۴-حلال و حرام/ «زبان» و افترا به خداوند(قسمت دوم)
خداوند جلّ و أعلی در جواب این پندار و گفتار پوچ میفرماید که با هیچکس عهد و پیمان و نسبت خویشاوندی ندارد تا اینکه پس از گناه و جنایت در زمین، از عذاب و عقاب الهی…
*************************************************************************
پدید آورنده: سید محمد شاهچراغی
دسته بندی: خطبه
حلال و حرام/ «زبان» و افترا به خداوند(قسمت دوم)
بر اساس یک تقسیم بندی، گناهانی که توسط انسان انجام میگیرد از دو حال خارج نیستند، یا از طریق عمل صورت میپذیرند و یا از راه زبان واقع میشوند، گرچه از جهتی میتوان گفت: قول و گفتار نیز از سنخ عمل و رفتار است، زیرا هر دو در برابر عقیده قرار میگیرند؛ لکن بهسبب تاثیر خاصی که زبان بر سرنوشت آدمی دارد و میتواند او را از مهالک فراوان نجات داده و یا به مشکلات و سختیهای بیشمار مبتلا نماید، خداوند متعال در سوره اعراف از آن بهعنوان مستقل یاد نموده است؛
«قُلْ إِنَّما حَرَّمَ رَبِّيَ الْفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ وَ الْإِثْمَ وَ الْبَغْيَ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ أَنْ تُشْرِکُوا بِاللَّهِ ما لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطاناً وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَي اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ»[۱]
«بگو: «پروردگار من فقط زشتکاریها را – چه آشکارش [باشد] و چه پنهان- و گناه و ستم ناحق را حرام گردانیده است و [نیز] اینکه چیزی را شریک خدا سازید که دلیلی بر [حقّانیّت] آن نازل نکرده و اینکه چیزی را که نمیدانید به خدا نسبت ندهید.»
یکی از محرمات پنجگانه مطرح شده در آیهی شریفه که دربردارنده عناوین کلّی محرمات الهی است، چنانکه علامهی طباطبایی رضوانالله علیه بدان معتقد میباشد و گناهان دیگر را مصادیق آن میداند[۲]، «افترا به خداوند متعال» است که درباره آن تاکنون به عناوینی همچون شریک قرار دادن برای خدا، ادعای نبوت از جانب پروردگار و نیز نسبت دروغ به خدا و پیامبر صلواتالله علیه و آله، اشاره شده است. اما در این بخش با تکیه بر عنوان جهل و جهالت به موضوع «سخنان جاهلانه درباره خداوند متعال» پرداخته میشود تا آیات وارده در این زمینه نیز مطرح گردد.
سخنان جاهلانه درباره خداوند
ریشهی گفتار ناپسند درباره پروردگار متعال، جهل، نادانی و عدم معرفت به خداوند هستیبخش است؛ مسألهای که قرآن کریم در آیات متعدد، مصادیق مختلف آن را بازگو نموده تا ضمن تبیین گستردگی این گناه عظیم در بین مکاتب مختلف، نسبت به عواقب خطرناک و لزوم پرهیز از آن هشدار دهد. معضلی که میتواند همگان را بهواسطه عدم بهرهگیری از نور تعقل و گرایش به خرافات، برتریجویی و ورود در عرصهی تکبر گرفتار نموده و از مسیر کمال و صراط الهی باز دارد.
سخنان جاهلانه قوم یهود
پیروان دین یهود از جمله مردمانی بودهاند که در طول تاریخ، سخنان زشت فراوانی را به خداوند متعال نسبت دادهاند که مواردی از آن، چنین است:
-
«عُزَیر» پسر خدا
یکی از سخنان ناروا و زشتی که یهودیان به خداوند متعال نسبت میدادهاند، فرزند داشتن پروردگار بوده که در آیهی شریفه ذیل از آن سخن بهمیان آمده است:
«وَ قالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللَّهِ»[۳]
«و یهود گفتند: «عُزَیر، پسر خداست؛»
این در حالیاست که عُزَیر از پیامبرانی بود که یهودیان از او به عنوان مجدد و زندهکنندهی دین یهود نیز نام میبرند، زیرا هنگامیکه بختالنصر پادشاه بابِل به سرزمین یهودیان حملهور شد و بسیاری از آنان را از بین برد و توراتهایی که از زمان حضرت موسی علیهالسلام بود را نابود ساخت، باقیماندهی یهودیان را به نزدیکی محل حکومت خویش راند و حدود یک قرن در تبعید نگه داشت؛ تا اینکه پس از گذشت این دوران سخت، با پیروزی کوروش بر بختالنصر، عُزَیر که فردی قابل احترام نزد کوروش بود با وساطت خویش، یهودیان را از تبعید رهانیده و به سرزمینشان باز گردانید و تورات را بازنویسی نمود.[۴]
متأسفانه این ادعای باطل در حالی مطرح میشود که با اساسیترین اصول ایمان که توحید و اعتقاد به وحدانیت خداوند متعال باشد در تضاد قرار دارد؛ زیرا خداوند متعال همانگونه که در قرآن کریم مطرح شده، نه زاییدهی کسی است و نه کسی از او زاییده شده است؛
«لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ»[۵]
«(كسى را) نزاده و زاده نشده است»
-
دستان بسته
سخن یاوه و پوچ دیگری که قرآن کریم به نقل از یهودیان مطرح نموده، این کلام سخیف میباشد که دست خداوند بسته است. مقصود از این کلام کفر آمیز نیز نسبتدادن عدم قدرت و ناتوانی، به خداوند متعال در حل و فصل امور بوده است؛
«وَ قالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ»[۶]
«و یهود گفتند: دست خدا بسته است»
کلام ناروا و زشتی که قرآن کریم پاسخش را اینگونه میدهد:
«غُلَّتْ أَيْديهِمْ وَ لُعِنُوا بِما قالُوا بَلْ يَداهُ مَبْسُوطَتانِ»[۷]
«دستهای خودشان بسته باد. و به [سزای] آنچه گفتند، از رحمت خدا دور شوند؛ بلکه هر دو دست او گشاده است.»
خداوند متعال در آیهی مبارکه، ابتدا یهودیان را به واسطهی این کلام کفرآمیز مورد لعنت خویش قرار میدهد و سپس بر این امر تأکید مینماید که دستان خداوند باز است و قادر بر انجام هر چیزی است که اراده نماید.
-
فقر خداوند
از دیگر نسبتهای ناروای یهودیان که درباره خداوند متعال بر زبان آوردهاند، فقر و ناداری پروردگار هستی است:
«قالُوا إِنَّ اللَّهَ فَقيرٌ وَ نَحْنُ أَغْنِياءُ»[۸]
«گفتند: «خدا نیازمند است و ما توانگریم.»
این سخن نابخردانهی یهودیان زمانی مطرح گردید که آیهی شریفهی
«إِنْ تُقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً»[۹]
«اگر خدا را وامی نیکو دهید؛»
بهگوششان رسید و بدون توجه به معنای ارزشمند آن، با تمسخر به مؤمنین گفتند: این چه خدایی است که نیازمند به کمک است.[۱۰]
اما همگان باید بدانند، خداوند متعال غنی بالذات است و ملکوت آسمانها و زمین در اختیار اوست و دیگران محتاج و نیازمند به او هستند؛
«يا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَي اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَميدُ»[۱۱]
«ای مردم، شما به خدا نیازمندید، و خداست که بینیازِ ستوده است.»
-
قوم ویژه
از دیگر سخنان ناروای یهودیان که از خود برتربینی و تکبر این قوم گمراه نشأت گرفته و در آیات قرآن کریم نیز به صور مختلف مطرح شده، اعتقاد باطل و پندار پلید آنان مبنی بر جایگاه مخصوصشان در نزد خداوند متعال است؛ امری که سبب شده تا حتی ادعا نمایند، در فرض عذاب نیز بیشتر از چند روز معذّب نخواهند بود و سپس بخشیده میشوند:
«وَ قالُوا لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ إِلاَّ أَيَّاماً مَعْدُودَةً»[۱۲]
«و گفتند: «جز روزهایی چند، هرگز آتش به ما نخواهد رسید.»
یهودیان بر این اعتقاد باطل جازمند که خداوند متعال، آنان را جز زمانی اندک، مجازات نخواهد کرد و این عذاب کوتاهمدت هم به خاطر دوران گوسالهپرستی آنان است؛ پس دیگران از رحمت الهی سهمی نداشته و هیچگاه برخوردار از آن نمیشوند.
خداوند جلّ و أعلی در جواب این پندار و گفتار پوچ میفرماید که با هیچکس عهد و پیمان و نسبت خویشاوندی ندارد تا اینکه پس از گناه و جنایت در زمین، از عذاب و عقاب الهی دور بمانند.
«قُلْ أَتَّخَذْتُمْ عِنْدَ اللَّهِ عَهْداً فَلَنْ يُخْلِفَ اللَّهُ عَهْدَهُ أَمْ تَقُولُونَ عَلَي اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ»[۱۳]
«بگو: «مگر پیمانی از خدا گرفتهاید؟ – خدا پیمان خود را هرگز خلاف نخواهد کرد – یا آنچه را نمیدانید به دروغ به خدا نسبت میدهید.»
همچنین در آیهی نود و چهارم سورهی بقره در مقام احتجاج، به قوم یهود میفرماید:
«قُلْ إِنْ کانَتْ لَکُمُ الدَّارُ الْآخِرَةُ عِنْدَ اللَّهِ خالِصَةً مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ کُنْتُمْ صادِقينَ»[۱۴]
«بگو: اگر در نزد خدا، سرای بازپسین یکسر به شما اختصاص دارد، نه دیگر مردم، پس اگر راست میگویید آرزوی مرگ کنید.»
امری که در سوره مبارکهی جمعه نیز درباره آن آمده است:
«قُلْ يا أَيُّهَا الَّذينَ هادُوا إِنْ زَعَمْتُمْ أَنَّکُمْ أَوْلِياءُ لِلَّهِ مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ کُنْتُمْ صادِقينَ»[۱۵]
«بگو: «ای کسانی که یهودی شدهاید، اگر پندارید که شما دوستان خدایید نه مردم دیگر، پس اگر راست میگویید درخواست مرگ کنید.»
و آنان در حالیکه آگاه به پوچی ادعای خویش هستند و ترسان از عاقبت اعمال خویش گشتهاند، از این کار سرباز میزنند؛
«وَ لا يَتَمَنَّوْنَهُ أَبَداً بِما قَدَّمَتْ أَيْديهِمْ وَ اللَّهُ عَليمٌ بِالظَّالِمينَ»[۱۶]
«و [لی] هرگز آن را به سبب آنچه از پیش به دست خویش کردهاند، آرزو نخواهند کرد، و خدا به [حال] ستمگران داناست.»
سخنان جاهلانه مسیحیان
مسیحیان نیز همانند قوم یهود در طول تاریخ بهواسطه حوادث گوناگون و انحرافات ایجاد شده در آیینشان، سخنان جاهلانه و باطل فراوانی نسبت بهخداوند بیان کردهاند که به عنوان اصول عقیدتی و ارکان دین خویش پذیرفته و مقدس میشمارند. آنچه در ادامه میآید، برخی از این سخنان ناروا و باطل است که در قرآن کریم از زبان مسیحیان نقل شده است:
-
«مسیح» فرزند خدا
بسیاری از مسیحیان، حضرت عیسی علیهالسلام را که از مادری پاکدامن و طاهره و بدون همسر بهدنیا آمده است، فرزند خداوند متعال میدانند؛
«وَ قالَتِ النَّصاري الْمَسيحُ ابْنُ اللَّهِ»[۱۷]
«و نصاری گفتند: «مسیح، پسر خداست.»
اما قرآن کریم در برابر این گفتار شرکآمیز و باطل میفرماید:
«ذلِکَ قَوْلُهُمْ بِأَفْواهِهِمْ يُضاهِؤُنَ قَوْلَ الَّذينَ کَفَرُوا مِنْ قَبْلُ»[۱۸]
«این سخنی است [باطل] که به زبان میآورند، و به گفتار کسانی که پیش از این کافر شدهاند، شباهت دارد.»
مقصود خداوند متعال از سخن کسانی که کافر شدهاند، مشرکینی است که برخی از بتها را پدر و بعض دیگر را فرزندان و الهه او میدانستهاند[۱۹]، کلامی که پوچی آن واضح و روشن است و نیاز به دلیل و برهان ندارد، زیرا پدر بودن خداوند، مستلزم نیازمندی و محدودیت خداوند و شرک به اوست.
-
الوهیت حضرت مسیح (ع)
گروهی دیگر از مسیحیان در این موقف خطرناک نیز وقوف نکرده، بلکه زبان به گفتار زشت دیگری گشوده و حضرت مسیح علیهالسلام را بهعنوان خدا در نظر گرفتهاند و قائل به الوهیت او شدهاند. سخنی که قرآن کریم در سورهی مائده درباره آن میفرماید:
«لَقَدْ کَفَرَ الَّذينَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسيحُ ابْنُ مَرْيَمَ قُلْ فَمَنْ يَمْلِکُ مِنَ اللَّهِ شَيْئاً إِنْ أَرادَ أَنْ يُهْلِکَ الْمَسيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَ أُمَّهُ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ جَميعاً»[۲۰]
«کسانی که گفتند: «خدا، همان مسیح پسر مریم است» مسلّماً کافر شدهاند. بگو: اگر [خدا] اراده کند که مسیح پسر مریم و مادرش و هر که را که در زمین است، جملگی به هلاکت رساند، چه کسی در مقابل خدا اختیاری دارد؟»
نکتهی عجیب اینجاست که این سخن در حالی نسبت به حضرت مسیح علیهالسلام مطرح گشته که این پیامبر الهی، خود به پرستش خدای یگانه معترف و مشغول بود و دیگران را به آن دعوت مینمود؛
«لَقَدْ کَفَرَ الَّذينَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسيحُ ابْنُ مَرْيَمَ وَ قالَ الْمَسيحُ يا بَني إِسْرائيلَ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّي وَ رَبَّکُمْ»[۲۱]
«کسانی که گفتند: «خدا همان مسیح پسر مریم است»، قطعاً کافر شدهاند، و حال آنکه مسیح، میگفت: «ای فرزندان اسرائیل، پروردگار من و پروردگار خودتان را بپرستید.»
جمع کثیری از مسیحیان نیز بر این باورند که خداوند متعال پس از خلقت حضرت مسیح علیهالسلام در وجود او حلول کرده و با او اتحاد و یگانگی دارد.[۲۲]
-
تثلیث
بسیاری از مسیحیان، چنانکه در بین پیروان این دین الهی شایع است، قائل به تثلیث گشته و خداوند را یکی از پدر، پسر و روحالقدس میدانند، در حالیکه میگویند: هیچ فرقی بین این سه نیست و در عین حالیکه او یکی است، میتواند سه تا باشد. کلامی که با بدیهیترین مفاهیم عقلانی و وحیانی سر ناسازگاری دارد.
سخن قرآن کریم در این زمینه چنین است:
«يا أَهْلَ الْکِتابِ لا تَغْلُوا في دينِکُمْ وَ لا تَقُولُوا عَلَي اللَّهِ إِلاَّ الْحَقَّ إِنَّمَا الْمَسيحُ عيسَي ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَ کَلِمَتُهُ أَلْقاها إِلي مَرْيَمَ وَ رُوحٌ مِنْهُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ لا تَقُولُوا ثَلاثَةٌ انْتَهُوا خَيْراً لَکُمْ إِنَّمَا اللَّهُ إِلهٌ واحِدٌ سُبْحانَهُ أَنْ يَکُونَ لَهُ وَلَدٌ»[۲۳]
«ای اهل کتاب، در دین خود غلوّ مکنید، و درباره خدا جز [سخنِ] درست مگویید. مسیح، عیسیبن مریم، فقط پیامبر خدا و کلمه اوست که آن را به سوی مریم افکنده و روحی از جانب اوست. پس به خدا و پیامبرانش ایمان بیاورید و نگویید [خدا] سهگانه است. باز ایستید که برای شما بهتر است. خدا فقط معبودی یگانه است. منزّه از آن است که برای او فرزندی باشد.»
در سوره مائده نیز درباره این جهالت آشکار میفرماید:
«لَقَدْ کَفَرَ الَّذينَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ ثالِثُ ثَلاثَةٍ وَ ما مِنْ إِلهٍ إِلاَّ إِلهٌ واحِدٌ»[۲۴]
«کسانی که [به تثلیث قائل شده و] گفتند: خدا سومین [شخص از] سه [شخص یا سه اقنوم] است، قطعاً کافر شدهاند، و حال آنکه هیچ معبودی جز خدای یکتا نیست.»
سخنان جاهلانه مشرکین
مشرکین نیز در اعصار مختلف همانند یهود و نصارا بهواسطه عدم تمکین در برابر پیامبران الهی و دوری از معارف و ابتلا به جهالت، گرفتار انحرافات و خرافات فراوانی بودهاند که قرآن کریم پارهای از این عقاید و گفتار را نقل نموده است که در ادامه به نمونهای از آن اشاره میشود:
-
«فرشتگان» دختران خدا
اعراب جاهلی بر طبق خرافات و پندارهای باطل، پسران را بر دختران ترجیح میدادند و آنان را بزرگتر و ارزشمندتر میدانستند، اما از سوی دیگر ملائکه را دختران خداوند متعال بر میشماریدند؛ امری که باعث شده تا خداوند متعال در مقام مجادله با کفّار از طریق استفهامی انکاری و استهزاء این سؤال را مطرح سازد که اگر داشتن دختر در نگاه شما بد و ناپسند است، پس چرا دختران را به خداوند متعال نسبت میدهید؟!
«أَ لَکُمُ الذَّکَرُ وَ لَهُ الْأُنْثي * تِلْکَ إِذاً قِسْمَةٌ ضيزي»[۲۵]
«آیا [به خیالتان] برای شما پسر است و برای او دختر؟ در این صورت، این تقسیمِ نادرستی است.»
[۱]. اعراف/۳۳
[۲]. تفسیر المیزان، ج۸، ص۸۶
[۳]. توبه/۳۰
[۴]. تفسیر المیزان، ج۹، ص۲۴۳
[۵]. توحید/۳
[۶]. مائده/۶۴
[۷]. مائده/۶۴
[۸]. آل عمران/۱۸۱
[۹]. تغابن/۱۷
[۱۰]. تفسیر المیزان، ج۴، ص۸۳
[۱۱]. فاطر/۱۵
[۱۲]. بقره/۸۰
[۱۳]. بقره/۸۰
[۱۴]. بقره/۹۴
[۱۵]. جمعه/۶
[۱۶]. جمعه/۷
[۱۷]. توبه/۳۰
[۱۸]. توبه/۳۰
[۱۹]. تفسیر المیزان، ج۹، ص۲۴۴
[۲۰]. مائده/۱۷
[۲۱]. مائده/۷۲
[۲۲]. تفسیر المیزان، ج۵، ص۲۴۷
[۲۳]. نساء/۱۷۱
[۲۴]. مائده/۷۳
[۲۵]. نجم/۲۱ و ۲۲
دیدگاه خود را ثبت کنید
Want to join the discussion?Feel free to contribute!