سفر کنید تا شاداب و پر روزی باشید

۸-سبک زندگی دینی در سیره نبوی / شادابی و نشاط

همان‏ گونه که مشاهده می‏ شود اولیاء دین علیهم ‏السلام در برنامه‏ ریزی اوقات زندگی، ما را به در نظر گرفتن پاره ‏ای از وقت جهت نشاط و تفریح و بهره ‏بردن از طبیعت و مواهب حلال فرا می ‏خوانند و به این مطلب تصریح می ‏گردد اگر نشاط و تفریح در برنامه ‏ی انسان نباشد، توان استفاده ‏ی مناسب از ساعات دیگر را نخواهد داشت و به دنیای مادّی و زندگی معنوی خویش آسیب می‏ رساند…

********************************************************************************

سبک زندگی دینی در سیره نبوی

شادابی و نشاط

۱۴ – اصل شادابی و نشاط

از مشکلات بغرنج و دشواری که جوامع کنونی از آن رنج می ‏برند و بسیاری از زندگی‏ ها را دست ‏خوش مشکل کرده است، بیماری افسردگی می باشد. گرفتاری و مشکلی که در وجود بسیاری از انسان ‏ها ریشه دوانده و زندگی را برای ایشان به جهنّمی از یأس و نا امیدی تبدیل نموده است؛ تا جایی که برخی افراد تحمّل زندگی رنج‏آور و غم ‏آلود خویش را نداشته و تنها راه فراری که پیش روی خود می ‏بینند، خودکشی می ‏باشد.

این بیماری اگر چه در کشورهای غربی به سبب بحران نبود امید به آینده گسترش هولناکی داشته است، اما متأسفانه کشورهای اسلامی نیز شاهد شیوع آن در ممالک خویش می ‏باشند و به تهدیدی جدّی برای آنان بدل گشته است و شکست‏ و ناکامی‏ در زندگی‏ شخصی، خانوادگی، وضعیت اقتصادی، تحصیل، ازدواج و سایر امور را به ارمغان آورده است.

به دلیل آثار مخرب این معضل برآنیم تا برخی عوامل و راه ‏هایی که در سخنان جاویدان اولیاء دین جهت ایجاد نشاط و شادمانی مطرح گردیده است را متذکر گردیم، به امید این که با تبعیت از دستورات قرآن و عترت، شاهد این ‏گونه مشکلات نباشیم:

  • ایمان و اعتقاد به خدا

همان ‏طور که از آیه‏ ی بیست و هشتم سوره‏ ی مبارکه ‏ی رعد استفاده می‏ شود، بهترین راه مقابله با این بیماری ویران ‏گر، ایمان و توکّل به خداوند متعال می ‏باشد:

«أَلاَ بِذِكْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»[۱]

«آگاه باش كه با ياد خدا د‏ل ‏ها آرامش مى ‏يابد»

وجودی سراسر رحمت و مهربانی که همه ‏ی مشکلات و گرفتاری ‏ها به لطف او حلّ و تمامی غم ‏ها و رنج ‏ها با نظر رحمتش پایان می ‏یابد و بدون عنایتش، زندگی برای انسان جز تلخ ‏کامی نخواهد بود:

«وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكًا»[۲]

«و هر كس از ياد من دل بگرداند زندگى تنگ [و سختى] خواهد داشت»

پروردگاری که دین را برای بشریت فرستاد تا انسان ‏ها با توجه به این برنامه ‏ی جامع، با نشاط و به دور از کسالت، برای زندگی‏ سراسر آرامش و آسایش، خود را آماده و مهیا سازند.

  • یقین و رضا

امام صادق علیه ‏السلام نیز از پدران بزرگوار خویش نقل می ‏کند که پیامبر صلوات ‏الله علیه و آله به امیرالمؤمنین علیه ‏السلام فرمودند:

«يَا عَلِي‏ … إِنَّ اللَّهَ بِحُكْمِهِ وَ فَضْلِهِ جَعَلَ الرَّوْحَ وَ الْفَرَحَ فِي الْيَقِينِ وَ الرِّضَا وَ جَعَلَ الْهَمَّ وَ الْحَزَنَ فِي الشَّكِّ وَ السَّخَط»[۳]

«ای علی … خداوند به حکمت و فضل خویش آسایش و شادى را در یقین و رضا قرار داده و غم و اندوه را در تردید و غضب ودیعه نهاده است»

  • حسن خلق

امیرالمؤمنین علیه ‏السلام می‏ فرمایند:

«بِحُسْنِ الْأَخْلَاقِ يَطِيبُ الْعَيْش‏»[۴]

«با خوش اخلاقی است که زندگی پاکیزه [و دل ‏پذیر] می شود»

مطلبی که امام صادق علیه ‎السلام نیز بدان تأکید ورزیده‏ اند:

«لَا عَيْشَ أَهْنَأُ مِنْ حُسْنِ الْخُلُقِ»[۵]

 «زندگی ‏ای دلپذیر تر از خوش اخلاقی نیست»

  • تبسم و خنده

در حالات پیامبر صلوات‏ الله علیه و آله به هنگام مواجهه با اصحاب نقل شده است:

«و كان أكثر الناس تبسّما و ضحكا في وجوه أصحابه، و تعجّبا ممّا تحدّثوا به، و خلطا لنفسه بهم‏ و لربّما ضحك حتّى تبدو نواجذه»[۶]

«پیامبر صلّى ‏اللّه علیه و آله بیش از همه، لبخند داشت و بر روی یارانش لبخند می‌ زد و از آن‏ چه می ­گفتند تعجب می ­کرد. شخصاً به جمع ‏شان وارد می­ شد و چه بسا می ­خندید تا جایی که دندان‏ های جلویی ایشان نمایان می ­شد»

ابودرداء می ‏گوید:

«كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِذَا حَدَّثَ بِحَدِيثٍ تَبَسَّمَ فِي حَدِيثِه‏»[۷]

«رسول خدا صلّى ‏اللّه علیه و آله هرگاه لب به سخن مى ­گشود، با لبخند همراه بود»

سماک بن حرب نیز در مورد مجالسی که پیامبر صلوات ‏الله علیه و آله در آن حضور پیدا می ‏کردند، این ‏طور نقل می ‏کند:

«قلت لجابر بن سمرة: أكنت تجالس رسول اللّه صلى اللّه عليه (و آله) و  سلم؟ قال: نعم، قال: كان طويل الصمت، قليل الضحك، و كان اصحابه ربما تناشدوا عنده الشعر و الشى‏ء من امورهم فيضحكون و ربما تبسم»‏[۸]

«به جابر بن سمره گفتم: آیا هم ‏نشین رسول‏ اللّه صلّى ‏اللّه علیه و آله بوده ­ای؟ گفت: بله، پیامبر صلّى ‏اللّه علیه و آله سکوتش طولانی و خنده‏ اش کم بود، دور ایشان جمع می ‏شدند، یکی شعر و دیگری چیز دیگری می‏ گفت و می‏ خندیدند و پیامبر هم تبسم می ‏کردند»

  • شوخی و مزاح

شوخی و مزاح نیز از اموری است که می ‏تواند درمان مؤثری برای افسردگی و کسالت باشد؛ عملی که در اسلام سفارش به آن شده است و پیامبر صلّى ‏اللّه علیه و آله به آن مبادرت می ‏نمودند. ایشان با اطرافیان و اصحاب خود شوخی می ‏کردند و با خندیدن آنان می‏ خندیدند و در هنگام روبرو شدن با افراد، تبسّم، نشاط و شادابی را به آنان منتقل می ‏ساختند؛ البته همواره در انجام شوخی و مزاح، اصول و قواعدی را در نظر می‏ گرفتند تا به محدوده ‏ی گناه وارد نشده و آبروی اشخاص حفظ گردد؛ چنان‏ چه خود می ‏فرمایند:

«إِنِّي لَأَمْزَحُ وَ لَا أَقُولُ إِلَّا حَقّا»[۹]

«من مزاح و خوش طبعي مي كنم، ولي جز حق نمي گويم»

و سفارش می ‏کردند:

«الْمُؤْمِنُ دَعِبٌ لَعِبٌ وَ الْمُنَافِقُ قَطِبٌ غَضِب‏»[۱۰]

«مؤمن شوخ و شنگ است و منافق اخمو و عصبانى»

امیرالمؤمنین علیه آلاف ‏التحیۀ و الثناء در این‏ باره می‏ فرمایند:

«كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص لَيَسُرُّ الرَّجُلَ مِنْ أَصْحَابِهِ إِذَا رَآهُ مَغْمُوماً بِالْمُدَاعَبَة»[۱۱]

«پيامبر خدا صلّى ‏اللّه علیه و آله وقتي شخصي از يارانش را اندوهگين مي ‏ديد،‌ همانا او را با شوخي شاد مي ‏كرد»

از امام صادق علیه ‏السّلام نیز نقل گردیده است:

«لَقَدْ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص يُدَاعِبُ الرَّجُلَ يُرِيدُ أَنْ يَسُرَّه‏»[۱۲]

«پیامبر صلّى ‏اللّه علیه و آله با افراد به قصد خوشحال‏ کردن آنان شوخی می ‏کردند»

هم ‏چنین از این امام معصوم علیه ‏السلام روایت شده است:

«وَ كَانَ مِنْ رَأْفَتِهِ لِأُمَّتِهِ مُدَاعَبَتُهُ لَهُمْ لِكَيْلَا يَبْلُغَ بِأَحَدٍ مِنْهُمَ التَّعْظِيمُ حَتَّى لَا يَنْظُرَ إِلَيْه‏»[۱۳]

«و از مهرباني پیامبر صلّى ‏اللّه علیه و آله با امتش، شوخي با آنان بود؛ براي آن كه بزرگ شمردن او از سوي امت، به اندازه ‏اي نرسد كه ديگر به چهره او هم نگاه نكنند»

سخن انس ‏بن مالک نیز بر همین مطلب دلالت دارد:

«كان صلّى اللّه عليه و آله و سلم يمازح أصحابه و يخالطهم و يحادثهم و يداعب صبيانهم و يجلسهم في حجره‏»[۱۴]

«با اصحاب خود، مزاح می ­کرد و هم‏ مجلس و هم‏صحبت می ‌گردید و با بچّه ‌های آنان هم‏ بازی می‌ گشت و آن ‌ها را در دامن خود می ‌نشانید»

از شوخی‏ های جذاب پیامبر صلّى ‏اللّه علیه و آله، مزاح‏ با پیرزنی است که خدمت حضرت آمده بود:

«أَتَتِ امْرَأَةٌ عَجُوزٌ إِلَى النَّبِيِّ ص فَقَالَ ص لَا تَدْخُلُ الْجَنَّةَ عَجُوزٌ فَبَكَتْ فَقَالَ إِنَّكِ لَسْتِ يَوْمَئِذٍ بِعَجُوزٍ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى إِنَّا أَنْشَأْناهُنَّ إِنْشاءً فَجَعَلْناهُنَّ أَبْكارا»[۱۵]

«پيرزنى نزد پيامبر صلّى ‏اللّه علیه و آله آمد. حضرت به او فرمود: پير به بهشت نمى رود. پيرزن گريست. حضرت فرمود: در آن روز تو پير نخواهى بود؛ خداوند متعال مى ‏فرمايد: ما آنان را پديد آورديم پديد آوردنى و ايشان را دوشيزه گردانيديم»

و نیز این مزاح، که از امام کاظم علیه ‏السّلام نقل گردیده است:

«إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص كَانَ يَأْتِيهِ الْأَعْرَابِيُّ فَيُهْدِي لَهُ الْهَدِيَّةَ ثُمَّ يَقُولُ مَكَانَهُ أَعْطِنَا ثَمَنَ هَدِيَّتِنَا فَيَضْحَكُ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ كَانَ إِذَا اغْتَمَّ يَقُولُ مَا فَعَلَ الْأَعْرَابِيُّ لَيْتَهُ أَتَانَا»[۱۶]

«باديه نشينى نزد رسول خدا صلّى ‏اللّه علیه و آله مى ­آمد و براى آن حضرت هديه مى ­آورد؛ همان موقع نیز مى­ گفت: پول هديه ما را بده، که از سخن او رسول خدا صلّى ‏اللّه علیه و آله مى ­خنديدند؛ و هرگاه اندوهگين مى­ شدند، مى ­فرمودند: آن باديه نشين چه مى ­كند؟ كاش نزد ما مى ­آمد»

البته تذکر این مطلب ضروری است که در فرهنگ پربار دین، علی‏رغم سفارش نسبت به انجام شوخی و مزاح، از شوخی‏ های بی ‏مورد و سبک نهی شده است؛ خصوصاً اگر فرد در انجام شوخی مرتکب حرام گردد.

پیامبر گرامی اسلام صلّى ‏اللّه علیه و آله در سفارش و اندرز خویش به ابوذر می‏ فرمایند:

«يَا أَبَا ذَرٍّ وَيْلٌ لِلَّذِي يُحَدِّثُ وَ يَكْذِبُ لِيُضْحِكَ بِهِ الْقَوْمَ وَيْلٌ لَهُ وَيْلٌ لَهُ وَيْلٌ لَه‏»[۱۷]

«اى اباذر، واى بر كسى كه سخن دروغ مى‏ گويد تا مردم را بخنداند، واى بر او باد، واى بر او باد، واى بر او باد»

و امام هادی علیه ‏السّلام می ‏فرمایند:

«الْهَزْلُ فُكَاهَةُ السُّفَهَاءِ وَ صِنَاعَةُ الْجُهَّال»[۱۸]

«مسخرگی، تفریح سفیهان و هنر جاهلان است»

  • مسافرت

از پيامبر اكرم صلي ‏الله عليه وآله در مورد فایده‏‏ ی سفر نقل شده است:

«سَافِرُوا تَصِحُّوا وَ جَاهِدُوا تَغْنَمُوا»[۱۹]

«مسافرت كنيد تا صحت يابيد و جهاد كنيد تا بهره‏ مند گرديد»

و نیز فرمودند:

«سافروا تصحّوا و ترزقوا»[۲۰]

«سفر كنيد تا تندرست شويد و روزى يابيد»

  • سرگرمی و تفریح حلال

از پيامبر صلّى ‏اللّه علیه و آله هم ‏چنین روایت شده است:

«الهوا و العبوا فإنّي أكره أن يرى في دينكم غلظة»[۲۱]

«تفريح كنيد و بازى كنيد، زيرا دوست ندارم كه در دين شما خشونتى ديده شود»

  • تقسیم ساعات شبانه‏ روز

در حدیثی از امام کاظم علیه ‏السلام آمده است:

«وَ اجْتَهِدُوا أَنْ يَكُونَ زَمَانُكُمْ أَرْبَعَ سَاعَاتٍ سَاعَةً لِلَّهِ لِمُنَاجَاتِهِ وَ سَاعَةً لِأَمْرِ الْمَعَاشِ وَ سَاعَةً لِمُعَاشَرَةِ الْإِخْوَانِ الثِّقَاتِ وَ الَّذِينَ يُعَرِّفُونَكُمْ عُيُوبَكُمْ وَ يُخْلِصُونَ لَكُمْ فِي الْبَاطِنِ وَ سَاعَةً تَخْلُونَ فِيهَا لِلَذَّاتِكُمْ وَ بِهَذِهِ السَّاعَةِ تَقْدِرُونَ عَلَى الثَّلَاثِ السَّاعَات‏»[۲۲]

«و بکوشید تا زمان زندگی شما چهار بخش باشد: بخشی برای خدا و راز و نیاز با او، قسمتی برای امور مربوط به معاش و زندگی، بخشی برای ارتباط با برادران مورد اعتماد و افرادی که عیب‏ های ‏تان را به شما نشان می‏ دهند و در دل نسبت به شما خلوص دارند و قسمتی را برای لذت های خویش اختصاص دهید و با آن برای بخش ‏های دیگر نیرو گیرید»

همان‏ گونه که مشاهده می‏ شود اولیاء دین علیهم ‏السلام در برنامه‏ ریزی اوقات زندگی، ما را به در نظر گرفتن پاره ‏ای از وقت جهت نشاط و تفریح و بهره ‏بردن از طبیعت و مواهب حلال فرا می ‏خوانند و به این مطلب تصریح می ‏گردد اگر نشاط و تفریح در برنامه ‏ی انسان نباشد، توان استفاده ‏ی مناسب از ساعات دیگر را نخواهد داشت و به دنیای مادّی و زندگی معنوی خویش آسیب می‏ رساند.

  • رفق و مدارا

از پیامبر صلوات‏ الله علیه و آله نقل گردیده است:

«الرِّفْقُ نِصْفُ الْعَيْشِ»[۲۳]

«رفق و مدارا، نصف زندگی است»

تلاش جهت شادابی دیگران

از دستورات اکید پیشوایان دینی و وظایف مؤمنین، اقدام جهت ایجاد نشاط و شادابی در سطح جامعه و اطرافیان می ‏باشد که خود موضوعی مهم و مناسب برای تحقیق است. ما در این جا به اختصار به مواردی از این‏ گونه سفارشات و دستورات اشاره می ‏نماییم تا روشن گردد که دین مبین اسلام چه اندازه به موضوع شادابی اجتماع توجه نموده است.

  • شادی کودکان

پيامبر خدا صلّى ‏اللّه علیه و آله و سلّم می ‏فرمایند:

«إنَّ فِي الجَنَّةِ دارا يُقالُ لَهَا: الفَرَحُ، لا يَدخُلُها إلاّ مَن فَرَّحَ الصِّبيانَ»[۲۴]

«خانه ‏اى در بهشت است كه به آن شادى گفته مى ‏شود. كسى وارد آن نمى ‏گردد مگر این ‏كه كودكان را شاد كرده باشد»

البته در حدیث دیگری آمده است:

«إنّ فِي الجَنَّةِ دارا يُقالُ لَها : دارُ الفَرَحِ ، لايَدخُلُها إلاّ مَن فَرَّحَ يَتامَى المُؤمِنينَ»[۲۵]

«خانه ‏اى در بهشت است كه خانه شادى نام دارد. جز كسى كه يتيمانِ اهل ايمان را خرسند ساخته است، وارد آن نمى ‏شود»

  • شادی اهل خانه

پیامبر صلوات ‏الله علیه و آله می ‏فرمایند:

«الْخَلْقُ عِيَالُ اللَّهِ فَأَحَبُّ الْخَلْقِ إِلَى اللَّهِ مَنْ نَفَعَ عِيَالَ اللَّهِ وَ أَدْخَلَ عَلَى أَهْلِ بَيْتٍ سُرُوراً»[۲۶]

«مردم عائله خدا هستند؛ پس محبوب ‏ترین فرد نزد خدا، آن است که به عائله او سود رساند و خانواده ‏اى را خوشحال کند»

و این بیان که از آن حضرت صلی ‏الله علیه و آله نقل شده است:

«مَن أَدخَلَ عَلى أَهلِ بَيتِهِ سُرُورا خَلَقَ اللّه  مِن ذلِكَ السُّرُورِ خَلقا يَستَغفِرُ لَهُ إِلى يَومِ القيامَةِ»[۲۷]

«هر كس خانواده ‏اش را شاد كند، خداوند از آن شادى موجودى مى ‏آفريند كه تا روز قيامت براى او آمرزش بخواهد»

و نیز فرمودند:

«أَطْرِفُوا أَهَالِيَكُمْ فِي كُلِّ جُمُعَةٍ بِشَيْ‏ءٍ مِنَ الْفَاكِهَةِ أَوِ اللَّحْمِ حَتَّى يَفْرَحُوا بِالْجُمُعَة»[۲۸]

«برای خانواده ‏های‏ تان در هر جمعه مقداری میوه و گوشت خریداری نمایید تا با خوردن آن در این روز خوشحال شوند»

  • شادی مسلمانان

هم‏ چنین از پیامبر صلّى ‏اللّه علیه و آله نقل گردیده است:

«أحبّ الأعمال إلى اللَّه بعد الفرائض إدخال السّرور على المسلم‏»[۲۹]

«بهترين كارها در پيش خدا بعد از اداى واجبات، خوشحال كردن مسلمان است‏»

[۱]. رعد/۲۸

[۲]. طه/۱۲۴

[۳]. المحاسن، ج‏۱، ص۱۶و۱۷

[۴]. تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص۲۵۵

[۵]. الكافي، ج‏۸، ص۲۴۴

[۶]. المحجة البيضاء، جلد۴، ص۱۳۴

[۷]. مكارم الأخلاق، ص۲۱

[۸]. فضائل الخمسة من الصحاح الستة، ج‏۱، ص۱۳۴

[۹]. مكارم الأخلاق، ص۲۱

[۱۰]. تحف العقول، ص۴۹

[۱۱]. مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج‏۸، ص۴۰۸

[۱۲]. الكافي، ج‏۲، ص۶۶۳

[۱۳]. مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج‏۸، ص۴۰۸

[۱۴]. سفينة البحار، ج‏۲، ص۶۹۰

[۱۵]. مجموعة ورام، ج‏۱، ص۱۱۲

[۱۶]. الكافي، ج‏۲، ص۶۶۳

[۱۷]. مكارم الأخلاق، ص۴۷۰

[۱۸]. بحار الأنوار، ج‏۷۵، ص۳۶۹

[۱۹]. وسائل الشيعة، ج‏۱۱، ص۳۴۵

[۲۰]. نهج الفصاحة، ص۵۱۹

[۲۱]. نهج الفصاحة، ص۲۵۹

[۲۲]. بحار الأنوار، ج‏۷۵، ص۳۴۶

[۲۳]. تحف العقول، ص۵۶

[۲۴]. كنز العمّال، ج۳، ص۱۷۰، ح۶۰۰۹

[۲۵]. كنز العمّال، ج۳، ص۱۷۰، ح ۶۰۰۸

[۲۶]. الكافي، ج‏۲، ص۱۶۴

[۲۷]. كنزالعمال، ج۱۶، ص۳۷۹، ح۴۴۹۹۵

[۲۸]. الكافي، ج‏۶، ص۲۹۹، ح۱۹

[۲۹]. نهج الفصاحة، ص۱۶۸

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

Want to join the discussion?
Feel free to contribute!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.