۶-امیر غدیر/ فضائل و مناقب(بخش دوم)
نگاهی هر چند گذرا به میراث نبوی و علوی بیانگر این حقیقت است که حضرت رسول صلواتالله علیه و آله در تبیین صراط موجود در آیۀ شریفه «صِراطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لَا الضَّالِّينَ» بر ولایت علیبن ابیطالب علیهالسلام …
******************************************************************************
پدیدآورنده: سید علی شاهچراغی
دستهبندی: خطبه
امیر غدیر/ فضائل و مناقب(بخش دوم)
همتای قرآن
از برجستهترین خصائص امیرالمؤمنین علیهالسلام که دارای مستندات فراوان است و در متون دینی مورد تأکید قرار گرفته، همتایی با قرآن کریم است؛ امتیاز ویژهای که پیامبر أعظم صلواتالله علیه و آله در حدیث متواتر ثقلین[۱] بر آن مهر تأیید زده و مسلمانان را بهاین حقیقت مهم رهنمون شدند که تصور جدایی قرآن کریم و عترت، پنداری پوچ و باطل است. چنانکه امسلمه همسر گرامی رسول خدا صلواتالله علیه و آله در پاسخ ابو ثابت مولی ابوذر که بهمنظور رفع تردید دربارۀ حقانیت سپاه امیرالمؤمنین علیهالسلام و باطل بودن اصحاب جمل از او سؤال کرده بود، گفت:
«إِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص يَقُولُ عَلِيٌ مَعَ الْقُرْآنِ وَ الْقُرْآنُ مَعَ عَلِيٍّ لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ»[۲]
«من از رسول خدا صلواتالله علیه و آله شنیدم که میفرمود: علی با قرآن است و قرآن با علی؛ و این دو از یکدیگر جدا نمیشوند تا اینکه در کنار حوض بر من وارد شوند».
امتیازی ویژه و بینظیر که امیرالمؤمنین علیهالسلام دربارۀ آن چنین میفرماید:
«و إنَّ الکتابَ لَمَعي ما فارقتُهُ مُذ صَحِبتُهُ»[۳]
«همواره با قرآن بودهام و از آن زمان که با قرآن دوستی گزیدهام، از آن جدا نشدم».
و بر این خصلت ممتاز تأکید ورزیدند که هر چه پیامبر میدید و میشنید، او نیز میدیده و میشنیده است:
«أَرَى نُورَ الْوَحْيِ وَ الرِّسَالَةِ وَ أَشُمُّ رِيحَ النُّبُوَّةِ وَ لَقَدْ سَمِعْتُ رَنَّةَ الشَّيْطَانِ حِينَ نَزَلَ الْوَحْيُ عَلَيْهِ ص فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا هَذِهِ الرَّنَّةُ فَقَالَ هَذَا الشَّيْطَانُ قَدْ أَيِسَ مِنْ عِبَادَتِهِ إِنَّكَ تَسْمَعُ مَا أَسْمَعُ وَ تَرَى مَا أَرَى إِلَّا أَنَّكَ لَسْتَ بِنَبِيٍّ وَ لَكِنَّكَ لَوَزِيرٌ وَ إِنَّكَ لَعَلَى خَيْر»[۴]
«با چشم خویش نور وحی و رسالت را دیدم و رایحۀ نبوت را استشمام کردم و با گوش خویش، نالۀ شیطان را در هنگام نزول وحی بر رسول خدا صلّیاللَّه علیه و آله شنیدم. عرض کردم: ای رسول خدا این صدای ناله از کیست؟ فرمود: این نالۀ شیطان است؛ از آن جهت که او را نپرستند نومید و مأیوس است. همانا تو میشنوی آنچه را من میشنوم و میبینی آنچه را من میبینم، مگر آنکه تو پیامبر نیستی و لکن وزیری و بهطور قطع تو بر نیکویی و خیر هستی».
صفات علی(ع) در قرآن
همتایی، بلکه بهتعبیر دقیقتر، یگانگی قرآن و عترت سبب شده تا ویژگیهای ارزشمندی که در کتاب آسمانی و روایات معصومین علیهالسلام برای قرآن کریم مطرح شده، همچون نور[۵]، حق[۶]، شفا[۷]، حکمت[۸]، هدایت[۹]، رحمت[۱۰]، بلندمرتبه[۱۱] و … برای حضرت علیبن ابیطالب علیهالسلام نیز ثابت بوده و برخوردار از آن باشد که در روایات معصومین علیهمالسلام بهتفصیل مطرح شده است. لیکن در این بین، مطلب مهم دیگری که جایگاه رفیع آنحضرت در کتاب الهی را بیش از پیش آشکار میسازد و تحقیق گسترده و فراوان میطلبد، نزول آیات متعدد قرآن مجید در بیان فضائل امیرالمؤمنین و فرزندان آنحضرت علیهمالسلام است که در ادامه بهبرخی از این خصائص و مناقب نورانی اشاره میشود.
- صراط مستقیم
هر انسان علاقهمند بهسعادت و کمال، پیوسته از درگاه الهی، توفیق حضور در صراط مستقیم و هدایت بهآن را درخواست میکند؛ راه روشن و نجاتبخشی که انبیاء الهی، صدیقین، شهداء و صالحان با قرار گرفتن در آن، از لطف و نعمت بیپایان پروردگار خویش بهرهمند گشتهاند؛
«وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِينَ وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفِيقاً»[۱۲]
«و كسى كه خدا و پيامبر را اطاعت كند، همنشين كسانى خواهد بود كه خدا، نعمت خود را بر آنان تمام كرده، از پيامبران و صدّيقان و شهدا و صالحان و آنها رفيقهاى خوبى هستند».
نگاهی هر چند گذرا به میراث نبوی و علوی بیانگر این حقیقت است که حضرت رسول صلواتالله علیه و آله در تبیین صراط موجود در آیۀ شریفه «صِراطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لَا الضَّالِّينَ»[۱۳] بر ولایت علیبن ابیطالب علیهالسلام تصریح فرموده است؛
«شِيعَةِ عَلِيٍّ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ بِوَلَايَةِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع لَمْ تَغْضَبْ عَلَيْهِمْ وَ لَمْ يَضِلُّوا»[۱۴]
«شیعۀ علی، همان کسانی هستند که نعمت دادی بهایشان با ولایت علیبن ابیطالب علیهالسلام؛ انسانهایی که بر ایشان غضب نکردی و آنان نیز گمراه نشدند».
از سخنان پیامبر أعظم صلواتالله علیه و آله که در آن نسبت بهاین حقیقت نورانی تصریح صورت گرفته، خطبۀ غدیر است؛ آنحضرت در فرازی از این خطبۀ جاودانه میفرماید:
«أَنَا صِرَاطُ اللَّهِ الْمُسْتَقِيمُ الَّذِي أمَرَكُمْ بِاتِّبَاعِهِ ثُمَّ عَلِيٌّ مِنْ بَعْدِي ثُمَّ وُلْدِي مِنْ صُلْبهأُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بهيَعْدِلُونَ ثُمَّ قَرَأَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ إلَى آخِرِه»[۱۵]
«ای مردم! من صراط مستقیم خداوند هستم که شما را بهپیروی آن امر کرده است؛ و پس از من علی است و سپس فرزندانم از نسل او؛ آنانکه بهحق هدایت می کنند و بهحق و عدالت حکم میکنند. سپس پیامبر صلّی الله علیه و آله (این آیات را) قرائت کرد: «بسم الله الرّحمن الرّحیم، الحمدللّه ربّ العالمین، الرّحمن الرّحیم …».
چنانکه وقتی ابوحمزه ثمالی از رئیس مذهب، حضرت جعفربن محمد علیهماالسلام در اینباره پرسید، حضرت فرمود:
«هُوَ وَ اَللَّهِ عَلِيٌّ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) ، هُوَ وَ اَللَّهِ اَلْمِيزَانُ وَ اَلصِّرَاطُ اَلْمُسْتَقِيمُ»[۱۶]
«صراط مستقیم، قسم بهخدا، علی علیهالسلام است. علی علیهالسلام، قسم بهخدا، میزان و صراط مستقیم است».
آن امام همام در کلام گهربار دیگری دربارۀ حقیقت «الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ» میفرماید:
«هُوَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (ع) وَ مَعْرِفَتُهُ وَ الدَّلِيلُ عَلَى أَنَّهُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ»[۱۷]
«صراط مستقیم، امیرالمؤمنین علیهالسلام است و شناخت او و داشتن حجت بر اینکه همانا آنحضرت، امیر مؤمنان است».
- محبوب خدا
خداوند متعال در سورۀ مبارکه مائده برای گروهی از مؤمنان، صفاتی نیکو را بیان میکند که اولین آنها این ویژگی ارزشمند است که خداوند متعال، آنان را دوست میدارد و ایشان نیز پروردگار خویش را دوست میدارند.
«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكافِرينَ يُجاهِدُونَ في سَبيلِ اللَّهِ وَ لا يَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ ذلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتيهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَليمٌ»[۱۸]
«اى كسانى كه ايمان آوردهايد! هر كس از شما از آيين خود بازگردد، (بهخدا زيانى نمىرساند) خداوند جمعيّتى را مىآورد كه آنها را دوست دارد و آنان نيز او را دوست دارند، در برابر مؤمنان، متواضع و در برابر كافران سرسخت و نيرومندند. آنها در راه خدا جهاد مىكنند و از سرزنش هيچ ملامتگرى هراس ندارند. اين، فضل خداست كه بههر كس بخواهد (و شايسته ببيند) مىدهد و (فضل) خدا وسيع و خداوند داناست».
سؤالی که دربارۀ این آیۀ شریفه همچون مبحث «صراط مستقیم» بهذهن میآید آن است که این افراد چهکسانی هستند که توانستهاند بهمقام دوستی خدا و محبوب بودن نزد پروردگار متعال بار یابند؟
در پاسخ به این پرسش، اگرچه افراد مختلف، مطالب متعددی را مطرح کردهاند که در کتب تفسیر و حدیث آمده، اما بیگمان، همانگونه که مرحوم طبرسی رضوانالله علیه در کتاب ارزشمند مجمعالبیان از امام باقر و امام صادق علیهماالسلام و نیز عمار، حذيفة و ابن عباس نقل کرده، مصداق کامل آیۀ مبارکه، حضرت علی علیهالسلام و اصحاب آنحضرت هستند؛
«هُمْ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ وَ أَصْحَابُهُ حِينَ قَاتَلَ مَنْ قَاتَلَهُ مِنَ اَلنَّاكِثِينَ وَ اَلْقَاسِطِينَ وَ اَلْمَارِقِينَ»[۱۹]
«اآنان، امیرالمؤمنین علی علیهالسلام و اصحاب آنحضرت هستند، در آن زمان که مبارزه کرد با کسانیکه بهعنوان ناکثین، قاسطین و مارقین بهجنگ او آمده بودند».
چنانکه علامه مجلسی در کتاب بحارالأنوار از قول علامه حلّی أعلیالله مقامهما میگوید:
«قال العلامة قدس الله روحه في كشف الحق قال الثعلبي نزلت في علي ع»[۲۰]
«علامه حلی که خداوند روح او را پاکیزه گرداند، در کتاب «نهج الحق و کشف الصدق» فرموده است: ثعلبی گفته این آیه دربارۀ علی علیهالسلام نازل شده است».
مؤلف تفسیر نورالثقلین در همین زمینه به کلام پیامبر اکرم صلواتالله علیه و آله در غزوۀ خیبر اشاره کرده و این سخنان را مؤید شأن نزول مذکور بر شمرده است:
«مؤید این مطلب، سخن پیامبر صلواتالله علیه و آله است که علی علیهالسلام را در فتح خیبر بهاین صفات آراست – بعد از آن که دومین فردی که پرچم را برای فتح خیبر بهدست گرفته بود، بازگشت و اصحاب خویش را بددلی میداد و اصحابش نیز او را بددلی میدادند – «همانا فردا پرچم را بهمردی میسپارم که خداوند و رسول را دوست دارد و خدا و رسول نیز او را دوست دارند؛ مردی که هجوم میبرد و اهل فرار نیست و از میدان نبرد باز نمیگردد مگر آنکه خداوند، پیروزی را بهدست او رقم میزند». پس پیامبر صلواتالله علیه و آله پرچم را بهعلی علیهالسلام سپرد».[۲۱]
مدال و درجهای که دوستی و دشمنی علی علیهالسلام را معیار شناخت دینداران حقیقی از منافقان و چندچهرگان قرار داد تا فضیلت ارزشمند دیگری برای آن حضرت باشد؛ چرا که پیامبر اعظم صلواتالله علیه و آله فرمود:
«…حُبهإِيمَانٌ وَ بُغْضُهُ كُفْرٌ وَ مُحِبه مُحِبِّي وَ مُبْغِضُهُ مُبْغِضِي..».[۲۲]
«… دوستی علی ایمان و دشمنی با او کفر است و دوست او دوست من و دشمن او دشمن من؛ …».
ابن عساکر در کتاب «تاریخ مدینۀ دمشق» در اینباره میگوید:
«عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَسْعُودٍ، قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) يَقُولُ: مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ آمَنَ بِي وَ بِمَا جِئْتُ بِهِ، وَ هُوَ يُبْغِضُ عَلِيّاً، فَهُوَ كَاذِبٌ لَيْسَ بِمُؤْمِن»[۲۳]
«عبداللهبن مسعود گفت: از رسول خدا صلیالله علیه و آله شنیدم که فرمود: آنکه گمان میکند بهمن و آنچه آوردهام ایمان آورده، اما علی را دشمن میدارد، پس او دروغگو است و مؤمن نیست».
این معیار در نزد اصحاب پیامبر أعظم صلواتالله علیه و آله چنان معروف بود که سیوطی در کتاب «درّ المنثور» از ابوسعید خدری و ابنمسعود نقل میکند:
«مَا كُنَّا نَعْرِف الْمُنَافِقين على عهد رَسُول الله صلى الله عَلَيْهِ وَسلم إِلَّا ببغضهم عَليّ بن أبي طَالب»[۲۴]
«ما در زمان رسول خدا صلیالله علیه و آله منافقين را نمیشناختيم، مگر از روی دشمنی آنان با علیبن ابیطالب عليهالسلام».
ابن ابیالحدید نیز در صفحات آغازین شرح نهجالبلاغه مینویسد:
«همۀ ما بر فضیلت امیرالمؤمنین علیهالسلام معتقدبم؛ و بر اینباور هستیم که دشمنان او اگر توبه و ابراز پشیمانی نکرده باشند، اهل دوزخند».[۲۵]
هر چند امیرالمؤمنین علیهالسلام، دربارۀ آن فرمود:
«لَوْ ضَرَبْتُ خَيْشُومَ الْمُؤْمِنِ بِسَيْفِي هَذَا عَلَى أَنْ يُبْغِضَنِي مَا أَبْغَضَنِي وَ لَوْ صَبَبْتُ الدُّنْيَا بِجَمَّاتِهَا عَلَى الْمُنَافِقِ عَلَى أَنْ يُحِبَّنِي مَا أَحَبَّنِي َ فَانْقَضَى عَلَى لِسَانِ النَّبِيِّ الْأُمِّيِّ ص أَنَّهُ قَالَ يَا عَلِيُّ لَا يُبْغِضُكَ مُؤْمِنٌ وَ لَا يُحِبُّكَ مُنَافِق»[۲۶]
«اگر با شمشيرم بر بينى مؤمن بزنم كه بغض مرا داشته باشد، کینۀ من را بهدل نمیگیرد؛ همچنین اگر همۀ دنيا را بهمنافق ببخشم تا مرا دوست بدارد، من را دوست نخواهد داشت. زیرا بر زبان پيامبر اکرم صلیالله علیه و آله جاری شد و فرمود: اى على! مؤمن تو را دشمن نگيرد و منافق تو را دوست نخواهد داشت».
[۱]. وسائل الشیعه، ج۲۷، ص۳۴
[۲]. الجمل و النصرة لسيد العترة في حرب البصرة، ص۴۱۸
[۳]. نهج البلاغه (للصبحی صالح)، ص۱۷۹
[۴]. نهج البلاغه (للصبحی صالح)،ص ۳۰۱
[۵]. تغابن/ ۸
[۶]. فاطر/ ۳۱
[۷]. إسراء/۸۲
[۸]. یونس/ ۱
[۹]. بقره/ ۲
[۱۰]. یونس/ ۵۷
[۱۱]. زخرف/ ۴
[۱۲]. نساء/ ۶۹
[۱۳]. الفاتحه/ ۷
[۱۴]. تفسير فرات الكوفي، ص۵۱
[۱۶]. البرهان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۳۶۷
[۱۷]. تفسير القمي، ج۱، ص۲۸
[۱۸]. مائده/ ۵۴
[۱۹]. مجمع البيان في تفسير القرآن، ج۳، ص۳۲۲
[۲۰]. بحار الأنوار (ط – بيروت)، ج۳۶، ص۳۲
[۲۱]. تفسير نور الثقلين، ج۱، ص۶۴۲
[۲۲]. الأمالي( للصدوق)، النص، ص۱۵
[۲۳]. تاریخ مدینه دمشق (لابن عساکر)، ج۴۲، ص۲۸۰، امالی (للطوسی)، النص، ص۲۴۹
[۲۴]. الدرّ المنثور فی التفسیر بالمأثور (للسیوطی – ط دارالفکر بیروت)، ج۷، ص۵۰۴
[۲۵]. شرح نهج البلاغه (لابن ابی الحدید)، ج۱، ص۹
[۲۶]. نهج البلاغه (للصبحی صالح)، ص۴۷۷
دیدگاه خود را ثبت کنید
Want to join the discussion?Feel free to contribute!