امیر غدیر، فضائل و مناقب (بخش هفدهم) [نماز]

اگر چه امیرالمؤمنین علیه‌السلام در مسیر احیای فرائض و سنن الهی سعی و تلاش بی‌نظیری داشته است، اما این بدین معنا نیست که این مجاهدت عظیم سبب از بین رفتن همۀ انحرافات و بدعت‌ها در زمان آن‌حضرت و اصلاح احکام شده باشد؛ زیرا جریان منحط سیاسی که…

*****************************************

پدیدآورنده: سید علی شاهچراغی

دسته‌بندی: خطبه

 

امیر غدیر، فضائل و مناقب (بخش هفدهم) [نماز]

۳- نماز پسندیده

موضوع مهم دیگری که دربارۀ نماز امیر مؤمنان علیه‌السلام وجود دارد و باید نسبت به‌آن تحقیق و تدبر جامع‌تری صورت گیرد، کیفیت و چگونگی نماز پیشوای متقیان حضرت علی علیه‌السلام است تا با توجه به‌ابعاد معنوی نماز آن‌حضرت و کیفیت اجزاء و شرایط این عمل نورانی، نظیر وضو، قیام، قرائت، رکوع، سجده و تعقیبات، بیش از پیش با سیرۀ عبادی و مجاهدت حضرت علی علیه‌السلام در راه تبیین، ترویج و اعتلای احکام شریعت آشنا شد؛ شخصیت بزرگواری که دختر حارث بن عبدالمطلب دربارۀ نمازش در برابر معاویه می‌گوید:

«و لا والله لا أنسی علیاً                                                    و حسن صلاته فی الراکعینا»[۱]

«نه؛ به‌خدا سوگند، هیچ‌گاه علی و نماز نیکویش را در بین نمازگزاران فراموش نمی‌کنم».

الف-  وضو

وضو از مقدمات نماز و شرط ورود به‌آن است[۲] که با توجه به‌‌برکات فراوانش، همچون پاکیزه ساختن انسان از پلیدی گناه[۳]، افزایش عمر[۴] فراوانی رزق[۵]، از بین بردن خشم و غضب[۶]، نورانیت انسان در صحنۀ محشر[۷] و جدا کردن اطاعت‌کنندگان اوامر الهی از متمردان[۸]، سالکان طریق معرفت را به‌مداومت و ‌‌‌آراستگی به‌خود فرا می‌خواند. طاعت با فضیلتی که در سیرۀ عبادی امیرالمؤمنین علیه‌السلام از موقعیت خاص برخوردار بوده و با سعی و کوشش  آن‌حضرت، جایگاهی ممتاز نزد مؤمنان و پرهیزکاران یافته است. از این‌رو به‌برخی از اقدامات حیات‌بخش امیرالمؤمنین علیه‌السلام در ترویج تکلیف الهی وضو اشاره می‌شود.

مبارزه با جریان تحریف

مهم‌ترین اقدام ارزندۀ حضرت علی علیه‌السلام که از آن می‌توان به‌عنوان برترین عمل در زمینۀ وضو نیز یاد کرد، تبیین و تبلیغ روش صحیح وضو، شرایط و آداب آن است؛ کاری که بقا و مانایی این عبادت ممتاز را نتیجه بخشید. مطالعه و تحقیق در سیرۀ نورانی مولای متقیان مبیّن این حقیقت ارزشمند است که وصی نبی مکرّم صلی‌الله علیه و آله با توجه به‌رونق گرفتن بازار هوا و هوس‌ و ظهور ‌فتنه‌های سهمگین در سرزمین‌های اسلامی و تحریف اوامر و نواهی الهی در عبادات، معاملات و مسائل مربوط به‌اجتماع و گرایش مسلمانان به‌آن، با به‌جان خریدن مصائب سهمگین و مرارت‌های تلخ، آگاهی‌بخشی به‌مردم را بر‌می‌گزیند و با به‌کارگیری کارآمدترین روش‌های تأثیر بر مخاطب، پیراسته ‌ساختن احکام شریعت از آلودگی‌ تحریف را دنبال می‌کند و به‌مشرکان و منافقان، فرصت محروم‌ ساختن بشریت از ثمرات نورانی احکام الهی را نمی‌دهد.

خطبۀ صریح و غم‌بار آن‌حضرت که جناب محمدبن‌یعقوب کلینی رضوان‌الله علیه در کتاب شریف کافی آورده، گویای عمق این فاجعه و خطرات هولناک آن است و تنهایی و غربت امام‌المتقین علیه‌السلام در این میدان هراسناک را به‌تصویر می‌کشد.

«… قَدْ عَمِلَتِ الْوُلَاةُ قَبْلِي أَعْمَالًا خَالَفُوا فِيهَا رَسُولَ اللَّهِ ص مُتَعَمِّدِينَ لِخِلَافِهِ نَاقِضِينَ لِعَهْدِهِ مُغَيِّرِينِ لِسُنَّتِهِ وَ لَوْ حَمَلْتُ النَّاسَ عَلَى تَرْكِهَا وَ حَوَّلْتُهَا إِلَى مَوَاضِعِهَا وَ إِلَى مَا كَانَتْ فِي عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ ص لَتَفَرَّقَ عَنِّي جُنْدِي حَتَّى أَبْقَى وَحْدِي أَوْ قَلِيلٌ مِنْ شِيعَتِيَ الَّذِينَ عَرَفُوا فَضْلِي وَ فَرْضَ إِمَامَتِي مِنْ كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ سُنَّةِ رَسُولِ اللَّهِ ص … وَ رَدَدْتُ‏ الْوُضُوءَ وَ الْغُسْلَ‏ وَ الصَّلَاةَ إِلَى مَوَاقِيتِهَا وَ شَرَائِعِهَا وَ مَوَاضِعِهَا[۹]؛ خلفای قبل از من کارهایی انجام دادند که بر خلاف روش رسول خدا صلی‌الله علیه و آله بود. آنها این کارها را عامدانه انجام دادند و پیمانشان را با پیامبر شکستند و سنتش را تغییر دادند. شرایط به‌گونه‌ای است که اگر مردم را بر ترک این بدعت‌ها فرا خوانم و احکام الهی را در جایگاهش مستقر سازم، همان‌‌گونه که در زمان پیامبر صلی‌الله علیه و آله بودند، تمام لشکریانم از من جدا می‌شوند و تنها می‌مانم؛ یا اینکه تعداد کمی از شیعیانم با من باقی می‌مانند، همان کسانی که آگاه به‌فضیلت و برتری‌ام هستند و به‌وجوب ‌امامتم بر طبق قرآن کریم و سنت رسول خدا صلی‌الله علیه و آله اعتقاد دارند … اگر بخواهم وضو و غسل و نماز را به‌‌مکان و شریعت و جایگاه اصلی‌اش بازگردانم …».

نکتۀ تأسف‌‌برانگیزی که در سخن امیر مؤمنان علیه‌السلام به‌چشم می‌خورد و هر مسلمانی را به‌تأمل و اندیشه وا می‌دارد، آن‌ است که حضرت به‌هنگام برشمردن برخی از احکام شریعت که دستخوش تحریف و تغییر شده‌اند، از عباداتی چون وضو و نماز نیز یاد می‌کند، در حالی‌که پیامبر أعظم صلوات‌الله علیه و آله در سال‌های عمر پر برکت خویش، بارها و بارها این اعمال عبادی را در برابر دیدگان مردم انجام داده بود و مسلمانان، خود را ملزم به‌عمل بر طبق آن می‌دانستند.

–         تبیین وضو با استناد به‌‌قرآن کریم

اولین اقدام حضرت علی علیه‌السلام در مسیر پاسداری از حکم الهی وضو، تفسیر و تبیین ‌آیۀ ششم سورۀ مبارکۀ مائده است تا کسانی که خود را از کوثر ولایت اهل بیت‌ علیهم‌السلام و هدایت قرآن ناطق، محروم ساخته بودند، از طریق تدبر در آیات نورانی قرآن کریم، راه صحیح را یافته و در صراط مستقیم گام نهند. در این‌زمینه امام صادق علیه‌السلام از پدران بزرگوار خویش به‌نقل از امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام می‌فرماید:

«وَ الْمُحْكَمُ مِنَ الْقُرْآنِ مِمَّا تَأْوِيلُهُ فِي تَنْزِيلِهِ مِثْلُ قَوْلِهِ تَعَالَى‏ «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ‏»[۱۰] وَ هَذَا مِنَ الْمُحْكَمِ الَّذِي تَأْوِيلُهُ فِي تَنْزِيلِهِ لَا يَحْتَاجُ تَأْوِيلُهُ إِلَى أَكْثَرَ مِنَ التَّنْزِيلِ ثُمَّ قَالَ‏ وَ أَمَّا حُدُودُ الْوُضُوءِ فَغَسْلُ الْوَجْهِ وَ الْيَدَيْنِ وَ مَسْحُ الرَّأْسِ وَ الرِّجْلَيْنِ وَ مَا يَتَعَلَّقُ بِهَا وَ يَتَّصِلُ سُنَّةٌ وَاجِبَةٌ عَلَى مَنْ عَرَفَهَا وَ قَدَرَ عَلَى فِعْلِهَا[۱۱]؛ و آیۀ محکم قرآن که تأویل آن در تنزیلش قرار دارد، مانند این کلام خداوند متعال است: «اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! هنگامى كه به‌نماز مى‏ايستيد، صورت و دست‌ها را تا آرنج بشوييد و سر و پاها را تا مفصل [برآمدگى پشت پا] مسح كنيد». این آیه از آیات محکم است که تأویل آن در تنزیلش آمده است و فهم معنایش به‌چیزی بیش‌تر از ظاهر آیه نیاز ندارد. سپس فرمود: حدّ وضو – شستن صورت و دست‌ها و مسح سر و پاها و شستن چیزی که به‌آن تعلق دارد و متصل به‌آن است – بر کسی که آن‌را بشناسد و بر طبقش عمل کند، از سنت واجب به‌شمار می‌رود».

–         تبیین وضو با استناد به‌سنت پیامبر (ص)

راه دیگری که مولای متقیان جهت حفاظت از حکم الهی وضو و جلوگیری از تحریف آن پیموده است، تبیین و ترویج وضوی پیامبر صلی‌الله علیه و آله می‌باشد که در بیان و عمل رسول خدا تجلی یافته و در سال‌ها همراهی با پیامبر صلی‌الله علیه و آله از آن‌حضرت فراگرفته بود. محدث و فقیه مشهور قرن ششم هجری، جناب قطب‌الدین راوندی رضوان‌الله علیه در کتاب الخرائج و الجرائح روایت زیبایی را از وجود مطهر امیر مؤمنان علیه‌السلام نقل می‌کند که گواه این تعلیم و تعلّم مقدس است.

«‏كُنْتُ مَعَ النَّبِيِّ ص فَسَارَ مَلِيّاً وَ هُوَ رَاكِبٌ وَ سَايَرْتُهُ مَاشِياً فَالْتَفَتَ إِلَيَّ وَ قَالَ يَا عَلِيُ‏ ارْكَبْ كَمَا رَكِبْتُ وَ أَمْشِي كَمَا مَشَيْتَ فَقُلْتُ بَلْ تَرْكَبُ وَ أَنَا أَمْشِي فَسَارَ ثُمَّ الْتَفَتَ إِلَيَّ وَ قَالَ يَا عَلِيُ‏ ارْكَبْ كَمَا رَكِبْتُ حَتَّى أَمْشِيَ كَمَا مَشَيْتَ فَأَنْتَ أَخِي وَ ابْنُ عَمِّي وَ زَوْجُ ابْنَتِي وَ أَبُو سِبْطَيَّ فَقُلْتُ بَلْ تَرْكَبُ وَ أَمْشِي فَسَارَ مَلِيّاً حَتَّى بَلَغْنَا إِلَى غَدِيرِ مَاءٍ فَثَنَى رِجْلَهُ مِنَ الرِّكَابِ وَ نَزَلَ وَ أَسْبَغَ الْوُضُوءَ وَ أَسْبَغْتُ الْوُضُوءَ مَعَهُ ثُمَّ صَفَّ قَدَمَيْهِ وَ صَلَّى وَ صَفَفْتُ قَدَمَيَّ وَ صَلَّيْتُ حِذَاءَهُ …»[۱۲]؛ در مسیری طولانی با پیامبر صلی‌الله علیه و آله می‌رفتیم؛ رسول خدا سواره بود و من پیاده. تا اینکه رو به‌من کرده و فرمود: ای علی! سوار بر مرکب شو همان‌طور که من سواره بودم؛ و من پیاده خواهم آمد همان‌‌گونه که تو پیاده ‌آمدی. گفتم: نه؛ شما سواره باشید و من پیاده می‌آیم. مقداری دیگر از راه را رفتیم که دوباره رو به‌من کرده و فرمود: ای علی! سوار شو همان‌طور که من سواره بودم تا اینکه من پیاده بیایم همان‌گونه که تو پیاده ‌آمدی؛ زیرا تو برادر من و پسر عموی من و همسر دختر من و پدر دو فرزندم (حسن و حسین علیهما‌السلام) هستی. گفتم: شما سوار مرکب باشید و من پیاده می‌آیم. سپس مقداری دیگر از راه را پیمودیم و به‌برکۀ‌ آبی رسیدیم. در این‌هنگام رسول خدا پای خود را از رکاب برداشت و پیاده شد و وضوی کاملی گرفت و من نیز همراه حضرت، وضویی کامل گرفتم. سپس پیامبر پاهایش را کنار هم قرار دارد و نماز گذارد؛ من هم پاهایم را منظم کردم و با پیامبر نماز خواندم ….».

امیر مؤمنان علیه‌السلام همچنین در فرمان حکومتی ‌به‌محمدبن ابی‌بکر در ‌هنگام گسیل داشتن وی به‌‌مصر بر انجام این روش توسط پیامبر صلی‌الله علیه و آله تأکید می‌کند.

«وَ انْظُرْ إِلَى الْوُضُوءِ فَإِنَّهُ مِنْ تَمَامِ الصَّلَاةِ … اغْسِلْ وَجْهَكَ ثُمَّ يَدَكَ الْيُمْنَى ثُمَّ الْيُسْرَى ثُمَّ امْسَحْ رَأْسَكَ وَ رِجْلَيْكَ فَإِنِّي رَأَيْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص يَصْنَعُ ذَلِكَ وَ اعْلَمْ أَنَّ الْوُضُوءَ نِصْفُ الْإِيمَانِ[۱۳]؛ نسبت به‌وضو مواظبت داشته باش، زیرا صحت نماز مشروط به‌وضو است … صورتت را بشوی و پس از آن دست راست و سپس دست چپ را.  بعد، سر و پاهایت را مسح کن، زیرا پیامبر صلی‌الله علیه و آله را دیدم که این‌گونه وضو می‌‌‌گرفت؛ و بدان، وضو نصف ایمان است».

مراقبت از میراث پیامبر و تعلیم وضوی آن‌حضرت صلی‌الله علیه و آله در نظر امیرالمؤمنین علیه‌السلام دارای چنان درجه‌ای از اهمیت است که حتی در مسیر حرکت به‌سوی میدان جنگ نیز از آن دست برنمی‌دارد. أصبغ‌بن نباته در این‌باره می‌گوید:

«در مسیر نبرد صفین، در منطقۀ مدائن، مردی از امیر مؤمنان علیه‌السلام دربارۀ وضوی پیامبر صلی‌الله علیه و آله سؤال کرد. حضرت تغار[۱۴] سنگی خواست که نیمی از آن آب داشت، سپس فرمود: سؤال‌کننده دربارۀ وضوی پیامبر خدا چه کسی بود؟ آن شخص برخاست و امیرالمؤمنین علیه‌السلام وضو گرفت، سپس سرش را یکبار مسح کشیده و فرمود:

«هَكَذَا رَأَيْتُ رَسُولَ اللَّهِ يَتَوَضَّأُ[۱۵]؛ این‌گونه دیدم که رسول خدا صلی‌الله علیه و آله وضو می‌گرفت».

در روایت دیگری که در منابع اهل سنت از أبی ‌مطر نقل شده، حضرت علی علیه‌السلام در پاسخ به مردی که در مسجد کوفه از چگونگی وضوی رسول خدا پرسیده بود، به‌‌انجام وضو بر طبق وضوی پیامبر أعظم صلی‌الله علیه و آله مبادرت می‌ورزد[۱۶].

امامان معصوم علیهم‌السلام نیز چنانکه در صحیحۀ ذیل مشاهده می‌شود، با الگوگیری از جدّ مطهرشان، امیرالمؤمنین علیه‌السلام این اقدام و روش پسندیده را دنبال کردند تا با ترویج سنت پیامبر صلی‌الله علیه و آله در وضو، امکان بهره‌مندی از آن‌را برای مسلمانان عصر خویش و نسل‌های بعد مهیا سازند.

«قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع‏ أَ لَا أَحْكِي‏ لَكُمْ وُضُوءَ رَسُولِ‏ اللَّهِ‏ ص فَقُلْنَا بَلَى فَدَعَا بِقَعْبٍ فِيهِ شَيْ‏ءٌ مِنْ مَاءٍ ثُمَّ وَضَعَهُ بَيْنَ يَدَيْهِ ثُمَّ حَسَرَ عَنْ ذِرَاعَيْهِ ثُمَّ غَمَسَ فِيهِ كَفَّهُ الْيُمْنَى ثُمَّ قَالَ هَكَذَا إِذَا كَانَتِ الْكَفُّ طَاهِرَةً ثُمَّ غَرَفَ فَمَلَأَهَا مَاءً فَوَضَعَهَا عَلَى جَبِينِهِ ثُمَّ قَالَ بِسْمِ اللَّهِ وَ سَدَلَهُ عَلَى أَطْرَافِ لِحْيَتِهِ ثُمَّ أَمَرَّ يَدَهُ عَلَى وَجْهِهِ وَ ظَاهِرِ جَبِينِهِ مَرَّةً وَاحِدَةً ثُمَّ غَمَسَ يَدَهُ الْيُسْرَى فَغَرَفَ بِهَا مِلْأَهَا ثُمَّ وَضَعَهُ عَلَى مِرْفَقِهِ الْيُمْنَى وَ أَمَرَّ كَفَّهُ عَلَى سَاعِدِهِ حَتَّى جَرَى الْمَاءُ عَلَى أَطْرَافِ أَصَابِعِهِ ثُمَّ غَرَفَ بِيَمِينِهِ مِلْأَهَا فَوَضَعَهُ عَلَى مِرْفَقِهِ الْيُسْرَى وَ أَمَرَّ كَفَّهُ عَلَى سَاعِدِهِ حَتَّى جَرَى الْمَاءُ عَلَى أَطْرَافِ أَصَابِعِهِ وَ مَسَحَ مُقَدَّمَ رَأْسِهِ وَ ظَهْرَ قَدَمَيْهِ بِبِلَّةِ يَسَارِهِ وَ بَقِيَّةِ بِلَّةِ يُمْنَاهُ‏ قَالَ وَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع إِنَّ اللَّهَ وَتْرٌ يُحِبُّ الْوَتْرَ فَقَدْ يُجْزِئُكَ مِنَ الْوُضُوءِ ثَلَاثُ غُرَفَاتٍ وَاحِدَةٌ لِلْوَجْهِ وَ اثْنَتَانِ لِلذِّرَاعَيْنِ وَ تَمْسَحُ بِبِلَّةِ يُمْنَاكَ نَاصِيَتَكَ وَ مَا بَقِيَ مِنْ بِلَّةِ يَمِينِكَ ظَهْرَ قَدَمِكَ الْيُمْنَى وَ تَمْسَحُ بِبِلَّةِ يَسَارِكَ ظَهْرَ قَدَمِكَ الْيُسْرَى[۱۷]؛ امام باقر علیه‌السلام فرمود: آیا به‌شما نشان ندهم، پیامبر صلی‌الله علیه و آله چگونه وضو می‌گرفت؟ ما گفتیم: بگویید. پس حضرت، کاسه‌ای را طلب کرد که مقداری آب داشته باشد. سپس ظرف ‌را در مقابل خود گذاشت و آستین‌ها را بالا زد. در این‌هنگام دست راستش را در آن فرو برد و فرمود: این‌‌طور؛ البته اگر دست پاک باشد. پس دستش را از آب پر کرد و آن‌را روی پیشانی‌اش قرار دارد. سپس فرمود: «بِسْمِ اللَّهِ» و آن‌را بر اطراف محاسنش جاری ساخت و دستش را یکبار بر روی صورت و جلوی پیشانی‌اش کشید. در این ‌هنگام دست چپش را در آب فرو برد و مقداری آب برداشت و بر آرنج دست راستش قرار داد و دستش را روی ساعد کشید تا اینکه آب را به‌اطراف انگشتانش رسانید. سپس دست راستش را پر از آب کرد و و آن را روی آرنج دست چپ گذاشت و دستش را روی ساعد کشید و آب‌را به‌اطراف انگشتانش رسانید. بعد جلوی سرش را مسح کرد و با رطوبت باقی‌ماندۀ دستانش، پای راست و چپش را مسح کشید. امام باقر علیه‌السلام فرمود: همانا خداوند یکی است و یکی را دوست می‌دارد؛ برای وضو سه‌مشت آب کفایت می‌کند، یکی برای صورت و دو مُشت برای دست‌ها؛ و با رطوبت دست راست، جلوی پیشانی و پشت پای راست را مسح می‌کنی و با رطوبت دست چپ، پشت پای چپ را».

زراره در ادامۀ این روایت نورانی می‌گوید: امام باقر علیه‌السلام فرمود:

سَأَلَ رَجُلٌ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع عَنْ وُضُوءِ رَسُولِ اللَّهِ ص فَحَكَى لَهُ مِثْلَ ذَلِكَ؛ مردی از امیرالمؤمنین علیه‌السلام دربارۀ چگونگی وضوی پیامبر صلی‌الله علیه و آله پرسید و علی علیه‌السلام برای او این کارها را انجام داد».

در روایت دیگری که وجود مطهر امام کاظم علیه‌السلام از پدر پزرگوار خویش، امام صادق علیه‌السلام نقل کرده نیز سخن از وضویی است که پیامبر صلی‌الله علیه و آله به‌امیرالمؤمنین علیه‌السلام و حضرت خدیجه سلام‌الله علیها یاد داده بوده است.

«أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ لِعَلِيٍّ وَ خَدِيجَةَ لَمَّا أَسْلَمَا إِنَّ جَبْرَئِيلَ عِنْدِي يَدْعُوكُمَا إِلَى بَيْعَةِ الْإِسْلَامِ وَ يَقُولُ لَكُمَا إِنَّ لِلْإِسْلَامِ شُرُوطاً أَنْ تَقُولَا نَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ إِلَى أَنْ قَالَ وَ إِسْبَاغُ الْوُضُوءِ عَلَى الْمَكَارِهِ – الْوَجْهِ وَ الْيَدَيْنِ وَ الذِّرَاعَيْنِ وَ مَسْحُ الرَّأْسِ وَ مَسْحُ الرِّجْلَيْنِ إِلَى الْكَعْبَيْنِ [۱۸]؛ همانا رسول خدا به‌علی و خدیجه سلام‌الله علیهم در هنگامی‌که اسلام آوردند، فرمود: جبرئیل نزد من است و شما را به‌عهد و پیمان اسلام دعوت می‌کند و به‌شما می‌گوید: به‌یقین برای اسلام شروطی است، اینکه بگویید: «شهادت می‌دهیم خدایی جز خداوند متعال نیست»؛ تا اینکه فرمود: کامل‌کردن وضو با وجود مشقت، [شستن] صورت و دست‌ها و مسح سر و مسح پاها تا برآمدگی روی پاها است …».

وقوع تحریفات فراوان

اگر چه شستن دست‌ها به‌طرف آرنج، شستن پاها، تکرار سه‌بارۀ آن، مسح همۀ سر، مسح گوش‌ها، عمامه و خفّین از رایج‌ترین بدعت‌های وضو به‌حساب می‌آید که پس از رحلت پیامبر أعظم صلی‌الله علیه و آله در این حکم الهی وارد شده و محل بحث از آن در کتب استدلالی و فقهی است، لیکن به‌منظور بیان ‌روشنگری‌ها و هدایت‌های مولای متقیان علیه‌السلام لازم است به‌برخی از این دست‌اندازی‌ها و مباحث مرتبط با آن اشاره شود.

شستن دست‌ها

اهل سنت با اعتقاد به‌اینکه واژۀ «إِلَى» در آیۀ شریفۀ «فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرافِقِ» به‌معنای غایت و نهایت است، در هنگام وضو، دست‌ها را از قسمت انگشتان، به‌سمت آرنج می‌شویند، این در حالی‌است که بر اساس سنت پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سیرۀ اهل بیت عصمت و طهارت علیهم‌السلام که در روایات صحیحه و معتبره وارد شده است، شستن دست‌ها از ناحیۀ آرنج آغاز می‌شود و به‌سمت انگشتان ادامه می‌یابد، زیرا «إِلَى» در آیۀ مبارکه به‌مانند بسیاری دیگر از موارد، معنای «مَعَ» را دارد و در معنای غایت استعمال نشده است؛ چنانکه شیخ طوسی رضوان‌الله علیه در کتاب تهذیب پس از نقل صحیحۀ زراره و بکیربن أعین بر آن تأکید می‌کند[۱۹].

در این روایت صحیح‌السّند، دو شاگرد جلیل‌القدر مکتب اهل بیت علیهم‌السلام از حضرت باقرالعلوم درخواست می‌کنند، چگونگی وضوی پیامبر صلی‌الله علیه و آله را به‌آنان نشان دهد. حضرت نیز با پذیرش خواستۀ آنان به‌انجام وضو مشغول می‌شود و در هنگام شستن دست‌ها این‌طور عمل می‌کند:

«…ثُمَّ غَمَسَ كَفَّهُ الْيُسْرَى فَغَرَفَ بِهَا غُرْفَةً فَأَفْرَغَ عَلَى ذِرَاعِهِ الْيُمْنَى فَغَسَلَ بِهَا ذِرَاعَهُ مِنَ الْمِرْفَقِ إِلَى الْكَفِّ لَا يَرُدُّهَا إِلَى الْمِرْفَقِ ثُمَّ غَمَسَ كَفَّهُ الْيُمْنَى فَأَفْرَغَ بِهَا عَلَى ذِرَاعِهِ الْيُسْرَى مِنَ الْمِرْفَقِ وَ صَنَعَ بِهَا مِثْلَ مَا صَنَعَ بِالْيُمْنَى[۲۰]؛ سپس کف دست چپش را در آب فرو برد و مشتی از آن برداشت و آب را روی آرنج دست راستش ریخت، سپس آن‌را از آرنج تا کف دست و انگشتانش شست، طوری‌که دستش را به‌سمت مرفق برنمی‌گرداند. سپس کف دست راستش را در آب فرو برد و آب را روی آرنج دست چپش ریخت و همان‌طور که دست راستش را شسته بود، دست چپ را شست …».

عمل مشروع و مقبولی که در سطور قبل مشخص شد میدان‌دار تبیین و ترویج آن، امیرالمؤمنین علیه‌السلام بوده است.


مسح پاها

در کتب مختلف اهل سنت، نظیر مسند احمدبن حنبل، کنزالعمال، سنن ابن ماجه، صحیح بخاری، تفسیر طبری، مستدرک حاکم، درالمنثور، الخصائص‌الکبری، أسد‌الغابه، جامع‌البیان فی تفسیر القرآن، از ضرورت مسح سر و پاها در وضو سخن به‌میان آمده است و از اشخاصی چون عثمان، رفاعۀ‌بن رافع، عبدالله‌بن زید المازنی، أبی مطر، ‌تمیم، عبد خیر، ابو مالک ‌اشتری، أوس بن أوس الثقفی، عروۀ‌بن زبیر، ابن عباس، أبا جبیر، أنس، عکرمه، شعبی، قتاده، نزال‌بن سبرۀ و أبی ‌ظبیان نقل شده که رسول خدا صلی‌الله علیه و آله در هنگام وضو، پاهای مبارکش را مسح می‌کرده است[۲۱]؛ لیکن علمای عامه با این‌وجود، به‌‌شستن پاها در وضو حکم کرده‌اند و بر طبق آن عمل می‌کنند.

این در حالی است که در آیۀ شریفۀ «وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ»[۲۲] نیز سخن از مسح پاها است و نه‌شستن آن – چه «لام» در «أَرْجُلَكُمْ» به‌کسره قرائت شود که عطف بر لفظ «بِرُؤُسِكُمْ» باشد و چه به‌فتحه که عطف بر محل «بِرُؤُسِكُمْ» خواهد بود؛ زیرا در هر دو صورت، مفعول «وَ امْسَحُوا» است – حقیقتی که ابن حزم اندلسی در کتاب «المُحلَّی بالآثار» پس از تصریح به‌آن می‌نویسد:

«هَکَذَا جَاءَ عَن ابن عباسٍ: نَزَلَ القُرآنُ بِالمَسحِ یَعنِی فِی ‌الرِّجلَینِ فِی الوُضوءِ و قد قال بِالْمَسْحِ علی الرِّجْلَیْنِ جَمَاعَةٌ من السَّلَفِ منهم عَلِیُّ بن أَبی طَالِبٍ و ابنُ عَبَّاسٍ وَ الْحَسَنُ و َعِکْرِمَةُ و َالشَّعْبِیُّ وَ جَمَاعَةٌ غیرُهم و هُوَ قَوْلُ الطَّبَرِیِّ وَ رُوِیَت فِی ذَلِکَ آثارٌ[۲۳]؛ این‌چنین از ابن عباس رسیده که قرآن به‌مسح نازل شده است؛، یعنی در ناحیۀ پاها در وضو. و به‌درستی جماعتی از پیشینیان، معتقد به‌لزوم مسح پاها در وضو بوده‌اند که از ایشان علی‌بن أبی‌طالب و ابن عباس و حسن بصری و عِکرمه و شعبی و جمعی دیگر است و این سخن طبری می‌باشد؛ و در این‌باره احادیثی نقل شده است».

سپس به‌بیان برخی از سخنان پیامبر أعظم صلی‌الله علیه و آله در این‌زمینه می‌پردازد.

اما از آنجا که در این مختصر، مقصود، آشنایی با روشنگری و روش حضرت علی‌بن ابی‌طالب علیه‌السلام در دفاع از عمل عبادی وضو است، به‌همین مقدار از سخنان عالمان و مؤلفان عامه اکتفا می‌شود و در ادامه به‌دو روایت از مولای متقیان علیه‌السلام که در مجامع حدیثی اهل سنت دربارۀ لزوم مسح بر پاها آمده، اشاره می‌شود.

ابن‌أبی شیبه در کتاب «المصنَّف فی‌الأحادیث و آلاثار» در لزوم مسح پاها از عبد خیر روایت می‌کند که علی علیه‌السلام ‌فرمود:

«لو کان الدِّینُ بِرَأیٍ کان بَاطِنُ الْقَدَمَیْنِ اَحَقَّ بِالْمَسْحِ علی ظَاهِرِهِمَا وَ لَکِنْ رَاَیْتُ رَسُولَ اللهِ صلی‌الله علیه و سلم مَسَحَ ظَاهِرَهُمَا؛[۲۴] اگر دین بر اساس رأی و نظر باشد، مسح کف پاها سزاوارتر از مسح روی آن است، اما رسول خدا صلی‌الله علیه و سلّم را دیدم که بر روی پاها مسح می‌کرد».

ابوداود نیز در مسند خویش از نزّال ‌بن سَبرَه نقل می‌کند:

«صَلَّى عَلِيٌّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ الظُّهْرَ فِي الرَّحَبَةِ ثُمَّ جَلَسَ فِي حَوَائِجِ النَّاسِ حَتَّى حَضَرَتِ الْعَصْرُ ثُمَّ أُتِيَ بِكُوزٍ مِنْ مَاءٍ فَصَبَّ مِنْهُ كَفًّا فَغَسَلَ وَجْهَهُ وَ يَدَيْهِ وَ مَسَحَ عَلَى رَأْسِهِ وَ رِجْلَيْهِ[۲۵]؛ علی علیه‌السلام در میدان کوفه نماز ظهر را خواند، سپس نشست تا به‌مشکلات مردم رسیدگی کند؛ تا اینکه وقت نماز عصر فرا رسید. پس کوزه‌ای از آب را آوردند و از آن کفی برگرفت و صورت و دست‌هایش را شست و سر و پاهایش را مسح کشید …».

بطلان مسح بر کفش‌ها

مسح بر کفش‌ها (خُفَّین) از جمله بدعت‌هایی است که در عصر خلفا ظهور و بروز یافت؛ لکن امیرالمؤمنین علیه‌السلام در خطبه‌ای که دربارۀ انحرافات رواج‌یافته در دین می‌خواند، حکم تکلیفی‌اش را با صراحت متذکر می‌شود.

«حَرَّمْتُ الْمَسْحَ عَلَى الْخُفَّيْن[۲۶]؛ من مسح بر خفّین را حرام کردم».

شیخ حر عاملی رضوان‌الله علیه نیز در کتاب ارزشمند «وسائل‌الشیعه» در این‌باره از «تفسیر عیاشی» نقل می‌کند:

وَ عَنْ زُرَارَةَ وَ أَبِي حَنِيفَةَ جَمِيعاً عَنْ أَبِي بَكْرِ بْنِ حَزْمٍ قَالَ: تَوَضَّأَ رَجُلٌ فَمَسَحَ‏ عَلَى‏ خُفَّيْهِ‏ فَدَخَلَ الْمَسْجِدَ يُصَلِّي‏فَجَاءَ عَلِيٌّ ع فَوَطِئَ عَلَى رَقَبَتِهِ وَ قَالَ وَيْلَكَ تُصَلِّي عَلَى غَيْرِ وُضُوءٍ فَقَالَ أَمَرَنِي بِهِ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ- قَالَ فَأَخَذَ بِهِ‏ فَانْتَهَى بِهِ إِلَيْهِ فَقَالَ انْظُرْ مَا يَرْوِي هَذَا عَلَيْكَ وَ رَفَعَ صَوْتَهُ فَقَالَ نَعَمْ أَنَا أَمَرْتُهُ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص مَسَحَ (عَلَى خُفَّيْهِ) فَقَالَ قَبْلَ الْمَائِدَةِ أَوْ بَعْدَهَا قَالَ لَا أَدْرِي قَالَ فَلِمَ تُفْتِي وَ أَنْتَ لَا تَدْرِي‏ سَبَقَ الْكِتَابُ الْخُفَّيْنِ[۲۷]؛ زراره و ابوحنیفه از ابو‌بکر بن حزم روایت کرده‌اند که مردی وضو گرفت و از روی کفش، مسح پا کشید و وارد مسجد شد و نماز خواند، علی علیه السلام نزد وی آمد و دست بر گردنش زد و فرمود: وای بر تو! بدون وضو نماز می خوانی؟! مرد گفت: عمر مرا این‌گونه امر کرده است. ابوبکر بن حزم می‌گوید: علی علیه‌السلام دستش را گرفت و نزد عمر برد و فرمود: بنگر این مرد از قول تو چه می‌گوید و صدایش را بالا برد. عمر گفت: آری، من دستور دادم، همانا رسول خدا صلی‌الله علیه و آله چنین می‌کرد. علی علیه‌السلام فرمود: پیش از نزول سورۀ مائده یا بعد از آن؟ گفت: نمی‌دانم. حضرت فرمود: اگر نمی‌دانی، پس چرا فتوا می‌دهی؟ قرآن بر پای‌پوش‌ها مقدّم است».

عیّاشی رضوان‌الله علیه روایت دیگری را نیز از امیرالمؤمنین علیه‌السلام در بطلان مسح بر کفش‌ها‌ نقل کرده است:

عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ الْخُرَاسَانِيِّ رَفَعَ الْحَدِيثَ قَالَ: أَتَى أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع رَجُلٌ فَسَأَلَهُ عَنِ الْمَسْحِ عَلَى الْخُفَّيْنِ فَأَطْرَقَ فِي الْأَرْضِ مَلِيّاً ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ فَقَالَ يَا هَذَا إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَمَرَ عِبَادَهُ بِالطَّهَارَةِ وَ قَسَمَهَا عَلَى الْجَوَارِحِ فَجَعَلَ‏ لِلْوَجْهِ‏ مِنْهُ‏ نَصِيباً وَ جَعَلَ لِلْيَدَيْنِ مِنْهُ نَصِيباً وَ جَعَلَ لِلرَّأْسِ مِنْهُ نَصِيباً وَ جَعَلَ لِلرِّجْلَيْنِ مِنْهُ نَصِيباً فَإِنْ كَانَتَا خُفَّاكَ مِنْ هَذِهِ الْأَجْزَاءِ فَامْسَحْ عَلَيْهِمَا[۲۸]؛ محمد‌بن احمد خراسانی در حدیثی مرفوع روایت کرده که مردی نزد امیرالمؤمنین علیه‌السلام آمد و دربارۀ مسح بر کفش‌ها پرسید. امام مقداری به‌زمین خیره شد و سپس سرش را بلند کرده و فرمود: ای مرد! همانا خداوند، بندگانش را به‌پاکیزگی دستور داد و آن را بر اندام‌ها قرار داد؛ پس بهره‌ای از آن را برای صورت و قسمتی را برای دست­ها و نصیبی را برای سر و پاها مشخص کرد. پس اگر کفش‌هایت بخشی از این عضوها هستند، بر آنها مسح بکش».

همچنین عالم اندیشمند، ملا صالح مازندرانی رضوان‌الله علیه در کتاب گرانسنگ «شرح فروع کافی» از آن حضرت نقل می‌کند:

«ما أبالي أ مسحت على‏ الخفّين‏ أو على‏ ظهر عَير بالفلاة[۲۹]؛ تفاوتی نمی‌بینم بین اینکه بر کفش و پای‌پوش‌ها مسح کنم یا بر پشت الاغ وحشی».

وجود دلایل متقن و متعدد سبب شده تا شیخ طوسی أعلی‌الله مقامه الشریف در کتاب «الخلاف» بر اجماعی بودن بطلان مسح بر پای‌پوش‌ تأکید نماید:

«لا یجوز المسح علی الخفین لا فی الحضر و لا فی السفر و خالف جمیع الفقهاء فی ذلک علی اختلاف بینهم فی مقدار المسح فی السفر و الحضر دلیلنا اجماع الفرقه و ایضاً قوله تعالی «وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ» فمن مسح علی خفه لم یوقع الفرض فی الرجل و دلیل الاحتیاط یقتضیه ….[۳۰]؛ مسح بر کفش‌ها جایز نیست چه در حضر باشد و چه در سفر. همۀ علما با وجود اختلافی که در مقدار مسح در سفر و حضر هست، مسح بر کفش‌ها را باطل می‌دانند. دلیل ما بر این حکم، اجماع شیعه و کلام خداوند متعال است که می‌فرماید: «و سر و پاهای‌تان را مسح کنید» و اگر کسی بر کفش مسح کند، مسح بر پا واقع نشده است و حال اینکه احتیاط، اقتضای آن‌را دارد …».

تقیه در وضو

بر اساس آنچه گذشت، وجود آیۀ مبارکۀ قرآن کریم، روایات صحاح و اتفاق شیعه، هر گونه شبهه و سؤالی را دربارۀ چگونگی انجام وضو برطرف می‌سازد و محلی برای تردید و ابهام باقی نمی‌گذارد؛ بدین‌جهت اگر در منابع غنی و پربار شیعه، روایت و یا مطلبی وجود داشته باشد که مضمونش برخلاف ادلۀ قطعیۀ وضو باشد، چنانکه در برخی نقل‌ها از امیرمؤمنان علی علیه‌السلام آمده است[۳۱]، به‌‌دلیل مخالفت با کتاب، سنت قطعیه، اجماع و موافقت با عامه، از آن دست برداشته می‌شود و  بر جعل حدیث توسط حامیان جریان تحریف و یا تقیه و شرایط سخت و دشواری که اهل بیت علیهم‌السلام در آن به‌سر می‌برده‌اند، حمل می‌شود؛ چنانکه در پاسخ امام صادق علیه‌السلام به‌سؤال داود بن زُربیّ دربارۀ لزوم شستن بیش از دوبار اعضا در وضو[۳۲] و نامۀ امام کاظم علیه‌السلام به‌‌جناب علی‌بن یقطین و دستور به‌انجام وضو بر طبق روش عامه[۳۳]مشاهده می‌شود.

تذکر این‌مطلب نیز ضروری است که اگر چه امیرالمؤمنین علیه‌السلام در مسیر احیای فرائض و سنن الهی سعی و تلاش بی‌نظیری داشته است، اما این بدین معنا نیست که این مجاهدت عظیم سبب از بین رفتن همۀ انحرافات و بدعت‌ها در زمان آن‌حضرت و اصلاح احکام شده باشد؛ زیرا جریان منحط سیاسی که پس از رحلت نبی مکرم صلی‌الله علیه و آله بر اریکۀ قدرت قرار گرفته بود با به‌خدمت گرفتن عالمان سوء، تبلیغات گسترده و قتل و شکنجۀ مروجان مکتب اهل بیت علیهم‌السلام امکان آشنایی مردم با معارف ناب را از آنان سلب می‌کرد، به‌گونه‌ای که حتی بسیاری از شیعیان در گذر زمان به‌روش‌های رایج نزد عامه عادت می‌کردند؛ چنانکه روایت ذیل از مرسوم بودن مسح بر کفش‌ها نزد برخی از شیعیان تا زمان امامت حضرت باقر علیه‌السلام حکایت می‌کند.

قیس‌بن ربیع می‌گوید: از ابو اسحاق دربارۀ مسح بر کفش‌ها سؤال کردم. او پاسخ داد:

«أَدْرَكْتُ النَّاسَ يَمْسَحُونَ حَتَّى لَقِيتُ رَجُلًا مِنْ بَنِي هَاشِمٍ لَمْ أَرَ مِثْلَهُ قَطُّ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ فَسَأَلْتُهُ عَنِ الْمَسْحِ فَنَهَانِي عَنْهُ وَ قَالَ لَمْ يَكُنْ عَلِيٌّ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع يَمْسَحُ وَ كَانَ يَقُولُ سَبَقَ الْكِتَابُ الْمَسْحَ عَلَى الْخُفَّيْنِ‏ قَالَ أَبُو إِسْحَاقَ فَمَا مَسَحْتُ مُنْذُ نَهَانِي‏ عَنْهُ قَالَ قَيْسٍ بْنِ الرَّبِيعِ وَ مَا مَسَحْتَ أَنَا مُنْذُ سَمِعْتُ أَبَا إِسْحَاقَ[۳۴]؛ مردم را می‌دیدم که بر کفش‌ها مسح می‌کنند تا اینکه مردی از بنی‌هاشم – محمدبن‌علی‌بن الحسین علیهم‌السلام – را مشاهده کردم که مثلش را تاکنون ندیده‌ام. از امام باقر علیه‌السلام دربارۀ مسح بر کفش‌ها پرسیدم و او مرا از این‌کار نهی کرده و فرمود: امیرالمؤمنین علیه‌السلام بر کفش‌ها مسح نمی‌کرد و در این‌باره می‌فرمود: کتاب بر مسح بر خفّین سبقت گرفته است[۳۵]. ابو اسحاق می‌گوید: از آن‌روز که محمد‌بن علی علیهما‌السلام این مطلب را فرمود، من دیگر بر کفش‌ها مسح نکردم. قیس‌بن ربیع نیز می‌گوید: از زمانی‌که این مطلب را از ابو اسحاق شنیدم دیگر مسح بر کفش‌ها نکرده‌ام».

[۱]. اعلام النساء فی عالمی العرب و الاسلام، موسسه الرساله – بیروت، ج۱، ص۳۵

[۲]. الكافي (ط – الإسلامية)، ج‏۳، ص۶۹

[۳]. محاسن، ج۲، ص۳۱۲

[۴]. امالی (مفید)، ص۶۰

[۵]. الكافي (ط – الإسلامية)، ج‏۶، ص۲۹۰

[۶]. مجموعه ورام، ج۱، ص۱۲۳

[۷]. دعائم الاسلام، ج۱، ص۱۰۰

[۸]. الكافي (ط – الإسلامية)، ج‏۳، ص۲۲

[۹]. الكافي (ط – الإسلامية)، ج‏۸، ص۵۹

[۱۰]. مائده، ۶

[۱۱]. وسائل الشيعة، ج‏۱، ص۳۹۹

[۱۲]. الخرائج و الجرائح، ج‏۲، ص۵۴۱

[۱۳]. وسائل الشيعة، ج‏۱، ص۳۹۷

[۱۴]. تشت.

[۱۵]. وقعة صفین (المنقری)، ص۱۴۶

[۱۶]. مسند احمدبن حنبل، مؤسسۀ‌الرساله، ج۲، ص۴۵۸

[۱۷]. الكافي (ط – الإسلامية)، ج‏۳، ص۲۵

[۱۸]. وسائل الشيعة، ج‏۱، ص۴۰۰

[۱۹]. تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان)، ج‏۱، ص۵۶

[۲۰]. الكافي (ط – الإسلامية)، ج‏۳، ص۲۶٫ شیخ طوسی این روایت را با مقداری تفاوت در کتاب تهذیب آورده است؛ تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان)، ج‏۱، ص۵۶٫٫

[۲۱]. الوضوء علی ضوء ‌الکتاب و السنه، جعفر السبحانی، ص ۷۵-۸۵

[۲۲]. مائده، ۶

[۲۳]. المحلی بالآثار، ابن حزم، دارالفکر – بیروت، ج۱، ص۳۰۱

[۲۴]. مصنف ابن أبی‌شیبه، مكتبة الرشد، ج۱، ص۲۵

[۲۵]. مسند ابی‌داود، دار هجر – مصر، ج۱، ص۱۲۵

[۲۶]. الكافي (ط – الإسلامية)، ج‏۸، ص۶۱

[۲۷]. وسائل الشيعة، ج‏۲۷، ص۶۰

[۲۸]. تفسير العياشي، ج‏۱، ص۲۹۷

[۲۹]. شرح فروع الكافي (لمولى محمد هادي بن محمد صالح المازندراني)، ج‏۱، ص۳۱۳

[۳۰]. الخلاف، دارالکتب العملیه، ج۱، ص۱۶

[۳۱]. تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان)، ج‏۱، ص۹۳

[۳۲]. بحار الأنوار (ط – بيروت)، ج‏۷۷، ص۲۸۶

[۳۳]. الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، ج‏۲، ص۲۲۷

[۳۴]. كشف الغمة في معرفة الأئمة (ط – القديمة)، ج‏۲، ص۱۲۵

[۳۵]. به‌معنای اینکه پس از نزول سورۀ مائده، حکم مسح بر کفش‌ها نسخ شده یا اینکه دستور قرآن به‌مسح بر پاها مقدم بر عمل رایج بین مردم است.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

Want to join the discussion?
Feel free to contribute!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.