپاس خدای بزرگ را به جای نیاورده است.»

شایسته است، قدردانی و سپاس خویش را نسبت به تلاش و کوشش عالمان پرهیزکاری که با تألیف و تصنیف کتب ارزشمند، به تبیین موضوعات مهم اخلاقی هم چون احسان، ایثار، اخلاص، تواضع، توکل، صبر، بردباری، زهد، قناعت، استقامت، راستگویی، آداب معاشرت، مهمان نوازی، صله ی رحم، محبت و … و نیز تبیین عوامل شکل گیری خصلت های زشت و ناروا در وجود آدمی، مانند اسراف، تبذیر، تکبر، غرور، حسد، دروغ، ریا، عجب، ظلم، غیبت، کتمان حق، کفران نعمت، نفاق، هوی پرستی، تهمت، سوء ظن و بُخل و … پرداخته اند، ابراز نماییم و از درگاه الهی برای این بزرگان، هم چون مرحوم ملا محمد مهدی نراقی صاحب کتاب جامع السعادات، مرحوم ملا احمد نراقی صاحب کتاب مشهور معراج السعادۀ، آیت الله سید محمد مهدی صدر نویسنده ی کتاب اخلاق اهل بیت علیهم السلام، مرحوم سید عبد‌الله شبّر نویسنده کتاب اخلاق، آیت الله شیخ محمد تقی فلسفی نویسنده ی کتاب اخلاق فلسفی و … طلب غفران و علو درجات نماییم.

جایگاه اخلاق

رفعت و اهمیت جایگاه مباحث اخلاقی در متون دین مبین اسلام به گونه‌ای است که ترویج و تبلیغ آن به عنوان یکی از مهم ترین اهداف انبیاء و اولیاء الهی مطرح گردیده است و پیشوایان دین بر این امر تأکید ورزیده اند که در جامعه ی فاقد اخلاق، نه دین، مفهوم واقعی خویش را می یابد و نه دنیای مردم سامانی پیدا می کند؛ چنان چه در سوره‌ مبارکه ی شمس، پس از ذکر قسم های متعدد، عامل فلاح و رستگاری انسان، پاکی و منزه بودن نفس از رذائل معرفی می گردد:

«قَدْ أَفْلَحَ مَن زَكَّاهَا * وَقَدْ خَابَ مَن دَسَّاهَا»[۲]

«هر كس نفس خود را پاك و تزكيه كرده، رستگار شده و آن كس كه نفس خويش را با معصيت و گناه آلوده ساخته، نوميد و محروم گشته است.»

و نیز در سوره مبارکه أعلی آمده است:

«قدْ أَفْلَحَ مَن تَزَكَّى»[۳]

«به يقين كسى كه پاكى جست، رستگار شد.»

چنان چه در حدیث ارزشمند رسول اعظم صلی الله علیه و آله،

«إِنَّمَا الْعِلْمُ‏ ثَلَاثَةٌ: آيَةٌ مُحْكَمَةٌ، أَوْ فَرِيضَةٌ عَادِلَةٌ، أَوْ سُنَّةٌ قَائِمَةٌ…»[۴]

«همانا علم سه چیز است: آیه‌ محکمه، فریضه عادله و سنت قائمه…»

برخی از دانشمندان علوم دین «آیه‏ محكمه» را اصول اعتقادات معنا کرده اند که فرا گرفتن آن با استدلال و براهین همراه می گردد. «فریضه‏ عادله» نیز در نظر این دانشمندان، فروع و احکام دین است که مکلفین در مسیر انجام دستورات الهی ملزم به رعایت آن می گردند؛ اما «سنت قائمه» مشتمل بر مسائل اخلاقی است که سبب فضیلت و برتری انسان بر سایر موجودات می شود.

از طرف دیگر تعمق و تفکر در خصائص و ویژگی های اخلاقی آن حضرت صلوات الله علیه و آله و اقدام بزرگ ایشان در ترویج آموزه های اخلاقی نیز نشان گر جایگاه رفیع و ممتاز اخلاق در دین مبین اسلام است؛ شخصیت بی نظیری که به عنوان معلم و مروّج اخلاق در جامعه ی‏ منحط و فاسد جاهلی مبعوث گردید تا مردم را به صفات برجسته ای فراخواند که از آن بی بهره‌ بودند؛ کسانی که قرآن کریم درباره ی وضعیت نابهنجارشان فرمود:

«هُوَ الَّذي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَکِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفي‏ ضَلالٍ مُبينٍ»[۵]

«و كسى است كه در ميان جمعيت درس نخوانده رسولى از خودشان برانگيخت كه آياتش را بر آن ها مى خواند و آن ها را تزكيه مى كند و به آنان كتاب و حكمت مى آموزد، هر چند پيش از آن در گمراهى آشكارى بودند.»

تعبیر گمراهی آشکار که به صورت نکره در آیه ی شریفه آمده است، به وضوح، عمق انحطاط، بیچارگی و فقر اخلاقی آنان را یادآور می گردد.

آن چه در این نوشتار در پی طرح آن هستیم، بیان نکاتی پیرامون مسأله ای از سلسله موضوعات اخلاقی است که در کتب اخلاق با عنوان «محاسن، مکارم و معالی اخلاق» مطرح گردیده است و صاحبان این علم را به بحث از آن به منظور تبیین مفاد آن واداشته‌ است.

محاسن اخلاق

آن طور که از کلام بزرگان علم اخلاق استفاده می‌شود، محاسن اخلاق به مجموعه صفاتی اطلاق می گردد که خداوند متعال در وجود انسان ها به ودیعت نهاده و آدمی را بهره مند از آن ساخته است؛ صفات ارزشمندی که فرد برای دست یابی به مراحل والای اخلاقی از آن یاری و کمک می گیرد.

خصائل ارزشمندی که وجود مقدس حضرت خاتم صلوات الله علیه و آله با توجه به مرتبه ی والای کمالی خویش برخوردار از درجات ممتاز آن گردیده اند و خداوند متعال در قرآن کریم بر آن تأکید نموده است:

«وَإِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ»[۶]

«و راستی که تو را خویی والاست.»

خصائص و صفات برجسته ای که به طور قطع عامل موفقیت آن حضرت صلوات الله علیه و آله در مسیر تبلیغ و ارشاد مردم نیز بوده است:

«فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِكَ»[۷]

«پس به [بركت] رحمت الهى با آنان نرم خو شدى و اگر تند خو و سخت دل بودى قطعاً از پيرامون تو پراكنده مى شدند.»

امور ارزشمندی که حفظ و حراست از آن را به پیروان خویش توصیه و سفارش می کردند:

«خِيَارُكُمْ أَحَاسِنُكُمْ أَخْلَاقاً الَّذِينَ يَأْلِفُونَ‏ وَ يُؤْلَفُون‏»[۸]

«بهترین شما خوش خلق ترین شماست؛ آنان که با مردم الفت می گیرند و مردم هم با آنان الفت می گیرند.»

همین جا مناسب است، به این مطلب نیز اشاره گردد که خصلت برجسته ی الفت و ارتباط با دیگران که در آیات متعدد قرآن کریم هم چون آیه ی ذیل بر آن تأکید شده است، از موقعیت و جایگاه خاص در بین محاسن اخلاقی برخوردار می باشد:

«وَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ لَوْ أَنفَقْتَ مَا فِي الأَرْضِ جَمِيعًا مَّا أَلَّفَتْ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ وَلَكِنَّ اللّهَ أَلَّفَ بَيْنَهُمْ»[۹]

«و ميان دل هايشان الفت انداخت؛ اگر آن چه در روى زمين است همه را خرج مى كردى، نمى توانستى ميان دل هايشان الفت برقرار كنى؛ همانا خدا بود كه ميان آنان الفت انداخت.»

حقیقت حسن خلق

امام صادق علیه السلام در کلام گهربار خویش به زیبایی حقیقت حسن‌ خلق را تبیین نموده اند که برای سالکان مسیر اخلاق، راهگشا و مغتنم است. وقتی از آن حضرت سؤال گردید:

«مَا حَدُّ حُسْنِ‏ الْخُلُقِ

«حدّ حسن خلق چیست؟»

فرمودند:

«قَالَ تُلِينُ جَانِبَكَ وَ تُطِيبُ كَلَامَكَ وَ تَلْقَى أَخَاكَ بِبِشْرٍ حَسَنٍ»[۱۰]

«این که اخلاقت را نرم کنی، کلامت را پاکیزه سازی و با چهره ای باز و گشاده با برادران دینی ات روبرو شوی.»

بر طبق این بیان جامع و ارزشمند، سه ویژگی «خوش خویی‏، خوش گویی‏ و خوش رویی» محور اصلی در مباحث مربوط به محاسن اخلاقی است که درباره ی هر یک به نکاتی اشاره می گردد:

  •         خوش خویی

سرشت آدمی بر نیکویی و خوش خویی است و هر کاری که بر خلاف آن صورت پذیرد، مذموم و ناپسند خواهد بود؛ از سوی دیگر تندی و خشونت نه تنها تعدی و تجاوز به دیگران را به همراه دارد، بلکه ظلم و ستم به خود را موجب می شود. بدین خاطر امیرالمؤمنین علیه السلام ضمن تأکید بر لزوم نرم خویی در مواجهه با انسان ها، از این صفت ممتاز اخلاقی به عنوان یکی از دو نعمت الهی یاد کرده اند:

«الْخُلُقُ‏ السَّجِيحُ‏ أَحَدُ النِّعْمَتَيْن‏»[۱۱]

«نرم خویی یکی از دو نعمت است.»

و در سخنی دیگر نسبت به آن می فرماید:

«حُسْنُ الْخُلُقِ مِنْ أَفْضَلِ الْقِسَمِ وَ أَحْسَنِ الشِّيَمِ»[۱۲]

«نیک خویی از بهترین بهره ها و نیکوترین خصلت هاست.»

  •          خوش گویی

از راه های بسیار مطمئن و مؤثر جهت نفوذ در قلوب انسان ها، زیبایی در گفتار و سخن نیکوست؛ امر مهمی که در آیات متعدد قرآن کریم نیز شاهد تأکید بر آن هستیم؛

«وَهُدُوا إِلَى الطَّيِّبِ مِنَ الْقَوْلِ»[۱۳]

«و به گفتار پاک هدایت می شوند.»

و یا این آیه ی شریفه‌ که در مقام سخن گفتن با مردم آمده است:

«قُولُواْ لِلنَّاسِ حُسْنًا»[۱۴]

«و با مردم [به زبان] خوش سخن بگوييد.»

و نیز این آیه‏ که چگونگی برخورد با مستمندان را بیان نموده است:

«فَقُلْ لَهُمْ قَوْلًا مَّيْسُورًا»[۱۵]

«پس با آنان سخنی نرم بگوی.»

در سوره ی مبارکه ی اسراء نیز نسبت به چگونگی سخن گفتن با پدر و مادر دستور می دهد:

«وَقُل لَّهُمَا قَوْلًا كَرِيمًا»[۱۶]

«و با ایشان به اکرام و احترام سخن گو.»

و هم چنین به هنگام روبرو شدن با افراد جاهل و نادان:

«وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا»[۱۷]

«و چون نادانان ایشان را طرف خطاب قرار دهند، به ملایمت پاسخ می دهند.»

و منافقان و انجام دهنده ی زشتی ها:

«وَقُل لَّهُمْ فِي أَنفُسِهِمْ قَوْلًا بَلِيغًا»[۱۸]

«و با آن ها سخنی رسا که در دل شان [ مؤثّر ] افتد، بگوی.»

حتی در زمان روبرو شدن با دشمنی ستیزه گر نظیر فرعون:

«فَقُولا لَهُ قَوْلًا لَّيِّنًا»[۱۹]

«و با او سخنی نرم گویید.»

خصلت پسندیده ای که خداوند متعال در کنار تقوای الهی از آن به عنوان عامل اصلاح اعمال و رفتار و بخشش گناهان یاد می نماید:

«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَقُولُوا قَوْلًا سَدِيدًا * يُصْلِحْ لَكُمْ أَعْمَالَكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَمَن يُطِعْ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ فَازَ فَوْزًا عَظِيمًا»[۲۰]

«اى كسانى كه ايمان آورده ايد از خدا پروا داريد و سخنى استوار گوييد تا اعمال شما را به صلاح آورد و گناهان تان را بر شما ببخشايد و هر كس خدا و پيامبرش را فرمان برد، قطعاً به رستگارى بزرگى نايل آمده است.»

مسأله ای که عدم توجه به آن، تنفّر و دوری از مردم را برای شخص به دنبال می آورد؛ همان طور که در ماجرای محمدبن شهاب زهری که از دانشمندان علم حدیث بود، شاهد آن هستیم. او روزی به محضر امام زین العابدین علیه السلام رسیده و عرضه داشت: هر اندازه که به مردم خدمت می کنم، نمی توانم برای خود، محبوبیتی در دل آنان ایجاد کنم؟! حضرت در جواب فرمودند:

«احْفَظْ عَلَيْكَ‏ لِسَانَكَ‏ تَمْلِكْ‏ بِهِ‏ إِخْوَانَك»‏[۲۱]

«با مردم، زیبا سخن بگو و مواظب گفتارت باش، مردم تو را دوست خواهند داشت.»

  •         خوش رویی

سومین نشانه ی حسن خلق، خوش رویی و برخوردار بودن از چهره ای گشاده و خندان است؛ خصلت ارزشمندی که صاحب خلق عظیم، حضرت محمد‌ بن عبدالله صلی الله علیه و آله از مرتبه ی ممتاز آن بهره‌مند بودند؛

«دَائِمَ الْبِشْرِ سَهْلَ‏ الْخُلُقِ‏ لَيِّنَ‏ الْجَانِبِ لَيْسَ بِفَظٍّ وَ لَا غَلِيظٍ وَ لَا صَخَّابٍ وَ لَا فَحَّاشٍ وَ لَا عَيَّابٍ وَ لَا مَزَّاحٍ وَ لَا مَدَّاحٍ يَتَغَافَلُ عَمَّا لَا يَشْتَهِي»[۲۲]

«همواره خوش رو، آسان گیر و ملایم بود؛ هرگز خشن و سنگ دل و پرخاش گر و بد زبان و عیب جو و شوخی کننده ی زیاد و مدیحه گر نبود؛ نسبت به لغزش ها و عیوب دیگران چشم پوشی می کرد.»

و آراستگی به آن را به دیگران سفارش می کردند؛ چنان چه خطاب به فرزندان عبد‌المطلب ‏فرمودند:

«يَا بَنِي عَبْدِ الْمُطَّلِبِ! إِنَّكُمْ لَنْ تَسَعُوا النَّاسَ بِأَمْوَالِكُمْ فَالْقَوْهُمْ‏ بِطَلَاقَةِ الْوَجْهِ‏ وَ حُسْنِ الْبِشْر»[۲۳]

«ای فرزندان عبدالمطلب! شما نمی توانید با اموال تان دل های مردم را به خود جلب کنید، پس با آنان با چهره گشاده و خندان روبرو گردید.»

برخی از برکات

در کنار سفارشات گسترده و فراوانی که درباره ی حسن خلق وارد گردیده است، برخی از آیات و روایات به بیان برکات و فواید مادی و معنوی آن پرداخته اند که در ادامه به مواردی از آن نیز اشاره می گردد:

  •         زیادی رزق

از برکات مهم حسن خلق در دنیا، زیاد گشتن رزق و روزی آدمی است که در روایت امام صادق علیه السلام به آن تصریح شده است:

«حُسْنُ‏ الْخُلُقِ‏ يَزِيدُ فِي‏ الرِّزْق»‏[۲۴]

«خوش خلقی روزی را زیاد می کند.»

  •         آبادانی شهرها و طولانی شدن عمرها

آبادانی شهرها و طولانی شدن عمر آدمی از دیگر برکات ظاهری اخلاق نیکوست؛ مطلبی که حضرت جعفربن محمد علیهماالسلام درباره ی آن می فرمایند:

«‏الْبِرُّ وَ حُسْنُ‏ الْخُلُقِ‏ يَعْمُرَانِ‏ الدِّيَارَ وَ يَزِيدَانِ‏ فِي‏ الْأَعْمَار»[۲۵]

«نیکی کردن و خوش خویی خانه ها را آباد و عمرها را طولانی می کند.»

  •        مقام عبادت کننده ی روزه دار

در حدیثی از پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله نقل گردیده است:

«إِنَّ الْمُؤْمِنَ‏ لَيُدْرِكُ‏ بِحُسْنِ خُلُقِهِ دَرَجَةَ قَائِمِ اللَّيْلِ وَ صَائِمِ النَّهَار»[۲۶]

«مؤمن با حسن خلق خود به درجه کسی می رسد که شب ها به عبادت می ایستد و روزها روزه دار است.»

  •       سنگینی ترازوی عمل

آن حضرت صلی الله علیه و آله در سخنی جاودانه می فرمایند:

«مَا مِنْ شَيْ‏ءٍ فِي الْمِيزَانِ أَثْقَلَ‏ مِنْ‏ حُسْنِ‏ الْخُلُق‏»[۲۷]

«چیزی در میزان عمل در روز قیامت گران سنگ تر از حسن خلق نیست.»

  •          حساب آسان

حسن خلق، هم چنین موجب آسانی حساب و کتاب قیامت می گردد. امری که امیرالمؤمنین علیه السلام بر آن تأکید نموده اند:

«حَسِّنْ‏ خُلُقَكَ‏ يُخَفِّفِ‏ اللَّهُ‏ حِسَابَك»[۲۸]

«اخلاقت را نیکو گردان تا خداوند حسابت را آسان نماید.»

  •         رسیدن به بهشت

هم چنین در برخی از روایات از حسن خلق به عنوان عامل رسیدن به بهشت جاویدان یاد شده است:

«أَكْثَرُ مَا يُدْخِلُ‏ النَّاسَ‏ الْجَنَّةَ تَقْوَى اللَّهِ وَ حُسْنُ الْخُلُق‏»[۲۹]

«بیش ترین چیزی که مردم را وارد بهشت می کند، تقوا و حسن خلق است.»

 

[۱] . عیون اخبار الرضا (ع)، ج۲، ص۲۴

[۲]. شمس/ ۱۰ – ۹

[۳]. أعلی/ ۱۴

[۴] . كافى، ج۱، ص۷۶

[۵]. جمعه/ ۲

[۶] . قلم/ ۴

[۷]. آل عمران/ ۱۵۹

[۸]. تحف العقول، النص، ص۴۵

[۹]. انفال/ ۶۳

[۱۰]. معانی الاخبار (صدوق)، ص۲۵۳

[۱۱]. تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص۲۵۴

[۱۲]. غرر الحكم و درر الکلم، ص۲۲۹

[۱۳]. حج/ ۲۴

[۱۴]. بقره/ ۸۳

[۱۵]. اسراء/ ۲۸

[۱۶]. اسراء/ ۲۳

[۱۷]. فرقان/ ۶۳

[۱۸]. نساء/ ۶۳

[۱۹]. طه/ ۴۴

[۲۰]. احزاب /۷۰ -۷۱

[۲۱]. بحار الانوار، ج ۷۱، ص ۱۵۶

[۲۲]. عیون أخبار الرضا(ع)، ج۱، ص۳۱۸

[۲۳]. کافی، ج۳، ص۲۶۶

[۲۴]. بحار الانوار، ج۶۸، ص۳۹۳

[۲۵]. وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۱۴۹

[۲۶]. بحار الانوار، ج۶۸، ص۳۸۲

[۲۷]. نهج الفصاحه، ص۸۰۷

[۲۸] بحار الانوار، ج۶۸، ص۳۸۳

[۲۹]. بحار الانوار، ج۶۸، ص۳۷۳

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

Want to join the discussion?
Feel free to contribute!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.