جنگ اثر شهید شاهچراغی

جنگ

مسأله را مسأله‌ی جنگ کنیم و هدف را در این نقطه، تنها پیروزی در جنگ؛ فقط جنگ و فقط جنگ…

*******************************************************************************

حوادث مهم سال ۱۳۵۹ه.ش، اختلاف‌افکنی‌ها و اتهام‌های ناشایست بنی‌صدر به چهره‌های برجسته‌‌‌ی نظام اسلامی هم‌چون شهیدان بهشتی و رجایی رضوان‌الله علیهما و مظلوم‌نمایی این عنصر فاسد و خائن، هر روزه بر مشکلات کشور که درگیر جنگ سخت تحمیلی بود، می‌افزود و تقابل طرفدران تفکر لیبرال با معتقدان به انقلاب مکتبی و خط امام را آشکار می‌ساخت.

در این شرایط بسیار حساس و ملتهب، روحانی اندیشمند، شهید سید حسن شاهچراغی – نماینده مردم دامغان در مجلس شورای اسلامی و سرپرست مؤسسه کیهان – با شناخت ماهیت روشنفکران وابسته به‌غرب، به‌نوشتن مقالات روشنگرانه در فروردین سال۱۳۶۰ ه.ش، همت می‌گمارد و ضمن تبیین اهداف خطرناک جریان لیبرالیسم در کشور، وابستگان به غرب را به‌تبعیت از ولایت فقیه، توجه به‌مسأله‌ی جنگ و ‌دشمنی صدام، سفارش می‌نماید و به‌همگان هشدار می‌دهد، مراقب باشند، صلحی خسارت‌بار به کشور تحمیل نشود.

…………………………………………………………………………

پدیدآورنده: سید حسن شاهچراغی
دسته‌بندی: مقاله

بسم الله الرحمن الرحیم

«جنگ»

در طوفان متلاطم نگرانی‌ و یأس و اختلاف، پیام امام[۱] و تأکیدهای بعدی، یک‌‌بار دیگر آرامش را به‌جامعه‌ی مضطرب بازگرداند، مسؤولان متعهد را از غفلت نجات داد و بی‌تعهدان را بر جای نشاند. شاید دیگر شبهه‌ای برای کوردلان منکر عظمت و شکوه ولایت فقیه و مرتدان به امامت امت، در این تجلی رهبری معنوی، باقی نمانده باشد. چگونه می‌توان از این همه نفوذ کلام و صلابت پیام، نادیده و ناشنیده گذشت و هم‌چنان در دریای تردید و شک مغروق بود؟!

دشمن از اول به‌خوبی می‌دانست که تنها، ایجاد اضطراب و حیرت در جامعه‌ی انقلابی، می‌تواند، روند تکاملی و پیش‌رو انقلابِ امت را مانع باشد؛ و در جهت ایجاد آن، از هیچ کوششی دریغ نکرد. به‌خصوص پس از چند ماه جنگ و مقاومت و شکست‌ناپذیری، چاره‌ای جز دامن‌زدن به شبهات باقی نمانده بود؛ چه‌بهتر از این‌‌که وحدت یکپارچه و مصمّم ملت را در برابر چند ماه حمله‌ی توپ و تانک و هواپیما و بمباران، با اختلاف داخلی در هم ریخت؟ و چه بهتر از این‌که ملت، در مقاومت خویش و جنگ، پیوسته ناامید و مضطرب باقی بماند و از درون و پشت جبهه مطمئن نباشد؟

مهم این‌است که مسؤولان، بی‌اعتماد به یکدیگر باشند و برای بقای حاکمیت سیاسی خویش، درگیر نزاع و صراع و مرتباً در حالت انفعال و عکس‌العمل! در چنین حالتی چگونه می‌توان برنامه‌ریزی کرد، آینده را دید و جنگ را پیش برد؟!

در حالت تشنج و گسترش آن، چگونه دادستان کل کشور بتواند به مسؤولیت خویش بپردازد و چگونه رئیس دیوان‌ عالی کشور که خود درگیر نزاع است، حاکم قضا در عالی‌ترین دادگاه بررسی تخلفات بماند و کِی شایستگی‌‌های مجلس برای تقنین و قوه‌ی قضائیه برای ایجاد امنیت قضایی و مجریه برای نجات جامعه از فقر و فلاکت در آینده، باقی خواهد ماند؟ کافی است که مردم، احساس عدم اعتماد و امنیت نمایند.

کمی دقت، کافی است که ببینیم در طول یک‌سال گذشته، به رغم پیام‌ها و سخنان حیات‌بخش امام و وظیفه‌ی اسلامی و انقلابی جامعه، دقیقاً آنان در اضطراب و تشنج جامعه کوشیده‌اند که خود را شکست‌خورده‌ی سیاسی دیده‌اند و یا نگرانِ از دست‌دادنِ موقعیت اجتماعی خویش بوده‌اند و محتاج به‌تفکر نیست که بیشترین بهره را آن‌هایی برده‌اند که کمر همت خویش را برای براندازی نظام جمهوری اسلامی بسته‌اند.

نیروهای خط امام با توجه به اصلی بودن مسأله‌ی جنگ و نیاز مبرم جامعه به اتحاد در این راه و ضعف‌های دولت صدام و لشکریان او و علاقه‌ی فوق‌العاده‌ی دنیا و امپریالیست‌ها به پایان دادن جنگ، باید بدانند که تنها راه ترقی و پیشرفت انقلاب و تثبیت نظام جمهوری اسلامی و پاسخ به همه‌ی یاوه‌گویان و منافقان و کافران، حفظ آرامش و امنیت در داخل است. پیروزی در جنگ، تنها راه ماست و شکست دشمن و تثبیت اسلام به‌دست نیروهای انقلابی مسلمان عراق، تنها آرزو و هدف ما.

از رفت‌وآمدهای سران و ملاقات‌های خصوصی و عمومی آنان و تغییر و تحول در روحیه‌ی بعضی مسؤولان، به‌خوبی پی می‌بریم که آنان نمی‌توانند پیروزی ما و به‌خصوص پیروزی نظامی را تحمل نمایند. امپریالیست‌ها فکر می‌کنند پیروزی ما که شواهد حاکی از آن است، مرگ حکومت‌هایی چون اردن و سایر مناطق را به‌همراه دارد و طبیعی است که تن بدین سرنوشت نخواهند داد. چاره‌ای جز این ندارند که قدرت اندیشه و تصمیم را از ما بگیرند و این، تنها در ایجاد جوّ ناآرام و بحرانی محقّق می‌شود.

چه به‌جاست که بعد از تعیین نماینده‌ی امام در هیئت سه‌نفری و نماینده‌ی مسؤولان سه قوه، آقای رئیس‌جمهور هم نماینده‌ی خویش را معین فرمایند و قاطعانه، هیئت، کار خویش را آغاز نماید.

در جوّ آرام، دادستان می‌تواند چماق‌داری[۲] را ریشه‌یابی نماید و ضارب و مضروب را به‌ملت معرفی نماید. در فضای غیر مسموم، دادگاه می‌تواند وظیفه‌ی قانونی خویش را عمل نماید و در این فضاست که محرّکین و متخلّفین شناخته می‌شوند و ملت به‌خوبی می‌تواند عناصر مخرّب و توطئه‌گر را شناسایی نماید و در این فضاست که ارتش غیور و سربازان، می‌توانند موفقیت‌های جدیدی را کسب نمایند.

شما! آن‌هایی که فکر می‌کنید، بیان مسائل در شکل اختلاف‌افکنانه و یا لااقل در مخالفت با فرمان امام ضرورت دارد – چه باید در هر حال واقعیات را گفت – باید بدانید که اگر قرار باشد واقعیات هم بازگو شود، جوّ آماده‌ی استماعِ واقعیات لازم است و در جوّ مسموم و متشتّت و نامطمئن، واقعیت ملوّث می‌شود و نتیجه‌ی اصلی خویش را نمی‌دهد.

بنابراین چه به‌جاست نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی، در نطق‌های قبل از دستور و در نوشتجات و گفتار خویش، اصل را بر حفظ آرامش نهند و دولت در بیان نظریات خویش از این مهم تخلف ننماید و علما و وعاظ و ائمه‌ی جمعه در خطبات نماز، مردم را بدین وحدت و آرامش هم‌چنان دعوت نمایند.

مسأله را مسأله‌ی جنگ کنیم و هدف را در این نقطه، تنها پیروزی در جنگ؛ فقط جنگ و فقط جنگ؛ و چگونه چنین نکنیم، در حالی‌که می‌شنویم، می‌گویند، ابرقدرت‌ها نمی‌خواهند صدام شکست بخورد و سران هشت کشور با تلاش می‌خواهند ما را به صلح تحمیلی وادارند. بعضی مقامات در گوش‌ها زمزمه می‌کنند که این یکی را مثل مسأله‌ی گروگان‌ها نکنید (یعنی از اول صلح را بپذیرید که دیر نشود). دیگری در این واویلای خطر مستقیم امریکا، فریادش از مارکسیستی شدن انقلاب، بلند است و آن زندانیِ دادگاه انقلاب از این می‌نالد که انقلاب اسلامی ما به‌جز تصفیه‌ی نیروهای مترقی، هدف دیگری ندارد و چه‌بسا جنگ با عراق هم بنابر تصفیه‌ی صدام مترقی بوده است و نقاط مثبت هنر دولت در صرف بودجه‌۵۹ نادیده انگاشته شد [و] برای ناامید کردن مردم از مسؤولان و جنگ، رقم کسر بودجه سرسام‌آور می‌شود.

آیا می‌توان همه‌ی این‌ها را شنید و باز نگران نبود از این ‌که جنگ، مسأله‌ی اصلی‌شان نیست؟ نباشد در این فضای آلوده و شلوغ و ناامیدی، صلحی را به ما تحمیل نمایند. باید بیدار بود. جا دارد خواب‌مان آشفته‌ی هزاران شهید و میلیون‌ها غم‌دیده‌ی عراقی بماند و تمام توان‌مان را فقط و فقط برای نابودی صدام به کار گیریم.

[۱].  امام خمینی رحمۀ‌الله علیه در بیانات و پیام‌های متعدد، به‌ویژه با صدور پیام ده‌ماده‌ای ۲۵/۱۲/۵۹ و تعیین نماینده‌ی خویش در هیئت سه‌نفری و پیام هفت‌ماده‌ای‌ در تاریخ ۱۲/۱/۶۰ به‌پرهیزاز ایجاد اختلاف و سخنرانی سران قوا درباره یکدیگر دستور می‌دهند.

[۲]. اتهام بنی‌صدر به نیروهای حزب‌اللهی در غائله‌ی ۱۴ اسفند و وقایع پس از آن.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

Want to join the discussion?
Feel free to contribute!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.