۱۲-امیر غدیر/ فضائل و مناقب (بخش هشتم) [عبادت]
آیات آغازین سورۀ توبه، وجهی دیگر از دوری علیبن ابیطالب علیهالسلام از شرک و بتپرستی را نمایان ساخته است؛ زیرا آنحضرت مفتخر بهاین فضیلت ممتاز شده که در سال نهم هجری…
**********************************************************
پدیدآورنده: سید علی شاهچراغی
دستهبندی: خطبه
امیر غدیر/ فضائل و مناقب [عبادت]
«عبادت» و «بندگی» خداوند متعال از اساسیترین مسائل دین الهی و شریعت پیامبر أعظم صلواتالله علیه و آله است؛ زیرا قرآن کریم، آن را یگانه دلیل خلقت انسان برمیشمارد: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ»[۱] و مأموریت انبیا و رسولان را برحذر داشتن بشریت از پرستش خدایگان دروغین و دعوت آنان بهتسلیم و بندگی پروردگار هستی میداند: «وَ لَقَدْ بَعَثْنا في کُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ»[۲]؛ از اینرو هر کس در مسیر عبودیت و بندگی خداوند قرار گیرد، بهفلاح و رستگاری دست مییابد و کسی که از این حقیقت روی برتابد، سرنوشتی جز هلاکت و نابودی نخواهد داشت.
مطالعه و تحقیق پیرامون موضوعی چنین مهم و سرنوشتساز که دربردارندۀ ثمرات علمی بیشمار است و زمینۀ عمل صحیح را فراهم میسازد، اگر چه بسیار جذاب و پرفایده است و باید دربارۀ ابعاد مختلف آن پژوهش نمود، اما با توجه بهاینکه در سلسله مقالات امیر غدیر، ذکر مقامات و فضایل معنوی امامالأبرار و سیدالأخیار حضرت علیبن ابیطالب علیهالسلام مورد اهتمام است، رشتۀ کلام بهتبیین این فضیلت برجسته در وجود نورانی آن امام همام اختصاص مییابد. شخصیت بلندمرتبهای که بهگواه آیات و روایات معصومین علیهمالسلام، سرآمد عابدان و ساجدان است و معیار راستین بندگی پروردگار متعال محسوب میشود.
بر این اساس – همچون مباحث گذشته – بهتحقیق در گنجینۀ عظیم کتاب الهی پرداخته میشود تا قلوب جویندگان حقیقت بهذکر مناقب علوی منوّر گشته و تشنهکامان معرفت بهجرعهای از فضایل بیپایان آن امام همام، سیراب شوند؛ هر چند رسیدن بهاوج قلۀ رفیع وجودی آن حضرت و درک مقامات معنویاش، میسور و ممکن نباشد؛ زیرا وقتی امام زینالعبادین، علیبن الحسین علیهماالسلام، با مشاهدۀ صحیفۀ عبادات جدّ مطهر خویش، در حالیکه غبطه و تأثر شدید، وجود مطهرش را فرا گرفته است، میفرماید:
«مَنْ يَقْوَى عَلَى عِبَادَةِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع»[۳]
«چه کسی توانایی عبادت علیبن ابیطالب علیهالسلام را دارد».
وضع و حال دیگران معلوم و مشخص است و نباید تصور حضور در مرتبۀ رفیعش را در سر داشت.
-
آموزگار پرستش الهی
قرآن کریم، دو سنخ از عبادت و پرستش را مطرح کرده است؛ نوع اول که از آن بهعبادت تکوینی یاد میشود، گسترهای بهوسعت تمام مخلوقات عالم دارد تا نغمۀ الوهیت پروردگار از اعماق جان همگان طنینانداز باشد؛ گونهای از اطاعت که در آن، سخن از اجزا، شرایط، قصد امتثال و قربت نیست، بلکه همۀ موجودات، در ذات و سرشت خویش، متوجه حقیقت عالم وجود میشوند و جایی برای استکبار و استنکاف و غفلت نیست[۴]؛ فرمانبری و پرستشی که عالمان دین، همچون علامۀ طباطبایی رضوانالله علیه با عنوان عبادت عامه[۵]، توجه وجودی، فقر و غنا و احتیاج و نقص[۶] از آن یاد کردهاند.
در بین آیات نورانی قرآن کریم که بهاین نوع عبادت و گسترۀ وسیع آن اشاره دارد، میتوان بهآیۀ چهلوچهارم سورۀ مبارکۀ اسراء اشاره کرد.
«تُسَبِّحُ لَهُ السَّماواتُ السَّبْعُ وَ الْأَرْضُ وَ مَنْ فيهِنَّ وَ إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلاَّ يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لکِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبيحَهُمْ»[۷]
«آسمانهای هفتگانه و زمین و هر کس که در آنهاست او را تسبیح میگویند، و هیچ چیز نیست مگر اینکه در حال ستایش، تسبیح او میگوید، ولی شما تسبیح آنها را درنمییابید».
آغازین نکتهای که در مبحث عبادت امیرالمؤمنین علیهالسلام وجود دارد و عظمت مقام ایشان را بهاثبات میرساند، پیشتاز بودن آن امام عظیمالشأن در عبادت تکوینی و تسبیح و تقدیس الهی بر سایر موجودات است که بهسبب تقدم در خلقت و نیز حضور در بالاترین مراتب کمال حاصل گشته و حضرتش را در رتبۀ آموزگار عبادت و تسبیح خداوند متعال بهدیگر مخلوقات قرار داده است.
جابربن عبدالله انصاری در حدیثی ارزشمند که بهموضوع خلقت نوری اهل بیت علیهمالسلام اشاره دارد، از رسول خدا صلیالله علیه و آله نقل میکند:
«أَوَّلُ مَا خَلَقَ اللَّهُ نُورِي فَفَتَقَ مِنْهُ نُورَ عَلِيٍّ ثُمَّ خَلَقَ الْعَرْشَ وَ اللَّوْحَ وَ الشَّمْسَ وَ ضَوْءَ النَّهَارِ وَ نُورَ الْأَبْصَارِ وَ الْعَقْلَ وَ الْمَعْرِفَة»[۸]
«نخستین مخلوقی كه خدا آفرید، نور من بود و نور على را از آن برگشود، سپس عرش و لوح و خورشید و نور روز و نور دیدگان و عقل و معرفت را آفرید».
آنحضرت صلواتالله علیه و آله در حدیثی دیگر با اشاره بهمطلب فوق بر این نکته تأکید میورزد که من و علی علیهماالسلام پیش از خلقت بشر بهتسبیح و تقدیس حق تعالی مشغول بودهایم.
«أَنَا خُلِقْتُ وَ عَلِيٌّ مِنْ نُورٍ وَاحِدٍ نُسَبِّحُ اللَّهَ يَمْنَةَ الْعَرْشِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَ اللَّهُ آدَمَ بِأَلْفَيْ عَامٍ»[۹]
«من و علی از نور واحد آفریده شدهایم. ما در جانب راست عرش، خدا را تسبیح میگفتیم؛ دو هزار سال پیش از آنکه آدم خلق شود».
در اینزمینه همچنین میتوان بهکلام رسول خدا صلیالله علیه و آله دربارۀ واقعۀ معراج استناد کرد که در فرازی از آن، فرشتگان الهی در بیان معرفت خویش بهجایگاه ممتاز رسول خدا و اهل بیت عصمت علیهمالسلام بهآموختن تسبیح و تقدیس حق تعالی از وجود نورانی آن حضرات قدسی اشاره میکنند.
«كُنَّا نَمُرُّ بِكُمْ وَ أَنْتُمْ تُسَبِّحُونَ وَ تَحْمَدُونَ وَ تُهَلِّلُونَ وَ تُكَبِّرُونَ وَ تُمَجِّدُونَ وَ تُقَدِّسُونَ فَنُسَبِّحُ وَ نُقَدِّسُ وَ نُمَجِّدُ وَ نُكَبِّرُ وَ نُهَلِّلُ بِتَسْبِيحِكُمْ وَ تَحْمِيدِكُمْ وَ تَهْلِيلِكُمْ وَ تَكْبِيرِكُمْ وَ تَقْدِيسِكُمْ وَ تَمْجِيدِكُمْ فَمَا أُنْزِلَ مِنَ اللَّهِ فَإِلَيْكُمْ وَ مَا صَعِدَ إِلَى اللَّهِ فَمِنْ عِنْدِكُمْ»[۱۰]
«ما از جوار شما عبور میکردیم، در حالي که تسبيح و حمد و تهليل و تکبير ميگفتيد و تمجيد و تقديس ميکرديد؛ پس ما بهسبب تسبيح و حمد و تهليل و تکبير و تقديس و تمجيد شما شروع کرديم بهتسبيح و منزه دانستن خدا، و او را تمجيد ميکرديم و تکبير و تهلیل ميگفتيم. هر آنچه از خداوند متعال نازل ميشود، بهنزد شما نازل ميشود و آنچه بهسوي خدا بالا ميرود از نزد شما ميرود».
بر این اساس اولین امتیاز وجود نورانی امیرالمؤمنین علیهالسلام در موضوع عبادت، آن است که ایشان قبل از خلقت موجودات و تحقق شرایع، در مسیر عبادت و تسبیح خدا حضور داشته و بهملائکه و سایر مخلوقات عالم، چگونگی طاعت و پرستش خداوند را آموخته است تا فرصت حضور آنان را در طریق معرفت و کمال مهیّا سازد.
-
منزه از شرک
امتیاز دیگر حضرت علیبن ابیطالب علیهالسلام در فضیلت عبادت که در متون دینی از آن یاد شده و مدال افتخار ارزشمندی برای حضرتش محسوب میشود، عدم پرستش بتها و أصنام است. اگر خداوند متعال در آیۀ پنجم از سورۀ مبارکۀ بیّنه میفرماید:
«وَ ما أُمِرُوا إِلاَّ لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفاءَ …»[۱۱]
«و فرمان نیافته بودند جز اینکه خدا را بپرستند، و در حالیکه بهتوحید گراییدهاند، دین [خود] را برای او خالص گردانند …».
بیگمان امیرالمؤمنین علیهالسلام کاملترین مصداق عمل موحدانه بهشمار میرود؛ زیرا آنحضرت از خانوادهای است که ارادۀ خداوند متعال بر آن قرار گرفته، جانشان از قذارات و پلیدیها پاکیزه باشد و از شرک و وسوسههای پلید شیطان در امان بمانند.
«إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً»[۱۲]
«اى اهل بيت! خدا مىخواهد پليدى را از شما دور كند و شما را پاك دارد».
چنانکه ابن عباس در تفسیر آیۀ دوم سورۀ مبارکۀ بقره، مقصود از «لِلْمُتَّقِينَ» را امیرمؤمنان علیهالسلام میداند و در اینباره میگوید:
«عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ الَّذِي لَمْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ طَرْفَةَ عَيْنٍ وَ أَخْلَصَ لِلَّهِ الْعِبَادَةَ يُبْعَثُ إِلَى الْجَنَّةِ بِغَيْرِ حِسَابٍ هُوَ وَ شِيعَتُه»[۱۳]
«علیبن ابیطالب، کسی است که بهاندازۀ چشم برهمزدنی شرک بهخداوند نداشته و عبادت را خالصانه برای خداوند انجام داده است. او و شیعیانش بدون حساب وارد بهشت میشوند».
از اینرو امام صادق علیهالسلام در جواب کسی که آن حضرت را از نسل بتپرستان نامیده بود، با استناد بهآیۀ سیوپنجم سورۀ ابراهیم میفرماید:
«كَذَبْتَ إِنَّ اللَّهَ أَمَرَ إِبْرَاهِيمَ أَنْ يُنْزِلَ إِسْمَاعِيلَ بِمَكَّة فَفَعَلَ، فَقَالَ إِبْرَاهِيمُ «رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِناً وَ اجْنُبْنِي وَ بَنِيَّ أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنامَ»[۱۴] فَلَمْ يَعْبُدْ أَحَدٌ مِنْ وُلْدِ إِسْمَاعِيلَ صَنَماً قَطُّ وَ لَكِنَّ الْعَرَبَ عَبَدَتِ الْأَصْنَامَ … »[۱۵]
«دروغ گفتی! چرا که وقتی خداوند بهابراهیم دستور داد، اسماعیل را در مکّه سکونت دهد، ابراهیم چنین کرد و گفت: «پروردگارا! این شهر (مکّه) را شهر امنی قرار ده! و من و فرزندانم را از پرستش بتها دور نگاه دار!» پس هرگز کسی از نسل اسماعیل بتی را پرستش نکرد، ولی اعراب، بتها را پرستیدند …».
در روایت ارزندهای که مکحول از امیرالمؤمنین علیهالسلام نقل کرده و در آن بههفتاد منقبت برجستۀ حضرت، اشاره شده است، علیبن ابیطالب علیهالسلام، اولین فضیلت خویش را عدم پرستش أصنام و خدایگان دروغین بیان میفرماید:
«لَقَدْ عَلِمَ الْمُسْتَحْفَظُونَ مِنْ أَصْحَابِ النَّبِيِّ مُحَمَّدٍ ص أَنَّهُ لَيْسَ فِيهِمْ رَجُلٌ لَهُ مَنْقَبَةٌ إِلَّا وَ قَدْ شَرِكْتُهُ فِيهَا وَ فَضَلْتُهُ وَ لِي سَبْعُونَ مَنْقَبَةً لَمْ يَشْرَكْنِي فِيهَا أَحَدٌ مِنْهُمْ قُلْتُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ فَأَخْبِرْنِي بِهِنَّ فَقَالَ ع إِنَّ أَوَّلَ مَنْقَبَةٍ لِي أَنِّي لَمْ أُشْرِكْ بِاللَّهِ طَرْفَةَ عَيْنٍ وَ لَمْ أَعْبُدِ اللَّاتَ وَ الْعُزَّى»[۱۶]
«ياران امين و رازداران از اصحاب رسول خدا صلواتالله علیه و آله میدانند كه در ميان آنان كسی نيست كه از فضيلت و امتيازی برخوردار باشد مگر آنكه من نيز با او شريكم، بلكه در آن برتری دارم؛ اما من هفتاد فضيلت دارم كه هيچیک از اصحاب رسول خدا در آن سهم و شراکتی ندارند .راوی میگوید: بهحضرت عرض کردم: من را از این فضایل باخبر سازید. حضرت فرمود: همانا اولین منقبت من آن است که حتی برای لحظهای بهخدا شرک نورزیدم و لات و عزّی را عبادت نکردم …».
جالب اینجاست، بر خلاف معاندین و منافقین که بهگفتۀ ابن ابیالحدید، همواره در صدد پوشاندن فضایل و مناقب امیرالمؤمنین علیهالسلام بودهاند،[۱۷] در کتب عامه با بیانات مختلف بهشرکنورزیدن علی علیهالسلام تصریح شده است. چنانکه ثعلبی در تفسیر خویش بهنقل از رسول خدا صلیالله علیه و آله آورده است:
«سبّاق الأمم ثلاثة لم يكفروا بالله طرفة عين، عليبن أبيطالب، وصاحب آل يس، ومؤمن آل فرعون، فهم الصديقون وعلي أفضلهم»[۱۸]
«پیشتازان امتها سه نفرند که چشم برهمزدنی بهخدا کافر نشدهاند؛ علیبن أبیطالب و صاحب یاسین و مؤمن آل فرعون؛ و همانا علی، بهترین آنها است».
در کتاب سیرۀالحلبیه نیز بهنقل از بزرگان اهل سنت آمده است، علیبن ابیطالب هیچگاه شرک بهخدا نورزیده بود، زیرا او همراه رسول خدا و تحت سرپرستی حضرت و مانند یکی از فرزندان ایشان بود و در همۀ کارها از پیامبر تبعیت میکرد؛ پس احتیاج بهاین ندارد که ادعای اسلام کند تا بگوییم او اسلام آورده است[۱۹].
– ابلاغ آیات برائت
آیات آغازین سورۀ توبه، وجهی دیگر از دوری علیبن ابیطالب علیهالسلام از شرک و بتپرستی را نمایان ساخته است؛ زیرا آنحضرت مفتخر بهاین فضیلت ممتاز شده که در سال نهم هجری از سوی خداوند تبارک و تعالی و رسول أعظم صلواتالله علیه و آله مبلّغ آیات برائت باشد و با شجاعت بینظیر و بیان رسای خویش، در شهر مکه و اجتماع عظیم حج، بیزاری خدا و رسول را از مشرکان اعلان کرده و بهگوش همگان برساند.
«بَراءَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَى الَّذِينَ عاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ * فَسِيحُوا فِي الْأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَ اعْلَمُوا أَنَّكُمْ غَيْرُ مُعْجِزِي اللَّهِ وَ أَنَّ اللَّهَ مُخْزِي الْكافِرِينَ * وَ أَذانٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ يَوْمَ الْحَجِّ الْأَكْبَرِ أَنَّ اللَّهَ بَرِيءٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ وَ رَسُولُهُ فَإِنْ تُبْتُمْ فَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ إِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ غَيْرُ مُعْجِزِي اللَّهِ وَ بَشِّرِ الَّذِينَ كَفَرُوا بِعَذابٍ أَلِيمٍ * إِلاَّ الَّذِينَ عاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ثُمَّ لَمْ يَنْقُصُوكُمْ شَيْئاً وَ لَمْ يُظاهِرُوا عَلَيْكُمْ أَحَداً فَأَتِمُّوا إِلَيْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلى مُدَّتِهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ * …»[۲۰]
«اين اعلام بيزارى خدا و پيامبر او بهكسانى از مشركان است كه با آنها عهد بستهايد. با اينحال، چهار ماه در زمين سِير كنيد و بدانيد، شما نمىتوانيد خدا را ناتوان سازيد و همانا خداوند خواركنندۀ كافران است. در روز حج بزرگ از جانب خدا و پيامبرش بهمردم اعلام مىشود كه خدا و پيامبرش از مشركان بيزارند. پس اگر توبه كنيد برايتان بهتر است، ولى اگر سرپيچى كنيد بدانيد كه از خدا نتوانيد گريخت؛ و كافران را بهعذابى دردآور بشارت ده، مگر آنگروه از مشركان كه با ايشان پيمان بستهايد و در پيمان خود كاستى نياوردهاند و با هيچكس بر ضد شما همدست نشدهاند. با اينان بهپيمان خويش تا پايان مدتش وفا كنيد، زيرا خدا پرهيزکاران را دوست دارد …».
این منقبت در بین خصایل امیرالمؤمنین علیهالسلام تا بدان اندازه مشهور و معروف بوده که در کتب متعدد حدیث و تفسیر اهل سنت، مطرح و مطالب فراوانی دربارۀ آن وارد شده است که باید بهصورت ویژه و مستقل بدان پرداخت. لکن در اینجا تنها به بخشی از کلام علامه طباطبایی رضوانالله علیه که ماجرای نزول این طایفه از آیات را دربردارد، اشاره میشود. این عالم ارجمند در تفسیر المیزان، پس از ذکر احادیث و سخنان بزرگان اهل سنت در ابلاغ پیام برائت توسط امیرالمؤمنین علیهالسلام مینویسد:
«روايات ديگرى در همين معنا هست و در تفسير برهان از ابن شهرآشوب نقل كرده كه گفته است: اين روايات را طبرسى، بلاذرى، ترمذى، واقدى، شعبى، سدى، ثعلبى، واحدى، قرطبى، قشيرى، سمعانى، احمدبن حنبل، ابنبطه، محمدبن اسحاق، ابويعلى الموصلى، اعمش و سماكبن حرب در كتابهاى خود از عروةبن زبير، ابىهريره، انس، ابىرافع، زيدبن نفيع، ابنعمر و ابنعباس نقل كردهاند، و عبارت ابنعباس چنين است: بعد از آنكه آيات «بَراءَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ» تا نُه آيه نازل شد، رسول خدا (ص) ابىبكر را بهسوى مكه گسيل داشت تا آن آيات را بر مردم بخواند، جبرئيل نازل شد و گفت: كسى غير از تو و يا مردى از تو اين آيات را نبايد برساند. لذا رسول خدا (ص) بهامير المؤمنين فرمود: ناقۀ غضباى مرا سوار شو و خود را بهابىبكر برسان و آيات برائت را از دست او بگير. ابنعباس گويد: وقتى ابوبكر بهنزد رسول خدا (ص) بازگشت، با نهايت اضطراب پرسيد: يا رسول اللَّه! تو خودت مرا دربارۀ اين امرى كه همه گردن مىكشيدند بلكه افتخار مأموريت آن نصيبشان شود، نامزد فرمودى؛ پس چطور وقتى براى انجامش روانه شدم، مرا برگرداندى؟! حضرت فرمود: امين وحى خدا بر من نازل شد و از ناحيۀ خداوند اين پيغام را آورد كه «هيچ پيامى را از ناحيۀ تو جز خودت و يا مردى از خودت نبايد برساند» و على از من است؛ و از من نبايد برساند، جز على»[۲۱].
– زدودن آثار شرک از کعبه
اگر حضرت ابراهیم و حضرت اسماعیل علیهماالسلام بهفرمان پروردگار متعال، مأمور تطهیر کعبه از نجاسات و پلیدیها گشتهاند؛
«… وَ عَهِدْنا إِلى إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَ الْعاكِفِينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ»[۲۲]
«و ما بهابراهيم و اسماعيل امر كرديم كه خانۀ مرا براى طوافكنندگان و مجاوران و ركوعكنندگان و سجده كنندگان، پاك و پاكيزه كنيد!».
حضرت علی علیهالسلام نیز بهامر رسول أعظم صلواتالله علیه و آله مأمور شد تا خانۀ کعبه را از بتها و خدایگان دروغین پاک و پاکیزه سازد؛ اقدام خطیری که مرارتهای بیشماری را برای آنحضرت بهدنبال داشت. بر این اساس امیرالمؤمنین علیهالسلام نهتنها جان خویش را از پرستش بتها و مظاهر شرک حفظ کرد، بلکه اوج این تنزیه و بیزاری را با پاکسازی خانۀ کعبه از نمادهای شرک و بتپرستی آشکار ساخت. حماسهای توحیدی که سبب نزول آیۀ شریفه «وَ قُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ کاَنَ زَهُوقًا»[۲۳] شده است[۲۴].
در اینباره در تفسیر البرهان بهنقل از امیرمؤمنان علیهالسلام آمده است:
«همراه رسول خدا صلیالله علیه و آله راه افتاده تا بهکعبهرسیدیم، پس بهمن فرمود: بنشین. من کنار کعبه نشستم. رسول خدا صلیالله علیه و آله بر روی شانۀ من رفت، پس فرمود: برخیز. برخاستم. وقتی پیامبر صلیالله علیه و آله ضعف و ناتوانیام را در حمل ایشان دید، فرمود: بنشین. آنگاه پایین آمد و بهمن فرمود: ای علی! تو بر روی شانۀ من برو و من چنین کردم و رسول خدا صلیالله علیه و آله از جا برخاست و ایستاد و من گمان میکردم اگر بخواهم میتوانم بهافق آسمان دست بزنم. پس بر روی خانۀ کعبه رفتم. رسول خدا صلیالله علیه و آله عقبتر ایستاد و بهمن فرمود: بت بزرگشان را بینداز. بتی از جنس مس که با میخهای آهنین بهزمین وصل شده بود. پیامبر صلیالله علیه و آله بهمن فرمود: آن را تکان بده. من آن را تکان میدادم و پیامبر صلیالله علیه و آله آیۀ «جَاء الحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ کَانَ زَهُوقًا» را تلاوت میفرمود. من آنقدر بت را تکان دادم تا از جا کنده شد، پیامبر صلیالله علیه و آله بهمن فرمود: آن را پایین بینداز. بت را پایین انداختم و تکّهتکّه شد. از بام کعبه پایین آمدم و همراه پیامبر صلیالله علیه و آله روانه شدیم در حالیکه میترسیدم کسی از قریش یا دیگران در آن حال ما را ببیند»[۲۵].
جالب این است که رسول مکرّم اسلام صلیالله علیه و آله در خطبۀ نورانی غدیر نیز معرفی علی علیهالسلام را مزیّن بهآیۀ «جَاء الحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ کَانَ زَهُوقًا»[۲۶] میکند و آن حضرت را هدایتگر بهسوی حق و نابودکنندۀ باطل دانسته و میفرماید:
«مَعاشِرَالنَّاسِ لاتَضِلُّوا عَنْهُ وَ لاتَنْفِرُوا مِنْهُ وَ لاتَسْتَنْکِفُوا عَنْ وِلایَتِهِ فَهُوَ الَّذی یَهدی إِلَی الْحَقِّ وَ یَعْمَلُ بِهِ وَ یُزْهِقُ الْباطِلَ وَ یَنْهی عَنْهُ وَ لاتَأْخُذُهُ فِی الله لَوْمَةُ لائِمٍ»[۲۷]
«اى مردم، از على بهسوى دیگرى گمراه نشوید و از او روى برمگردانید و از ولایت او سر باز نزنید. اوست که بهحق هدایت نموده و بهآن عمل مىکند، و باطل را ابطال کرده و از آن نهى مىنماید، و در راه خدا سرزنش ملامتکنندهاى او را مانع نمىشود».
اشاره به ایننکته نیز ضروری است که توفیق کاری چنین سترگ، تنها بهرۀ کسی میشود که در زندگی خویش، حتی برای لحظهای گرایش بهبتها و أصنام نداشته باشد؛ چرا که ابنعباس پس از نقل این واقعۀ بسیار مهم میگوید:
«گفته میشود، عمر آرزوی انجام این کار را داشت، اما علی فرمود: بهدرستی کسی که بت را پرستیده است، نمیتواند آنرا از جای برکند»[۲۸].
– مبارزه با سران شرک
مطلب مهم دیگری که در بیزاری و دوری حضرت علیبن ابیطالب علیهالسلام از مظاهر شرک و کفر و هموار ساختن طریق عبودیت و بندگی برای اهل ایمان باید مورد توجه قرار گیرد، مجاهدت شجاعانۀ آن امام عظیمالشأن در میادین نبرد با سران کفر و از بینبردن آنان است که دارای مستندات بیشمار است و در مبحث جهاد که خود از برجستهترین اعمال عبادی امیرالمؤمنین علیهالسلام محسوب میشود، خواهد آمد.
[۱]. ذاریات، ۵۶٫
[۲]. نحل، ۳۶٫
[۳]. بحار الانوار، ج۴۱، ص۱۷٫
[۴]. فصلت، ۳۸ «فَإِنِ اسْتَکْبَرُوا فَالَّذينَ عِنْدَ رَبِّکَ يُسَبِّحُونَ لَهُ بِاللَّيْلِ وَ النَّهارِ وَ هُمْ لا يَسْأَمُونَ».
[۵]. تفسیر المیزان، ج۱، ص۴۱۵٫
[۶]. تفسیر المیزان، ج۱۳، ص۱۰۸، ذیل آیه ۴۴ سوره اسراء.
[۷]. اسراء، ۴۴٫
[۸]. بحار الانوار، ج۵۴، ص۱۷۰٫
[۹]. بحار الانوار، ج۳۵، ص۸۴٫
[۱۰]. بحار الانوار، ج۱۵، ص۸٫
[۱۱]. بینه، ۵٫
[۱۲]. احزاب، ۳۳٫
[۱۳]. مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب)، ج۳، ص۸۲٫
[۱۴]. ابراهیم/۳۵٫
[۱۵]. تفسیر عیّاشی، ج۲، ص۲۳۱٫
[۱۶]. الخصال، ج۲، ص۵۷۲٫
[۱۷]. شرح نهج البلاغه، ج۱۳، ص۲۱۹٫
[۱۸]. تفسیر ثعلبی (دار احیاء التراث العربی)، ج۸، ص۱۲۶٫
[۱۹]. السیره الحلبیه (ابوالفرج الحلبی الشافعی)، ج۱، ص۳۸۴٫
[۲۰]. توبه، ۱-۴٫
[۲۱]. ترجمه الميزان، ج۹، ص ۲۱۸ – ۲۱۹٫
[۲۲]. بقره، ۱۲۵٫
[۲۳]. اسراء/۸۱٫
[۲۴]. شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ج۱، ص۴۵۴٫
[۲۵]. البرهان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۵۷۶٫
[۲۶]. اسراء/۸۱٫
[۲۷]. الاحتجاج علی اهل اللجاج، ج۱، ص۶۰٫
[۲۸]. بحار الأنوار (ط – بيروت)، ج۳۸، ص۷۷٫
دیدگاه خود را ثبت کنید
Want to join the discussion?Feel free to contribute!