کوه ها بسان ریگ روان گردند

سه گانه ی حیات/ نشانه های برپایی قیامت

در بسیاری از سور قرآن کریم، هم ‏چون طور، واقعه، حاقّه، معارج، مزمّل، نبأ و قارعه بر این مطلب تأکید شده است که در آستانه ‏ی قیامت، کوه‌ ها به لرزه در خواهند آمد و از جا کنده شده و شروع به حرکت می ‏کنند و به شکل پشم ‌های حلّاجی شده می‏ گردند…

************************************************************

پدید آورنده: سید علی شاهچراغی

دسته بندی: خطبه

«سه گانه ی حیات/ نشانه ‏های برپایی قیامت»

از موضوعات مهم در مباحث مربوط به معاد، بررسی نشانه‏ ها و علائمی است که قبل از حادثه‏ ی قیامت و یا در آستانه ‏ی این واقعه ‏ی عظیم رخ می ‏دهد و زمینه ‏‏ساز برپایی قیامت می ‏گردد؛ اتفاقات سرنوشت ‏ساز و تأثیرگذاری که در متون دینی از آن با عنوان «اشراط الساعۀ» یاد گردیده و مطالب فراوانی درباره‏ ی آن مطرح شده است.

در این بخش از سلسله مطالب «سه‏ گانه ‏ی حیات» به برخی از این حوادث اشاره می ‏گردد و در ادامه نیز نکاتی در زمینه‏ ی «نفخ صور» به عنوان نشانه ‏ی بارز پدیدار شدن قیامت می ‏آید.

بعثت پیامبر خاتم (ص)

بعثت رسول اعظم صلی ‏الله علیه و آله به عنوان پیامبر آخر ‏‏الزمان، از نشانه ‌‌های نزدیکی معاد می ‏باشد که تاکنون محقق گردیده است؛ رخداد شگرفی که رسول خدا صلوات‏ الله علیه و آله درباره‏ ی آن فرمودند:

«إِنَّمَا بُعِثْتُ أَنَا وَ السَّاعَةُ كَهَاتَيْن‏»[۱]

«در حقيقت، بعثت من و روز قيامت، مانند اين دو انگشت سبابه است؛ (سپس پيامبر صلی ‏الله علیه و آله انگشتان سبابه ‏ی خویش را كنار يك ديگر نهادند.)»

گسترش فساد و فحشا

شیوع فساد و فحشا در بین مردم از جمله حوادث ناگواری است که در آستانه‏ ی قیامت پدیدار می ‏شود؛ امری که پیامبر صلی ‏الله علیه و آله در روایت ذیل بر وقوع آن تأکید نموده ‏اند:

«إِنَّ مِنْ أَشْرَاطِ السَّاعَةِ أَنْ يُرْفَعَ الْعِلْمُ وَ يَظْهَرَ الْجَهْلُ وَ يُشْرَبَ الْخَمْرُ وَ يَفْشُو الزِّنَا»[۲]

«از علائم رستاخيز آن است كه دانش از ميان برخيزد و جهالت آشكار شود و شراب نوشند و زنا رواج گيرد.»

ابن عباس نیز حدیث مبسوطی را از آن‏ حضرت در این زمینه نقل کرده است:

«حَججنا مَعَ رسول‌ الله‌ صَلَّي‌ اللهُ‌ عَلَيهِ‌ وَآلِهِ‌ حجّةَ الوداع‌، فأخَذ بحلقةِ بابِ الكعبةِ ثمّ أقبلَ علينا بوجههِ، فَقَالَ: أَلاَ أُخْبِرُكُمْ بِأَشْرَاطِ السَّاعَةِ؟ وَ كَانَ أَدْنَي‌ النَّاسِ مِنْهُ يَوْمَئِذٍ سَلْمَانُ رَضِيَ اللَهُ عَنْهُ، فَقَالَ: بَلَي‌ يَا رَسُولَ اللَهِ! َفقَالَ صَلَّي‌ اللَهُ عَلَيْهِ وَ الِهِ وَ سَلَّمَ: إنَّ مِنْ أَشْرَاطِ الْقِيَامَةِ، إضَاعَةَ الصَّلَوةِ وَ اتِّبَاعَ الشَّهَوَاتِ وَ الْمَيْلَ مَعَ الاهْوَآءِ وَ تَعْظِيمَ الْمَالِ وَ بَيْعَ الدِّينِ بِالدُّنْيَا، فَعِنْدَهَا يُذَابُ قَلْبُ الْمُؤْمِنِ وَ جَوْفُهُ كَمَا يَذُوبُ الْمِلْحُ فِي‌ الْمَآءِ مِمَّا يَرَي‌ مِنَ الْمُنْكَرِ فَلاَ يَسْتَطِيعُ أَنْ يُغَيِّرَهُ. فَقَالَ سَلْمَانُ: وَ إنَّ هَذَا لَكَائِنٌ يَا رَسُولَ اللَهِ؟ قَالَ صَلَّي‌ اللَهُ عَلَيْهِ وَ الِهِ وَ سَلَّمَ: إي‌ وَ الَّذِي‌ نَفْسِي‌ بِيَدِهِ! يَا سَلْمَانُ! إنَّ عِنْدَهَا يَكُونُ الْمُنْكَرُ مَعْرُوفًا وَ الْمَعْرُوفُ مُنْكَرًا وَ ائْتُمِنَ الْخَآئِنُ وَ يُخَوَّنُ الاْ مِينُ وَ يُصَدَّقُ الْكَاذِبُ وَ يُكَذَّبُ الصَّادِقُ.  قَالَ سَلْمَانُ: وَ إنَّ هَذَا لَكَائِنٌ يَا رَسُولَ اللَهِ؟ قَالَ صَلَّي‌ اللَهُ عَلَيْهِ وَ الِهِ وَ سَلَّمَ: إي وَ الَّذِي‌ نَفْسِي‌ بِيَدِهِ!  يَا سَلْمَانُ! إنَّ عِنْدَهَا يُؤْتَي‌ بِشَيْءٍ مِنَ الْمَشْرِقِ وَ شَيْءٍ مِنَ الْمَغْرِبِ يُلَوَّنُ أُمَّتِي‌؛ فَالْوَيْلُ لِضُعَفَاءِ أُمَّتِي‌ مِنْهُمْ وَ الْوَيْلُ لَهُمْ مِنَ اللَهِ؛ لاَ يَرْحَمُونُ صَغِيرًا وَ لاَ يُوَقِّرُونَ كَبيرًا. قَالَ سَلْمَانُ: وَ إنَّ هَذَا لَكَائِنٌ يَا رَسُولَ اللَهِ؟ فَقَالَ صَلَّي‌ اللَه عَلَيْهِ وَ الِهِ وَ سَلَّمَ: إي‌ وَ الَّذِي‌ نَفْسِي‌ بِيَدِهِ! يَا سَلْمَانُ! إنَّ عِنْدَهَا تُزَخْرَفُ الْمَسَاجِدُ كَمَا تُزَخْرَفُ الْبِيَعُ وَ الْكَنَآئِسُ وَ تُحَلَّي‌ الْمَصَاحِفُ وَ تُطَوَّلُ الْمَنَارَاتُ وَ تَكْثُرُ الْصُّفُوفُ بِقُلُوبٍ مُتَبَاغِضَةٍ وَ أَلْسُنٍ مُخْتَلِفَةٍ. قَالَ سَلْمَانُ: وَ إنَّ هَذَا لَكَائِنٌ يَا رَسُولَ اللَهِ؟ قَالَ صَلَّي‌ اللَهُ عَلَيْهِ وَ الِهِ وَ سَلَّمَ: إي‌ وَ الَّذِي‌ نَفْسِي‌ بِيَدِهِ!يَا سَلْمَانُ! وَ عِنْدَهَا يَظْهَرُ الرِّبَا وَ يَتَعَامَلُونَ بِالْغَيْبَةِ وَ الرُّشَي‌ وَ يُوضَعُ الدِّينُ وَ يُرْفَعُ الدُّنْيَا. قَالَ سَلْمَانُ: وَ إنَّ هَذَا َالكَائِنٌ يَا رَسُولَ اللَهِ؟ فَقَالَ صَلَّي‌ اللَهُ عَلَيْهِ وَ الِهِ وَ سَلَّمَ: إي‌ وَ الَّذِي‌ نَفْسِي‌ بِيَدِهِ! یا سَلْمَانُ! وَ عِنْدَهَا يَكْثُرُ الطَّلاَقُ فَلاَ يُقَامُ لِلَّهِ حَدٌّ؛ وَ لَنْ يَضُرَّ اللَهَ شَيْئًا. قَالَ سَلْمَانُ: إنَّ هَذَا لَكَائِنٌ يَا رَسُولَ اللَهِ؟ قَالَ صَلَّي‌ اللَهُ عَلَيْهِ وَ الِهِ وَ سَلَّمَ: إي‌ وَ الَّذِي‌ نَفْسِي‌ بِيَدِهِ! يَا سَلْمَانُ! وَ عِنْدَهَا يَحُجُّ أَغْنِيَآءُ أُمَّتِي‌ لِلنُّزْهَةِ وَ يَحُجُّ أَوْسَاطُهَا لِلتِّجَارَةِ وَ يَحُجُّ فُقَرَآؤُهُمْ لِلرِّئَآءِ وَ السُّمْعَةِ»[۳]

«با رسول‌ خدا صلّي‌‏ الله‌ عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ در جریان حجّۀ الوداع‌ به‌ مراسم حجّ مشرّف‌ شديم. رسول‌ خدا حلقه‏ ی درب کعبه را گرفت‌ و رو به‌ ما نموده‌ و فرمود‌: آيا مي ‏خواهيد،‌ شما را از‌ علائم‌ و نشانه ‌هاي‌ قيامت‌ با خبر كنم‌؟. در آن‌ هنگام‌ نزديك‌ ترين‌ فرد به‌ رسول‌ خدا صلی ‏الله علیه و آله سلمان‌ بود؛ او گفت‌: اي‌ رسول‌ خدا، بله؛‌ علاقه داریم که‌ ما را با خبر نمایید؛‌ پس‌ پیامبر فرمود: به درستي كه‌ از علامات‌ قيامت‌ آن‌ است‌ كه‌ مردم‌ نماز را خراب‌ مي ‌كنند و از شهوات‌ پيروي‌ مي ‌نمايند و تمايل‏ شان‌ به سوي‌ هواي‌ نفساني‌ است‌؛ مال‌ را بزرگ‌ مي ‌شمرند و دين‌ را به‌ دنيا مي ‏فروشند و در چنين‌ وضعیتی همان ‏طور كه‌ نمك‌ در آب‌ حلّ مي‏ شود، دل‌ مؤمن‌ آب‌ شده و حلّ مي ‏گردد، چون‌ منكرات‌ را در برابر ديدگان‌ خود مي ‌بيند و قدرت‌ تغيير و اصلاح‌ آن ‏ها را ندارد. سلمان‌ گفت‌: آیا اين ‏ها از اموري‌ است‌ كه‌ حتماً تحقّق‌ مي ‌يابد؟! رسول‌ خدا صلّي‌ الله‌ عليه‌ وآله‌ فرمود: آري‌، سوگند به‌ آن‌ كسي‌ كه‌ جان‌ من‌ در دست‌ اوست؛‌ اي‌ سلمان‌، در آن‌ زمان كارهاي‌ ناپسند در بين‌ مردم‌ به صورت‌ كارهاي‌ شايسته‌ درآيد و كارهاي‌ پسنديده‌ به‌ صورت‌ كارهاي‌ ناپسند جلوه‌ كند و مردمان‌ خيانت‌ پيشه‌ مورد وثوق‌ واقع‌ شوند و به‌ افراد امين،‌ نسبت‌ خيانت‌ داده‌ شود و مرد دروغ‏ گو را تصديق‌ كنند و مرد راست ‏گو را دروغ ‏گو شمارند. سلمان‌ گفت‌: اين ‏ها از اموري‌ است‌ كه‌ حتماً تحقّق‌ مي ‌يابد؟! رسول‌ خدا فرمود: آري‌، سوگند به‌ آن‌ كسي‌ كه‌ جان‌ من‌ در دست‌ اوست؛ اي‌ سلمان‌، در آن‌ زمان چيزي‌ را از طرف‌ مشرق‌ براي‌ مردم‌ مي ‌آورند و چيز دیگري‌ را از طرف‌ مغرب‌ و به اين وسيله امّت‌ مرا رنگ‌ کرده و فریب می ‏دهند. پس‌ اي‌ واي‌ بر ضعيفان‌ امّت‌ من‌ از دست‌ اين‌ ستمگران‌ و اي‌ واي‌ بر ايشان‌ از خدا؛ به‌ افراد كوچك‌ و زيردست‌ رحم‌ نمي ‌آورند و بزرگان‌ را احترام‌ نمي ‌كنند. سلمان‌ گفت‌: اين ‏ها از اموري‌ است‌ كه‌ حتماً تحقّق‌ مي ‌يابد؟ رسول‌ خدا صلّي‌ الله‌ عليه‌ وآله‌ وسلّم‌ فرمود: آري‌، سوگند به‌ آن‌ كسي‌ كه‌ جان‌ من‌ در دست‌ اوست؛ اي‌ سلمان‌، در آن‌ وقت مساجد را زينت‌ مي ‌كنند هم‏ چنان‏ كه‌ معابد‌ نصاري‌ و يهود را زينت‌ مي ‌كنند و قرآن‌‌ ها را به‌ زيور و نقّاشي ‌ها آراسته‌ مي‌ كنند و مناره‌ هاي‌ مساجد را بلند مي ‌سازند و صف‌ هاي‌ نماز جماعت‌ بسيار مي‏ شود ولي‌ با دل ‏هایي‌ پر از عداوت‌ با يكديگر و با زبان ‏هایي‌ منافقانه‌. سلمان‌ گفت‌: اين‏ ها از اموري‌ است‌ كه‌ حتماً تحقّق‌ مي ‌يابد؟ رسول‌ خدا صلّي ‌الله‌ عليه‌ وآله‌ فرمود: آري‌، سوگند به‌ آن‌ كسي‌ كه‌ جان‌ من‌ در دست‌ اوست؛ اي‌ سلمان‌، در آن‌ موقع زنا در بين‌ مردم‌ ظاهر مي‏ گردد و مردم‌ با يكدگر با غيبت‌ و رشوه‌ معامله‌ مي ‌كنند و دين‌، ضعيف‌ و به‌ درجات‌ نازلي‌ پایين‌ مي ‌آيد وليكن‌ دنيا قويّ و به‌ درجات‌ عالي‌ در بين‌ مردم‌ بالا مي ‏رود. سلمان‌ گفت‌: اين‏ ها از اموري‌ است‌ كه‌ حتماً تحقّق‌ مي ‌يابد؟! رسول‌ خدا فرمود: آري‌، سوگند به‌ آن‌ كسي‌ كه‌ جان‌ من‌ در دست‌ اوست؛ اي‌ سلمان‌، در آن‌ زمان‌ طلاق‌ زياد واقع‌ مي ‏شود و حدّ الهي‌ جاري‌ نمي‏ گردد و اين‏ ها ابداً به‌ خداوند ضرري‌ نمي ‏رساند. سلمان‌ گفت‌: اين ‏ها از اموري‌ است‌ كه‌ حتماً تحقّق‌ مي ‌يابد؟! رسول‌ خدا فرمود: آري‌، سوگند به‌ آن‌ كسي‌ كه‌ جان‌ من‌ در دست‌ اوست؛ اي‌ سلمان‌، در آن‌ زمان‌ ثروتمندان‌ امّت‌ من‌ برای تفريح‌ و تفرّج‌ به حجّ مي ‏روند و حجّ متوسّطين‌ از امّت براي‌ تجارت‌‌ است‌ و حجّ فقیران امّت‌ من‌ براي‌ خودنمایي‌ و شهرت‌ است.‌»

زلزله ‌ای ویران ‌گر

علامت دهشتناک و ویرانگری که در آستانه ‏ی قیامت واقع می‏ شود و دنیا را به نابودی می ‏کشاند، زلزله‏‏ ی عظیمی است که در قرآن کریم با ویژگی ‏ها و نتایجی این ‏چنین، سخن از آن به میان آمده است:

«يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمْ إِنَّ زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَيْءٌ عَظِيمٌ * يَوْمَ تَرَوْنَهَا تَذْهَلُ كُلُّ مُرْضِعَةٍ عَمَّا أَرْضَعَتْ وَتَضَعُ كُلُّ ذَاتِ حَمْلٍ حَمْلَهَا وَتَرَى النَّاسَ سُكَارَى وَمَا هُم بِسُكَارَى وَلَكِنَّ عَذَابَ اللَّهِ شَدِيدٌ»[۴]

«ای مردم، از پروردگارتان بترسید، همانا زلزله‏ ی قیامت، امر عظیمی است. روزى كه آن را ببينيد، هر شير دهنده ‏اى آن را كه شير مى ‏دهد، فرو مى ‏گذارد و هر آبستنى، بار خود را فرو مى ‏نهد و مردم را مست مى ‏بينى و حال آن كه مست نيستند، ولى عذاب خدا شديد است.»

خاموشی اجرام آسمانی

خداوند متعال در سوره ‏ی مبارکه ‏ی تکویر یکی از نشانه‏ های برپایی قیامت را در هم ‏پیچیده شدن خورشید و ستارگان آسمان بر شمرده و می ‏فرماید:

«إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ * وَإِذَا النُّجُومُ انكَدَرَتْ»[۵]

«آن ­گاه كه خورشيد به هم درپيچد و آن‏ گاه كه ستارگان‏ تيره شوند.»

طغیان آب ‏ها

غلیان و تلاطم شدید دریاها که در آیه ‏ی ششم سوره ‏ی مبارکه‏ ی تکویر از آن خبر داده شده است، نشانه‏ ای دیگر از وقوع قیامت کبری خواهد بود؛

«وَ إِذَا الْبِحَارُ سُجِّرَتْ»[۶]

«درياها آن ‏گاه كه جوشان گردند.»

فضایی آکنده از دود

حادثه ‏ی مهیب و وحشت ‏زای پر شدن آسمان از دود، از نشانه‏ هایی است که خداوند متعال خبر وقوع آن را داده است:

«فَارْتَقِبْ يَوْمَ تَأْتِي السَّمَاء بِدُخَانٍ مُّبِينٍ»[۷]

«پس در انتظار روزى باش كه آسمان دودى نمايان بر مى ‏آورد.»

واقعه ‏ای که پیامبر صلی‏ الله علیه و آله در پاسخ به درخواست حذیفۀ بن یمان، درباره ‏ی تفسیر آن فرمودند:

«یمَلأَ مَا بَيْنَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ، يَمْكُثُ فِي الأرض أربعين يوماً و ليلة أمّا الْمُؤْمِنُ فَيُصِيبُهُ منه كهيئة الزكام. و أمّا الْكَافِرُ فَيَكوُن بِمَنْزِلَةِ السَّكْرَان يَخْرجُ مِنْ مَنْخَرِهِ و أُذُنِيهِ وَدُبِرٍه»[۸]

«دودى است كه ميان مشرق و مغرب را پر مى‏ كند و چهل شبانه روز باقى مى ‏ماند؛ به مؤمن حالتى شبيه زكام دست مى ‏دهد و اما كافر، شبيه مست خواهد شد و دود از بينى و گوش ‏ها و پشت او بيرون مى ‏آيد.»

حذیفۀ بن أسید نیز در این ‏باره نقل کرده است: در حالی که با جمعی نشسته بودیم و درباره‏ ی وقوع قیامت گفت ‏و گو می‏ کردیم، پیامبر صلوات ‏الله علیه و آله به یک ‏باره از اطاق‏ خویش به سمت ما آمده و فرمودند:

«لَا تَقُومُ السَّاعَةُ حَتَّى تَكُونَ عَشْرُ آيَاتٍ‏ الدَّجَّالُ‏ وَ الدُّخَانُ وَ طُلُوعُ الشَّمْسِ مِنْ مَغْرِبِهَا وَ دَابَّةُ الْأَرْضِ وَ يَأْجُوجُ وَ مَأْجُوجُ وَ ثَلَاثَةُ خُسُوفٍ خَسْفٌ بِالْمَشْرِقِ وَ خَسْفٌ بِالْمَغْرِبِ وَ خَسْفٌ بِجَزِيرَةِ الْعَرَبِ وَ نَارٌ تَخْرُجُ مِنْ قَعْرِ عَدَنٍ تَسُوقُ النَّاسَ إِلَى الْمَحْشَرِ»[۹]

«قیامت واقع نمی ‏شود، مگر آن که ده علامت رخ نماید: دجال و دود و طلوع خورشید از مغرب و قیام حجت خدا و یأجوج و مأجوج و سه فرو رفتن، یکی در مشرق و دیگری در مغرب و سومی در جزیرۀ ‏العرب و نیز آتشی که از عمق عدن شعله می ‏کشد و مردم را به سوی محشر روانه می ‏سازد.»

متلاشی شدن کوه ‌ها

در بسیاری از سور قرآن کریم، هم ‏چون طور، واقعه، حاقّه، معارج، مزمّل، نبأ و قارعه بر این مطلب تأکید شده است که در آستانه ‏ی قیامت، کوه‌ ها به لرزه در خواهند آمد و از جا کنده شده و شروع به حرکت می ‏کنند و به شکل پشم ‌های حلّاجی شده می‏ گردند؛ سپس زمین به صورت بیابانی مسطح و کاملاً صاف در می ‏آید.

برخی از این آیات ‏چنین ‏اند:

  • سوره‏ ی مبارکه‏ ی واقعه

«ِاذَا رُجَّتِ الْأَرْضُ رَجًّا * وَبُسَّتِ الْجِبَالُ بَسًّا * فَكَانَتْ هَبَاء مُّنبَثًّا»[۱۰]

«چون زمين با تكان [سختى] لرزانده شود و كوه ‏ها [جمله] ريز ريز شوند و غبارى پراكنده گردند.»

  • سوره ‏ی مبارکه‏ ی معارج

«وَ تَكُونُ الْجِبَالُ كَالْعِهْنِ»[۱۱]

«و كوه ­ها چون پشم زده گردد.»

  • سوره‏ ی مبارکه‎‏ی الحاقۀ

«وَحُمِلَتِ الْأَرْضُ وَالْجِبَالُ فَدُكَّتَا دَكَّةً وَاحِدَةً»[۱۲]

«و زمين و كوه‏ ها از جاى خود برداشته شوند و هر دو آن ‏ها با يك تكان، ريز ريز گردند.»

  • سوره‏ ی مبارکه ‏ی طور

«وَتَسِيرُ الْجِبَالُ سَيْرًا»[۱۳]

«و كوه ‏ها [جمله] به حركت در آيند.»

  • سوره‏ ی مبارکه ‏ی مزمل

«يَوْمَ تَرْجُفُ الْأَرْضُ وَالْجِبَالُ وَكَانَتِ الْجِبَالُ كَثِيبًا مَّهِيلًا»[۱۴]

«روزى كه زمين و كوه ‏ها به لرزه در آيند و كوه ‏ها بسان ريگ روان گردند.»

  • سوره‏ ی مبارکه‏ ی نبأ

«وَ سُيِّرَتِ الْجِبَالُ فَكَانَتْ سَرَابًا»[۱۵]

«و كوه‏ ها را روان كنند و [چون] سرابى گردند.»

  • سوره‏ ی مبارکه‏ ی قارعه

«وَ تَكُونُ الْجِبَالُ كَالْعِهْنِ الْمَنفُوشِ»[۱۶]

«و كوه ‏ها مانند پشم زده ‏شده، رنگين شود.»

  • سوره‏ ی مبارکه‏ ی طه

«فَيَذَرُهَا قَاعًا صَفْصَفًا»[۱۷]

«پس آن­ ها را پهن و هموار خواهد كرد.»

نفخ صور

رخداد دیگری که در آیات متعدد قرآن کریم از آن سخن رفته و خبر وقوعش مطرح گردیده است؛ حادثه ‏ی نفخ صور است که در حقیقت می ‏توان از آن به عنوان علامت و نشانه ‏ی شکل ‏گیری قیامت تعبیر نمود؛

«وَ نُفِخَ‏ فِي‏ الصُّورِ ذلِكَ‏ يَوْمُ الْوَعِيدِ»[۱۸]

«و در صور دميده مى ‏شود؛ آن روز، روز تحقّق وعده وحشتناك است.»

و نیز این آیه ‏ی کریمه‏:

«يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْواجاً»[۱۹]

«روزى كه در «صور» دميده مى ‏شود و شما فوج فوج مى ‏آييد.»

  • نام ‏های متعدد

دمیده شدن در شیپور که در قرآن کریم در بیش ‏تر موارد با عنوان «نفخ صور» از آن یاد می ‏گردد، در برخی از آیات، با اسامی دیگری معرفی شده است که حکایت از عظمت و اهمیت این واقعه می ‏نماید؛ هم ‏چون آیه‏ ی شریفه‏ ی ذیل که واژه ‏ی «ناقور» در آن به کار رفته است:

«فَإِذَا نُقِرَ فِي النَّاقُورِ * فَذَلِكَ يَوْمَئِذٍ يَوْمٌ عَسِيرٌ»[۲۰]

«پس چون در ناقور دميده شود؛ آن روز [چه] روز ناگوارى است.»

نام دیگری که در قرآن کریم برای صور وجود دارد، «صاخّه» به معنای فریادی است که گوش‏ ها از شدّتش کر می ‌گردد و در برخی از آیات نیز عنوان «صیحه» در مورد آن به کار رفته است:

«مَا يَنظُرُونَ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً»[۲۱]

«جز يك فرياد [مرگ ‏بار] را انتظار نخواهند كشيد.»

از این واقعه هم ‏چنین با عنوان «صعق» به معنای صدای شدید و صاعقه یاد شده است؛ البته با واژه ‏ی «قارعه» نیز روبرو هستیم که می ‏تواند نام دیگری برای «نفخ صور» باشد:

«الْقَارِعَةُ * مَا الْقَارِعَةُ»[۲۲]

«كوبنده؛ چيست كوبنده.»

  • تعداد نفخ صور

«صور» که بر اساس برخی از اخبار نقل شده از جانب معصومین علیهم ‏السلام به تعداد مخلوقات الهی در آن روزنه ‏هایی تعبیه گردیده است و بزرگی‏ اش از آسمان تا زمین امتداد یافته است، وسیله ‏ای شیپور مانند است که اسرافیل، این فرشته‏ ی مقرّب الهی دو بار در آن می ‏دمد که با دمیدن اول، مرگ اهل آسمان ‌ها و زمین اتفاق می ‏افتد و در دمیدن دوم که زمان آن چهل سال پس از واقعه ‏ی اول است، انس و جن، حیاتی دوباره می ‏یابند و از قبرها بیرون می ‏آیند تا در برابر دادگاه الهی حاضر ‏گردند. بدین جهت در آیات وارده پیرامون نفخ صور، با دو دسته از آیات روبرو هستیم که یک گروه مربوط به نفخ اوّل و دسته ‏ی دیگر که تعدادشان نسبت به دسته ‏ی اول بیش ‏تر است، مربوط به نفخ دوّم می‏ باشد.

در این بین توجه به این نکته نیز ضروری است که اگر چه هلاکت و نابودی برخی از امم گذشته هم ‏چون قوم حضرت شعیب علیه‏ السلام به سبب اجحاف در کیل و وزن، به واسطه‏ ی صیحه ‏‏ی آسمانی رقم خورده است؛

«فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ بِالْحَقِّ فَجَعَلْنَاهُمْ غُثَاء»[۲۳]

«پس فرياد [مرگبار]، آنان را به حق فرو گرفت و آن ‏ها را [چون] خاشاكى كه بر آب افتد، گردانيديم.»

و یا قوم ثمود که با وجود مشاهده ‏ی علائم عذاب از لجاجت و ایستادگی در برابر آیات الهی دست برنداشته و مبتلا به صیحه ‏ای سخت و نابود کننده گردیدند؛ چنان‏ چه امام صادق علیه ‏السلام درباره ‏ی این قوم سرکش فرمودند:

«فَلَمَّا كَانَ نِصْفُ اللَّيْلِ أَتَاهُمْ جَبْرَئِيلُ عَلَیهِ‏السَّلامُ فَصَرَخَ بِهِمْ صَرْخَةً خَرَقَتْ تِلْكَ الصَّرْخَةُ أَسْمَاعَهُمْ وَ فَلَقَتْ قُلُوبَهُمْ وَ صَدَعَتْ أَكْبَادَهُمْ… فَمَاتُوا أجمعين [أَجْمَعُونَ‏] فِي طَرْفَةِ عَيْنٍ صَغِيرُهُمْ وَ كَبِيرُهُم‏»[۲۴]

«چون نیمه شب فرا رسید، جبرئیل آمد و آن ‏چنان بانگ بلندى بر آنان زد که گوش‏ هاشان را درید و دل ‏هاشان را شکافت و جگرهاشان را پاره کرد و در چشم برهم زدنی، همه ‏‏ی آنان از كوچك و بزرگ مردند.»

اما روشن و بدیهی است که کیفیت صیحه‏ ای که در آیات قرآن کریم به عنوان عذاب الهی از آن یاد شده است را هیچ‏ گاه نباید با صیحه ‏ای که از شروع قیامت خبر می ‏دهد و سبب مرگ مخلوقات می‏ گردد، قیاس نمود و این دو را یکی پنداشت.

  • رخدادی ناگهانی

مطلب مهم دیگری که در زمینه ‏ی نفخ صور وجود دارد، سرعت وقوع و ناگهانی بودن این واقعه است؛ تا جایی که رسول اکرم صلی ‏الله علیه و آله درباره‏ ی آن فرمودند:

«الرَّجُلانِ قَد نَشَرا ثَوبَهُما يَتَبايَعَانِ فَمَا يَطوِيَانِهِ حَتّى تَقُومُ السَّاعَهُ وَ الرَّجُلُ يَرفَعُ أُكلَتَه اِلى فيهِ فَمَا تَصِلُ اِلى فيهِ حَتّى تَقومُ وَ الرَّجُلُ يُليطُ حَوضَه لِيُسقَى مَاشِيَتَه فَمَا يُسقيهَا حَتَّى تَقُومُ‏»[۲۵]

«دو نفر در حالى كه لباس ‏شان را گشوده و مشغول معامله ‏اند، پيش از آن كه آن را برچينند، شاهد تحقق قیامت خواهند بود و نیز فردی لقمه‏ ی غذایی را بر می ‏دارد، اما قبل از آن كه آن را به دهانش برساند، قیامت واقع می ‏گردد؛ هم‏ چنین كسی به تعمير و گِل ‏مالى حوضی مشغول است تا چهارپايانش را سيراب سازد، اما پيش از آن كه حیواناتش از آن بخورند، قيامت برپا مي ‏شود.»

  • مرگی همگانی

امام سجاد علیه ‏السلام در روایتی ارزشمند می ‏فرماید:

«يَأْمُرُ اللَّهُ تَعَالَى إِسْرَافِيلَ أَنْ يَنْفُخَ فِي الصُّور… فَلَا يَبْقَى فِي الْأَرْضِ إِنْسٌ وَ لَا جِنٌّ وَ لَا شَيْطَانٌ وَ لَا غَيْرُهُمْ مِمَّنْ لَهُ رُوحٌ إِلَّا صَعِقَ وَ مَات‏… فَلَا يَبْقَى فِي السَّمَاوَاتِ ذُو رُوحٍ إِلَّا مَاتَ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى: إِلَّا مَنْ شاءَ اللَّهُ وَ هُوَ جَبْرَائِيلُ وَ مِيكَائِيلُ وَ إِسْرَافِيلُ وَ عِزْرَائِيل‏»[۲۶]

«خداوند به اسرافیل امر می ‏کند، در صور بدمد … پس باقی نمی ‏ماند بر روی زمین، انسان و جن و شیطان و هر دارای روح، مگر آن‏که فریادی می ‏زند و می ‏میرد … و باقی نمی ‏ماند در آسمان ‏ها صاحب روح، مگر آن ‏که می ‏میرد؛ خداوند متعال می ‏فرماید: «مگر کسی که خدا بخواهد» و آن‏ ها جبرئیل و میکائیل و اسرافیل و عزرائیل هستند.»

این امام عظیم ‏الشأن در همین رابطه در بیانی دیگر می ‏فرماید:

«فَيَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى: يَا مَلَكَ الْمَوْتِ! مَنْ بَقِيَ مِنْ خَلْقِي؟ فَقَالَ يَا رَبِّ: أَنْتَ الْحَيُّ الَّذِي لا يَمُوتُ، بَقِيَ جَبْرَائِيلُ وَ مِيكَائِيلُ وَ إِسْرَافِيلُ وَ بَقِيتُ أَنَا[۲۷]

«(پس از نفخ صور) خداوند می ‏فرماید: ای ملک الموت از مخلوقاتم چه کسی باقی مانده است؟ إزرائیل جواب می ‏دهد: ای پروردگار، تو زنده ‏ای هستی که نمی‏ میرد؛ تنها جبرائیل و میکائیل و اسرافیل و من باقی مانده ‏ایم.»

البته بر طبق روایات دیگر اهل بیت عصمت و طهارت علیهم ‏السلام، از آن جا که مرگ برای همه ‏ی مخلوقات مقدر گردیده است، سرانجام، این چهار فرشته‏‏ ی مقرب نیز می ‏میرند تا غیر از خداوند متعال، کسی یا چیزی باقی نباشد؛ چنان ‏چه از حضرت زین العابدین علیه ‏السلام در روایت ذیل نقل گردیده است که پس از نفخ صور و مرگ همه‏ ی موجودات، خداوند تعالی می ‏فرماید:

«لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ» فَلَا يُجِيبُهُ أَحَدٌ فَيُجِيبُ هُوَ عَنْ نَفْسَهُ فَيَقُولُ: «لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّار»[۲۸]

«خداوند می ‏گوید: «امروز فرمانروايى از آن كيست؟» و از کسی جوابی نمی‏ آید؛ پس خداوند، خود جواب می دهد: «از آنِ خداوند يكتاى قهار است.»

  • ایمن از هراس

از آیات متعدد قرآن کریم دانسته می ‏شود، رخداد شگرف نفخ صور، ترس و هراسی همگانی را در پی خواهد داشت که همین امر نیز سبب مرگ مخلوقات می‏ گردد؛ اما نکته ‏‏‏‏ی قابل تأمل، وجود استثنائی است که در این خصوص مطرح شده است؛ حقیقتی مهم، مبنی بر این که افرادی از خوف و هراس ناشی از دمیده شدن در صور در امان خواهند بود و گزندی به ایشان نخواهد رسید؛ انسان‏ های بلند مرتبه ‏ای که‏ در دو آیه ‏ی قرآن کریم، تعبیر ذیل نسبت به آنان وارد گردیده است:

«وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَصَعِقَ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَمَن فِي الْأَرْضِ إِلَّا مَن شَاء اللَّهُ»[۲۹]

«و در صور دميده مى ‏شود؛ پس هر كه در آسمان‏ ها و هر كه در زمين است، بيهوش در مى ‏افتد، مگر كسى كه خدا بخواهد.»

هم‏ چنین در سوره‏ ی نمل آمده است:

«وَ يَوْمَ يُنفَخُ فِي الصُّورِ فَفَزِعَ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَمَن فِي الْأَرْضِ إِلَّا مَن شَاء اللَّهُ»[۳۰]

«و روزى كه در صور دميده شود، پس هر كه در آسمان‏ ها و هر كه در زمين است، به هراس افتد، مگر آن كس كه خدا بخواهد.»

بدین جهت بعضی از بزرگان، درباره‏ ی تعبیر «إِلَّا مَن شَاء اللَّهُ» گفته ‏اند: به طور قطع کسانی وجود دارند که صدای شدید صور در آن ‌ها تأثیری نخواهد داشت و مرگی برای ایشان نخواهد بود. این گروه استنثاء مطرح شده در صحنه ‏های دیگر قیامت را نیز به عنوان مؤید مدعای خویش مطرح می‏ کنند:

«مَن جَاء بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِّنْهَا وَ هُم مِّن فَزَعٍ يَوْمَئِذٍ آمِنُونَ * وَمَن جَاء بِالسَّيِّئَةِ فَكُبَّتْ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ هَلْ تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ؟»[۳۱]

«هر كس نيكى به ميان آورد، پاداشى بهتر از آن خواهد داشت و آنان از هراس آن روز ايمنند و هر كس بدى به ميان آورد، به رو در آتش [دوزخ] سرنگون شوند. آيا جز آن ‏چه مى ‏كرديد، سزا داده مى‏ شويد؟.»

چنان ‏چه مفسر بزرگ قرآن کریم، علامّه طباطبایی رضوان ‏الله علیه به این مطلب تصریح کرده است که فزع و ترس قیامت شامل افرادی که دارای اعمال پاک و نیّت خالصند و از گناه و معصیت جدا گردیده ‏اند، نمی ‎شود.

در برابر این نظریه، جمع زیادی نیز بر این باورند که به دلیل تصریح و تأکید قرآن کریم، مرگ، امری همگانی است و استثنایی در آن نخواهد بود؛

«كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ»[۳۲]

«هر نفسى، چشنده مرگ است.»

پس آن‏ چه برای انسان ‏های برجسته و ممتاز واقع می ‏گردد، تأخیر در توفی ارواح مطهر آنان خواهد بود و شاهد بر این امر نیز روایاتی است که از تأخیر وفات انبیاء، اوصیاء، اولیاء سخن به میان آورده است.

 

[۱]. بحار الأنوار، ج‏۲، ص۲۶۳

[۲]. روضة الواعظين و بصيرة المتعظين، ج‏۲، ص۴۸۵

[۳]. تفسير نور الثقلين، ج‏۵، ص۳۴ – ۳۶

[۴]. حج/۱-۲

[۵]. تکویر/۱-۲

[۶]. تکویر/۶

[۷]. دخان/۱۰

[۸]. جامع البيان في تفسير القرآن، ج‏۲۵، ص۶۸

[۹]. بحارالانوار، ج۶، ص۳۰۳

[۱۰]. واقعه/۴ -۶

[۱۱]. معارج/۷۰

[۱۲]. حاقه/۱۴

[۱۳]. طور/۱۰

[۱۴]. مزمّل/۱۴

[۱۵]. نبأ/۲۰

[۱۶]. قارعه/۵

[۱۷]. طه/۱۰۶

[۱۸] . ق/۲۰

[۱۹]. نبأ/۱۸

[۲۰]. مدّثر/۸ -۹

[۲۱]. یس/۴۹

[۲۲]. قارعه/۱-۲

[۲۳]. مؤمنون/۴۱

[۲۴]. بحار الأنوار، ج‏۱۱، ص۳۸۸ -۳۹۰

[۲۵]. تفسير نور الثقلين، ج‏۴، ص۳۸۸

[۲۶]. إرشاد القلوب إلى الصواب (للديلمي)، ج‏۱، ص۵۳ -۵۴

[۲۷]. همان

[۲۸]. همان

[۲۹]. زمر/۶۸

[۳۰]. نمل/۸۷

[۳۱]. نمل/۸۹ -۹۰

[۳۲]. عنکبوت/۵۷

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

Want to join the discussion?
Feel free to contribute!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.