تذکر لسانی و نکاتی پیرامون آن
با توجه به گستردگی مبحث امر به معروف و نهی از منکر، به دنبال آن هستیم تا به بیان مطالبی درباره تذکر لسانی بپردازیم که مرتبه ی دوم از مراتب سه گانه امر به معروف و نهی از منکر را به خود اختصاص داده است؛ مسأله ای بسیار مهم و اساسی که نباید از اهمیت و تأثیر آن غفلت ورزید و توجه داشت که اگر تذکر با زبان در مراتب امر به معروف و نهی از منکر بی نتیجه بود و فایده ای را در پی نداشت، این گونه مورد تأکید شارع مقدس قرار نمی گرفت…
***************************************************************************
پدیدآورنده: سید علی شاهچراغی
دسته بندی: خطبه
«تذکر لسانی»
مقدمه:
امر به معروف و نهی از منکر از مهم ترین ارزش ها و دستورات دینی ما به شمار می رود که ده ها آیه، صد ها روایت و نیز بخش قابل توجهی از کتب فقهی و اخلاقی به آن اختصاص یافته است. در این نوشتار به دنبال آن هستیم تا نکاتی را پیرامون این دو واجب الهی، با محوریت تذکر لسانی بیان نماییم.
بر این اساس ابتدا به برخی از آیات و روایات وارده در زمینه امر به معروف و نهی از منکر اشاره می گردد:
برخی از آیات:
آیه ی چهل و یکم سوره ی مبارکه ی حج:
«الَّذِينَ إِن مَّكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنكَرِ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ»[۱]
«همان كسانى كه چون در زمين به آنان توانايى دهيم، نماز برپا مى دارند و زكات مى دهند و به كارهاى پسنديده وا مى دارند و از كارهاى ناپسند باز مى دارند، و فرجام همه كارها از آنِ خداست»
طبق این آیه ی شریفه از وظایف اساسی حاکمان و مسئولان در جامعهی اسلامی، برپایی نماز، پرداخت زکات و امر به معروف و نهی از منکر است. آحاد مردم نیز به صورت واجب کفایی وظیفه دارند دعوت کننده به خوبی ها و بازدارنده از بدی ها باشند و تا این دو فریضه الهی تحقق نیابد، وجوب آن باقی خواهد بود.
آیه ی یکصد و چهارم سوره مبارکه آل عمران
«وَلْتَكُن مِّنكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَأُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»[۲]
«و بايد از ميان شما گروهى [مردم را] به نيكى دعوت كنند و به كار شايسته وادارند و از زشتى بازدارند، و آنان همان رستگارانند»
آیه ی یکصد و دهم سوره مبارکه آل عمران
«كُنتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللّهِ»[۳]
«شما بهترين امّتى هستيد كه براى مردم پديدار شده ايد، به كار پسنديده فرمان مى دهيد و از كار ناپسند باز مى داريد و به خدا ايمان داريد»
آیه ی هفتاد و یکم سوره مبارکه توبه
«وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاء بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ…»[۴]
«و مردان و زنان با ايمان، دوستان يكديگرند كه به كارهاى پسنديده وا مى دارند و از كارهاى ناپسند باز مى دارند»
برخی از روایات:
اهمیت این دو فریضه الهی را می توان در احادیث نورانی پیامبر و خاندان مطهر ایشان علیهم السلام با بیان چند روایت تبیین نمود:
پیامبراکرم صلی الله علیه و آله در این زمینه می فرماید:
«جَاءَنِي جَبْرَئِيلُ فَقَالَ لِي يَا أَحْمَدُ الْإِسْلَامُ عَشَرَةُ أَسْهُم … السَّابِعَةُ الْأَمْرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ هُوَ الْوَفَاء»[۵]
«جبرئیل نزد من آمد و گفت: ای احمد، اسلام ده قسمت است، هفتمین آن امر به معروف است و آن وفاست»
و نیز در این حدیث، که امام صادق علیه السلام از آن حضرت صلوات الله علیه و آله نقل کرده اند، در مورد نهی از منکر می فرماید:
«إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَيُبْغِضُ الْمُؤْمِنَ الضَّعِيفَ الَّذِي لَا زَبْرَ لَهُ وَ قَالَ هُوَ الَّذِي لَا يَنْهَى عَنِ الْمُنْكَر»[۶]
«خدای عزّوجلّ مؤمن ضعیفی که هیبت و صلابت ندارد، دشمن می دارد. او کسی است که نهی از منکر نمی کند»
و در کلام نورانی دیگری این چنین:
«لا يَنبَغي لِنَفسٍ مُؤمِنَةٍ تَرى مَن يَعصي اللّهَ فلا تُنكِرُ عَلَيهِ»[۷]
«هیچ انسان مؤمنی را نشاید که ببیند کسی نافرمانی خدا می کند و بر او اعتراض نکند»
امیرالمؤمنین علیه السلام نیز در کلامی ارزشمند، جایگاه این دو واجب الهی در برابر واجبات دیگر را این گونه به ما می شناساند:
«وَ مَا أَعْمَالُ الْبِرِّ كُلُّهَا وَ الْجِهَادُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ عِنْدَ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيِ عَنْ الْمُنْكَرِ إِلَّا كَنَفْثَةٍ فِي بَحْرٍ لُجِّي»[۸]
«همه کارهای خوب و جهاد در راه خدا، در برابر امر به معروف و نهی از منکر چیزی نیست، مگر همچون آب دهانی که در دریایی ژرف و عمیق انداخته شود»
در بیان امام باقر علیه السلام امر به معروف و نهی از منکر به عنوان شیوه و روش پیامبران بزرگ الهی و نیز صالحان یاد شده است که قِوام دین و عمل بر طبق واجبات الهی و نیز امنیت راه ها و درآمد های پاک و حلال منوط به آن است و به واسطه ی این دو تکلیف دینی، حقوق پایمال شده مظلومان به صاحبانش بازگردانده می شود و آبادانی زمین و انتقام از دشمنان را به دنبال می آورد:
«إِنَّ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ سَبِيلُ الْأَنْبِيَاءِ وَ مِنْهَاجُ الصُّلَحَاءِ فَرِيضَةٌ عَظِيمَةٌ بِهَا تُقَامُ الْفَرَائِضُ وَ تَأْمَنُ الْمَذَاهِبُ وَ تَحِلُّ الْمَكَاسِبُ وَ تُرَدُّ الْمَظَالِمُ وَ تُعْمَرُ الْأَرْضُ وَ يُنْتَصَفُ مِنَ الْأَعْدَاءِ وَ يَسْتَقِيمُ الْأَمْرُ»[۹]
«امر به معروف و نهى از منكر راه و روش پيامبران و شيوه صالحان است و فريضه بزرگى است كه ديگر فرايض به واسطه آن بر پا مى شود، راه ها امن مى گردد و درآمدها حلال مى شود و حقوق پايمال شده به صاحبانش بر مى گردد، زمين آباد مى شود و حق (بدون ظلم) از دشمنان گرفته مى شود و كارها سامان مى پذيرد»
تذکر لسانی و اهمیت آن
با توجه به گستردگی مبحث امر به معروف و نهی از منکر، به دنبال آن هستیم تا به بیان مطالبی درباره تذکر لسانی بپردازیم که مرتبه ی دوم از مراتب سه گانه امر به معروف و نهی از منکر را به خود اختصاص داده است؛ مسأله ای بسیار مهم و اساسی که نباید از اهمیت و تأثیر آن غفلت ورزید و توجه داشت که اگر تذکر با زبان در مراتب امر به معروف و نهی از منکر بی نتیجه بود و فایده ای را در پی نداشت، این گونه مورد تأکید شارع مقدس قرار نمی گرفت:
«وَ ذَکِّرْ فَإِنَّ الذِّکْری تَنْفَعُ الْمُؤْمِنِین»[۱۰]
«و پیوسته تذکر ده، زیرا تذکر، مؤمنان را سود می بخشد»
و پیامبران الهی این چنین به عمل بر طبق آن اهتمام نمی ورزیدند:
حضرت هود علیه السلام در سوره ای که به نام این پیامبر الهی می باشد، به قوم خود چنین می گوید:
«وَيَا قَوْمِ اسْتَغْفِرُواْ رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُواْ إِلَيْهِ»[۱۱]
«و اى قوم من، از پروردگارتان آمرزش بخواهيد، سپس به درگاه او توبه كنيد»
هم چنین حضرت نوح علیه السلام قوم خود را با استفاده از تذکر لسانی و بیان، به خداپرستی دعوت می نماید:
«قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ»[۱۲]
«اى قوم من، خدا را بپرستيد. شما را جز او خدايى نيست»
حضرت اسماعیل علیه السلام نیز اهل خویش را به نماز و زکات امر می کند.[۱۳]
و حضرت شعیب علیه السلام از طریق سخن به قوم خود تذکر می دهد که پیمانه ها و ترازوها را دقیق و کامل کنید و کالاهای مردم را کم نگذارید.[۱۴]
آن طور که از امام باقر علیه السلام نقل گردیده است، خداوند متعال به حضرت شعیب علیه السلام فرمود:
«إِنِّي لَمُعَذِّبٌ مِنْ قَوْمِكَ مِائَةَ أَلْفٍ أَرْبَعِينَ أَلْفاً مِنْ شِرَارِهِمْ وَ سِتِّينَ أَلْفاً مِنْ خِيَارِهِمْ فَقَالَ يَا رَبِّ هَؤُلَاءِ الْأَشْرَارُ فَمَا بَالُ الْأَخْيَارِ فَأَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ أَنَّهُمْ دَاهَنُوا أَهْلَ الْمَعَاصِي وَ لَمْ يَغْضَبُوا لِغَضَبِي»[۱۵]
« من صد هزار نفر از قوم تو را عذاب خواهم کرد که چهل هزار نفرشان اهل معصيت و گناه اند و شصت هزار نفرشان هم از خوبان قوم تو هستند. شعيب عليه السلام عرض کرد: خداوندا، [برای] آن اشرار جز اين انتظار نيست؛ اما چرا خوبان عذاب مي گردند؟ پس خداوند وحي فرمود: چون در مقابل اهل معصيت مماشات به خرج دادند و به سبب غضب من، غضبناک نشدند»
در سوره لقمان نیز شاهد تذکرات متعددی از زبان پدری دلسوز به فرزند خویش هستیم که باید مورد دقت و توجه فراوان قرار گیرد؛ سفارشاتی هم چون پرهیز از شرک به خدا، برخورد شایسته با پدر و مادر، مواجهه با عمل در صحنه قیامت، توصیه به نماز و امر به معروف و نهی از منکر، استقامت در کارها، عدم تکبّر، میانه روی و … .
-
«بگو» یک روش مورد تأکید در قرآن
بخشی از آیات قرآن کریم که بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل گردیده است و مطالبی را به پیامبران الهی و سایر انسان ها رهنمون می گردد، با واژه ی «قُل» همراه می باشد که در بردارنده بیش از سیصد موضوع اخلاقی، رفتاری، اعتقادی، خانوادگی و اجتماعی است که در ادامه و به منظور تثبیت جایگاه و اهمیت تذکر لسانی در اسلام، به برخی از آن ها اشاره می گردد:
«قُلْ مَن يَرْزُقُكُم مِّنَ السَّمَاءِ وَالأَرْضِ»[۱۶]
«بگو كيست كه از آسمان و زمين به شما روزى مى بخشد»
«قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لَاتَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ»[۱۷]
«بگو اى بندگان من كه بر خويشتن زياده روى روا داشته ايد، از رحمت خدا نوميد مشويد، در حقيقت خدا همه گناهان را مى آمرزد كه او خود آمرزنده مهربان است»
«قُلْ إِنَّ الْخَاسِرِينَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنفُسَهُمْ وَأَهْلِيهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ»[۱۸]
«بگو زيانكاران در حقيقت كسانى هستند كه به خود و كسان شان در روز قيامت زيان رسانده اند»
«قُل لِّلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ …، وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ»[۱۹]
«به مردان با ايمان بگو، ديده فرو نهند و پاكدامنى ورزند …، و به زنان با ايمان بگو، ديدگان خود را [از هر نامحرمى] فرو بندند»
«قُلْ إِنَّ اللّهَ لاَ يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاء»[۲۰]
«بگو قطعاً خدا به كار زشت فرمان نمى دهد»
«قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُم بِوَاحِدَةٍ أَن تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى»[۲۱]
«بگو من فقط به شما يك اندرز مى دهم كه دو نفر، دو نفر و به تنهايى براى خدا به پا خيزيد»
«قُلْ إِنَّ الْمَوْتَ الَّذِي تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلَاقِيكُمْ»[۲۲]
«بگو آن مرگى كه از آن مى گريزيد، قطعاً به سراغ شما مى آيد»
بیان چند نکته:
پس از این که با بیان آیات و روایات، اهمیت امر به معروف و نهی از منکر و نیز جایگاه تذکر لسانی مورد تأکید قرار گرفت، در این بخش از مطالب به بیان چند نکته پیرامون امر به معروف و نهی از منکر و نیز تذکر لسانی می پردازیم تا مقدمه ای باشد جهت تبیین سیره سه تن از معصومین صلوات الله علیهم در زمینه تذکر لسانی و نیز تلاش و کوششی که در این راه انجام داده اند.
الف: تذکر لسانی و اتمام حجت
تذکر و نیز امر و نهی زبانی، به منظور اتمام حجت صورت می پذیرد تا در قیامت کسی ادعا نکند که من نمی دانستم و اوامر و نواهی را به ما نگفته بودند؛ زیرا آن گونه که در قرآن آمده است در صورت عدم بعثت و تبلیغ پیامبران الهی، مشرکین این بهانه را مطرح و با آن احتجاج می کردند:
«وَلَوْ أَنَّا أَهْلَكْنَاهُم بِعَذَابٍ مِّن قَبْلِهِ لَقَالُوا رَبَّنَا لَوْلَا أَرْسَلْتَ إِلَيْنَا رَسُولًا فَنَتَّبِعَ آيَاتِكَ مِن قَبْلِ أَن نَّذِلَّ وَنَخْزَى»[۲۳]
«اگر ما آنان را پیش از آن که (قرآن نازل شود) با عذابی هلاک می کردیم(در قیامت) می گفتند: پروردگارا، چرا پیامبری برای ما نفرستادی تا از آیات تو پیروی کنیم، پیش از آن که ذلیل و رسوا شویم»
به این ترتیب نزول و بیان آیات الهی، مانع هر نوع بهانه جویی شده و حجت را بر ایشان تمام می کند؛ زیرا سنت الهی بر این است که خداوند هیچ گروهی را عذاب نمی کند، مگر آن که حجت بر ایشان فرستاده شده باشد.
ب: وجود برکات فراوان
نهی از منکر با وجود مخالفت ها و شبهات فراوانی که پیرامون آن مطرح می گردد، در بردارنده فواید و برکات زیادی است که ممکن است در ابتدای کار نیز آشکار نباشد؛ اما این برکات در دراز مدت، در زندگی ناهی از منکر و آمر به معروف و نیز جامعه ای که این واجب الهی در آن جریان پیدا می کند، ظهور می یابد؛ چنان چه در داستان حضرت یوسف، آن گاه که پسران حضرت یعقوب تصمیم به قتل برادر خویش گرفتند، یکی از آن ها پیشنهاد چاه را مطرح ساخت و آن ها را از کشتن یوسف منصرف نمود و همین نهی از منکر او که با گفتن یک جمله انجام گرفت، باعث گردید یوسف علیه السلام زنده بماند و مردم مصر از نعمت وجودش بهره مند شوند. هم چنین در داستان حضرت موسی علیه السلام، وقتی آسیه، همسر فرعون متوجه شد، فرعونیان قصد کشتن موسی علیه السلام را دارند، گفت: او را نکشید؛ و همین نهی زبانی او بود که موجب گردید حضرت موسی علیه السلام زنده بماند و سبب نجات بنی اسرائیل از چنگال فرعونیان شود.
ج: تأثیر تذکر رفتاری
اگر چه ما در این نوشتار به دنبال تببین جایگاه تذکر لسانی در اسلام هستیم، اما به این معنا نیست که از ترجیح و تقدم تذکر عملی بر تذکر لسانی و اثر گذاری بیش تر آن نگوییم و در این باره سکوت نماییم؛ زیرا از متون دینی، استفاده می گردد که مؤمنین باید با رفتار خویش، آمر به معروف و ناهی از منکر باشند و نه فقط با زبان؛ اگر چه در برخی موارد نیز باید با استفاده از زبان، حریم واجبات و محرمات گوشزد گردد.
در خصوص اهمیت رفتار خوب و نقش اساسی آن در دعوت مردم به دین، تنها به این روایت امام صادق علیه السلام اشاره می نماییم که می فرمایند:
«كُونُوا دُعَاةً لِلنَّاسِ بِغَيْرِ أَلْسِنَتِكُمْ لِيَرَوْا مِنْكُمُ الْوَرَعَ وَ الِاجْتِهَادَ وَ الصَّلَاةَ وَ الْخَيْرَ فَإِنَّ ذَلِكَ دَاعِيَةٌ»[۲۴]
« با غیرِ گفتارتان مردم را دعوت نمایید؛ تا از شما پرهیزکاری و تلاش و نماز و خوبی ببینند؛ زیرا این خود، دعوت کننده است»
د: بهترین روش در تذکر لسانی
به طور قطع مؤثرترین روش در تذکر لسانی، مطالبی است که قرآن بیان نموده و می باید در انجام این واجب الهی مورد توجه واقع شود. آن چه در ادامه می آید برخی از این شیوه ها و روش ها است:
-
ناصحانه و مشفقانه بودن
خیرخواهی و دلسوزی نسبت به مرتکب گناه از اموری است که هر آمر به معروف و ناهی از منکر باید به آن ملتزم باشد و از یاد نبرد؛ امری که در ماجرای فرستادن حضرت موسی به سوی فرعون و دعوت این طغیان گر نیز در نظر گرفته می شود:
«اذْهَبْ إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى، فَقُلْ هَل لَّكَ إِلَى أَن تَزَكَّى، وَأَهْدِيَكَ إِلَى رَبِّكَ فَتَخْشَى»[۲۵]
«به سوى فرعون برو كه وى سر برداشته است، و بگو آيا سر آن دارى كه به پاكيزگى گرايى، و تو را به سوى پروردگارت راه نمايم تا پروا بدارى»
-
تذکر در قالبی زیبا
«قُولُواْ لِلنَّاسِ حُسْنًا»[۲۶]
«با مردم [به زبان] خوش سخن بگوييد»
-
پرهیز از تحقیر و خشونت
آمر به معروف و ناهی از منکر باید با هدف انجام اصلاح، اقدام به تذکر نماید و در این مسیر نیز از خشونت و غلظت اجتناب نموده و خدای ناکرده قصد تحقیر و تنقیص نداشته باشد.
«إِنْ أُرِيدُ إِلاَّ الإِصْلاَحَ مَا اسْتَطَعْتُ»[۲۷]
«من قصدى جز اصلاح [جامعه] تا آن جا كه بتوانم ندارم»
هم چنین خداوند به حضرت موسی خطاب می کند: با برادرت به سراغ فرعون برو و با زبان نرم و مهربانانه با او سخن بگویید؛
«فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَّيِّنًا لَّعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشَى»[۲۸]
«و با او سخنى نرم گوييد، شايد كه پند پذيرد يا بترسد»
امری که زیبنده ی مؤمن است و مورد سفارش مولای متقیان، امیرالمؤمنین علیه السلام:
«عَوِّد لِسَانَکَ لِینَ الکَلَام»[۲۹]
«زبانت را به گفتار نرم و ملایم عادت بده»
ه: ایستادگی در اجرای امر الهی
وظیفه مؤمنین انجام تذکر است، اگرچه همه ی دل ها تذکر را پذیرا نیست. چنان چه خداوند متعال می فرماید:
«وَإِذَا ذُكِّرُوا لَا يَذْكُرُونَ»[۳۰]
«و چون پند داده شوند، عبرت نمى گيرند»
اما وظیفه ی پیامبران الهی، ابلاغ و رساندن دستورات الهی است:
«وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ»[۳۱]
«و بر فرستاده [خدا] جز رساندن پیام الهی نيست»
پس عدم پذیرش و رضایت کافران و گنه کاران، نباید کسی را از این امر مهم بازدارد و او را از انجام وظیفه خویش نا امید سازد؛ زیرا بی اعتنایی و تمسخر منحرفان، باعث تعطیلی و تغییر حکم خدا نخواهد شد. شاهد بر این مطلب نیز تذکر و امر به معروف و نهی از منکری است که شیخ الانبیاء حضرت نوح علیه السلام در مدت نهصد و پنجاه سال حضور در میان قوم خویش، انجام داده است. آن حضرت گهگاه در مجالس جشنی که حرام خدا در آن صورت می گرفت، حضور می یافت و تذکر می داد، اگر چه مشرکین در پاسخ به خیرخواهیش او را مورد اذیت خود قرار می دادند و در برخی موارد چنان بر سرش می کوبیدند که بیهوش می گردید و نقش بر زمین می شد.
و: آثار ترک امر به معروف
اگر جامعه ای در برابر انحرافات و آلودگی ها و گناهان بی تفاوت گردید و مهر سکوت بر لب نهاد، باید منتظر عقوبت الهی در حوزه های مختلف فردی، اجتماعی، خانوادگی، اقتصادی و سیاسی باشد که در متون دینی وارد گردیده است؛ برخی از این بلایا عبارتند از:
-
از بین رفتن برکات
پیامبر صلی الله علیه و آله در این خصوص می فرماید:
«لَا تَزَالُ أُمَّتِي بِخَيْرٍ مَا أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَ تَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوَى فَإِذَا لَمْ يَفْعَلُوا ذَلِكَ نُزِعَتْ مِنْهُمُ الْبَرَكَاتُ وَ سُلِّطَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُمْ نَاصِرٌ فِي الْأَرْضِ وَ لَا فِي السَّمَاء»[۳۲]
«پیوسته جامعه در خیر و آسایش است تا زمانی که امر به خوبی ها و نهی از بدی ها در جامعه رواج دارد و مردم بر کارهای شایسته یکدیگر را کمک می کنند، پس اگر امر به معروف و نهی از منکر و تعاون بر خوبی ها از میان مردم رخت بربست، در آن هنگام خداوند برکات را از آن ها می گیرد و بعضی را بر بعضی دیگر مسلط می کند که به یکدیگر ستم روا خواهند داشت و برای آن ها در زمین و آسمان یاوری نخواهد بود»
-
عدم استجابت دعا
امیرالمؤمنین علیه السلام پس از فرود آمدن ضربت ابن ملجم بر فرق مبارک خویش، در وصیت به امام حسن و امام حسین علیهما السلام فرمودند:
«لَا تَتْرُكُوا الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ فَيُوَلِّيَ اللَّهُ أَمْرَكُمْ شِرَارَكُمْ ثُمَّ تَدْعُونَ فَلَا يُسْتَجَابُ لَكُم»[۳۳]
«امر به معروف و نهی از منکر را ترک نکنید که در غیر این صورت، خداوند بدترین شما را بر شما چیره می سازد و هرچه خدا را بخوانید، استجابتی نباشد»
-
ثبت گناه برای ساکتانِ راضی
در نظر گرفته شدن گناه برای افرادی که ناهی از منکر نیستند و به آن راضی می باشند، نکته ای است که مولای متقیان علی علیه السلام در این بیان ما را به آن آگاه می نمایند:
«الرَّاضِي بِفِعْلِ قَوْمٍ كَالدَّاخِلِ فِيهِ مَعَهُمْ وَ عَلَى كُلِّ دَاخِلٍ فِي بَاطِلٍ إِثْمَانِ إِثْمُ الْعَمَلِ بِهِ وَ إِثْمُ [الرِّضَا] الرِّضَى بِه»[۳۴]
«رضایتمند به کار قومی، به مانند همراه ایشان، در آن عمل است و کسی که به باطلی وارد شود، دو گناه دارد؛ گناه عمل به آن و نیز گناه رضایت به آن»
-
عذاب فراگیر
رسول خدا صلی الله علیه و آله در این زمینه می فرماید:
«لَتَأْمُرُنَ بِالْمَعْرُوفِ وَ لَتَنْهُنَّ عَنِ الْمُنْكَرِ، أَوْ لَيَعُمَّنَّكُمْ عِقَابُ اللَّه»[۳۵]
«یا امر به معروف و نهی از منکر می کنید، یا عذاب خدا همه شما را فرا می گیرد»
-
مُرده در میان زندگان
امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمود:
«مَنْ تَرَكَ إِنْكَارَ الْمُنْكَرِ بِقَلْبِهِ وَ يَدِهِ وَ لِسَانِهِ فَهُوَ مَيِّتٌ بَینَ الْأَحْيَاء»[۳۶]
«هرکس با قلب و زبان و دست خود نهی از منکر را ترک کند، پس او مرده ای در میان زندگان است»
-
دوری از رحمت الهی
حضرت علی علیه السلام در این باره می فرماید:
«فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ لَمْ يَلْعَنِ الْقَرْنَ الْمَاضِيَ بَيْنَ أَيْدِيكُمْ إِلَّا لِتَرْكِهِمُ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ، فَلَعَنَ السُّفَهَاءَ لِرُكُوبِ الْمَعَاصِي، وَ الْحُلَمَاءَ لِتَرْكِ التَّنَاهِي»[۳۷]
«خداوند مردم روزگاران گذشته را از رحمت خود دور نساخت، مگر برای ترک امر به معروف و نهی از منکر، پس خدا بی خردان را برای نافرمانی و خردمندان را برای ترک بازداشتن از گناه لعن و نفرین کرد»
[۱]. حج/۴۱
[۲]. آل عمران/۱۰۴
[۳]. آل عمران/۱۱۰
[۴]. توبه/ ۷۱
[۵]. وسائل الشیعه، ج ۱، ص ۲۲
[۶]. وسائل الشیعه، ج۱۶، ص ۱۲۵
[۷]. حکم النبی الاعظم، ج۶، ص ۲۸۰
[۸]. نهج البلاغه، صبحی صالح، ص ۵۴۲
[۹]. الكافي (ط – الإسلامية)؛ ج۵؛ ص۵۶
[۱۰]. ذاریات/۵۵
[۱۱]. هود/۵۲
[۱۲]. اعراف/ ۵۹
[۱۳]. مریم/ ۵۵
[۱۴]. اعراف/ ۸۵
[۱۵]. تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان)؛ ج۶ ؛ ص۱۸۱
[۱۶]. یونس/۳۱
[۱۷]. زمر/۵۳
[۱۸]. زمر/۱۵
[۱۹]. نور/۳۱-۳۰
[۲۰]. اعراف/۲۸
[۲۱]. سبأ/۴۶
[۲۲].جمعه/۸
[۲۳]. طه/ ۱۳۴
[۲۴]. الكافي (ط – الإسلامية)، ج۲، ص ۷۶
[۲۵]. نازعات/۱۹-۱۷
[۲۶]. بقره/ ۸۳
[۲۷]. هود/ ۸۸
[۲۸]. طه/ ۴۴
[۲۹]. غررالحکم و دررالکلم/ ص۴۵۷
[۳۰]. صافات/۱۳
[۳۱]. مائده/۹۹
[۳۲]. وسائل الشیعه، ج۱۶، ص۱۲۳
[۳۳]. تحف العقول، النص، ص ۱۹۹
[۳۴]. نهج البلاغه(للصبحی صالح)، ص ۴۹۹
[۳۵]. وسائل الشیعه، ج۱۶، ص۱۳۵
[۳۶]. تهذیب الاحکام، ج ۶، ص ۱۸۱
[۳۷]. نهج البلاغه(للصبحی صالح)، ص ۲۹۹
دیدگاه خود را ثبت کنید
Want to join the discussion?Feel free to contribute!