۱۳-امیر غدیر/ فضائل و مناقب (بخش نهم) [عبادت]
در زندگانی سراسر عرفان امیرالمؤمنین علیهالسلام، اگر چه شواهد فراوانی وجود دارد که با استناد بهآن میتوان بالاترین درجۀ محبت الهی و محبوبیت نزد خداوند متعال را برای ایشان در نظر گرفت، لکن در ادامه بهدو واقعۀ بسیار مهم که…
*****************************************************
پدیدآورنده: سید علی شاهچراغی
دستهبندی: خطبه
امیر غدیر/ فضائل و مناقب (عبادت)
-
۳- تبیین معارف عبادی
خاندان عصمت و طهارت علیهمالسلام بهسبب بهرهمندی از منبع بیپایان علم الهی و دوری از خطا، نسیان و غفلت، مسئولیت خطیر تبیین معارف و مناسک دین را برعهده داشته و در این راه از هیچ تلاشی فروگذار نکردهاند تا روش صحیح بندگی را در اختیار دیگران قرار دهند و آنان را از خطر شرک و الحاد در امان بدارند.
امام علیبن موسیالرضا علیهماالسلام در فرازی از سخنان ارزشمند خویش – با استناد بهآیات قرآن کریم – دربارۀ این ویژگی برجسته میفرماید:
«خداوند، پيغمبران و امامان را توفيق بخشيده و از خزانۀ علم و حِكَم خود، آنچه بهديگران نداده است را بهآنها بخشید؛ پس علم آنها برتر از دانش مردم زمانشان گشت، همانگونه که در کلام خداى تعالى آمده است؛ «أَ فَمَنْ يَهْدِي إِلَى اَلْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لا يَهِدِّي إِلاّ أَنْ يُهْدى فَما لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ»[۱]؛ «آيا كسى كه بهسوى حق هدايت ميكند، شايستهتر است كه پيروياش كنند يا كسى كه هدايت نميكند، جز اينكه هدايت شود، شما را چه شده است؟ چگونه قضاوت ميكنيد؟!» و نیز سخن خداى تعالى «وَ مَنْ يُؤْتَ اَلْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْراً كَثِيراً»[۲]؛ «هر كه را حكمت دادند، خير بسيارى دادند» … و دربارۀ امامان از اهل بيت و عترت و ذريۀ پيامبر عليهمالسلام فرمود: «أَمْ يَحْسُدُونَ اَلنّاسَ عَلى ما آتاهُمُ اَللّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنا آلَ إِبْراهِيمَ اَلْكِتابَ وَ اَلْحِكْمَةَ وَ آتَيْناهُمْ مُلْكاً عَظِيماً فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ به وَ مِنْهُمْ مَنْ صَدَّ عَنْهُ وَ كَفى بِجَهَنَّمَ سَعِيراً»[۳]؛ «و يا مردم نسبت بهآنچه خدا از كرم خويش بهايشان داده حسد ميبرند، حقا كه ما خاندان ابراهيم را كتاب و حكمت داديم و بهآنها مُلك عظيمى داديم؛ كسانى بهآن گرويده و كسانى از آن روى گردانيدند و جهنم، آنها را بس افروخته آتشى است». بهدرستی چون خداى عزّ و جلّ، فردی را براى اصلاح امور بندگانش برگزیند، سينهاش را براى آن كار بگشاید و چشمههاى حكمت را در دلش قرار دهد و علمى بهاو الهام كند كه از آن پس، از هیچ پاسخى در نماند و منحرف نشود، پس او معصوم است و تقويت شده و با توفيق و استوار گشته و از هر گونه خطا و لغزش و افتادنى در امان است. خدا او را بهاين صفات امتياز بخشيده تا گواه و حجت رسایش باشد بر مخلوقات؛ و «اين بخشش و كرم خداست، بههر كه خواهد عطا كند و خدا داراى كرم بزرگي است»[۴].
چنانکه علیبن ابراهیم قمی از شاگردان امام هادی و امام عسکری علیهماالسلام، در تفسیر خویش، مصداق آیۀ مبارکۀ ذیل را اهل بیت عصمت و طهارت علیهمالسلام برشمرده است[۵].
«لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَي الْمُؤْمِنينَ إِذْ بَعَثَ فيهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَکِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفي ضَلالٍ مُبينٍ»[۶]
«بهیقین، خدا بر مؤمنان منّت نهاد [که] پیامبری از خودشان در میان آنان برانگیخت تا آیات خود را بر ایشان بخواند و پاکشان گرداند و کتاب و حکمت بهآنان بیاموزد، قطعاً پیش از آن، در گمراهی آشکاری بودند».
جالب اینجاست که در آیۀ شریفه، نهتنها وظیفۀ تبلیغ و انتشار علوم و معارف دین بر عهدۀ فرستادگان الهی و جانشینان انبیا قرار گرفته، بلکه عمل تزکیه و پاکسازی مؤمنان نیز بر دوش آنان نهاده شده است.
بر ایناساس از برجستهترین صفات امیرالمؤمنین علیهالسلام که جایگاه ممتاز آنحضرت در فضیلت عبادت را مشخص میسازد، و باید بیش از پیش بدان پرداخت و دربارۀ آن تدبر نمود، آموزش مناسک و معارف عبادی بهبندگان خداست؛ منقبت ارزشمندی که ابنابی الحدید معتزلی در شرح نهجالبلاغه دربارۀ آن میگوید:
«منه تعلم الناس صلاة الليل و ملازمة الأوراد و قيام النافلة»[۷]
«مردم، نماز شب، مداومت بر اذکار و انجام نمازهای مستحب را از علی علیهالسلام آموختهاند».
نگاهی هر چند گذرا بهسخنان نقل شده از آنحضرت در مجامع روایی دربارۀ اهمیت و چگونگی اقامۀ فریضۀ نماز، روزه، حج، زکات، خمس، قرائت قرآن، انجام نوافل، ادعیه و مناجات، همچون دعای کمیل[۸]، صباح[۹]، یستشیر[۱۰]، عشرات[۱۱]، مشلول[۱۲]، حرز یمانی[۱۳] و مناجات شعبانیه که در مباحث آینده مطرح خواهد شد و نیز گزارشات متعدد کتب تاریخ و سیره، بیانگر این حقیقت مهم است که اگر تعالیم آنحضرت علیهآلافالتحیۀ و الثناء در زمینۀ معرفت نبود، حرکت در طریق عبودیت و سلوک الیالله با صعوبت و دشواری فراوان روبرو میشد، بلکه ناممکن میگشت؛ چرا که از وجود مقدس پیامبر أعظم صلواتالله علیه و آله نقل شده است:
«لَوْ لَا أَنَا وَ عَلِيٌّ مَا عُرِفَ اللَّهُ وَ لَوْ لَا أَنَا وَ عَلِيٌّ مَا عُبِدَ اللَّهُ وَ لَوْ لَا أَنَا وَ عَلِيٌ مَا كَانَ ثَوَابٌ وَ لَا عِقَاب»[۱۴]
«اگر من و علی نبودیم، خداوند شناخته نمیشد و اگر من و علی نبودیم، پروردگار عبادت نمیشد و اگر من و علی نبودیم، ثواب و عقابی در کار نبود».
مسئولیت سنگین و دشواری که فرزندان معصوم امیرالمؤمنین علیهمالسلام با برپایی محافل درس و بحث، بیان احادیث و روایات، تربیت شاگردان مستعد و تشویق آنان بهپیمودن این راه روشن، تشویق بهتألیف و نشر کتب ارزندۀ دعا و مناجات، پاسخ بهسئوالات و شبهات مطرح شده دربارۀ عبادت، دنبال شد تا راه دسترسی بهاقیانوس بیکران معارف و مناسک عبادی برای شیفتگان حقیقت فراهم باشد و همگان بتوانند از آن بهره گیرند.
-
۴- الگوی بندگی
عظمت مقام امیرالمؤمنین علیهالسلام در زمینۀ عبودیت، تنها بهپیشگامی آنحضرت در انجام عبادت بر دیگر مخلوقات، از حیث زمان و یا تعلیم و ترویج معارف عبادی نیست، بلکه آنحضرت در مقام عمل نیز کاملترین مراتب بندگی بهدرگاه خالق متعال را تحقق بخشیده است.
عبادت و طاعت پربهایی که بر سهرکن معرفت، محبت و اخلاص، استوار گشته و تا بالاترین مراتب آن، امتداد یافته است. از اینرو در اینبخش از فضائل و مناقب مولای متقیان علیهالسلام با محور قرار دادن اصول ذکر شده، به نکاتی اشاره میشود.
الف – شناخت
بایستهترین ویژگی در انجام هر کار، بهویژه در مسئلۀ مهم عبادت، شناخت و معرفت است؛[۱۵] زیرا عبادت، زمانی جان آدمی را طراوت و جلا میبخشد که شخص، متوجه عظمت بیانتهای معبود باشد. از اینرو سیدالشهدا علیهالسلام، یگانه دلیل آفرینش انس و جن را، معرفت خداوند تبارک و تعالی معرفی میکند که در پرستش خدای بیهمتا تجلی یافته و آدمی را از غیر پروردگار، بینیاز و مستغنی میسازد.[۱۶]
وجود نورانی امیرالمؤمنین علیهالسلام که بهحق باید از آنحضرت بهعنوان سرآمد عابدان یاد کرد، طریق عبودیت را چنان با آگاهی و معرفت، پیموده است که رسول خدا صلیالله علیه و آله، آن بزرگوار را همتراز خویش در معرفت خداوند جل و أعلی میداند و خطاب بهایشان میفرماید:
«يَا عَلِيُّ مَا عَرَفَ اللَّهَ إِلَّا أَنَا وَ أَنْتَ»[۱۷]
«ای علی، خدا را کسی نشناخت، جز من و تو».
همانطور که بر رسیدن علی علیهالسلام بهحق معرفت الهی تأکید ورزیده است.
«يَا عَلِيُ مَا عَرَفَ اللَّهَ حَقَّ مَعْرِفَتِهِ غَيْرِي وَ غَيْرُكَ وَ مَا عَرَفَكَ حَقَ مَعْرِفَتِكَ غَيْرُ اللَّهِ وَ غَيْرِي»[۱۸]
«ای علی! نشناخت خدا را، حق معرفتش، غیر از من و تو؛ و کسی نشناخت تو را، حق معرفت تو، غیر از خداوند و من».
در همین زمینه سُلیم بن قیس هلالی میگوید: روزی بهابوذر غفاری گفتم: عجیبترین مطلبی که از رسول خدا صلیالله علیه و آله شنیدهای، چیست؟ ابوذر گفت: درباره علی علیهالسلام بوده است. سپس این کلام ارزنده را از پیامبر صلواتالله علیه و آله نقل کرد:
«لَا يَسْتُرُ عَلِيّاً عَنِ اللَّهِ سِتْرٌ وَ لَا يَحْجُبُهُ عَنِ اللَّهِ حِجَابٌ وَ هُوَ السِّتْرُ وَ الْحِجَابُ فِيمَا بَيْنَ اللَّهِ وَ بَيْنَ خَلْقِه»[۱۹]
«ميان خدا و على، پرده و پوششى نيست، على، خود، پرده و پوشش ميان خدا و خلقش هست».
هر کس جویای فهم این فضیلت ممتاز در وجود مقدس امیرالمؤمنین علیهالسلام باشد، بهراحتی میتواند آن را در خطبهها و مناجات حضرت بهدرگاه الهی بهتماشا بنشیند و ببیند که مولای متقیان، چه زیبا و رسا خالق هستی را تنزیه و تقدیس میکند و بشریت را در مسیر توحید قرار میدهد.
در اینجا و بهعنوان شاهد بر سخن، بهکلام جاودانۀ آنحضرت در پاسخ بهذعلب یمانی که از ایشان سؤال کرد: «ای امیر مؤمنان! آیا پروردگارت را دیدهای؟»، اکتفا میشود.
«أَ فَأَعْبُدُ مَا لَا أَرَى فَقَالَ وَ كَيْفَ تَرَاهُ فقَالَ لَا تُدْرِكُهُ الْعُيُونُ بِمُشَاهَدَةِ الْعِيَانِ وَ لَكِنْ تُدْرِكُهُ الْقُلُوبُ بِحَقَائِقِ الْإِيمَانِ قَرِيبٌ مِنَ الْأَشْيَاءِ غَيْرَ [مُلَامِسٍ] مُلَابِسٍ بَعِيدٌ مِنْهَا غَيْرَ مُبَايِنٍ مُتَكَلِّمٌ [بِلَا رَوِيَّةٍ] لَا بِرَوِيَّةٍ مُرِيدٌ لَا بِهِمَّةٍ صَانِعٌ لَا بِجَارِحَةٍ لَطِيفٌ لَا يُوصَفُ بِالْخَفَاءِ كَبِيرٌ لَا يُوصَفُ بِالْجَفَاءِ بَصِيرٌ لَا يُوصَفُ بِالْحَاسَّةِ رَحِيمٌ لَا يُوصَفُ بِالرِّقَّةِ تَعْنُو الْوُجُوهُ لِعَظَمَتِهِ وَ تَجِبُ الْقُلُوبُ مِنْ مَخَافَتِه»[۲۰]
آيا چيزى را كه نمىبينم مىپرستم؟! ذعلب گفت: چگونه او را ديدهاى؟ حضرت فرمود: ديدهها او را آشكار نبينند، اما دلها بهحقایق ايمان او را درك كنند. بهاشيا نزديك است بدون مماس بودن با آنها، و دور است از اشيا بدون جدايى از آنان، گوياست نه با انديشه، اراده كننده است نه با تصميم، سازنده است نه با عضو، لطيف است ولى بهپنهانى وصف نشود. بزرگ است و بهخشونت و ستمكارى تعريف نگردد، بيناست ولى بهداشتن چشم معرفى نشود، مهربان است ولى بهنازكدلى توصيف نمىشود. چهرهها براى عظمتش خاضعند، و دلها از بيمش لرزان».
ب – محبت
خداوند متعال در آیۀ پنجاهوچهارم سورۀ مبارکۀ مائده، دربارۀ ویژگیهای مؤمنان راستین میفرماید:
«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكافِرينَ يُجاهِدُونَ في سَبيلِ اللَّهِ وَ لا يَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ ذلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتيهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَليمٌ»[۲۱]
«ای کسانی که ایمان آوردهاید، هر کس از شما از دین خود برگردد، بهزودی خدا گروهی [دیگر] را میآورد که آنان را دوست میدارد و آنان [نیز] او را دوست دارند. [اینان] با مؤمنان، فروتن [و] بر کافران سرفرازند. در راه خدا جهاد میکنند و از سرزنش هیچ ملامتگری نمیترسند. این فضل خداست. آن را بههر که بخواهد میدهد، و خدا گشایشگر داناست».
تأمل و تدبر در خصائل و صفات مطرح شده در آیۀ مبارکه، بهویژه خصلت گرانبهای محبت، گویای آن است که هیچ کس غیر از وجود مطهر علیبنابیطالب و فرزندان معصومش علیهمالسلام نمیتواند، مصداق کامل آن باشد؛ همانگونه که امامین صادقَین علیهماالسلام آنرا در حق ائمه علیهمالسلام برشمردهاند[۲۲] و برخی بهجهاد امیرالمؤمنین علیهالسلام و اصحاب آنحضرت با ناکثین و قاسطین و مارقین مرتبط دانستهاند[۱][۲۳].
در زندگانی سراسر عرفان امیرالمؤمنین علیهالسلام، اگر چه شواهد فراوانی وجود دارد که با استناد بهآن میتوان بالاترین درجۀ محبت الهی و محبوبیت نزد خداوند متعال را برای ایشان در نظر گرفت، لکن در ادامه بهدو واقعۀ بسیار مهم که گواه این فضیلت ارزشمند در وجود مقدس امیرالمؤمنین علیهالسلام است، اشاره میشود.
- «فتح خیبر»
غزوۀ خیبر از وقایع سرنوشتساز صدر اسلام است که پیروزی در آن، فصلی جدید را در گسترش شریعت پیامبر خاتم صلواتالله علیه و آله رقم زده است. بر اساس آنچه که در کتب شیعه و اهل سنت آمده است، رسول خدا صلیالله علیه و آله برای فتح قلعۀ «ناعم» از سلسله دژهای یهودیان، وقتی ابوبکر و عمر را بهپرچمداری سپاه مسلمین انتخاب کرد و هر دو ناتوان از نفوذ بهاستحکامات خیبر بازگشتند[۱][۲۴]، بهاصحاب فرمود:
«لَأُعْطِيَنَّ الرَّايَةَ غَداً إِلَى رَجُلٍ يُحِبُّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ، وَ يُحِبُّهُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ»[۲۵]
«بهدرستی فردا پرچم را بهمردی خواهم داد که خدا و رسولش را دوست دارد و خدا و رسولش نیز او را دوست دارند».
فردای آنروز و در حالیکه هر یک از مسلمانان در این فکر بودند که رسول خدا چهکسی را بهفرماندهی جنگ برمیگزیند، پیامبر صلیالله علیه و آله، سراغ علی علیهالسلام را گرفته و پس از آنکه با دست مبارکش، چشمان علی را که بهدردی شدید مبتلا شده بود، شفا بخشید، خطاب بهآنحضرت فرمود:
«خُذْ هَذِهِ الرَّايَةَ فَامْضِ بِهَا حَتَّى يَفْتَحَ اللَّهُ عَلَيْك»[۱][۲۶]
«این پرچم را بگیر و آن را با خود ببر تا خداوند، خیبر را بر تو بگشاید».
علی علیهالسلام نیز با تعدادی از مسلمانان بهدژ یهودیان هجوم برده و پس از مبارزهای جانانه و بر زمین افکندن جنگجویان یهود، موفق بهفتح خیبر گردید تا بار دیگر ناراحتی و غم را از چهرۀ پیامبر صلواتالله علیه و آله زدوده باشد و سخن جاودانۀ رسول خاتم صلواتالله علیه و آله در محبت و دلدادگی علی علیهالسلام بهخداوند و رسول، و محبوببودن نزد پروردگار و پیامبر أعظم را در میدان عمل بهنمایش بگذارد.
- «طیر مَشوی»
واقعۀ مهم دیگری که نشاندهندۀ فضیلت محبت الهی برای امیرالمؤمنین علیهالسلام است و منزلت بینظیر ایشان در نزد پیامبر صلواتالله علیه و آله را آشکار میسازد، ماجرای «طیر مَشوی» است که بهنقل از أنسبن مالک در کتب خاصه و عامه آمده است. این صحابی پیامبر صلواتالله علیه و آله میگوید: در یکی از روزهایی که توفیق خدمتگزاری پیامبر را داشتم، بهعنوان هدیه برای رسول خدا، پرندهای بریان شده آوردند. پس حضرت بهدرگاه خداوند متعال عرضه داشت:
«اللَّهُمَّ ائْتِنِي بِأَحَبِّ خَلْقِكَ إِلَيْكَ وَ إِلَيَّ يَأْكُلُ مَعِي مِنْ هَذَا الطَّائِر»
«پروردگارا! محبوبترین انسان نزد تو و نزد من را برسان تا با من از این مرغ بریان بخورد».
در همین لحظات علی علیهالسلام آمد، اما من بهایشان گفتم: پیامبر صلیالله علیه و آله گرفتار است؛ زیرا دوست میداشتم مردى از اقوام خودم بیاید. رسول خدا براى بار دوم دست بهدعا بلند کرده و همان خواسته را مطرح کرد. ایندفعه نیز علی علیهالسلام آمد و من دوباره بهایشان گفتم: پیامبر صلیالله علیه و آله گرفتار است؛ و همچنان دوست میداشتم مردى از قوم من بیاید. پیامبر براى بار سوم دست بهدعا برداشت و عرضه داشت: خدایا! محبوبترین انسان نزد تو و نزد من را برسان تا همراه من از این مرغ بریان بخورد و باز علی علیهالسلام آمد. من بهاو گفتم: پیامبر در حال انجام کار است و نمیتواند با شما ملاقات کند؛ اما اینبار علی علیهالسلام با صدای بلند فرمود: پیامبر صلیاللهعلیهوآله مشغول چه کاری است؟! وقتی پیامبر صدا را شنید، فرمود: أنس! چهکسی است؟ گفتم: علیبن أبیطالب است. رسول خدا فرمود: اجازه بده تا علی بیاید. وقتی علی علیهالسلام وارد شد، پیامبر فرمود: سهبار از درگاه خداوند درخواست کردم، محبوبترین آفریدهاش، نزد خود و نزد من را بهحضورم بیاورد تا همراه من از این طعام بخورد. اگر اینبار نمیآمدى، نامت را بر زبان میآوردم و بهدرگاه الهی عرضه میداشتم: پروردگارا! علیبن ابیطالب را نزد من آور. علی علیهالسلام عرض کرد: اى رسول خدا! من سهبار آمدم و هر سهبار، أنس، مانع شد و گفت: پیامبر فرصت ندارد تو را ببیند. پیامبر صلیالله علیه و آله از من پرسید: أنس! چرا چنین کردی؟! گفتم: اى رسول خدا! دعاى شما را که شنیدم، دوست داشتم این توفیق برای مردى از اقوام خودم فراهم شود»[۲۷].
[۱]. یونس، ۳۵
[۲]. بقره، ۳۵۹
[۳]. نساء، ۵۴
[۴]. کافی (الاسلامیه)، ج۱، ص۲۰۲٫
[۵]. تفسیر قمی، ج۱، ص۱۲۲٫
[۶]. آل عمران، ۱۶۴٫
[۷]. شرح نهجالبلاغه (لابن ابی الحدید)، ج۱، ص۲۷٫
[۸]. دلیل انتساب دعای کمیل بهامیرالمؤمنین علیهالسلام در کتاب اقبال الاعمال الحسنه (ط-الحدیثه)، ج۳، ص۳۳۱ آمده است.
[۹]. در کتاب بحارالانوار، ج۹۱، ص۲۴۷ آمده است، حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام دعای صباح را بهقلم خویش نوشتند و اصحاب و شیعیان از آن استفاده کردند.
[۱۰]. محدث قمی رضوانالله علیه در کتاب مفاتیحالجنان دربارۀ انتساب دعای یستشیر مینویسد: «سيد بن طاوس در مهجالدعوات از حضرت اميرالمؤمنين عليهالسلام نقل كرده است كه حضرت رسول صلىالله عليه و آله اين دعا را بهمن تعليم کرد و دستور داد كه در هر شدت و رخا آن را بخوانم و یاد دهم بهخليفۀ بعد از خود و ترك ننمايم اين دعا را تا اینکه حق تعالى را ملاقات کنم».
[۱۱]. سید بن طاووس رضوانالله علیه در کتاب جمال الاسبوع بکمال العمل المشروع، ص۴۵۴ آورده است که امام حسین علیهالسلام فرمود: این دعا را پدرم علی علیهالسلام بهمن آموخت.
[۱۲]. سید بن طاووس در کتاب مهج الدعوات و منهج العبادات، ص۱۵۳ بهماجرای تعلیم این دعا توسط امیرالمؤمنین علیهالسلام بهجوانی گناهکار اشاره کرده است.
[۱۳]. در کتاب بحار الانوار، ج۹۲، ص۲۴۰، بهتعلیم این دعا از جانب امیرالمؤمنین علیهالسلام اشاره شده است.
[۱۴]. بحار الأنوار(ط – بيروت)، ج۴۰، ص۹۶٫
[۱۵]. عن علی علیهالسلام: «يَا كُمَيْلُ مَا مِنْ حَرَكَةٍ إِلَّا وَ أَنْتَ مُحْتَاجٌ فِيهَا إِلَى مَعْرِفَة»؛ تحف العقول، النص، ص۱۷۱
[۱۶]. «إِنَّ اللَّهَ جَلَّ ذِكْرُهُ مَا خَلَقَ الْعِبَادَ إِلَّا لِيَعْرِفُوهُ فَإِذَا عَرَفُوهُ عَبَدُوهُ فَإِذَا عَبَدُوهُ اسْتَغْنَوْا بِعِبَادَتِهِ عَنْ عِبَادَةِ مَنْ سِوَاه»؛ علل الشرایع، ج۱، ص۹٫
[۱۷]. مختصر البصائر، ص۳۳۶٫
[۱۸]. مناقب آل أبي طالب عليهمالسلام (لابن شهرآشوب)، ج۳، ص۲۶۷٫
[۱۹]. کتاب سلیم بن قیس هلالی، ج۲، ص۸۵۸٫
[۲۰]. نهج البلاغة (للصبحي صالح)،ص۲۵۸٫
[۲۱]. مائده، ۵۴٫
[۲۲]. مناقب آل أبي طالب عليهمالسلام (لابن شهرآشوب) ؛ ج۳ ؛ ص۹۹٫
[۲۳]. البرهان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۳۱۵٫
[۲۴]. سیره النبویه (لابن هشام- ط دار المعرفه)، ج۲، ص۳۳۴٫
[۲۵]. المسترشد فی امامه علی بن ابی طالب، ص۵۹۰٫
[۲۶]. سیره النبویه (لابن هشام- ط دار المعرفه)، ج۲، ص۳۳۴
[۲۷]. امالی (للصدوق)، ص۶۵۵
دیدگاه خود را ثبت کنید
Want to join the discussion?Feel free to contribute!