متن وصیت‌نامه شهید سید حسن شاهچراغی

امروز که این سطور را می‌نویسم، در دل خویش نسبت به هیچ‌کس و هیچ گروهی جز ملحدان و منافقان آدم‌کش و دشمنان اسلام، احساس رقابت و حسادت و ناراحتی نمی‌کنم و اگر…

*****************************************************

روحانی شهید سید حسن شاهچراغی – نماینده مردم دامغان در مجلس شورای اسلامی و سرپرست مؤسسه کیهان – وصایای جاودانه‌ی خویش را ساعت و یا دقایقی قبل از هجوم هواپیماهای جنگنده رژیم بعث عراق به هواپیمای مسافربری حامل مسئولان نظام اسلامی در اول اسفند ۱۳۶۴ ه.ش نگاشته تا به‌عنوان سندی ارزشمند و سراسر افتخار برای نسل‌های آینده این مرز و بوم به‌یادگار بماند؛ متنی لبریز از عشق و معنا که عبارات جذاب و روان آن در قلب و روح آدمی می‌نشیند و جای می‌گیرد.

مؤسسه پژوهشی بیت‌الهدی در راستای تنظیم و نشر آثار این شهید سرافراز عرصه اندیشه و قلم، علاقه‌مندان فرهنگ ایثار و شهادت را به مطالعه‌ آن دعوت می‌نماید. شایان ذکر است، برگه‌های وصیت‌نامه که توسط گروه تفحص و جمع‌آوری آثار این واقعه‌ی دلخراش در اطراف پیکر پاک شهیدان واقعه به‌دست آمده، در نخستین روزهای شهادت این شخصیت برجسته انقلاب اسلامی در اختیار خانواده‌ ایشان قرار گرفته است.

…………………………………………………………………………………………

متن وصیت‌نامه شهید سید حسن شاهچراغی

 

بسم الله الرحمن الرحیم

وصیت‌نامه   اول اسفند ۱۳۶۴

اینجانب سیدحسن فرزند سید مسیح شاهچراغی با آرزوی شهادت برای خویش و پیروزی برای اسلام و انقلاب اسلامی، بنابر وظیفه‌ی اسلامی، وصیت‌نامه‌ی خود را به اختصار می‌نگارم.

با اعتقاد راسخ به وحدانیت خداوند و حقانیت معاد و بهشت و جهنم و کلیه‌ی اصول و فروع دین شریف اسلام، خداوند را سپاس می‌گویم که توفیق داد تا سربازی حقیر برای اسلام و جمهوری اسلامی باشم و پیروی کوچک برای رهبر بزرگ انقلاب اسلامی امام خمینی. لحظه‌ای از عمرم در دوران تکلیف نگذشته مگر این‌که در اندیشه‌ی تعالی اسلام و گسترش مکتب جعفری بودم؛ گرچه در عمل ضعف و نقص فراوان داشته‌ام و از آن‌چه را که در پیشگاه خداوند انجام داده‌ام، جز شرمساری و خجلت چیزی نمی‌بینم. مطمئنم اگر فضل و رحمت الهی شاملم نشود، شایسته‌ی بدترین عذاب‌ها و عقاب‌ها می‌باشم. خداوندا از تو می‌خواهم شهادت نصیبم کنی تا شاید در خیل پربرکت شهیدان و صفای روح آنان، عفو بهره‌ام گردد و یا از بدرقه‌ی خالصانه‌ی هزاران مسلمانی که در تشییع شهیدان مشارکت می‌کنند و آثار پر برکتی که این خون‌ها دارد، ذره‌ای هم هدیه‌ی من باشد و موجب نجات این روح آلوده و این جان وابسته گردد. (پروردگارا، مرا و خاندانم و دوستانم را با شهادت من سرافراز فرما.)

شادمانم که از اموال دنیا چیز فراوانی ندارم. کتاب‌هایم را به کتابخانه‌ی حضرت ابوالفضل بدهید تا مورد استفاده‌ی عام قرار گیرد. اثاثیه‌ی خانه در اختیار همسرم باشد. از بقیه، حداقل پنج ماه روزه برایم سفارش دهید و احتیاطاً چند ماه نماز. هر کس ادعای طلبی کرد، در حد مقدور تأمین نمایید.

وصی من پدر بزرگوارم عالم عامل آقای سید مسیح شاهچراغی است که به شیوه‌ی مذهب و عرف آشنایند و هرچه مصلحت دیدند، عمل می‌کنند. دوست دارم فرزندانم برای اسلام تربیت شوند و در صورت امکان در حوزه‌ی علمیه درس بخوانند تا شاید خلف صالح عاملی برای نجات من از این‌همه گناهان دست‌و پاگیر باشند و خدمتگزارانی پاک و فداکار برای اسلام و انقلاب. از برادران و خواهران و پدر و مادر و همسر وفادار و مؤمن خود می‌خواهم که مرا حلال نمایند و از کوتاهی‌هایم بگذرند و هیچ‌گاه از دعای خیرشان بی‌نصیبم ننمایند. مرا در جمع شهیدان شهر دامغان دفن کنید تا از دعای مردم شهر بهره برم و نشانه‌ای باشد بر این‌که جز خدمت قصدی نداشته‌ام و جز سربلندی و ایمان محکم و ترقی برای دامغان چیزی نمی‌خواهم. امروز که این سطور را می‌نویسم، در دل خویش نسبت به هیچ‌کس و هیچ گروهی جز ملحدان و منافقان آدم‌کش و دشمنان اسلام، احساس رقابت و حسادت و ناراحتی نمی‌کنم و اگر حقی به کسی داشته‌ام، از آن می‌گذرم. باشد که آنان نیز برای خدا از حقوقشان نسبت به من بگذرند و دعایشان را همیشه برای من بفرستند.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

Want to join the discussion?
Feel free to contribute!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.