همانا نابود گشتند کسانی قبل از شما آن گاه که شریفانشان دزدی میکردند رهایشان می ساختند و آن هنگام که ضعیفانشان دزدی می کردند مجازاتشان می کردند

۱۰-سبک زندگی دینی در سیره نبوی / قانون گرایی

یکی از مستشرقین در کتاب خویش که به بررسی علل پیشرفت سریع اسلام پرداخته است، می ‏گوید: از رموز پیشرفت سریع اسلام این بود که پیامبر صلی ‏الله علیه و آله به عنوان آورنده قوانین اسلام، خود سخت به آن پایبند بود و حاضر نبود در مورد آن با کسی معامله کند…

*************************************************************************

پدید آورنده: سید علی شاهچراغی

دسته بندی: خطبه

سبک زندگی دینی در سیره نبوی

قانون گرایی

۱۹- قانون ‌گرایی

دین مبین اسلام مشتمل بر دستوراتی است که از آن به حلال و حرام، واجب، مستحب، مکروه، مباح و نیز معروف و منکر تعبیر می‏ گردد؛ اموری که سامان بخشی و پابرجایی نظام زندگی بدون وجود آن ممکن نخواهد بود؛ قوانینی که در زندگی شخصی، خانوادگی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی یکایک افراد جاری می‏ گردد تا حقوق انسان ‏ها محترم بماند و حقی از کسی ضایع نگردد؛ زیر بنایی مهم و سرنوشت‏ ساز که پیامبر اعظم صلّى ‏اللّه علیه و آله در آموزه‏ های گفتاری و رفتاری خویش، ضمن تبیین و پایبندی­ به آن، بشریت را به پیروی این فرامین فرا خوانده و به کسی اجازه‏ ی تخطّی و تجاوز به آن را نمی ‏دهد. آن‏ حضرت صلوات ‏الله علیه و آله در فرازی از خطبه ‏ی حجۀ الوداع می‏ فرمایند:

«أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ وَ لَا يَحِلُّ لِمُؤْمِنٍ مَالُ أَخِيهِ إِلَّا عَنْ طِيبِ نَفْسٍ مِنْه‏»[۱]

«اى مردم، مؤمنان برادر يكديگرند، و براى هيچ مؤمنى، مال برادرش جز از راه طيب نفس و رضايت خاطرش حلال نمى‏ گردد»

در بیانی دیگر گرایش به امر حلال را این‏ گونه مورد تأکید قرار می ‏دهند:

«الدّنيا حلوة خضرة فمن أخذها بحقّه بورك له فيها»[۲]

«دنيا شيرين و دوست داشتنى است، هر كه از آن مطابق حق بهره گيرد، بر او مبارك ‏باد»

و از پاداش عظیم آن می ‏گویند:

«مَنْ طَلَبَ الدُّنْيَا حَلَالًا اسْتِعْفَافاً عَنِ الْمَسْأَلَةِ وَ سَعْياً عَلَى عِيَالِهِ وَ تَعَطُّفاً عَلَى جَارِهِ لَقِيَ اللَّهَ وَ وَجْهُهُ كَالْقَمَرِ لَيْلَةَ الْبَدْرِ»[۳]

«هر کس از راه حلال براي کسب ثروت دنيا بکوشد تا دست نياز به سوي ديگران نگشايد و احتياج‏ خانواده ‌اش را رفع و به همسايه ‏‌اش از روي مهرباني کمک کند، خداوند را ملاقات مي ‌کند در حالي که چهره‌‏ اش بسان ماه شب چهارده مي ‌درخشد»

روایت امام صادق علیه‏ السلام از پدران بزرگوار خویش علیهم ‏السّلام نیز به خوبی جایگاه حلال و حرام را در نزد پیامبر اعظم صلوات ‏الله علیه و آله مشخص می ‏نماید:

«اهل صفّه خانه و مال خود را رها و به مدینه هجرت کرده و میهمان رسول خدا بودند.  پیامبر صلّى ‏اللّه علیه و آله نیز آنان را که چهارصد مرد بودند، در صفّه ‏ی مسجد اسکان داده و هر صبح و شام نزد ایشان می ‏رفتند و بر آنان سلام می ‏کردند و هر روز یک مُد (تقریباً یک چارک) خرما به آن ‏ها می ‏دادند. یک روز و در حالی که بر صفّه نشینان وارد شده بودند، مشاهده کردند یکی در حال پینه کردن کفش خود و دیگری مشغول وصله کردن لباس خویش می ‏باشد؛ عده ‏ای نیز جامه ‏های خود را از حشرات (شپش) پاک می ‏کنند. در این حال مردی از میان آن‏ ها برخاسته و عرض کرد: ای رسول خدا خرمایی که به ما می ‏دهید، معده ما را سوزانده است. پیامبر در جواب فرمودند:

«أَمَا إِنِّي لَوِ اسْتَطَعْتُ أَنْ أُطْعِمَكُمُ الدُّنْيَا لَأَطْعَمْتُكُمْ وَ لَكِنْ مَنْ عَاشَ مِنْكُمْ مِنْ بَعْدِي فَسَيُغْدَى عَلَيْهِ بِالْجِفَانِ وَ يُرَاحُ عَلَيْهِ بِالْجِفَانِ وَ يَغْدُو أَحَدُكُمْ فِي قَمِيصِهِ وَ يَرُوحُ فِي أُخْرَى وَ تُنَجِّدُونَ بُيُوتَكُمْ كَمَا تُنَجَّدُ الْكَعْبَةُ فَقَامَ رَجُلٌ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّا عَلَى ذَلِكَ الزَّمَانِ بِالْأَشْوَاقِ فَمَتَى هُوَ قَالَ ع زَمَانُكُمْ هَذَا خَيْرٌ مِنْ ذَلِكَ الزَّمَانِ إِنَّكُمْ إِنْ مَلَأْتُمْ بُطُونَكُمْ مِنَ الْحَلَالِ تُوشِكُونَ أَنْ تَمْلَئُوهَا مِنَ الْحَرَام‏»[۴]

«بدانید که اگر می ‏توانستم دنیا را خوراک شما کنم، این کار را می کردم؛ اما کسانی از شما که بعد از من زنده بمانند، صبح و شام غذای سیر خواهند خورد؛ هرکدام صبح یک پیراهن خواهید پوشید و شب پیراهنی دیگر و خانه‏ های ‏تان را همانند کعبه بر افراشته و آراسته خواهید کرد. مردی برخاسته و گفت: ای رسول خدا من مشتاق چنان روزی هستم؛ کی فرا خواهد رسید؟ فرمود: این زمان شما بهتر از آن زمان است؛ زیرا اگر شکم ‏های خود را از حلال پر کنید، هیچ بعید نیست که از حرام نیز آن را پر نمائید»

بر این اساس مسلمانان موظف هستند با عمل بر طبق قانون الهی در مسیر گسترش عدالت و پرهیز از تجاوز به حقوق دیگران تلاش خویش را به انجام رسانند؛ همان‏ طور که در قرآن کریم بر آن تأکید گردیده است:

«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ كُونُواْ قَوَّامِينَ لِلّهِ شُهَدَاء بِالْقِسْطِ وَلاَ يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلاَّ تَعْدِلُواْ اعْدِلُواْ هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَاتَّقُواْ اللّهَ إِنَّ اللّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ[۵]

«اى كسانى كه ايمان آورده ‏ايد براى خدا قیام کنید [و] به عدالت‏ شهادت دهيد و البته نبايد دشمنى گروهى، شما را بر آن دارد كه عدالت را پیشه نسازید. عدالت را پیشه سازید كه آن، به تقوا نزديك­ تر است و از خدا پروا داريد كه خدا به آن‏ چه انجام مى ‏دهيد، آگاه است»

هم ‎چنین در آیه­ ی یکصد و سی و پنجم سوره‏ ی مبارکه‏ ی نساء می­ فرماید:

«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ كُونُواْ قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاء لِلّهِ وَلَوْ عَلَى أَنفُسِكُمْ أَوِ الْوَالِدَيْنِ وَالأَقْرَبِينَ إِن يَكُنْ غَنِيًّا أَوْ فَقَيرًا فَاللّهُ أَوْلَى بِهِمَا فَلاَ تَتَّبِعُواْ الْهَوَى أَن تَعْدِلُواْ وَإِن تَلْوُواْ أَوْ تُعْرِضُواْ فَإِنَّ اللّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا»[۶]

«اى كسانى كه ايمان آورده ‏ايد پيوسته به عدالت قيام كنيد و براى خدا گواهى دهيد، هر چند به زيان خودتان يا [به زيان] پدر و مادر و خويشاوندان [شما] باشد. اگر [يكى از دو طرف دعوا] توانگر يا نيازمند باشد، باز خدا به آن دو [از شما] سزاوارتر است. پس از پى هوس نرويد كه [درنتيجه از حق] عدول كنيد و اگر به انحراف گراييد يا اعراض نماييد، قطعاً خدا به آن‏چه انجام مى ‏دهيد، آگاه است»

قانون‏ گرایی پیامبر اعظم (ص)

یکی از مستشرقین در کتاب خویش که به بررسی علل پیشرفت سریع اسلام پرداخته است، می ‏گوید: از رموز پیشرفت سریع اسلام این بود که پیامبر صلی ‏الله علیه و آله به عنوان آورنده قوانین اسلام، خود سخت به آن پایبند بود و حاضر نبود در مورد آن با کسی معامله کند.

آن ‏حضرت با وجود این ‏که از بالاترین جایگاه برخوردار بودند اما نسبت به اجرای قانون متعهد بودند و در برابر متخلفان و قانون ­شکنان نیز ایستادگی می ‏نمودند و کوتاه آمدن در برابر اجرای دستورات دینی را، امری نادرست و خلاف می ­دانستند؛ چنان­ چه قاطعیت حضرت در این کلام به خوبی مشاهده می ‏گردد:

«لَوْ وُضِعَتِ‏ الشَّمْسُ‏ فِي‏ يَمِينِي‏ وَ الْقَمَرُ فِي شِمَالِي مَا تَرَكْتُ هَذَا الْقَوْلَ حَتَّى أُنْفِذَهُ أَوْ أُقْتَلَ دُونَه‏»[۷]

«اگر خورشيد را در دست راستم و ماه را در دست چپم قرار دهند، هرگز از دعوت خود دست بر نمى ‏دارم؛ تا اين ­كه آن را انتشار دهم يا در راه آن كشته شوم»

آن ‏چه در ادامه می ‏آید، بیان شواهدی است از پذیرش و اجرای قانون توسط پیامبر صلوات ‏الله علیه و سپس بیان مواردی از ایستادگی آن‏ حضرت در مقابل قانون ‏شکنان و کج ‏اندیشان:

  • در ردیف مهاجرین

پیامبر صلی ­الله علیه و آله در جریان غزوه خندق و به منظور حفظ شهر، پس از مشورت با اصحاب، دستور دادند، اطراف مدینه خندقی حفر گردد و برای هر ده نفر از مهاجر، ده ذراع یا چهل ذراع و یا به گفته­ ی برخی بیست گام یا سی گام را در نظر گرفتند؛ برای خودشان نیز مثل افراد دیگر قسمتی را تعیین ­کردند تا در ردیف مهاجرین، قسمتی به دست مبارکش حفر گردد»[۸]

  • پیمان با اهل ذمه و پایبندی به آن

پایبندی به قراردادی که با اهل ذمه منعقد نمودند، سند دیگری است از قانون ‏گرایی آن‏حضرت صلی‏ الله علیه و آله؛

امام صادق علیه‏ السلام در این‏ خصوص می ­فرماید:

«إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَی ‏اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه قَبِلَ الْجِزْيَةَ مِنْ أَهْلِ الذِّمَّةِ عَلَى أَنْ لَا يَأْكُلُوا الرِّبَا وَ لَا يَأْكُلُوا لَحْمَ الْخِنْزِيرِ وَ لَا يَنْكِحُوا الْأَخَوَاتِ وَ لَا بَنَاتِ الْأَخِ وَ لَا بَنَاتِ الْأُخْتِ فَمَنْ فَعَلَ ذَلِكَ مِنْهُمْ فَقَدْ بَرِئَتْ مِنْهُ ذِمَّةُ اللَّهِ وَ ذِمَّةُ رَسُولِهِ صلی الله علیه و آله وَ قَالَ لَيْسَتْ لَهُمُ الْيَوْمَ ذِمَّةٌ»[۹]

«پیامبر صلی ‏الله علیه و آله با قبول جزیه از اهل ذمه، تعهد نمودند حکومت اسلامی تا زمانی امنیت‏ ایشان را تأمین خواهد کرد که ربا نخورند و گوشت خوک مصرف نکنند و با خواهران و دختر برادران و خواهرزادگان ازدواج نکنند. هر ذمِّى كه يكى از اين كارها را انجام دهد، از پناه خداوند و رسول خدا صلى ‏الله عليه و آله و سلم خارج مى‏ شود و فرمودند: در آن روزی که تخلف صورت گیرد، دیگر ذمه ­ای باقی نخواهد ماند»

  • آمادگی برای اجرای قصاص

آن­ حضرت صلی ­الله علیه و آله در روزهای آخر عمر، در حالی که از شدت تب می ‏سوخت و پاهای مبارکش به زمین کشیده می ­شد و علی بن ابیطالب علیه ­السلام و فضل بن عباس زیر بغل­ های ایشان را گرفته بودند، به مسجد آمده و فرمودند: من به زودی از میان شما خواهم رفت؛ اگر کسی بر گردن من حقی دارد، اعلام کند که من تاب روز قیامت را ندارم. سواده بن قیس از جا برخاست و عرض کرد: من بر گردن شما حقی دارم؛ هنگامی که شما از سرزمین طائف بر ­می­ گشتید، در رکاب شما بودم. وقتی بر ناقه عضباء سوار بودید و تازیانه را به قصد ناقه رها کردید، به شکم من اصابت کرد؛ تازیانه ­ی شما هم عصای ممشوق بود؛ اکنون می خواهم قصاص کنم. وقتی سواده چنین مطلبی را بر زبان جاری ساخت:

«فَكَشَفَ صَلَی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه عَنْ بَطْنِهِ فَقَالَ السَواد: بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي يَا رَسُولَ اللَّهِ صَلَی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه أَ تَأْذَنُ لِي أَنْ أَضَعَ فَمِي عَلَى بَطْنِكَ؟ فَأَذِنَ لَهُ فَقَالَ: أعُوذُ بِمَوْضِعِ‏ الْقِصَاصِ‏ مِنْ بَطْنِ رَسُولِ اللَّهِ مِنَ النَّارِ يَوْمَ النَّارِ. فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه: يَا سَوَادَةَ بْنَ قَيْسٍ! أَ تَعْفُو أَمْ تَقْتَصُّ؟ فَقَالَ: بَلْ أَعْفُو يَا رَسُولَ اللَّهِ. فَقَالَ صَلَی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه: اللَّهُمَّ! اعْف‏ عَنْ سَوَادَةَ بْنِ قَيْسٍ كَمَا عَفَا عَنْ نَبِيِّكَ مُحَمَّد‏»[۱۰]

«پیامبر صلی ‏الله علیه و آله شکم خود را برهنه کرد تا قصاص شود، سواده گفت: یا رسول الله اجازه دهید تا از شکم شما بوسه ‏ای برگیرم. پیامبر صلی ‏الله علیه و آله اجازه فرمود. سواده عرض کرد: پناه می ­برم به موضع قصاص رسول خدا از آتش روز قیامت. پیامبر فرمودند: سواده می­ بخشی یا قصاص می ­کنی؟ گفت: می ­بخشم. پیامبر در حقش دعا کرده و فرمودند: خداوندا، سواده بن قیس را ببخش؛ همان ­گونه که از پیامبرت گذشت»

  • سئوال از حلال بودن غذا

«امّ عبدالله، خواهر شداد بن اوس، کاسه‏ ی شیری برای افطار پیامبر صلّى ‏اللّه علیه و آله فرستاد. آن‏ حضرت فرستاده امّ عبدالله را نزد او برگرداند تا بپرسد، شیر را از کجا آورده است. امّ عبدالله پاسخ فرستاد که از میش خودم دوشیده ‏ام. پیامبر صلّى ‏اللّه علیه و آله بار دیگر فرستاده او را برگردانده و پرسید: میش را از کجا آورده است؟ امّ عبدالله جواب داد که از پول خودم آن ‏را خریده‏ ام. در این هنگام پیامبر صلّى ‏اللّه علیه و آله از شیر نوشید. فردای آن شب، امّ عبدالله خدمت پیامبر صلّى ‏اللّه علیه و آله آمده و عرضه داشت: ای رسول خدا، برای شما شیر فرستادم و شما فرستاده من را بر گرداندید و درباره شیر سؤال کردید؟! پیامبر صلّى ‏اللّه علیه و آله در جواب فرمود:

«إنّا معاشر الأنبياء أمرنا أن لا نأكل إلّا طيّبا و لا نعمل إلّا صالحا»[۱۱]

«ما پیامبران امر شده ‏ایم که جز خوراک حلال و پاکیزه نخوریم و جز کار شایسته نکنیم»

برخورد با قانون ‏شکنان

رسول خدا صلی ‏الله علیه و آله در مسیر تبلیغ، ترویج و اجرای قوانین الهی، اهل مماشات و مسامحه نبودند و نمی‏ پذیرفتند که قانون در حق ضعیفان اجرا گردد، اما قدرتمندان و ثروتمندان از عواقب آن معاف گردند. آن حضرت با وجود این ­که اهل مدارا و روحیه ­ی گذشت بودند، اجازه نمی ­دادند حکم خدا در جایی و یا نسبت به کسی تعطیل گردد.

  • قطع دست زنی از بنی مخزوم

زنی از بنی ­مخزوم – از قبایل معروف و سرشناس عرب – مرتکب دزدی شد و آن حضرت دستور اجرای حکم را صادر کردند، اما اسامه بن زید نزد پیامبر صلی ­الله علیه و آله آمد و درخواست شفاعت و بخشش او را نمود. رسول خدا صلی ­الله علیه و آله به سمت مسجد حرکت کرده و در حالی که آثار خشم در چهره‏ ی مبارک ‏شان آشکار بود، فرمودند:

«اِنَما اَهلَکَ الَذینَ مَتی کانَ قَبلَکُم اَنَه اِذا سَرَقَ فیهِمُ الشَریفُ تَرَکوه وَ اِذا سَرَقَ فیهِمُ الضَعیفُ قَطَعوه وَ الَذی نَفسی بِیَدی لو کانَت فاطِمَهُ بِنتَ مُحمَد لَقَطَعتُ یَدَها فَقَطَعَ یَدَ المَخزومِیه»[۱۲]

«هلاكت پيشينيان شما از آن ­جا بود كه دزد معروف را رها و دزد ضعيف را مجازات مي ­کردند؛ قسم به آن ­که جانم در ید قدرت اوست، اگر فاطمه، دختر محمد، دزدی کند، دستش را قطع خواهم کرد؛ پس دست زن مخزومی را قطع کرد»

  • در برابر سمره بن جندب

احترام به حقوق دیگران، نشانه ‏ای است از قانون ­گرایی افراد جامعه؛ امری که عدم پذیرش آن توسط سمره بن جندب، برخورد قاطع پیامبر صلی ‏الله علیه و آله را موجب گردید و به دستوری مهم در فقه اسلامی تبدیل شد؛ ماجرایی که این‏ گونه شکل گرفت:

سمره بن جندب، در باغ یکی از انصار درخت خرمایی داشت؛ منزل شخص انصاری نیز در آستانه ­ی باغ قرار داشت. سمره بدون اجازه از صاحب خانه و به بهانه‏ ی سرکشی از درخت خود به منزل انصاری وارد می ‏گردید. مرد انصاری به سمره می ‏گفت، به هنگام ورود به باغ اجازه بگیرد، اما او نمی ‏پذیرفت و سر زده وارد می ‏گردید؛ تا این که مرد انصاری شکایت خویش را نزد پیامبر صلی­ الله علیه و آله برد و حضرت، سمره را احضار کرده و شکایت انصاری را به اطلاعش رسانده و از او خواستند هنگامی که قصد ورود به باغ را دارد، اجازه بگیرد، اما سمره قبول نکرد. پیامبر فرمودند: در برابر آن نخل، درختی در بهشت بگیر؛ سمره باز هم نپذیرفت.

حضرت به او فرمود:

«إِنَّكَ رَجُلٌ مُضَارٌّ وَ لَا ضَرَرَ وَ لَا ضِرَارَ عَلَى مُؤْمِنٍ»

«همانا تو مرد زیان زننده ­ای هستی و زیانی بر مؤمن نیست»

سپس دستور دادند، درخت را کنده و پیش او بیندازند و فرمودند:

«انْطَلِقْ فَاغْرِسْهَا حَيْثُ شِئْت»[۱۳]

 «برو هر جا که خواستی، آن را بکار»

  • تقسیم غنائم غزوه حنین

شماتت­ و مخالفت افراد جاهل و کج ‏اندیش نیز نتوانست مانع آن ‏حضرت در مسیر اجرای عدالت و عمل بر طبق قانون گردد:

«لَمَّا قَسَمَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه غَنَائِمَ حُنَيْنٍ أَقْبَلَ رَجُلٌ طَوِيلٌ‏ آدَمُ أَحْنَى بَيْنَ عَيْنَيْهِ أَثَرُ السُّجُودِ فَسَلَّمَ وَ لَمْ يَخُصَّ النَّبِيَّ ص ثُمَّ قَالَ قَدْ رَأَيْتُكَ‏ وَ مَا صَنَعْتَ‏ فِي‏ هَذِهِ‏ الْغَنَائِمِ‏ قَالَ‏ وَ كَيْفَ رَأَيْتَ قَالَ لَمْ أَرَكَ عَدَلْتَ فَغَضِبَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ قَالَ وَيْلَكَ إِذَا لَمْ يَكُنِ الْعَدْلُ عِنْدِي فَعِنْدَ مَنْ يَكُونُ فَقَالَ الْمُسْلِمُونَ أَ لَا نَقْتُلُهُ قَالَ‏ دَعُوهُ فَإِنَّهُ سَيَكُونُ لَهُ أَتْبَاعٌ يَمْرُقُونَ مِنَ الدِّينِ كَمَا يَمْرُقُ السَّهْمُ مِنَ الرَّمِيَّةِ يَقْتُلُهُمْ اللَّهُ عَلَى يَدِ أَحَبِّ الْخَلْقِ إِلَيْهِ مِنْ بَعْدِي‏»[۱۴]

«هنگامی که رسول خدا صلی ‏الله علیه و آله غنائم حنین را تقسیم می­ کرد، مردی بلند قامت که آثار سجده در پیشانیش ظاهر بود، به طرف ایشان آمد و سلام کرد – البته رعایت ادب ننمود و رسول خدا صلی ‏الله علیه و آله را در سلام خود مخصوص نگردانید – و گفت: رفتار تو را در تقسیم غنائم مشاهده کردم؛ تو به عدالت رفتار نکردی. پیامبر صلی ‏الله علیه و آله خشمگین شده و فرمودند: وای بر تو! اگر من به عدالت رفتار نکردم، پس چه کسی از مسلمانان به عدالت رفتار خواهد کرد و اگر عدالت نزد من نباشد، نزد کدام یک از مسلمانان است. مسلمانان گفتند: آیا او را به خاطر جسارتی که به پیامبر روا داشته است، به قتل برسانیم؟ حضرت اجازه نداده و فرمودند: رهایش کنید، به زودی کسانی گرد او جمع می ‏شوند که هم‏ چون تیری که از کمان پرتاب گردد، از دین بیرون می ‏روند و خداوند پس از من، آن ­ها را به دست محبوب ­ترین بندگانش به هلاکت خواهد رسانید»

آن شخص سرانجام در جریان جنگ نهروان، به دست امیرالمؤمنین علیه ­السلام به هلاکت رسید.

سیره و روشی که امیر المؤمنین علیه ‏السلام در دوران حکومت کوتاه خویش دنبال نموده و نسبت به آن راسخ و استوار ماندند. ایشان در عهدنامه‏ ی معروف خود به مالک اشتر دستور می­ دهند، هرگز برای رضایت خواص، عوام را مورد ظلم قرار ندهد، زیرا خواص زیاده خواهند و به کم راضی نخواهند شد:

«لْيَكُنْ أَحَبَّ الْأُمُورِ إِلَيْكَ أَوْسَطُهَا فِي الْحَقِّ وَ أَعَمُّهَا فِي الْعَدْلِ وَ أَجْمَعُهَا لِرِضَى الرَّعِيَّةِ فَإِنَّ سُخْطَ الْعَامَّةِ يُجْحِفُ بِرِضَى الْخَاصَّةِ وَ إِنَّ سُخْطَ الْخَاصَّةِ يُغْتَفَرُ مَعَ رِضَى الْعَامَّةِ وَ لَيْسَ أَحَدٌ مِنَ الرَّعِيَّةِ أَثْقَلَ عَلَى الْوَالِي مَئُونَةً فِي الرَّخَاءِ وَ أَقَلَّ مَعُونَةً لَهُ فِي الْبَلَاءِ وَ أَكْرَهَ لِلْإِنْصَافِ وَ أَسْأَلَ بِالْإِلْحَافِ وَ أَقَلَّ شُكْراً عِنْدَ الْإِعْطَاءِ وَ أَبْطَأَ عُذْراً عِنْدَ الْمَنْعِ وَ أَضْعَفَ صَبْراً عِنْدَ مُلِمَّاتِ الدَّهْرِ مِنْ أَهْلِ الْخَاصَّةِ»[۱۵]

«بايد محبوب­ ترين امور نزد تو، ميانه ‏ترينش در حق، و همگانى ‏ترينش در عدالت و جامع‏ ترينش در خشنودى رعيت باشد؛ چرا كه خشم عموم، خشنودى خواص را بى ‏نتيجه مى ‏كند و خشم خواص در برابر خشنودى عموم، بى ‏اثر است و به وقت آسانى و رفاه، احدى از رعيّت بر والى پر خرج ‏تر، و زمان‏ مشكلات كم ياری ‏تر، و هنگام انصاف ناخشنودتر، و در خواهش و خواسته با اصرارتر، و زمان بخشش كم سپاس‏ تر، و وقت منع از عطا دير عذر پذيرتر، و در حوادث روزگار بى ‏صبرتر از خواص نيست»

[۱]. تحف العقول، ص۳۴

[۲]. نهج الفصاحة ، ص۴۸۶

[۳]. مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج‏۱۳، ص۱۷

[۴]. النوادر (للراوندي)، ص۲۵

[۵]. مائده/ ۸

[۶]. نساء/۱۳۵

[۷]. مناقب آل أبي طالب عليهم السلام، ج‏۱، ص۵۸

[۸].رسولی محلاتی،زندگانی حضرت محمد (ص)، ج۳، ص۴۲۶

[۹]. من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۵۰

[۱۰]. سفينة البحار، ج‏۴، ص۳۲۷

[۱۱]. إحياء علوم الدين، ج۵، ص۱۵

[۱۲]. صحیح مسلم، ج۳، ص۱۳۱۵

[۱۳]. الكافي، ج‏۵، ص۲۹۴

[۱۴]. بحارالانوار، ج‏۲۱، ص۱۶۱

[۱۵]. نهج البلاغه، نامه۵۳

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

Want to join the discussion?
Feel free to contribute!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.