۱۶-حلال و حرام/ زبان و غیبت
همانند سایر معاصی، دردناکترین آثار غیبت در صحنه قیامت، ظهور و بروز مییابد. در اینبین شاید خسارتبارترین اثر غیبت که انسان در صحنه قیامت با آن مواجه میشود…
*******************************************************
حلال و حرام/ زبان و غیبت
در خلال مباحث گذشته از کلام مفسر عظیمالشأن مرحوم علامه طباطبایی رضوانالله علیه دانسته شد که آیه سیو سوم سوره اعراف، جامع عناوین محرمات الهی است[۱]؛ همچنین این مطلب مورد تأکید قرار گرفت که عنوان «إثم» مطرح شده در آیه شریفه، دربردارنده گناهانی است که شخصیت انسان را از بین برده و فرد را در جامعه بدنام و رسوا میسازد.
«قُلْ إِنَّما حَرَّمَ رَبِّيَ الْفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ وَ الْإِثْمَ وَ الْبَغْيَ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ أَنْ تُشْرِکُوا بِاللَّهِ ما لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطاناً وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَي اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ»[۲]
«بگو: پروردگار من فقط زشتکاریها را – چه آشکارش و چه پنهان – و گناه و ستم ناحق را حرام گردانیده است و اینکه چیزی را شریک خدا سازید که دلیلی بر [حقّانیّت] آن نازل نکرده و اینکه چیزی را که نمیدانید به خدا نسبت دهید.»
یکی از اقسام «إثم» که در سلسله مباحث آفات زبان باید از آن سخن گفت و نکاتی را پیرامون آن مطرح نمود، بدگویی و غیبت مؤمنان است. گناه کبیرهای که با وجود شناعت بیحد و حصرش متأسفانه شایع و رایج است و بسیاری از اهل ایمان بدان مبتلا هستند.
غیبت، معنا و مفهوم
آشنایی با معنای غیبت و حدود و ثغور آن اولین گام جهت شناخت این گناه مهلک و مذموم است؛ سؤالی که ابوذر غفاری از رسول خدا صلیالله علیه و آله درباره آن پرسید و حضرت، پاسخش را اینگونه بیان فرمودند:
«ذِكْرُكَ أَخَاكَ بِمَا يَكْرَهُهُ. قُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، فَإِنْ كَانَ فِيهِ ذَاكَ الَّذِي يُذْكَرُ بِهِ. قَالَ: اعْلَمْ إِذَا ذَكَرْتَهُ بِمَا هُوَ فِيهِ فَقَدِ اغْتَبْتَهُ، وَ إِذَا ذَكَرْتَهُ بِمَا لَيْسَ فِيهِ فَقَدْ بَهَتَّهُ»[۳]
«دربارهی برادرت چيزى بگويى كه او خوش ندارد. عرض كردم يا رسولاللّه اگر آنچه گفته مىشود در او باشد، چطور؟ فرمودند: آگاه باش، هرگاه درباره وی چيزى بگويى كه در او باشد، غيبتش را كردهاى و اگر چيزى بگويى كه در او نيست، به وی بهتان زدهای.»
از کلام گهربار پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله بهدست میآید که ملاک تحقق غیبت آن است که اگر غیبتشونده از سخن مطرح شده آگاه شود، باعث ناراحتی و کراهت وی گردد.
غیبت، حقیقت و چیستی
رساترین سخن در تبیین حقیقت غیبت، کلام خداوند متعال در آیه دوازدهم سوره حجرات است که به روشنی واقعیت این گناه کبیره را بر ملا ساخته است. جالب اینجاست، اگرچه تنها همین یک آیه در قرآن کریم مشتمل بر کلمه غیبت است، اما زشتی و پلیدی این معصیت را بهگونهای تبیین نموده که کسی را یارای پوشاندن و انکار آن نیست.
«وَ لا يَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً أَ يُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ يَأْکُلَ لَحْمَ أَخيهِ مَيْتاً فَکَرِهْتُمُوهُ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحيمٌ»[۴]
«و بعضی از شما غیبت بعضی نکند؛ آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادر مردهاش را بخورد؟ از آن کراهت دارید. [پس] از خدا بترسید که خدا توبهپذیر مهربان است.»
خداوند متعال در حالی پستی و پلیدی غیبت را خوردن گوشت برادر از دنیا رفته معرفی میکند که نهتنها خوردن مردار بلکه دیدن آن هم برای بسیاری از افراد ناخوشایند است، بویژه آنکه مردار، انسان باشد؛ و این زجر و تلخی، بیپایان میشود اگر میت، برادر آدمی باشد.
همینجا باید متذکر شد، اینکه برخی در بیان و بنان خویش، محتوای آیه مبارکه را از سنخ تشبیه و مثال در نظر گرفتهاند، کاری نادرست و اشتباه است، زیرا اینگونه ترجمه و تفسیر بر خلاف ظاهر کلام الهی است و کسی نمیتواند بدون اقامه حجت، آیه مبارکه را از معنای ظاهری خود دور سازد؛ بهویژه آنکه پیامبر أعظم صلواتالله علیه و آله این حقیقت را برای گروهی از مسلمانان نمایان ساختهاند.
«قَدْ جَاءَتْ امْرَأَةٌ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص تَسْأَلُهُ عَنْ شَيْءٍ وَ عَائِشَةُ عِنْدَهُ فَلَمَّا انْصَرَفْتَ وَ كَانَتْ قَصِيرَةً قَالَتْ عَائِشَةُ بِيَدِهَا تَحْكِي قِصَرَهَا فَقَالَ لَهَا رَسُولُ اللَّهِ ص تَخَلَّلِي قَالَتْ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ هَلْ أَكَلْتُ شَيْئاً قَالَ لَهَا تَخَلَّلِي فَفَعَلَتْ فَأَلْقَتْ مُضْغَةً عَنْ فِيهَا»[۵]
«زنی که قامتی کوتاه داشت، خدمت پیامبر صلیالله علیه و آله رسید تا مسألهای را از ایشان بپرسد. وقتی او از نزد پیامبر صلیالله علیه و آله رفت، عایشه با حرکت دست، کوتاه بودن قد زن را ترسیم نمود. در این هنگام رسول خدا به عایشه فرمودند: دندانهای خود را خلال کن. عایشه به پیامبر صلیالله علیه و آله گفت: مگر چیزی خوردهام که دندانم را خلال کنم. پیامبر صلیالله علیه و آله دوباره فرمودند: دندانهایت را خلال کن. پس از آنکه عایشه دندانهایش را وارسی نمود، پاره گوشتی از دهانش بیرون افتاد.»
همچنین مرحوم فیض کاشانی در کتاب محجةالبیضا نقل کرده است:
«أمر النبيّ صلّى اللّه عليه و آله و سلّم الناس بصوم يوم و قال: لا يفطرنّ أحد حتّى آذن له، فصام الناس حتّى إذا أمسوا جعل الرّجل يجيء فيقول: يا رسول اللّه ظللت صائما فأذن لي لافطر فيأذن له، ثمّ الرّجل و الرّجل حتّى جاء رجل فقال: يا رسول اللّه فتاتان من أهلي ظلّتا صائمتين و إنّهما تستحييان أن تأتياك فأذن لهما فلتفطرا فأعرض عنه، ثمّ عاوده فأعرض عنه ثمّ عاوده فقال: إنّهما لم تصوما و كيف صام من ظلّ هذا اليوم يأكل لحوم الناس اذهب فمرهما إن كانتا صائمتين أن تستقيئا، فرجع إليهما فأخبرهما فاستقاءتا فقاءت كلّ واحدة منهما علقة من دم فرجع إلى النبيّ صلّىاللّه عليه و آله و سلّم فأخبره فقال: و الّذي نفس محمّد بيده لو بقيتا في بطونهما لأكلتهما النار»[۶]
«روزی حضرت رسول صلیالله علیه و آله مردم را امر به روزه کرده و فرمودند: کسی بدون اذن من افطار نكند. چون وقت افطار شد، يك يك آمده و عرضه داشتند: من روزه داشتم، آیا اجازه میدهید، افطار نمایم، پیامبر نیز به آنان اجازه میدادند. به همینگونه مردان دیگری آمدند تا اینکه مردی عرضه داشت: ای رسول خدا! دو دختر من روزه گرفتهاند و حيا مانع ايشان شده كه خدمت شما برسند، به ایشان نیز اجازه دهید تا افطار كنند؛ اما حضرت، صورت خویش را برگرداندند. آن مرد دوباره درخواستش را مطرح کرد و باز حضرت روى گرداند. وقتی مرد برای مرتبه سوم این مطلب را گفت، پیامبر صلواتالله علیه و آله فرمودند: آنها روزه نبودهاند؛ چگونه روزه گرفته باشند در حالیكه در طول روز گوشت مردم را مىخوردند؟! برو به ايشان بگو اگر روزه بودهاند، قى كنند. آن مرد بازگشت و به دخترانش خبر داد. آنها نیز قى كرده و از دهان هر یک خون بستهشده خارج شد. مرد خدمت پیامبر برگشت و ماجرا را بیان نمود. حضرت فرمودند: قسم بهخدایى كه جان محمد در دست اوست، اگر اين خون در شكمشان باقى مىماند، آتش جهنم آنها را مىخورد.»
چهبسا راز یگانگی غیبت و خوردن گوشت برادر مسلمان این باشد که انسان غیبتشده، چون فردی که از دنیا رفته، قادر به دفاع از خویش نیست و آنچه متوجه میت میشود برای مغتاب به دلیل عدم حضور در محفل غیبت واقع میشود.
غیبت، عواقب و آثار
از خصائص اولیای الهی، سعی فراوان جهت اجتناب از غیبت و نیز شنیدن آن بوده است؛ چنانکه در حالات امام خمینی رحمۀالله علیه نقل شده که بهشدت از آن اجتناب کرده و اجازه نمیدادند در حضورشان از کسی بدگویی شود. بدینجهت مرحوم ملا احمد نراقی که از عالمان بزرگ شیعه و صاحب کتاب ارزشمند معراجالسعاده است، درباره این گناه بزرگ مینویسد:
«هر كه را اندك عقلى بوده باشد مىداند كه اين صفت، خبيثترين صفات، و صاحب آن، رذلترين مردمان است؛ و بزرگان پيش، بندگى خدا را در نماز و روزه نمىدانستهاند بلكه در چشم پوشيدن و حفظ خود از پيروى عيب مردم مىدانستهاند و آن را افضل اعمال مىشمردهاند و خلاف آن را صفت منافقين مىديدند. و وصول به مراتب عاليه و درجات رفيعه را موقوف به ترك غيبت مىدانستهاند.»[۷]
آنچه در ادامه خواهد آمد، اشارهای است گذرا به بعضی از آثار مهلک و خطرناک غیبت که در عوالم سهگانه دنیا، برزخ و قیامت گریبانگیر آدمی شده و راهی برای نجات از آن نیست.
– اثر دنیوی غیبت
اولین ثمره خطرناک غیبت که در دنیا آشکار میشود، بدنامی و رسوایی غیبتکننده است. امیرالمؤمنین علیهالسلام در وصیت خویش به امام حسین علیهالسلام میفرمایند:
«مَنْ حَفَرَ بِئْراً لِأَخِيهِ وَقَعَ فِيهَا وَ مَنْ هَتَكَ حِجَابَ غَيْرِهِ انْكَشَفَتْ عَوْرَاتُ بَيْتِه»[۸]
«هر كس براى برادرش چاهى حفر نماید، خود در آن افتد و هر كس پرده حرمت ديگرى را بدرد، عيبهاى درون خانهاش بر ملا شود.»
آنحضرت، از اینرو در بیانی صریح و روشن، غیبت را بهار افراد پست بر میشمارند:
«الغِيبةُ ربيعُ اللِّئام»[۹]
«غیبت، بهار انسانهای پست است.»
از رسول خدا صلیالله علیه و آله نیز در سفر معراج ماجرایی دلخراش نقل شده که نشانهی دیگری بر این حقارت و رسوایی است:
«مَرَرْتُ لَيْلَةَ أُسْرِيَ بِي عَلَى قَوْمٍ يَخْمِشُونَ وُجُوهَهُمْ بِأَظَافِيرِهِمْ فَقُلْتُ يَا جَبْرَئِيلُ مَنْ هَؤُلَاءِ قَالَ هَؤُلَاءِ الَّذِينَ يَغْتَابُونَ النَّاسَ وَ يَقَعُونَ فِي أَعْرَاضِهِمْ»[۱۰]
«در شبی که مرا به معراج بردند، به گروهی رسیدم که صورتهای خود را با ناخنهاشان میخراشیدند، گفتم: ای جبرئیل! آنها چه کسانی هستند؟ جبرئیل گفت: اینها کسانی هستند که غیبت مردم را میکنند و آبروی آنها را لکهدار مینمایند.»
این حدیث شریف از باطن غیبت که همانا لطمه دیدن غیبتکننده و عقاب آن است خبر میدهد تا انسان را متوجه عواقب هولناک این گناه عظیم نماید.
– اثر برزخی غیبت
طایفهای دیگر از روایات معصومین علیهمالسلام، بیانگر آثار برزخی غیبت است، نظیر این حدیث پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله که در آن به عوامل اصلی عذاب قبر اشاره نمودهاند:
«إِنَّ عَذَابَ الْقَبْرِ مِنَ النَّمِيمَةِ وَ الْغِيبَةِ وَ الْكَذِب»[۱۱]
«همانا عذاب قبر از سه چیز است، سخنچینی، غیبت و دروغ.»
بر این اساس غیبت از جمله گناهانی است که قبل از ورود به عرصه قیامت نیز اثر خود را بر جای گذاشته و برای انسان مشکل ایجاد میکند.
– اثر اخروی غیبت
همانند سایر معاصی، دردناکترین آثار غیبت در صحنه قیامت، ظهور و بروز مییابد. در اینبین شاید خسارتبارترین اثر غیبت که انسان در صحنه قیامت با آن مواجه میشود، خالی گشتن نامهی عمل از حسنات و پر شدن آن از معاصی دیگران است؛ چنانکه پیامبر أعظم صلیالله علیه و آله فرمودند:
«يُؤْتَى بِأَحَدٍ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يُوقَفُ بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَ يُدْفَعُ إِلَيْهِ كِتَابُهُ فَلَا يَرَى حَسَنَاتِهِ فَيَقُولُ إِلَهِي لَيْسَ هَذَا كِتَابِي فَإِنِّي لَا أَرَى فِيهَا طَاعَتِي فَيُقَالُ لَهُ إِنَّ رَبَّكَ لَا يَضِلُّ وَ لَا يَنْسَى ذَهَبَ عَمَلُكَ بِاغْتِيَابِ النَّاسِ ثُمَّ يُؤْتَى بِآخَرَ وَ يُدْفَعُ إِلَيْهِ كِتَابُهُ فَيَرَى فِيهَا طَاعَاتٍ كَثِيرَةً فَيَقُولُ إِلَهِي مَا هَذَا كِتَابِي فَإِنِّي مَا عَمِلْتُ هَذِهِ الطَّاعَاتِ فَيُقَالُ لِأَنَّ فُلَاناً اغْتَابَكَ فَدُفِعَتْ حَسَنَاتُهُ إِلَيْكَ»[۱۲]
«روز قيامت فردى را آورده و در برابر خدای متعال نگه داشته و نامهی عملش را به او مىدهند؛ ولی این شخص کارهای نیکش را در آن نمىبيند؛ پس عرضه میدارد: خدايا اين نامهی عمل من نيست، زيرا طاعاتی که انجام دادهام را در آن نمىبينم. به او گفته مىشود: «پروردگارت هرگز گمراه نمیشود و فراموش نمىكند»، عمل تو بهخاطر غيبت کردن مردم از بين رفته است. سپس شخص ديگرى را مىآورند و نامه عملش را به او مىدهند، اما در آن کارهای نیک فراوانى را میبیند. او مىگويد: خدايا! اين نامهی عمل من نيست، زيرا من اين کارهای خوب را انجام ندادهام. به او مىگويند: چون فلان شخص غيبت تو را كرده بود، حسناتش به تو داده شد.»
توجه و تأمل در این حدیث گرانبهای رسول خدا صلیالله علیه و آله نیز برای فهم حقیقت غیبت و اثر اخروی این گناه عظیم راهگشاست؛
«اجْتَنِبُوا الْغِيبَةَ فَإِنَّهَا إِدَامُ كِلَابِ النَّار»[۱۳]
«از غیبت دوری کنید، زیرا غیبت، خورشت سگهای جهنم است.»
پس بر هر انسان سعادتجو لازم است زبان خویش را از آفات غیبت حفظ نماید و از ریختن آبروی مردم و بیاعتبار کردن آنان دوری گزیند و بر این باور استوار باشد که اگر کسی قدرت بر انجام غیبت داشته باشد و آن را ترک گوید، عملش نزد خداوند متعال از هزاران رکعت نماز نافله ارزشمندتر است؛ چنانکه پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله میفرمایند:
«تَرْكُ الْغِيبَةِ أَحَبُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ عَشَرَةِ آلَافِ رَكْعَةٍ تَطَوُّعاً.»[۱۴]
«ترک غیبت نزد خداوند عزیز و بزرگ، از ده هزار رکعت نماز مستحبی، محبوبتر است.»
غیبت و تکلیف شنوندگان
اسلام همواره در صدد گسترش تعامل، همزیستی، دوستی، برادری و اعتماد در جامعه است؛ در حالی که گناهانی همچون غیبت، تهمت، ناسزا و … پایههای آن را سست و متلاشی میکند. بدینجهت علاوه بر حرمت غیبت، رضای به انجام آن را معصیت و شرک میداند، چون شنونده در کنار رضایت الهی، رضایت خویش و رضای شخص غیبتکننده را قرار داده و برای خداوند متعال شریک در نظر میگیرد. از سوی دیگر تأیید و سکوت در برابر معصیت، انجامدهنده گناه را در کار خویش ثابت قدم و استوار میسازد، در حالی که باید با نهی از منکر او را از انجام آن بازداشت.
درباره وظیفه و تکلیف شنونده غیبت از امام صادق علیهالسلام روایت شده است:
«الْغِيبَةُ كُفْرٌ وَ الْمُسْتَمِعُ لَهَا وَ الرَّاضِي بِهَا مُشْرِك»[۱۵]
«غیبت، کفر است و شنونده و خشنود بدان، مشرک است.»
بنابر این از مسلمانان خواسته شده، ضمن اجتناب از غیبت و پاسداشتن زبان و نگاه از عیبجویی و غیبت دیگران، از استماع غیبت نیز دوری جویند و اگر در حضور ایشان، عیب برادران دینی مطرح شد، گوینده را متوقف کرده و او را از ادامه آن بازدارند؛ حتی اگر امکان برخورد و دفاع از شخص مغتاب نبود، مجلس گناه را ترک نمایند تا با خروج از محفل معصیت، به وظیفهی دینی که نهی از منکر است، اقدام کرده باشند.
اهمیت این کار و ضرورت آن، سبب شده تا جزای رد غیبت و حفظ آبروی مؤمن، رهایی و نجات از آتش جهنم باشد، چنانکه رسول خدا صلیالله علیه و آله فرمودند:
«مَنْ رَدَّ عَنْ عِرْضِ أَخِيهِ بِالْغَيْبِ كَانَ حَقّاً عَلَى اللَّهِ أَنْ يُعْتِقَهُ مِنَ النَّار»[۱۶]
«کسی که (بدگویی ) را از برادر مؤمنش در غیاب او دور کند، سزاوار است خداوند او را از آتش برهاند.»
آنحضرت در حدیثی دیگر میفرمایند:
«مَنْ رَدَّ عَنْ عِرْضِ أَخِيهِ بِالْغَيْبِ كَانَ حَقّاً عَلَى اللَّهِ أَنْ يَرُدَّ عَنْ عِرْضِهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ.»[۱۷]
«هر كه آبروى برادر مؤمنش را در غياب او حفظ كند بر خدا حق است كه روز قيامت آبروى او را حفظ كند.»
و در حدیثی گرانبها بهرهمندی از بهشت را متذکر شده و فرمودند:
«مَنْ رَدَّ عَنْ عِرْضِ أَخِيهِ الْمُسْلِمِ وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ الْبَتَّةَ»[۱۸]
«كسى كه آبروى برادر مسلمان خود را حفظ كند مسلّما بهشت براى او واجب مىشود.»
غیبت، موارد استثناء
پلیدی غیبت و سنگینی عقاب آن، اگر چه امری مسلم و غیر قابل انکار است، لکن بهمنظور کسب اهداف عالیه و پیشگیری از وقوع بنبست در زندگی فردی و اجتماعی، انجام غیبت در برخی موارد، مجاز دانسته شده است؛ البته بدیهی است که این دستور الهی نباید بهانهای برای بیمبالاتی و گرایش به غیبت باشد.
مواردی که حرمت غیبت در آن استثناء شده، عبارتند از:
– غیبت شخص ظالم
اولین مورد از مستثنیات غیبت، غیبت مظلوم نسبت به فرد ظالم است؛ بنابر این اگر کسی از روی ظلم و جور مورد تعدی قرار گرفته باشد، برای استرداد حق خویش، اجازهی طرح شکایت و بدگویی از ظالم را دارد، اگر چه با بیان مطالبی همراه باشد که شخص ظالم راضی به آن نیست. در اینباره حتی اگر شکایت در محاکم اثر نداشته باشد، فرد مظلوم این حق را دارد در اجتماعاتی که احتمال یاری وی میرود و ممکن است ظالم را از رفتار خویش پشیمان سازد، آنرا مطرح نماید.
– غیبت شخص متجاهر به فسق
غیبت کسی که گناهی را بهصورت علنی و آشکارا انجام میدهد و متجاهر به فسق است، از مستثنیات غیبت میباشد؛ البته جواز غیبت چنین فردی بهمعنای امکان کنکاش در مسائل و زوایای مختلف زندگی او و بیان عیوب پنهانش نیست، بلکه تنها محدود به مورد فسق و گناهی که آشکارا مرتکب شده، خواهد بود. فایده این کار نیز امکان پشیمانی وی از گناه، عدم ارتباط دیگران با فرد گنهکار، در امان ماندن مؤمنان از ابتلا به معصیت و نهی از منکر است.
– رفع خطر بهواسطه غیبت
سومین قسم از مستثنیات غیبت، مبرا نمودن انسانها از تهمت است؛ بدینمعنا که اگر انسانی در معرض تهمت قرار گرفت و شنونده میداند، این عمل را فرد دیگری انجام داده، غیبت انجامدهنده گناه (در همان مورد) با هدف پاسداشت حق مؤمن جایز است.
– نُصح مستشیر
چهارمین قسم از استثنائات غیبت که از مهمترین موارد و شایعترین مصادیق آن به حساب میآید، نُصح مستشیر است. بر این اساس اگر فردی برای مشورت به کسی مراجعه نماید، مشورتدهنده نهتنها مجاز به بیان حقیقت است بلکه وظیفه دارد آنچه در اینباره میداند را بازگو کند؛ زیرا مشورتکننده بهمنظور رهایی از تحیّر و اتخاذ تصمیم مناسب نیازمند یاری مشورتدهنده است و اگر وی از بیان واقعیت استکاف ورزیده یا مطلب را ناقص مطرح نماید، چهبسا مشورتکننده را به خسارتی سنگین و جبرانناپذیر مبتلا سازد. همچنین اگر خودش آگاهی لازم را ندارد اما میداند دیگری دارای شناخت و اطلاعات است، باید او را به مشورتگیرنده معرفی کند تا ضرر محتمل دفع گردد. همانگونه که امام زینالعابدین در کلام نورانی خویش فرمودهاند:
«وَ أَمَّا حَقُ الْمُسْتَشِيرِ فَإِنْ عَلِمْتَ أَنَّ لَهُ رَأْياً حَسَناً أَشَرْتَ عَلَيْهِ وَ إِنْ لَمْ تَعْلَمْ لَهُ أَرْشَدْتَهُ إِلَى مَنْ يَعْلَم.»[۱۹]
«حقّ مشورت كننده اين است كه اگر براى راهنمايى او نظر دارى، راهنمائيش كنى و اگر اطلاعى نداشته باشى او را به كسى كه آگاهى دارد راهنمايى نمایی.»
[۱] .تفسیر المیزان، ج۸، ص۸۵ – ۸۶
[۲]. اعراف/۳۳
[۳]. امالی (للطوسی)، النص، ص۵۳۷
[۴]. حجرات/۱۲
[۵]. محاسن، ج۲، ص۴۶۱
[۶]. محجةالبیضاء (موسسه النشر الاسلامی)، ج۵، ص۲۵۲
[۷]. معراج السعاده (انتشارات هجرت)، ص۵۶۴
[۸]. تحف العقول، النص، ص۸۸
[۹]. شرح نهج البلاغه (لابن ابی الحدید)، ج۲۰، ص۳۰۵
[۱۰]. بحار الانوار، ج۷۲، ص۲۲۲
[۱۱]. مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج۹، ص۱۲۱
[۱۲]. بحار الانوار، ج۷۲، ص۲۵۹
[۱۳]. جامع الاخبار (للشعیری)، ص۱۴۷
[۱۴]. بحار الانوار، ج۷۲، ص۲۶۱
[۱۵]. مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج۹، ص۱۳۳
[۱۶]. بحار الانوار، ج۷۲، ص۲۶۶
[۱۷]. بحار الانوار، ج۷۲، ص۲۶۶
[۱۸]. ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، النص، ص۱۴۵
[۱۹]. من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۶۲۴
دیدگاه خود را ثبت کنید
Want to join the discussion?Feel free to contribute!