۱۶-سبک زندگی دینی در سیره نبوی / شناخت و عمل به وظیفه (بخش دوم)
از دیگر موضوعات مهم در مباحث رفتاری، چگونگی بروز عواطف و احساسات در مقابل دیگران می باشد؛ زیرا واکنش مناسب در برابر وقایع مختلف، علاوه بر ایجاد حسّ آرامش و طمأنینه در انسان، بهره مندی، نشاط و رضایت دیگران را موجب می گردد؛ ویژگی و خصلتی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله برخوردار از آن بودند و در مناسبتهای مختلف آن را آشکار می ساختند تا مسمانان یاد بگیرند در وقایع و حوادث پیش روی خویش چگونه رفتاری از خود بروز دهند…
****************************************************************
پدید آورنده: سید علی شاهچراغی
دسته بندی: خطبه
سبک زندگی دینی در سیره نبوی
«شناخت و عمل به وظیفه (قسمت دوم)»
۳۰- اصل شناخت و عمل به وظیفه (قسمت دوم)
پدر و مادر
احسان به پدر و مادر و مهربانی و عطوفت نسبت به ایشان، به ویژه در دوران کهن سالی، از دیگر وظایفی است که نسبت به آن سفارش فراوان شده است؛ مخصوصاً نسبت به مادر که حقش از پدر بیش تر می باشد، زیرا رنجی که مادر در دوران بارداری و رشد فرزند می کشد را کسی جز او تحمل نمی کند.
در این بخش از مطالب درصدد طرح برخی از این حقوق بر می آییم تا بیش از گذشته با وظایف خویش نسبت به والدین آشنا گردیم و بدان عمل نماییم.
-
دعا در حق والدین
فرزندان باید در دوران حیات والدین، جهت سلامتی و طول عمر و نیز در دوران پس از وفات ایشان، برای آمرزش پدر و مادر خویش طلب مغفرت و بخشایش داشته باشند؛ زیرا این کار علاوه بر قدردانی از مقام پدر و مادر، زمینه ی توفیق و نزول رحمت الهی برای آنان موجب می گردد؛ پیامبر صلی الله علیه و آله در این خصوص می فرماید:
«سَیِّدُ الْأَبْرَارِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ، رَجُلٌ بَرَّ وَالِدَیْهِ بَعْدَ مَوْتِهِمَا»[۱]
«سرور نیکان در رورز قیامت، مردی است که بعد از مرگ پدر و مادرش، به آنان نیکی کرده باشد»
-
تمکین در برابر امر پدر و مادر
عدم تبعیت از فرمان پدر و مادر و آزرده ساختن ایشان، زمینه ی نارضایتی و عاق گردیدن فرزند توسط والدین را فراهم می سازد که باید نسبت به آن مراقب بود و از آن دوری گزید. در نصوص دینی بر این مطلب تأکید شده است، کسی که عاق پدر و مادر باشد، وارد بهشت نمی شود.
امام صادق علیه السلام در همین زمینه می فرماید:
«لَوْ عَلِمَ اللَّهُ شَيْئًا مِنَ الْعُقُوقِ أَدْنَى مِنْ أُفٍّ لَحَرَمَه، فَلْيَعْمَلِ الْعَاقُّ مَا شَاءَ أَنْ يَعْمَلَ، فَلَنْ يَدْخُلَ الْجَنَّةَ»[۲]
«اگر خداوند چيزى كمتر از اُفّ گفتن سراغ داشت، حتماً از آن نهى مى فرمود. شخص عاقّ، هر چه می خواهد انجام دهد، اما هرگز وارد بهشت نمی گردد»
نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله نیز چنین فرزندی را مشمول غفران و آمرزش الهی نمی دانند:
«قَالَ لِلْعَاقِّ اعْمَلْ مَا شِئْتَ فَإِنِّي لَا أَغْفِرُ لَك»[۳]
«به فرزندی که عاق (والدین) شده است، گفته می شود: هر کاری می خواهی انجام بده که من تو را نمی آمرزم»
-
مخاطب قرار ندادن پدر و مادر با اسم
احترام مقام پدر و مادر بدان حدّ است که فرزند حق ندارد والدین خویش را با نام کوچک صدا زده و مخاطب قرار دهد. امام کاظم علیه السلام به نقل از رسول خدا صلی الله علیه وآله در این رابطه می فرماید:
«لَا يُسَمِّيهِ بِاسْمِهِ وَ لَا يَمْشِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَ لَا يَجْلِسُ قَبْلَهُ وَ لَا يَسْتَسِبُّ لَهُ»[۴]
«او را به اسم صدا نزند، جلوتر از او راه نرود، پيش از او ننشيند و برايش دشنام نخرد»
-
پرهیز از سخن نامناسب
بد و بیراه گفتن به دیگران به ویژه پدر و مادر، از گناهان کبیره ای است که عواملی هم چون غضب و تربیت نادرست عامل آن می باشد؛ عملی که باید نسبت به دوری از آن مراقبت کامل صورت پذیرد، زیرا اگر خدای ناکرده شیطان بر فرد مسلط شده و او را مجبور به بیان سخنان زشت و نابجا در حق والدین خویش نماید، به طور قطع خسرانی ابدی و دائمی را برای خود مهیا ساخته است. هم چنین انسان وظیفه دارد از هرگونه عملی که نتیجه ی آن، فحش و ناسزا در حق والدین می گردد، اجتناب نماید؛ امری که در این حدیث پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله مورد تأکید قرار گرفته است:
«أَنَّ مِنْ أَكْبَرِ الْكَبَائِرِ أَنْ يَسُبَّ الرَّجُلُ وَالِدَيْهِ قِيلَ وَ كَيْفَ يَسُبُّ وَالِدَيْهِ قَالَ يَسُبُ الرَّجُلَ فَيَسُبُ أَبَاهُ وَ أُمَّهُ»[۵]
«از بزرگترین گناهان کبیره آن است که شخص به پدر و مادر خود، فحش دهد. از حضرت سئوال شد: چگونه انسان به پدر و مادرش دشنام می دهد؟ فرمود: شخص به دیگری فحش می دهد، او هم به پدر و مادر این فرد دشنام می دهد»
عالمان و اساتید
از جمله تکالیفی که بر عهده ی ما قرار دارد، تعظیم و تکریم اساتید و معلمانی است که در محضرشان کلمه ای آموخته ایم؛ بزرگانی که بر اساس سخن گهربار نبی مکرم صلی الله علیه و آله حتی نگاه به چهره ی ایشان، عبادت خداوند متعال می باشد:
«النَّظَرُ إِلَى وَجْهِ الْعَالِمِ عِبَادَة»[۶]
«نگاه کردن به صورت عالم، عبادت است»
و ارزش نگریستن به چهره ی آنان برابر با آزاد کردن هزار بنده است:
«النَّظَرُ إِلَى وَجْهِ الْعَالِمِ خَيْرٌ لَكَ مِنْ عِتْقِ أَلْفِ رَقَبَةٍ»[۷]
«نگاه کردن به صورت عالم برای تو، بهتر است از آزاد کردن هزار بنده»
آن حضرت مهم ترین راه های تکریم عالم را این گونه مشخص فرموده اند:
-
بزرگداشت مقام عالم
رسول خدا صلی الله علیه و آله فاصله ی جایگاه عالم و دانشمند را نسبت به مرتبه ی عابد بسیار زیاد می دانند و همگان را به احترام مقام معلم فرا می خوانند:
«فَضْلُ الْعَالِمِ عَلَى الْعَابِدِ كَفَضْلِي عَلَى أَدْنَاكُمْ ثُمَّ قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى وَ مَلَائِكَتَهُ وَ أَهْلَ الْأَرْضِ حَتَّى النَّمْلَةَ فِي جُحْرِهَا وَ حَتَّى الْحُوتَ فِي الْبَحْرِ لَيُصَلُّونَ عَلَى مُعَلِّمِي النَّاسِ الْخَيْر»[۸]
«فضیلت عالم بر عابد، چون فضیلت من بر پست ترین شماست؛ خداى عزوجل و فرشتگان او و اهل آسمان ها و زمین، حتى مورچه ی در سوراخ و ماهى در دریا، کسى را که نیکى به مردم آموزد، دعا می کنند»
-
تواضع و فروتنی در برابر عالم
آن حضرت صلی الله علیه و آله انسان های فروتن و متواضع در برابر علماء را، هم ردیف پرهیزکاران در قیامت معرفی کرده و می فرمایند:
«مَن غَضَّ صَوتَهُ عِندَ العُلَماءِ جاءَ يَومَ القِيامَةِ مَعَ الَّذينَ امتَحَنَ اللّه ُ قُلوبَهُم لِلتَّقوى مِن أصحابي ولا خَيرَ فِي التَّمَلُّقِ وَالتَّواضُعِ إلاّ ما كانَ فِي اللّه ِ عز و جل في طَلَبِ العِلمِ»[۹]
«كسى كه نزد دانشمندان صدايش را فرو آورد، روز قيامت با كسانى از ياران من آيد كه خداوند، قلب هاى آنان را به پرهيزکارى آزموده است. خيرى در چاپلوسى و فروتنى نيست، مگر آن چه در راه خداوند عزوجل براى دانش آموزى باشد»
-
اطاعت و فرمان بری از عالم
و در حدیثی جایگاه معلم و شاگرد را، نظیر رابطه ی مولی و عبد دانسته و می فرمایند:
«مَنْ تَعَلَّمْتَ مِنْهُ حَرْفاً صِرْتَ لَهُ عَبْدا»[۱۰]
«كسی كه یك حرف از او بیاموزی، عبد او می گردی»
-
پرهیز از بی احترامی به عالم
هم چنین آن بزرگوار اشخاصی که نسبت به علماء بی احترامی کرده و ایشان را کوچک می شمارند، در حکم منافق دانسته و می فرمایند:
«ثَلَاثَةٌ لَا يَسْتَخِفُّ بِحَقِّهِمْ إِلَّا مُنَافِقٌ ذُو شَيْبَةٍ فِي الْإِسْلَامِ وَ إِمَامٌ مُقْسِطٌ وَ مُعَلِّمُ الْخَيْر»[۱۱]
«سه گروه هستند که در حقّ آنان بى حرمتى نکند، جز منافقى که نفاقش آشکار است: ریش سفید اسلام، پیشواى دادگر و آموزگار خوبی ها»
و در خطابی شدیدتر، چنین فردی را کافر محسوب می نماید:
«مَنِ احْتَقَرَ صَاحِبَ الْعِلْمِ فَقَدِ احْتَقَرَنِي وَ مَنِ احْتَقَرَنِي فَهُوَ كَافِر»[۱۲]
«هرکس عالمی را کوچک کند، من را کوچک کرده و هرکس من را کوچک کند، کافر است»
ارتباط با بستگان
از دیگر واجبات دینی که در قرآن کریم مورد اشاره و در سنت به آن پرداخته شده است پیوند با خویشاوندان و ارتباط نزدیک با آنان می باشد؛ موضوعی که در فرهنگ دینی با عنوان صله ی رحم شناخته می گردد و گسستن آن پیامدهای سوء مادی و معنوی را برای انسان به دنبال می آورد؛ در این زمینه سخن معروف پیامبر صلی الله علیه و آله را مکرر شنیده ایم که می فرمایند:
«صِلُوا أَرْحَامَكُمْ وَ لَوْ بِالسَّلَام»[۱۳]
«با خویشاوندان و ارحام خود پیوند برقرار کنید و لو با یک سلام و احوال پرسی باشد»
و نیز این سخن ارزشمند را که:
«أُوصِي الشَّاهِدَ مِنْ أُمَّتِي وَ الْغَائِبَ مِنْهُمْ وَ مَنْ فِي أَصْلَابِ الرِّجَالِ وَ أَرْحَامِ النِّسَاءِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ أَنْ يَصِلَ الرَّحِمَ وَ إِنْ كَانَتْ مِنْهُ عَلَى مَسِيرَةِ سَنَةٍ فَإِنَّ ذَلِكَ مِنَ الدِّين»[۱۴]
«همه امتم را از حاضر و غائب و به آنان که در روز قیامت در صلب مردان و در رحم زنان هستند، سفارش می کنم به صله ی رحم، اگرچه یک سال راه میان آنان فاصله باشد و این از دین اسلام است»
آن حضرت هم چنین در سخنانی ارزشمند به برکات و آثار صله ی رحم اشاره کرده اند که از جمله ی آن ها آبادانی شهرها و زیادی عمر آدمی می باشد:
«صِلَةُ الرَّحِمِ تَعْمُرُ الدِّيَارَ، وَ تَزِيدُ فِي الْأَعْمَار»[۱۵]
«ارتباط با ارحام باعث طولانی شدن عمر و آبادانی شهرهاست»
مطلبی که رسول خدا صلی الله علیه و آله در روایت ذیل نیز، این گونه بدان تأکید نموده اند:
«إِنَّ الْمَرْءَ لَيَصِلُ رَحِمَهُ وَ مَا بَقِيَ مِنْ عُمُرِهِ إِلَّا ثَلَاثُ سِنِينَ فَيَمُدُّهَا اللَّهُ إِلَى ثَلَاثٍ وَ ثَلَاثِينَ سَنَة»[۱۶]
«کسی که از عمرش جز سه سال نمانده باشد، با صله ی رحم، خدا عمرش را به سی و سه سال امتداد می بخشد»
و گسترش رزق و روزی نصیب او می گردد:
«من سَرّهُ ان یُنسَاَ لَهُ فی عُمُرهِ وَ یُوَسَّعُ لَهُ فی رزقِهِ، فَلیَتَّقِ اللّهَ وَ لیَصِل رَحِمَه»[۱۷]
«هر کس از تأخیر اجل و گسترش روزی خود خوشحال می شود، پس از خدا پروا و صله رحم کند»
هم چنین شخصی که به صله ی رحم و دیدار با بستگان اقدام می کند، بنابر سخن پیامبر صلوات الله علیه و آله علاوه بر آثار دنیوی، بهشت را بهره ی خود می سازد:
«مَنْ ضَمِنَ لِي وَاحِدَةً ضَمِنْتُ لَهُ أَرْبَعَةً يَصِلُ رَحِمَهُ فَيُحِبُّهُ اللَّهُ وَ يُوَسِّعُ عَلَيْهِ فِي رِزْقِهِ وَ يَزِيدُ فِي عُمُرِهِ وَ يُدْخِلُهُ الْجَنَّةَ الَّتِي وَعَدَه»[۱۸]
«هر کس برای من یک عمل را ضمانت کند، من برایش چهار چیز را ضمانت می کنم. هر کس صله ی رحم کند، خدا او را دوست بدارد و روزی وی را گسترش دهد و عمرش را فزونی بخشد و او را به بهشتی درآورد که وعده داده است»
و به همان میزان که صله ی رحم، آثار و برکات فراوانی را به دنبال دارد، قطع رحم و بریدن از خویشاوندان، پیامد های سوء و ناگواری را بر جای خواهد گذاشت که به آسانی جبران نمی گردد. رسول خدا صلی الله علیه و آله در این رابطه نیز می فرمایند:
«فَالرَّجُلُ لَيُرَى بِسَبِيلِ خَيْرٍ إِذَا أَتَتْهُ الرَّحِمُ الَّتِي قَطَعَهَا فَتَهْوِي بِهِ إِلَى أَسْفَلِ قَعْرٍ فِي النَّار»[۱۹]
«در قیامت مردی که به ظاهر در مسیر خیر بوده است، رحِمی که پیوندش را با او گسسته بوده است، مشاهده می کند که ناگهان بر او وارد می شود و او را به ژرف ترین گودی آتش می افکند»
همسایگان و شهروندان
از نشانه های ایمان مداری انسان، رعایت حقوق همسایگان و شهروندانی است که در کنار آن ها زندگی می نماید؛
امیرالمؤمنین علیه السلام سفارش رسول خدا صلی الله علیه و آله در مورد همسایگان را این گونه نقل فرموده اند:
«وَ اللَّهَ اللَّهَ فِي جِيرَانِكُمْ فَإِنَّهُمْ وَصِيَّةُ نَبِيِّكُمْ مَا زَالَ يُوصِي بِهِمْ حَتَّى ظَنَنَّا أَنَّهُ سَيُوَرِّثُهُمْ»[۲۰]
«خدا را خدا را در رابطه با همسايگان كه مورد سفارش پيامبر شمايند، پيوسته به آنان سفارش داشت تا جايى كه گمان برديم همسایه از همسایه ارث می برد»
و یا این حدیث شریف:
«مَنْ كَانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ فَلَا يُؤْذِ جَارَه»[۲۱]
«کسی که ایمان به خدا و روز رستاخیز دارد، هرگز همسایه اش را آزار نمی دهد»
و به امیرالمؤمنین علیه السلام نیز می فرمایند:
«يَا عَلِيُّ! أَكْرِمِ الْجَارَ وَ لَوْ كَانَ كَافِراً»[۲۲]
«اى على، همسایه را اکرام کن؛ حتى اگر کافر باشد»
هم چنین این حدیث ارزشمند از آن بزرگوار نقل گردیده است:
«مَا آمَنَ بِي مَنْ بَاتَ شَبْعَانَ وَ جَارُهُ جَائِعٌ قَالَ وَ مَا مِنْ أَهْلِ قَرْيَةٍ يَبِيتُ فِيهِمْ جَائِعٌ يَنْظُرُ اللَّهُ إِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَة»[۲۳]
«آن کس که سیر بخوابد، در حالی که همسایه اش گرسنه باشد، به من ایمان نیاورده است. خداوند در روز رستاخیز به مردمِ هر آبادی و شهری که کسی شب را در آن گرسنه به سر آورده باشد، به نظر رحمت نگاه نخواهد کرد»
و اثر و برکت تعامل مناسب با همسایگان را، عمران شهرها و افزایش طول عمر بر می شمرند:
«حُسْنُ الْجِوَارِ يَعْمُرُ الدِّيَارَ وَ يُنْسِئُ فِي الْأَعْمَار»[۲۴]
«تعامل خوب با همسایگان، آبادانی شهرها و طولانی شدن عمر را در پی دارد»
در ضمن حیطه همسایگی را نیز مشخص نمودند، تا همگان به وظیفه ی خویش آگاه باشند:
«كُلَّ أَرْبَعِينَ دَاراً مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ وَ عَنْ يَمِينِهِ وَ عَنْ شِمَالِهِ يَكُونُ سَاكِنُهَا جَاراً لَه»[۲۵]
«هر چهل خانه از روبه رو و پشت سر و از سمت راست و چپ، همسایه است»
و همین امور موجب گردیده که در سیره ی آن بزرگوار با این گونه برخوردها مواجه گردیم:
«وَ عَادَ صَلَی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ جَاراً لَهُ يَهُودِيّا»[۲۶]
«پیامبرصلی الله علیه و آله از همسایه یهودی خویش که مریض بود، عیادت کرد»
رفتار با دشمن و اسیران جنگی
جنگ ها و برخوردهایی که در جهان به وقوع می پیوندد معمولاً با کردار و رفتار غیرانسانی همراه می باشد. در این باره اگر تنها به جنگ های اول و دوم جهانی نظری اجمالی بیندازیم، مشخص می گردد چه تعداد از بی گناهان، از زن و مرد و کودک و بزرگسال گرفته تا حیوانات و مزارع بر اثر بی رحمی ها، قساوت ها و خشونت ها آسیب دیده و نابود گردیده اند؛ در مورد جنگ های صلیبی نیز نقل شده است: یکی از فرمانده هان مسیحی به مافوق خود نامه ای فرستاد – با این تعابیر- که قلم من از استخوان کودکان مسلمان و کاغذی که بر آن می نویسم از پوست زن های مسلمان و مرکّبم از خون جوانان آماده شده است و اکنون که این نامه را می نویسم، تا رکاب اسبم را خون فرا گرفته است.
اما در مقابل این گونه قساوت ها و خشونت ها برخورد مسلمانان از آغاز پیدایش اسلام و حضور رسول خدا صلی الله علیه و آله در مدینه و نیز جنگ های امیر المؤمنین علیه السلام، با دشمنان و اسیران کاملاً متفاوت بوده است. امیر المؤمنین علیه السلام فرمان رسول خدا صلی الله علیه و آله نسبت به مراعات حقوق دشمنان را این طور نقل کرده اند:
«نَهَى رَسُولُ اللَّهِ صَلَی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ أَنْ يُلْقَى السَّمُّ فِي بِلَادِ الْمُشْرِكِين» [۲۷]
«رسول خدا صلی الله علیه و آله از پاشیدن سم در مناطق مشرکان نهی کرد»
و از کشتن زنان و کودکان جلوگیری می کردند:
«وُجِدَتْ امْرَأَةٌ مَقْتُولَةٌ فِي بَعْضِ مَغَازِي النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ فَنَهَىَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ عَنْ قَتْلِ النِّسَاءِ وَالصِّبْيَانِ»[۲۸]
«در يکی از غزوه های پيامبرصلی الله علیه و آله، جنازه زنی پيدا شد که کشته شده بود؛ پس پيامبر صلی الله علیه و آله از کشتن زنان و کودکان نهی فرمود»
هم چنین قبل از اعزام سپاه، توصیه و سفارش لازم در خصوص رفتار با دشمنان و نحوه برخورد با اموال عمومی را به ایشان می نمودند. امام صادق علیه السلام در این خصوص می فرماید:
«كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ إِذَا أَرَادَ أَنْ يَبْعَثَ سَرِيَّةً، دَعَاهُمْ فَأَجْلَسَهُمْ بَيْنَ يَدَيْهِ ثُمَّ يَقُولُ: سِيرُوا بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ عَلَى مِلَّةِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَ لَا تَغُلُّوا وَ لَا تُمَثِّلُوا وَ لَا تَغْدِرُوا وَ لَا تَقْتُلُوا شَيْخاً فَانِياً وَ لَا صَبِيّاً وَ لَا امْرَأَةً وَ لَا تَقْطَعُوا شَجَراً إِلَّا أَنْ تُضْطَرُّوا إِلَيْه»[۲۹]
«هرگاه رسول خدا صلی الله علیه و آله می خواست لشکری را به سویی بفرستد، آن ها را می خواند و پیش روی خود می نشانید و سپس به آن ها می گفت: به نام خدا و برای خدا و در راه خدا و بر آیین رسول او حرکت کنید، خیانت نکنید، کسی را گوش و بینی نبرید، فریب کار و خدعه گر نباشید، پیرمرد از کار افتاده را به قتل نرسانید، زنان و کودکان را نکشید، درختی را قطع نکنید، مگر آن که ناچار به قطع آن گردید»
و خود نیز در این مسیر گام برداشته و پیشگام بودند که موارد فراوان بزرگواری حضرت نسبت به اسرای جنگی، شاهد این مطلب می باشد؛ هم چون ماجرایی که امیرالمؤمنین علیه السلام نقل فرموده اند:
«اسیرانی را در جنگ گرفته بودیم که دختر حاتم طائی نیز در میان آن ها بود. زمانی که این دختر، پیامبر صلی الله علیه و آله را ملاقات کرد، به پیامبر گفت: اگر مرا رها کنی، عرب مورد ملامت قرار نمی گیرد؛ زیرا من دختر رئیس قوم خود هستم. به درستی که پدرم از عهد و پیمان حمایت می نمود و اسرا را آزاد و گرسنگان را سیر و انشاء سلام می کرد و آن ها را اطعام و حاجات مردم را برآورده می ساخت. رسول خدا صلی الله علیه و آله به او فرمودند:
«يَا جَارِيَةُ! هَذِهِ صِفَةُ الْمُؤْمِنِينَ حَقًّا، لَوْ كَانَ أَبُوكِ مُسْلِمًا لَتَرَحَّمْنَا عَلَيْهِ، خَلُّوا عَنْهَا فَإِنَّ أَبَاهَا كَانَ يُحِبُّ مَكَارِمَ الأَخْلاقِ وَاللَّهُ يُحِبُّ مَكَارِمَ الأَخْلاقِ»[۳۰]
«اى دختر، اين ويژگى هايى كه برشمردى، از صفات مؤمنان است. اگر پدرت مسلمان بود، ما او را مورد لطف و رحمت قرار مى داديم. آن گاه پيامبر صلی الله علیه و آله به مسلمانان فرمود: اين دختر را به پاس احترامى كه پدرش به ارزش هاى اخلاقى می گذارد، آزاد سازید. به راستی خدا ارزش های اخلاقی را دوست می دارد»
برخورد با حیوانات
امروزه بشر در حالی دم از حقوق حیوانات می زند که همه روزه هزاران انسان بی گناه در گوشه و کنار جهان به سبب شهوات و امیال قدرتمندان و حاکمان فاسد کشته می شوند؛ اما دین اسلام ضمن تأکید نسبت به رعایت حقوق انسان ها و برابر دانستن قتل یک نفر با قتل همه ی بشر، در مورد حیوانات نیز سفارشات فراوانی را مطرح ساخته است؛ از قبیل اجتناب از حبس و زندانی ساختن، ترک لعن و نفرین و نیز کشتن حیوانات بی آزار، احکامی که حقیقتاً مایه ی مباهات و افتخار مسلمانان می باشد.
پیامبر صلی الله علیه و آله در مورد گربه که حیوانی بی آزار است، می فرماید:
«أَكْرِمُوا الْهِرَّة»[۳۱]
«گربه را گرامی دارید»
امیرالمؤمنین علیه السلام نیز نمونه ای از برخورد آن حضرت با این حیوان را نقل کرده اند:
«رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ يَتَوَضَّأُ إِذْ لَاذَ بِهِ هِرُّ الْبَيْتِ وَ عَرَفَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ أَنَّهُ عَطْشَانُ فَأَصْغَى إِلَيْهِ الْإِنَاءَ حَتَّى شَرِبَ مِنْهُ الْهِرُّ وَ تَوَضَّأَ بِفَضْلِه»[۳۲]
«پیامبر صلی الله علیه و آله در حال وضو گرفتن بود و گربه ی خانگی به پیامبر صلی الله علیه و آله پناه آورد. در این وضعیت پیامبر متوجه شد که این حیوان تشنه است، ظرف آب را جلوی گربه گذاشت تا از آن بخورد و پیامبر صلی الله علیه و آله با باقیمانده آن وضو گرفتند»
امام باقر علیه السلام نیز می فرماید:
«أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ کان سَمِعَ رَجُلًا يَلْعَنُ بَعِيراً فَقَالَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ ارْجِعْ لَا تَصْحَبْنَا عَلَى بَعِيرٍ مَلْعُون»[۳۳]
«پیامبر خدا صلی الله علیه و آله شنید که مردی شتر خود را نفرین می کند، فرمود: برگرد؛ با شتر نفرین شده همراه ما نیا»
در سیره ی آن حضرت هم چنین آمده است که مقدمات غذا خوردن حیوان را مهیا می کردند:
«کانَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، یُصغِی الاِنَاءَ لِلِهِرَّة»[۳۴]
«پیامبر صلی الله علیه و آله ظرف غذا را برای گربه کج نگه می داشت تا این که غذا جمع شود و آن حیوان بخورد»
و اصحاب را به علت بدرفتاری با حیوانات، مواخذه می نمودند.
امام صادق علیه السلام در این زمینه می فرماید:
«أَنَّ النَّبِيَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ أَبْصَرَ نَاقَةً مَعْقُولَةً وَ عَلَيْهَا جَهَازُهَا فَقَالَ: أَيْنَ صَاحِبُهَا مُرُوهُ فَلْيَسْتَعِدَّ غَداً لِلْخُصُومَة»[۳۵]
«پيامبر خدا صلی الله علیه و آله ماده شتري را ديد كه زانويش بسته شده و جهاز، هم چنان بر پشت اوست، سئوال فرمود: صاحب آن كجاست؟ به او بگوييد: خودش را براي شكايت (اين شتر در قيامت) آماده كند»
ابراز احساسات و عواطف
از موضوعات مهم در مباحث رفتاری، چگونگی بروز عواطف و احساسات در مقابل دیگران می باشد؛ زیرا واکنش مناسب در برابر وقایع مختلف، علاوه بر ایجاد حسّ آرامش و طمأنینه در انسان، بهره مندی، نشاط و رضایت دیگران را موجب می گردد؛ ویژگی و خصلتی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله برخوردار از آن بودند و در مناسبتهای مختلف آن را آشکار می ساختند تا مسمانان یاد بگیرند در وقایع و حوادث پیش روی خویش چگونه رفتاری از خود بروز دهند.
در این بخش و به جهت ذکر مواردی از شوخی و مزاح پیامبر صلوات الله علیه و آله در خلال مباحث گذشته، به بیان مطالبی پیرامون گریه و اندوه آن حضرت در برابر حوادث مختلف خواهیم پرداخت.
انس بن مالک ابراز احساسات حضرت در جریان وفات فرزندشان، ابراهیم را این گونه نقل می کند:
«رَأَيْتُ إِبْرَاهِيمَ بْنَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَ هُوَ يَجُودُ بِنَفْسِهِ فَدَمَعَتْ عَيْنَاهُ فَقَالَ: رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ تَدْمَعُ الْعَيْنُ وَ يَحْزَنُ الْقَلْبُ وَ لَا أَقُولُ إِلَّا مَا يَرْضَى رَبُّنَا وَ إِنَّا بِكَ يَا إِبْرَاهِيمُ لَمَحْزُونُون»[۳۶]
«آن گاه كه ابراهيم پسر رسول خدا صلی الله علیه و آله در حال جان دادن بود، دیدم اشك از چشمان مبارك رسول الله صلی الله علیه و آله جاري گرديد و فرمود: چشمم اشک می ریزد و دلم می سوزد، اما چیزی كه خلاف رضای خداست، نمی گویم. اى ابراهیم، ما در فراق تو در اندوهیم»
خالد بن سلمه مخزومی نیز شرائط حضرت را در جریان وفات زید بن حارثه این طور گزارش کرده است:
«لَمَّا أُصِيبَ زَيْدُ بْنُ حَارِثَةَ انْطَلَقَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ إِلَى مَنْزِلِهِ فَلَمَّا رَأَتْهُ ابْنَتُهُ جَهَشَتْ فَانْتَحَبَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَ قَالَ لَهُ بَعْضُ أَصْحَابِهِ: «مَا هَذَا يَا رَسُولَ اللَّهِ!» قَالَ: «هَذَا شَوْقُ الْحَبِيبِ إِلَى الْحَبِيبِ»[۳۷]
«وقتی زید بن حارثه از دنیا رفت، پیغمبر صلی الله علیه و آله به خانه اش رفت؛ دختر زید چون حضرت را دید، بناى ناله و گریه نهاد؛ پیامبر نیز به شدت گریست؛ یکى از اصحاب گفت: یا رسول اللَّه این چه حالت است؟ فرمود: این از شوق دوست است، نسبت به دوست»
و همین وضعیت را با تحمل دردی جانکاه در شهادت حضرت حمزه مشاهده می کنیم:
«مَرَّ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ عَلَى دَارٍ مِنْ دُورِ الْأَنْصَارِ مِنْ بَنِي عَبْدِ الْأَشْهَلِ فَسَمِعَ الْبُكَاءَ وَ النَّوَائِحَ عَلَى قَتْلَاهُمْ فَذَرَفَتْ عَيْنَاهُ وَ بَكَى ثُمَّ قَالَ: «لَكِنَّ حَمْزَةَ لَا بَوَاكِيَ لَهُ.» فَلَمَّا رَجَعَ سَعْدُ بْنُ مُعَاذٍ وَ أُسَيْدُ بْنُ حُصَيْنٍ إِلَى دَارِ بَنِي عَبْدِ الْأَشْهَلِ أَمَرَ نِسَاءَهُمْ يَذْهَبْنَ فَيَبْكِينَ عَلَى عَمِّ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ»[۳۸]
«حضرت از كنار خانه هاى انصار، از طايفه بنى عبدالاشهل عبور كرد و صداى گريه و ناله آن ها را بر كشته شدگان خود شنيد؛ اشك از ديدگان مباركش جارى شد و فرمود: عمويم حمزه گريه كننده ندارد. وقتى سعد بن معاذ و اسيد بن حصين اين سخن را از حضرت شنيدند، به زنان انصار گفتند: ديگر بر كشته هاى خود نگرييد، ابتدا بر حمزه عموی پیامبر صلی الله علیه و آله بگرييد»
و نیز هنگامی که جعفر طیار در جنگ موته به شهادت رسید و خبر آن به مدینه رسید، رسول اکرم صلی الله علیه و آله به منزل جعفر آمد و به همسر او، اسماء بنت عمیس فرمود: کودکان جعفر را بیاور. سپس یتیمان جعفر را در آغوش گرفته، آن ها را بوسید و مهربانی نمود.
عبدالله بن جعفر ماجرا را این طور نقل می کند:
«أَنَا أَحْفَظُ حِينَ دَخَلَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ عَلَى أُمِّي فَنَعَى لَهَا أَبِي فَأَنْظُرُ إِلَيْهِ وَ هُوَ يَمْسَحُ عَلَى رَأْسِي وَ رَأْسِ أَخِي وَ عَيْنَاهُ تهراقان [تُهْرِقَانِ] الدُّمُوعَ حَتَّى تَقْطُرَ لِحْيَتُه.»[۳۹]
«خوب به خاطر دارم، روزي را که پيغمبر صلی الله علیه و آله نزد مادرم آمد و خبر مرگ پدرم را به او داد، دست محبّت بر سر من و برادرم کشيد، در حالی که چشمانش پر از اشک بود و قطرات اشک از محاسنش بر زمین می چکید»
آن حضرت هم چنین نسبت به گریه کردن و بی تابی حسنین علیهما السلام بسیار حساس بودند و تاب بی قراری شان را نداشتند. در جریان ولادت حضرت اباعبدالله علیه السلام و در پی شنیدن مصائبی که بر فرزندشان وارد خواهد گردید، گریه می کردند؛ امام رضا علیه السلام در این خصوص می فرماید:
«فَلَمَّا كَانَ بَعْدَ حَوْلٍ وُلِدَ الْحُسَيْنُ علیه السلام وَ جَاءَ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَقَالَ: يَا أَسْمَاءُ! هَلُمِّي ابْنِي» فَدَفَعْتُهُ إِلَيْهِ فِي خِرْقَةٍ بَيْضَاءَ فَأَذَّنَ فِي أُذُنِهِ الْيُمْنَى وَ أَقَامَ فِي الْيُسْرَى وَ وَضَعَهُ فِي حَجْرِهِ فَبَكَى»[۴۰]
«چون حسین علیه السّلام متولّد شد، رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله به سراغ او آمد و فرمود: اى اسماء، فرزندم را بیاور. اسماء، حسین را در حالى که در پارچه ی سفیدى پیچیده شده بود، به دست آن حضرت داد، و ایشان در گوش راست او اذان و در گوش چپش اقامه گفتند، آن گاه او را در آغوش گرفته و گریستند»
و نیز این نقل جانسوز:
«خَرَجَ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ مِنْ بَيْتِ عَائِشَةَ رَضِي اللَّهُ تَعَالَى عَنْهَا ، فَمَرَّ عَلَى بَيْتِ فَاطِمَةَ، فَسَمِعَ حُسَيْنًا يَبْكِي رَضِيَ اللَّهُ تَعَالَى عَنْهُ، فَقَالَ : «أَلَمْ تَعْلَمِي أَنَّ بُكاءَهُ يُؤْذِينِي؟»[۴۱]
«پیامبر صلی الله علیه و آله از خانه عایشه خارج شد؛ وقتی از مقابل خانه ی فاطمه سلام الله علیها می گذشت صدای گریه حسین علیه السلام را شنید، در این هنگام فرمودند: (ای فاطمه) مگر نمی دانی گریه ی حسین مرا اذیت می کند؟»
[۱]. بحارالانوار، ج۷۱، ص۸۶
[۲]. صحيفة الإمام الرضا عليه السلام، ص۸۲
[۳]. بحار الأنوار، ج۷۱، ص۸۰
[۴]. الكافي، ج۲، ص۱۵۹
[۶]. بحار الأنوار، ج۱، ص۱۹۵
[۷]. جامع الاخبار، ص۳۸
[۸]. بحار الأنوار، ج۶۱، ص۲۴۵
[۹]. فردوس الاخبار، ج۴، ص۱۸۱، ح۶۰۷۶
[۱۰]. بحار الأنوار، ج۷۴، ص۱۶۵
[۱۱]. مجموعة ورام، ج۲، ص۲۱۲
[۱۲]. إرشاد القلوب إلى الصواب، ج۱، ص۱۶۵
[۱۳]. تحف العقول، ص۵۷
[۱۴]. الكافي، ج۲، ص۱۵۱
[۱۵]. الأمالي (للطوسي)، ص۴۸۱
[۱۶]. وسائل الشيعة، ج۲۱، ص۵۳۷
[۱۷]. الزهد، ص۳۹
[۱۸]. عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج۲، ص۳۷
[۱۹]. الكافي، ج۲، ص۱۵۶
[۲۰]. نهج البلاغه، نامه۴۷
[۲۱]. وسائل الشيعة، ج۱۲، ص۱۲۶
[۲۲]. جامع الأخبار(للشعيري)، ص۸۴
[۲۳]. وسائل الشيعة، ج۱۲، ص۱۳۰
[۲۴]. الكافي، ج۲، ص۶۶۸
[۲۵]. بحار الأنوار، ج۷۱، ص۱۵۲
[۲۶]. مكارم الأخلاق، ص۳۵۹
[۲۷]. الكافي، ج۵، ص۲۸
[۲۸]. البخاری، ج۳، ص۱۰۹۸
[۲۹]. سفينة البحار، ج۸، ص۴۹۷
[۳۰]. المحجة البيضاء، جلد۴، ص۱۲۲
[۳۱]. مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج۸، ص: ۳۰۳
[۳۲]. بحار الأنوار، ج۱۶، ص۲۹۳
[۳۳]. مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج۸، ص۲۶۱
[۳۴]. سنن النبی، ج۱۹۲
[۳۵]. بحار الأنوار، ج۶۱، ص۲۰۳
[۳۶]. بحار الأنوار، ج۱۶، ص۲۳۵
[۳۷]. بحار الأنوار، ج۱۶، ص۲۳۵
[۳۸]. مسكن الفؤاد عند فقد الأحبة و الأولاد، ص۱۰۸
[۳۹]. بحار الأنوار، ج۲۱، ص۵۶
[۴۰]. عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج۲، ص۲۶
[۴۱]. سفينة البحار، ج۲، ص۱۹۷
دیدگاه خود را ثبت کنید
Want to join the discussion?Feel free to contribute!