۱۴-حلال و حرام/ زبان و زیادهگویی
از جمله تأکیدات قرآن کریم درباره سخن که برکات فزایندهای را برای گوینده آن به دنبال دارد و سدی محکم در برابر یاوهگویی و پرحرفی ایجاد میکند، اراده و تلاش، جهت عمل نمودن به مطالبی است که بر زبان جاری…
**********************************************************
پدیدآورنده: سید محمد شاهچراغی
دستهبندی: خطبه
حلال و حرام/ زبان و زیادهگویی
زبانِ رها و افسار گسیخته، مودتها و پیوندها را نابود کرده و آتش عداوت و دشمنی را شعلهور میسازد؛ قلبها را در یأس و ناامیدی غوطهور ساخته و جامعه را از تکاپو و حرکت باز ستانده و متوقف میکند. بدین سبب، از مسائل مهمی که ذهن علاقهمندان به کمالات اخلاقی را از دیرباز بهخود معطوف نموده، چگونگی استفاده از زبان بهعنوان نعمت بزرگ خداوندی است تا مسیر نیکبختی، سعادت و رضای پروردگار را طی کرده و به لقای الهی نائل آیند. موضوعی که تا کنون در سلسله مقالات «حلال و حرام» از زوایای مختلف مورد بررسی قرار گرفته و در مبحث پیشِ رو نیز با طرح یکی دیگر از مسائل مرتبط با خطایای عظیم این عضو کوچک بدن که همانا زیادهگویی و پرحرفی و آثار ویرانگر آن است، پی گرفته میشود.
زیادهگویی و اثرات آن
زیادهگویی و پر حرفی، اگر چه بهظاهر در شریعت مقدس حرام و ممنوع قلمداد نشده اما از آنجا که منشأ حرامهای متعدد است، زندگی دنیوی و اخروی را متأثر از خویش ساخته و شخصیت انسان را خرد و خوار مینماید. بدینخاطر بیان آثار و عواقب این خصلت ناپسند بارها در قرآن کریم و سخنان پیشوایان دین علیهمالسلام مورد اشاره قرار گرفته و نسبت بدان هشدار داده شده که به برخی از آنها اشاره میشود.
– قساوت قلب
اولین اشکال اطالهی کلام و سخن زیاد، قساوت قلب و سنگدلی است. زبانی که پیوسته در حرکت و به امور مختلف مشغول باشد، صاحبش را از یاد مبدأ و معاد غافل میسازد و به قساوت و سنگدلی میکشاند. پروردگار متعال در سفارش به حضرت موسی سلامالله علیه که امام صادق علیهالسلام نقل کردهاند، میفرماید:
«يَا مُوسَى (ع) لَا تَفْرَحْ بِكَثْرَةِ الْمَالِ وَ لَا تَدَعْ ذِكْرِي عَلَى كُلِ حَالٍ فَإِنَّ كَثْرَةَ الْمَالِ تُنْسِي الذُّنُوبَ وَ إِنَّ تَرْكَ ذِكْرِي يُقْسِي الْقُلُوبَ»[۱]
«ای موسی! به زیادی مالت خشنود مباش و هیچگاه یاد مرا فراموش مکن، زیرا زیادی مال، گناهان را از یاد میبرد و فراموشی یاد من، قلب را سخت میکند.»
صادق آل محمد علیهمالسلام در همین زمینه از حضرت عیسیبن مریم سلامالله علیها نقل میکنند:
«لَا تُكْثِرُوا الْكَلَامَ فِي غَيْرِ ذِكْرِ اللَّهِ فَإِنَّ الَّذِينَ يُكْثِرُونَ الْكَلَامَ فِي غَيْرِ ذِكْرِ اللَّهِ قَاسِيَةٌ قُلُوبُهُمْ وَ لَكِنْ لَا يَعْلَمُونَ»[۲]
«در غیر ذکر خدا، زیادهگو مباشید؛ همانا کسانی که در غیر یاد خدا، زیاد سخن میگویند، قلبشان را سخت میکنند، در حالی که نمیدانند.»
زیرا سخن و کلام همانگونه که امیرمؤمنان علی علیهالسلام فرمودهاند، دارویی شفابخش است که مصرف بدون اندازه آن، سبب نابودی و هلاکت خواهد بود:
«الْكَلَامُ كَالدَّوَاءِ قَلِيلُهُ يَنْفَع وَ كَثِيرُهُ قَاتِلٌ»[۳]
«سخن گفتن مانند داروست که اندکش مفید و زیادش کشنده است.»
– کمشدن عقل
انسانی که زبانش را حفظ کرده و کلام خویش را کوتاه و مختصر میسازد و از آن به درستی بهره میگیرد، دارای عقل کامل و شخصیت پرورش یافته است؛ در مقابل، کسی که مبتلا به عادت زشت پرحرفی و زیادهگویی است، فردی کممایه و بیفروغ شناخته میشود.
انسان کمعقل و بیخِرد، در پی اثبات فضیلت و برتری خویشتن بر دیگران، لب به سخن گشوده و پرحرفی را پیشهی خود و وجودش را از شکوفایی عقل و اندیشه محروم میسازد. سخن کوتاه مولای متقیان امیرالمؤمنین علیهالسلام پیرامون ارتباط تنگاتنگ اکمال عقل و اجتناب از پر حرفی گویای این حقیقت است:
«إِذَا تَمَ الْعَقْلُ نَقَصَ الْكَلَام»[۴]
«آنگاه که عقل کامل شود، کلام کوتاه میشود.»
از امام صادق علیهالسلام نیز در اینباره روایت گهرباری نقل شده که بر پیوستگی سخن ناب و ارزنده با گوهر عقل و کمیاب بودن سخن نیک و شایسته دلالت مینماید:
«يَغُوصُ الْعَقْلُ عَلَى الْكَلَامِ فَيَسْتَخْرِجُهُ مِنْ مَكْنُونِ الصَّدْرِ كَمَا يَغُوصُ الْغَائِصُ عَلَى اللُّؤْلُؤِ الْمُسْتَكِنَّةِ فِي الْبَحْرِ»[۵]
«همانطور که غواص در اعماق دریا فرو میرود تا درّی گرانبها را استخراج نماید، عقل در اعماق دل و جان آدمی غوص میکند تا سخن [ارزشمند] به دست آورد.»
– آزار و اذیت
از اسباب مهم آزار و اذیت مردم، زیادهگویی و پر حرفی است که از مصادیق حقالناس نیز بهحساب میآید. بدینخاطر فردی که با سخنان پوچ، بیمحتوا و گوشخراش خویش باعث آزار و ناراحتی دیگران میشود، در سرای آخرت باید پاسخگوی حقوق تضییعشده مردمان باشد. از همین رو بر خطبا و سخنرانان مذهبی که در راه تبیین و تبلیغ معارف میکوشند، فرض است با در نظر گرفتن شرایط مخاطبین و نیز محتوای مطالب ارائه شده، به رعایت حقوق ایشان توجه داشته و مراقب باشند، دعوت به نیکیها و سعادت، با آزار و خستگی آنان همراه نشود؛ زیرا دینی که در صدد تبلیغش بر آمدهاند از پیامبر با کرامتی بهیادگار مانده است که نماز جماعت را برای گریهی کودکی، کوتاه[۶] و از اذیت و آزار مردم اجتناب میورزید.
روایت کوتاه حضرت علی علیهالسلام درباره اثر سخن زیاد بر اطرافیان، بهراستی چه پر معنا و دلنشین است!
«كَثْرَةُ الْكَلَامِ تُمِلُّ الْإِخْوَانَ»[۷]
«سخن فراوان، برادران دینی را ملول مىسازد.»
آن امام همام علیهالسلام در بیانی دیگر نیز بر این مطلب تأکید میورزند:
«كَثْرَةُ الْكَلَامِ تُمِلُّ السَّمْعَ»[۸]
«سخن زیاد، گوش را خسته میکند.»
– دوری از مقامات
از پیامدهای مخرب زیادهگویی که در سخنان پیشوایان دین و عالمان متأله مطرح شده، دور ماندن از فضایل و کمالات اخلاقی و عدم درک مقامات صالحین و اولیای الهی است. در اینزمینه آیۀالله حسنزاده آملی حفظهالله در کتاب «انسان در عرف عرفان» ماجرایی عجیب را به نظم در آورده است:
بخوانم از برایت داستانی که پیش آمد برای من زمانی
شبی در را به روی خویش بستم به کنج خانه در فکرت نشستم
فرو رفتم در آغاز و در انجام که تا از خود شدم آرام و آرام
بدیدم با نخ و سوزن لبانم همی دوزند و سوزد جسم و جانم
بگفتند این بود کیفر مر آن را رها سازد به گفتارش زبان را
چو اندر اختیار تو زبانت نمیباشد بدوزند این لبانت[۹]
سپس این عالم اندیشمند، روایت ذیل که برخی بزرگان از کتاب «قصصالأنبیاء علیهمالسلام» مرحوم قطب راوندی نقل کردهاند را متذکر میشود:
«إِنَّ آدَمَ ع لَمَّا كَثُرَ وُلْدُهُ وَ وُلْدُ وُلْدِهِ كَانُوا يَتَحَدَّثُونَ عِنْدَهُ وَ هُوَ سَاكِتٌ فَقَالُوا يَا أَبَهْ مَا لَكَ لَا تَتَكَلَّمُ فَقَالَ يَا بُنَيَّ إِنَّ اللَّهَ جَلَّ جَلَالُهُ لَمَّا أَخْرَجَنِي مِنْ جِوَارِهِ عَهِدَ إِلَيَّ وَ قَالَ أَقِلَّ كَلَامَكَ تَرْجِعْ إِلَى جِوَارِي»[۱۰]
«هنگامی که فرزندان و نوههای آدم زیاد شدند، در حضور وی مشغول صحبت میگشتند، اما حضرت آدم ساکت بود. روزی گفتند: ای پدر! چرا شما چیزی نمیگویید؟ ایشان فرمودند: ای فرزندانم! هنگامی که خدای جلّ جلاله مرا از جوار خود خارج ساخت با من عهد کرد و فرمود: کلامت را کم کن تا به جوارم باز گردی.»
راهکاری سودمند و مؤثر برای کسانی که دستیافتن به مقام قرب و حضور در جنتالمأوی الهی را در سر دارند. چنانکه در حدیث نورانی پیامبر صلواتالله علیه و آله اجتناب از سخن زیاد و یاوهگویی، کلید باریابی به ایمان حقیقی معرفی شده است:
«أَمْسِكْ لِسَانَكَ فَإِنَّهَا صَدَقَةٌ تَصَدَّقُ بِهَا عَلَى نَفْسِكَ ثُمَّ قَالَ وَ لَا يَعْرِفُ عَبْدٌ حَقِيقَةَ الْإِيمَانِ حَتَّى يَخْزُنَ مِنْ لِسَانِهِ»[۱۱]
«زبانت را نگهدار؛ همانا اینکار صدقهای است که برای خودت میدهی؛ سپس فرمودند: انسانی حقیقت ایمان را درک نمیکند، مگر آنکه زبانش را حفظ نماید.»
– سنگینی پرونده اعمال
انسان پرحرف با آشکار ساختن عیوب و نقائص خویش و کاستن از قدر و منزلتش نزد دیگران، پروندهای سنگین از گناه و معصیت برای خود مهیا میسازد؛ بهگونهای که نمیتوان به آثار سوء این رذیله اشاره داشت اما از تأثیر مخرب آن در نامهی عمل غفلت نمود؛ پروندهای که با گفتار و کردار انسان و ثبت آن، توسط دو فرشتهی الهی – رقیب و عتید – آماده میشود؛
«ما يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاَّ لَدَيْهِ رَقيبٌ عَتيدٌ»[۱۲]
«سخنی را نمیگوید، مگر اینکه مراقبی آماده نزد اوست که [آن را ثبت میکند].»
نامهی جامع و کاملی که در صحنهی قیامت گشوده خواهد شد و آدمی نسبت به آن مورد بازخواست قرار میگیرد؛
«فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ * وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ»[۱۳]
«پس هر کس هموزن ذرّهای نیکی کند، آن را خواهد دید؛ و هر کس بهاندازه ذرّهای بدی کند، آن را خواهد دید.»
امام کاظم صلواتالله علیه در همین زمینه سخن جاوادنه امیرمؤمنان علیهالسلام را نقل کرده است:
«مَرَّ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع بِرَجُلٍ يَتَكَلَّمُ بِفُضُولِ الْكَلَامِ فَوَقَفَ عَلَيْهِ ثُمَّ قَالَ يَا هَذَا إِنَّكَ تُمْلِي عَلَى حَافِظَيْكَ كِتَاباً إِلَى رَبِّكَ فَتَكَلَّمْ بِمَا يَعْنِيكَ وَ دَعْ مَا لَا يَعْنِيكَ.»[۱۴]
«امیرالمؤمنین در مسیری به شخصی برخورد که سخنان بیهوده بر زبان جاری میکرد؛ حضرت توقف کرده و به او فرمودند: همانا تو بر دو فرشتهی نگهبانت کتابی را که نزد پروردگارت گشوده خواهد شد، املاء میکنی؛ پس درباره چیزهایی سخن بگو که به تو مربوط است و سخنانی که به تو ربطی ندارد را رها کن.»
پیامبر أعظم صلواتالله علیه و آله نیز در حدیثی به این اثر زیانبار اشاره نمودهاند:
«مَنْ لَمْ يَحْسُبْ كَلَامَهُ مِنْ عَمَلِهِ كَثُرَتْ خَطَايَاهُ وَ حَضَرَ عَذَابُهُ.»[۱۵]
«کسی که سخنش را از عمل خویش به حساب نیاورد، اشتباهاتش فراوان و عذابش آماده میشود.»
چنانکه آسودگی اعضا و جوارح، همانگونه که در سخن امام سجاد علیهالسلام آمده، منوط به عمل درست زبان دانسته شده است؛
«إِنَّ لِسَانَ ابْنِ آدَمَ يُشْرِفُ عَلَى جَمِيعِ جَوَارِحِهِ كُلَّ صَبَاحٍ فَيَقُولُ كَيْفَ أَصْبَحْتُمْ فَيَقُولُونَ بِخَيْرٍ إِنْ تَرَكْتَنَا وَ يَقُولُونَ اللَّهَ اللَّهَ فِينَا وَ يُنَاشِدُونَهُ وَ يَقُولُونَ إِنَّمَا نُثَابُ وَ نُعَاقَبُ بِكَ.»[۱۶]
«همانا زبان فرزند آدم بر همهی اعضا و جوارحش در هنگام صبح اشراف دارد و خطاب به آنان میگوید: چگونه صبح کردهاید؟ اعضا و جوارح میگویند: در خیر، اگر تو ما را رها سازی؛ و میگویند: خدا را خدا را درباره ما؛ و اینگونه او را سوگند داده و میگویند: ما پاداش میبریم و معاقب میشویم بهواسطه تو.»
بنابر این بر هر فرد است که قبل از وقوع قیامت به بررسی اعمال و گفتار خویش پرداخته و اجازه ندهد ارتکاب سخنان بیهوده و اعمال ناشایست بر سنگینی نامهی عملش بیافزاید. ابوذر غفاری رحمهالله در اینباره سفارشی ارزنده از حضرت رسول صلیالله علیه و آله را نقل کرده است:
«يَا أَبَا ذَرٍّ، مَنْ مَلَكَ مَا بَيْنَ فَخِذَيْهِ وَ بَيْنَ لَحْيَيْهِ دَخَلَ الْجَنَّةَ. قُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، إِنَّا لَنُؤْخَذُ بِمَا تَنْطِقُ بِهِ أَلْسِنَتُنَا قَالَ: يَا أَبَا ذَرٍّ، وَ هَلْ يَكُبُ النَّاسَ عَلَى مَنَاخِرِهِمْ فِي النَّارِ إِلَّا حَصَائِدُ أَلْسِنَتِهِمْ، إِنَّكَ لَا تَزَالُ سَالِماً مَا سَكَتَّ، فَإِذَا تَكَلَّمْتَ كُتِبَ لَكَ أَوْ عَلَيْكَ»[۱۷]
«هر کس میان دو ران و دو لب خود را حفظ کند، وارد بهشت میشود؛ گفتم: ای رسول خدا! ما برای آنچه با زبان میگوییم، مورد مواخذه قرار میگیریم؟! فرمود: ای ابوذر! آیا چیزی جز محصول زبانهای مردم آنها را به رو در آتش جهنم میافکند؟ همانا تو مادام که ساکت هستی، سالمی و هرگاه لب به سخن میگشایی به سود یا زیانت نوشته میشود.»
راههای مراقبت از زبان
اهمیت اجتناب از سخنان پوچ و بیهوده و اثرات مخرب صحبت زیاد، سبب شده تا قرآن کریم و اهل بیت عصمت و طهارت علیهمالسلام در بیانات متعدد، مردم را به ضرورت سخن آگاهانه فراخوانند که تأمل، دقت و عمل به آن درسی جامع در حدود و ثغور کلام خواهد بود و راه نجات را پیش پای آدمی میگشاید. برخی از این نکات سرنوشتساز و پر فایده چنین است:
الف – سکوت
از مهمترین دستورات مطرح شده در زمینه سخن که در خلال مطالب قبل نیز مورد اشاره قرار گرفت، سکوت و پرهیز از کلام بیهوده است. سکوت با همهی سادگی و بیادعاییاش از چنان موقعیت ممتازی برخوردار است که مولای متقیان و امیرمؤمنان علی علیهالسلام درباره آن میفرمایند:
«إِذَا أَرَادَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ صَلَاحَ عَبْدٍ أَلْهَمَهُ قِلَّةَ الْكَلَامِ وَ قِلَّةَ الطَّعَامِ وَ قِلَّةَ الْمَنَام»[۱۸]
«هرگاه خداوند صلاح بندهای را اراده کند به او کمصحبتی، کمخوری و کمخوابی عطا میکند.»
بههمان میزان که پرخوری و پرخوابی در فرهنگ دین مذموم شمرده شده، پرحرفی و فضول کلام، ناپسند و زشت دانسته میشود تا بندگان صالح از عواقب آن در امان بمانند. حضرت ثامنالحجج علیبن موسیالرضا علیهماالسلام در روایتی نوارنی، سکوت را از علائم فقه، دربهای حکمت، عوامل گسترش محبت و راهنمای خوبیها معرفی میکنند:
«مِنْ عَلَامَاتِ الْفِقْهِ الْحِلْمُ وَ الْعِلْمُ وَ الصَّمْتُ إِنَّ الصَّمْتَ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ الْحِكْمَةِ إِنَّ الصَّمْتَ يَكْسِبُ الْمَحَبَّةَ إِنَّهُ دَلِيلٌ عَلَى كُلِّ خَيْرٍ.»[۱۹]
«از نشانههای فقه، حلم و علم و سکوت است. همانا سکوت دربی از دربهای حکمت است. بهدرستی سکوت محبت را تحصیل میکند؛ همانا سکوت راهنما بر همهی خیرات و خوبیهاست.»
ابابصیر نیز میگوید: امام باقر علیهالسلام درباره اهمیت سکوت، این سفارش ارزشمند را از اباذر نقل کردند:
«كَانَ أَبُو ذَرٍّ رَحِمَهُ اللَّهُ يَقُولُ يَا مُبْتَغِيَ الْعِلْمِ إِنَّ هَذَا اللِّسَانَ مِفْتَاحُ خَيْرٍ وَ مِفْتَاحُ شَرٍّ فَاخْتِمْ عَلَى لِسَانِكَ كَمَا تَخْتِمُ عَلَى ذَهَبِكَ وَ وَرِقِكَ»[۲۰]
«ابوذر رحمهالله میگفت: ای جوینده علم! همانا این زبان کلید خیر و شرّ است، پس بر زبانت مُهر زن، همانطور که بر طلا و دِرهمت مُهر میزنی.»
البته این سخنان نورانی بهمعنای آن نیست که اجتناب از سخن گفتن در همه زمانها و مکانها مطلوب و پسندیده است، زیرا بهطور قطع، سکوت در برخی موارد، همچون جایی که حقی در حال پایمالشدن است، بیمعنا میباشد؛ بلکه در چنین وضعیتی وظیفهی همگانی است که از سلاح زبان و سخن بهره گرفته و اجازه پایمال شدن حق را ندهند؛ چرا که عالم پرهیزکار محمد تقی مجلسی رضوانالله علیه در کتاب «روضۀالتمتقین فی شرح منلایحضرهالفقیه» پس از نقل این روایت نوارنی که به امام باقر علیهالسلام نسبت داده شده است:
«كَلَامٌ فِي حَقٍ خَيْرٌ مِنْ سُكُوتٍ عَلَى بَاطِلٍ»[۲۱]
«کلامی در راه حق، از سكوت بر باطل بهتر است.»
نسبت به اهمیت دفاع از حق و عدم جواز سکوت مینویسد:
«بل ربما كان السكوت حراما و الكلام واجبا»[۲۲]
«بلکه چه بسا سکوت در موردی حرام باشد و بیان واجب گردد.»
ب – سخن آگاهانه
سفارش دیگر اسلام در زمینه سخن که انسان را از ابتلا به زیادهگویی و عواقب خسارتبار آن رها میسازد، بیان عالمانه و محققانه است. در دین مقدس اسلام، اهل ایمان حق ندارند، بر اساس ظن، گمان و هواهای نفسانی کلامی را بر زبان جاری ساخته و خود را درگیر آن نمایند؛ و نه تنها وظیفه دارند از گفتن آنچه که بدان علم ندارند، اجتناب ورزند، بلکه در اظهار مسائلی که نسبت به آن آگاهی دارند نیز باید مراقب بوده و بیپروا لب به سخن نگشایند، زیرا هر واقعیتی گفتنی نیست، مانند غیبت که اگر مطلب مطرح شده، درست نیز بوده باشد، باز از محرمات کبیره به شمار رفته و انسان را بدبخت و بیچاره میسازد. در اینزمینه، نهجالبلاغه دربردارنده توصیهای گرانبها از حضرت امیر علیهالسلام است:
«لَا تَقُلْ مَا لَا تَعْلَمُ بَلْ لَا تَقُلْ كُلَّ مَا تَعْلَم»[۲۳]
«آنچیزی که بدان علم نداری را مگو؛ بلکه تمام آنچیزی که بدان علم داری را نیز مگو.»
چه بسیار سخنان جاهلانهای که در طول تاریخ سبب اختلافات و انحرافات گشته و به کدورتها و سیهروزیها دامن زده، تا حدی که حضرت علی علیهالسلام در بیانی نورانی میفرمایند:
«لَوْ سَكَتَ مَنْ لَا يَعْلَمُ سَقَطَ الِاخْتِلَافُ.»[۲۴]
«اگر کسی که نمیدانست، سکوت میکرد، اختلاف از بین میرفت.»
بر سخنرانان و صاحبان نشریات و جراید که از بلندگوی رسانه و فرصتهای خاص برخوردار هستند، ضروری است به این امر توجه نموده و زبان و قلم را از ابتلا به این عیب بزرگ دور ساخته و زمینهساز انتشار نسبتهای باطل و نادرست نباشند؛ زیرا اگر در طول تاریخ، نسبتهای ناروا به خدا داده شده، محصول سخنانی بوده که از روی ناآگاهی و جهالت از دهان خارج گردیده است:
«إِنَّما يَأْمُرُکُمْ بِالسُّوءِ وَ الْفَحْشاءِ وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَي اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ»[۲۵]
«[شیطان] شما را فقط به بدی و زشتی فرمان میدهد، و [وا میدارد] تا بر خدا، چیزی را که نمیدانید، بگویید.»
همچنین اگر برخی افراد بدون کمترین آشنایی با مناطات احکام و قوانین شرع مقدس نسبت به موضوع حلال و حرام لب به سخن گشوده و با فلسفهبافیهای بیمحتوا و برخاسته از هوا و هوس اظهار نظر و عقیده میکنند، محصول همین نادانیها و جهالتها است؛
«وَ لا تَقُولُوا لِما تَصِفُ أَلْسِنَتُکُمُ الْکَذِبَ هذا حَلالٌ وَ هذا حَرامٌ لِتَفْتَرُوا عَلَي اللَّهِ الْکَذِبَ إِنَّ الَّذينَ يَفْتَرُونَ عَلَي اللَّهِ الْکَذِبَ لا يُفْلِحُونَ»[۲۶]
«و برای آنچه زبان شما به دروغ میپردازد، مگویید: این حلال است و آن حرام، تا بر خدا دروغ بندید، زیرا کسانی که بر خدا دروغ میبندند، رستگار نمیشوند.»
پروردگار متعال در مسأله مهم شهادت و مقام ممتاز شهید نیز جامعهی اسلامی را از بیان سخنان پوچ و بدون پشتوانه که از جهل نشأت گرفته، بر حذر میدارد:
«وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ يُقْتَلُ في سَبيلِ اللَّهِ أَمْواتٌ بَلْ أَحْياءٌ وَ لکِنْ لا تَشْعُرُونَ»[۲۷]
«و کسانی را که در راه خدا کشته میشوند، مرده نخوانید، بلکه زندهاند ولی شما نمیدانید.»
خداوند سبحان از بندگان خویش میخواهد، حرمت کشتهشدگان راه دین را حفظ کرده و با گفتار تلخ و زهرآلود، به مقام و منزلت این انسانهای بلندمرتبه، خدشه وارد نساخته و سبب ناامیدی و دلشکستگی خانوادههای آنان نشوند؛ تکلیفی که پیامبر گرامی اسلام صلیالله علیه و آله درباره آن فرمودند:
«يَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَنَا خَلِيفَتُهُ فِي أَهْلِهِ وَ مَنْ أَرْضَاهُمْ فَقَدْ أَرْضَانِي وَ مَنْ أَسْخَطَهُمْ فَقَدْ أَسْخَطَنِي»[۲۸]
«خداوند ميفرمايد: من جانشين شهيد در خانواده او هستم، هر کس رضايت آنها را جلب کند، رضايت مرا جلب کرده و هر کس آنان را به خشم آورد، مرا به خشم آورده است.»
ج – عمل
از جمله تأکیدات قرآن کریم درباره سخن که برکات فزایندهای را برای گوینده آن به دنبال دارد و سدی محکم در برابر یاوهگویی و پرحرفی ایجاد میکند، اراده و تلاش، جهت عمل نمودن به مطالبی است که بر زبان جاری میشود؛ زیرا اگر آدمی در صدد عمل به گفتههای خویش باشد، نهتنها از بیان حرفهای مختلف و گوناگون اجتناب میورزد، بلکه فرصت آن را نیز پیدا نمیکند.
دستور خداوند متعال در قرآن کریم در این زمینه که در سوره مبارکه صف آمده، چنین است:
«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ»[۲۹]
«ای کسانی که ایمان آوردهاید، چرا چیزی میگویید که انجام نمیدهید؟»
در این زمینه در سوره مبارکه بقره نیز آمده است:
«أَ تَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَکُمْ»[۳۰]
«آیا مردم را به نیکی فرمان میدهید و خود فراموش میکنید.»
[۱]. کافی(الاسلامیه)، ج۲، ص۴۹۷
[۲]. الكافي(الإسلامية)، ج۲، ص۱۱۴
[۳]. غرر الحکم و درر الکلم، ص۱۲۶
[۴]. غرر الحکم و درر الکلم، ص۲۸۲
[۵]. الإختصاص، النص، ص۲۴۴
[۶]. کافی(دارالحدیث)، ج۱۱، ص۴۴۶
[۷]. عيون الحكم و المواعظ (لليثي)، ص۳۹۰
[۸]. عيون الحكم و المواعظ (لليثي)، ص ۳۸۹
[۹]. انسان در عرف عرفان، ص۴۱
[۱۰]. بحار الانوار، ج۱۱، ص۱۸۰
[۱۱]. الكافي (ط – الإسلامية)، ج۲، ص۱۱۴
[۱۲]. ق/۱۸
[۱۳]. زلزال/۷ و ۸
[۱۴]. امالی(للصدوق)، النص، ص۳۳
[۱۵]. الكافي (ط – الإسلامية)، ج۲، ص۱۱۵
[۱۶]. الكافي (ط – الإسلامية)،ج۲، ص۱۱۵
[۱۷]. امالی(للطوسی)، ص۵۳۶
[۱۸]. غرر الحکم و درر الکلم، ص۲۱۱
[۱۹]. الكافي (ط – الإسلامية)، ج۲، ص۱۱۳
[۲۰]. الكافي (ط – الإسلامية)، ج۲، ص۱۱۴
[۲۱]. وسائل الشيعة، ج۱۲، ص۱۸۴
[۲۲]. روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه (ط – القديمة)، ج۱۳، ص۱۰۳
[۲۳]. نهج البلاغه(للصبحی صالح)، ص۵۴۴
[۲۴]. بحار الانوار، ج۲، ص۱۲۲
[۲۵]. بقره/۱۶۹
[۲۶]. نحل/۱۱۶
[۲۷]. بقره/۱۵۴
[۲۸]. بحار الانوار، ج۹۷، ص۱۳
[۲۹]. صف/۲
[۳۰]. بقره/۴۴
دیدگاه خود را ثبت کنید
Want to join the discussion?Feel free to contribute!