کارگر
و اینک یک استثنا در جریان تاریخ صورت گرفت؛ یک انقلاب که ویژگیهایی دارد؛ یک حرکت که از قرنها قبل، سابقهای از آن وجود ندارد؛ یک نهضت که همهی معیارهای موجود را به هم میزند و یک نهضت که در کنار گوشِ بوق و کرناهای ماتریالیستی دنیا…
*******************************************************************************
بهرهکشی و استثمار کارگران رنج دیده و مظلوم در مکاتب سوسیالیستی و کاپیتالیستی و تضییع حقوق آنان، شهید سید حسن شاهچراغی – نماینده مردم دامغان در مجلس شورای اسلامی و سرپرست مؤسسه کیهان – را بر آن داشته تا در مقالهای بهمناسبت روز کارگر، با امید به اینکه انقلاب اسلامی، نقطهی عطف رهایی کارگران از سلطهی مکاتب مادی و شرکتهای سرمایهداری باشد، به جایگاه ارزشمند و ممتاز کار و کارگر در دین مبین اسلام اشاره نماید.
شایان ذکر است، با توجه به فرازی از متن، بهنظر میرسد، این مقاله در اردیبهشت سال ۱۳۵۸ ه.ش و بهمناسبت اولین روز کارگر در جمهوری اسلامی، نوشته شده باشد.
…………………………………………………………………
پدید آورنده: سید حسن شاهچراغی
دستهبندی: مقاله
بسم الله الرحمن الرحیم
«کارگر»
سلام بر شهیدان که شهادتشان طومار ناروایی و فساد و ستم را در هم پیچید؛ سلام بر زحمتکشان که رنجشان آگاهیبخش تودههای محروم ما شد؛ سلام بر کارگران که تحملشان زمینهی خشم و قهر انقلابی و کوبندهی خلق ما گردید؛ سلام بر شما که رنج دیدهاید و زحمت کشیدهاید و شهید دادهاید و بر شهیدانتان، که بذر انقلاب و آزادیِ امروزِ شما را ریختند؛ و سلام بر رهبر عالیقدر انقلاب، تجلی آرمانهای همهی رنجدیدگان و زحمتکشان ما، حضرت امام خمینی.
روز جهانی کارگر را به شما تبریک میگویم؛ به شما همهی کارگران؛ و بزرگداشت اولین روز کارگر را در آستانهی انقلاب اسلامی، در آستانهی آزادی و استقلال.
ستایش از مقام کارگر و ارج به زحمات کارگر، چیزی نیست که با یک روز راهپیمایی و یک جلسه سخنرانی، حقش ادا گردد. دست کارگر، دست خداست؛ دستی است که پیامبر میبوسد. وجود کارگر چرخانندهی حیات جامعه است و روح کارگر، صیقلیافتهترین روحی است که وجود دارد و کار کارگر، بدون پیرایه و صاف و پوستکنده، عبادت است؛ زراعتش، کشتش، دِرواَش و …. .
اول ماه مه، روزی است که جهان به کارگر اختصاص داده است و گروهها و … بدان ارجی فراوان مینهند؛ اما این بزرگداشتها و این شعارها و راهپیماییها، تا چه اندازه دردِ دلِ کارگر را از بین برده است و تا چه اندازه نجاتبخش کارگران بوده است؟ چنین است که باید واقعیتِ دردناک، جوابگوی آن باشد. هنوز کارگران غرب، در کارخانجاتِ راکفلرها و گلبنگیانها و اوناسیسها به استثمار کشیده میشوند و هنوز بهرهکشیِ انسان از انسان، در جهان غرب به شکل وقیحانهای استمرار دارد و هنوز سلطهی کُشنده و رنجآور انسان بر انسان، استعدادها را میکوبد و در شرق، سلطهی کارفرما جایش را به سلطهای بزرگتر داده است و دولت، یکهتاز این استثمار، تا ابرقدرت شود، تا سلاح هستهای بسازد و تا بتواند جایی دیگر و مکانی دیگر را به زیر یوغ بکشد و هنوز زحمتکش چینی و روسی، در چاه کمونها و اشتراکیها میلولد و کاسهای بر دست، تا غذایی تهیه کند و چیزی که برایش باقی نمانده، آزادی، رشد و اختیار میباشد. سالها است که اول ماه مه، بزرگ داشته میشود و سلطهی سرمایهدار جبّار و یا دولت قهّار بر سر اوست و هنوز انسانیت او چپاول میشود و استعدادش میمیرد و باز هم اوست که بهره میدهد.
و خلاصه، همهی مکاتب انسانگرا و اومانیستی نشان دادند (چه در طرح لیبرالیستی غربیاش و چه در طرح سوسیالیستی شرقیاش) که با همهی شعارها و همهی طمطراقها، کاری در جهت آزادی این انسان اسیر و بهرهدهنده نکرده است و نتوانسته بندهای وجودِ طبقه و امتیاز را از پاهای این موجود محروم بردارد.
و اینک یک استثنا در جریان تاریخ صورت گرفت؛ یک انقلاب که ویژگیهایی دارد؛ یک حرکت که از قرنها قبل، سابقهای از آن وجود ندارد؛ یک نهضت که همهی معیارهای موجود را به هم میزند و یک نهضت که در کنار گوشِ بوق و کرناهای ماتریالیستی دنیا، از روح معنویت برخوردار است؛ یک انقلاب در مدتی استثنایی، شرایطی استثنایی، سرعتی استثنایی و رهبری استثنایی؛ انقلاب اسلامی مردم ایران؛ انقلابی با ایدئولوژی اسلامی و جهانبینی الهی؛ انقلابی اینگونه در هیچ جای دنیا تاکنون صورت نگرفته است و حتی در جهانِ نزدیک به عصر ما.
مشروطیت، ۲۸ مرداد، و احیاناً جنبشهایی اگر صورت گرفته، باز با آسیبپذیری ایدئولوژیکی به شکست منجر شده است؛ انقلاب مصر، انقلاب لیبی، انقلاب الجزایر، انقلاب موجود در فلسطین و اریتره و سایر جاها. انقلاب ما با ابزارهایی چون توحید، که موازنهها را در جهت نفی غیرِ خدا و ضدِّ خدا ترتیب میدهد که اصل است و مرز اصلی بین ایدئولوژیها؛ ابزارهایی چون امامت که استمرار آن در این زمان، در وجود رهبر عالیقدر انقلاب استقرار پیدا میکند و ابزارهایی مترقی و پیشرفته چون جهاد، اجتهاد، انتظار و شهادت که اصولی عالی در تداوم انقلاب میباشند و همیشه این قوم رمیده را از دست ستمگران و … نجات بخشیده است.
انقلاب اسلامی با خودیاری ملت به پاخاست و به اقتضای ایدئولوژی گستردهی آن، که شامل تمام شؤون حیاتی میگردد و با حراست از جانمایه گذاشتهشدهی مردم، به حد ایدهآل خود میرسد. انقلاب اسلامی به اقتضای ایدئولوژی، یک نظام برجستهی اقتصادی را توصیه میکند؛ اقتصادی که بهرهکشی را محکوم میکند؛ سلطه را برمیدارد؛ میگوید اقتصاد باید به وسیلهی خود مردم تنظیم گردد و کارگر، مالک کار خودش هست؛ کارگر کارش را با ارزش واقعی آن باید بفروشد و کسی حق ندارد از زحمت و رنج دیگر[ی] بهره ببرد و با این اعتقاد که رفع مالکیت و نفی آن تا بهحال هیچ مشکلی را در جهان حل نکرده است، کارگر و هر کسِ دیگر را مجاز میداند تا مالک ابزار تولید خود باشد. اسلام، کار را تعیینکنندهی نوع تفکر نمیداند؛ این انسان است که نه اسیر کار خود میگردد و نه اسیر نظام موجود، بلکه باید رها تصمیم بگیرد و آزاد بیندیشد. کار، خود میتواند وسیلهای در جهت رشد ایدئولوژی باشد و باید این رنگ را حفظ کند. بنابراین، کار در جهت استعمار و استثمار محکوم میگردد؛ کار در جهت وجود طاغوت و توجیهگرِ نظام طاغوت، محکوم است؛ کار باید در جهت اعتلای ایدئولوژی، آگاهانه، واقعی، مفید و راستین باشد. اسلام میخواهد انسان … نشود، محصور نگردد و اسیر و بیروح نباشد.
دیدگاه خود را ثبت کنید
Want to join the discussion?Feel free to contribute!