زادراه/ مسیر پارسایی(بخش اول)
مرحوم علامهی طباطبائی رضوانالله علیه نیز در تفسیر آیهی یکصد و دوم سورهی مبارکهی آلعمران با بهرهگیری از روایات وارده در زمینهی حق تقوا، منظور از حق تقوا را عبودیت محض و…
*******************************************************************************
پدیدآورنده: سید محمد شاهچراغی
دستهبندی: خطبه
زادراه/ مسیر پارسایی(بخش اول)
بندگان مؤمن، بهمنظور گام نهادن در گردنهی صعبالعبور پرهیزکاری و حرکت به سوی قلهی تقوا و پارسایی، نیازمند آشنایی با عوامل انگیزهبخش، نظیر ضرورت، اهمیت، آثار و برکات تقوا بوده و به معیاری روشن، جهت تعیین مراتب تقوا و تشخیص پرهیزکاران راستین از مدعیان دروغین احتیاج دارند که مباحثی همچون ویژگیهای تقوا و صفات پرهیزکاران، عهدهدار تبیین این مهم میباشد، اما گذشته از اینگونه مباحث نظری، بر سالکان مسیر پارسایی است تا با آشنایی با راه و رسم حرکت در مسیر و شناخت ویژگیهای راه، مقصد، راهنما، نقشهی راه، مشکلات و موانع و … خود را از هرگونه إعوجاج و انحراف مصون داشته و آنچه را که رهرو در مقام عمل بدان نیازمند است، فرا گیرند.
تقوا؛ راه، مرکب، زادراه
خداوند متعال در قرآن کریم با توجه به نقش سازنده و تأثیرگذار تقوا در سعادت و نیکبختی آدمی در نخستین آیه از سورهی مبارکهی نساء میفرماید:
«یا أَیّهَا ٱلنَّاسُ ٱتَّقُواْ رَبَّکمُ»[۱]
«ای مردم! از پروردگار خود پروا نمایید.»
بر این اساس، تقوای الهی و اجتناب از اموری که کمال انسان را به مخاطره میاندازد، وظیفهای همگانی است و جوامع بشری – أعم از مؤمن و کافر- مکلف به مراعات آن هستند تا به اقتضای تلاش خویش، به هدف والای آفرینش دستیابند، زیرا آنطور که از قرآن کریم و سخنان معصومین علیهمالسّلام استفاده میشود، تنها طریق مطمئن و نیز مرکب راهوار که رسیدن به سعادت جاویدان را ممکن میسازد، تقوا و پرهیزکاری است. در همین زمینه از حضرت علی علیهالسّلام روایت شده است؛
«عِبَادَ اللَّهِ أُوصِيكُمْ بِتَقْوَى اللَّهِ … فَإِنَّ التَّقْوَى فِي الْيَوْمِ الْحِرْزُ وَ الْجُنَّةُ وَ فِي غَدٍ الطَّرِيقُ إِلَى الْجَنَّة»[۲]
«ای بندگان خدا! شما را به تقوای الهی توصیه میکنم؛ … چراکه تقوا در دنیا دژی محکم و سپری مستحکم بوده و در آخرت، راهی به سوی بهشت است.»
در بخشی از سخنرانی ایشان، در روز بیعت مردم مدینه با حضرت نیز آمده است:
«أَلَا وَ إِنَّ التَّقْوَى مَطَايَا ذُلُلٌ حُمِلَ عَلَيْهَا أَهْلُهَا وَ أُعْطُوا أَزِمَّتَهَا فَأَوْرَدَتْهُمُ الْجَنَّةَ»[۳]
«آگاه باشيد كه تقوا مركبهاى راهواری است كه مهارشان به دست سوارههاى آنها سپرده شده و در نتيجه آنان را وارد بهشت مىنمايد.»
در این سخنان ارزشمند، امیرالمؤمنین علی علیهالسّلام گاه از تقوا و پرهیزکاری به «الطَّرِيقُ إِلَى الْجَنَّة» بهمعنای مسیر نجات و رستگاری، و گاه به «مَطَايَا ذُلُلٌ» بهمعنای مرکب راهوار تعبیر مینمایند؛ در حالیکه خداوند متعال در قرآن کریم، تقوا را بهترین توشه و زادراه سفر به سوی نیکبختی معرفی کرده است:
«تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوى وَ اتَّقُونِ يا أُولِي الْأَلْباب»[۴]
«زاد و توشه، تهيّه كنيد كه بهترين زاد و توشه پرهيزكارى است؛ و تقوا پیشه سازید، ای صاحبان خِرد!»
آفریدگار هستی در قرآن کریم، احکام و معارف دین را با موعظه و نصیحت در آمیخته و در کنار سادهترین دستورات اجتماعی، از تزکیهی روح و لزوم پرهیز از ناهنجاریهای اخلاقی سخن به میان آورده و ارزشهای اخلاقی و بایستههای معنوی را یادآور میشود؛ چنانکه در آیهی بیستو ششم سورهی مبارکهی اعراف پس از بيان آفرينشِ لباس كه سبب پوشش اندام انسان میشود، از لباس تقوا بهعنوان جامه و نگاهبان جان آدمي از امور زشت و ناپسند اخلاقي و اعتقادی، سخن بهمیان میآورد؛
«يا بَني آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنا عَلَيْكُمْ لِباساً يُواري سَوْآتِكُمْ وَ ريشاً وَ لِباسُ التَّقْوى ذلِكَ خَيْر»[۵]
«اي فرزندان آدم! در حقيقت ما براي شما لباسي فرو فرستاديم كه عورتهاي شما را پوشيده ميدارد و براي شما زينتي است؛ و بهترين جامه، لباس تقواست.»
یا در آیهی یکصدو نودو هفتم سورهی مبارکهی بقره كه سخن از حجّ، عمره و زیارت خانهی خداست، از آنجا که انجام این عمل نیک، مستلزم سفر است و سفر نيز زاد و توشه ميطلبد، از تقوا و پرهیزکاری به عنوان بهترین رهتوشه در سیر و سلوک به سوی خداوند نام برده است تا مسلمانان در کنار توجه به توشهی مادی سفر همچون آب و غذا، به زاد معنوی نیز نظر داشته باشند و بدانند، همانطور که سفر، بدون تحصیل اسباب مادی غیر ممکن است، عدم بهرهمندی از فضیلت تقوا نیز مایهی خسران ابدی و بازماندن از حرکت به سوی رضوان الهی خواهد بود.[۶]
بر این اساس در روایاتی که از تقوا و خویشتنداری به راه و مَرکب تعبیر شده، اهتمام به تحصیل تقوا و ضرورت آن بوده تا مشخص باشد، رسیدن به مقصود و نیل به نیکیها و خوشیهای أبدی، بدون فضیلت پارسایی و خویشتنداری ممکن نیست؛ به بیان دیگر، همانگونه که عبور از راه طولانی و پر فراز و نشیب، با پای پیاده و بدون در اختیار داشتن مرکب راهوار، میسور نیست، سیر و سلوک به سوی خداوند مهربان، بدون تقوا و پرهیزکاری مقدور نخواهد بود. بنابر این سرّ تعابیر مختلف وارده در آیات و روایات نورانی اهلبیت علیهمالسّلام در مورد تقوا، توجه انسانها به جهات گوناگون این موضوع مهم دینی است و تنافی با یکدیگر ندارد.
راهی روشن، اما دشوار
مسیر تقوا و خویشتنداری، اگرچه به فرمودهی پیشوای پرهیزکاران حضرت علی علیهالسّلام راهی روشن و آشکار است که همگان میتوانند در آن گام نهند؛
«عِبَادَ اللَّهِ أُوصِيكُمْ بِتَقْوَى اللَّهِ… مَسْلَكُهَا وَاضِحٌ وَ سَالِكُهَا رَابِحٌ»[۷]
«ای بندگان خدا! شما را به تقوای الهی توصیه میکنم؛ … راه پرهيزکارى ظاهر و آشكار است و روندهی بر این راه، سودمند است.»
اما با این وجود، استقامت و پایداری در آن، بسیار سخت و دشوار است، زیرا حرکت به سوی قلههای رفیع سعادت و دستیابی به مقامات والای نیکبختی، برخلاف تنزّل به درهی شقاوت و دوزخ معصیت که به سهولت و آسانی انجام میپذیرد، با دشواریها و مشقّات فراوان توأم است؛ بلکه جهاد اکبری است که بهمراتب سختتر از جهاد نظامی با دشمنان بوده و اهتمام نسبت به آن را میطلبد، از اینرو امام صادق علیهالسّلام به یکی از خادمان منزل خویش به نام مُصادِف که از سفر تجاری پر سودی بازگشته بود، فرمودند:
«يَا مُصَادِفُ مُجَادَلَةُ السُّيُوفِ أَهْوَنُ مِنْ طَلَبِ الْحَلَال»[۸]
«اى مُصادف! نبرد كردن با شمشير، از طلب نمودن مال حلال، آسانتر است.»
مقصد و غایت تقوا
بر اساس آیات نورانی قرآن کریم، انسان، همواره در مسیر حرکت به سوی خداوند سبحان است و تنها راه بهرهمندی از الطاف بیپایان الهی و همنشینی با تجلیات ربوبی، اتصاف به ویژگی ارزشمند تقوا و تخلق به آداب پرهیزکاری است.
«يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّكَ كادِحٌ إِلى رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاقيه»[۹]
«ای انسان! تو همواره در تلاش به سوی پروردگار خویشتن هستی، پس بدان میرسی.»
زیرا انسان با عبور از دنیا و برزخ و ورود به عرصهی قیامت، یا در بهشت جاویدان جای میگیرد و از لطف و رحمت بیکران الهی بهرهمند میشود، یا به دوزخ خشم و غضب پروردگار متعال مبتلا و گرفتار میشود. از اینرو خدای سبحان، کمال آفرینش را مخصوص سالکان راه تقوا برشمرده و بهشت جاویدان را بهعنوان خانهی پرهیزکاران معرفی میفرماید:
«وَ قيلَ لِلَّذينَ اتَّقَوْا ما ذا أَنْزَلَ رَبُّكُمْ قالُوا خَيْراً لِلَّذينَ أَحْسَنُوا في هذِهِ الدُّنْيا حَسَنَةٌ وَ لَدارُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ وَ لَنِعْمَ دارُ الْمُتَّقين»[۱۰]
«و هنگامى كه به پرهيزکاران گفته مىشود: پروردگار شما چه نازل كرده است؟ مىگفتند: خير و سعادت؛ براى كسانى كه در اين دنيا احسان نمودهاند، حسنه و نيكى است و البته سراى آخرت از آن بهتر است و چه خوب است، سراى پرهيزکاران!»
«حق تقوا»
پس از آنکه دانسته شد، دعوت عام خداوند، جهت پیمودن مسیر تقوا، همگان را شامل میشود تا در بهشت خلد مشمول رحمات و نعمات الهی گردند، توجه بهاین مطلب ضروری است که در قرآن کریم، سالکان با ایمان، بهغایتی ویژه دعوت و فراخوانده شدهاند؛ امری که غیر از حقیقت تقوا بوده و غایت پرهیزکاری را برای سالکان کوی دوست میسور میسازد، همانگونه که حق معرفت و حق عبادت غیر از حقیقت معرفت و عبادت است.
خداوند منان در سوره مبارکه آل عمران خطاب به اهل ایمان میفرماید:
«یا أیُّها الّذینَ آمَنُوا اتَّقُوااللهَ حَقَّ تُقاتِه»[۱۱]
«ای کسانی که ایمان آوردید! آنچنان که سزاوار خدا است، تقوا پیشه کنید.»
پروردگار هستی در این آیهی شریفه، مؤمنان پارسا را به تحصیل مرتبهی والای تقوا و پارسایی فرمان داده تا در امور معنوی همچون تقوا و خویشتنداری – بر خلاف مسائل مادی- به بهرهی حداقلی بسنده نکرده، بلکه با گذشتن از مراتب میانی تقوا، راه پیشرفت و تعالی را تا رسیدن به غایت نهایی آن بپیمایند.
بر این اساس، بر سالکان مسیر پارسایی لازم است، از هرگونه اعوجاج و لغزش مصون مانده و با تأسی به سیرهی پیشوایان دین، از هدف نهایی، که همانا اطاعت محض و تسلیم در برابر فرامین الهی است، غفلت نورزند. هدفی که برخورداری از ایمان خالص و توحید ناب را میطلبد؛ زیرا پروردگار متعال با اشاره به ارتباط تنگاتنگ ایمان و تقوا در دو آیه از آیات سورهی مبارکهی مائده، ایمان را شرط رسیدن به مقام رفیع تقوا دانسته و میفرماید:
«اتَّقُوا اللَّهَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنين»[۱۲]
«از خدا بپرهیزید، اگر اهل ایمان هستید.»
امام صادق علیهالسّلام در بیانی ارزشمند، بهمنظور تبیین حق تقوا میفرمایند:
«يُطَاعُ فَلَا يُعْصَى وَ يُذْكَرُ فَلَا يُنْسَى وَ يُشْكَرُ فَلَا يُكْفَرُ»[۱۳]
«منظور از حق تقوا آن است كه خدا اطاعت شود و معصيتش انجام نگیرد، ذكر او گفته شود و یادش فراموش نشود، شكر و سپاس او بهجای آورده شود و كفران نعمت نگردد.»
همچنین در کتب حدیثی اهل سنت بهنقل از رسول گرامی اسلام صلواتالله علیه و آله روایت شده است:
«اتَّقُوااللهَ حَقَّ تُقاتِه أن يُطَاعَ فَلَا يُعْصَى وَ يُذْكَرَ فَلَا يُنْسَى»[۱۴]
«منظور از حق تقوا آن است كه خدا اطاعت شود و معصيت او انجام نگیرد، ذكر او گفته شود و یادش فراموش نشود.»
بر طبق این دو روایت، سالکانی که در مسیر تقوا و پرهیزکاری به اطاعت محض از خداوند، ذکر و یاد حق و نیز شکر در برابر نعمتهای بیپایان پروردگار سبحان توفیق یافته و از آلودگی گناه و معصیت، فراموشی و غفلت از یاد خدا و کفران و ناسپاسی در برابر نعمتهای سرشار الهی در امان ماندهاند، به حق تقوا نائل گشته و به اوج تقوا دست مییابند.
حال، با توجه به آنچه بیان شد، تمایز هدف عام در مسیر تقوا از غایت خاصِ درنظر گرفته شده برای سالکان با ایمان، به خوبی دانسته میشود؛ زیرا بسیاری از رهروان راه پارسایی، گرچه در لحظات عمر خود به وصف ذکر و شکر متصف گشته و به اطاعت از فرامین الهی میپردازند، اما گاه نیز به دام غفلت از یاد خدا و به فراموشی سپردن نعمتهای الهی گرفتار شده و جان خویش را به زشتی گناه و معصیت آلوده میسازند. بدین جهت پیشوای اهل تقوا حضرت امیرالمؤمنین علیهالسّلام در توصیف پرهیزکاران با اشاره به اشتباهات اندک آنان در کنار خیرات و خوبیهای فراوانشان، میفرمایند:
«تَرَاهُ … قَلِيلًا زَلَلُهُ»[۱۵]
«انسان پرهیزکار را … کم اشتباه میبینی.»
و نیز فرمودند:
«قَليلُ الأَذى»[۱۶]
«آزار و اذیت او اندک است.»
در حالیکه پرهیزکاران برگزیده و خاص، همواره خود را به زیور ذکر و شکر آراسته و جز بر مدار اطاعت و فرمانبرداری کاری را انجام نمیدهند و پیش از رسیدن به بهشت آخرت که منزل و مأوای هر انسان متقی است، با تمحض در سه ویژگی ذکر، شکر و اطاعت، در دنیا ضمن برخورداری از نعمات و کرامات الهی، به محضر خداوند متعال بار یافته و نتیجهی بهرهمندی از حق تقوا را مییابند.
تفسیر «حق تقوا» در بیان علامه طباطبایی (ره)
مرحوم علامهی طباطبائی رضوانالله علیه نیز در تفسیر آیهی یکصد و دوم سورهی مبارکهی آلعمران با بهرهگیری از روایات وارده در زمینهی حق تقوا، منظور از حق تقوا را عبودیت محض و تسلیم در برابر دستورات الهی دانسته و با اشاره به ارتباط معنوی فراز پایانی آیه با ابتدای آن، بر این معنا تأکیدی دوباره مینماید:
«تقواى خداى سبحان عبارت شد از اينكه، خداى تعالى اطاعت بشود و معصيت نشود و بنده او در همه احوال براى او خاضع گردد. چه اينكه او نعمتش بدهد و چه اينكه ندهد (و يا از دستش بگيرد.) اين معناى كلمه «تقوا» بود. ولى اگر اين كلمه با قيد «حق تقوا» اعتبار شود، با در نظر گرفتن اينكه حقالتقوى، آن تقوايى است كه مشوب با باطل و فاسدى از سنخ خودش نباشد، قهراً حقالتقوى عبارت خواهد شد از عبوديت خالص، عبوديتى كه مخلوط با أنانيت و غفلت نباشد. سادهتر بگويم: عبارت خواهد شد از پرستش خداى تعالى فقط، بدون اينكه مخلوط باشد با پرستش هواى خويش، و يا غفلت از مقام ربوبى؛ و چنين پرستشى عبارت است از اطاعت بدون معصيت و شكر بدون كفران، و يا دائمى بدون فراموشى، و اين حالت، همان اسلام حقيقى است، البته درجه عالى از اسلام؛ و بنابر اين، برگشت معناى جمله «وَ لا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ» همانند اين است كه فرموده باشد: اين حالت را يعنى حقالتقوی را همچنان حفظ كنيد تا مرگتان فرا رسد…»[۱۷]
ایشان همچنین در تبیین معنای حدیث رسول خدا صلّیالله علیه و آله،
«لا يَتَّقِي اللهَ عَبدٌ حَقَّ تُقاتِهِ حَتّي يَعلَمَ أَنَّ ما أَصابَه لَم يَكُن لِيَخطِئَه وَ ما أَخطَأَه لَم يَكُن لِيُصِيبَه»[۱۸]
«بنده به حق تقوا نخواهد رسید، مگر اينكه بداند هر چه به او رسيده، ممكن نبود که نرسد و هر چه بدو نرسيده، ممكن نبود که برسد.»
این باور را لازمهی تقوا برشمرده و تفسیر حق تقوا به تقوای اعتقادی را تفسیر شئ به لازمهی آن میداند.[۱۹]
دلیل این سخن را نیز میتوان روایاتی دانست که این معنای اعتقادی را در تفسیر حقیقت ایمان و یقین، بیان نموده و آنرا از جمله ملازمات تقوا و پارسایی دانستهاند؛ نظیر حدیث رسول مکرم حضرت محمد صلّیالله علیه و آله که فرمودند:
«إِنَّ لِكُلِّ شَئٍ حَقِيقَةً وَ ما بَلَغَ عَبدٌ حَقِيقَةَ الإِيمانِ حَتّى يَعلَمَ أَنَّ ما أَصابَه لَم يَكُن لِيَخطَئَه وَ ما أَخطَأَه لَم يَكُن لِيُصِيبَه»[۲۰]
«همانا هر چيزى حقيقتى دارد و بنده به حقیقت ایمان نخواهد رسید، مگر اينكه بداند هر چه به او رسيده، ممكن نبود که نرسد و هر چه بدو نرسيده، ممكن نبود که برسد.»
در اینباره از امیر مؤمنان علیهالسّلام نیز روایت شده است:
«لَا يَجِدُ أَحَدُكُمْ طَعْمَ الْإِيمَانِ حَتَّى يَعْلَمَ أَنَّ مَا أَصَابَهُ لَمْ يَكُنْ لِيُخْطِئَهُ وَ مَا أَخْطَأَهُ لَمْ يَكُنْ لِيُصِيبَهُ»[۲۱]
«هیچ کسی از شما طعم ایمان را نخواهد چشید تا اينكه بداند هر چه به او رسيده، ممكن نبود که نرسد و هر چه بدو نرسيده، ممكن نبود که برسد.»
چنانکه جبرئیل امین در پاسخ سؤال پیامبر اکرم صلواتالله علیه و آله از معنای یقین، عرضه میدارد:
«الْمُوقِنُ يَعْمَلُ لِلَّهِ كَأَنَّهُ يَرَاهُ فَإِنْ لَمْ يَكُنْ يَرَى اللَّهَ فَإِنَّ اللَّهَ يَرَاهُ وَ أَنْ يَعْلَمَ يَقِيناً أَنَّ مَا أَصَابَهُ لَمْ يَكُنْ لِيُخْطِئَهُ وَ أَنَّ مَا أَخْطَأَهُ لَمْ يَكُنْ لِيُصِيبَه»[۲۲]
«انسانِ دارای یقین، برای خدا عمل میکند، چنانکه گویا او را میبیند، پس اگر خدا را نمیبیند، میداند که همانا خداوند او را میبیند و اينكه بداند هر چه به او رسيده، ممكن نبود که نرسد و هر چه بدو نرسيده، ممكن نبود که برسد.»
اهل بیت (ع) و «حق تقوا»
از آنجا که رسیدن به مرحلهی حق تقوا، با صعوبت و دشواری بسیار همراه است، آفریدگار حکیم و مهربان، مؤمنان را به تلاش و کوشش پیوسته و مستمر در مسیر و استفاده از حداکثر استعداد و توانایی فراخوانده است،
«اتَّقُوا اللهَ ما استَطَعتُم»[۲۳]
«هر چه توان دارید، تقوا داشته باشید.»[۲۴]
اما با اینوجود، دستیابی به این هدف متعالی، جز برای بندگان شایسته و برگزیدهی خداوند مقدور نبوده و عموم مؤمنان را یارای رسیدن به این مقام منیع و رفیع نیست؛ چنانکه پیشوای اهل تقوا حضرت علی علیهالسّلام در پاسخ به پرسش یکی از اصحاب خود، دربارهی تفسیر و تأویل آیهی مبارکه «…اتَّقُوااللهَ حَقَّ تُقاتِه» فرمودند:
«وَ اللهِ ما عَمِلَ بِها غَيرَ أَهلِ بَيتِ رَسُولِ اللهِ نَحنُ ذَكَرنا اللهَ فَلا نَنساهُ وَ نَحنُ شَكَرناهُ فَلَن نَكفُرَه وَ نَحنُ أَطَعناهُ فَلَم نَعصِه»
«به خدا سوگند به این آیه جز خاندان پیامبر خدا صلواتالله علیه و آله عمل نکردهاند؛ ما پیوسته خدا را یاد نموده و هرگز او را فراموش ننمودهایم، ما همواره شکرگزار او بوده و هیچگاه او را کفران نکردهایم و ما همیشه فرمانبردار او بوده و هیچوقت با فرامین او مخالفت ننمودهایم.»
آنگاه به بیان ارتباط تنگاتنگ این آیه با آیهی شانزدهم سورهی مبارکهی تغابن پرداخته و با اشاره به شأن نزول آن فرمودند:
«فَلَمّا نُزِّلَت هذِهِ الآيةِ قالَت الصَّحابَةُ لا نُطِيقُ ذلِكَ فَأَنزَلَ اللهُ تَعالى فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ»[۲۵]
«پس هنگامی که این آیه نازل شد، یاران پیامبر گفتند: ما توان انجام این دستور را نداریم! در آن هنگام، خداوند متعال این آیه را فرو فرستاد: پس هر چه توان دارید، تقوا پیشه کنید.»
نکتهی مهم و دقیقی که علامه طباطبایی رحمۀالله علیه در ذیل این روایت ارزشمند،
«عَن أَبِي بَصِير قالَ سَأَلتُ أَبا عَبدِ اللهِ عَلَيهِالسَّلامُ عَن قَولِ اللهِ – اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ[۲۶]- قالَ مَنسوخَةٌ قُلتُ وَ ما نَسخُها قالَ قَولُ اللهِ – فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ[۲۷]-»[۲۸]
«ابو بصیر گفته است که از امام صادق علیهالسّلام دربارهی معنای سخن خداوند که میفرماید: «آنچنانکه سزاوار خدا است، تقوا پیشه کنید!» پرسیدم، آن حضرت در پاسخ فرمودند: این آیه نسخ شده است. پرسیدم: ناسخ آن کدامین آیه است؟ امام علیهالسّلام فرمودند: سخن خداوند که میفرماید: هر چه در توان دارید، تقوا پیشه کنید.»
در تفسیر گرانسنگ المیزان میفرماید:
«این روایت به مراتب گوناگون تقوا اشاره دارد، زیرا خداوند حکیم، عدهای خاص از اهل تقوا را به رسیدن به نهایت تقوا و اوج پرهیزکاری مأموریت داده و بسیاری از پرهیزکاران را به مرتبهی میانی آن فرمان داده است، اما بیتردید، نسخ در این روایت به معنای اصطلاحی آن نیست، چراکه آیاتی از قرآن کریم بر بطلان آن معنا در قرآن دلالت دارد.»[۲۹]
[۱]. نساء/ ۱
[۲]. نهجالبلاغه، ص ۲۸۴
[۳]. تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص۲۶۹
[۴]. بقره/ ۱۹۷
[۵]. اعراف/ ۲۶
[۶]. دينشناسي، آیتالله جوادیآملی، ص۱۰۱
[۷]. غرر الحكم و درر الكلم، ص۲۴۱
[۸]. الکافی، ج۵، ص۱۶۲
[۹]. انشقاق/ ۶
[۱۰]. نحل/ ۳۰
[۱۱]. آل عمران/ ۱۰۲
[۱۲]. مائده/ ۵۷ و ۱۱۲
[۱۳]. معانی الأخبار، ص ۲۴۰
[۱۴]. المیزان، ج۳، ص۲۷۹
[۱۵]. نهجالبلاغه، ص۳۰۵
[۱۶]. الکافی، ج۲، ص۲۲۷
[۱۷]. ترجمه المیزان، ج۳، ص۵۶۹
[۱۸]. المیزان، ج۳، ص۳۷۷
[۱۹]. المیزان، ج۳، ص۳۷۷
[۲۰]. نهجالفصاحة، ص۳۳۴
[۲۱]. الكافي، ج۲، ص۵۸
[۲۲]. معاني الأخبار، ص۲۶۱
[۲۳]. تغابن/ ۱۶
[۲۴] . بررسی ارتباط ایمان و تقوا به صورت مبسوط، پیشتر در مقالهی «تقوا، پیوندها و پیوستها» مطرح شده است.
[۲۵]. البرهان في تفسير القرآن، ج۱، ص۶۶۷
[۲۶]. آلعمران/ ۱۰۲
[۲۷]. تغابن/ ۱۶
[۲۸]. البرهان في تفسير القرآن، ج۱، ص۶۶۸
[۲۹]. المیزان، ج۳، ص۳۷۸
دیدگاه خود را ثبت کنید
Want to join the discussion?Feel free to contribute!