دنیای جوان/ ویژگیها و فرصتها
از سوی دیگر همین فرصت طلایی در کنار امتیازات فراوانش به سبب خصوصیات منحصر به فرد خود، میتواند، معضلات فراوانی را به دنبال داشته باشد که به مشکلات اساسی خانوادهها و در مقیاس بزرگتر، اجتماع و حکومتها تبدیل شود. از این رو لازم است با این دورهی بسیار حیاتی در زندگی انسان، بهصورت آگاهانه و دقیق روبرو شد…
**************************************************************
پدیدآورنده: سید علی شاهچراغی
دسته بندی: خطبه
«دنیای جوان/ ویژگیها و فرصتها»
بزرگترین و ارزشمندترین سرمایهی آدمی، عمر و فرصت حیات او است؛ نعمت گرانبهایی که انسان، قبل، حین و بعد از هر تصمیم و یا انجام کاری در حال هزینه کردن و از دستدادن آن است؛ زیرا هیچ کار خوب یا بدی از انسان صادر نمیشود، مگر به صرف سرمایهی عمر در آن.
اهمیت این موضوع زمانی خود را آشکار میسازد که انسان بداند، در مصرف ثروتهای مادی، همواره امکان بازگشت و جبران سرمایه وجود دارد، اما جایگزینی برای نعمت عمر در کار نخواهد بود، بههمین دلیل نیز خساست و دقت در استفاده از آن، نه تنها نکوهش نشده، بلکه مورد تأکید و سفارش واقع گردیده و سخنان متعددی درباره آن وارد شده است؛ چنانکه رسول گرامی اسلام صلیالله علیه و آله در توصیهای به اباذر علیهالرحمه فرمودند:
«يَا أَبَا ذَرٍّ كُنْ عَلَى عُمُرِكَ أَشَحَّ مِنْكَ عَلَى دِرْهَمِكَ وَ دِينَارِك.»[۱]
«ای اباذر! بر عمرت بیش از درهم و دینارت بخیل باش!»
جوانی، طلاییترین دوران عمر
سرمایهی عمر هر اندازه دارای ارزش و قیمت باشد، دوره جوانی در میانهی این فرصت ارزشمند از قدر و اعتبار بیشتری برخوردار است؛ بهگونهای که میتوان از این دورهی حیاتی به بخش طلایی و بیمانند زندگی آدمی تعبیر نمود؛ مقطع بسیار مهمی که به سبب امتیازات منحصر بهفرد خویش مورد توجه ویژه دین مبین اسلام قرار گرفته است؛ تا آنجا که رسول گرامی اسلام صلیالله علیه و آله در کلامی جاودانه خطاب به امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرمایند:
«يَا عَلِيُّ بَادِرْ بِأَرْبَعٍ قَبْلَ أَرْبَعٍ شَبَابِكَ قَبْلَ هَرَمِكَ وَ صِحَّتِكَ قَبْلَ سُقْمِكَ وَ غِنَاكَ قَبْلَ فَقْرِكَ وَ حَيَاتِكَ قَبْلَ مَوْتِكَ»[۲]
«اى على! چهار چيز را پيش از چهار چيز درياب: جوانىات را پيش از پيرى؛ و سلامتىات را پيش از بيمارى؛ و ثروتت را پيش از فقر؛ و زندگىات را پيش از مرگ.»
اگرچه همانگونه که حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام در بیان ارزشمند خویش مطرح نمودهاند، اکثر مردم از ارزش و شایستگی آن غافل هستند؛ بیخبری و اهمالی که ثمرهای جز پشیمانی و ندامت، بههمراه ندارد.
«شَيْئَانِ لَا يَعْرِفُ مَحَلَّهُمَا إِلَّا مَنْ فَقَدَهُمَا: الشَّبَابُ وَ الْعَافِيَةُ»[۳]
«دو نعمت است که کسی ارزش آن را نمیداند، مگر فردی که آنها را از دست داده باشد: جوانی و تندرستی.»
از سوی دیگر همین فرصت طلایی در کنار امتیازات فراوانش به سبب خصوصیات منحصر به فرد خود، میتواند، معضلات فراوانی را به دنبال داشته باشد که به مشکلات اساسی خانوادهها و در مقیاس بزرگتر، اجتماع و حکومتها تبدیل شود. از این رو لازم است با این دورهی بسیار حیاتی در زندگی انسان، بهصورت آگاهانه و دقیق روبرو شد و برخورد نمود؛ زیرا تا دانسته نشود، جوان، این کانون عظیم احساسات، عواطف، غرایز و سلیقهها به چه چیزهایی گرایش دارد و از چه مسایل و موضوعاتی رنج میبرد، هرگز نمیتوان نسخهای کامل و جامع برای رفع مشکلات و ناهنجاریهایش در نظر گرفت و او را به مسیر بالندگی و رشد هدایت نمود.
ویژگیها و فرصتهای دوره جوانی
دروازهی خروج از دوران کودکی و ورود به مقطع جوانی که از آن به دوران بلوغ تعبیر میشود، چنان حساس است که از سوی دانشمندان و روانشناسان با عناوینی همچون تولد جدید، انفجار درون و … از آن تعبیر میشود. قرار گرفتن انسان در مرحلهی انتقال از کودکی به دورهی خطیر جوانی، روح و جسم را دچار تحولات و دگرگونیهای شدیدی میسازد که بسیاری از طغیانها و سرکشیها را با خود بههمراه میآورد و سبب تحولات عمیقی همچون تغییرات جسمانی، روانی، زیستی، تضادهای درونی، بحرانهای فکری، تشخصطلبی، استقلالجویی، تخیلگرایی، ایدهآل محوری، نوگرایی و تجددطلبی، پرسشگری، اختلالات عاطفی، گرایش به مباحث جنسی، شتابزدگی، دلهره و اضطراب و بسیاری دیگر از امور میگردد.
بر این اساس در اولین مرحله از سلسله مقالات «دنیای جوان» به بیان مهمترین ویژگیها و مختصات این مرحله از زندگی بشر اشاره میشود.
- رأفت و رقّت قلب
از خصایص جوان و ویژگیهای دورهی جوانی، رقّت قلب و رأفت دل است؛ جوان در مقایسه با بزرگسالان از احساسات و عواطف قوی و شدیدتر برخوردار است و در برابر وقایع و حوادث پیرامون خویش عکسالعمل بیشتری را از خود بروز میدهد؛ زیرا هرچه بر عمر آدمی و زندگی فرد در دنیا افزوده میشود، دل و قلب او سختتر گردیده و بار گناه و معصیت، آدمی را در قساوت و شقاوت بیشتری فرو میبرد.
وقتی اسماعیلبن فضل الهاشمی از امام صادق علیهالسلام سؤال میکند: چرا هنگامیکه فرزندان حضرت یعقوب علیهالسلام به نزد پدرشان آمدند و از کار خود اظهار پشیمانی و ندامت کرده و طلب استغفار نمودند، آنحضرت، بلافاصله نپذیرفت و در جواب فرمود:
«سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ»[۴]
«به زودی برای شما از پروردگارم آمرزش خواهم خواست.»
ولی هنگامی که برادران یوسف در پیشگاه وی اظهار ندامت و شرمساری کردند، حضرت یوسف علیهالسلام بدون درنگ فرمود:
«لاَ تَثْرَیبَ عَلَیْکُمُ الْیَوْمَ»[۵]
«امروز بر شما گناهی نیست».
امام صادق علیهالسلام در پاسخ، به دو نکته اشاره نمودند که اولین مطلب آن، مسألهی نرمخویی جوانان است؛
«لِأَنَّ قَلْبَ الشَّابِّ أَرَقُّ مِنْ قَلْبِ الشَّيْخ»[۶]
«بهخاطر اینکه قلب جوان نرمتر از قلب پیران است.»
- آرمانخواهی
از مهمترین امتیازات و ویژگی جوانان، آرمانخواهی است؛ مزیتی که میتواند، موتور محرک برای فرد باشد و زمینهی تغییر و اصلاح جوامع و حکومتها را فراهم سازد؛ چنانکه رسول گرامی اسلام صلیالله علیه و آله با بهرهگیری از این امتیاز ارزشمند، نهضت خویش را تقویت و تثبیت نمودند؛
«اُوصيكُمْ بِالشُّبّانِ خَيْرا فَاِنَّهُمْ اَرَقُّ اَفئِدَةً اِنَّ اللّهَ بَعَثَنى بَشيرا وَ نَذيرا فَحالَفَنِى الشُّبّانُ وَ خالَفَنِى الشُّيوخُ، ثُمَّ قَرَاَ «فَطالَ عَلَيْهِمُ الاَمَدُ فَقَسَتْ قُلوبُهُمْ»[۷]
«شما را به نيكى با جوانان سفارش مىكنم، چرا که آنان، دلهای رقيقتری دارند، بهراستى که خداوند، مرا بشارت دهنده و هشدار دهنده برانگيخت، جوانان با من همپيمان شدند و پيران با من به مخالفت برخاستند. آنگاه اين آيه را خواندند: «و عمر آنان به درازا كشيد و دلهاشان سخت گرديد.»
وجود روح آرمانخواهی و مَرامطلبی در جوانان باعث میشود تا علاقه به یافتن و حرکت در مسیر حق در نهاد ایشان تقویت گردد و نسبت به آن پایداری و استقامت ورزند؛ از این رو امام صادق علیهالسلام به یکی از شاگردان خود که در امر تبلیغ دین و جذب قلوب مخاطبین، بهظاهر ناتوان شده و ناکام بازگشته بود، فرمودند:
«عَلَيْكَ بِالْأَحْدَاثِ، فَإِنَّهُمْ أَسْرَعُ إِلى كُلِّ خَيْر»[۸]
«بر تو باد به جوانان؛ زیرا آنان به سوی کار خیر شتابانترند.»
امری که در سیره تربیتی امیرمؤمنان علی علیهالسلام نسبت به فرزندان خویش مورد توجه قرار گرفته است، با وجود اینکه حسنین و زینبین علیهمالسلام در دامن مادری نظیر فاطمهی زهرا و آغوش سرشار از احساس رسول خدا سلامالله علیهم اجمعین تربیت یافتهاند.
آنحضرت در بیانی خطاب به فرزند گرامی خویش امام مجتبی علیهالسلام میفرمایند:
«وَ إِنَّمَا قَلْبُ الْحَدَثِ كَالْأَرْضِ الْخَالِيَةِ مَا أُلْقِيَ فِيهَا مِنْ شَيْءٍ قَبِلَتْهُ فَبَادَرْتُكَ بِالْأَدَبِ قَبْلَ أَنْ يَقْسُوَ قَلْبُكَ وَ يَشْتَغِلَ لُبُّك»[۹]
«دل جوان، مانند زمين كشت ناشده است. آنچه در آن افكنده شود، مىپذيرد، از اين رو، پيش از آن كه دِلت سخت گردد و خِرَدَت سرگرم شود، به تربيت تو همت گماشتم.»
از سوی دیگر، خدای ناکرده اگر این نیاز و گرایش فطری با پاسخ شایسته و مناسب روبرو نشود، پیامدهای خطرناک و سهمگینی را به دنبال خواهد داشت که رها شدن جوانان در دامن شبهات و گرایش به عرفانهای کاذب و دروغین نمونهای از آن است؛ اسیر شدن در چنگال مدعیان فرصتطلب و دروغگویی که از خلأ پاسخهای روشنگرانه استفاده کرده و ذائقهی جوانان را با امیال و خواهشهای نفسانی خویش منطبق میسازند تا از توانایی آنان در مقاصد شیطانیشان بهره گیرند و آنان را به مقابله با دین و ارزشهای دینی سوق دهند.
- یادگیری و تحصیل علم
به دلیل شرایط جسمی مناسب، آمادگی ذهن، توانایی دریافت و قرار داشتن قوهی فهم و درک در بهترین وضعیت خود نسبت به دیگر دورههای حیات، دورهی جوانی به بهترین زمان ممکن برای یادگیری علوم و معارف تبدیل شده است؛ موضوع سرنوشتسازی که حضرت موسیبن جعفر علیهالسلام درباره آن میفرمایند:
«مَنْ تَعَلَّمَ فِي شَبَابِهِ كَانَ بِمَنْزِلَةِ الرَّسْمِ فِي الْحَجَر»[۱۰]
«کسی که در جوانی بیاموزد، مانند حک کردن روی سنگ است.»
این تمثیل زیبا نشان از آن دارد که آموختههای دوران جوانی هیچگاه از ذهن و خاطر افراد پاک نمیشود و بهدرستی حفظ میگردد؛ حقیقتی که در سخنان امیر بیان حضرت علی علیهالسلام نیز بدان اشاره شده است:
«الْعِلْمُ من الصِّغَرِ كَالنَّقْشِ فِي الْحَجَرِ»[۱۱]
«دانش در سن کم مانند نقش بر سنگ است.»
بدین خاطر در روایات اهل بیت عصمت و طهارت علیهمالسلام نسبت به تعلیم و فراگیری علم در فصل جوانی تأکید فراون صورت میپذیرد؛ چنانکه از امام باقر علیهالسلام روایت شده است:
«كانَ اَبى زَيْنُ الْعابِدينَ عليهالسلام اِذا نَظَرَ اِلَى الشَّبابِ الَّذينَ يَطْلُبونَ الْعِلْمَ اَدْناهُمْ اِلَيْهِ وَ قالَ: مَرحَباً بِكُمْ اَنْتُمْ وَدائِعُ الْعِلْمِ وَ يُوشكُ اِذْ اَنْتُمْ صِغارُ قَوْمٍ اَنْ تَكونوا كِبارَ آخَرينَ»[۱۲]
«پدرم [امام] زينالعابدين، هر گاه به جوانانى كه دانش مىاندوختند، مىنگريست، آنان را به خود نزديك مینمود و مىفرمود: آفرين بر شما كه امانتهاى دانش هستید و بهزودى شما كمسالان جامعه، بزرگان جامعهاى ديگر مىشويد.»
- عبادت و بندگی
سلامت و قدرت جسمی، نشاط روحی، انرژی زیاد و ورود به مرحلهی بلوغ سبب میشود تا میل به تمنیات نفسانی، غرایز و شهوات در دوره جوانی دارای بروز و ظهور شدید گردد؛ همین نیز موجب شده تا کنترل نفس و چشمپوشی از گناه توسط پسر و دختر جوان، از اجر و پاداشی بیبدیل نزد خداوند متعال برخوردار باشد؛ بهطوریکه رسول گرامی اسلام دربارهی آندسته از جوانانی که با پاکدامنی و تقوا از این دورهی حساس عبور مینمایند، میفرماید:
«يَا أَبَاذَرٍّ مَا مِنْ شَابٍّ يَدَعُ لِلَّهِ الدُّنْيَا وَ لَهْوَهَا وَ أَهْرَمَ شَبَابَهُ فِي طَاعَةِ اللَّهِ إِلَّا أَعْطَاهُ اللَّهُ أَجْرَ اثْنَيْنِ وَ سَبْعِينَ صِدِّيقا»[۱۳]
«هیچ جوانی بهخاطر خدا از دنیا و سرگرمیهای بیهوده آن رو نگرداند و جوانی خویش را در طاعت خدا سپری نساخت، مگر آنکه خداوند، پاداش هفتاد و دو صدیق را به او عطا کرد.»
از سوی دیگر خداوند منّان جایگاه چنین جوانی را نسبت به دیگران ممتاز دانسته و او را در مرتبهای شایسته قرار میدهد، بهگونهای که رسول اسلام صلیالله علیه و آله درباره آن فرمودند:
«فَضْلُ الشّابِّ الْعابِدِ الّذی یَعْبُدُ فِی صَباهُ عَلی الشَّیخِ الَّذِی یَعْبُدُ بَعْدَ ما کَبُرَتْ سِنُّهُ کَفَضْلِ الْمُرْسَلِینَ عَلی سایِرِ النّاسِ»[۱۴]
«برتری جوانی عابد که در کودکی بندگی کرده است، بر پیری که بعد از سالخوردگی به عبادت پرداخته، مانند برتری پیامبران بر دیگر مردم است.»
چنین جوانی با رعایت پاکدامنی و تقوا نه تنها قلوب دیگران را متوجه خود میسازد، بلکه محبوب خداوند متعال واقع میشود. از رسول گرامی اسلام صلیالله علیه و آله در این زمینه نیز سخنی زیبا و دلنشین روایت شده است؛
«إنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الشّابَّ الَّذي يُفنِي شَبابَهُ في طاعَةِ اللَّهِ»[۱۵]
«خداوند جوانی که جوانیاش را در راه طاعت خدا به پایان برد، دوست میدارد.»
او در مقام محبوبیت چنان اوج میگیرد که به جایگاه فرشتگان دست مییابد و حسابش از سایر بندگان جدا میگردد؛ زیرا پیامبر اعظم صلیالله علیه و آله فرمودند:
«يَقولُ اللّه عَزَّوَجَلَّ: اَلشّابُّ المُؤمِنُ بِقَدَرى الرّاضى بِكِتابى، اَلقانِعُ بِرِزقى، اَلتّارِكُ لِشَهوَتِهِ مِن اَجلى هُوَ عِندى كَبَعضِ مَلائِكَتى»[۱۶]
«خداوند عزّ و جلّ میفرماید: جوانی که به تقدیر من ایمان داشته باشد، به کتاب من خشنود و به رزق من قانع باشد و به خاطر من از شهوت خود بگذرد، نزد من مانند بعضی از فرشتگانم است.»
این جوان تا بدان اندازه مقام و منزلت پیدا میکند که خداوند متعال به او مباهات مینماید. چنانکه از رسول خدا صلواتالله علیه و آله روایت شده است:
«إنَّ اللّهَ تَعالی يُباهي بِالشّابِّ العابِدِ المَلائِكَةَ، يَقولُ: اُنظُروا إلى عَبدي تَرَكَ شَهوَتَهُ مِن أجلي»[۱۷]
«خداوند به جوان عبادتکنندهی خود در برابر فرشتگان مباهات میکند و میگوید: بندهام را بنگرید، برای من شهوتش را ترک کرده است.»
واقعیت ارزندهای که حضرت ابراهیم علیهالسلام را به سبب بهرهمندی از آن به شکر خداوند متعال وا میدارد؛ آنگونه که امام باقر علیهالسلام فرمودند:
«أَصْبَحَ إِبْرَاهِيمُ ع فَرَأَى فِي لِحْيَتِهِ شَعْرَةً بَيْضَاءَ فَقَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ الَّذِي بَلَّغَنِي هَذَا الْمَبْلَغَ لَمْ أَعْصِ اللَّهَ طَرْفَةَ عَيْنٍ»[۱۸]
«حضرت ابراهیم علیهالسلام هنگامی که موی سفیدی را در محاسن خویش مشاهده کرد، به خداوند عرضه داشت: سپاس خداوندی را که پروردگار جهانیان است؛ آن که مرا به این سن رسانید و یک لحظه نافرمانیاش نکردم.»
افراط در عبادت
سفارش و تأکید دربارهی عبادت و بندگی خداوند در دورهی جوانی بهمعنای جواز افراط و زیادهروی در آن نیست؛ زیرا زیادهروی در عبادت در آیین اسلام بهمانند افراط در سایر امور نادرست و مذموم شمرده شده است؛ مسألهای که حضرت صادق علیهالسلام به نقل از پدر گرامی خویش، امام باقر علیهالسلام نسبت به آن هشدار میدهند؛
«اجْتَهَدْتُ فِي الْعِبَادَةِ وَ أَنَا شَابٌّ، فَقَالَ لِي أَبِي: يَا بُنَيَّ، دُونَ مَا أَرَاكَ تَصْنَعُ؛ فَإِنَّ اللَّهَ- عَزَّ وَ جَلَّ- إِذَا أَحَبَّ عَبْداً رَضِيَ عَنْهُ بِالْيَسِير»[۱۹]
«در جوانی بسیار در عبادت میکوشیدم. پدرم به من فرمود: فرزندم! از آنچه انجام میدهی، کم کن؛ زیرا خداوند عزیز و جلیل اگر بندهای را دوست بدارد، با عبادت کم نیز از او خشنود میگردد.»
از حضرت رسول صلیالله علیه و آله نیز دربارهی آثار مخرّب افراط در عبادت، نقل شده است:
«إِنَ هذَا الدِّينَ مَتِينٌ؛ فَأَوْغِلُوا فِيهِ بِرِفْقٍ، وَ لَا تُكَرِّهُوا عِبَادَةَ اللَّهِ إِلى عِبَادِ اللَّهِ؛ فَتَكُونُوا كَالرَّاكِبِ الْمُنْبَتِّ الَّذِي لَاسَفَراً قَطَعَ، وَ لَا ظَهْراً أَبْقى»[۲۰]
«همانا این دین، دینی است با متانت، پس در آن با مدارا و رفق حرکت کنید و عبادت خدا را نزد بندگانش ناگوار مسازيد، تا – مبادا – مانند سوارکار تازه کاری شوید که نه راهی پیموده و نه مرکبی باقی گذارده است.»
بازگشت به خدا
در زمینهی عبادت و بندگی خداوند متعال توجه به این نکته نیز ضروری است که هر قدر انجام واجبات و ترک محرمات و رعایت مستحبات و مکروهات در دورهی جوانی نزد پروردگار از ارزش فراوان برخوردار است، به همان میزان توبهی جوان گنهکار دارای ارزش و مرتبهای والا نزد خداوند رحمن و رحیم است و مایهی مباهات پرودگار نزد فرشتگانش میشود؛ زیرا کنار گذاشتن و چشمپوشی از شهوات و ترک لذت گناهان، کار بسیار دشواری است که هر فردی توفیق و توان انجام آن را پیدا نمیکند؛ بدین جهت از رسول خدا صلیالله علیه و آله نقل شده است:
«مَا مِنْ شَيْءٍ أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ شَابٍ تَائِبٍ»[۲۱]
«چیزی نزد خداوند عز و جل دوستداشتیتر از جوان توبهکننده نیست.»
آنحضرت صلواتالله علیه و آله در بیانی دیگر اجر چنین جوانی را همانند پاداش حضرت یحیی علیهالسلام بر میشمارند؛
«… شَابٌ تَائِبٌ أَجْرُهُ كَأَجْرِ يَحْيَى بْنِ زَكَرِيَّا ع …»[۲۲]
«… اجر جوان توبهکننده مانند پاداش یحییبن زکریا علیهالسلام است …»
[۱]. بحار الانوار، ج۷۴، ص۷۶
[۲]. وسائل الشیعه، ج۱۶، ص۸۳
[۳]. غرر الحکم و درر الکلم، ص۴۱۴
[۴]. یوسف/۹۸٫
[۵]. یوسف/۹۲٫
[۶]. بحار الانوار، ج۱۲، ص۲۸۰
[۷]. حکمتنامه جوان، ج۱، ص۵۲
[۸]. کافی (دارالحدیث)، ج۱۵، ص۲۳۱
[۹]. نهج البلاغه (للصبحی صالح)، ص۳۹۳
[۱۰]. بحارالانوار، ج۱، ص۲۲۲
[۱۱]. بحارالانوار، ج۱، ص۲۲۴ .
[۱۲]. حياة الإمام محمد الباقر(ع)، القرشي، ج۱، ص۳۷
[۱۳]. بحار الانوار، ج۷۴، ص۸۴
[۱۴]. نهج الفصاحه، ص۵۸۸
[۱۵]. نهج الفصاحه، ص۳۱۶
[۱۶]. حکمتنامه جوان، ج۱، ص۹۸
[۱۷]. نهج الفصاحه، ص۳۰۳
[۱۸]. الكافي (ط – الإسلامية)، ج۸، ص۳۹۲
[۱۹]. کافی (دار الحدیث)، ج۳، ص۲۲۴
[۲۰]. کافی (دار الحدیث)، ج۳، ص۲۲۲
[۲۱]. مشكاة الأنوار في غرر الأخبار، النص، ص۱۷۰
[۲۲]. مجموعة ورام، ج۲، ص۱۱۹
دیدگاه خود را ثبت کنید
Want to join the discussion?Feel free to contribute!