سه گانه ی حیات/عوامل ورود به دوزخ

گناهانی ‌هم چون عاق والدین، قطع رحم، سخن چینی، خیانت در امانت، مکر و خدعه، غنا و موسیقی، غیبت، فریب کاری، شراب خواری، طمع و … به طور قطع مانع راهیابی انسان به بهشت خواهد بود و آدمی را به عذاب الهی گرفتار می سازد؛ اما در این میان برخی از عوامل دارای پلیدی خاص هستند که به اهم آن اشاره می گردد…

*****************************************************

پدید آورنده: سید علی شاهچراغی

دسته بندی: خطبه

«سه گانه ی حیات/عوامل ورود به دوزخ»

 

بیان علل و عواملی که انسان را به عذاب الهی و جهنم مبتلا می سازد، از جمله مطالبی است که در آیات متعدد قرآن کریم و سخنان پیشوایان دین علیهم السلام مطرح گردیده است. در بخش پایانی سلسله مقالات «سه گانه ی حیات» به برخی از این عوامل اشاره می گردد تا مؤمنان، با شناخت هر چه بهتر و استمداد از خداوند متعال از شر خطا و زشتی آن در امان بمانند.

گناهانی ‌هم چون عاق والدین، قطع رحم، سخن چینی، خیانت در امانت، مکر و خدعه، غنا و موسیقی، غیبت، فریب کاری، شراب خواری، طمع و … به طور قطع مانع راهیابی انسان به بهشت خواهد بود و آدمی را به عذاب الهی گرفتار می سازد؛ اما در این میان برخی از عوامل دارای پلیدی خاص هستند که به اهم آن اشاره می گردد:

  •         غفلت

خطرناک ‌ترین دشمن آدمی غفلت است؛ امری که در غفلت از خود، غفلت از خدا، غفلت از گناهان، غفلت از محرومان، غفلت از مرگ و حقایق دیگر نمایان می گردد و فرصت های انسان را یکی پس از دیگری به تباهی می کشاند؛ موضوعی که امیرالمؤمنین علیه السلام در بیان خویش این گونه بر آن تأکید ورزیده اند:

«الْغَفْلَةُ أَضَرُّ الْأَعْدَاء»[۱]

«زيان بارترين دشمنان، غفلت است.»

گرفتاری و معضلی که از فراموشی خود آغاز و به فراموشی خداوند متعال می انجامد؛ اگر چه در برخی مراحل نیز این غفلت از خداست که سبب تعمیق خود فراموشی خواهد شد؛

«وَ لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ»[۲]

«از آن كسان مباشيد كه خدا را فراموش كردند و خدا نيز چنان كرد تا خود را فراموش كنند؛ ايشان نافرمانند.»

بدین خاطر قرآن کریم نسبت به تأثیر غفلت در بدفرجامی انسان هشدار می دهد تا آدمی‌ را متوجه عواقب شوم آن ‌سازد:

«إِنَّ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا وَرَضُوا بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَاطْمَأَنُّوا بِهَا وَالَّذِينَ هُمْ عَنْ آيَاتِنَا غَافِلُونَ * أُولَئِكَ مَأْوَاهُمُ النَّارُ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ»[۳]

«كسانى كه اميد به ديدار ما ندارند و به زندگى دنيا دل خوش كرده و بدان اطمينان يافته اند و كسانى كه از آيات ما غافلند، آنان به [كيفر] آن‌چه به دست مى آوردند، جايگاه شان آتش است.»

امیرمؤمنان علی علیه السلام نیز در این باره می فرماید:

«لَا تَكُنْ غَافِلًا عَنْ دِينِكَ حَرِيصاً عَلَى دُنْيَاكَ مُسْتَكْثِراً مِمَّا لَا يَبْقَى‏ عَلَيْكَ‏ مُسْتَقِلا مِمَّا يَبْقَى لَكَ فَيُورِدَكَ ذَلِكَ الْعَذَابَ الشَّدِيد»[۴]

«نکند که تو از دينت غافل و بر دنيايت حريص باشي، زياد‌کننده باشي چيزي را که به زيان تو است، کم کننده باشي چيزي را که به سود تو است که اگر چنين کني، اين کار، تو را به عذاب شديد و سختي خواهد رسانید.»

  •        کبر و خود‌ بزرگ بینی

عامل مهم دیگر در جهنّمی شدن فرد، تکبر و خود‏‌بزرگ بینی اوست؛ مرض و دردی که اگر به موقع درمان نشود، انسان را به هلاکت و بیچارگی ابدی مبتلا می‏ سازد؛ زیرا تکبر و بزرگی، صفت پروردگار متعال است و فرد متکبر به دروغ ادعای برخورداری از آن را مطرح می سازد و در این راه خود را هم طراز پلیدترین مخلوقات الهی قرار می دهد؛ موجود شروری که در مسیر تکبر و غرور تا مرحله ی تهدید خالق نیز پیش رفته است:

«قَالَ فَبِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ»[۵]

«گفت: پس به سبب آن كه مرا به بيراهه افكندى، من هم براى [فريفتن‌] آنان حتماً بر سر راه راست تو خواهم نشست.»

انسان متکبر بر اثر رسوخ و ماندگاری این صفت زشت به موجودی حقیر تبدیل می گردد که هنگام روبرو شدن با دیگران، توقع سلام و احترام آنان را دارد و خود حاضر به انجام آن نیست؛ اهل بالانشینی و حضور در صدر مجلس است و نشستن در بین مردم را زشت می شمارد؛ از معاشرت و همراهی با فقرا و مستمندان اجتناب می ورزد و از تعریف و تمجید دیگران لذت می برد؛ از طرفی با کوچک ترین انتقاد برآشفته می شود و مدح دیگران را بر نمی تابد؛ از پذیرش حق سرباز می زند و به بحث و جدل ادامه می دهد تا مخاطب خود را مغلوب سازد.

انسان های پست و حقیری که وعید خلود در جهنّم را دریافت می کنند و با خواری پا به صحنه ی قیامت می گذارند:

«وَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَاسْتَكْبَرُوا عَنْهَا أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ»[۶]

«و كسانى كه آيات ما را دروغ انگاشتند و از [پذيرش‌] آن ها تكبّر ورزيدند، آنان همدم آتش اند [و] در آن جاودانند.»

رسول خدا صلی الله علیه و آله نیز در همین زمینه می فرماید:

«لَنْ يَدْخُلَ الْجَنَّةَ عَبْدٌ فِي قَلْبِهِ مِثْقَالُ حَبَّةٍ مِنْ‏ خَرْدَلٍ‏ مِنْ‏ كِبْر»[۷]

«بنده ای که در قلبش ذره ای از تکبر وجود داشته باشد، هرگز داخل بهشت نخواهد شد.»

  •        نفاق و دورویی

درگیری و غلبه بر دشمن بیگانه و آشکار هیچ گاه به دشواری برخورد با معاندانی که از پشت به پیکره ی نظام اسلامی خنجر زده و در لباس دوست کینه می ورزند و خیانت می کنند، نیست. معضلی که پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله را وادار ساخت تا قبل از فرا رسیدن رحلت شان نسبت به نفوذ انسان هایی این چنین در جامعه ی اسلامی هشدار دهند:

«إِنَ‏ أَخْوَفَ‏ مَا أَخَافُ‏ عَلَيْكُمْ‏ بَعْدِي‏ كُلُ‏ مُنَافِقٍ‏ عَلِيمِ‏ اللِّسَان»[۸]

«بيش ترين ترس من براى شما پس از خودم، از منافقان زبان‏باز است.»

گرفتاری بزرگی که در مسیر حکومت امیرمؤمنان علی علیه السلام، این پیروز میادین جنگ با کفار و مشرکین، به مانعی سخت مبدّل می گردد و آن حضرت هر چه می کوشد تا مردم را متوجه خطر این جریان پست و رذل سازد، موفق به آن نمی گردد. چند چهرگانی که با استفاده از امکانات و فرصت های موجود در جامعه ی اسلامی در مسیر رشد و ارتقا باورهای مردم سنگ‏اندازی کرده و جامعه را به پرتگاه نابودی می کشانند و لعنت الهی و عذاب دائمی را برای‏ خویش مهیا می سازند:

«وَعَدَ اللَّهُ الْمُنَافِقِينَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْكُفَّارَ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا هِيَ حَسْبُهُمْ وَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ وَ لَهُمْ عَذَابٌ مُقِيمٌ»[۹]

«خدا به مردان و زنان دو چهره و كافران، آتش جهنم را وعده داده است که در آن جاودانه اند. آن [آتش‌] براى ايشان كافى است و خدا لعنت شان كرده و براى شان عذابى پايدار است.»

  •        ظلم و ستم

در حدیث رسول خدا صلی الله علیه و آله ظلم از عوامل بیچارگی انسان در صحنه ی آخرت معرفی گردیده است:

«الظُّلْمُ‏ ظُلُمَاتٌ‏ يَوْمَ‏ الْقِيَامَة»[۱۰]

«ظلم، تاریکی های روز قیامت است.»

این گونه از انسان ها وقتی پا به عرصه ی قیامت می گذارند، به سبب عدم برخورداری از نور، درخواست یاری اهل ایمان را مطرح می‎ سازند ولی با جواب ناامید کننده ی بهشتیان روبرو می گردند:

«يَوْمَ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الْمُنافِقاتُ لِلَّذِينَ امَنُوا انْظُرُونا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِكُمْ قيلَ ارْجِعُوا وَراءَكُمْ فَالْتَمِسُوا نُورًا»[۱۱]

«يعنى ياد كن روزى را كه مردان و زنان اهل نفاق و دوروئى به اهل ايمان گويند، نشتابيد تا از نور شما روشنایى گيريم؛ به ايشان گويند، واپس گرديد و نور طلبيد.»

در این هنگام عذاب الهی آنان را در بر می گیرد:

«ثُمَّ قِيلَ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا ذُوقُوا عَذَابَ الْخُلْدِ هَلْ تُجْزَوْنَ إِلَّا بِمَا كُنْتُمْ تَكْسِبُونَ»[۱۲]

«آن گاه به ستم كاران گويند: عذاب جاويد را بچشيد. آيا نه چنين است كه در برابر اعمال تان كيفر مى بينيد؟»

و همان طور که پیامبر صلوات الله علیه و آله فرمودند، برای اهل ستم، جایگاهی جز آتش نخواهد بود:

«اَهلُ الجُورِ وَ اَعوَانُهُم فِی النَّارِ»[۱۳]

«اهل ستم و یاران ایشان در جهنمند.»

در حدیث دیگری از آن حضرت صلی الله علیه و آله نیز آمده است:

«وَ جَعَل‏ الْجَنَّةَ ثَوَابَ الْمُتَّقِينَ وَ النَّارَ عِقَابَ‏ الظَّالِمِين»[۱۴]

«خداوند بهشت را پاداش پرهیزکاران و جهنم را عذاب ظالمین قرار داده است.»

سختی و سنگینی این عذاب به گونه ای است که خداوند متعال به حضرت عیسی علیه السلام می فرماید:

«يَا عِيسَى! بِئْسَتِ الدَّارُ لِمَنْ رَكِنَ إِلَيْهَا وَ بِئْسَ‏ الْقَرَارُ دَارُ الظَّالِمِين‏»[۱۵]

«اي عيسي! دنيا براي آن كسی كه به آن تكيه زده، چه بد منزلگاهي است و سراي ستمگران چه بد جايگاهي است.»

چنان چه امام صادق علیه السلام در این باره می فرماید:

«مَنْ‏ حَبَسَ‏ حَقَ‏ الْمُؤْمِنِ‏ أَقَامَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ خَمْسَمِائَةِ عَامٍ عَلَى رِجْلَيْهِ حَتَّى يَسِيلَ عَرَقُهُ أَوْ دَمُهُ‏ وَ يُنَادِي مُنَادٍ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ: هَذَا الظَّالِمُ الَّذِي حَبَسَ عَنِ اللَّهِ حَقَّهُ… فَیُوَبَّخُ أَرْبَعِينَ يَوْماً ثُمَّ يُؤْمَرُ بِهِ إِلَى النَّار.»[۱۶]

«هر كس حق مؤمنى را حبس كند، خداوند در قيامت پانصد سال او را روى دو پايش نگاه مى دارد، در حدى كه رودها از عرق او جارى شود و ندا دهنده اى از جانب خداوند ندا مى دهد: اين است، ستمگرى كه حقش از جانب خدا حبس شده است … او را چهل روز سرزنش مى كنند، آن گاه امر مى شود كه به آتش واردش نمایند.»

  •        مقابله با پیامبران الهی

ایستادگی در برابر پیامبران الهی، عامل دیگری است که انسان را به جهنم می کشاند؛

«وَقَالَ الَّذِينَ فِي النَّارِ لِخَزَنَةِ جَهَنَّمَ ادْعُوا رَبَّكُمْ يُخَفِّفْ عَنَّا يَوْمًا مِنَ الْعَذَابِ * قَالُوا: أَوَلَمْ تَكُ تَأْتِيكُمْ رُسُلُكُمْ بِالْبَيِّنَاتِ؟ قَالُوا: بَلَی قَالُوا: فَادْعُوا وَمَا دُعَاءُ الْكَافِرِينَ إِلَّا فِي ضَلَالٍ»[۱۷]

«و كسانى كه در آتش اند، به نگهبانان جهنّم مى گويند: پروردگارتان را بخوانيد، تا يك روز از اين عذاب را به ما تخفيف دهد. مى گويند: مگر پيامبران تان دلايل روشن به سوى شما نياوردند؟ مى گويند: چرا. می گویند: بخوانيد؛ و[لى‌] دعاى كافران جز در بيراهه نيست.»

  •        مخالفت با ولایت اهل بیت علیهم السلام

همان طور که پذیرش ولایت و محبت اهل بیت علیهم السلام از اسباب ورود به بهشت محسوب می شود، مخالفت با آن بزرگواران نیز از اسباب ورود به جهنم خواهد بود. رسول خدا صلی الله علیه و آله در این باره می فرماید:

«الْوَيْلُ‏ لِظَالِمِي‏ أَهْلِ‏ بَيْتِي‏ كَأَنِّي بِهِمْ غَداً مَعَ‏ الْمُنافِقِينَ فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّار»[۱۸]

«وای بر ستم گران به اهل بیت من، گویا می بینم آنان را که فردای قیامت، با منافقان در پایین ترین طبقه ی آتش هستند.»

از امام باقر علیه السلام نیز روایت شده است:

«إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ نَصَبَ عَلِيّاً عَلَیهِ‌السَّلامُ عَلَماً بَيْنَهُ وَ بَيْنَ خَلْقِهِ فَمَنْ عَرَفَهُ كَانَ مُؤْمِناً وَ مَنْ أَنْكَرَهُ كَانَ كَافِراً وَ مَنْ جَهِلَهُ كَانَ ضَالًّا وَ مَنْ نَصَبَ مَعَهُ شَيْئاً كَان‏ مُشْرِكاً وَ مَنْ جَاءَ بِوَلَايَتِهِ دَخَلَ الْجَنَّةَ وَ مَنْ‏ جَاءَ بِعَدَاوَتِهِ‏ دَخَلَ‏ النَّار»[۱۹]

«خداى عزوجل على عليه السلام را بین خود و خلقش براى رهبرى منصوب فرموده، پس هر كه او را بشناسد، مؤمن است و هر كس او را انكار كند، كافر است و هر كه درباره او توقف كند (و منكر نشود)، گمراه است و هر كه با او ديگرى را همراه كند، مشرك است و هر كه با دوستى او آيد، به بهشت رود و هر كه با دشمنى او آيد، به دوزخ رود.»

حقیقتی که در این فراز زیارت جامعه ی کبیره بر آن تأکید شده است:

«مَنِ اتَّبَعَكُمْ فَالْجَنَّةُ مَأْوَاهُ وَ مَنْ خَالَفَكُمْ‏ فَالنَّارُ مَثْوَاه»

«کسى كه از شما پيروى كرد، جايگاه او بهشت است و آن كه با شما مخالفت كرد، آتش دوزخ جاى اوست.»

پدر ارجمند آیت الله فاضل لنکرانی رحمه الله علیهما که از علماء و اصحاب استفتاء آیت الله العظمی بروجردی رحمه الله علیهم بوده است، می گوید:

«من و مرحوم آقای قزوینی از شاگردان مرحوم میرزا جواد آقا ملکی تبریزی بودیم. وقتی ایشان فوت کردند، بسیار اندوهگین شدم و خیلی گریه می کردم. روزی آقای قزوینی به من گفت: آقای فاضل، می خواهی ذکری به تو بگویم تا استاد را در خواب ببینی؟. گفتم: آری؛ ایشان ذکری به من یاد داد و آن را انجام دادم و مرحوم میرزا جواد آقا را در خواب دیدم که در ابن بابویه در جلسه ی درس هستند؛ شاگردان زیادی هم در محضرشان حاضرند. در این هنگام به من فرمود: در عالم برزخ هیچ چیزی به درد نمی خورد، مگر محبّت و دوستی امیرالمؤمنین علی علیه السلام؛ آن را می خرند و از چیز دیگری نپرسیدند. پس صورتش را به طرف دیگر کرد و مشغول درس شد.»[۲۰]

  •        بی توجهی به نماز

از عواملی که در جهنمی شدن انسان بسیار مؤثر است، بی توجهی به واجبات به ویژه نماز است؛ خداوند متعال در قرآن کریم در این زمینه می گوید:

«مَا سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ * قَالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ»[۲۱]

«چه چيز شما را در آتش [سَقَر] درآورد؟ گويند: از نمازگزاران نبوديم.»

  •        اخلاق زشت

انسان خوش‌ اخلاق راهی بهشت جاویدان می گردد و شخص بد ‌اخلاق، جایگاهی جز دوزخ پیش رو ندارد؛ صفت ناپسندی که رسول خدا صلی الله علیه و آله درباره ی زشتی آن می فرماید:

«إِيَّاكُمْ‏ وَ سُوءَ الْخُلُقِ‏ فَإِنَّ سُوءَ الْخُلُقِ فِي النَّارِ لَا مَحَالَة»[۲۲]

«بر شما باد به دوری از خُلق بد که بد اخلاق به ناچار در جهنم خواهد بود.»

در حدیث دیگری نیز از ایشان نقل شده است:

«سوءُ الْخُلُقِ‏ شَجَرَةٌ فِي‏ النَّارِ وَ صَاحِبُهُ مُتَعَلِّقٌ بِغُصْنِهَا يَجْذِبُهُ إِلَيْه»[۲۳]

«بداخلاقى درختى در آتش است و شخص بداخلاق، به شاخه ی آن آويزان است که او را به سوى آتش مى كشد.»

این مسأله از چنان اهمیتی برخوردار است که وقتی فردی به ایشان عرضه داشت: فلان شخص، اهل نماز شب است؛ روزها را روزه می گیرد و کار خیر انجام می دهد و اهل صدقه است، اما همسایه اش را می آزارد؛ حضرت فرمودند:

«لَا خَيْرَ فِيهَا هِيَ‏ مِنْ‏ أَهْلِ‏ النَّار»[۲۴]

«خیری در آن [اعمال صالح] نیست، او اهل آتش است.»

  •         بدزبانی

از عوامل محرومیت انسان از بهشت و دوزخی شدن شخص، بدزبانی و فحش و ناسزاست؛ رسول خدا صلی الله علیه و آله در این باره می فرماید:

«الْجنَّةُ حَرامٌ عَلی كُلِّ فاحِشٍ اَنْ يَدخُلَها»[۲۵]

«دخول در بهشت، بر فحّاش حرام است.»

و در حدیثی دیگر از آن حضرت صلوات الله علیه و آله آمده است:

«إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَ الْجَنَّةَ عَلَى كُلِّ فَحَّاشٍ بَذِي‏ءٍ قَلِيلِ‏ الْحَيَاءِ لَا يُبَالِي مَا قَالَ وَ لَا مَا قِيلَ لَه»[۲۶]

«خداوند بهشت را بر هر فحّاش بی آبرو و كم شرمی كه باكی از آن چه گويد و آن چه به او گويند، ندارد، حرام كرده است.»

در قیامت که صفات ناپسند و زشت، حقیقت آدمی را آشکار می سازد و برخی از انسان ها با چهره ی حیوانات محشور ‌می گردند، افراد بد زبان و فحاش به صورت سگ، زندگی اخروی خویش را دنبال می کنند.

  •         آراستن برای نامحرم

زنی که خود را برای شخص نامحرم، معطّر و آرایش کند و مردی که نسبت به رفت و آمد همسر خویش در جمع نامحرمان غیرت نورزد و از تعرض به ناموس خویش جلوگیری نکند، در آتش جهنم خواهد سوخت. رسول خدا صلی الله علیه و آله در این خصوص می فرماید:

«الْمَرْأَةُ إِذَا خَرَجَتْ مِنْ بَابِ دَارِهَا مُتَزَيِّنَةً مُتَعَطِّرَةً وَ الزَّوْجُ بِذَاكَ رَاضٍ بُنِيَ‏ لِزَوْجِهَا بِكُلِّ قَدَمٍ بَيْتٌ فِي النَّار»[۲۷]

«و هرگاه زنی از خانه اش خارج شود، در حالی که معطر و آرایش کرده باشد و شوهرش به وضع او راضى باشد، براى شوهرش نسبت به هر قدمى که بر می دارد، خانه ای در آتش ساخته می شود.»

امام صادق علیه السلام نیز فرمان پیامبر صلوات الله علیه و آله درباره ی چنین زنانی را این طور نقل می کنند:

«نَهَى أَنْ تَتَزَيَّنَ لِغَيْرِ زَوْجِهَا فَإِنْ فَعَلَتْ كَانَ حَقّاً عَلَى اللَّهِ أَنْ‏ يُحْرِقَهَا بِالنَّار»[۲۸]

«[رسول خدا صلی الله علیه و آله] از این ‌که زن برای غیر همسرش آرایش کند، نهی فرموده است، که اگر چنین کند شایسته است خداوند عزّوجلّ او را با آتش جهنّم بسوزاند.»

  •         حرام خواری

پر کردن شکم از اموال مردم عاملی مهم برای ورود به جهنم می باشد که پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله درباره ی آن فرمودند:

«لَا يَدْخُلُ الْجَنَّةَ لَحْمٌ‏ نَبَتَ‏ مِنْ‏ سُحْت»[۲۹]

«کسی که گوشت [بدنش] از مال باطل رشد کند، وارد بهشت نمی شود.»

و در بیانی دیگر با اظهار نگرانی از تحصیل مال نامشروع نسبت به آن هشدار می دهند:

«إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَى‏ أُمَّتِي‏ مِنْ‏ بَعْدِي‏ هَذِهِ‏ الْمَكَاسِبُ الْحَرَامُ وَ الشَّهْوَةُ الْخَفِيَّةِ وَ الرِّب»[۳۰]

«آن چه بيش از هر چيز بر امتم بعد از خود مى ترسم، درآمدهاى حرام، هواپرستى پنهان و رباست.»

این گونه از درآمدها نه تنها محرومیت از بهشت را به دنبال می آورد، بلکه پیامدهای خطرناکی را برای فرد بر جای خواهد گذاشت که به جهت اهمیت موضوع به برخی از این آثار اشاره می گردد:

  •        انتقام هستی

از پیامد‌های خطرناک بهره گیری از مال حرام، روبرو شدن با فشارهای سخت و دشوار در مسیر زندگی است. امام صادق علیه السلام در این زمینه می فرماید:

«مَنْ كَسَبَ مَالًا مِنْ غَيْرِ حِلِّهِ سُلِّطَ عَلَيْهِ الْبِنَاءُ وَ الطِّينُ‏ وَ الْمَاء»[۳۱]

«كسى كه مالى را از غیر حلال به دست آورد، خداوند، ساختمان و خاك و آب را بر او مسلّط مى سازد.»

  •         حسرت و عذاب

چه بسا فرزندان صالحی که اموال پدران خویش را در مسیر خیر و گره گشایی از دیگران هزینه کنند، اما پدر با ذلت و خواری به سوی جهنّم روانه گردد و چیزی جز حسرت برای او باقی نماند.

مرحوم آیت الله حاج سید ابوالحسن رفیعی قزوینی از قول پدرشان نقل می کردند، در هنگام درس مشاهده می کردم، استادم کاسه ی آبی در کنار خود گذاشته است وگهگاه دستش را در آن قرار می دهد و بعد از مدتی آب ظرف را عوض می کند. از استادم پرسیدم: سبب این کار چیست؟ ایشان گفتند: مردم گاهی به من پولی می دادند تا برای نماز و روزه ی اموات شان کسی را اجیر کنم. من هم این پول ها را به فردی که می شناختم، می دادم تا نمازها را بخواند و روزهای قضا را بگیرد. اما این شخص نمازها را نمی خواند و روزه ها را نمی گرفت و من هم بی اطلاع بودم تا این که او از دنیا رفت و در تشییع جنازه اش حاضر شدم و بدنش را داخل قبر گذاشتم؛ وقتی خواستم بند کفن را باز کنم و صورتش را بر خاک بگذارم، مشاهده کردم تمام بدن او از سکّه های گداخته در آتش است. در این هنگام سرانگشتانم به سکّه های گداخته شده اصابت کرد و سوخت و از آن زمان تا کنون بر اثر سوزش انگشتانم، مجبورم آن ها را داخل آب سرد قرار دهم و هرچند دقیقه یک بار آبی که گرم شده است را عوض نمایم.»[۳۲]

  •         فقر و ناداری

رسول خدا صلوات الله علیه و آله نسبت به فقر و بیچارگی انسان حرام خوار می فرماید:

«مَنْ كَسَبَ مَالًا مِنْ غَيْرِ حِلِّهِ أَفْقَرَهُ‏ اللَّه»[۳۳]

«كسى كه مالى را از غیر حرام به دست آورد، خداوند او را تهی دست گرداند.»

  •        فساد و بی بند و باری

اثر خطرناک دیگر تحصیل مال نامشروع آن است که فرد نه تنها خود در منجلاب متعفن و مهلک وارد می شود، بلکه نسل خویش را به بی دینی و فساد می کشاند؛ حقیقتی که امام صادق علیه السلام ما را متوجه آن می نماید:

«كَسْبُ‏ الْحَرَامِ‏ يَبِينُ فِي الذُّرِّيَّة»[۳۴]

«درآمد حرام در فرزندان، آشکار می گردد.»

 

[۱] . غررالحکم و دررالکلم، ص۳۵

[۲]. حشر/۱۹

[۳]. یونس/۷و۸

[۴]. عیون الحکم و المواعظ، ص۵۲۷

[۵]. اعراف/۱۶

[۶] . اعراف/۳۶

[۷] . الکافی، ج۲، ص۱۴۱

[۸] . بحارالانوار، ج۲، ص۱۱۰

[۹]. توبه/۶۸

[۱۰]. بحارالانوار، ج۷، ص۲۲۹

[۱۱]. حدید/۱۳

[۱۲]. یونس/۵۲

[۱۳]. نهج الفصاحه/ص۳۴۹

[۱۴]. بحارالانوار، ج۱۰۰، ص۲۶۹

[۱۵]. الکافی، ج۸، ص۱۳۶

[۱۶]. الکافی، ج۲، ص۳۶۷

[۱۷]. غافر/۴۹و۵۰

[۱۸]. بحارالانوار، ج۲۷، ص۲۰۵

[۱۹]. الکافی، ج۲، ص۳۸۸

[۲۰]. به نقل از نشریه حریم امام، شماره۱۹۴

[۲۱]. مدثر/۴۲و۴۳

[۲۲]. بحارالانوار، ج۱۰، ص۳۶۹

[۲۳]. بحارالانوار، ج۶۸، ص۳۹۳

[۲۴]. بحارالانوار، ج۶۸، ص۳۹۴

[۲۵]. نهج الفصاحه، ص۴۳۴

[۲۶]. الکافی، ج۲، ص۳۲۳

[۲۷]. جامع­ الاخبار (للشعیری)، ص۱۵۸

[۲۸]. وسائل­ الشیعه، ج۲۰، ص۱۶۲

[۲۹]. المجازات­النبویه، ص۱۱۴

[۳۰]. الکافی، ج۵، ص۱۲۴

[۳۱]. بحارالانوار، ج۷۳، ص۱۵۰

[۳۲]. روزنه هایی از عالم غیب، ص۱۸۲

[۳۳]. بحارالانوار، ج۶۶، ص۳۸۲

[۳۴]. الکافی، ج۵، ص۱۲۵