۱۳-حلال و حرام/ زبان و منّتگذاری
از نتایج خطرناک منتگذاری، خروج از مدار توحید و گرفتار شدن در دام شرک و الحاد است؛ چون عمل انسان تا هنگامی دارای ارزش و اعتبار است که به قصد تفاخر…
****************************************************************************
پدیدآورنده: سید محمد شاهچراغی
دستهبندی: خطبه
حلال و حرام/ زبان و منّتگذاری
توفیق انجام عمل نیک و گرایش به کار خیر، همچون انفاق و بخشش، گرهگشایی از کار مسلمانان، رسیدگی به ایتام، برطرف ساختن اختلاف مؤمنین، کمک به ازدواج جوانان و برداشتن موانع از پیش پای آنان و … بدون ایجاد زمینه و بستر آن در نهاد آدمی ممکن نخواهد بود و طلب مجدانه از درگاه حضرت حق جل و أعلی که منشأ همهی خوبیهاست را میطلبد. اهل بیت عصمت و طهارت علیهمالسلام نیز که برترین مخلوقات الهی و آگاه به حقایق عالم هستند، همین مسیر را دنبال کرده و در ادعیه، مناجات و سخنان گهربار خویش، آنرا به پیروانشان تعلیم دادهاند.
در این زمینه امام سجاد علیهالسلام در فرازی از دعای مکارمالأخلاق از خداوند سبحان تقاضا میکند، او را واسطه در نزول خیر و رحمت قرار دهد تا این مهم به دست ایشان رقم خورد.
«وَ أَجْرِ لِلنَّاسِ عَلَى يَدِيَ الْخَيْرَ»[۱]
«جاریساز بر دست من نیکی را برای مردم.»
اما مطلب بسیار مهم که در سلسله مقالات حلال و حرام باید مورد بحث و بررسی قرار گیرد، توجه به این حقیقت است که کار خیر با تمام برکات و نتایج شگرفش، بهصورت پیوسته از جانب آفت خطرناک منتگذاشتن و به رخ کشیدن عمل، مورد تهدید بوده و آسیب دیده است؛ خصلت ناپسندی که بیتوجهی و غفلت از آن، محصول سالها تلاش و کوشش آدمی را از بین برده و همچون آتشی که بر انبار هیزم بیفتد آنرا نابود کرده و فرجام انسان را عذاب دردناک جهنم قرار میدهد. اهمیت این موضوع تا بدان حدّ است که امام سجاد علیهالسلام در فراز مذکور از دعای مکارمالأخلاق، دوری از این صفت رذیله را مسئلت میجویند:
«وَ أَجْرِ لِلنَّاسِ عَلَى يَدِيَ الْخَيْرَ وَ لَا تَمْحَقْهُ بِالْمَنّ»[۲]
«جاری ساز بر دستم نیکی را برای مردم؛ و با منّت نهادن باطل مساز.»
چنانکه در حدیث گهربار حضرت رسول صلیالله علیه و آله به عداوت منتگذاری با فضیلت ارزشمند عمل خیر تصریح شده است:
«آفَةُ السَّمَاحَةِ الْمَن»[۳]
«آفت بخشش، منتگذاردن است.»
بدون اینکه تفاوتی بین انواع مذموم منتگذاری وجود داشته باشد؛ زیرا در متون دینی موارد مختلف این خصلت زشت، مشمول نهی قرار گرفته که به دو مصداق آن اشاره میشود:
الف – منتگذاری سرپرست خانواده
رسول گرامی اسلام صلیالله علیه و آله از بَراء بن عازب که در امر هزینه برای خانواده و گشایش زندگی آنان سخت نمیگرفت، درباره وضع معاش مادرش، سؤال کردند تا بدانند، آیا نسبت به او نیز همینگونه برخورد میکند یا اینکه در مضیقه است. براء در جواب عرضه داشت:
«یا رسول الله! ما أحسنها!»
«ای رسول خدا! نفقه و خرجی مادرم نیز خوب انجام میگیرد.»
وقتی پیامبر از انجام تکلیف، توسط بَراء مطمئن شد، وظیفهی دیگر او را متذکر شده و فرمودند:
«فإنّ نفقتک علی أهلک و ولدک و خادمک صدقه، فلا تتبع ذلک منّاً و لا أذی»[۴]
«خرج كردن براى اهل و اولاد و خادمت، صدقه است، پس مراقب باش با منت نهادن و اذيت كردن، آن را باطل نسازی.»
دین مبین اسلام اگر چه نفقه و خرج کردن برای اهل و عیال را از واجبات میداند، لکن اجر و پاداش صدقه را برایش در نظر میگیرد که باید مواظب بود تا این موهبت بزرگ، به سبب منتگذاری نابود نشده و ثمره زحمات انسان در تهیهی معاش خانواده و فراهم ساختن زندگی گوارا برای آنان با خصائل ناپسند اخلاقی از بین نرود.
ب- منتگذاری مسئولان
نهی از منتگذاری تنها در روابط با اطرافیان جریان ندارد، بلکه مسئولان حکومت باید در برابر خدمت به مردم و تلاش جهت رشد فرهنگی، سیاسی و اقتصادی جامعه، از گرایش به این خوی زشت اجتناب ورزند. در این زمینه علاوه بر سفارش ارزنده و جاودانه امیرالمؤمنین علیهالسلام به مالک اشتر که در نهجالبلاغه آمده است:
«إِيَّاكَ وَ الْمَنَ عَلَى رَعِيَّتِكَ بِإِحْسَانِكَ أَوِ التَّزَيُّدَ فِيمَا كَانَ مِنْ فِعْلِكَ أَوْ أَنْ تَعِدَهُمْ فَتُتْبِعَ مَوْعِدَكَ بِخُلْفِكَ فَإِنَّ الْمَنَّ يُبْطِلُ الْإِحْسَانَ وَ التَّزَيُّدَ يَذْهَبُ بِنُورِ الْحَقِّ وَ الْخُلْفَ يُوجِبُ الْمَقْتَ عِنْدَ اللَّهِ وَ النَّاسِ»[۵]
«مبادا براى احسانت به مردم بر آنان منّت گذارى، يا كار خود را بيش از آنچه هست جلوه دهى، يا به آنان وعدهاى دهى و به كار نبندى؛ زيرا منّت نهادن، احسان را تباه کرده و بزرگ جلوه دادن كار، نور حق را خاموش میکند و خلف وعده، سبب برانگيختن خشم خدا و مردم میشود.»
خداوند متعال در سوره مبارکه شعراء، آنرا از صفات ناپسند فرعون معرفی میکند که نسبت به حضرت موسی علیهالسلام روا میداشت تا بدینگونه او را تحقیر و مدیون خود سازد:
«قالَ أَ لَمْ نُرَبِّکَ فينا وَليداً وَ لَبِثْتَ فينا مِنْ عُمُرِکَ سِنينَ»[۶]
«[فرعون] گفت: آیا تو را از کودکی در میان خود نپروردیم و سالیانی چند از عمرت را پیش ما نماندی؟»
اگر چه حضرت موسی علیهالسلام با صراحت و شجاعت، پاسخی دندانشکن به او داده است:
«وَ تِلْکَ نِعْمَةٌ تَمُنُّها عَلَيَّ أَنْ عَبَّدْتَ بَني إِسْرائيلَ»[۷]
«و [آیا] اینکه فرزندان اسرائیل را بنده [خود] ساختهای نعمتی است که منّتش را بر من مینهی؟»
علامه طباطبایی رضوانالله علیه درباره این جواب میگوید:
«ولىنعمت بودن تو [فرعون] مستند به ظلم بود و تو با ظلم و زور، خود را ولىنعمت ما كردى و ولايتى هم كه با ظلم و زور درست شده باشد، ظلم است و حاشا بر اينكه ولىنعمت مظلومان و زير دستان خود باشد و گرنه بايد بردهگيرى هم نعمت باشد و حال آنكه نيست، پس در حقيقت در جمله «أَنْ عَبَّدْتَ بَنِي إِسْرائِيلَ» سبب، در جاى مسبب به كار رفته (و به جاى اينكه فرموده باشد تو بر من منت مىگذارى كه ولىنعمتم بودى، فرموده تو بر من منت مىگذارى كه ما بنى اسرائيل را برده خود كردهاى؟)»[۸]
اثرات مخرب منّتگذاری
بهمنظور شناخت ماهیت پلید منتگذاری که کاری شیطانی محسوب میشود و در غالب موارد از سنخ منت نهادن فرعونیان است، (زیرا در حالی که حقی و دلیلی برای منت نهادن وجود ندارد، شخص در پی مطالبه از طرف مقابل بر میآید) به برخی آثار و عواقب آن که در قرآن و کلمات معصومین علیهمالسلام مطرح شده، اشاره میشود تا شاید تبیین نتایج و ثمرات تلخ منتگذاشتن، تذکری باشد برای هر کس که به این خصلت ناپسند خو گرفته است.
– ابطال عمل
اساس و ریشهی عمل صالح، اخلاص و یکرنگی است؛ اما این بنیان مستحکم بهواسطهی منّتگذاری و ایذاء در معرض تهدید بوده و آسیب میبیند. بنابر این اولین اثر و نتیجهی نحس بهرخ کشیدن عمل نیک، باطل شدن کارهای شایسته آدمی است که در لابلای مطالب گذشته نیز مورد اشاره قرار گرفت. بدینجهت خداوند متعال در سوره مبارکه بقره به مؤمنان دستور میدهد:
«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِکُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذي»[۹]
«ای کسانی که ایمان آوردهاید، صدقههای خود را با منّت و آزار، باطل مکنید.»
– گرایش به شرک
از نتایج خطرناک منتگذاری، خروج از مدار توحید و گرفتار شدن در دام شرک و الحاد است؛ چون عمل انسان تا هنگامی دارای ارزش و اعتبار است که به قصد تفاخر و خودنمایی انجام نپذیرد و انتظار از دیگران در میان نباشد؛ حال اگر کسی به خصلت منتگذاشتن، گرایش و عادت پیدا کرد، عمل را برای رضایت پروردگار انجام نداده، بلکه در پی خودنمایی و به رخ کشیدن خویش بوده است. این امر باعث شده تا پیشوایان دین بههمان اندازه که در انجام عمل خیر سعی و کوشش داشتهاند، نسبت به اخلاص در آن مراقبت نمایند که همین نیز تعالی روح و جانشان را سبب میشده است.
«إِنَّما نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُريدُ مِنْکُمْ جَزاءً وَ لا شُکُوراً»[۱۰]
«ما برای خشنودی خداست که به شما میخورانیم؛ و پاداش و سپاسی از شما طلب نمیکنیم.»
تأثیر ریا در تخریب و انهدام عمل بهحدی است که عمل شخص ریاکار در آیات قرآن کریم به نشستن غبار بر تخته سنگی تشبیه شده که با اولین باد و باران از بین رفته و نابود میشود.
«فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ صَفْوانٍ عَلَيْهِ تُرابٌ فَأَصابَهُ وابِلٌ فَتَرَکَهُ صَلْداً لا يَقْدِرُونَ عَلي شَيْءٍ مِمَّا کَسَبُوا»[۱۱]
«پس مَثَلِ او همچون مَثَلِ سنگ خارایی است که بر روی آن، خاکی [نشسته] است و رگباری به آن رسیده و آن [سنگ] را سخت و صاف بر جای نهاده است. آنان [ریاکاران] نیز از آنچه به دست آوردهاند، بهرهای نمیبرند.»
انسان خردمند هرگز در قبال عمل صالح خویش به فکر منتگذاردن و تحصیل زخارف پست دنیوی نیست و خود را نیازمند به این امور حقیر و ناچیز نمیبیند، زیرا در نظر او جلب رضایت پروردگار از هر دارایی و ثروتی پر بهاتر و مفیدتر است تا سرانجام در معاملهای بزرگ و سراسر سود، اعمال خویش را تقدیم محضر ربوبی نماید.
– ایذاء مؤمن
اذیت و آزار مردم به حکم عقل و نقل ممنوع و حرام است و کسی حق ندارد بهسبب خودخواهی و رذایل نفسانی، اقدام به ناراحتی، رنجش و اندوه دیگران کند؛ این در حالی است که از اولین پیامدهای زشت منتگذاری، ایذاء و تحقیر بندگان خدا است. حفص بن غیاث از امام صادق علیهالسلام نقل میکند که حضرت فرمودند:
«قَالَ فَازَ وَ اللَّهِ الْأَبْرَارُ أَ تَدْرِي مَنْ هُمْ هُمُ الَّذِينَ لَا يُؤْذُونَ الذَّر»[۱۲]
«به خدا سوگند، نیکان رستگارند. آیا میدانید آنها چه کسانی هستند؟ کسانی که آزارشان به مورچهای نمیرسد.»
انسان مؤمن که مورچهای را مورد اذیت و آزار قرار نمیدهد، چگونه میتواند با منتگذاشتن و تحقیر دیگران، قلبها و عواطف را جریحهدار ساخته و انسانها را مغموم و مأیوس سازد.
– عدم دریافت فیض الهی
سفارش و توصیه اسلام و عالمان اخلاق همواره بر این بوده که اگر انسان مؤمن درباره دیگران، نیکی و احسانی روا داشت، آن را به فراموشی بسپارد تا باعث عجب و خودپسندی نشده و از حرکت در مسیر تعالی و کسب توفیق اعمال صالح باز نماند. در مقابل، اگر خدای ناکرده، عمل زشت و گناهی از انسان سر زد، آنرا به خاطر بسپارد تا بازدارنده از اشتباهات و ارتکاب معاصی جدید باشد و بتواند خطایای خویش را جبران نماید؛ زیرا وجود هر صفت زشت، سدی بلند و مانعی بزرگ در مسیر رشد و کمال انسان است که او را از فیوضات الهی محروم میکند.
ابوذر غفاری رضوانالله علیه نیز در حدیثی آموزنده از وجود اقدس نبی مکرم صلواتالله علیه و آله ثمرهی خطرناک منتنهادن را دوری از رحمت الهی بیان کرده است:
«ثَلَاثَةٌ لَا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ الْمَنَّانُ الَّذِي لَا يُعْطِي شَيْئاً إِلَّا بِمِنَّةٍ وَ الْمُسْبِلُ إِزَارَهُ وَ الْمُنَفِّقُ سِلْعَتَهُ بِالْحَلْفِ الْفَاجِرِ»[۱۳]
«سه نفرند كه خداوند در روز قيامت با آنان سخن نمىگويد و نگاهشان نمىكند؛ کسی که چیزی را به دیگری نمیبخشد مگر با منت نهادن، کسی که دامن لباسش به سبب تکبر و نخوت، بر زمین کشیده میشود و کسی که ارزش کالایش را با قسم دروغ، بالا میبرد.»
همچنین در اینباره از آنحضرت صلواتالله علیه و آله نقل شده است:
«المنّان بما يعطي لا يكلّمه اللَّه و لا ينظر إليه، و لا يزكّيه، و له عذاب اليم»[۱۴]
«خدا با کسی كه با منّت میبخشد، سخن نخواهد گفت، و به او نظر نخواهد كرد و پاكيزهاش نخواهد ساخت؛ و او را عذابى خواهد بود دردناك.»
پس اگر انسان، علاقهمند به دریافت فیض خداوند است، باید دامن خویش را از گناهانی که در راه تحصیل رحمت الهی مانع ایجاد میکند، پاک نماید تا روح و جانش برای دریافت الطاف الهی آماده شده و صحنهی دل را از نور آن، روشن، آرام و مطمئن سازد.
پاسخ به یک سؤال
هر وقت سخن از زشتی منتنهادن به میان میآید، در ذهن بسیاری از افراد این سؤال نقش میبندد که اگر این خصلت، دارای نکبت و پلیدی است، چرا خداوند کریم در آیات متعدد قرآن کریم، نظیر آیات نوارنی ذیل بر بندگانش منت گذارده است؟!
«قالَتْ لَهُمْ رُسُلُهُمْ إِنْ نَحْنُ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ وَ لكِنَّ اللَّهَ يَمُنُّ عَلى مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ ما كانَ لَنا أَنْ نَأْتِيَكُمْ بِسُلْطانٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُون»[۱۵]
«پيامبرانشان به آنها گفتند: ما جز بشرى مانند شما نيستيم؛ امّا خداوند بر هر كس از بندگانش كه بخواهد منّت مىگذارد (و به او رسالت مىبخشد) و ما را نشايد كه جز به اذن خداوند، برهانى براى شما بياوريم و مؤمنان بايد تنها بر خداوند توكّل كنند.»
همانگونه که در فرستادن پیامبر اعظم صلواتالله علیه و آله بالاترین مراتب منتگذاری از سوی خداوند سبحان مشاهده میشود:
«لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَي الْمُؤْمِنينَ إِذْ بَعَثَ فيهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَکِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفي ضَلالٍ مُبينٍ»[۱۶]
«به یقین، خدا بر مؤمنان منت نهاد [که] پیامبری از خودشان در میان آنان برانگیخت، تا آیات خود را بر ایشان بخواند و پاکشان گرداند و کتاب و حکمت به آنان بیاموزد، قطعاً پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند.»
و یا در قیام حضرت حجت ارواحنا فداه و رهایی مؤمنان از چنگ شیاطین، در آیهی پنجم سوره مبارکه قصص سخن از منّت بر مؤمنان به میان آمده است:
«وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِين»[۱۷]
و برآنيم كه بر آنان كه در زمين ناتوان شمرده شدهاند، منّت گذاريم و آنان را پيشوا گردانيم و آنان را وارثان (روى زمين) كنيم.
در جواب این سؤال که در حقیقت شبههای بیش نیست، آیۀالله جوادی آملی حفظهالله در تفسیر قیّم تسنیم بهنقل از راغب ميگويد:
«مَنّ، چيزي است كه با آن وزن ميشود و آن تقدير شده را ممنون گويند، مانند موزون؛ و منّت به معناي نعمت سنگين است. منّت دوگونه اطلاق دارد: ۱٫ آنكه با عمل باشد كه ميگويند: منّ فلان علي فلان؛ يعني با نعمت او را سنگين كرد؛ مانند (لَقَد مَنَّ الله…). ۲٫ آنكه با گفتن باشد. اين منّت زشت است، مگر در مورد كفران نعمت [:اگر كسي كفران نعمت كرد، منّت گذاشتن بر او رواست]:(يَمُنّونَ عَلَيكَ أن أسلَموا …»[۱۸]
ایشان در کتاب ادب فنای مقربان میفرماید:
«منّان كه از اسماي حسناي خداست، به معناي منّتگذار نيست، بلكه به معناي عطا كننده نعمتهاي بزرگ و سنگين است. با توجه به اينكه نعمتهاي مادي با همه عظمتي كه در چشم دنياطلبان دارد، نزد خدا اندك است: «قُل مَتعُ الدُّنيا قَليل»[۱۹] منّت الهي، مصداقي جز امور معنوي مانند ايمان، قرآن، رسالت، نبوت، امامت، ولايت، خلافت و… ندارد. بدين ترتيب، معناي آيه فوق چنين است: «نريد أن ننعم علي الذين استضعفوا في الأرض بالنعمة العظيمة الثقيلة…»[۲۰]
این مفسر گرانقدر حفظهالله درباره منت نبوت پیامبر اعظم صلواتالله علیه و آله نیز بر این مطلب تأکید میورزد:
«خداوند منّان، يعني عطا كننده متاع وزين علمي و عملي، بر برخي بندگان منّت مينهد و مقام وزين و نعمت سنگين نبوت و رسالت را به آنان عطا ميكند. منّت مطلق و نعمت عظماي الهي، حضرت ختمي نبوّت صلي الله عليه و آله و سلم است و منّت آن حضرت از ديگر پيامبران برتر و سنگينتر است. البته هر بعثتي وزين و هر كتاب آسماني سنگين است؛ اما تعبير «منّ» و «منّت» كه از ويژگي نعمت حكايت ميكند، درباره اعزام پيامبران ديگر(عليهمالسلام) به كار نرفته و منّتي را كه در رسالت پيامبر خاتمصلي الله عليه و آله و سلم بر مؤمنان ذكر كرده براي بعثت ساير انبيا مطرح نفرموده است.»[۲۱]
بنابر این از آنجا که خداوند متعال از هر نقص و آلودگی مبرّاست، منّت مطرح شده در آیات شریفه نمیتواند بهقصد آزار، اذیت، ایذاء و سرکوب دیگران باشد، بلکه این امتنان تنها و تنها به سبب تذکر و یادآوری نعمات بزرگی است که دارای ارزش خاص هستند و خداوند متعال در صدد است، توجه انسانها را بدان معطوف سازد تا مبادا فراموشی و غفلت از آن، سبب گمراهی و ضلالت شود.
پذیرش و قبول منّت
در دین اسلام، همانطور که منتگذاری و بهرخ کشیدن عمل، مذموم دانسته شده، پذیرش منّت و زیر بار آن قرار گرفتن نیز قبیح شمرده شده است. دستوری سترگ و سرنوشتساز که در قرآن کریم از آن سخن به میان آمده است:
«لا تَظْلِمُونَ وَ لا تُظْلَمُون»[۲۲]
«نه ستم میکنید و نه ستم میبینید.»
مؤمنین نهتنها اهل ظلم، ستم و ایذاء دیگران نیستند و از آن احتراز میجویند، بلکه در برابر تعدی و تجاوز ظالمان و جبّاران، قد افراشته و مبارزه میکنند و حرف زور را نمیپذیرند. این تکلیف سرنوشتساز و اصل بسیار مهم سبب شده تا عالمان دین در مبحث فقه و مسألهی طهارت بر این مطلب تأکید نمایند که اگر تهیه آب برای وضو، مستلزم هزینه باشد، انسان باید آن را پرداخته و حق ندارد با تیمم نمازش را اقامه کند، اما اگر اینکار مستلزم طلب و تحمل منت دیگران باشد، شخص وظیفه دارد که تیمم کرده و نمازش را با تیمم بهجا آورد تا آبرو و حرمتش حفظ شده و دچار آسیب و خدشه نشود.[۲۳]
[۱]. صحیفه سجادیه، ص۹۲
[۲]. صحیفه سجادیه، ص۹۲
[۳]. نهج الفصاحه، ص۱۵۵
[۴]. تفسیر المیزان، ج۲، ص۴۰۲
[۵]. نهج البلاغه (للصبحی صالح)، ص۴۴۴
[۶]. شعراء/۱۸
[۷]. شعراء/ ۲۲
[۸]. ترجمه الميزان، ج۱۵، ص۳۷۰
[۹]. بقره/ ۲۶۴
[۱۰]. انسان/ ۹
[۱۱]. بقره/ ۲۶۴
[۱۲]. تفسیر قمی، ج۲، ص۱۴۶
[۱۳]. وسائل الشيعة، ج۹، ص۴۵۴
[۱۴]. الحياة، ترجمه احمد آرام، ج۶، ص۷۶
[۱۵]. ابراهیم/ ۱۱
[۱۶]. آل عمران/ ۱۶۴
[۱۷]. قصص/ ۵
[۱۸]. تسنيم، ج۱۶، ص۲۱۸
[۱۹]. نساء/ ۷۷
[۲۰]. ادب فناي مقربان، ج۴، ص۱۰۱
[۲۱]. تسنیم، ج۱۶، ص۲۱۵
[۲۲]. بقره/ ۲۷۹
[۲۳]. کتاب الطهاره، الامام الخمینی(ره)، ج۲، ص۱۵
دیدگاه خود را ثبت کنید
Want to join the discussion?Feel free to contribute!