پیامبر (ص) و تذکر لسانی
حضرت رسول صلی الله علیه و آله در قالب تذکر و سفارش به اصحاب و یاران شان از جمله به امیرالمؤمنین علی علیه السلام، اباذر غفاری، عبدالله بن مسعود و معاذ بن جبل و… بیاناتی دارند که بخشی از این سخنان، مربوط به مأموریت های جنگی و یا تبلیغی می باشد؛ زیرا در هنگام عزیمت لشکر به سوی جنگ و یا فرستادن نماینده به سوی قوم و قبیله ای، وظایف مأمورین و مبلغین را گوشزد می کردند و آنان را از کارهای نادرست و حرام بر حذر می داشتند…
**********************************************************************************
پدید آورنده: سید علی شاهچراغی
دسته بندی: خطبه
«پیامبر (ص) و تذکر لسانی»
در بخش دوم از مبحث تذکر لسانی به بیان مطالبی پیرامون سیره و روش پیامبر صلی الله علیه و آله در زمینه امر به معروف و نهی از منکر، با محوریت تذکر لسانی اشاره می گردد.
«تذکر دهنده»
لفظ «مُذکِّر» در قرآن کریم، تنها در یک مورد و آن هم در بیان ویژگی پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله آمده است؛ خداوند متعال با این عنوان، آن حضرت را مأمور به تذکر می نماید تا هدایت بشر را بر پایه موعظه، نصیحت و تذکر استوار نموده و دنبال نماید:
«فَذَكِّرْ إِنَّمَا أَنتَ مُذَكِّرٌ»[۱]
«پس تذكر ده كه تو تنها تذكر دهنده اى»
با توجه به این ویژگی و صفت ممتاز پیامبر صلی الله علیه و آله، در ادامه به آموزه های گفتاری و رفتاری آن حضرت می پردازیم تا شاید گوشه ای از بزرگی و عظمت کار آن رسول الهی صلوات الله علیه و آله بازگو شده باشد.
آن طور که در متون تاریخی و روایی آمده است، نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله در سال های اولیه تبلیغ خویش، از حضورگسترده مردم در سرزمین مکه، به خصوص در ایام حج استفاده می کردند و به تبلیغ و تذکّر زائران بیت الحرام می پرداختند و به آنان می فرمودند: «لاالهالاالله» بگویید تا رستگار شوید؛ حتی گاهی مشاهده می شد که از خیمه ای بیرون آمده و به خیمه ی دیگر می رفتند و می فرمودند: من فرستاده خداوند عالم هستم؛ و آنان را به اسلام دعوت می نمودند. روشی را که در زمان تشکیل حکومت در مدینه نیز دنبال نمودند و آن را رها نکردند.
ما در این جا و به عنوان تبرک و تیمن، چند سفارش و تذکر لسانی پیامبر عظیم الشأن که در کتب روایی آمده است را می آوریم تا شاهدی باشد بر تلاش، تأکید و اصرار ایشان نسبت به انجام این واجب الهی.
آن حضرت در قالب تذکر و سفارش به اصحاب و یاران شان از جمله به امیرالمؤمنین علی علیه السلام، اباذر غفاری، عبدالله بن مسعود و معاذ بن جبل و… بیاناتی دارند که بخشی از این سخنان، مربوط به مأموریت های جنگی و یا تبلیغی می باشد؛ زیرا در هنگام عزیمت لشکر به سوی جنگ و یا فرستادن نماینده به سوی قوم و قبیله ای، وظایف مأمورین و مبلغین را گوشزد می کردند و آنان را از کارهای نادرست و حرام بر حذر می داشتند؛ از جمله این که سفارش می کردند: در صحنه ی جنگ، خیانت نکنید، مثله نکنید، نسبت به دشمن مکر و حیله نداشته باشید، هرگز پیرمرد، کودک و یا زنی را نکشید، اگر مشرکی پناه خواست تا کلام خدا را بشنود به او فرصت دهید و… .
از جمله ی مطالبی که آن حضرت فرموده اند، این هاست:
-
سفارش به امیرالمؤمنین (ع)
نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله وقتی حضرت علی علیه السلام را به سوی یمن می فرستادند، فرمودند:
«أُوصِيكَ بِالدُّعَاءِ فَإِنَّ مَعَهُ الْإِجَابَةَ، وَ بِالشُّكْرِ فَإِنَّ مَعَهُ الْمَزِيدَ، وَ أَنْهَاكَ مِنْ أَنْ تَخْفِرَ عَهْداً، أَوْ تَغَيَّرَ عَلَيْهِ، وَ أَنْهَاكَ عَنِ الْمَكْرِ فَإِنَّهُ لا يَحِيقُ الْمَكْرُ السَّيِّئُ إِلَّا بِأَهْلِهِ، وَ أَنْهَاكَ عَنِ الْبَغْيِ فَإِنَّهُ مَنْ بُغِيَ عَلَيْهِ لَيَنْصُرَنَّهُ اللَّهُ»[۲]
«تو را سفارش مى کنم به دعا، زیرا اجابت با او قرین و همراه است، و به شکر و سپاسگزارى، زیرا فزونى نعمت را به دنبال دارد. عهدى و پیمانى را که بسته اى محترم بشمار و در صدد نقض آن برنیا و از مکر و حیله تو را به سختى نهى مى کنم، زیرا حیله و نیرنگ بد به صاحبش باز مى گردد و تو را از ظلم و ستم نهى مى کنم؛ زیرا کسى که بر او ستم شود خداوند به طور حتم او را یارى خواهد کرد.»
-
تذکر به معاذ بن جبل
معاذ بن جبل انصاری، که از اصحاب و یاران معروف پیامبر صلی الله علیه و آله بود و از عقل و هوش سرشار، چهره زیبا، جود و سخاوت، حسن ادب و اخلاق برخوردار بود، از طرف پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله جهت انجام مأموریتی به یمن اعزام گردید؛ اما آن حضرت، قبل از حرکت معاذ به او تذکراتی داده و سفارش نمودند:
«يَا مُعَاذُ عَلِّمْهُمْ كِتَابَ اللَّهِ وَ أَحْسِنْ أَدَبَهُمْ عَلَى الْأَخْلَاقِ الصَّالِحَةِ وَ أَنْزِلِ النَّاسَ مَنَازِلَهُمْ خَيْرَهُمْ وَ شَرَّهُمْ وَ أَنْفِذْ فِيهِمْ أَمْرَ اللَّهِ وَ لَا تُحَاشِ فِي أَمْرِهِ وَ لَا مَالِهِ أَحَداً فَإِنَّهَا لَيْسَتْ بِوَلَايَتِكَ وَ لَا مَالِكَ …. و أُوصِيكَ بِتَقْوَى اللَّهِ وَ صِدْقِ الْحَدِيثِ وَ الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ وَ تَرْكِ الْخِيَانَةِ وَ لِينِ الْكَلَامِ وَ بَذْلِ السَّلَامِ وَ حِفْظِ الْجَارِ وَ رَحْمَةِ الْيَتِيمِ وَ حُسْنِ الْعَمَلِ وَ قَصْرِ الْأَمَلِ وَ حُبِّ الْآخِرَةِ وَ الْجَزَعِ مِنَ الْحِسَابِ وَ لُزُومِ الْإِيمَانِ وَ الْفِقْهِ فِي الْقُرْآنِ وَ كَظْمِ الْغَيْظِ وَ خَفْضِ الْجَنَاحِ….»[۳]
« ای معاذ، قرآن را به مردم یاد ده و آن ها را با اخلاق شایسته بار آور، و هر یک از خوب و بد مردم را در جای خودش فرود آر و امر خدا را در میان مردم اجرا کن و از هیچ کس در انفاذ امر خداوند و گرفتن مالش پروا مدار؛ زیرا که تو را در امر و مال خدا اختیاری نیست، تا آن را ببخشی و از این درگذری ….. و سفارش می کنم تو را به خدا ترسی، راستگویی، وفای به عهد، امانت داری، ترک خیانت، نرمش در سخن، ابتدای به سلام، رسیدگی به همسایگان، ترحّم به یتیمان، کار خیر و نیکو»
-
توصیه به عمرو بن مُرّۀ الجُهَنی
و نیز هنگامیکه عمرو بن مُرَّۀ الجُهَنی را برای تبلیغ به سوی قومش روانه ساخت، به او فرمود:
«عَلَيْكَ بِالرِّفْقِ وَ الْقَوْلِ السَّدِيدِ وَ لَا تَكُ فَظّاً وَ لَا غَلِيظاً وَ لَا مُسْتَكْبِراً وَ لَا حَسُودا»[۴]
«بر تو باد به مدارا و سخن استوار گفتن؛ و درشت خو، خشن، برتری جو و حسود مباش»
و از همین قبیل است تذکرات و توصیه هایی که در ادامه می آید:
-
نصیحت مرد اعرابی
«جَاءَ رَجُلٌ إِلَى النَّبِيِّ ص فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَوْصِنِي فَقَالَ احْفَظْ لِسَانَكَ قَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَوْصِنِي قَالَ احْفَظْ لِسَانَكَ قَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَوْصِنِي قَالَ احْفَظْ لِسَانَكَ وَيْحَكَ وَ هَلْ يَكُبُّ النَّاسَ عَلَى مَنَاخِرِهِمْ فِي النَّارِ إِلَّا حَصَائِدُ أَلْسِنَتِهِمْ»[۵]
«مردی خدمت رسول الله صلیالله علیه و آله آمد و عرضه داشت من را نصیحت کنید. حضرت فرمود: زبانت را نگهدار، دوباره گفت: ای پیامبر خدا، نصیحتم نمایید: فرمود: زبانت را نگهدار. بار دیگر عرضه داشت: ای رسول خدا نصیحتم نمایید. فرمود: زبانت را نگهدار. وای بر تو، آیا جز این است که مردم برای آنچه با زبان دِرو کنند به دوزخ افکنده شوند؟»
-
برخورد با اسامۀ بن زید
زنى از قبيله بنى مخزوم به جرم سرقت محكوم شد و اسامة بن زيد تلاش كرد با شفاعت خود، نظام مساوات در برابر قانون را مختل كند. پيامبر اكرم صلی الله علیه وآله او را به شدّت از اين كار پرهيز داده و فرمودند:
«إنّما هلك من كان قبلكم أنّهم يقيمون الحدّ على الوضيع و يتركون الشّريف و الّذي نفسي بيده لو أنّ فاطمة فعلت ذلك لقطعت يدها»[۶]
«آنان كه پيش از شما بودند به اين سبب هلاك شدند كه حدود را درباره فرودستان اجرا مى كردند و اشراف و بزرگان را رها مى ساختند. به آن كس كه جان محمد در دست اوست سوگند، اگر دخترم فاطمه چنين كرده بود، دست او را قطع مى كردم»
-
برخورد با مرد ثروتمند
امام صادق علیه السلام می فرماید:
«جَاءَ رَجُلٌ مُوسِرٌ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص نَقِيَّ الثَّوْبِ فَجَلَسَ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص فَجَاءَ رَجُلٌ مُعْسِرٌ دَرِنَ الثَّوْبِ فَجَلَسَ إِلَى جَنْبِ الْمُوسِرِ فَقَبَضَ الْمُوسِرُ ثِيَابَهُ مِنْ تَحْتِ فَخِذَيْهِ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَ خِفْتَ أَنْ يَمَسَّكَ مِنْ فَقْرِهِ شَيْءٌ قَالَ لَا قَالَ فَخِفْتَ أَنْ يُصِيبَهُ مِنْ غِنَاكَ شَيْءٌ قَالَ لَا قَالَ فَخِفْتَ أَنْ يُوَسِّخَ ثِيَابَكَ قَالَ لَا قَالَ فَمَا حَمَلَكَ عَلَى مَا صَنَعْتَ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّ لِي قَرِيناً يُزَيِّنُ لِي كُلَّ قَبِيحٍ وَ يُقَبِّحُ لِي كُلَّ حَسَنٍ وَ قَدْ جَعَلْتُ لَهُ نِصْفَ مَالِي فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِلْمُعْسِرِ أَ تَقْبَلُ قَالَ لَا فَقَالَ لَهُ الرَّجُلُ وَ لِمَ قَالَ أَخَافُ أَنْ يَدْخُلَنِي مَا دَخَلَكَ»[۷]
مردی ثروتمند، با لباس تمیز و مرتّب، نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و نشست؛ سپس مرد فقیر و چرکْ جامه ای آمد و کنار مرد ثروتمند قرار گرفت؛ اما شخص ثروتمند، لباس خود را جمع کرد .پیامبر صلی الله علیه و آله به او فرمود: آیا ترسیدی که از فقر او به تو برسد؟ عرضه داشت: نه .فرمود: ترسیدی که از ثروت تو به او بچسبد؟ عرضه داشت: نه. آنحضرت فرمودند: آیا ترسیدی لباس پاکیزه ی تو را چرکین و چروک کند؟. گفت: نه. فرمود: پس چرا لباس خود را از او دور کردی؟ گفت: یا رسول الله، شیطان من، هر فعل قبیحی را در نظر من زینت می دهد و هر خوبی را زشت می نماید، در عوض این کارم، نصف دارایی ام را به او بخشیدم. پیامبر صلوات الله علیه و آله از مرد فقیر پرسید: آیا نصف دارایی او را قبول می کنی؟. فقیر گفت: نه. مرد ثروتمند پرسید: برای چه؟! گفت: چون می ترسم مثل تو شوم»
-
نهی از فریبکاری
«مَرَّ رَسُولُ اللَّهِ ص بِرَجُلٍ يَبِيعُ طَعَاماً فَسَأَلَهُ كَيْفَ تَبِيعُ فَأَخْبَرَهُ فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَيْهِ أَنْ أَدْخِلْ يَدَكَ فِيهِ فَأَدْخَلَ يَدَهُ فِيهِ فَإِذَا هُوَ مَبْلُولٌ فَقَالَ النَّبِيُّ ص لَيْسَ مِنَّا مَنْ غَش»[۸]
«پيامبر خدا صلى الله عليه و آله بر مردى گذشت كه گندم مى فروخت، پرسيدند: گندم را به چه قیمتی مى فروشى؟ آن مرد، قيمت را به حضرت گفت. به پيامبر وحى شد كه دستت را داخل ظرف گندم فرو ببر. حضرت دست خود را در میان گندم ها فرو برد؛ اما دست حضرت مرطوب شد. پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمودند: از ما نيست كسى كه تقلّب كند»
تشویق افراد با دادن هدیه
تذکر این مطلب ضروری است که اگر رسول خدا صلی الله علیه و آله نسبت به کارهای اشتباه و یا حرام نهی از منکر می کرده اند، لازم است به این مطلب توجه گردد که در مقابل، کارهای خوب و پسندیده را نیز مورد تمجید قرار می دادند و نسبت به آن تشویق می کرده اند؛ نظیر این داستان که طبری آن را از انس بن مالک نقل کرده است: پیامبر صلی الله علیه و آله به مردی اعرابی که دعای زیبای او را در نماز دیده بودند، مقداری طلا داده و فرمودند:
«ممّن أنت؛ يا أعرابيّ؟! قال: من بني عامر بن صعصعة، يا رسول اللّه. قال: يا أعرابيّ، هل تدري لم وهبت لك الذّهب!؟ قال: للرّحم بيننا و بينك، قال:إنّ للرّحم حقّا، و لكن وهبت لك الذّهب لحسن ثنائك على اللّه تعالى»[۹]
«ای اعرابی، تو از کدام قبیله ای؟ عرضه داشت: یا رسول الله، از قبیله ی بنی عامر بن صعصعه. حضرت فرمودند: آيا مي داني که براي چه اين طلا را به تو بخشيدم؟ اعرابي عرض کرد: به جهت رَحِم و نسبتی که بين من و شماست. پيامبر صلي الله عليه وآله فرمود: همانا براي رحِم، حقّي است؛ ولي من اين طلا را به خاطر اين که خدا را خوب ستايش کردي، به تو بخشيدم»
[۱]. غاشیه/۲۱
[۲]. الأمالي(للطوسي)/ النص/ ۵۹۷
[۴]. بحارالانوار، ج۱۸، ص۱۰۴
[۵]. الكافي(الإسلامية)/ ج۲/ص ۱۱۵
[۶]. سيره نبوى،ج۲، ص ۵۱۴
[۷]. بحار الأنوار (ط – بيروت) ؛ ج۲۲ ؛ ص۱۳۰
[۹]. منتهی السؤل علی وسائل الوصول الی شمائل الرسول (ص)، ج۴، ص۵۱۵
دیدگاه خود را ثبت کنید
Want to join the discussion?Feel free to contribute!