سه گانه ی حیات/شفاعت
واژه ی شفاعت که به معنای ضمیمه کردن چیزی به چیز دیگر است، بیش از دوازده بار در قرآن کریم مطرح و چگونگی بهره مندی از آن تبیین شده است؛ در برخی از این آیات و بر اساس توحید افعالی، شفاعت به خداوند متعال اسناد داده می شود تا معلوم باشد، این لطف به مانند هر امر وجودی، بالأصالۀ مخصوص پروردگار است و کسی از آن سهمی ندارد…
*************************************************
پدید آورنده: سید علی شاهچراغی
دسته بندی: خطبه
«سه گانه ی حیات/شفاعت »
از اعتقادات راسخ و غیر قابل انکار شیعیان و پیروان مکتب اهل بیت علیهم السلام مسأله ی شفاعت و امید به بهره مندی از آن است؛ موضوع مهمی که با توجه به پشتوانه ی مستحکم قرآنی و روایی، اهل سنت را به قبول اصل آن وا داشته است؛ گر چه تقاضای شفاعت انسان مسلمان از پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله را کاری نکوهیده و ناپسند می دانند.
شفاعت در قرآن
واژه ی شفاعت که به معنای ضمیمه کردن چیزی به چیز دیگر است، بیش از دوازده بار در قرآن کریم مطرح و چگونگی بهره مندی از آن تبیین شده است؛ در برخی از این آیات و بر اساس توحید افعالی، شفاعت به خداوند متعال اسناد داده می شود تا معلوم باشد، این لطف به مانند هر امر وجودی، بالأصالۀ مخصوص پروردگار است و کسی از آن سهمی ندارد:
«اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ مَا لَكُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا شَفِيعٍ أَفَلَا تَتَذَكَّرُونَ»[۱]
«خدا كسى است كه آسمان ها و زمين و آن چه را كه ميان آن دوست، در شش هنگام آفريد، آن گاه بر عرش [قدرت] استيلا يافت، براى شما غير از او سرپرست و شفاعت گرى نيست؛ آيا باز هم پند نمى گيريد؟»
البته در برخی دیگر از آیات، سخن از وقوع شفاعت به دست دیگران، اما منوط به اذن خداوند متعال به میان آمده است:
«اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ مَا خَلْفَهُمْ وَ لَا يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَلَايَئُودُهُ حِفْظُهُمَا وَ هُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ»[۲]
«خداست كه معبودى جز او نيست. زنده و برپادارنده است. نه خوابى سبك او را فرو مى گيرد و نه خوابى گران. آن چه در آسمان ها و آن چه در زمين است، از آنِ اوست. كيست آن كس كه جز به اذن او در پيشگاهش شفاعت كند؟ آن چه در پيش روى آنان و آن چه در پشت سرشان است، مى داند و به چيزى از علم او جز به آن چه بخواهد، احاطه نمى يابند. كرسى او، آسمان ها و زمين را در برگرفته و نگهدارى آن ها بر او دشوار نيست و اوست والاى بزرگ.»
و نیز در آیه ی شریفه:
«يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا يَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضَى وَ هُمْ مِنْ خَشْيَتِهِ مُشْفِقُونَ»[۳]
«آن چه فرا روى آنان و آن چه پشت سرشان است، مى داند و جز براى كسى كه [خدا] رضايت دهد، شفاعت نمى كنند و خود از بيم او هراسانند.»
در برخی از آیات قرآن نیز به بیان صفات و ویژگی های شفاعت کنندگان پرداخته شده است و بر این امر تأکید می گردد که اگر فردی در زندگی خویش غیر خدا را بپرسد، اجازه ی شفاعت را نمی یابد:
«وَ لَا يَمْلِكُ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ الشَّفَاعَةَ إِلَّا مَنْ شَهِدَ بِالْحَقِّ وَهُمْ يَعْلَمُونَ»[۴]
«و كسانى كه به جاى او مى خوانند [و مى پرستند] اختيار شفاعت ندارند، مگر آن كسانى كه آگاهانه به حق گواهى داده باشند.»
بنابر این شفاعت نه آن طور که برخی می پندارند، سبب تشویق به گناه است و نه چراغ سبزی برای انجام معاصی، نه چیزی شبیه پارتی بازی های رایج است و نه عامل عقب ماندگی، بلکه اصلی تربیتی است که آثار سازنده و مثبت فراوانی را در زندگی انسان بر جای می گذارد و روحیه ی مبارزه با یأس و ناامیدی را در او تقویت کرده و رابطه ی معنوی با اولیاء خدا را به ارمغان می آورد.
دریافت کنندگان و محرومین از شفاعت
مؤمنان واقعی کسانی هستند که به انجام اعمال نیک مبادرت نموده و اهل استغفار به درگاه الهی هستند و به شفاعت، به عنوان آخرین وسیله ی نجات می نگرند و نه اولین راه؛ زیرا از امامان خویش فرا گرفته اند که عمل خوب، خود بهترین شفیع و عامل خوش بختی است؛ همان طور که امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمودند:
«شَافِعُ الْخَلْقِ الْعَمَلُ بِالْحَقِّ وَ لُزُومُ الصِّدْق»[۵]
«شافع مردمان، عمل کردن به حق و ملازمت با صدق و راستی است.»
آن حضرت علیه آلاف التحیۀ و الثناء هم چنین در بیانی دیگر می فرمایند:
«لَا شَفِيعَ أَنْجَحُ مِنَ التَّوْبَة»[۶]
«شفاعت کننده ای، موفق تر از توبه نیست.»
کاری که امام هادی علیه السلام نیز نسبت به آن سفارش می نمایند تا مبادا شافعان قیامت در انجام کار خویش با گرفتاری و مشکل روبرو گردند:
«عَلَيْكُمْ بِالْوَرَع فَإِنَّهُ الدِّينُ الَّذِي نُلَازِمُهُ وَ نَدِينُ اللَّهَ تَعَالَى بِهِ وَ نُرِيدُهُ مِمَّنْ يُوَالِينَا لَا تُتْعِبُونَا بِالشَّفَاعَةِ»[۷]
«بر شما باد به ورع و پرهیزکاری و دوری از شبهه، زیرا دین، همان است که ما به آن پایبندیم و خدای را به آن می پرستیم و از پیروان و شیعیان خود خواستاریم، همانند ما عمل کنند و با شفاعت، ما را به رنج و زحمت نیندازند.»
البته روشن است که اهل ایمان نیز علی رغم تلاش و کوششی که در راه بندگی خدا به کار می گیرند، به سبب اغوائات گسترده ی شیاطین و نفس اماره، به لغزش ها و گناهانی مبتلا می گردند که آنان را نیازمند و محتاج شفاعت می سازد و چنان چه اشتباه خاصی نیز در نامه ی عملشان ثبت نشده باشد، برخورداری از این موهبت الهی می تواند، فرصت ورود به مقامات بالاتر را نصیبشان سازد.
مطلب دیگری که در زمینه ی شفاعت باید مورد توجه قرار گیرد، آن است که علی رغم وجود آیات و روایاتی که اصل وجود شفاعت را بیان می کند و منکرین آن را مورد هجمه قرار می دهد، هم چون این بیان امام صادق علیه السلام:
«مَنْ أَنْكَرَ ثَلَاثَةَ أَشْيَاءَ فَلَيْسَ مِنْ شِيعَتِنَا، الْمِعْرَاجَ وَ الْمُسَالَةَ فِي الْقَبْرِ وَ الشَّفَاعَة»[۸]
«هر کس، این سه چیز را انکار کند، شیعه ی ما نیست: معراج، سؤال قبر و شفاعت.»
توفیق برخورداری از شفاعت، امری سخت و دشوار است که به فراهم آمدن مقدمات فراوانی نیازمند می باشد؛ بر این اساس کسانی که پرونده ی آنان به سبب اعمال زشت و ناپسند، سنگین شده است، از شفاعت برخوردار نمی گردند:
«وَ أَنْذِرْهُمْ يَوْمَ الْآزِفَةِ إِذِ الْقُلُوبُ لَدَى الْحَنَاجِرِ كَاظِمِينَ مَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ حَمِيمٍ و َلَا شَفِيعٍ يُطَاعُ»[۹]
«و آن ها را از آن روز قريب [الوقوع] بترسان، آن گاه كه جان ها به گلوگاه مى رسد، در حالى كه اندوه خود را فرو مى خورند. براى ستمگران، نه يارى است و نه شفاعت گرى كه مورد اطاعت باشد.»
حقیقتی که در روایت امام صادق علیه السلام این گونه مورد تأکید قرار گرفته است:
«إِنَّ شَفَاعَتَنَا لَا تَنَالُ مُسْتَخِفّاً بِالصَّلَاة»[۱۰]
«همانا شفاعت ما به كسى كه نمازش را سبك بشمارد، نمى رسد»
همانانی که قرآن کریم از فرجام سوء آنان چنین خبر می دهد:
«قَالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ * وَ لَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِينَ * وَ كُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخَائِضِينَ»[۱۱]
«گويند: از نمازگزاران نبوديم و بينوايان را غذا نمى داديم و با هرزه درايان، هرزه درايى مى كرديم.»
پیامبر اعظم صلوات الله علیه و آله نیز در حدیثی گران بها آزاردهندگان ذریه ی خویش را محرومین از شفاعت معرفی می فرماید:
«إِذَا قُمْتُ الْمَقَامَ الْمَحْمُودَ تَشَفَّعْتُ فِي أَصْحَابِ الْكَبَائِرِ مِنْ أُمَّتِي فَيُشَفِّعُنِي اللَّهُ فِيهِمْ وَ اللَّهِ لَا تَشَفَّعْتُ فِيمَنْ آذَى ذُرِّيَّتِي»[۱۲]
«هنگامی که در مقام شفاعت قرار گیرم، برای گنه کاران امتم شفاعت می کنم و خداوند شفاعت مرا می پذیرد، به خدا سوگند برای کسانی که ذریه و فرزندانم را اذیت کرده باشند، شفاعت نمی کنم.»
شافعان محشر
همان طور که بیان گردید، حق شفاعت از آن خداست، اما در مواردی اجرای آن را به دیگران می سپارد تا اهل ایمان را برخوردار از این موهبت ممتاز سازند. آن چه در ادامه می آید، اشاره ای است گذرا به اسامی شفاعت کنندگان روز واپسین:
-
قرآن
قرآن کریم، این معجزه ی الهی از جمله شافعانی است که پیامبر اعظم صلوات الله علیه و آله درباره ی جایگاه آن در صحنه ی قیامت می فرماید:
«فَعَلَيْكُمْ بِالْقُرْآنِ فَإِنَّهُ شَافِعٌ مُشَفَّع»[۱۳]
«پس بر شماست به قرآن، همانا او شفاعت کننده ای است که شفاعتش پذیرفته می شود.»
-
فرشتگان
از آیه ی بیست و ششم سوره ی نجم می توان شفاعت برخی از فرشتگان الهی را استفاده نمود:
«وَكَمْ مِنْ مَلَكٍ فِي السَّمَاوَاتِ لَا تُغْنِي شَفَاعَتُهُمْ شَيْئًا إِلَّا مِنْ بَعْدِ أَنْ يَأْذَنَ اللَّهُ لِمَنْ يَشَاءُ وَيَرْضَى»[۱۴]
«و چه بسيار فرشتگان در آسمانند كه شفاعتشان هيچ سود ندهد، مگر از آن پس كه خدا براى هر كه خواهد رخصت دهد و خشنود باشد.»
-
پیامبران، علماء و شهدا
حدیث جامع رسول خدا صلی الله علیه و آله در بردارنده ی سه گروه شاخص از شافعان قیامت است:
«ثَلَاثَةٌ يَشْفَعُونَ إِلَى اللَّهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَيُشَفِّعُهُمُ الْأَنْبِيَاءُ ثُمَ الْعُلَمَاءُ ثُمَ الشُّهَدَاء»[۱۵]
«به سه گروه در قیامت اجازه شفاعت داده میشود و شفاعت شان در حق دیگران قبول می شود: انبیاء الهی، علمای دین و شهداء.»
چنان چه امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید:
«لَنَا شَفَاعَةً وَ لِأَهْلِ مَوَدَّتِنَا شَفَاعَة»[۱۶]
«براى ما شفاعت است و براى دوستان ما نیز مقام شفاعت است.»
در روایتی از امام صادق علیه السلام نیز نقل شده است: روز قيامت، خداوند، عالم و عابد را مبعوث مى كند و هنگامى كه آنان در پيشگاه خداوند متعال قرار گرفتند:
«قِيلَ لِلْعَابِدِ انْطَلِقْ إِلَى الْجَنَّةِ وَ قِيلَ لِلْعَالِمِ قِفْ تَشْفَعْ لِلنَّاسِ بِحُسْنِ تَأْدِيبِكَ لَهُم»[۱۷]
«به عابد گفته مى شود: به سوى بهشت برو و به عالم گفته مى شود: بايست و براى مردم به خاطر تربيت خوبى كه نسبت به آنان داشتى، شفاعت كن.»
امام خمینی رضوان الله تعالی هنگامی که عقد زوج های جوان را می خواندند، از طرف دختر خانم ها وکیل می شدند. در یکی از عقدها وقتی امام خواسته بودند، از دختر وکالت بگیرند، او گفته بود: به این شرط وکالت می دهم که من را در قیامت شفاعت کنید. امام لحظه ای سرشان را پایین انداخته و سپس فرموده بودند: اگر به من اجازه ی شفاعت دادند، اشکالی ندارد.»
-
روزه
در روایت پیامبر صلوات الله علیه و آله از روزه نیز به عنوان شفاعت کننده ی قیامت یاد شده است:
«الصيام و القرآن يشفعان للعبد، يقول الصيام: ربّ إنّي منعته الطعام و الشراب بالنهار فشفّعني فيه، و يقول القرآن: ربّ منعته النوم بالليل فشفّعني فيه، فيشفعان»[۱۸]
«روزه و قرآن در قیامت، شفاعت بندگان را می کنند؛ روزه می گوید: پروردگارا همانا من این بنده را از خوردنی ها و نوشیدنی ها در روز منع کردم؛ پس من را شفیع او قرار ده؛ سپس قرآن می گوید: پروردگارا من او را از خواب در شب باز داشتم، پس من را شفیع او قرار ده، پس این دو او را شفاعت می کنند.»
-
اهل ایمان
جایگاه مؤمن در نزد خداوند متعال از چنان درجه و رفعتی برخوردار است که رسول خدا صلی الله علیه و آله در حدیثی ارزشمند می فرمایند:
«أَقَلُ الْمُؤْمِنِينَ شَفَاعَةً مَنْ يَشْفَعُ لِثَلَاثِينَ إِنْسَانا»[۱۹]
«پایین ترین مؤمنان از حیث شفاعت، فردی است که سی انسان را شفاعت می کند.»
در همین زمینه از امیرالمؤمنین علی علیه السلام نیز نقل شده است:
«لَا يَزَالُ يَشْفَعُ حَتَّى يَشْفَعَ فِي جِيرَانِهِ وَ خُلَطَائِه وَ مَعَارِفِه»[۲۰]
«[مؤمن] پیوسته شفاعت می كند تا بدان مرتبه که درباره ی همسایه ها و یاران و آشنایانش شفاعت نماید.»
هم چنین در زمینه شفاعت باید به حدیث نورانی پیامبر صلوات الله علیه و آله اشاره نمود که در آن به ذکر نام برخی از شافعان اشاره کرده اند:
«الشُّفَعَاءُ خَمْسَةٌ الْقُرْآنُ وَ الرَّحِمُ وَ الْأَمَانَةُ وَ نَبِيُّكُمْ وَ أَهْلُ بَيْتِ نَبِيِّكُم»[۲۱]
«شفاعت كنندگان پنج تا هستند: قرآن و خويشاوند و امانت و پيامبرتان و اهل بيت پيامبرتان.»
[۱]. سجده/۴
[۲]. بقره/۲۵۵
[۳]. انبیاء/۲۸
[۴]. زخرف/۸۶
[۵]. غررالحکم و دررالکلم، ص۴۱۵
[۶]. الکافی، ج۸، ص۱۹
[۷]. بحارالانوار، ج۶۷، ص۲۰۶
[۸]. بحارالانوار، ج۶، ص۲۲۳
[۹]. غافر/۱۸
[۱۰]. بحارالانوار، ج۴۷، ص۲
[۱۱]. مدثر/۴۳و۴۴و۴۵
[۱۲]. بحارالانوار، ج۸، ص۳۷
[۱۳]. الکافی، ج۲، ص۵۹۹
[۱۴]. نجم/۲۶
[۱۵]. بحارالانوار، ج۲، ص۱۵
[۱۶]. بحارالانوار، ج۸، ص۱۹
[۱۷]. بحارالانوار، ج۲، ص۱۶
[۱۸]. فضائل الثقلین، ص۴۴
[۱۹]. بحارالانوار، ج۸، ص۵۸
[۲۰]. بحارالانوار، ج۸، ص۴۴
[۲۱]. بحارالانوار، ج۸، ص۴۳
دیدگاه خود را ثبت کنید
Want to join the discussion?Feel free to contribute!