۳-مهدویت / برکات وجودی امام در عصر غیبت
از نکات برجسته و بسیار مهم در مورد امامان معصوم علیهم السلام که در مکتب امامیه مطرح می باشد و ادله ی متقنی بر آن ارائه شده است، شهادت، آگاهی و تقدیم اعمال مردم به محضر این بزرگواران است؛ مطلبی که برای معتقدین به آن، به عاملی جهت رشد، حرکت به جلو و نیز بازدارنده ای قوی از بدی ها و نقائص تبدیل گشته است.
**********************************************************************
پدید آورنده: سید علی شاهچراغی
دسته بندی: خطبه
برکات وجودی امام در عصر غیبت
غیبت امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف به معنای عدم ارتباط با جامعه نیست و مردم در این دوران نیز هم چون دوره ی حضور امام معصوم علیه السلام از وجود سراسر خیر و برکت ایشان بهره مند می باشند؛ زیرا خداوند متعال از حیث تکوین و تشریع مسئولیت های متعددی بر دوش امام معصوم علیه السلام قرار داده است که می باید آن را در جامعه اجرایی نماید؛ لذا بر اساس اعتقادات ما، غیبت به معنای نبودن و یا نرسیدن فیوضات امام به جامعه نیست بلکه امام عصر ارواحنا له الفدا در جامعه حضور داشته و دارند، اگر چه مردم ایشان را نمی بینند و نمی شناسند.
آنچه در ادامه خواهد آمد، بیان برخی از فوائد وجودی امام زمان عج الله فرجه الشریف در عصر غیبت می باشد.
-
دوام عالم هستی
از جمله مهم ترین برکات وجودی امام علیه السلام در زمان حضور و نیز غیبت، بقاء عالم و استمرار نظام خلقت می باشد؛ زیرا همان طور که برپایی خیمه، به ستون و عمود آن بستگی دارد، قوام عمود خیمه الهی در نظام هستی، به مظهر فیض الهی مرتبط می باشد. امام سجاد علیه السلام در بیانی رسا در این خصوص می فرماید:
«لَوْ لَا مَا فِي الْأَرْضِ مِنَّا لَسَاخَتِ بأهلها»[۱]
«اگر هر آینه فردی از ما در زمین نباشد، زمین اهلش را در کام خود فرو خواهد برد»
و در تعبیری شبیه به این روایت، از امام صادق علیه السلام نقل گردیده است:
«لَوْ بَقِيَتِ الْأَرْضُ بِغَيْرِ إِمَامٍ لَسَاخَتْ»[۲]
«اگر زمین لحظه ای بدون امام باشد، فرو می پاشد»
هم چنین این امام بزرگوار در بیانی دیگر می فرماید:
«جَعَلَهُمُ اللَّهُ أَرْكَانَ الْأَرْضِ أَنْ تَمِيدَ بِأَهْلِهَا»[۳]
«خداوند شما را ارکانِ زمین قرار داد تا اهل زمین از اضطراب در امان باشند»
و در هنگام خواندن دعای عدیله با این فراز بلند روبرو می شویم:
«بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَ السَّمَاءُ»[۴]
«به وجودش زمين و آسمان استوار گشته است»
-
واسطه فیض الهی
سومین برکت وجودی امام عصر علیه السلام هم چون سایر ائمه اطهار علیهم السلام واسطه بودن در مسیر دریافت فیض الهی و رساندن آن به عالم هستی میباشد؛ زیرا ما بر این باوریم که آن چه به موجودات از خیرات، برکات، نعمات، رحمات و لطف خداوند در عالم هستی می رسد به واسطه امام معصوم علیه السلام می باشد که در زیارت جامعه کبیره و بیان امام جواد علیه السلام این گونه بدان تصریح گردیده است:
«بِكُمْ فَتَحَ اللَّهُ وَ بِكُمْ يَخْتِمُ وَ بِكُمْ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَ بِكُمْ يُمْسِكُ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِه»[۵]
«خدا با شما آغاز كرد و با شما ختم می كند و به خاطر شما باران فرو می ريزد، و تنها براى شما آسمان را از اين كه بر زمين فرو افتد نگاه می دارد، مگر با اجازه خودش»
-
بقاء و دوام دین
اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام حافظان دین الهی بر روی زمین می باشند و امام عصر عج الله نیز این وظیفه ی خطیر را در دوره غیبت دنبال می کند. در همین خصوص از پیامبر اعظم صلوات الله و سلامه علیه و علی آله نقل شده است که می فرماید:
«لَا يَزَالُ الدِّينُ قَائِماً حَتَّى تَقُومَ السَّاعَةُ وَ يَكُونَ عَلَيْكُمُ اثْنَا عَشَرَ خَلِيفَةً كُلُّهُمْ مِنْ قُرَيْشٍ» [۶]
«دین اسلام برپا است تا قیام قیامت، تا این كه بر شما دوازده خلیفه حكومت می كنند که تمامی آنان از قریش هستند.»
همچنین امیر المؤمنین علیه السلام وجود امام ظاهر و غائب را رمز ماندگاری جامعه در هر زمان می شمارند؛ و همین تفضل و محبت الهی است که موجب گردیده است دین در سخت ترین شرایط از بین نرفته و باقی بماند. لذا می توان گفت: دینداری و عبادت هدایت شدگان بر روی کره خاکی، مدیون وجود ارزشمند امام معصوم علیه السلام می باشد.
-
آگاهی از اعمال
از نکات برجسته و بسیار مهم در مورد امامان معصوم علیهم السلام که در مکتب امامیه مطرح می باشد و ادله ی متقنی بر آن ارائه شده است، شهادت، آگاهی و تقدیم اعمال مردم به محضر این بزرگواران است؛ مطلبی که برای معتقدین به آن، به عاملی جهت رشد، حرکت به جلو و نیز بازدارنده ای قوی از بدی ها و نقائص تبدیل گشته است؛ چون وقتی فرد مؤمن بداند اعمالش بر مولایش عرضه میگردد و ایشان از رفتار او با خبر هستند، نسبت به انجام وظیفه و اداء تکالیف، اشتیاق بیشتری خواهد داشت و از تخلفات و آلودگی های اخلاقی اجتناب می ورزد.
در زیارت جامعه کیبره درباره شهادت و آگاهی اهل بیت عصمت وطهارت علیهم السلام از کارهای مؤمنین آمده است:
«وَ شُهَدَاءَ عَلَى خَلْقِهِ»[۷]
«و بر خلق او شاهد و ناظر هستند»
شخصی از اصحاب امیر المؤمنین علیه السلام نقل می کند: سخت بیمار شده بودم، تا اینکه روز جمعه، قدری احساس سبکی کردم؛ با خود گفتم: وضویی بسازم و به مسجد بروم و به امامت امیر المؤمنین علیه السلام نماز بخوانم؛ به مسجد رفتم و نماز خواندم. هنگامی که حضرت بالای منبر رفتند، حالم تغییر پیدا کرد و بد شد. حضرت بعد از نماز و خطبه به قصد دار الاماره رفتند و من هم به دنبال حضرت رفتم. حضرت فرمودند: ای رمیله! دیدم از درد به خود می پیچیدی. جریان بیماری خود را برای حضرت عرض کردم و از علت حضورم در نماز برای ایشان گفتم. حضرت فرمود: ای رمیله! هیچ مؤمنی مریض نمی شود مگر آن که ما در غم او غمگین می شویم و هیچ دعایی نمی کند مگر آن که به دعای او آمین می گوئیم و سکوت نمی کند مگر این که ما برایش دعا می کنیم. عرض کردم: این مطلب برای کسانی است که با شما هستند و در کنار شمایند؟ فرمود: نه، ای رمیله! هیچ مؤمنی در شرق و غرب زمین از دیدگان ما غائب نیست»[۸]
حضرت حجت عج الله فرجه الشریف نیز در توقیع شریف شان به شیخ مفید می فرماید: «آن چه بر شما می گذرد ما بر آن احاطه علمی داریم و هیچ یک از اخبار شما بر ما پوشیده نیست»[۹]
حال این انسان مؤمن است که باید در این مطلب تفکر و تأمل نماید، با توجه به گزارشی که از اعمال و کار های او به حضرت داده می شود، آن بزرگوار چه حالی پیدا می کند!
مرحوم آیت الله اراکی با واسطه از قول یکی از شاگردان مرحوم صاحب جواهر نقل می کند که مرحوم صاحب جواهر، تصدیق اجتهاد را به سختی به افراد می دادند. در این شرائط یکی از شاگردان ایشان که نتوانسته بود مرتبه علمی اجتهاد را به دست آورد، خدمت صاحب جواهر رسیده و عرضه داشته بود: من قصد دارم به شهرمان بروم و میخواهم شما نامه ای برای مردم، در صلاحیت علمی من بنویسید. مرحوم صاحب جواهر در نامهای که مرقوم داشته بودند به معرفی آن شخص پرداخته ولی از اجتهادش چیزی نمی نویسد؛ اما این فرد با توانایی که در جعل دست خط استادش داشته بود، در کنار نامه ایشان نوشت: «و بلغ بدرجۀ الاجتهاد» و راهی شهرخود گردید. مردم وقتی نامه صاحب جواهر را مشاهده کردند، از او استقبال فراوانی به عمل آورده، به گونه ای که هر روز بر مراجعات به این شخص اضافه می گشت. از طرفی در آن شهر مرد صالحی زندگی میکرد که بی اعتنائیش به این شاگرد خطا کار بیش تر و بیش ترمی شد. این فرد خطاکار وقتی مشاهده کرد همه به او احترام می گذارند، جز این مرد صالح، علت را جویا شد. آن مرد در جواب سوال او تنها این جمله را بر زبان آورد که چرا در نامه عبد صالح خدا، صاحب جواهر دست بردی و آن جمله را نوشتی؟! وقتی این مرد، سخن او را شنید عالَم بر سرش خراب شده وگفت: اکنون چه کنم؟ گفت: توبه کن و از این شهر خارج شو»[۱۰]
وقتی انسان این حکایت را می شنود، باید در این مطلب تأمل نماید که حضرت حجت علیه السلام از کارهای ریز و درشت او مطلع می شود، تا شاید حیا زمینه ی اجتناب او را از مسیر نادرست فراهم سازد؛ او باید خود را در چنین شرایطی ببیند و بداند اگر چه حضرت از نظر ها پنهانند، اما همه اعمال ما را زیر نظر دارد؛ به مانند نظارت کارفرمایی بر کارگران خویش، بلکه بسیار دقیق تر و منظم تر.
-
رفع عذاب از بشر
سنت الهی بر این واقع شده است که وجود فردی از اهل ایمان در جمعی، موجب دور شدن همهی ایشان از عذاب میگردد.
جابر بن عبدالله انصاری از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل می کند که خداوند به واسطه صلاح فرد مسلمانی، فرزندان، فرزندانِ فرزندان، اهل خانه و خانه های اطراف را نگه می دارد و همه آنان در پناه خداوند می باشند و تا زمانی که او در میان آن هاست محفوظ می مانند.[۱۱]
حال اگر این شخص، امام معصوم علیه السلام باشد به طور قطع، بشریت به سبب وجود ذی جودش از عذاب الهی در امان خواهند بود، همان گونه که خداوند خطاب به پیامبرش می فرماید:
«وَمَا كَانَ اللّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَأَنتَ فِيهِمْ»[۱۲]
«و تا تو در ميان آنان هستى خدا بر آن نيست كه ايشان را عذاب كند»
حضرت حجت ارواحنا له الفدا نیز در بیانی می فرماید:
«وَ إِنِّي لَأَمَانٌ لِأَهْلِ الْأَرْضِ كَمَا أَنَّ النُّجُومَ أَمَانٌ لِأَهْلِ السَّمَاء»[۱۳]
«من مایه امان اهل زمینم، چنانکه ستارگان مایه امان اهل آسماناند»
پس اگر وجود نازنین ایشان نباشد امانی برای اهل زمین نخواهد بود و مردم به واسطه اعمال نادرست شان به بدترین عذاب ها گرفتار می شدند.
-
هدایت گمراهان
اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام بنابر آیه ی شریفه ۷۳ سوره مبارکه انبیاء، مسئولیت هدایت واماندگان از مسیر الهی را بر عهده دارند و از ایشان دستگیری می کنند:
«وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا»[۱۴]
«و آنان را پيشوايانى قرار داديم كه به فرمان ما هدايت مى كردند»
-
یاری و نصرت مؤمنان
حضرت حجت علیه السلام در نامه هایی که به برخی از نواب و عالمان دین مرقوم داشته اند بر این مطلب تأکید نموده اند که از اوضاع همگان آگاهند و امور مردم، به ویژه پیروان مکتب اهل بیت علیهم السلام را زیر نظر دارند و بی پناه و سرپرست نمی باشند و فیوضات و برکات را دریافت خواهند نمود.
در همین زمینه از امام صادق علیه السلام نقل گردیده است:
«صَاحِبَ هَذَا الْأَمْرِ يَتَرَدَّدُ بَيْنَهُمْ وَ يَمْشِي فِي أَسْوَاقِهِمْ وَ يَطَأُ فُرُشَهُمْ وَ لَا يَعْرِفُونَهُ حَتَّى يَأْذَنَ اللَّهُ لَهُ أَنْ يُعَرِّفَهُمْ نَفْسَه»[۱۵]
«صاحب اين امر در ميان آن ها راه مي رود، در بازار هايشان رفت و آمد مي کند، روي فرش هايشان گام بر مي دارد، ولي او را نمي شناسند، مگر خداوند به او اجازه دهد تا خودش را به ايشان معرفي کند»
در بیانی از محمد بن عثمان عمری نیز آمده است:
«وَ اللَّهِ إِنَّ صَاحِبَ هَذَا الْأَمْرِ يَحْضُرُ الْمَوْسِمَ كُلَ سَنَةٍ فَيَرَى النَّاسَ وَ يَعْرِفُهُمْ وَ يَرَوْنَهُ وَ لَا يَعْرِفُونَه»[۱۶]
«قسم به خدا صاحب این امر، در موسم حج هر سال حاضر مي شود و مردم را مي بيند و مي شناسد؛ مردم نيز او را مي بينند ولي او را نمي شناسند»
و خود آن حضرت ارواحنا له الفدا می فرماید:
«أَنَا خَاتَمُ الْأَوْصِيَاءِ وَ بِي يَدفَعُ اللَّهُ الْبَلَاءَ مِنْ أَهْلِي وَ شِيعَتِي»[۱۷]
«من خاتم اوصیاء هستم و خداوند به وسیله من بلاء و مصیبت را از خانواده و شیعیانم رفع می کند»
ماجرایی که عالم جلیل القدر سید بن طاووس علیه الرحمه در همین زمینه بیان کرده اند، به روشنی گویای توجه و عنایات خاص آن حضرت نسبت به شیعیان خویش می باشد:
«در شب چهارشنبه، بیست وسوم ذیالقعده سال ۶۳۸ قمری در سر من رأی بودم و سحرگاهان در سرداب مطهر شنیدم که آن حضرت شیعیان خود را این گونه دعا می کنند:
«إِلَهِي بِحَقِّ مَنْ نَاجَاكَ وَ بِحَقِّ مَنْ دَعَاكَ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ تَفَضَّلْ عَلَى فُقَرَاءِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ بِالْغَنَاءِ وَ الثَّرْوَةِ وَ عَلَى مَرْضَى الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ بِالشِّفَاءِ وَ الصِّحَّةِ وَ عَلَى أَحْيَاءِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ بِاللُّطْفِ وَ الْكَرَمِ [الْكَرَامَه] وَ عَلَى أَمْوَاتِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ بِالْمَغْفِرَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ عَلَى غُرَبَاءِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ بِالرَّدِّ إِلَى أَوْطَانِهِمْ سَالِمِينَ غَانِمِينَ بِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ أَجْمَعِينَ»
«خدايا، به حق كسی كه با تو راز گفت و به حق كسی كه در خشكى و دريا تو را خواند، درود فرست بر محمّد و خاندان محمّد و بر تهيدستان از مردان و زنان با ايمان، توان گرى و ثروت عطا فرما، و بر بيماران اهل ايمان از مردان و زنان، شفا و تندرستى عطا فرما، و بر زندگان شان لطف و كرامت، و بر مردگان مردان و زنان با ايمان، آمرزش و رحمت، و بر غريبان مردان و زنان با ايمان بازگشت به وطن با سلامتى و بهره مندى عنايت فرما. به حق محمّد و همه اهل بيت او»
سید بن طاووس سپس می گوید: این کلمات طیّبات در خاطرم جا گرفت»[۱۸]
-
تأیید و هدایت عالمان دین
تأیید عالمان و کارشناسان دین در عصر غیبت که وظیفه ی هدایت و نشر معارف دین را بر عهده دارند و به امر امامان معصوم علیه السلام ملجأ و پناهگاه مردم در عصر غیبت می باشند؛ از دیگر کارهای حضرت عج الله فرجه الشریف در عصر غیبت می باشد؛ زیرا حضرت حجت ارواحنا فداه در جواب مسائل اسحاق بن یعقوب به خط مبارک خویش این گونه مرقوم فرمودند:
«وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِيهَا إِلَى رُوَاةِ حَدِيثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِي عَلَيْكُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَيْكُم»[۱۹]
«در رخداد هايي كه اتفاق مي افتد به راويان حديث ما مراجعه كنيد، زيرا آنان حجت من بر شمايند و من حجت خدا بر آنان هستم»
بر دوش گرفتن این وظیفه ی خطیر و سنگین یقیناً بدون امداد و هدایت امام عصر، مقدور شاگردان مکتب اهل بیت عصمت و طهارت نخواهد بود و از همین روست که در صحنه های مختلف به یاری و ارشاد سربازان خود اقدام و آنان را تشویق به ادامه ی این راه دشوار نموده اند. برخی از این هدایت ها و ارشادات به وسیله نواب خاص و برخی توسط اشخاص دیگر، بعضی در سایه تعلیم و درس آموزی و گاهی در غالب دیداری ارزنده و سازنده همراه با تذکر و برخی در غالب دعا صورت پذیرفته است که در ادامه به بعضی از این حکایات امید بخش اشاره می نماییم.
الف: تأییدات معنوی
آن حضرت علیه السلام در توقیعی به شیخ مفید می فرماید:
«فَإِنَّا يُحِيطُ عِلْمُنَا بِأَنْبَائِكُمْ وَ لَا يَعْزُبُ عَنَّا شَيْءٌ مِنْ أَخْبَارِكُمْ … وَ إِنَّا غَيْرُ مُهْمِلِينَ لِمُرَاعَاتِكُمْ وَ لَا نَاسِينَ لِذِكْرِكُمْ وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَنَزَلَ بِكُمُ اللَّأْوَاءُ وَ اصْطَلَمَكُمُ الْأَعْدَاء»[۲۰]
«راستى كه علم ما بر اوضاع شما، احاطه دارد و هيچ چيز از احوال شما بر ما پوشيده نيست … ما در رسيدگى به شما كوتاهى نكنيم و ياد شما را از خاطر نبريم؛ و اگر چنين بود، سختى شديد بر شما وارد می شد و دشمنان شما را ريشه كن می ساختند»
و نیز هنگامی که از علامه بحر العلوم پرسیدند: آیا تا کنون حضرت حجت عج الله تعالی فرجه الشریف را دیده ای؟ گفت: «چگونه بگویم نه؛ که حضرت مرا در آغوش گرفت»[۲۱]
ب: هدایت در مشکلات علمی
شیخ صدوق از سعد بن عبد الله قمی – از بزرگان اصحاب امام حسن عسگری علیه السلام – نقل می کند: «من چهل سئوال مشکل را تهیه کرده بودم که جوابی برای آن نداشتم، رفتم نزد احمد بن اسحاق تا از او که از اصحاب امام علیه السلام بود سئوال کنم؛ به این نتیجه رسیدیم که هر دو به محضر امام عسگری علیه السلام شرفیاب شویم و سئوالات را از حضرت بپرسیم. سعد می گوید: وقتی حضرت را دیدم، چون ماه شب چهاردهم می درخشید و بر زانوی او کودکی زیبا نشسته بود. حضرت مشغول نوشتن بود، وقتی فارق شد، احمد بن اسحاق پارچه را از روی انبان پول برداشت، حضرت به فرزند خردسالش فرمود: عزیزم حلال را از حرام آن جدا کن؛ و حضرت بسته ها را با نام این که از کدام محله قم است و اعلان وضعیت حلال و حرام شان بیان می داشت»[۲۲]
حضرت حجت ارواحنا له الفدا توسط شیخ محمد شوشتری – که به ارتباط با امام عصر عج الله فرجه الشریف مشهور بود- پیامی با این مضمون به آیۀ الله سید ابوالحسن اصفهانی فرستادند:
«إرخَص نَفسَكَ و إجعَل مَجلِسَكَ فِي الدِّهليز و إقضِ حَوائِجَ النّاسِ نَحنُ نَنصُرُكَ»[۲۳]
«خودت را برای مردم ارزان کن(در دسترس همه قرار بده). محل نشستنت را دهلیز خانه انتخاب کن و حاجت های مردم را برآور. ما یاری ات می کنیم»
و یا ماجرایی که مرحوم میرزا مهدی اصفهانی نقل کرده است. ایشان می گوید: برایم شبهه ای ایجاد شد که رسیدن به معارف از چه طریقی ممکن خواهد بود؟ تا این که خدمت حضرت رسیدم و مشاهده کردم روی سینه ی مبارک ایشان نوشته است:
«طَلَبُ المَعارِفِ مِن غَیرِ طَریقِنا أهلَ البَیتِ مُساوِقٌ لِإنكارِنا»[۲۴]
«جستجوى معارف و شناخت حقایق از غیر خطّ ما اهل بیت طهارت مساوى است با انكار ما»
و از همین قبیل است هدایت های حضرت در توصیه به قرائت قرآن و دعاها و زیارات، از جمله سفارش به خواندن زیاراتی هم چون آل یس، رجبیه، عاشورا (در توصیه به سید رشتی) و زیارت جامعه کبیره (در سفارش به علامه مجلسی)
ج: در مباحث سیاسی و اجتماعی
در ماجرای فتوای تحریم تنباکو نقل شده است: شاگردان مرحوم میرزای شیرازی شب ها در بیرون منزل ایشان جمع می شدند و نگران بودند مبادا در قرارداد تنباکو خطری متوجه شیعه شود. از میان شاگردان میرزای بزرگ، سید محمد فشارکی که از شاگردان برجسته ایشان به شمار می رفت با نگرانی خدمت استاد آمده و عرضه می دارد: چرا اقدامی نمی کنی؛ مگر از جانت می ترسی که در معرض خطر قرار گیری؛ چرا فتوایی برای مقابله با دشمن صادر نمی کنی؟! چه بهتر، بعد از این همه خدمات و تربیت شاگردان به فیض شهادت نائل گردی!. مرحوم میرزا نیز در جواب می فرماید: درست است؛ همین امروز به سرداب مطهر رفتم. حالی دست داد و نوشتم و فرستادم به ایران تا در مقابله با دشمن تکلیفم را انجام دهم»[۲۵]
از طرف دیگر وقتی مرحوم آیت الله آقا میرزا حسن آشتیانی نامه ای به نجف فرستاد که ممکن است فتوای شما جان عده ای را به خطر بیندازد؛ جلوی آن را بگیرید. مرحوم میرزا در جواب فرمود:«فکر نمی کنی دستور امام زمان عج الله فرجه الشریف باشد»[۲۶]
هم چنین در جنگ جهانی اول در جریان اشغال ایران توسط قوای انگلیس و روس که حملات به ملت شیعه اوج گرفت، مرحوم میرزا مهدی اصفهانی از قول استاد خویش مرحوم میرزای نائینی نقل می کند: «خیلی پریشان و نگران بودم که این اشغال به کجا می انجامد. در یکی از شب ها به امام عصر عج الله فرجه الشریف متوسل شدم و در حال توسل و گریه خوابم برد؛ در این حال نقشه ایران را مانند دیواری دیدم که ترک برداشته و خم شده و در حال افتادن است، در حالی که در زیر این دیوار عده ای زن و بچه نشسته اند. مرحوم نائینی وقتی این صحنه را می بیند، می گوید: خدایا این وضع به کجا خواهد انجامید؟! و در همین حالت اضطراب و پریشانی مشاهده می کند حضرت ولی عصر عج الله فرجه الشریف تشریف آوردند و انگشت مبارک شان را به طرف دیوار خم شده و در حال ریزش قرار داده و آن را به حال اول بر گردانده و فرمودند: می شکند، خم می شود، خطر هست؛ ما نمی گذاریم سقوط کند. ما نگهش می داریم؛ این جا شیعه خانه ماست»[۲۷]
نمونه دیگر از عنایات حضرت حجت عج الله فرجه الشریف در عرصه ی مباحث سیاسی، مطلبی است که از مرحوم آیت الله طالقانی در ماجرای ۲۱ بهمن سال ۱۳۵۷ و دستور حضرت امام به شکستن حکومت نظامی و ریختن مردم به خیابان ها، نقل گردیده است. مرحوم مرتضایی فر که سالها مکبر نماز جمعه تهران بودند و مردم به ایشان لقب وزیر شعار را داده بودند، نقل می کند: من خدمت آیت الله طالقانی بودم که به امام زنگ زدند و از ایشان خواستند جلوی خبر و اعلامیه شکستن حکومت نظامی را بگیرند و از مردم بخواهند به خانه هایشان باز گردند. اما مشاهده کردم در حین تلفن حال آقای طالقانی دگرگون شد. وقتی علت را از ایشان پرسیدیم، گفتند: وقتی به امام اصرار کردم که این ها مردم را می کشند؛ شما در ایران نبودید و اوضاع ایران را نمی دانید؛ امام فرمودند: آقای طالقانی فکر نمی کنی دستور امام زمان عج الله فرجه الشریف باشد»[۲۸]
ه: مراقبت و تذکر
یکی از سادات اهل منبر که به وثاقت آن بزرگوار اطمینان دارم و در عالم رؤیا، بارها خدمت حضرت رسیده بود، نقل می کرد: یک بار این زیارت به مدت یک سال به تأخیر افتاد؛ در این مدت بسیار پریشان احوال بودم تا این که دوباره توفیق زیارت نصیبم گشت؛ وقتی از حضرت علت آن را جویا شدم، حضرت فرمود: لقمه های شبهه ناک موجب ترک ارتباط شد. از خواب که بیدار شدم با خودم فکر کردم، با توجه به این که من اهل منبر هستم و معاش خود و خانواده ام از این راه تأمین می شود چطور مبتلا به غذای حرام هستم؟! تا این که به نظرم رسید، منبر رفتن در خانه های مختلف و نشستن بر سر سفره غذای اعیان شهر موجب شده است مبتلای به لقمه حرام گردم و همین مانع ملاقات گردیده است»
و: رسیدگی به خواسته ها
پدر بزرگوار مرحوم صدوق به وسیله حسین بن روح – نائب سوم حضرت حجت عج الله فرجه الشریف- از حضرت خواستند، به درگاه خداوند دعا کند تا خداوند فرزندی به او عطا نماید. حضرت در جواب فرمود: از این همسرت فرزند دار نخواهی شد؛ به همین زودی از همسر جدید، صاحب دو فرزند عالم و فقیه خواهی شد. و به برکت دعای حضرت حجت عج الله فرجه الشریف صاحب فرزندی هم چون شیخ صدوق گردید.[۲۹]
-
رسیدگی به گرفتاران و نیازمندان
از کار های مهم امامان معصوم علیه السلام و حضرت حجت عج الله فرجه الشریف در دوران غیبت، برطرف نمودن مشکلات مؤمنین و گره گشایی در زندگی ایشان و دستگیری از فقرا و مستمندان می باشد. مرحوم محدث نوری [مؤلف کتاب شریف مستدرک الوسائل و ده ها کتاب دیگر] در کتاب ارزشمند و گران سنگ النجم الثاقب دویست ماجرا را نقل می کند که اشخاصی در عصر غیبت به خدمت امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف رسیده اند و در مسائل شخصی، سیاسی و اجتماعی از آن حضرت کمک خواسته اند و مورد مساعدت قرار گرفته اند.
[۱]. تفسیر نورالثقلین، ج۴، ص ۳۷۰
[۲]. الوافی، ج۲، ص۶۵
[۳]. کافی، ج۱، ص۴۸۳
[۴]. مفاتیح الجنان، دعای عدیله
[۵]. من لا يحضره الفقيه، ج۲، ص: ۶۱۵
[۶]. بحار الانوار، ج۳۶، ص ۳۶۲
[۷]. مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره
[۸]. اختیار معرفۀ الرجال، ص ۱۰۲
[۹].الزام الناصب فی اثبات الحجة الغائب، ج۱، ص۴۱۰
[۱۰]. واضع و آثار آن(حسین انصاریان)، ص: ۴۰۸
[۱۱]. تفسیر حکیم، ج۲ ص۱۰۲
[۱۲]. انفال، آیه۳۳
[۱۳]. کمال الدین وتمام النعمة، ج۲، ص۴۸۵
[۱۴]. انبیا، آیه۷۳
[۱۵]. الغيبة للنعماني ، ص۱۶۴
[۱۶]. وسائل الشيعة، ج۱۱، ص۱۳۵
[۱۷]. بحار الانوار، ج۵۲، ص۳۰
[۱۸]. مهج الدعوات و منهج العبادات، ج۱، ص۲۹۶
[۱۹]. الغيبة (للطوسي)، ص۲۹۱
[۲۰]. بحار الأنوار، ج۵۳، ص۱۷۵
[۲۱]. نجم الثاقب، ص۲۸۶
[۲۲]. دلائل الامامة، ج۱، ص۵۱۱
[۲۳]. كلمة الامام المهدي، ص۵۶۵
[۲۴]. معارف الهيه، درس اول
[۲۵]. مدیریت امام زمان، مجله مشرق موعود، سال دوم، شماره هشتم
[۲۶]. ملاقات با امام عصر (عج)، ص ۱۳۷
[۲۷]. ملاقات با امام عصر عج الله فرجه الشریف ، ص ۱۳۷
[۲۸]. خاطرات آیت الله سید علی اکبر قرشی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی
[۲۹]. کمال الدین و تمام النعمه، ج۱، ص۵۰۲
دیدگاه خود را ثبت کنید
Want to join the discussion?Feel free to contribute!