برّ و نیکی / تجلی برّ و نیکی
یکی از مباحثی که در این آیه مطرح شده است، پیرامون این می باشد که مقصود از کلمه ی برّ در آیه ی شریفه چیست؟ برخی از مفسران آن را به معنای بهشت و برخی به معنای پرهیزکاری، تقوا و بعضی نیز به معنای پاداش نیک گرفته اند. اما به نظر می رسد با توجه به حوزه وسیع معنایی این کلمه، بتوان معنای آیه شریفه را جامع این امور در نظر گرفت و به تمام نیکی ها، اعم از ایمان و اعمال پاک، حمل نمود…
*****************************************************************
پدید آورنده: سید علی شاهچراغی
دسته بندی: خطبه
«بر و نیکی / تجلی برّ و نیکی»
«بِرّ» بر وزن ضِدّ، را به معنای توسعه دانسته اند؛ زیرا کسی که دارای این ویژگی باشد نه تنها خود، بهره مند از برکات آن می گردد، بلکه دیگران را نیز از آن برخوردار می سازد. این واژه هم چنین در نیکی، خوبی و خیر به کار رفته است و به مانند لغات احسان، کرامت و خیر دارای گستردگی معنایی می باشد. همین امر نیز سبب گردیده است فهم دقیق معنای آن با مشکل مواجه گردد؛ اگر چه با توجه به قرائن موجوده در آیات شریفه و نیز تفسیر و تبیین اهل بیت علیهم السلام تا حد زیادی می توان به مفهوم آیات و روایاتی که از برّ و نیکی سخن می گویند، پی برد و نکات مفیدی را استفاده نمود.
تذکر این نکته نیز خالی از فایده نیست که لغت «بَرّ» بر وزن مَدّ، به معنای بیابان و مکان وسیع می باشد و از آن جا که نیکوکاران از روحی بزرگ و گسترده برخوردارند، این صفت بر آن ها اطلاق گردیده است.
واژه «بِرّ» در قرآن کریم
این واژه که در قرآن، بیست بار به کار رفته است، در آیاتی هم چون، ۱۷۷ و ۱۸۹ سوره بقره و نیز ۹۲ آل عمران دارای معانی متفاوتی می باشد که لازم است به آن اشاره گردد:
آیه یکصد و هفتاد و هفت سوره بقره
«لَيْسَ الْبِرَّ أَن تُوَلُّواْ وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَـكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَالْمَلآئِكَةِ وَالْكِتَابِ وَالنَّبِيِّينَ وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَالسَّآئِلِينَ وَفِي الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُواْ وَالصَّابِرِينَ فِي الْبَأْسَاء والضَّرَّاء وَحِينَ الْبَأْسِ أُولَـئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَأُولَـئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ»[۱]
«نيكوكارى آن نيست كه روى خود را به سوى مشرق و [يا] مغرب بگردانيد، بلكه نيكى آن است كه كسى به خدا و روز بازپسين و فرشتگان و كتاب [آسمانى] و پيامبران ايمان آورد و مال [خود] را با وجود دوست داشتنش به خويشاوندان و يتيمان و بينوايان و در راه ماندگان و گدايان و در [راه آزاد كردن] بندگان بدهد و نماز را برپاى دارد و زكات را بدهد و آنان كه چون عهد بندند، به عهد خود وفادارانند و در سختى و زيان و به هنگام جنگ شكيبايانند. آنان كسانى هستند كه راست گفته اند و آنان همان پرهيزکارانند»
این آیه ریشه و اساس خوبی و نیکی ایمان، اخلاق و عمل را در ضمن شش عنوان مطرح می نماید:
الف- اعتقاد به مبدأ و معاد و پیامبران که مأمور ابلاغ و اجرای دستورات الهی هستند و نیز فرشتگان که واسطه ی ابلاغ این برنامه ها می باشند.
ب- انفاق، ایثار و بخشش های مالی؛ خداوند متعال در این خصوص می فرماید: مال خود را با تمام علاقه ای که به آن دارند، به خویشاوندان، یتیمان، مستمندان، واماندگان در راه، سائلان و بردگان می دهند.
ج- به پا داشتن نماز با تمام شرایط، از قبیل خضوع، خشوع و اخلاص که ثمره اش بازداشتن انسان از هرگناهی می باشد؛ زیرا همان طور که قرآن فرموده است:
«إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَآءِ وَالْمُنكَرِ»[۲]
«همانا نماز انسان را از زشتی و بدی باز میدارد»
و در مشکلات زندگی راهگشایی مطمئن می باشد:
«اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ»[۳]
«با صبر و نماز، طلب یاری کنید»
ج- پرداختن زکات و حقوق واجب مالی.
د- وفای به عهد؛ زیرا اعتماد متقابل، سرمایه مردمان در زندگی اجتماعی است.
ه- صبر و استقامت در هنگام محرومیت، فقر، بیماری، درد و هم چنین در زمان جنگ در برابر دشمن.
همان طور که معلوم گردید این تفسیر از برّ، شامل اصول اعتقادی، اخلاقی و نیز برنامه های عملی است.
آیه یکصد و هشتاد و نهم سوره بقره
«وَلَیْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوْاْ الْبُیُوتَ مِن ظُهُورِهَا وَلَـکِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقَی وَأْتُواْ الْبُیُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا وَاتَّقُواْ اللّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»[۴]
«و نيكى آن نيست كه از پشت خانه ها درآييد، بلكه نيكى آن است كه كسى تقوا پيشه كند و به خانه ها از در [ورودى] آن ها درآييد و از خدا بترسيد، باشد كه رستگار گرديد»
در ابتدای این آیه ی شریفه که به سئوال از پیامبر صلی الله علیه و آله درباره هلال ماه اختصاص یافته است، خداوند متعال، به پیامبر مکرم صلوات الله علیه و آله دستور می دهد: به این ها بگو بیان اوقات، و تقویم طبیعی برای مردم و حج است که در زندگی روزانه و نیز عبادت هاییکه در سال، وقت معین دارد از آن استفاده می گردد. اما در ادامه به ذکر یک مطلب مهم می پردازد تا ذهن ایشان را از مسائلی که فایده ای برای آنان نداشته و فهمش نیز برای شان مشکل باشد، دور نماید و به مردم بیاموزد در هر جا به دنبال کاری بروند که دارای نتیجه ای روشن و مفید باشد؛ بدین خاطر به یکی از عادات خرافی جاهلیت در مورد حج اشاره نموده و مردم را از آن نهی می کند: نیکی آن نیست که از پشت خانه ها وارد شوید، بلکه کار نیک آن است که تقوا پیشه کنید و از در خانه ها وارد شوید و از خدا بپرهیزید تا رستگار شوید.
اگر چه مفسّرین در خصوص این آیه ی شریفه، تنها به مسأله ی تعیین موسم حج و نیز نوع ورود به خانه خدا پرداخته اند، اما ممکن است این آیه حامل معنای وسیع تر و گسترده تری باشد؛ یعنی جهت ورود به هر کار، خواه دینی و یا غیر دینی، لازم است از طریق صحیح وارد شد، نه از طرق انحرافی و غیر مستقیم. معنایی که جناب جابر آن را از قول امام باقر علیه السلام نیز نقل کرده است. البته در تفسیر دیگری آمده است که برای یافتن نیکی ها باید به سراغ اهلش رفت و آن را از غیر درخواست ننمود؛ چنان چه از امام باقر علیه السلام در زمینه طریق هدایت نقل شده است، که فرمودند:
«آل محمد ابواب الله و سبله و الدعاة الى الجنة و القادة اليها و الادلاء عليها الى يوم القيامة»[۵]
«آل محمد درهاى خدا هستند و راه هاى او هستند و داعيان به سوى بهشتند، و زمامداران و پيشتازان به سوى بهشت، و راهنمايان و دلالت كنندگان بر بهشتند تا روز قيامت»
به نکته لطیف دیگری نیز در تفسیر آیه ی شریفه می توان اشاره نمود که سؤال شما از اهلّه قمر به جای سؤال از معارف دینی، همانند عمل کسی است که راه اصلی خانه را گذاشته و از سوراخی که پشت دیوار خانه ایجاد شده است، وارد خانه می گردد که عمل ناشایستی است.
آیه نود و دوم سوره مبارکه آل عمران
«لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ»[۶]
«هرگز به نيكوكارى نخواهيد رسيد تا از آن چه دوست داريد انفاق كنيد و از هرچه انفاق كنيد، قطعاً خدا به آن داناست»
این آیه شریفه یکی از طرق وصول به حقیقت برّ و نیکوکاری را مطرح می سازد که از برترین نشانه های شخصیتی و عواطف انسانی نیز می باشد.
یکی از مباحثی که در این آیه مطرح شده است، پیرامون این می باشد که مقصود از کلمه ی برّ در آیه ی شریفه چیست؟ برخی از مفسران آن را به معنای بهشت و برخی به معنای پرهیزکاری، تقوا و بعضی نیز به معنای پاداش نیک گرفته اند. اما به نظر می رسد با توجه به حوزه وسیع معنایی این کلمه، بتوان معنای آیه شریفه را جامع این امور در نظر گرفت و به تمام نیکی ها، اعم از ایمان و اعمال پاک، حمل نمود؛ و در نظر داشت که رسیدن به مقام نیکوکاران، دارای شروط متعددی می باشد که یکی از آن ها، انفاق اموالی است که مورد علاقه انسان می باشد؛ یعنی اگر کسی توانست از محبوب های موقتی و زوال پذیر دل برکند و از مال و منصب بگذرد، می تواند عشق به خداوند را در وجود خویش تحکیم بخشد؛ چون حکایات بسیاری از افراد مختلف نقل شده است که بر سر دو راهی عشق به خدا و سایر محبوب ها چگونه دچار غفلت شده و هستی خویش را بر باد داده اند و در مقابل نیز، برخی مسیر درست را شناخته و در آن حرکت کرده اند؛ نظیر ابو طلحه ی انصاری که در موردش این چنین آمده است:
« ابوطلحه انصاری، یکی از یاران پیامبر صلی الله علیه و آله در مدینه، نخلستان بسیار مصفّا و زیبایی داشت که همه از آن سخن می گفتند. در این باغ چشمه ی آب زلالی جاری بود که هر گاه پیامبر صلوات الله علیه و آله به آن باغ می رفت از آب آن جا میل می کرد و وضو می ساخت، علاوه بر این، درآمد خوبی برای صاحبش داشت. اما پس از نزول آیه ی فوق، ابوطلحه خدمت پیامبر صلوات الله علیه و آله آمده و عرض کرد: می خواهم این باغ را که محبوب ترین اموال من است، در راه خدا انفاق کنم تا ذخیره ای برای آخرتم باشد. پیامبر در جواب فرمودند:
«بخٍ، بخٍ، ذلک مالٌ رابحٌ لک»
«آفرین بر تو، آفرین بر تو؛ این ثروتی است که برای تو سودمند خواهد بود»
سپس فرمودند: بهتر است آن را به خویشاوندان نیازمندت بدهی. ابوطلحه به دستور پیامبر صلوات الله علیه و آله عمل کرده و آن را بین بستگان خود تقسیم نمود»[۷]
بنیاد نیکوکاران و تکیه گاه نیکان
مطلب مهم دیگری که در مسأله ی بِرّ دقت و توجه به آن ضروری است موقعیت ممتاز اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام در این خصوص می باشد؛ زیرا در زیارت جامعه کبیره خطاب به امامان علیهم السلام عرضه می داریم:
«وَ عَنَاصِرَ الْأَبْرَارِ وَ دَعَائِمَ الْأَخْيَارِ»[۸]
که به معنای «بنیاد های نیکوکاران و تکیه گاه های نیکان» است؛ دو جمله ای که تقریباً مفهوم یکسانی داشته و هم دیگر را تفسیر می نماید.
علامه مجلسی رحمه الله در کتاب ارزشمند بحار الانوار در تبیین مفهوم «عَنَاصِرَ الْأَبْرَارِ» چند احتمال را مطرح نموده اند که در ادامه مورد اشاره واقع می گردد:
الف- نقش اهل بیت علیهم السلام در هدایت نیکوکاران
از جمله باورهای ما این است، وقوع هر کار نیک و پسندیده در جهان هستی، حتی اگر به ظاهر مستند به امامان علیهم السلام نباشد، ریشه در مکتب ایشان دارد؛ یعنی خدمت به بندگان خدا، احترام به سالمندان، نیکی به خانواده، خوش خُلقی، وفای به عهد، انضباط و دقت و … از آموزه های افتخارآفرین مکتب تشیّع است که با فطرت انسانی و مصلحت اجتماع هم خوانی کامل دارد.
ب- نقش اهل بیت علیهم السلام در آفرینش نیکوکاران
دومین احتمالی که علامه مجلسی در تبیین معنای «عَنَاصِرَ الْأَبْرَارِ» مطرح نموده اند، این است که وجود اهل بیت علیهم السلام سبب آفرینش نیکوکاران است؛ یعنی اگر امامان نبودند، از نیکوکاران در جهان هستی خبری نبود و هر انسان نیکوکار، با هر آئین و مذهبی، مدیون وجود پر برکت اهل بیت علیهم السلام است.
ج- اهل بیت علیهم السلام سبب پیدایش نیکوکاران
احتمال سوم در معنای این فراز زیارت جامعه این است که اهل بیت عصمت و طهارت در پیدایش انسان های پیشرو در نیکوکاری، نقش اساسی دارند؛ زیرا نیکوکاران برتر و کامل، خود این بزرگواران هستند که هر یک، موجب پدیدار گشتن نسل دیگری از نیکوکاران گردیده اند.
بر این اساس زائر معصومین علیهم السلام بر این باور است که پیامبر صلی الله علیه و آله و نیز ائمه ی اطهار علیهم السلام، سرور نیکوکاران هستند و در هر زمان یکی از امامان، مقام سروری نیکوکاران را برعهده گرفته و بنیاد نیکوکاران به واسطه ی ایشان شکل می گیرد؛ زیرا ائمه ی اطهار به تبعیت از نبی مکرم صلوات الله علیه و آله مظهر اسم «الْبَرُّ الرَّحِيمُ»[۹] – به معنای نيكوكارِ مهربان – بوده و جلوه ای از نیکوکاری خدای متعال بر روی زمین می باشند.
و همین امر است که علاقه مند به جایگاه و مرتبه برّ و نیکوکاری را قادر می سازد تا با معرفت و شناخت نسبت به مظاهر نیکی خداوند متعال و متصف شدن به صفات عالیه ی این الگوهای کامل بر روی زمین، در بنیاد نیکوکاری امامان معصوم علیهم السلام ثبت نام نموده و به سرای آنان راه یابد.
«رَّبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِيًا يُنَادِي لِلإِيمَانِ أَنْ آمِنُواْ بِرَبِّكُمْ فَآمَنَّا رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَكَفِّرْ عَنَّا سَيِّئَاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الأبْرَارِ»[۱۰]
«پروردگارا، ما شنيديم كه دعوت گرى به ايمان فرا مىخواند كه به پروردگار خود ايمان آوريد، پس ايمان آورديم. پروردگارا، گناهان ما را بيامرز و بدي هاى ما را بزداى و ما را در زمره نيكان بميران»
چهار نکته:
الف -ضرورت تعاون در نیکی ها
تعاون در کارها، اصلی اساسی و اسلامی است که در حوزه مسائل اجتماعی، حقوقی، اخلاقی و سیاسی مطرح و مورد تأکید می باشد. قانونی که بر اساس آن، مسلمانان موظفند در کارهای نیک تعاون و همکاری داشته باشند و یک دیگر را یاری نمایند؛ اما در اهداف باطل و اعمال نادرست، هم چون ظلم و ستم، این یاری و تعاون مطلقاً ممنوع است؛ هرچند انجام دهنده کار، برادر و یا دوست نزدیک انسان باشد.
«وَتَعَاوَنُواْ عَلَى الْبرِّ وَالتَّقْوَى وَلاَ تَعَاوَنُواْ عَلَى الإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَاتَّقُواْ اللّهَ إِنَّ اللّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ»[۱۱]
«و در نيكوكارى و پرهيزکارى با يكديگر همكارى كنيد و در گناه و تعدّى دستيار هم نشويد و از خدا پروا كنيد كه خدا، سخت كيفر است»
در این آیه برّ و تقوی که دارای جنبه ی اثباتی هستند با هم آمده و اعمال مفید و پسندیده را شامل می گردند؛ در مقابل نیز، اثم و عدوان است که ویژگی و بار منفی دارند. اما مطلبی که باید به آن توجه نمود این است که اگر در مسیر گسترش نیکی و تقوی نیاز به تعاون وجود دارد، در مسیر گناه زدایی و برطرف ساختن دشمنی ها نیز، تعاون و همکاری لازم و ضروری است.
ب- لزوم هماهنگی بین قول و عمل
قرآن کریم در سوره مبارکه بقره، آیه ی چهل و چهارم می فرماید:
«أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبرِ وَ تَنسَوْنَ أَنفُسَكُمْ وَ أَنتُمْ تَتْلُونَ الْكِتَابَ أَفَلَا تَعْقِلُونَ»[۱۲]
«آيا مردم را به نيكى فرمان مى دهيد و خود را فراموش مى كنيد، با اين كه شما كتاب [خدا] را مى خوانيد آيا [هيچ] نمى انديشيد»
از این آیه ی شریفه به روشنی استفاده می شود که برنامه ی اساسی، به ویژه برای علماء و مبلغین راه حق، این است که قبل از هر اقدام و بیانی می باید با عمل خویش، به تبلیغ دین اقدام نمایند. چنان چه در روایت معروف امام صادق علیه السلام به آن تأکید گردیده است:
«كُونُوا دُعَاةَ النَّاسِ بِغَيْرِ أَلْسِنَتِكُمْ»[۱۳]
«مردم را با غیر زبان تان به راه خدا رهنمون شوید»
تأثیر عمیق دعوت عملی و اکتفا ننمودن به تبلیغ گفتاری، به این جهت است که هرگاه شنونده، مشاهده نماید، گوینده از دل سخن می گوید و به گفته ی خویش ایمان و باور دارد، گوش جان خود را به روی سخنان او می گشاید و آن را قبول می کند. به تعبیر مشهور، آن سخن کز دل برآید، لاجَرَم بر دل می نشیند و در جان مخاطب اثر می گذارد، هم چنین بهترین نشانه ی ایمانِ گوینده به کلام خویش، می باشد.
خصیصه ای که حضرت علی علیه السلام به طور دقیق برخوردار از آن بوده اند:
«أَیهَا النَّاسُ إِنِّی وَ اللهِ مَا أَحُثُّکمْ عَلَی طَاعَةٍ إِلاَّ وَ أَسْبِقُکمْ إِلَیهَا وَ لاَ أَنْهَاکمْ عَنْ مَعْصِیة إِلاَّ وَ أَتَنَاهَی قَبْلَکمْ عَنْهَا»[۱۴]
«ای مردم، به خدا سوگند، من هرگز شما را به هیچ طاعتی فرا نمی خوانم مگر آن که خود بر شما در عمل به آن پیشی می جویم و از هیچ گناهی بازتان نمی دارم و نهی نمی کنم، مگر آن که پیش از شما، خود را از عمل به آن باز می دارم»
ج- زندگی دنیوی و اخروی با نیکان
بر اساس آیه ی شریفه، انسان از خداوند تبارک و تعالی درخواست می کند که او را با ابرار محشور گرداند؛ خواسته ای که او را به اقدام عملی جهت انجام کار خیر فرا می خواند و زمینه ی ورودش را به جرگه ی ابرار فراهم می سازد:
«رَبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِیًا یُنَادِی لِلإیمَانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّکُمْ فَآمَنَّا رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَکَفِّرْ عَنَّا سَیِّئَاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الأبْرَارِ»[۱۵]
«پروردگارا، ما شنيديم كه دعوت گرى به ايمان فرا مى خواند كه به پروردگار خود ايمان آوريد، پس ايمان آورديم. پروردگارا، گناهان ما را بيامرز و بدي هاى ما را بزداى و ما را در زمره نيكان بميران»
مؤمنان راستین، آن چنان به اجتماع انسانی و ایمانی پیوسته اند و از تک روی و فرد پرستی بیزارند که از خدا می خواهند نه تنها حیات و زندگی آن ها، بلکه مرگ آن ها نیز با نیکان و پاکان و با راه و رسم ایشان صورت پذیرد که مردن در زمره انسان های فاسد و بد، سخت و دردناک خواهد بود.
بر این اساس از درگاه الهی طلب می نماییم که خدواند متعال در دنیا و آخرت، حشر و نشر ما را با ابرار و نیکان قرار دهد.
د- نجوا در کار نیک
خداوند در آیه ی نهم سوره مبارکه مجادله، از نجوا به گناه و ایجاد کینه و عداوت نهی فرموده است، اما در مقابل، نجوا در خصوص کار نیک و تقوی را تجویز می نماید که نشانه و علامتی دیگر بر اهمیت برّ و نیکی است:
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا تَنَاجَيْتُمْ فَلاَ تَتَنَاجَوْا بِالْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَ مَعْصِيَةِ الرَّسُولِ وَ تَنَاجَوْا بِالْبِرِّ وَالتَّقْوَي وَاتَّقُوا اللهَ الَّذِي إِلَيْهِ تُحْشَرُون.َ»[۱۶]
«اى كسانى كه ايمان آورده ايد، چون با يكديگر محرمانه گفت و گو مى كنيد به [قصد] گناه و تعدّى و نافرمانى پيامبر با همديگر محرمانه گفت و گو نكنيد و به نيكوكارى و پرهيزکارى نجوا كنيد و از خدايى كه نزد او محشور خواهيد گشت پروا داريد»
اگر چه از منظر فقه اسلامی، نجوا کردن، برحسب اختلاف شرائط، احکام متفاوتی را به خود می گیرد و به احکام خمسه تکلیفیه تقسیم می شود؛ یعنی گاهی حرام و عملی شیطانی است؛ چون هدف از نجوا، غمگین ساختن مؤمنین است و آزار و اذیت و هتک حیثیت ایشان را موجب می گردد. گاه نیز حکم وجوب به خود می گیرد و آن در شرائطی است که مسأله ای سرّی در میان باشد و افشای موضوع، امری خطرناک باشد و عدم ذکر آن، باعث تضییع حق و یا خطری برای اسلام و مسلمین گردد و گاهی نیز مستحب و مباح و مکروه می شود؛ اما این مطلب قطعی است که انجام نجوا در جایی که هدف مهمی در کار نباشد، عمل پسندیده ای نیست و برخلاف آداب مجلس خواهد بود؛ چون نشانه ی بی اعتنایی نسبت به دیگران و نیز سبب بی اعتمادی بین مؤمنین می گردد و آن طور که از روایات استفاده می شود وسیله ی مناسبی است که شیطان، برای غمگین ساختن مؤمنان از آن بهره می گیرد، اما با تمام این اوصاف، خداوند متعال در خصوص کار خیر و نیک، انجام نجوا را تجویز می نماید که حکایت از اهمیت نیکوکاری و برّ دارد.
[۱]. بقره، آیه۱۷۷
[۲]. عنکبوت، آیه۴۵
[۳]. بقره، آیه۱۵۳
[۴]. بقره، آیه۱۸۹
[۵]. البرهان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۴۰۹
[۶]. آل عمران، آیه۹۲
[۷]. مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج۷، ص۲۴۹
[۸]. بحار الانوار، ج۹۹، ص۱۴۸
[۱۰]. آل عمران، آیه۱۹۳
[۱۴]. نهج البلاغه (للصبحی صالح)، ص۲۵۰
دیدگاه خود را ثبت کنید
Want to join the discussion?Feel free to contribute!