۶-حلال و حرام/ «زبان»، گفتار لغو و ناسزا
حضرت علی علیهالسلام در ماجرای جنگ صفین و ناسزاگویی مسلمانان به طرفداران معاویه، واکنش نشان داده و با بیانی رسا و ماندگار آنان را…
*****************************************************************************
پدیدآورنده: سید محمد شاهچراغی
دستهبندی: خطبه
حلال و حرام/ «زبان»، گفتار لغو و ناسزا
اگر انسان از زبان پاک و منزه از آلودگیها برخوردار باشد، همانگونه که خود را از بیماریهای روح و روان دور نگه میدارد، برای دیگران نیز امنیت و آسودگی خاطر ایجاد نموده و حرمتشان را حفظ میکند، وظیفهای که بر اساس کلام گهربار امیرمؤمنان علیهالسلام، بر عهده یکایک بندگان خدا قرار گرفته است؛
«أَكْثِرْ صَمْتَكَ يَتَوَفَّرْ فِكْرُكَ وَ يَسْتَنِرْ قَلْبُكَ وَ يَسْلَمِ النَّاسُ مِنْ يَدِك.»[۱]
«بسیار خاموشی گُزین تا فکرت زیاد شود و قلبت نورانی گردد و مردم از دست تو در امان بمانند.»
در این بخش از سلسله مقالات «حلال و حرام» به دو آفت خطرناک «لغو و بیهودهگویی» و «ناسزا و دشنام» اشاره میشود، تا ضمن آشنایی با کارهای زشت و ناپسند زبان، در حفظ و مراقبت از این نعمت الهی کوشید و از آن در راه رشد و رسیدن به کمال بهره گرفت و متوجه این حقیقت بود، هر سخنی که بر زبان جاری شود، میتواند فرد را به ورطهی هلاکت و عذاب بکشاند، مگر کلامی که در مسیر الهی باشد و سبب اصلاح امور مردم گردد.
سخن لغو و بیهوده
یکی از محرماتی که در کتاب و سنت، مطالب بسیار مهمی درباره پیامدهای خطرناک آن وارد شده، مسألهی «لغو و بیهودهگویی» است. ورود و تکرار این واژه در یازده سوره قرآن کریم، نشانگر ضرورت توجه به این عمل مخرّب است که متأسفانه در بین انسانها و حتی مسلمانان شایع و رایج میباشد؛ این در حالیاست که هر جامعهای که به سلامت روح و روان مردمانش ارج مینهد، باید خود را از آن مصون سازد؛ ویژگی ممتازی که در برخی آیات قرآن کریم بهعنوان یکی از مهمترین شاخصههای اهل بهشت مطرح شده است؛
«لا يَسْمَعُونَ فِيها لَغْواً وَ لا تَأْثِيماً * إِلَّا قِيلًا سَلاماً سَلاماً»[۲]
«در آن (باغهاى بهشتى) نه لغو و بيهودهاى مىشنوند، نه سخنان گناه آلود. تنها چيزى كه مىشنوند، سلام است، سلام.»
در کتاب ارزشمند تفسیر نمونه درباره این ویژگی بهشت و بهشتیان آمده است:
«نه در آنجا دروغ و تهمت و افترا وجود دارد، و نه استهزاء و غيبت، نه كلمات نيشدار، نه تعبيرات گوشخراش، نه سخنان لغو و بيهوده و بىاساس، هر چه هست در آنجا لطف و صفا و زيبايى و متانت و ادب و پاكى است و چه عالى است، محيطى كه سخنان آلوده در آن نباشد، و اگر درست فكر كنيم، بيشترين ناراحتى ما در زندگى اين دنيا نيز از همين سخنان لغو و بيهوده و گناهآلود و زخم زبانها و جراحاتاللسان است! سپس مىافزايد: «تنها چيزى كه در آنجا مىشنوند سلام است، سلام» … آيا اين سلام از ناحيه خداوند است؟ يا از ناحيه فرشتگان؟ يا خود بهشتيان نسبت به يكديگر؟ و يا همه اينها؟ از همه مناسبتر تفسير اخير است، چنانكه در آيات ديگر قرآن به سلام خداوند و فرشتگان و بهشتيان بر يكديگر اشاره شده است. آرى آنها جز سلام چيزى نمىشنوند، سلام و درود خداوند و ملائكه مقربين او، و سلام و درود خودشان به يكديگر، در آن جلسات پر شور و پر صفا كه لبريز از دوستى و محبت است.»[۳]
بر طبق دستورات دین اسلام، از مؤمنین خواسته شده در گفتار خویش همانند بهشتیان بوده و بسان ایشان از لغو و بیهودهگویی پرهیز نمایند؛ چنانکه در سوره مبارکه مؤمنون، دومین ویژگی اهل ایمان پس از خشوع، دوری از لغو معرفی شده است؛
«وَ الَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ»[۴]
«و آنها كه از لغو و بيهودگى روىگردانند.»
در تفسیر نمونه در تبیین مفهوم لغو نیز مطالب مفیدی بیان شده که بخشی از آن چنین است:
«در واقع تمام حركات و خطوط زندگى آنان هدفى را دنبال مىكند، هدفى مفيد و سازنده، چرا كه لغو به معنى كارهاى بىهدف و بدون نتيجه[ی] مفيد است. در حقيقت لغو همانگونه كه بعضى از مفسران بزرگ گفتهاند، هر گفتار و عملى است كه فايده قابل ملاحظهاى نداشته باشد، و اگر مىبينيم بعضى از مفسران آن را به باطل تفسير كردهاند و بعضى به معنى همه معاصى و بعضى به معنى دروغ و بعضى به معنى دشنام، يا مقابله دشنام به دشنام و بعضى به معنى غنا و لهو و لعب و بالأخره بعضى به معنى شرك تفسير كردهاند، همه اينها مصداقهاى آن مفهوم جامع و كلى است. البته لغو تنها شامل سخنان و افعال بيهوده نمىشود، بلكه افكار بيهوده و بىپايهاى كه انسان را از ياد خدا غافل و از تفكر در آنچه مفيد و سازنده است به خود مشغول مىدارد، همه در مفهوم لغو جمع است.»[۵]
مؤمنان نهتنها خود از بیهودهگویان نیستند، بلکه در برابر سخنان لغو دیگران هم خویشتنداری ورزیده و از ارتکاب آن پرهیز مینمایند و با سلام – سلام وداع، نه سلام تحیت و درود – پاسخ بیهودهگویان را میدهند، جوابی که خُلق وخوی اهل بهشت است؛
«وَ إِذا سَمِعُوا اللَّغْوَ أَعْرَضُوا عَنْهُ وَ قالُوا لَنا أَعْمالُنا وَ لَكُمْ أَعْمالُكُمْ سَلامٌ عَلَيْكُمْ لا نَبْتَغِي الْجاهِلِينَ»
«و هر گاه سخن لغو و بيهوده بشنوند، از آن روى مىگردانند و مىگويند: اعمال ما از آن ماست و اعمال شما از آن خودتان. سلام بر شما (سلام وداع) ما خواهان جاهلان نيستيم!»
نکتهی حائز اهمیت و قابل توجه در این مبحث آن است که سخن لغو و بیهوده چه در قالب مزاح و شوخی باشد یا غیر آن، تفاوت ندارد؛ زیرا انسان یا موظف به سکوت است و یا اگر چیزی بر زبان میآورد، باید آن را به نکتهای مزیّن سازد تا برای خود و دیگران سود و منفعتی را بهدنبال داشته باشد. در بیانات ارزشمند حضرت رسول صلیالله علیه و آله در مذمت گفتار لغوی که بهعنوان شوخی بیان شده، آمده است:
«إِنَّ الرَّجُلَ لَيَتَكَلَّمُ بِالْكَلِمَةِ فِي الْمَجْلِسِ لِيُضْحِكَهُمْ بِهَا فَيَهْوَى فِي جَهَنَّمَ مَا بَيْنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْض.»[۶]
«همانا مردی که در مجلسی سخنی میگوید تا حاضران را بخنداند، به اندازه میان آسمان و زمین در آتش جهنم میرود.»
البته بدیهی است اینگونه روایات و احادیث، بهمعنای نفی مزاح و شوخی حکیمانه نیست، زیرا شوخی در سیرهی معصومین علیهمالسلام نیز مشاهده میشود و مورد توصیهی فراوان قرار گرفته است؛ بلکه مقصود گرایش به شوخیهای نابجا، لغو و ناپسند است.
راه پرهیز از لغو
از بهترین راهها برای مصون نگهداشتن زبان از عادت به لغو، محاسبه و مراقبه نسبت به حرفهایی است که در طول روز بر زبان جاری میشود؛ زیرا اگر انسان هر شب و قبل از فرا رسیدن زمان خواب، مروری بر آنچه گفته، داشته باشد تا بداند، کدام سخنش نافع و کدام لغو و اشتباه بوده، میتواند با استغفار و طلب بخشایش از درگاه الهی، اشتباهاتش را بپوشاند و از ابتلا به عواقب آن در امان بماند و خود را به حفظ و مراقبت بیشتر زبان وادار نماید.
در حالات ربیع بن خَثیم که او را از اصحاب امیرمؤمنان علیهالسلام و از زهاد ثمانیه دانستهاند، آمده است، هر روز صبح، قلم و کاغذی برمیداشت و تا شب هر چه را میگفت، مینوشت. وقتی که شب فرا میرسید، سخنانش را محاسبه میکرد تا ببیند چقدر نیک و چهاندازه بد بوده است. سپس با افسوس، این جمله را بر زبان میآورد:
«أَوِّهْ نَجَا الصَّامِتُونَ وَ بَقِينَا.»[۷]
«آنان که سکوت کردند و زبانشان را نگه داشتند، نجات یافتند، ولی ما ماندیم.»
این حقیقتی است که زبان، بر خلاف سگ نگهبان که به صاحبش حمله نمیکند، اولین کسی را که به بدبختی و هلاکت میکشاند، صاحب خویش است. بدینجهت نباید هر حرفی را گفت و در قضاوت و کلام عجله نمود و توجه داشت که اگر لب، زود به سخن باز نماید، اشتباهات فراوانی را نتیجه خواهد بخشید.
ناسزا و دشنام
یکی دیگر از مضرّات و گناهان مُهلکی که بهواسطهی زبان شکل میگیرد و سبب کدورت و ناراحتی انسانها میشود، بیان سخنان زشت و ناسزا نسبت به اطرافیان است که از منظر فطرت آدمی و مکاتب الهی ناپسند و مذموم قلمداد میشود؛ امری که متاسفانه انجام آن، توسط برخی افراد بهواسطهی عدم تربیت صحیح، عادی تلقی شده و با اندک بهانهای اقدام بهآن میکنند.
شاید در زشتی و شناعت این عمل ناپسند، توجه به این حدیث رسول گرامی اسلام صلیالله علیه و آله کافی باشد، که فرمودند:
«لا تسبّوا الشّيطان و تعوّذوا باللَّه من شرّه.»[۸]
«شیطان را دشنام مدهید و از شرّ او به خداوند پناه ببرید.»
انسان حتی در برابر وجود شروری که عامل به انحراف کشاندن بشریت است، حق ندارد، زبان به دشنام و توهین گشاید، بلکه اگر قصد ابراز انزجار نسبت به ابلیس را دارد، میتواند با تقاضا از ساحت پروردگار و پناه بردن بهحریم کبریایی خداوند به مقصود خویش نایل آید. حال، با این حساب، تکلیف ناسزا و توهین نسبت به مشرکین و مقدسات آنان روشن خواهد بود و معلوم میشود، پیروان دین جاودانهای که در آن، زبان منطق، استدلال و عقلانیت حاکم است، حق توهین و ناسزا بهدیگران را نخواهند داشت، زیرا تمسک به چنین اعمالی، ضمن منقصت ذاتیاش، وادار ساختن کفار به توهین و جسارت نسبت به مقدسات مسلمین و شکستن حرمت آنان را در پی خواهد داشت، همانگونه که قرآن کریم در سوره مبارکه انعام بدان تصریح مینماید؛
«وَ لا تَسُبُّوا الَّذينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَيْرِ عِلْمٍ»[۹]
«و آنهایی را که جز خدا میخوانند، دشنام مدهید که آنان از روی دشمنی [و] به نادانی، خدا را دشنام خواهند داد.»
چنین فرامین حیاتبخش و آموزنده، داروی دردهای بشریت گرفتار و دردمندی است که بهواسطهی وجود عقاید و مذاهب مختلف، آتش کینه و دشمنی را با بدگویی و دشنام به مقدسات شعلهور ساخته و توان خاموش نمودن آن را ندارد؛ خطری که مسلمانان را موظف میسازد تا در عمل بر طبق اینگونه اوامر پیشگام بوده و با حفظ حرمت انسانها، ضمن تقویت شوکت و عظمت جامعهی اسلامی، در راستای استحکام پایههای اخلاقی و رهایی آنان از منجلاب فساد بکوشند. در همین زمینه باید به فتوای علما و مراجع بزرگوار شیعه در حرمت توهین به مقدسات اهل سنت نظر افکند، تا با دور شدن فضای جوامع اسلامی از سخنان ناپسند و رکیک، به گشوده شدن درب گفتگو و حاکم نمودن منطق و عقلانیت در بین مسلمانان کمک گردد.
واکنش صحیح اهل بیت (ع) در برابر ناسزا
معصومین علیهمالسلام نهتنها خود در برابر یاوهگویان صبور بوده و با آنان با رأفت و عطوفت برخورد میکردهاند بلکه در برابر دشنام و بدگویی یارانشان نیز موضع گرفته و زبان به نصیحت و توبیخ آنان میگشودهاند تا مبادا به این خصیصهی زشت عادت نموده و پلیدی آن بر جسم و روحشان اثر سوء بگذارد.
حضرت علی علیهالسلام در ماجرای جنگ صفین و ناسزاگویی مسلمانان به طرفداران معاویه، واکنش نشان داده و با بیانی رسا و ماندگار آنان را از تکرار این عمل باز میدارند؛
«إِنِّي أَكْرَهُ لَكُمْ أَنْ تَكُونُوا سَبَّابِينَ وَ لَكِنَّكُمْ لَوْ وَصَفْتُمْ أَعْمَالَهُمْ وَ ذَكَرْتُمْ حَالَهُمْ كَانَ أَصْوَبَ فِي الْقَوْلِ وَ أَبْلَغَ فِي الْعُذْرِ وَ قُلْتُمْ مَكَانَ سَبِّكُمْ إِيَّاهُمْ اللَّهُمَّ احْقِنْ دِمَاءَنَا وَ دِمَاءَهُمْ وَ أَصْلِحْ ذَاتَ بَيْنِنَا وَ بَيْنِهِمْ وَ اهْدِهِمْ مِنْ ضَلَالَتِهِمْ حَتَّى يَعْرِفَ الْحَقَّ مَنْ جَهِلَهُ وَ يَرْعَوِيَ عَنِ الْغَيِّ وَ الْعُدْوَانِ مَنْ لَهِجَ بِه»[۱۰]
«همانا من خوش ندارم كه شما دشنام دهنده باشيد. ولى اگر به توصيف اعمال و بيان حالشان بپردازيد، سخن بهصواب نزديكتر و عذرتان پذيرفتهتر است. به جاى آنكه دشنامشان دهيد، بگوييد: پروردگارا! خونهاى ما و آنها را از ريختهشدن نگهدار و ميان ما و ايشان آشتى برقرار ساز و آنها را که در اين گمراهى هستند، هدایت فرما، تا هر كه حق را نمىشناسد، بشناسد و هر كه آزمند گمراهى و دشمنى است، از آن باز ايستد.»
سفارشی که حضرت سیدالشهدا علیهالسلام در روز عاشورا، در برابر پستترین انسانهای تاریخ، دنبال نمودند و با معرفی خویش و انجام نصایح متعدد، عامل عدم پذیرش سخنانشان توسط کوفیان را با اعمال و کردار زشت آنان مرتبط دانستند؛
«فَقَدْ مُلِئَتْ بُطُونُكُمْ مِنَ الْحَرَامِ وَ طُبِعَ عَلَى قُلُوبِكُم »[۱۱]
«همانا شکمهاتان از حرام پر گشته و بر قلبهاتان مُهر خورده است.»
نکتهی مهم دیگری که از بیان نورانی حضرت علی علیهالسلام خطاب به اصحابشان استفاده میشود، این است که آنحضرت، حتی شامیان را در زمرهی دشمنان و معاندان خویش قرار نمیدهند، بلکه آنان را از گمراهان میدانند. این نگاه ارزشمند امیرمؤمنان علیهالسلام درسی بزرگ برای همهی کسانی است که خود را پیرو و محبّ آنحضرت میشمارند، زیرا وقتی نمیتوان نسبت به معاندان و محاربان مولای متقیان ناسزا گفت، تکلیف آدمی در ارتباط با سایر مسلمانان معلوم میشود. همچنین باید به تفاوت دیدگاه علی علیهالسلام با معاویه و جبههی کفر اندیشید که چگونه امیرالمؤمنین علیهالسلام، مسلمانان را از ناسزاگویی بازداشته و به ایشان دستور میدهند، در حق دشمن دعای خیر کنند، اما در جبههی مخالف، معاویه پولهای هنگفتی را هزینه میکند تا در نمازها و منابر شهرها و روستاها، حضرت علی علیهالسلام را سبّ و لعن نمایند.
در سالهای حکومت سراسر ظلم و ستم پهلوی، وقتی قانون انجمنهای ایالتی و ولایتی بهتصویب رسید، یکی از بزرگان خدمت حضرت امام رحمۀالله علیه آمده و به دولت وقت ناسزا میگوید. امام رحمۀالله علیه بلافاصله به ایشان تذکر میدهند که زبان بد و لسان سوء نداشته باش؛ و اجازه نمیدهند، نسبت به رژیم وابسته و ظالمی همچون طاغوت تعبیر زشت بهکار رود؛ زیرا اگر کسی با هدف مبارزه با ظلم و ظالم وارد میدان شود اما خود دچار گناه و ستم گردد، صلاحیت خویش را برای مبارزه از دست داده و نمیتواند عامل قیام به قسط و عدل باشد.
آثار سوء توهین و ناسزا
قباحت و زشتی ناسزا در احکام و شرع مقدس بهحدّی است که مرتکب آن، مبتلا به فسق شده و برای آن حدّ قذف و تعزیر قرار داده شده است؛ چنانکه رسول گرامی اسلام صلیالله علیه و آله فرمودند:
«سِبَابُ الْمُؤْمِنِ فُسُوق»[۱۲]
«دشنام به مؤمن فسق است.»
آنحضرت در بیانی دیگر برای ناسزا و توهین به اثر مخرّب دشمنی و عداوت اشاره فرمودهاند؛
«لَا تَسُبُّوا النَّاسَ فَتَكْسِبُوا الْعَدَاوَةَ بَيْنَهُم»[۱۳]
«به مردم ناسزا نگویید، که با این کار در میان آنها دشمن پیدا می کنید.»
فرجام ناسزاگویی در دنیا زیاد کردن دشمنان است و سبب میشود تا انسان از مجالست با مردم محروم بماند و در هنگامهی نیاز و کمک، یار و یاوری نداشته باشد.
همچنین برای دشنامدهنده غیر از خواری دنیا و عداوت، عذاب اخروی نیز در نظر گرفته شده است؛ رسول خدا صلیالله علیه و آله در اینباره نیز میفرمایند:
«إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَ الْجَنَّةَ عَلى كُلِّ فَحَّاشٍ بَذِيءٍ، قَلِيلِ الْحَيَاءِ، لَايُبَالِي مَا قَالَ، وَ لَامَا قِيلَ لَه»[۱۴]
«خداوند بهشت را بر هر فحّاشِ بد زبانِ بیشرمی که باکی ندارد چه گوید و چه شنود، حرام کرده است.»
آثار ارزنده پرهیز از توهین
در برابر آثار مخوف سخنان رکیک و زشت، کسانی که از دهان به دهان شدن و پاسخ زشت به جاهلان روی برتافته و با سخنان زیبا و منطقی با آنان برخورد میکنند، در قرآن کریم بهعنوان عبادالرحمن معرفی میشوند؛
«وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْناً وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً»[۱۵]
«بندگان (خاص خداوند) رحمان، كسانى هستند كه با آرامش و بىتكبّر بر زمين راه مىروند و هنگامى كه جاهلان آنها را مخاطب سازند (و سخنان نابخردانه گويند) به آنها سلام مىگويند (و با بىاعتنايى و بزرگوارى مىگذرند.»
از سوی دیگر سکوت در برابر سبّ و دشنام، ذلّت و حقارت دشنامدهنده و سابّ را بهدنبال خواهد داشت؛ زیرا در روایات آمده، وقتی شخصی به قنبر، غلام حضرت علی علیهالسلام ناسزا گفت و او در صدد پاسخگویی و مقابله بهمثل برآمد، امیرالمؤمنین فرمودند:
«مَهْلًا يَا قَنْبَرُ دَعْ شَاتِمَكَ مُهَاناً تُرْضِ الرَّحْمَنَ وَ تُسْخِطِ الشَّيْطَانَ وَ تُعَاقِبْ عَدُوَّكَ فَوَ الَّذِي فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ مَا أَرْضَى الْمُؤْمِنُ رَبَّهُ بِمِثْلِ الْحِلْمِ وَ لَا أَسْخَطَ الشَّيْطَانَ بِمِثْلِ الصَّمْتِ وَ لَا عُوقِبَ الْأَحْمَقُ بِمِثْلِ السُّكُوتِ عَنْه.»[۱۶]
«قنبر! آرام باش؛ دشنامگویِ خود را خوار و سرشكسته بگذار تا با این کار، خداى رحمان را خشنود و شيطان را ناخشنود كرده و دشمنت را كيفر داده باشى. قسم به خدايى كه دانه را شكافت و خلايق را بيافريد، انسان مؤمن، پروردگارش را با چيزى همانند بردبارى و گذشت، خشنود نساخت و شيطان را با حربهاى چون خاموشى بهخشم نياورد و احمق را چيزى مانند سكوت در مقابلش كيفر نداد.»
[۱]. غرر الحکم و درر الکلم، ص۲۵۷
[۲]. واقعه/ ۲۵ – ۲۶
[۳]. تفسير نمونه، ج۲۳، ص۲۱۶
[۴]. مؤمنون/ ۳
[۵]. تفسير نمونه، ج۱۴، ص۱۹۵ – ۱۹۶
[۶]. مجموعة ورام، ج۲، ص۶۴
[۷]. مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج۹، ص۲۰
[۸]. نهج الفصاحه، ۶۶۹
[۹]. انعام/ آیه۱۰۸
[۱۰]. نهج البلاغه(للصبحی صالح)، ص۳۲۳
[۱۱]. بحار الانوار، ج۴۵، ص۸
[۱۲]. کافی(دارالحدیث)، ج۴، ص۸۸
[۱۳]. بحار الانوار، ج۷۲، ص۱۶۳
[۱۴]. کافی(دارالحدیث)، ج۴، ص۸
[۱۵]. فرقان/ آیه۶۳
[۱۶]. امالی(للمفید)، ص۱۱۸
دیدگاه خود را ثبت کنید
Want to join the discussion?Feel free to contribute!