۴-امیر غدیر/ مختصات امامت(بخش چهارم)

هم‌چنین خانواده‌ی رسالت علیهم‌السلام نسبت به عمومات و مخصصات و نیز مطلقات و مقیدات آن آگاهند، چرا که این کتاب آسمانی خطاب به ایشان نازل شده و…

********************************************************************

پدیدآورنده: سید علی شاهچراغی

دسته‌بندی: خطبه

امیر غدیر/ مختصات امامت(بخش چهارم)

منبع علم امام

جایگاه رفیع و بلند‌مرتبه‌ علم معصومین علیهم‌السلام و چگونگی دستیابی به آن، همواره از موضوعات جذابی بوده که اهل تحقیق را به کنکاش پیرامون آن ‌وا می‌داشته است. همین نیز سبب شده تا پس از طرح موضوع «علم امام» در گفتار سابق، به منبع بی‌پایان دانش امامان معصوم علیهم‌السلام در این بخش اشاره شود، مبحثی که والایی معارف حضرات معصومین علیهم‌السلام را ثابت کرده و بر این امر تأکید می‌نماید که علم و معرفت از برترین  خصایل نیکوی ایشان می‌باشد؛ چنان‌که در روایت ارزشمند امام رضا علیه‌السلام وارد شده است:

«إِنَّ الْإِمَامَ … دَلَالَتُهُ فِي خَصْلَتَيْنِ فِي الْعِلْمِ‏ وَ اسْتِجَابَةِ الدَّعْوَةِ …»‏[۱]

«به‌درستی نشانه‌‌ی امام، دو ویژگی است، علم و استجابت دعا.»

کسب علم از درگاه ربوبی

خیر و نیکی از خداوند یگانه است و کسی را حظ و بهره‌ای از آن نیست مگر آن‌که باری‌تعالی پرتوی از آن را به فردی عطا کرده باشد؛ بنابر این هیچ کس بهره‌مند از آگاهی و معرفت نمی‌شود مگر آن‌که فیض ربوبی به او رسیده باشد.

اهل بیت علیهم‌السلام که مظهر فعل خداوند رحمان هستند و به مقام مخلَصین بار یافته‌اند، علم را از منبع لایزال الهی دریافت کرده و جان خویش را بدان روشن ساخته‌اند تا عالم هستی را نور بخشند. امام صادق علیه‌السلام درباره این ویژگی بی‌نظیر می‌فرمایند:

«إِذَا أَرَادَ الْإِمَامُ أَنْ يَعْلَمَ شَيْئاً، أَعْلَمَهُ اللَّهُ‏ ذلِكَ»[۲]

«هرگاه امام اراده کند که چیزی را بداند، خداوند متعال او را از آن آگاه سازد.»

آن‌حضرت در روایتی دیگر آن‌را این‌گونه بیان نموده‌اند:

«إِنَّ الْإِمَامَ‏ إِذَا شَاءَ أَنْ يَعْلَمَ عُلِّمَ‏»[۳]

«به‌درستی هرگاه امام اراده کند که بداند، آگاه می‌شود.»

علم و آگاهی از جانب خداوند متعال، گاه بدون واسطه به روح و جان اهل بیت علیهم‌السلام افاضه می‌شود، چنان‌که ظاهر کلام امام صادق علیه‌السلام است و گاه از منبع و مجرای پاکیزه دیگری دریافت می‌‌شود که اهم آن در ادامه می‌آید.

پیامبر اعظم (ص)

از مهم‌ترین منابع دانش امامان علیهم‌السلام که در متون دینی مورد تصریح قرار گرفته، دسترسی به علم پیامبر صلوا‌ت‌الله علیه و آله است. معارف الهی به‌مانند چشمه‌‌ای زلال و جوشان از دامنه‌ی وجودی برترین خلایق جاری گشته تا به قلب مطهر امیرالمؤمین علیه‌السلام و از طریق ایشان به فرزندان معصوم‌شان رسیده است. ودیعه‌ی گران‌بهایی که پیامبر صلوا‌ت‌الله علیه و آله در بیانات متعدد خویش از جمله حدیث ذیل بدان رهنمون شده‌اند.

ام‌سلمه پیرامون ساعات پایانی عمر مبارک رسول خدا صلوات‌الله علیه و آله نقل کرده که حضرت فرمودند:

«ادْعُوا لِي خَلِيلِي فَأَرْسَلَتْ عَائِشَةُ إِلَى أَبِيهَا فَلَمَّا جَاءَ غَطَّى رَسُولُ اللَّهِ ص وَجْهَهُ وَ قَالَ ادْعُوا لِي خَلِيلِي فَرَجَعَ أَبُو بَكْرٍ وَ بَعَثَتْ حَفْصَةُ إِلَى أَبِيهَا فَلَمَّا جَاءَ غَطَّى رَسُولُ اللَّهِ ص وَجْهَهُ وَ قَالَ ادْعُوا لِي خَلِيلِي فَرَجَعَ عُمَرُ وَ أَرْسَلَتْ فَاطِمَةُ ع إِلَى عَلِيٍّ فَلَمَّا جَاءَ قَامَ رَسُولُ اللَّهِ فَدَخَلَ ثُمَّ جَلَّلَ عَلِيّاً ع بِثَوْبِهِ قَالَ عَلِيٌّ ع فَحَدَّثَنِي بِأَلْفِ حَدِيثٍ يَفْتَحُ كُلُّ حَدِيثٍ أَلْفَ حَدِيثٍ حَتَّى عَرِقْتُ وَ عَرِقَ رَسُولُ اللَّهِ ص فَسَالَ عَلَيَّ عَرَقُهُ وَ سَالَ عَلَيْهِ عَرَقِي»[۴]

«دوستم را نزد من بخوانيد. عايشه نزد پدرش فرستاد و او را خواست، چون وی نزد پيغمبر صلّى‌الله عليه و آله آمد، حضرت روى مبارك خود را پوشيده و فرمودند: دوستم را برایم بخوانيد و ابوبكر برگشت. حفصه نزد پدر خود فرستاد و چون پدرش آمد، پيغمبر صلّى‌الله عليه و آله روى خود را پوشيده و فرمود: دوستم را برايم بخوانيد. عمر برگشت؛ و اين بار حضرت فاطمه عليهاالسّلام فرستاده و على عليه‌السّلام را خواست. چون على آمد، رسول خدا برخاست و على را داخل جامه‌ی خویش ساخت. على علیه‌السلام (در‌این‌باره) فرمودند: پیامبر صلوات‌الله علیه و آله در آن ‌لحظات، هزار حديث به من آموخت كه از هر حديثى هزار حديث دريافت مى‌شود تا این‌که من و رسول خدا هر دو عرق كرديم، عرق ایشان بر من جاری شد و عرق من بر وی.»

امام باقر علیه‌السلام نیز درباره برخورداری اهل بیت‌علیهم‌السلام از علم نبی مکرم صلوات‌الله علیه و آله می‌فرمایند:

«سِرُّ اللَّهِ‏ أَسَرَّهُ إِلَى جَبْرَئِيلَ وَ أَسَرَّهُ جَبْرَئِيلُ إِلَى مُحَمَّدٍ ص وَ أَسَرَّهُ مُحَمَّدٌ إِلَى عَلِيٍّ ع وَ أَسَرَّهُ عَلِيٌّ ع إِلَى مَنْ‏ شَاءَ اللَّهُ‏ وَاحِداً بَعْدَ وَاحِد»[۵]

«پروردگار عز و جل راز خود را به جبرئيل گويد و او به محمد صلّى‌الله عليه و آله و ایشان با علی در میان نهد و علی علیه‌السلام نیز با هر که خدا خواهد، یکی پس از دیگری.»

چنان‌که امام رضا علیه‌السلام در نامه‌ای به عبدالله بن جندب از به‌ ارث رسیدن این علم خبر می‌دهند:

«أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ مُحَمَّداً ص كَانَ أَمِينَ اللَّهِ فِي خَلْقِهِ فَلَمَّا قُبِضَ ص كُنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ وَرَثَتَهُ فَنَحْنُ أُمَنَاءُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ‏ عِنْدَنَا عِلْمُ الْبَلَايَا وَ الْمَنَايَا وَ أَنْسَابُ الْعَرَبِ‏ وَ مَوْلِدُ الْإِسْلَامِ وَ إِنَّا لَنَعْرِفُ الرَّجُلَ إِذَا رَأَيْنَاهُ بِحَقِيقَةِ الْإِيمَانِ وَ حَقِيقَةِ النِّفَاقِ وَ إِنَّ شِيعَتَنَا لَمَكْتُوبُونَ بِأَسْمَائِهِمْ وَ أَسْمَاءِ آبَائِهِمْ …»[۶]

«اما بعد، همانا محمد صلوات‌الله علیه و آله امین خدا در بین مخلوقاتش بود و هنگامی‌که ایشان از دنیا رفت، ما اهل بیت وارثانش بودیم؛ پس هم‌اکنون ما امين خدا در زمين هستیم و علم بلاها و مردن‌ها و نژاد عرب و تولد اسلام نزد ماست و چون هر مردی را ببينيم، می‌شناسيم که مؤمن است يا منافق؛ و اسم شيعيان‌مان و نام پدران‌شان، نزد ما ثبت است.»

قرآن کریم

قرآن کریم دربردارنده تمام معارف و علوم مورد نیاز بشر است[۷] و خداوند متعال اراده کرده تا امامان معصوم علیهم‌السلام بدان آگاه باشند. هیچ ناسخ و منسوخ و یا محکم و متشابهی در کتاب آسمانی وجود ندارد که اهل بیت عصمت و طهارت از آن با خبر نباشند؛ هم‌چنین خانواده‌ی رسالت علیهم‌السلام نسبت به عمومات و مخصصات و نیز مطلقات و مقیدات آن آگاهند، چرا که این کتاب آسمانی خطاب به ایشان نازل شده و همتایی اهل بیت علیهم‌السلام و قرآن که در حدیث ثقلین بر آن تأکید شده، بدون آن معنا و مفهوم نخواهد داشت.

روایت ذیل که در کتاب شریف کافی از بزرگان شیعه نقل شده به‌روشنی بیان‌گر این حقیقت جاودانه است:

«عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ يُونُسَ بْنِ يَعْقُوبَ عَنِ الْحَارِثِ بْنِ الْمُغِيرَةِ وَ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا مِنْهُمْ عَبْدُ الْأَعْلَى وَ أَبُو عُبَيْدَةَ وَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ بِشْرٍ الْخَثْعَمِيُ‏ سَمِعُوا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ‏ إِنِّي لَأَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي‏ الْأَرْضِ‏ وَ أَعْلَمُ مَا فِي الْجَنَّةِ وَ أَعْلَمُ مَا فِي النَّارِ وَ أَعْلَمُ مَا كَانَ وَ مَا يَكُونُ قَالَ ثُمَّ مَكَثَ هُنَيْئَةً فَرَأَى أَنَّ ذَلِكَ كَبُرَ عَلَى مَنْ سَمِعَهُ مِنْهُ فَقَالَ عَلِمْتُ ذَلِكَ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ فِيهِ تِبْيَانُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ[۸]

«عده‏اى از اصحاب ما از احمد بن محمد بن سنان از يونس بن يعقوب از حارث بن مغيره و از عده‏اى از اصحاب شيعه از آن جمله عبد الأعلى و ابو عبيده و عبد اللَّه بن بشير خثعمى روايت كرده‌اند كه همگى گفتند: از امام صادق علیه‌السلام شنيديم كه فرمودند: من هر آينه مى‏دانم، آن‌چه كه در آسمان‌ها و آنچه در زمين است و مى‏دانم آن‌چه كه در بهشت است و مى‏دانم آن‌چه را كه در آتش است، و مى‏دانم آن‌چه تا كنون بوده و آن‌چه كه تا قيامت خواهد بود، آن‌گاه لحظه‏اى سكوت كرده، سپس احساس کردند كه این سخن برای شنوندگان سنگین و گران آمده، بدین‌خاطر فرمودند: همه اين‌ها را از كتاب خداى عز و جل مى‏دانم، زيرا خداى تعالى در قرآن مى‏فرمايد: در او بیان‌کننده هر چیزی است.»

در این زمینه مُرازم و موسی‌بن بکیر نیز از امام صادق علیه‌السلام روایت کرده‌اند که ایشان فرمودند:

«إِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ لَمْ يَزَلِ اللَّهُ يَبْعَثُ‏ فِينَا مَنْ‏ يَعْلَمُ‏ كِتَابَهُ مِنْ أَوَّلِهِ إِلَى آخِرِهِ»[۹]

«همانا ما خانواده‌ای هستیم که خداوند پیوسته بر می‌انگیزد در بین ما کسی که کتابش را از اول تا آخر می‌داند.»

حق تفسیر کتاب الهی تنها و تنها برای کسانی ثابت است که به بطون آن آگاه و آشنا هستند؛ بدین‌خاطر اگر شخصی مطلب و یا نکته‌ای را از قرآن استفاده نماید باید منطبق بر تفسیر و بیان اهل بیت علیهم‌السلام باشد؛ چنان‌که امام باقر علیه‌السلام، به قَتاده که در بصره به این عمل مبادرت نموده بود، فرمودند:

«وَيْحَكَ يَا قَتَادَةُ- إِنْ كُنْتَ إِنَّمَا فَسَّرْتَ الْقُرْآنَ مِنْ تِلْقَاءِ نَفْسِكَ فَقَدْ هَلَكْتَ وَ أَهْلَكْتَ وَ إِنْ كُنْتَ قَدْ فَسَّرْتَهُ مِنَ الرِّجَالِ فَقَدْ هَلَكْتَ وَ أَهْلَكْتَ وَيْحَكَ يَا قَتَادَةُ إِنَّمَا يَعْرِفُ الْقُرْآنَ مَنْ‏ خُوطِبَ‏ بِهِ‏»[۱۰]

«وای بر تو ای قَتاده، اگر قرآن را از پیش خودت تفسیر کرده باشی، پس هلاک شده‌ای و دیگران را به هلاکت کشیده‌ای و اگر از دیگران گرفته باشی نیز خودت و دیگران را به هلاکت کشانیده‌ای. ای قتاده! همانا قرآن را کسی می‌داند که به او خطاب شده باشد.»

کتب آسمانی

در اختیار داشتن کتب نفیس و پر باری که علوم اولین و آخرین را در خود دارند، منبع ارزشمند دیگر دانش ائمه علیهم‌السلام است که دیگران را از آن سهمی نبوده و نیست، کتبی هم‌چون جامعه، مصحف فاطمه سلام‌الله علیها، جفر ابیض و احمر و نیز صحف پیامبران خدا علیهم‌السلام که از ملکوت عالم بر ایشان نازل شده است. در این زمینه نیز دلایل نقلی متعدد‌ی وجود دارد که مناسب است برخی از آن‌ها مورد اشاره قرار گیرد. ابوعبیده می‌گوید:

«سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع بَعْضُ أَصْحَابِنَا عَنِ الْجَفْرِ فَقَالَ هُوَ جِلْدُ ثَوْرٍ مَمْلُوءٌ عِلْماً قَالَ لَهُ فَالْجَامِعَةُ قَالَ تِلْكَ صَحِيفَةٌ طُولُهَا سَبْعُونَ ذِرَاعاً فِي عَرْضِ الْأَدِيمِ مِثْلُ فَخِذِ الْفَالِجِ فِيهَا كُلُّ مَا يَحْتَاجُ النَّاسُ إِلَيْهِ وَ لَيْسَ مِنْ قَضِيَّةٍ إِلَّا وَ هِيَ فِيهَا حَتَّى أَرْشُ الْخَدْشِ قَالَ فَمُصْحَفُ فَاطِمَةَ ع قَالَ فَسَكَتَ طَوِيلًا ثُمَّ قَالَ إِنَّكُمْ لَتَبْحَثُونَ عَمَّا تُرِيدُونَ وَ عَمَّا لَا تُرِيدُونَ إِنَّ فَاطِمَةَ مَكَثَتْ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ ص خَمْسَةً وَ سَبْعِينَ يَوْماً وَ كَانَ دَخَلَهَا حُزْنٌ شَدِيدٌ عَلَى أَبِيهَا وَ كَانَ جَبْرَئِيلُ ع يَأْتِيهَا فَيُحْسِنُ عَزَاءَهَا عَلَى أَبِيهَا وَ يُطَيِّبُ نَفْسَهَا وَ يُخْبِرُهَا عَنْ أَبِيهَا وَ مَكَانِهِ وَ يُخْبِرُهَا بِمَا يَكُونُ بَعْدَهَا فِي ذُرِّيَّتِهَا وَ كَانَ عَلِيٌّ ع يَكْتُبُ ذَلِكَ فَهَذَا مُصْحَفُ فَاطِمَةَ ع»[۱۱]

«فردی از شیعیان از حضرت صادق علیه‌السلام درباره «جَفْر» پرسید. امام علیه السلام فرمود: جفر، پوست گاوی است پر از علم. عرضه داشت: «جامعه» چیست؟ فرمود: طوماری است به درازای هفتاد ذراع و عرض یک پوست؛ مانند ران شتر فربه که تمام نیازمندی‌های مردم در آن است. همه قضایا حتی جریمه خراش در آن هست. گفت: «مصحف فاطمه» چیست؟ امام علیه‌السلام مدتی سکوت کرده، آن‌گاه فرمودند: شما از آن‌چه می‌خواهید و آن‌چه نمی‌خواهید، جستجو می‌کنید. فاطمه علیها‌السلام پس از پیامبر صلی‌الله علیه و آله هفتاد و پنج روز در دنیا بود و در فراق پدر اندوه بسیار داشت. جبرئیل می‌آمد و او را در فراق ایشان تسلّی می‌داد و او را خوشدل می‌ساخت. از احوال پدر و جایگاهش سخن می‌گفت و سرگذشت فرزندانش را پس از وی گزارش می‌کرد و علی علیه‌السلام آن‌ها را می‌نوشت، آن نوشته‌ها مصحف فاطمه سلام‌الله علیها است.»

همان‌گونه که اشاره شد، کتب غیر محرّف رسولان الهی نیز در اختیار امامان معصوم علیهم‌السلام است؛ زیرا حسین‌بن أبی‌ألعلاء می‌گوید: از امام صادق علیه‌السلام شنیدم:

«إِنَّ عِنْدِي الْجَفْرَ الْأَبْيَضَ قَالَ قُلْتُ فَأَيُّ شَيْ‏ءٍ فِيهِ قَالَ زَبُورُ دَاوُدَ وَ تَوْرَاةُ مُوسَى وَ إِنْجِيلُ عِيسَى وَ صُحُفُ إِبْرَاهِيمَ ع وَ الْحَلَالُ وَ الْحَرَامُ وَ مُصْحَفُ فَاطِمَةَ مَا أَزْعُمُ أَنَّ فِيهِ قُرْآناً وَ فِيهِ مَا يَحْتَاجُ النَّاسُ إِلَيْنَا وَ لَا نَحْتَاجُ إِلَى أَحَدٍ حَتَّى فِيهِ الْجَلْدَةُ وَ نِصْفُ الْجَلْدَةِ وَ رُبُعُ الْجَلْدَةِ وَ أَرْشُ الْخَدْش‏»[۱۲]

«همانا «جفر سفید» نزد من است، عرض کردم: در آن چیست؟ فرمود: زبور داود و تورات موسی و انجیل عیسی و صحف ابراهیم و حلال و حرام و مصحف فاطمه؛ فکر نمی‌کنم، در مصحف چیزی از قرآن باشد. هر چه مردم به ما احتیاج دارند در آن قرار دارد و ما به کسی احتیاج نداریم، حتی مجازات یک تازیانه و نصف و ربع آن و جریمه خراش در آن هست.»

جالب این‌جاست، وقتی به امام صادق علیه‌السلام خبر دادند که ابوحنیفه می‌گوید: من علم و دانش را از رجال علمی گرفته‌ام اما جعفر بن محمد الصادق از کتب می‌گیرد تا برتری خودش را به اثبات رساند، حضرت خنده‌ای کرده و فرمودند:

«أَمَّا فِي قَوْلِهِ إِنِّي رَجُلٌ صُحُفِيٌّ فَقَدْ صَدَقَ قَرَأْتُ صُحُفَ آبَائِي إِبْرَاهِيمَ وَ مُوسَى فَقُلْتُ وَ مَنْ لَهُ بِمِثْلِ تِلْكَ الصُّحُفِ»[۱۳]

«اما درباره سخن ابو حنیفه که گفته من با رجوع به کتب، عالم هستم؛ آری او درست گفته، من کتب پدرانم ابراهیم و موسی را خوانده‌ام؛ لکن من می‌گویم: برای چه‌کسی است همانند آن کتب.»

ابوحنیفه در همین لحظات به درب خانه امام آمده و امام علیهم‌السلام پس از این‌که ابتدا به او بی‌اعتنایی می‌کنند، سؤالات متعددی از وی می‌پرسند که ابوحنیفه از پاسخ به آن‌ها درمانده و عاجز می‌شود.

فرشتگان الهی

فرشتگان الهی مأمور و واسطه رساندن معارف به پیامبران و اولیاء خدا هستند و این ارتباط پیوسته بر قرار و پا بر جا بوده است؛ به‌گونه‌ای که می‌توان خانه‌ی اهل بیت علیهم‌السلام را محل نزول و عروج فرشتگان الهی در دنیا دانست. در این زمینه امام صادق علیه‌السلام از پدر گرامی‌شان امام باقر علیه‌السلام و ایشان از امیرالمؤمنین علیه‌السلام نقل می‌کنند:

«إِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ شَجَرَةُ النُّبُوَّةِ وَ مَوْضِعُ الرِّسَالَةِ وَ مُخْتَلَفُ الْمَلَائِكَةِ وَ بَيْتُ الرَّحْمَةِ وَ مَعْدِنُ الْعِلْمِ»[۱۴]

«همانا ما اهل بیت درخت نبوت و قرارگاه رسالت و محل آمد و شد ملائکه و خانه‌ی رحمت و معدن علم هستیم.»

از امام کاظم علیه‌السلام نیز در همین زمینه روایت شده است:

«مَا مِنْ مَلَكٍ يُهْبِطُهُ اللَّهُ فِي أَمْرٍ مِمَّا يَهْبِطُ لَهُ‏ إِلَّا بَدَأَ بِالْإِمَامِ فَعَرَضَ ذَلِكَ عَلَيْهِ وَ إِنَّ مُخْتَلَفَ الْمَلَائِكَةِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى إِلَى صَاحِبِ هَذَا الْأَمْر»[۱۵]

«فرشته‌ای نیست که خداوند او را به زمین بفرستد در کاری که به او سپرده شده، مگر آن‌که از امام آغاز نماید و آن‌را به امام برساند؛ همانا رفت‌و آمد ملائکه از جانب خداوند تبارک و تعالی به صاحب این امر است.»

این ارتباط مداوم سبب شده تا امام صادق علیه‌السلام خطاب به حسین‌بن ابی‌العلاء بفرمایند:

«يَا حُسَيْنُ بُيُوتُنَا مَهْبِطُ الْمَلَائِكَةِ وَ مَنْزِلُ الْوَحْيِ وَ ضَرَبَ‏ بِيَدِهِ‏ إِلَى‏ مَسَاوِرَ فِي الْبَيْتِ فَقَالَ يَا حُسَيْنُ مَسَاوِرُ وَ اللَّهِ طَالَ مَا اتَّكَأَتْ عَلَيْهَا الْمَلَائِكَةُ وَ رُبَّمَا الْتَقَطْنَا مِنْ زَغَبِهَا»[۱۶]

«ای حسین! خانه‌های ما محل فرود فرشتگان و محل نزول وحی  است. (سپس حضرت) به پشتی‌های داخل اتاق زده و فرمودند: ای حسین! قسم به خدا فرشتگان الهی چه طولانی به این پشتی‌ها تکیه زدند و ما پرهای ریز فرشتگان را برداشتیم.»

[۱]. عيون أخبار الرضا(ع)، ج‏۱، ص۲۱۴ – ۲۱۵

[۲]. کافی (دار الحدیث)، ج۱، ص۶۴۱

[۳]. الكافي (ط – الإسلامية)، ج‏۱، ص۲۵۸

[۴]. خصال، ج۲، ص۶۴۲

[۵]. الإختصاص، النص، ص۲۵۴

[۶]. الكافي (ط – الإسلامية)، ج‏۱، ص۲۲۳

[۷]. نحل/ ۸۹

[۸]. کافی(ط – الإسلامية)، ج‏۱، ص۱۶۱

[۹]. بحار الأنوار(ط – بيروت)، ج‏۸۹، ص۷۸

[۱۰]. وسائل الشيعة، ج‏۲۷، ص۱۸۵

[۱۱]. الكافي (ط – الإسلامية)، ج‏۱، ص۲۴۱

[۱۲]. کافی (دار الحدیث)، ج۱، ص۵۹۷

[۱۳]. علل الشرائع، ج‏۱، ص۸۹ – ۹۱

[۱۴]. الكافي(ط – الإسلامية)، ج‏۱، ص۲۲۱

[۱۵]. بحار الأنوار (ط – بيروت)، ج‏۲۶، ص۳۵۷

[۱۶]. بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، ج‏۱، ص۹۰

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

Want to join the discussion?
Feel free to contribute!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.