۱۶-امیر غدیر/ فضائل و مناقب (بخش دوازدهم) [عبادت]
حضور امیرالمؤمنین علیهالسلام در بالاترین مرتبۀ علم قرائت و مطرح بودن قاریان قرآن بهعنوان آموزگاران این دانش در جامعۀ اسلامی سبب شده تا آموزش کتاب الهی بهبندگان خدا از برنامههای….
***********************************************************
پدیدآورنده: سید علی شاهچراغی
دستهبندی: خطبه
امیر غدیر/ فضائل و مناقب [عبادت]
– قرائت قرآن
از ارزشمندترین عبادات اسلام که مؤمنین بهانجام آن سفارش شدهاند، تلاوت آیات نورانی قرآن کریم است؛ از اینرو در آیۀ بیستم سورۀ مبارکۀ مزمل، دوبار بهخواندن کتاب الهی دستور داده میشود و این عمل بافضیلت بر عبادات برجستهای چون نماز، زکات و قرض، پیشی میگیرد.
«…فَاقْرَؤُا ما تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ عَلِمَ أَنْ سَيَکُونُ مِنْکُمْ مَرْضي وَ آخَرُونَ يَضْرِبُونَ فِي الْأَرْضِ يَبْتَغُونَ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَ آخَرُونَ يُقاتِلُونَ في سَبيلِ اللَّهِ فَاقْرَؤُا ما تَيَسَّرَ مِنْهُ وَ أَقيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ وَ أَقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً…»[۱]
«…[اینک] هر چه از قرآن میسّر میشود، بخوانید. [خدا] میداند که بهزودی در میانتان بیمارانی خواهند بود، و [عدّهای] دیگر در زمین سفر میکنند [و] در پی روزی خدا هستند و [گروهی] دیگر در راه خدا پیکار مینمایند. پس هر چه از [قرآن] میسّر شد، تلاوت کنید و نماز را برپا دارید و زکات را بپردازید و وام نیکو بهخدا دهید …».
لکن انجام صحیح این عمل عبادی، مستلزم آشنایی و تسلط بر قواعدی است که بهعنوان «علم قرائت» شناخته میشود. علمی که معنای اصطلاحیاش را «خواندن قرآن و دانشى که اَشکال و صورتهاى نظم کلام الهى را نشان مىدهد»[۲] بیان کردهاند و در جامعۀ نوپای اسلامی بهواسطۀ دستور خداوند و سفارش پیامبر صلواتالله علیه و آله بهتلاوت قرآن، از اهمیت فراوان برخوردار شد، بهگونهای که شکلگیری طبقهای با نام «قرّاء» را رقم زد. این گروه بهکثرت تلاوت و آشنایی با فنون قرائت شناخته میشدند و در سالهای متمادی نقش ویژه و تأثیرگذاری را در روابط اجتماعی و فرهنگی مسلمانان ایفا کردند.
بر طبق اسناد معتبر که از قرآنپژوهان شیعه و اهل سنت در اختیار است، در این فضیلت ارزنده نیز نام مبارک حضرت علیبن ابیطالب علیهالسلام در بالاترین مراتب و درجات قرار دارد. چنانکه سیوطی، عالم برجستۀ اهل سنت در کتاب «الإتقان فی علوم القرآن» میگوید:
«الْمُشْتَهِرُونَ بِإِقْرَاءِ الْقُرْآنِ مِنَ الصَّحَابَةِ سَبْعَةٌ: عُثْمَانُ وَ عَلِيٌّ و أُبَيٌّ وَ زَيْدُ بْنُ ثَابِتٍ وَ ابْنُ مَسْعُودٍ وَ أَبُو الدَّرْدَاءِ وَ أَبُو مُوسَى الْأَشْعَرِيُّ كَذَا ذَكَرَهُمُ الذَّهَبِيُّ فِي طَبَقَاتِ الْقُرَّاء»ِ[۳]
«شهرت یافتگان بهقرائت قرآن در بین صحابه، هفت نفرند: عثمان، علی، اُبَیّ، زیدبن ثابت، ابن مسعود، ابودرداء و ابوموسی اشعری. ذهبی در طبقات القرّاء نیز چنین از آنان یاد کرده است».
بدون تردید، سخن وی دربارۀ جایگاه والای قرائت حضرت علی علیهالسلام مطابق با واقع است، چرا که ذهبی در کتاب «معرفة القرّاء الکبار» در معرفی قاریان از اصحاب، پس از ذکر نام آن حضرت، دربارۀ موقعیت علی علیهالسلام در اسلام مینویسد:
«أحد السابقين الأولين, لم يسبقه الى الإسلام إلا خديجة -رضي الله عنها»[۴]
«از سابقین و اولین در اسلام که کسی جز خدیجه کبری در اسلام بر او سبقت نگرفت».
البته ابوعبدالرحمن سُلَمی که از تابعین کوفی محسوب میشود و در طبقۀ دوم قرّاء حضور دارد، بر این مطلب تأکید میورزد که در زمینۀ قرائت، هیچکس بهمرتبۀ علیبن ابیطالب دست نیافته است.
«مَا رَأَيْتُ أَحَداً كَانَ أَقْرَأَ لِلْقُرْآنِ مِنْ عَلِيٍّ»[۵]
«هیچکسی را در قرائت قرآن، چون علی ندیدم».
مطلبی که خلیفۀ دوم نیز بدان معترف است:
«أَعْلَمُنَا بِالْقَضَاءِ وَ أَقْرَؤُنَا لِلْقُرْآنِ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ»[۶]
«داناترین ما بهقضاوت و قاریترین برای قرآن، علیبن ابیطالب است».
از اینرو وقتی بزرگان صحابه بهدعوت عبدالرحمن بن عوف، در خانۀ وی حاضر میشوند، با داخل شدن وقت نماز، علی علیهالسلام را بهعنوان امام جماعت برمیگزینند.[۷] چرا که در فقه اسلامی و شرایط امام جماعت، نسبت بهقرائت صحیح و نیکو تأکید شده و مشخص گردیده، از بین دو نفری که در مسئلۀ قرائت، یکی بر دیگری برتری دارد، بهکسی اقتدا میشود که بهرهمندیاش بیشتر باشد[۸].
– تعلیم قرآن
حضور امیرالمؤمنین علیهالسلام در بالاترین مرتبۀ علم قرائت و مطرح بودن قاریان قرآن بهعنوان آموزگاران این دانش در جامعۀ اسلامی[۹] سبب شده تا آموزش کتاب الهی بهبندگان خدا از برنامههای مستمر حضرت علی علیهالسلام در زندگی مبارکش باشد. طاعت خالصانهای که تحقیق پیرامون آنرا میتوان ذیل موضوعاتی چون تربیت قاریان قرآن، تدوین علم نحو و آموزش همگانی قرآن کریم دنبال کرد.
الف – تربیت قاریان قرآن
همانطور که اشاره شد، از مهمترین وظایف قاریان کتاب الهی در صدر اسلام، پرورش شاگردانی بوده است که بهعلم قرائت و فنون آن آشنا باشند. کاری که حضرت علی علیهالسلام با اهتمام بهآن توانست دانشمندان بزرگی چون «ابوعبدالرحمن سُلَمِی» که از تابعین کوفی و قرّاء طبقۀ دوم محسوب میشود را تربیت نماید[۱۰].
در مرتبت علمی و جایگاه قرآنی این عالم بزرگ، همین بس که امیرمؤمنان علیهالسلام، فرزندان دلبندش – امام حسن و امام حسین علیهماالسلام – را برای یادگیری قرآن نزد او میفرستد.[۱۱] این قاری مشهور دربارۀ جایگاه برتر اساتید قرآنی خویش میگوید:
«إنا أخذنا القرآن عن قوم أخبرونا أنهم كانوا إذا تعلموا عشر آيات لم يجاوزوهن إلى العشر الأخر، حتى يعلموا ما فيهن، فكنا نتعلم القرآن والعمل به»[۱۲]
«ما قرآن را از کسانی آموختیم که خبر دادند ما را، وقتی ده آیه از قرآن کریم فرا میگرفتهاند، بهیادگیری ده آیۀ بعد اقدام نمیکردند تا آنچه در آنها است را بیاموزند. پس ما قرآن را همراه عمل بهآن آموختهایم».
سپس دربارۀ برترین آموزگار خود در زمینۀ قرائت میگوید:
«أخذت القراءة عن علي»[۱۳]
«من قرائت را از علی علیهالسلام آموختم».
این قاری برجسته، همچنین استاد قرائت «عاصمبن ابیالنجود» کوفی است که از مشهورترین قاریان عالم اسلام بهشمار میرود؛ شخصیتی که بسیاری از بزرگان مذاهب اسلامی قرائتش را معتبرترین قرائات دانستهاند[۱۴]. از اینرو عاصم که در قرائت، بهاحتیاط فراوان شناخته میشود، سر سلسلۀ قرائت خویش را وجود مقدس امیرالمؤمنین علیهالسلام معرفی میکند.
«ما أقرأني أحد حرفا، إلا أبو عبد الرحمن، و كان أبو عبد الرحمن قد قرأ عَلىَ علي رضي الله عنه»[۱۵]
«هیچ کلمهای از قرآن کریم بر من قرائت نشد جز از ابوعبدالرحمن و او هم بر علی علیهالسلام قرائت کرده بود (و از ایشان قرائت را آموخته بود)».
اهمیت و گسترۀ تأثیرگذاری امیرالمؤمنین علیهالسلام در علم قرائت بهگونهای است که برخی از محققین، نظیر ابن ابیالحدید معتزلی، تمام پیشگامان و اساتید قرائت را بهرهمند از علی علیهالسلام میدانند:
«إذا رجعت إلى كتب القراءات وجدت أئمة القراء كلهم يرجعون إليه»[۱۶]
«هنگامی که بهکتب قرائات مراجعه میشود، مشخص میشود، بزرگان قرائت، همگی بهعلی علیهالسلام بازگشت میکنند».
ب – تدوین علم نحو
از جمله خدمات ارزندۀ امیرالمؤمنین علیهالسلام بهساحت قرآن کریم، پایهگذاری علم نحو است؛ چرا که زبان و ادبیات عرب که تا آنروز، تنها در سخن و کلام مردم جریان داشت و بهصورت قواعد منسجم و منظم، ثبت و ضبط نشده بود، با گسترش مرزهای اسلامی و گرایش روزافزون غیر عربزبانان بهاین دین مبین، در معرض نابودی قرار گرفت و خطر آسیبپذیری قرآن کریم بهعنوان نفیسترین اثر این زبان زیبا و غنی را بهدنبال داشت.
در این شرایط حساس، تنها شخصیتی که با اقدام بهموقع در تنظیم قواعد زبان عربی، نقش بیبدیل در حفظ و حراست از کتاب الهی ایفا کرد، حضرت علی علیهالسلام است. آنحضرت در عمل سترگ خویش، ضمن معین کردن اسلوب عربی و ارائۀ آن بهمردمی که با این زبان و قواعد آن آشنایی نداشتند، برای همیشه راه تحریف، تغییر و اختلاف در آیات را مسدود کرد. ابن ابیالحدید در شرح نهجالبلاغه دربارۀ این کار ماندگار امیرالمؤمنین علیهالسلام، سخنان مهمی را مطرح کرده است. او میگوید:
«و من العلوم علمالنحو و العربية و قد علم الناس كافة أنه هو الذي ابتدعه و أنشأه و أملى على أبي الأسود الدؤلي جوامعه و أصوله من جملتها الكلام كله ثلاثة أشياء اسم و فعل و حرف و من جملتها تقسيم الكلمة إلى معرفة و نكرة و تقسيم وجوه الإعراب إلى الرفع و النصب و الجر و الجزم و هذا يكاد يلحق بالمعجزات لأن القوة البشرية لا تفي بهذا الحصر و لا تنهض بهذا الاستنباط»[۱۷]
«از علوم [آنچه که بهدست علی علیهالسلام تأسیس گشته است] علم نحو و [قواعد] عربی است. بهتحقیق، همگان میدانند که علی علیهالسلام آنرا بنیان نهاد و بر ابوالاسود دوئلی، اصول و قواعدش را انشا و املا کرد که عبارت «کلام بر سه قسم اسم و فعل و حرف است» از اینجمله است و نیز قواعد تقسیم کلمه به «معرفه و نکره» و تقسیم صور مختلف إعراب به «رفع و نصب و جرّ و جزم». و سزاوار است که این تقسیمات از زمرۀ معجزات قرار گیرد، زیرا قدرت بشر، عاجز از این حصر و ناتوان از چنین استنباطی است».
همچنین «محمدبن یزید المُبَرَّد» که از نحویان قرن سوم هجری است، در کتاب «الفاضل» با اشاره بهمعضلات فراوانی که در زبان عربی ایجاد شده بود، میگوید:
«روزی دختر ابوالأسود که از شدت گرما در سختی بود، عبارت «ما أشدّ الحّر» را بهگونهای بیان کرد که بهجای فهماندن معنای تعجب، از آن، سؤال دربارۀ شدیدترین حرارتها فهمیده میشد. در اینهنگام، ابوالأسود متوجه امکان لغزش و انحراف در زبان عربی شد. پس نزد امیرالمؤمنین علیهالسلام آمد و ایشان را از خطر، مطلع ساخت. امام علیهالسلام نیز اصولی را بهابوالأسود آموخت که بعدها آنرا توسعه داد»[۱۸].
البته این ماجرا در دانشنامۀ امام علی علیهالسلام از زبان ابوالأسود بهگونۀ دیگری نقل شده است:
«روزی بر حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام وارد شده و مشاهده کردم آن حضرت در فکر و اندیشه است. در اینهنگام بهمن فرمود: قرآن را در شهر شما – کوفه – غلط میخوانند. میخواهم کاری کنم تا لغت عرب از این آشفتگی بیرون بیاید. گفتم: ای امیر مؤمنان! اگر این کار را انجام دهید، لغت عرب را زنده کردهاید. پس از چند روز خدمت ایشان رسیدم، نوشتهای بهمن داد که زیربنای علم نحو در آن بود و از تقسیم کلمه بهاسم و فعل و حرف و تعریف آنها شروع میشد. سپس فرمود: «اَنِحْ نَحْوَه؛ بهاین صورت، پیش برو». ابوالأسود میگوید: آنرا گرفته و بهخانه برگشتم و یک دوره قواعد نحو را بر اساس طرح و راهنمایی حضرت نگاشتم و سپس آنرا بهایشان نشان دادم تا اشکالاتش را برطرف سازد. مثلاً در اسماء مشبّهة بالفعل فرمود: چرا «کانَ» را ننوشتی. گفتم: نمیدانستم از آنهاست. فرمود: از جملۀ آنهاست»[۱۹].
بر ایناساس علم نحو بهابتکار علی علیهالسلام بنیان نهاده شد تا اختلاف و نزاع در زبان عربی و قرائت آیات الهی پایان یابد و از اینجهت نیز خطری قرآن کریم را تهدید نکند.
ج – آموزش همگانی قرآن
با استناد بهمطالب فراوانی که در کتب روایی و تاریخ آمده است، آموزش آیات الهی بهمسلمانان را میتوان از دیگر اقدامات ارزشمند امیرالمؤمنین علیهالسلام در حوزۀ قرآن کریم و انجام تکلیف نسبت بهمعجزۀ پیامبر أعظم صلواتالله علیه و آله دانست که سفر پر خیر و برکت یمن، گواه روشن آن است.
ماجرای این سفر که در منابع روایی و تاریخی آمده و پذیرش اسلام توسط قبایل معروفی چون «همدان» و شادمانی پیامبر صلواتالله علیه و آله را بهدنبال داشت، چنین است:
«پس از آنکه خالدبن ولید و جمعی از مسلمانان، بهدستور رسول خدا صلواتالله علیه و آله جهت دعوت اهل یمن بهاسلام روانۀ آن سرزمین شدند، ولی با گذشت شش ماه نتوانستند آنان را بهدین الهی هدایت نمایند، پیامبر دستور بازگشت خالد و همراهانش را صادر کرد و علی علیهالسلام را راهی این دیار نمود تا با سربلندی آنرا بهانجام رساند»[۲۰].
حضرت علی علیهالسلام نیز در اثناء این مأموریت تاریخی، با ارسال نامهای بهمحضر رسول خدا صلیالله علیه و آله اقدامات انجامگرفته را شرح میدهد. آن حضرت در فرازی از این نامۀ بسیار مهم، بهآموزش قرآن در بین مردم یمن اشاره کرده و مینویسد:
«أنّه لقى جمعا من زبيد و غيرهم و أنّه دعاهم إلى الإسلام و أعلمهم أنّهم إن أسلموا كفّ عنهم، فأبوا ذلك و قاتلهم. قال علىّ (عليه السلام): فرزقني اللّه الظفر عليهم حتى قتل منهم من قتل. ثم أجابوا إلى ما كان عرض عليهم فدخلوا فى الإسلام و أطاعوا بالصّدقة، و أتى بشر منهم للدّين، و علّمهم قراءة القرآن»[۲۱]
«همانا علی بهجمعی از قبیلۀ زبید و غیر ایشان برخورد کرده و آنها را بهاسلام فراخواند و اعلان کرد که اگر مسلمان شوند دست از ایشان برخواهد داشت، ولی آنها نپذیرفتند و ناچار بهمبارزه با آنان شد. علی (علیهالسّلام) گفت: پس خداوند مرا بر آنها پیروزی داد و پس از اینکه گروهی از آنان کشته شدند بهپیشنهادی که بهایشان شده بود، پاسخ مثبت داده و مسلمان شدند و زکات را قبول کردند و گروهی از آنها برای آموزش امور دینی آمدند و علی بهآنان قرآن را آموخت».
ترویج فرهنگ یادگیری قرآن و آشنایی تازه مسلمانان با کتاب آسمانی در نزد مولای متقیان علیهالسلام، بدان اندازه دارای ارزش و اهمیت است که حتی در مدت کوتاه حکومت خویش برای آن جایزه در نظر میگیرد تا اینگونه مردم را بدان تشویق و ترغیب کرده باشد. در اینباره از آنحضرت نقل شده است:
«مَنْ دَخَلَ فِي الْإِسْلَامِ طَائِعاً وَ قَرَأَ الْقُرْآنَ ظَاهِراً فَلَهُ فِي كُلِّ سَنَةٍ مِائَتَا دِينَارٍ فِي بَيْتِ مَالِ الْمُسْلِمِينَ إِنْ مُنِعَ فِي الدُّنْيَا أَخَذَهَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَافِيَةً أَحْوَجَ مَا يَكُونُ إِلَيْهَا.»[۲۲]
«هر كس داوطلبانه مسلمان شد و قرآن را قرائت کرد، هر سال دويست دینار در بيت المال مسلمانان دارد. اگر در دنيا از او دريغ شود، در روز قيامت، بهصورت تمام دريافت خواهد کرد که بدان محتاجتر است از همه وقت».
در روایت نوارنی امام باقر علیهالسلام نیز بر این امر تأکید شده است:
«كَانَ عَلِيٌّ ع إِذَا صَلَّى الْفَجْرَ لَمْ يَزَلْ مُعَقِّباً إِلَى أَنْ تَطْلُعَ الشَّمْسُ فَإِذَا طَلَعَتْ اجْتَمَعَ إِلَيْهِ الْفُقَرَاءُ وَ الْمَسَاكِينُ وَ غَيْرُهُمْ مِنَ النَّاسِ فَيُعَلِّمُهُمُ الْفِقْهَ وَ الْقُرْآنَ …»[۲۳]
«علی علیهالسلام پس از خواندن نماز صبح، تعقیبات را تا طلوع خورشید دنبال میکرد؛ در اینهنگام فقرا و مساکین و غیر آنان، گِرد ایشان جمع میشدند و حضرت بهآنان احکام دین و قرآن را میآموخت …»
همچنین میتوان بهماجرایی که سعد خفّاف دربارۀ یکی از یاران آن حضرت بهنام «زاذان ابوعمره فارسی» نقل کرده است، اشاره داشت. سعد میگوید:
«بهزاذان ابوعمره فارسی گفتم: ای زاذان! همانا تو قرائت نیکویی داری! آنرا از چه کسی آموختهای؟ زاذان، تبسم کرده و گفت: روزی امیرالمؤمنین علیهالسلام مرا دید در حالیکه شعر میخواندم و اخلاقی نیکو داشتم. حضرت از زیبایی صدایم تعجب کرده، فرمود: ای زاذان! چرا با داشتن صدای بهاین زیبایی، قرآن نمیخوانی؟! عرضه داشتم: ای امیر مؤمنان! چگونه قرآن بخوانم در حالیکه من از قرآن فقط بهاندازۀ چیزی که در نماز خوانده میشود، میدانم. حضرت فرمود: نزد من بیا. چون بهحضورش شتافتم، سخنی در گوشم گفت که چیزی از آن نفهمیدم. سپس فرمود: دهانت را باز کن، پس آب دهان مبارکش را در دهانم گذاشت. بهخداوند سوگند! قدمی از ایشان فاصله نگرفتم مگر اینکه قرآن را با إعراب و وجوهش حفظ کرده بودم و پس از آن نیز دربارۀ قرآن، محتاج کسی نشده و نیازی بهسؤال پیدا نکردم. سعد خفاف میگوید: من این مطلب را خدمت امام باقر علیهالسلام بازگو کردم. حضرت فرمود: زاذان درست گفته است؛ همانا امیرالمومنین علی علیهالسلام برای او با اسم أعظم، درخواست کرد و چنین دعایی هرگز ردّ نمیشود»[۲۴].
– حفظ قرآن
پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله، حفظ آیات الهی که از عبادات مؤکد در زمینۀ قرآن کریم بهشمار میرود را با فضیلتترین و برترین نعمات خداوند معرفی کرده است.
«مَن أعطاهُ اللّه ُ حِفظَ كتابِهِ فَظَنَّ أنَّ أحَدا اُعطيَ أفضَلَ مِمّا اُعطيَ فقد غَمَطَ أفضَلَ النِّعمَةِ»[۲۵]
«هر كس كه خداوند، حفظ كتابش را بهاو عطا نماید و گمان برد بهكسي چيزي بهتر از آن داده شده، بافضيلتترين نعمت را كوچك شمرده است».
همچنین جایگاه و منزلت حافظان قرآن کریم را در رتبۀ پس از انبیای الهی و علما میداند.
«إِنَّ أَكْرَمَ الْعِبَادِ إِلَى اللَّهِ بَعْدَ الْأَنْبِيَاءِ الْعُلَمَاءُ ثُمَّ حَمَلَةُ الْقُرْآنِ يَخْرُجُونَ مِنَ الدُّنْيَا كَمَا يَخْرُجُ الْأَنْبِيَاءُ وَ يُحْشَرُونَ مِنْ قُبُورِهِمْ مَعَ الْأَنْبِيَاءِ وَ يَمُرُّونَ عَلَى الصِّرَاطِ مَعَ الْأَنْبِيَاءِ وَ يَأْخُذُونَ ثَوَابَ الْأَنْبِيَاءِ فَطُوبَى لِطَالِبِ الْعِلْمِ وَ حَامِلِ الْقُرْآنِ مِمَّا لَهُمْ عِنْدَ اللَّهِ مِنَ الْكَرَامَةِ وَ الشَّرَف»[۲۶]
«گراميترين بندگان پس از پیامبران، علما و سپس حافظان قرآن هستند. ایشان از دنیا میروند همانطور که پیامبران از دنيا ميروند و همراه انبيا از قبور خارج ميشوند و با انبيا از صراط عبور میکنند و ثواب انبيا را ميبرند. پس خوشا بهحال جویندۀ علم و حافظ قرآن، بهسبب كرامت و شرافتي كه نزد خداوند دارند».
بدینخاطر از جمله عبادات ارزشمند امیر مؤمنان علیهالسلام که دارای مرتبت ویژه است، حفظ و در خاطر داشتن آیات الهی توسط ایشان میباشد. در فرهنگنامۀ علوم قرآن دربارۀ این فضیلت مولای متقیان آمده است:
«افرادى از صحابۀ پيامبر (ص) بهمهارت در قرائت قرآن و همچنين حفظ قرآن، شهرت خاصى داشتند و در اين آگاهى بهمقام استادى و تعليم، نائل شدند. آنها بهقرائتهاي مختلفِ مورد تأييد و تصويب پيغمبر (ص) آشنايى داشتند و در آشنايى بهقرائات از حافظه مدد مىگرفتند؛ لذا قاريان زمان پيامبر (ص) حفاظ قرآن نيز بودند که بهتعليم قرائت قرآن مىپرداختند. معروفترين اينها عبارتند از: امام على (ع)، عثمان، ابيّبن کعب، زيدبن ثابت، ابن مسعود، ابوالدرداء، ابوموسى اشعري»[۲۷].
البته همانطور که در مبحث جمعآوری قرآن اشاره شد، باید حضرت علی علیهالسلام را بهسبب سبقت در اسلام، مؤانست با رسول خدا و همراهی با پیامبر صلیالله علیه و آله در زمان نزول وحی، اولین حافظ قرآن کریم دانست؛ مدال افتخاری که ابن ابیالحدید، آنرا مورد اتفاق و اعتقاد همگان میداند.
«اتَّفَقَ الْكُلٌّ عَلَى أَنَّهُ كَانَ يَحْفَظُ الْقُرْآنَ عَلَى عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ لَمْ يَكُنْ غَيْرُهُ يَحْفَظُه»[۲۸]
«همه بر این امر اتفاق دارند که علی علیهالسلام، حافظ قرآن در عهد رسول خدا صلیالله علیه و آله بود، در حالی که هیچکس آنرا از حفظ نداشت».
امیر مؤمنان علیهالسلام دربارۀ این فضیلت و موهبت خاص الهی میفرماید: رسول خدا صلیالله علیه و آله در هنگام نزول وحی، آنرا بهمن میآموخت و برایم خواستهای اینگونه داشت:
«وَ دَعَا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لِي أَنْ يُعَلِّمَنِي فَهْمَهَا وَ حِفْظَهَا فَمَا نَسِيتُ آيَةً مِنْ كِتَابِ اللَّهِ»[۲۹]
«از خداى تعالى طلب کرد که فهم و حفظ قرآن را بهمن یاد دهد؛ پس هیچ آیهاى از کتاب خدا را فراموش نکردم».
[۱]. مزمل،۲۰
[۲]. فرهنگنامۀ علوم قرآن (دفتر تبلیغات اسلامی)، ص۳۷۱۱
[۳]. الاتقان فی علوم القرآن (سیوطی- هیئة المصریه العامه للکتاب ۱۳۹۴ ق)، ج۱، ص۲۵۱ – مناهل العرفان فی علوم القرآن (زرقانی، محمدبن عبدالعظیم)، ج۱، ص۴۱۲
[۴]. معرفة القراء الکبار علی الطبقات و الاعصار (ذهبی- دار الکتب العلمیه: ۱۴۱۷ ق)، ج۱، ص۱۱
[۵]. شواهد التنزیل، ج۱، ص۳۲
[۶]. شواهد التنزیل، ج۱، ص۳۵
[۷]. «دَعَا عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ عَوْفٍ نَفَراً مِنْ أَصْحَابِ رَسُولِ اللَّهِ ص فَحَضَرَتِ الصَّلَاةُ فَقَدَّمُوا عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ لِأَنَّهُ كَانَ أَقْرَأَهُمْ.»؛ شواهد التنزیل، ج۱، ص۳۳
[۸]. عروه الوثقی (ط-القدیمه)، طباطبایی یزدی، محمد کاظم، ج۱، ص۷۹۸، بیروت: ۱۴۰۹ ق
[۹]. فرهنگنامه علوم قرآن (دفتر تبلیغات اسلامی)، ص۳۶۹۷
[۱۰]. السبعة فی القرائات (ابن مجاهد ۳۲۴ ق- دار المعارف-مصر:۱۴۰۰ ق)، ج۱، ص۶۸
[۱۱]. سیر اعلام النبلاء (ذهبی-ط الرساله)، ج۴، ص۲۶۸ – السبعة فی القرائات (ابن مجاهد ۳۲۴ ق – دار المعارف – مصر:۱۴۰۰ ق)، ج۱، ص۶۸
[۱۲]. معرفة القراء الکبار علی الطبقات و الاعصار (ذهبی – دار الکتب العلمیه: ۱۴۱۷ ق)، ج۱، ص۲۸
[۱۳]. معرفة القراء الکبار علی الطبقات و الاعصار (ذهبی – دار الکتب العلمیه: ۱۴۱۷ ق)، ج۱، ص۲۸
[۱۴]. مناقب آل ابی طالب علیهمالسلام (ابن شهر آشوب)، ج۲، ص۴۳
[۱۵]. معرفة القراء الکبار علی الطبقات و الاعصار (ذهبی- دار الکتب العلمیه: ۱۴۱۷ ق)، ج۱، ص۵۲
[۱۶]. شرح نهج البلاغه (ابن ابی الحدید)، ج۱، ص۲۷
[۱۷]. شرح نهج البلاغه (لابن ابی الحدید)، ج۱، ص۲۰
[۱۸]. الفاضل (محمدبن یزید المبرد)، ج۱، ص۵
[۱۹]. دانشنامه امام علی علیهالسلام، بخش رونق علم نحو برای حفظ قرآن، ج۱، ص۸۴۰
[۲۰]. الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، ج۱، ص۶۲
[۲۱]. مغازی الواقدی (دار الأعلمی – بیروت، ۱۴۰۹ ق)، ج۳، ص۱۰۸۲
[۲۲]. خصال صدوق، ج۲، ص۶۰۲
[۲۳]. بحار الانوار، ج۴۱، ص۱۳۹
[۲۴]. الخرائج و الجرائح، ج۱، ص۱۹۵
[۲۵]. کنز العمال (موسسه الرساله)، ج۱، ص۵۱۸، ح۲۳۱۷
[۲۶]. مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج۴، ص۲۴۴
[۲۷]. فرهنگنامه علوم قرآن (دفتر تبلیغات اسلامی)، ص۳۶۹۷
[۲۸]. شرح نهج البلاغه (لابن ابی الحدید)، ج۱، ص۲۷
[۲۹]. کمال الدین و تمام النعمه، ج۱، ص۲۸۵
دیدگاه خود را ثبت کنید
Want to join the discussion?Feel free to contribute!