مردگانتان را زیارت کنید که همانا آنان از زیارت شما خوشحال می شوند

سه گانه ی حیات/ فصلی دیگر

بر این اساس به همان اندازه که اهل ولایت و مؤمنان در برزخ از وسعت و گشایش در امور برخوردارند، گنه ‏کاران در سختی و دشواری به سر خواهند برد که سرگردانی در وادی برهوت، تنها یکی از آن ‏هاست…

*********************************************************************

پدید آورنده: سید علی شاهچراغی

دسته بندی: خطبه

 

«سه گانه ی حیات/ فصلی دیگر»

در این بخش از سلسله مطالب پیرامون سه گانه‏ ی حیات، ارتباط اهل برزخ با یکدیگر و نیز آگاهی و اطلاع اموات از وضعیت خانواده و اطرافیان خویش مورد بررسی قرار می ‏گیرد؛ موضوعی که علاوه بر دارا بودن نکات ارزشمند علمی و عملی و وجود سؤالات متعدد درباره‏ ی آن، دلیلی روشن بر جریان زندگی در عالم برزخ است و از انتظار گذشتگان حکایت می ‏نماید.

استقبال برزخیان

با ورود آدمی به خانه ‏ی قبر و جدایی از بستگان و اطرافیان، ساکنان برزخ به سراغش می ‏آیند و درباره‏ ی افرادی که در دنیا به سر می ‏برند، از او سؤال می ‏کنند و وضع آنان را جویا می ‏شوند که خود، حکایت از دلواپسی و نگرانی اهل برزخ می ‏نماید. امام صادق علیه ­السلام در این باره می ‏فرماید:

«إِذَا مَاتَ الْمَيِّتُ اجْتَمَعُوا عِنْدَهُ يَسْأَلُونَهُ عَمَّنْ مَضَى‏ وَ عَمَّنْ بَقِيَ فَإِنْ كَانَ مَاتَ وَ لَمْ يَرِدْ عَلَيْهِمْ قَالُوا قَدْ هَوَى هَوَى‏  وَ يَقُولُ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ دَعُوهُ حَتَّى يَسْكُنَ مِمَّا مَرَّ عَلَيْهِ مِنَ الْمَوْتِ»[۱]

«هنگامی که فردی از دنیا می ‏رود، برزخیان اطرافش جمع شده و درباره ‏ی کسانی که مرده ‌اند و نیز افرادی که در دنیا به سر می‏ برند، از او سؤال می ‌کنند. اگر شخص تازه وارد بگوید: فلانی مُرد، اما بر برزخیان وارد نشده باشد، می ‏گویند: او سقوط کرده است، سقوط کرده است. برخی از اهل برزخ نیز به پرسش‏ کنندگان می ­گویند: رهایش کنید، تا از آن­ چه از شدائد مرگ بر او گذشته است، آرامش یابد.»

میعادگاه مؤمنان

مطلب مهم دیگری که درباره‏ ی برزخ به صورت مبسوط در روایات اهل بیت عصمت علیهم ‏السلام مطرح گردیده است، پیوستن روح یکایک مؤمنین، پس از رهایی و جدایی از جسم مادی، به اجتماع ارواح طیبه ‏ی مؤمنان در سرزمین «وادی ‏السلام» نجف اشرف است؛ مسأله ‏ای که پیوند و الفت مؤمنان را متجلی می ‏سازد و سبب آرامش و آسایش ایشان می‏ گردد.

از جمله روایاتی که با صراحت بر این مطلب دلالت دارد، روایتی از امیرالمؤمنین علیه ‏السلام است که توسط یکی از اصحاب آن حضرت به نام «حَبَّةُ الْعُرَنِيِّ» نقل شده است:

«خَرَجْتُ مَعَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع إِلَى الظَّهْرِ فَوَقَفَ بِوَادِي السَّلَامِ كَأَنَّهُ مُخَاطِبٌ لِأَقْوَامٍ فَقُمْتُ بِقِيَامِهِ حَتَّى أَعْيَيْتُ ثُمَّ جَلَسْتُ حَتَّى مَلِلْتُ ثُمَّ قُمْتُ حَتَّى نَالَنِي مِثْلُ مَا نَالَنِي أَوَّلًا ثُمَّ جَلَسْتُ حَتَّى مَلِلْتُ ثُمَّ قُمْتُ وَ جَمَعْتُ رِدَائِي فَقُلْتُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ إِنِّي قَدْ أَشْفَقْتُ عَلَيْكَ مِنْ طُولِ الْقِيَامِ فَرَاحَةَ سَاعَةٍ ثُمَّ طَرَحْتُ‏ الرِّدَاءَ لِيَجْلِسَ عَلَيْهِ فَقَالَ لِي يَا حَبَّةُ إِنْ هُوَ إِلَّا مُحَادَثَةُ مُؤْمِنٍ أَوْ مُؤَانَسَتُهُ قَالَ قُلْتُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ وَ إِنَّهُمْ لَكَذَلِكَ قَالَ نَعَمْ وَ لَوْ كُشِفَ لَكَ لَرَأَيْتَهُمْ حَلَقاً حَلَقاً مُحْتَبِينَ يَتَحَادَثُون‏»

«همراه امیرالمؤمنین علیه ‏السلام به پشت شهر کوفه رفتیم، وقتی به وادی ‏السلام رسیدیم، حضرت توقف کردند و هم‏ چون کسی که عده‏ ای را مخاطب قرار داده و با آن‏ ها سخن بگوید، ایستادند. من مدتی ایستادم، تا این ‏که خسته شدم؛ به همین خاطر نشستم، اما از نشستن نیز خسته شدم، دوباره برخاستم و مدتی ایستادم تا این‏ که ملول شدم و برای مرتبه ‏ی دیگر نشستم، آن ‏قدر نشستم که باز خستگی بر من غلبه کرد، این بار برخاستم و عبایم را که برای نشستن روی زمین پهن کرده بودم، جمع کرده و گفتم: ای امیرالمؤمنین، همانا من برای شما نگرانم از ایستادن طولانی، کمی بنشینید و بلافاصله عبایم را پهن کردم تا بر روی آن بنشینند. حضرت به من فرمودند: ای حبّه، این نیست، مگر سخن گفتن یا انس با مؤمن. پرسیدم: ای امیرمؤمنان آن ‏ها نیز این‏ چنینند؟ فرمود: بله؛ اگر پرده از مقابل چشمانت برود‏، خواهی دید آن ‏ها گروه گروه و حلقه حلقه اطراف هم با حالت خضوع و خشوع نشسته ‏اند و با یکدیگر سخن می ‏گویند.»

این یار امیر‏المؤمنین علیه ‏السلام در ادامه می ‏گوید: از حضرت پرسیدم: آیا در این جا ارواح مؤمنین گرد آمده‏ اند یا پیکرهای ایشان؟ در جواب فرمودند:

«مَا مِنْ مُؤْمِنٍ يَمُوتُ فِي بُقْعَةٍ مِنْ بِقَاعِ الْأَرْضِ إِلَّا قِيلَ لِرُوحِهِ الْحَقِي بِوَادِي السَّلَامِ وَ إِنَّهَا لَبُقْعَةٌ مِنْ جَنَّةِ عَدْنٍ»[۲]

«هیچ مؤمنی در بقعه ‏ای از بقاع زمین از دنیا نمی ‏رود، جز این ‏که به روحش گفته می ‏شود: به وادی‏ السلام بپیوند؛ به راستی وادی ‏السلام قطعه ‏ای از بهشت جاوید است.»

هم ‏چنین در روایت دیگری از آن‏ حضرت علیه‏ آلاف ‏التحیۀ و الثناء نقل گردیده است:

«لَوْ كُشِفَ لَكُمْ لَرَأَيْتُمْ أَرْوَاحَ الْمُؤْمِنِينَ فِي هَذَا الظَّهْرِ حَلَقاً يَتَزَاوَرُونَ وَ يَتَحَدَّثُونَ إِنَّ فِي هَذَا الظَّهْرِ رُوحَ كُلِّ مُؤْمِنٍ وَ بِوَادِي بَرَهُوتَ نَسَمَةَ كُلِّ كَافِرٍ»[۳]

«اگر نمایان بشود برای شما، خواهید دید که ارواح مؤمنین در این بیابان دسته دسته به زیارت هم می‏ آیند و با هم سخن می ‏گویند. همانا در این بیابان، روح هر مؤمن حضور دارد و ارواح کفار در وادی برهوت قرار خواهند، گرفت.»

حقیقت امید بخشی که در روایت ذیل نیز مورد تأکید قرار گرفته است:

مردی خدمت امام صادق علیه ‏السلام آمد و عرضه داشت: برادرم در بغداد است و من نگران هستم که از دنیا برود و در دیار غربت دفن گردد. حضرت فرمودند:

«مَا تُبَالِي حَيْثُمَا مَاتَ أَمَا إِنَّهُ لَا يَبْقَى مُؤْمِنٌ فِي شَرْقِ الْأَرْضِ وَ غَرْبِهَا إِلَّا حَشَرَ اللَّهُ رُوحَهُ‏ إِلَى‏ وَادِي‏ السَّلَامِ»

«چرا در اندیشه هستی که کجا بمیرد؛ همانا هیچ مؤمنی در مشرق و مغرب زمین نمی‏ میرد، جز این ‏که خداوند روحش را به وادی ‏السلام می ‏فرستد.»

‏این شخص می ‏گوید: از حضرت پرسیدم: وادی ‏السلام کجاست؟! در جواب فرمودند:

«ظَهْرُ الْكُوفَةِ أَمَا إِنِّي كَأَنِّي بِهِمْ حَلَقٌ حَلَقٌ قُعُودٌ يَتَحَدَّثُون‏»[۴]

«پشت كوفه؛ گویی من با چشم خود می ‏بینم که ارواح مؤمنين، حلقه حلقه نشسته و با هم سخن مى ‏گويند.»

دانستن این نکته نیز مفید است که ارواح مؤمنین، طبق برخی از نقل ‏ها، شب‏ های‌ جمعه در کنار چاه زمزم جمع ‏می ‏شوند و با یکدیگر ملاقات می ‏کنند؛ مکانی که بر اساس حدیث رسول خدا صلی ‏الله علیه و آله از بهترین آب ‏ها بر‏ روی زمین برخوردار است:

«خَيْرُ مَاءٍ عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ مَاءُ زَمْزَم‏»[۵]

«بهترین آب ‏های روی زمین، زمزم است»

و در مقابل، بدترین آب ‏ها برای برهوت:

«وَ شَرُّ مَاءٍ عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ مَاءُ بَرَهُوت‏»[۶]

«و بدترین آب ‏ها، آب برهوت است.»

 سرگردانی کافران

در حدیثی معروف از رسول خدا صلی ‏الله علیه و آله درباره‏ ی قبر آمده است:

«الْقَبْرُ إِمَّا رَوْضَةٌ مِنْ رِيَاضِ الْجَنَّةِ أَوْ حُفْرَةٌ مِنْ حُفَرِ النِّيرَانِ»[۷]

«قبر یا باغی از باغ‏ های بهشت است، یا حفره‏ ای است، از حفره‏ ها و گودال ‏های جهنم.»

برای کافران و مشرکان در قبر دریچه ‌ای از جهنم گشوده می ‏گردد که از صبح تا به شب و از شب تا به صبح با آن مواجه می ‏گردند؛ عذابی که موجودات عالم دنیا، غیر از انسان ‌ها و جنیان، دشواری و صعوبت آن را احساس می‏ کنند و در قرآن کریم از آن درباره‏ ی فرعون سخن به میان آمده است:

«النَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْهَا غُدُوًّا وَعَشِيًّا»[۸]

«[اينك هر] صبح و شام بر آتش عرضه مى ‏شوند»

ابو بصیر از امام صادق علیه ‏السلام نقل می ‌کند که آن حضرت فرمود:

«إِنَّ أَرْوَاحَ الْكُفَّارِ فِي نَارِ جَهَنَّمَ يُعْرَضُونَ عَلَيْهَا يَقُولُونَ رَبَّنَا لَا تُقِمْ لَنَا السَّاعَةَ»[۹]

«همانا به ارواح کفار، آتش جهنم عرضه می ‏شود و آنان به خدا می ‏گویند و از خدا درخواست می ‏کنند که برای ‏شان قیامت را تحقق نبخشد.»

علامه طباطبایی رحمۀ الله علیه در این باره می ‌گوید:

«حال انسان در زندگی برزخی بسیار شبیه است به حال کسی که برای رسیدگی اعمالی که از وی سر زده به یک سازمان قضایی احضار شود و مورد بازجویی و بازپرسی قرار گرفته به تنظیم و تکمیل پرونده ‏اش بپردازند، آن‏ گاه در انتظار محاکمه در بازداشت بسر برد.»[۱۰]

بر این اساس به همان اندازه که اهل ولایت و مؤمنان در برزخ از وسعت و گشایش در امور برخوردارند، گنه ‏کاران در سختی و دشواری به سر خواهند برد که سرگردانی در وادی برهوت، تنها یکی از آن ‏هاست؛ چنان ‏چه امام صادق علیه‏ السلام در روایتی از رسول خدا صلی ‏الله علیه و آله درباره‏ ی این ذلت و خواری می ‏فرماید:

«شَرُّ مَاءٍ عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ مَاءُ بَرَهُوتَ‏ وَ هُوَ وَادٍ بِحَضْرَمَوْتَ يَرِدُ عَلَيْهِ هَامُ الْكُفَّارِ وَ صَدَاهُم»[۱۱]

«و بدترین آب‏ ها، آب برهوت است که در بیابان حضرموت واقع شده و سران کفار در آن‏ وارد مى ‏شوند و از تشنگی شدید رنج می ‏برند.»

در این ‏باره از امیرمؤمنان علیه ‌السلام نیز نقل شده است:

«شَرُّ بِئْرٍ فِي النَّارِ بَرَهُوتُ‏ الَّذِي فِيهِ أَرْوَاحُ الْكُفَّار»[۱۲]

«بدترین چاه ‏ها در آتش، برهوت است که ارواح کفار در آن هستند.»

البته کار انتقال ارواح مؤمنان از سراسر عالم به سرزمین وادی ‏السلام و کشاندن ارواح کفار به وادی برهوت در حضرموت، توسط گروهی از فرشتگان که امور آسمان‏ ها و زمین را بر عهده دارند، انجام می ‏پذیرد.

هم‏ چنین باید در نظر داشت، علاوه بر گرفتاری و ذلت ابتلا به برهوت، عادات و خلقیات ناپسند گنه ‏کاران سبب می ‏گردد که در قالب حیوانات وحشی و موذی هم‏ چون میمون، سگ، خوک و … به حیات ننگین خویش در عالم برزخ ادامه دهند که خود عذابی دیگر برای کفار محسوب می ‏گردد؛ به عنوان مثال، انسانی که در طول عمر خویش غرق شهوات بوده است، به شکل خوک که فاعلاً و مفعولاً مظهر شهوات است و نیز کسی که بد ‏زبان و فحاش بوده است، به صورت سگ که سمبل حمله ‏وری و پارس کردن است، زندگی برزخی را می ‏گذراند تا قیامت کبری برپا گردد.

یکی از دانشمندان علوم دینی در همین رابطه می ‏گوید: «دوستی داشتم، بد زبان و اهل ناسزا گفتن به اطرافیان و خانواده ‏ی خویش، تا این که از دنیا رفت. پس از وفاتش، در عالم رؤیا او را در قصری دیدم، اما به صورت سگ!.»

آگاهی از خانواده و آشنایان

از دیگر نکاتی که دانستن آن درباره‏ ی اهل برزخ مفید است، ارتباط و اطلاع برزخیان از وضعیت خانواده‏ و آشنایان است، تا جایی که در برخی از ساعات شبانه روز و یا هفته به سراغ خانواده‏ ی خویش رفته و از شرائط و حال ایشان باخبر می ‏گردند. طبق برخی از اخبار ارواح اموات هم ‏چون پرنده ‌ای بر بام خانه‏ ی خود نشسته و نظاره ‏گر وضعیت خانواده خویش می ‏گردند و در مواردی نیز آنان را راهنمایی می ‏کنند.

امام کاظم علیه‏ السلام در کلامی گهربار در این‏ زمینه می ‏فرماید:

«فِي صُورَةِ طَائِرٍ لَطِيفٍ يَسْقُطُ عَلَى جُدُرِهِمْ وَ يُشْرِفُ عَلَيْهِم‏ فَإِنْ رَآهُمْ بِخَيْرٍ فَرِحَ وَ إِنْ رَآهُمْ بِشَرٍّ وَ حَاجَةٍ حَزِنَ وَ اغْتَم‏»[۱۳]

«در شکل پرنده ‏ای لطیف به دیوار خانه‏ ها‏شان فرود می ‏آیند؛ اگر کردار نیکی از خانواده‏ های‏ خویش ببینند، خوشحال می ‏شوند و اگر کردار بدی از اهل خانه‏ سر زند؛ اندوهگین می ‏گردند.»

هم ‏چنین از امام صادق علیه ‏السلام نقل شده است:

«إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَيَزُورُ أَهْلَهُ فَيَرَى مَا يُحِبُّ وَ يُسْتَرُ عَنْهُ مَا يَكْرَه وَ إِنَّ الْكَافِرَ لَيَزُورُ أَهْلَهُ فَيَرَى مَا يَكْرَهُ وَ يُسْتَرُ عَنْهُ مَا يُحِبُّ»[۱۴]

«وقتی مؤمن به دیدار خانواده ‏اش می ‏آید، آن ‏چه که او را خوش آید، می ‏بیند و کارهای ناپسند از او پوشیده می ‏گردد، اما وقتی کافر به دیدار خانواده ‏اش می‏ رود، آن ‏چه که او را غمگین می ‏کند، بر او نمایان می ‏شود و کارهای پسندیده از او پوشیده می ‏گردد.»

در این زمینه عالم بزرگوار مرحوم کلینی رضوان ‏الله علیه در کتاب شریف کافی، بابی را با عنوان «أَنَّ الْمَيِّتَ يَزُورُ أَهْلَه‏» گشوده و روایات مفید و ارزشمندی را گرد آورده است.

توجه به این مطلب نیز ضروری است که ارتباط اموات با خانواده و بستگان، متفاوت خواهد بود و به یک اندازه قادر بر انجام این کار نخواهند بود؛ زیرا برخی به جهت جایگاه مناسب و ممتاز خویش در فواصل کوتاه‏ تر و برخی نیز در فواصل زمانی طولانی با بستگان خویش دیدار می ‏نمایند؛ چنان ‏چه برخی اموات از شادی‏ و آسایش خانواده ‏ی خویش باخبر می ‏گردند، اما ارواح دیگری هستند که بهره‏ ای از خوشحالی فرزندان خود ندارند و تنها از غم و غصه ‏ی آنان مطلع می ‏گردند تا رنج و درد دیگری باشد بر غم ‏های بی ‏پایان‏ شان.

آقای محدث زاده فرزند مرحوم حاج شیخ عباس قمی که از منبری ‏های تهران بودند، در این رابطه ماجرایی را  نقل می ‏کند که از آگاهی ارواح مؤمنین نسبت به وضعیت بستگان و اطرافیان حکایت می ‏نماید. ایشان می ‏گوید:

«روزی که پدرم از دنیا رفت و او را در کنار مرقد مطهر حضرت شاه اولیاء امیرالمؤمنین علیه ‏السلام دفن کردیم، شب آن روز، برادرم، پدر را در خواب دید که فرمود: یک جلد از کتاب «بحار» مجلسی متعلق به فلان عالم پیش من امانت بود، آن را به صاحبش نداده ‏ام، هر چه سریع ‏تر آن را به مالکش بدهید. صبح آن شب در حالی که «بحار» را برای تحویل به صاحبش می بردیم، کنار درب خانه «بحار» از دست ما روی زمین افتاد؛ آن را برداشته و گرد و غبار از روی جلدش زدوده، سپس به صاحبش برگرداندیم. شب آن روز پدر بزرگوار در عالم خواب به ما فرمودند: امروز «بحار» از دست شما افتاد و بر جلد آن خراش وارد شد، روزی که من آن را به امانت گرفتم، جلد آن سالم بود، مسأله خراش روی جلد را حتماً از صاحب آن حلالیت بطلبید!»[۱۵]

هم ‏چنین قضیه ‏ای را نویسنده کتاب ارتباط با عالم برزخ به نقل از برادر آقای محدث زاده نقل می ‏نماید:

«[آقای محدث زاده] در یکی از جلسات و وعظ و منبر خود مطالبی را نقل می کند، پس از پایان منبر یکی از حاضرین از ایشان، مدرک آن مطلب را درخواست می نماید، ایشان می گوید: آن را در تالیفات پدرم دیده ‏ام و بعداً آن را به شما خواهم گفت. ایشان به منزل رفته و کتاب ‏های والد خود (مرحوم محدث قمی) را جستجو می ‏کند و آن مطلب را پیدا نمی‏ نماید و به خواب می‏ رود و پدر خود را در خواب می ‏بیند. ایشان می‏ گوید: علی؛ هر زمان خواستی به منبر بروی مطالعه کن و چیزی را بدون آگاهی از مأخذ و مصدرش بیان نکن و اما مطلبی که از شما سؤال شد، من آن را در کتاب انوارالبهیه در ذیل حالات حضرت علی بن الحسین علیه ‏السلام آورده ام. مرحوم حاج میرزا علی پس از بیداری به کتاب انوارالبهیه مراجعه کرده و آن مطلب را در همان جا که پدرش آدرس داده بود پیدا می ‏کند و کتاب را نزد آن شخص که مطالبه مأخذ از ایشان کرده بود، می ‏برد و به او نشان می‏ دهد. آن شخص که تصور می ‏کرده آن مطلب واقعیت ندارد، تعجب می ‏کند و می ‏پرسد: چگونه شما این مطلب را پیدا کردی؟ ایشان جریان خواب خود را نقل می ‏کند و آن شخص با گریه می ‏گوید: چرا من باید از شما مطالبه مدرک کنم که پدرت را به زحمت اندازم.»[۱۶]

البته در خصوص ارتباط ارواح مردگان با خانواده ‏های خویش، توجه به این مطلب ضروری است که پی‏ گیری و انجام خواسته‏ ها و نیازهای میت، به منزله‏ ی حکم شرعی برای اطرافیان نیست تا عمل نکردن بر طبق آن سبب عقوبت شرعی گردد؛ البته چه بسا ممکن است، انجام خواسته ‏ی معقول و مشروع میت، در وضعیت سخت و دشوار او گشایشی ایجاد نماید.

طلب خیرات

مطلب مهم دیگری که در زمینه‏ ی ارتباط اهل قبور با اطرافیان خویش وجود دارد، نکته ‏ای است که در حدیث ارزشمند رسول خدا صلی ‏الله علیه و آله تصریح به آن شده است:

«ارواح مؤمنان در روزهای جمعه به آسمان دنیا فرود آمده و در مقابل خانه ‏ها و منازل خویش قرار گرفته و با صوتی حزین و گریان فریاد می ‏زنند:

«‏يَا أَهْلِي وَ يَا وُلْدِي وَ يَا أَبِي وَ يَا أُمِّي وَ أَقْرِبَائِي اعْطِفُوا عَلَيْنَا يَرْحَمُكُمُ‏ اللَّهُ بِالَّذِي كَانَ فِي أَيْدِينَا وَ الْوَيْلُ وَ الْحِسَابُ عَلَيْنَا وَ الْمَنْفَعَةُ لِغَيْرِنَا وَ يُنَادِي كُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ إِلَى أَقْرِبَائِهِ اعْطِفُوا عَلَيْنَا بِدِرْهَمٍ أَوْ بِرَغِيفٍ أَوْ بِكِسْوَةٍ يَكْسُوكُمُ اللَّهُ مِنْ لِبَاسِ الْجَنَّةِ»[۱۷]

«اى كسان من، اى فرزندانم، ای پدرم، ای مادرم و نزديكانم، به ما عطوفت نمایید – خداوند شما را بيامرزد- به آن‏ چه در نزد ماست و درماندگی و حساب برای ما و منفعت و سود برای غیر ماست. هر یک از اموات به بستگان خویش می ‏گوید: به ما عطوفت نمایید با پرداخت یک درهم یا به یک عدد نانی یا لباسی؛ خداوند شما را با لباس ‏های بهشت بپوشاند.»

راوی در ادامه‏ می ‏گوید: وقتی حضرت رسول صلوات ‏الله علیه و آله این سخنان را بیان ‌می ‏کرد، گریه افتاد و ما نیز همراه ایشان گریه کردیم؛ پیامبر به گونه ‌ای اشک می ‏ریخت که نمی ‏توانست سخنانش را ادامه دهد.»

با این حساب باید در نظر داشت که اموات در انتظار دریافت نیکی و خیرات اطرافیان خویش هستند و از رسیدن آن خوشحال گردیده و نفع می ‏برند.

از علامه محمد جواد مغنیه نقل شده است، شوهر ِزنی از دنیا رفته بود و این خانم، هر شب جمعه، غذایی را آماده می ‏کرد و برای فقراء و مستمندان می ‌فرستاد؛ تا این که یکی از شب‌ ها همسرش را در عالم رؤیا دید که به او می ‏گوید: غذایی که دیشب فرستادی، به دستم رسید. این خانم از سخن شوهرش تعجب می ‏کند که چطور ممکن است با وجود این ‏که هر شب جمعه و به نیت خیرات برای او غذایی به فقرا و نیازمندان می ‏دادم، غذای شب گذشته به او رسیده است؟! تا این ‏که از فرزندش می ‏پرسد: دیشب غذا را به چه کسی دادی؟ در جواب می ‏گوید: گرسنه بودم و خودم آن را خوردم.

زیارت اهل قبور

سنت حسنه ‏ی دیگری که سبب خوشحالی اهل برزخ می ‏گردد و روایات فراوانی نسبت به آن وارد شده است، زیارت اهل قبور، به ویژه مرقد مطهر انسان ‏های آزاده ‏ای است که در میادین جنگ به فوز عظمای شهادت نائل گردیده ‏‏اند. کاری که پیامبر اعظم صلوات ‏الله علیه و آله و اهل بیت عصمت و طهارت علیهم ‏السلام خود را ملزم به انجام آن می ‏دانستند و نسبت به آن تأکید می ‏نمودند. اگر چه متأسفانه این روزها عمل پسندیده‏‏‏ ی زیارت، به‏ مانند بسیاری از احکام و آداب زیبای اسلامی از سوی دشمنان اسلام و وهابیت سبک مغز، با نام احیای سنت و با هدف دور ساختن مردم از راه و روش نبی مکرم صلی ‏الله علیه و آله و معارف والای اسلام، مورد هجمه ‏‏ی شدید قرار گرفته است.

در حدیث معروفی که در کتب معتبر شیعه و برادران اهل سنت هم ‏چون صحیح مسلم آمده است، پیامبر صلی ‏الله علیه و آله در مسیر مکه و مدینه، در سرزمین ابواء و در محلی که مادر بزرگوارشان حضرت آمنه سلام ‏الله علیها در آن دفن شده است، به زیارت قبر ایشان رفته و به‏ گونه ‏‏ای گریستند که همراهان حضرت نیز به گریه افتادند؛ سپس فرمودند:

«اسْتَأْذَنْتُ رَبِّي فِي زِيَارَةِ قَبْرِ أُمِّي فَأَذِنَ لِي فَزُورُوا الْقُبُورَ تُذَكِّرْكُمُ الْمَوْت‏»[۱۸]

«من از خداوند برای زیارت قبر مادرم اذن گرفتم و خداوند به من اجازه داد؛ پس به زیارت قبور بروید، زیرا شما را به یاد مرگ و قیامت می ‏اندازد.»

و در حدیثی دیگر به شهدای احد اشاره کرده و فرمودند:

«اَیُّهَا النَّاسُ، زوروهُم وَ اتوهُم وَ سَلِّموا عَلَیهِم، فَوَالَّذی نَفسی بِیَدِه، لَایُسَلِّمُ عَلَیهِم مُسلِمٌ اِلَی یَومِ القِیَامَهِ اِلَّا رُدُّوا عَلَیهِ السَّلامُ»[۱۹]

«ای مردم، آن ‏ها را زیارت کنید و به سراغ ‏شان بروید و بر آن ‏ها سلام بفرستید؛ سوگند به کسی که جانم در دست اوست، مسلمانی تا روز قیامت بر آن‏ ها سلام نمی ‏فرستد، مگر این ‏که سلام او را پاسخ می‏ گویند.»

امیرمؤمنان علیه ‏السلام نیز در این رابطه می ‏فرماید:

«زُورُوا مَوْتَاكُمْ فَإِنَّهُمْ يَفْرَحُونَ بِزِيَارَتِكُم‏» [۲۰]

«به زیارت اموات خود بروید، چرا که آن ‏ها با زیارت شما خشنود می‏ شوند.»

 

 

[۱]. الکافی، ج۳، ص۲۴۵

[۲]. الکافی، ج۳، ص۲۴۳

[۳]. بحارالانوار، ج۶، ص۲۴۳

[۴]. بحارالانوار، ج۶، ص۲۶۸

[۵]. الکافی، ج۳، ص۲۴۶

[۶]. الکافی، ج۳، ص۲۴۶

[۷]. بحارلانوار، ج۶، ص۲۷۵

[۸]. غافر/۴۶

[۹]. الکافی، ج۳، ص۲۴۵

[۱۰]. شیعه در اسلام، ص۱۳۷

[۱۱]. الکافی، ج۳، ص۲۴۶

[۱۲]. الکافی، ج۳، ص۲۴۶

[۱۳]. الکافی، ج۳، ص۲۳۰

[۱۴]. الکافی، ج۳، ص۲۳۰

[۱۵]. عرفان اسلامی، ج۷، ص۱۹-۲۰

[۱۶]. ارتباط با عالم برزخ، فصل ارتباط رؤیایی

[۱۷]. جامع الاخبار، ص۱۶۹

[۱۸]. بحارالانوار، ج۲۲، ص۵۳۰

[۱۹]. کنز الاعمال، ج۱۰، ص۳۸۲

[۲۰]. الکافی، ج۳، ص۲۳۰

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

Want to join the discussion?
Feel free to contribute!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.