۱۰-امیر غدیر/فضائل و مناقب (بخش ششم) [ایمان]
از اینرو ابن عباس که از مفسرین مشهور قرآن در قرن اول هجری بهشمار میرود، امیرالمؤمنین علیهالسلام را مصداق کامل ایمان در کتاب الهی میداند و بر این مسئله تأکید میورزد که برخلاف دیگر اصحاب پیامبر صلواتالله علیه و آله، هیچکدام…
**************************************************
پدید آورنده: سید علی شاهچراغی
دستهبندی: خطبه
امیر غدیر/ فضائل و مناقب (ایمان)
از برجستهترین امتیازات امیرالمؤمنین علیهالسلام که دربارۀ آن، نکات فراوانی در قرآن کریم مطرح شده، ایمان راسخ و استوار آنحضرت بهمبدأ و معاد است. تحقیق و تدقیق در کتاب الهی و مراجعه بهتأویلات، استنادات و اشارات اهل بیت علیهمالسلام بیانگر این حقیقت است که آیات پرشماری از قرآن کریم بهموضوع ایمان حضرت علی علیهالسلام و تجلیات آن در زندگی فردی، اجتماعی و سیاسی ایشان اشاره دارد.
پیامبر أعظم صلواتالله علیه و آله که در نقل امام رضا علیهالسلام از پدارن معصوم خویش، ایمانرا برخوردار از سهرکن اساسی میداند و آنرا اینگونه معنا فرمود:
«الْإِيمَانُ مَعْرِفَةٌ بِالْقَلْبِ وَ إِقْرَارٌ بِاللِّسَانِ وَ عَمَلٌ بِالْأَرْكَانِ»[۱]
«ایمان، معرفت بهقلب، اقرار بهزبان و عمل بهاعضا و جوارح است».
دربارۀ جایگاه ایمان وصیّ و برادر خویش، حضرت علیبن ابیطالب علیهالسلام در قرآن کریم میفرماید:
«مَا أَنْزَلَ اللَّهُ آيَةً فِيهَا «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِلَّا عَلِيٌّ رَأْسُهَا وَ أَمِيرُهَا»[۲]
«خداوند، آيهاى از قرآن كه «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا» در آن باشد را نازل نكرده، مگر اينكه على عليهالسلام رئيس و امير آن است».
از اینرو ابن عباس که از مفسرین مشهور قرآن در قرن اول هجری بهشمار میرود، امیرالمؤمنین علیهالسلام را مصداق کامل ایمان در کتاب الهی میداند و بر این مسئله تأکید میورزد که برخلاف دیگر اصحاب پیامبر صلواتالله علیه و آله، هیچکدام از آیات قرآن کریم، علی علیهالسلام را مورد عتاب و سرزنش قرار نداده است.
کلام ابنعباس، چنین است:
«ما نزل القرآن «يا أيّها الّذين آمنوا» إلا عليٌّ سيّدها و شريفها و أميرها و ما أحد من أصحاب رسول الله صلّى الله عليه وسلّم إلا قد عاتبه الله في القرآن ما خلا عليّبن أبي طالب، فإنه لم يعاتبه في شيء منه»[۳]
«در قرآن کریم، خطاب «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا» در هیچ آیهای نازل نشده، مگر اینکه علی علیهالسلام سید و شریف و امیر آن است؛ و هیچیک از اصحاب رسول خدا صلیالله علیه و آله نیست، مگر اینکه خداوند در قرآن او را مورد سرزنش قرار داده است، جز علیبن ابیطالب که پروردگار در هیچ آیهای او را عتاب نکرد».
آنچه در ادامۀ سلسله مباحث فضائل و مناقب امیرالمؤمنین علیهالسلام میآید، اشارهای خواهد بود به برخی آیات قرآن کریم که بیانگر ایمان ممتاز و بینظیر آنحضرت است.
– آیۀ «انّما ولیّکم الله»
یکی از آیات کلیدی قرآن کریم که بهاتفاق مفسرین شیعه و اهل سنت در شأن حضرت علی علیهالسلام نازل شده، آیۀ پنجاهوپنجم سورۀ مائده است. طبری از مفسرین مشهور اهل سنت در تفسیر جامعالبیان بهطرق مختلف حدیثی، مصداق آیۀ شریفه را وجود مقدس علی علیهالسلام میداند[۴]. همچنین طبرانی از علمای عامه در کتاب معجمالأوسط دربارۀ شأن نزول این آیۀ مبارکه نقل کرده است که سائلی نزد علیبن ابیطالب رفت و از او درخواست کمک کرد. حضرت که در رکوع نماز مستحبی بهسر میبرد، انگشترش را از دست بیرون آورده و بهسائل هدیه داد. وقتی رسول خدا صلیالله علیه و آله از ماجرا باخبر شد، آیۀ شریفه نازل گشت.
«إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ»[۵]
«همانا سرپرست شما تنها خدا و رسول و مؤمنانی خواهند بود که نماز بهپا داشته و بهفقرا در حال رکوع، زکات میدهند».
سپس پیامبر صلواتالله علیه و آله آیۀ مبارکه را قرائت کرده و فرمود:
«مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالَاهُ وَعَادِ مَنْ عَادَاهُ»[۶]
«هر که من مولای اویم، پس علی مولای اوست، خدایا دوستدار آنکه علی را دوست میدارد و دشمندار آنکه او را دشمن میدارد».
در کتاب شریف کافی نیز بهنقل از امام صادق علیهالسلام دربارۀ نزول این آیۀ شریفه آمده است:
«اميرالمؤمنين عليهالسّلام که در ركوع نماز ظهر قرار داشت و دو ركعت از آنرا بهجا آورده بود، حلّهاى بهبهاى هزار اشرفى بر تن داشت كه پيغمبر بهاو پوشانيده و نجاشى آنرا براى ایشان فرستاده بود. در اینهنگام سائلی آمد و گفت: سلام بر تو ای ولیّ خدا و برتر از اهل ایمان بهخودشان؛ بر نیازمندی، تصدّق نما. حضرت، حلّه را نزدش گذاشت و با دست اشاره كرد تا آنرا بردارد. خداوند نیز این آيه را در حق او نازل كرد و تصدق اولادش را بهتصدق او متصل ساخت و نعمتِ بر اولادش را بهوسيلۀ نعمت بر او قرار داد. پس هر يك از اولادش كه بهامامت رسد، مانند خود او همين صفت را دارد كه در حال ركوع تصدق ميدهد؛ و آن سائلى كه از اميرالمؤمنين عليهالسّلام درخواست كرد، از ملائكه بود و آن سائلى كه از ديگر امامان درخواست كند نیز از فرشتگان است»[۷].
– آیۀ «وَعَدَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا»
از جمله آیاتی که جایگاه ایمان و باور راسخ امیرالمؤمنین علیهالسلام را مشخص میسازد، آیه بیستونهم سورۀ فتح است.
«وَعَدَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظيماً»[۸]
«خداوند بهکسانی از آنانکه ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند، آمرزش و پاداش بزرگی وعده داده است».
علامه سید هاشم بحرانی، مؤلف تفسیر البرهان، ذیل آیۀ مبارکه نقل کرده است، برخی از رسول خدا صلیالله علیه و آله پرسیدند: این آیه دربارۀ چه کسی نازل شده است؟ حضرت در پاسخ فرمود: چون روز رستاخيز شود، پرچمى از نور سپيد برپا شود و منادى فرياد زند:
«لِيَقُمْ سَيِّدُ اَلْمُؤْمِنِينَ [وَ مَعَهُ اَلَّذِينَ آمَنُوا بَعْدَ بَعْثِ مُحَمَّدٍ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ )]»
«سَرور مؤمنان برخیزد؛ [و همراه او هستند، كسانى كه پس از بعثت رسول خدا صلیالله علیه و آله ايمان آوردهاند]».
پس علىبن ابى طالب عليهالسّلام برمىخيزد و خداوند، پرچم را بهدست او مىدهد و در زير آن، همۀ پيشىگيرندگان از مهاجرین و انصار جمعند و کس ديگری با آنان نخواهد بود؛ تا آنحضرت بر منبرى از نور پروردگار عزیز بنشيند و همگان يكبهيك بر وی وارد شوند و او پاداش و نورشان را بدهد؛ و چون كار آخرین نفر بهانجام رسد، بهآنان گفته مىشود: جايگاه و مرتبۀ خودتان را در بهشت شناختيد؛ پروردگارتان بهشما مىفرمايد: برایتان در نزد من آمرزش و پاداشى بزرگ – یعنی بهشت – است. آنگاه علىبن ابىطالب عليهالسّلام و مردمان، زير پرچمش با او برمىخيزند تا آنانرا بهبهشت وارد سازد. سپس بهمنبرش باز مىگردد و مؤمنان بهمحضر آنحضرت شرفیاب میشوند.
[پیامبر صلواتالله علیه و آله در ادامه فرمود:]
«و پيوسته همۀ مؤمنان بهسوی او میآیند و حضرت، شيعيان خود را از بين مردم [برگزيده] و آنها را بهبهشت مىبرد و گروهى را در دوزخ رها مىكند. و اين است، سخن خداوند كه مىفرمايد: «وَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ … لَهُمْ أَجْرُهُمْ وَ نُورُهُم»[۹]؛ «و كسانى كه بهخدا و رسولش ايمان آوردهاند … پاداش و نور براى آنان است»، مقصود پيشىگيرندگان نخستين و مؤمنان و ولايتمداران آن حضرت هستند. و اين کلام الهی «وَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا أُولَئِكَ أَصْحَابُ الْجَحِيمِ»[۱۰]؛ «و كسانى كه كفر ورزيدند و آيههاى ما را دروغ خواندند، همانا دوزخيانند» دربارۀ كسانى است كه آن حضرت، آتش را برايشان تقسیم كرده و سزاوار دوزخ شدهاند.[۱۱]
همچنین از آیاتی که سیادت و سروری ایمانی حضرت علی علیهالسلام بر سایر مؤمنان را روشن میسازد، آیۀ دهم سورۀ حجرات است. عبداللهبن عباس در اینباره میگوید: وقتی آیۀ «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ»[۱۲] نازل گشت، رسول خدا بین مؤمنان برادری ایجاد کرد، پس ابوبکر و عمر، عثمان و عبدالرحمن، طلحه و زبیر، ابوذر و ابن مسعود، سلمان و حذیفه، حمزه و زیدبن حارثه، مقداد و عمار و … را برادر اعلام کرد تا آنجا که تمام اصحاب، برادری در شأن و منزلت خویش یافتند، آنگاه خطاب بهعلی علیهالسلام فرمود:
«أَنْتَ أَخِي وَ أَنَا أَخُوكَ یَا عَلِیُّ»[۱۳]
«تو برادر من هستی و من برادر تو هستم؛ ای علی!»
حذیفۀبن یمان در اینباره میگوید: پیامبر بین مهاجرین و انصار پیوند اخوت برقرار کرد و برای همگان، برادری نظیر آن شخص قرار داد. رسول خدا صلیالله علیه و آله آقای پیامبران و پیشوای پرهیزکاران و سرور فرزندان آدم و رسول پروردگار جهانیان است، همو که در میان مردم نظیری ندارد، و علی علیهالسلام برادر اوست»[۱۴].
– آیۀ «وَ صَالِحُ الْمُؤْمِنِینَ»
آیۀ چهارم سورۀ تحریم را باید در ردیف آیاتی در نظر گرفت که بههنگام طرح مسئلهای سرنوشتساز و حیاتی، ایمان مولای متقیان علیهالسلام را متذکر شده است.
«إِن تَتُوبَا إِلَی اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُکمَا وَإِن تَظَاهَرَا عَلَیهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلَاهُ وَجِبْرِیلُ وَ صَالِحُ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمَلَائِکةُ بَعْدَ ذَلِک ظَهِیرٌ»[۱۵]
«اگر [شما دو زن] بهدرگاه خدا توبه كنيد [بهتر است]، چرا که دلهاتان انحراف پيدا كرده است و اگر يكديگر را ضد او كمك كنيد، در حقيقت، خدا، خود، سرپرست اوست، و جبرئيل و صالح مؤمنان [نيز ياورش هستند] و گذشته از اين، فرشتگان، پشتيبان [او] خواهند بود».
شأن نزول آیۀ شریفه دربارۀ توطئۀ دو تن از همسران پیامبر صلیالله علیه و آله است که با عمل ناپسندشان وجود مقدس حضرت رسول را آزردند، تا آنجا که حضرت از همۀ همسرانش کناره گرفت و حلال الهی را بر خویش حرام کرد.[۱۶] پس خداوند متعال با نزول آیۀ شریفه، آندو را بهتوبه فراخواند و از یاری خود، جبرئیل و مؤمنان شایسته و ملائکۀ الهی نسبت بهرسول خدا صلیالله علیه و آله سخن بهمیان آورد.
در اینبین عقیدۀ بسیاری از مفسران فریقین بر آن است که مقصود از «صَالِحُ الْمُؤْمِنِینَ» در آیۀ مبارکه، وجود نورانی امیرالمؤمنین علیهالسلام است[۱۷]؛ چنانکه سدیر صیرفی از امام باقر علیهالسلام نقل کرده است:
«لَقَدْ عَرَّفَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ عَلِيّاً أَصْحَابَهُ مَرَّتَيْنِ، أَمَّا مَرَّةً حَيْثُ قَالَ: مَنْ كُنْتُ مَوْلاَهُ فَعَلِيٌّ مَوْلاَهُ وَ أَمَّا اَلثَّانِيَةَ فَحَيْثُ نَزَلَتْ هَذِهِ اَلْآيَةُ: فَإِنَّ اَللّهَ هُوَ مَوْلاهُ «فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلَاهُ» اَلْآيَةَ، أَخَذَ رَسُولُ اَللَّهِ بِيَدِ عَلِيٍّ فَقَالَ: أَيُّهَا اَلنَّاسُ هَذَا صالِحُ اَلْمُؤْمِنِينَ»[۱۸]
«پيامبر خدا صلواتالله علیه و آله، دو بار علىّبن ابى طالب عليهالسّلام را بهاصحاب خویش معرفى كرد. يك مرتبه، هنگامى كه فرمود: «هر كس، من مولاى او هستم، على مولاى اوست» و بار ديگر هنگامى كه اين آيۀ مبارکه نازل شد: «در حقيقت، خدا خود سرپرست اوست، و جبرئيل و صالح مؤمنان [نيز ياورش هستند]». پيامبر، دست على را گرفت و فرمود: اى مردم! این (شخص) شايستهترين مؤمنان است».
– آیۀ «إِذا ناجَيْتُمُ الرَّسُولَ»
از جمله آیات قرآن کریم که گواه ایمان استوار امیرالمؤمنین علیهالسلام است و عظمت شخصیت آنحضرت را میرساند، آیۀ دوازدهم از سورۀ مبارکۀ مجادله[۱۹] است. اگر چه خطاب این آیۀ مبارکه عمومیت دارد و همۀ مؤمنین را در برمیگیرد، اما در طول تاریخ، تنها کسی که توفیق عمل بهآن را یافته، وجود مقدس امیرالمؤمنین علی علیهالسلام است. در اینزمینه شیخ صدوق رضوانالله علیه در کتاب خصال آورده است:
«مكحول گويد: على عليهالسّلام فرمود: آگاهان[۲۰] از اصحاب پيغمبر صلّیالله عليه و آله ميدانند كه در ميان آنها كسى نيست كه دارای فضيلتى باشد مگر آنكه من با او شريكم (و آن فضیلت را دارا هستم) و بر او برترى دارم، ولى من هفتاد منقبت دارم كه هيچ كدام از آنانرا در او شركتى نيست، عرض كردم: ای اميرالمؤمنين! مرا از آنها آگاه کنید. سپس حضرت شروع بهبیان مقامات خویش کرد و در منقبت بیستوچهارم، چنین فرمود:
«فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْزَلَ عَلَى رَسُولِهِ: يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا ناجَيْتُمُ الرَّسُولَ فَقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْواكُمْ صَدَقَةً فَكَانَ لِي دِينَارٌ فَبِعْتُهُ بِعَشَرَةِ دَرَاهِمَ، فَكُنْتُ إِذَا نَاجَيْتُ رَسُولَ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) أَتَصَدَّقُ قَبْلَ ذَلِكَ بِدِرْهَمٍ، وَ وَ اللَّهِ مَا فَعَلَ هَذَا أَحَدٌ غَيْرِي مِنْ أَصْحَابِهِ قَبْلِي وَ لَا بَعْدِي فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ «أَ أَشْفَقْتُمْ أَنْ تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْواكُمْ صَدَقاتٍ فَإِذْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ تابَ اللَّهُ عَلَيْكُمْ…»[۲۱] الْآيَةَ، فَهَلْ تَكُونُ التَّوْبَةُ إِلَّا مِنْ ذَنْبٍ كَانَ؟»[۲۲]
«همانا خداى عز و جل بهرسول خود اين آيه را نازل کرد، «اى كسانى كه ايمان آورديد چون با رسول خدا صلّىالله عليه و آله نجوا كنيد، پيش از نجوا صدقه دهيد». من يك اشرفى طلا داشتم، آنرا بهده درهم فروختم و چون با رسول خدا صلّىالله عليه و آله نجوا میكردم، پيش از آن صدقه ميدادم. سوگند بهخدا، هيچ كدام از اصحاب پیامبر صلواتالله علیه و آله پيش از من و پس از من اين كار را نكردند؛ تا خدا اين آيه را فرستاد، «آيا ترسيدید كه پيش از نجواى خود صدقه دهيد. چون نكرديد، خدا بر شما بخشيد …». آيا توبه جز از گناهى است كه بوده است».
ابن عباس نیز در ذیل آیۀ شریفه میگوید: «این آیه مخصوص علی علیهالسلام است که دیناری را بهده درهم معامله کرد و هر بار که با رسول خدا صلیالله علیه و آله نجوا داشت، درهمی را انفاق میکرد تا آنکه دهبار با آن حضرت سخن گفت. سپس این آیه نسخ شد و هیچ کس قبل از علی علیهالسلام و بعد از ایشان بهآن عمل نکرد»[۲۳].
مولای متقیان علیهالسلام در روایات دیگری که از ایشان نقل شده، ضمن تأکید بر این مطلب که «در قرآن کریم، آیهای وجود دارد که هیچ کس قبل از من و پس از من، بدان عمل نکرده است و آن، آیۀ نجواست که پس از من نسخ گردید و کسی توفیق عمل بِدان را نیافت»[۲۴] بهاین موضوع بسیار مهم نیز اشاره میفرماید:
«خداوند متعال بهوسیلۀ من بر مسلمانان آسان گرفت؛ زیرا صحابه را بهآیۀ نجوا امتحان کرد و آنان از نجوا کردن با رسول خدا سرباز زدند. حضرت نیز در منزل خود از نجوا با افراد اجتناب میورزید، مگر شخصی که صدقه دهد. اما همراه من دیناری بود که آنرا انفاق کردم. پس هنگامیکه بهاین آیه عمل کردم، سبب توبۀ مسلمین نزد خدا بودم. [سپس فرمود:]
«وَ لَوْ لَمْ يَعْمَلْ بِهَا أَحَدٌ لَنَزَلَ الْعَذَابُ، لِامْتِنَاعِ الْكُلِّ مِنَ الْعَمَلِ بِهَا»[۲۵]
«و اگر کسی بهاین آیه عمل نمیکرد، همانا بهخاطر امتناع همگان از عمل بهآن، عذاب الهی نازل میگشت».
– آیۀ «كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمانَ»
آیۀ بیستودوم سورۀ مجادله از جمله آیات مبارکهای است که فضیلت ایمانی امیرالمؤمنین و فرزندان معصوم آنحضرت علیهمالسلام را در برگرفته است.
«لا تَجِدُ قَوْماً يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ يُوادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لَوْ كانُوا آباءَهُمْ أَوْ أَبْناءَهُمْ أَوْ إِخْوانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ أُولئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمانَ وَ أَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ وَ يُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ أُولئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»[۲۶]
«هيچ قومى را كه ايمان بهخدا و روز رستاخيز دارند، نمىيابى كه با دشمنان خدا و رسولش دوستى كنند، هر چند پدران يا فرزندان يا برادران يا خويشاوندانشان باشند. آنان كسانى هستند كه خدا ايمان را بر صفحۀ دلهاشان نوشته و با روحى از ناحيۀ خودش آنها را تقويت کرده است و آنها را در باغهايى از بهشت وارد مىكند كه نهرها از زير (درختانش) جارى است؛ جاودانه در آن مىمانند. خدا از آنها خشنود است و آنان نيز از خدا خشنودند. آنها «حزب اللَّه» هستند، بدانيد «حزب اللَّه» پيروز و رستگارانند».
علیبن ابراهیم قمی، فقیه و مفسر ارجمند شیعی که از بزرگان اصحاب امام عسکری علیهالسلام است، در کتاب تفسیر خود، «أُولئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمانَ»[۲۷]؛ «اینانند که خدا ایمان را در دلهاشان ثابت و پایدار کرده است» را در حق اهل بیت علیهمالسلام میداند. این عالم جلیلالقدر همچنین بهاستناد روایتی از امام صادق علیهالسلام دربارۀ این فراز آیه، «وَ يَسْئَلُونَکَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي»[۲۸]؛ «و دربارۀ روح از تو میپرسند، بگو: روح از فرمان پروردگار من است»؛ میگوید:
«هُوَ مَلَكٌ أَعْظَمُ مِنْ جَبْرَئِيلَ وَ مِيكَائِيلَ كَانَ مَعَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ هُوَ مَعَ اَلْأَئِمَّةِ»[۲۹]
«او [روح] فرشتهای بزرگتر از جبرئیل و میکائیل است که همراه پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله بوده و نیز همراه ائمه علیهمالسلام است».
سپس در بخش پایانی تفسیر آیۀ شریفه مینویسد:
«أُولئِكَ حِزْبُ اللَّهِ» يَعْنِي الْأَئِمَّةُ ع أَعْوَانُ اللَّهِ «أَلا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»[۳۰]
«اینانند حزب خدا» یعنی ائمه علیهمالسلام یاران خداوند متعال هستند. «آری، همانا حزب خداست که رستگارانند».
– آیۀ «مِنَ الْمُؤْمِنينَ رِجالٌ صَدَقُوا»
آیه بیستوسوم سورۀ مبارکۀ احزاب[۳۱] در شمار آیاتی است که بهموضوع ایمان حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام اشاره دارد؛ زیرا مؤلف تفسیر البرهان در ذیل آیۀ شریفه از عبداللهبن الحسن بهنقل از پدران بزرگوارش علیهمالسلام نقل کرده است، امیرالمؤمنین، حمزه و جعفربن ابیطالب علیهمالسلام با خداوند متعال پیمان بستند، از نبرد با دشمن، فرار نکنند؛ و همگی نیز بهعهد خویش وفا کردند. پس خداوند متعال آیۀ شریفه را نازل کرد. حمزه در غزوۀ اُحد بهشهادت رسید و جعفر در جنگ موته. «و بعضى ديگر در انتظارند» نیز امیرالمؤمنین علیهالسلام است»[۳۲].
مِدال افتخاری که حضرت علی علیهالسلام دربارۀ آن، خطاب بهرئیس یهودیان فرمود:
«لَقَدْ كُنْتُ عَاهَدْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ رَسُولَهُ ص أَنَا وَ عَمِّي حَمْزَةُ وَ أَخِي جَعْفَرٌ وَ ابْنُ عَمِّي عُبَيْدَةُ عَلَى أَمْرٍ وَفَيْنَا به لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لِرَسُولِهِ فَتَقَدَّمَنِي أَصْحَابِي وَ تَخَلَّفْتُ بَعْدَهُمْ لِمَا أَرَادَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَأَنْزَلَ اللَّهُ فِينَا «مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى نَحْبه وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْدِيلًا» حَمْزَةُ وَ جَعْفَرٌ وَ عُبَيْدَةُ وَ أَنَا وَ اللَّهِ الْمُنْتَظِرُ يَا أَخَا الْيَهُودِ وَ مَا بَدَّلْتُ تَبْدِيلا»[۳۳]
«بهتحقیق من با خدا و رسولش صلیالله علیه و آله پیمان بستم. من و عمويم حمزه و برادرم جعفر و پسر عمويم عبيده بر امری عهد بستیم و همه وفادار ماندیم برای خدا و رسولش. اما دوستانم پيش افتادند و من بهخواست خدا این راه را ادامه دادم و پروردگار متعال دربارۀ ما آيۀ شريفه را نازل فرمود: «در ميان مؤمنان مردانى هستند كه بر سر عهدى كه با خدا بستند، صادقانه ايستادهاند. بعضى پيمان خود را آخر بردند (و در راه الهی شربت شهادت نوشيدند) و بعضى ديگر در انتظارند و هرگز تغيير و تبديلى در عهد و پيمان خود ندادند». (آنانکه بهشهادت رسیدهاند) حمزه و جعفر و عبيده هستند؛ و بهخدا قسم، اى برادر يهود! من همان کسی هستم كه در انتظارم و هيچ تغييرى در عهد خود راه ندادم».
– آیۀ «فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ»
آیۀ دویستوپنجاهوسوم سورۀ مبارکۀ بقره از زمره آیات قرآن کریم است که حضرات معصومین علیهمالسلام، مصداق کامل «مؤمن» مطرح شده در آنرا اهل بیت علیهمالسلام و مقصود از کافرانرا دشمنان عترت دانستهاند. گواه این مطلب نیز ماجرایی است که أصبغبن نباته نقل کرده است.
«در نبرد جمل، نزدیک أميرالمؤمنين عليهالسّلام ايستاده بودم كه مردى خدمت ایشان آمده و عرضه داشت: ای اميرالمؤمنين! اين قوم تكبير مىگويند، ما نيز تكبير مىگویيم، آنان تهليل ميگويند و ما نيز تهليل ميگویيم، آنان نماز ميگذارند و ما نيز نماز مىگذاريم؛ پس ما بر اساس چه اصلی با آنان میجنگیم؟ حضرت فرمود: بر اساس آيهاى كه در قرآن است. مرد گفت: اى أميرمؤمنان! من بهتمام آيات قرآن آشنایی نداريم؛ این آیه را بهمن یاد دهید. حضرت فرمود: آيهاى كه در سورۀ بقره است. آن شخص گفت: اى أميرمؤمنان! تمام آيات سورۀ بقره را نمىدانم؛ آنرا بهمن بیاموزید. حضرت، این آیه را قرائت کرد:
«تِلْكَ اَلرُّسُلُ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلى بَعْضٍ مِنْهُمْ مَنْ كَلَّمَ اَللّهُ وَ رَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجاتٍ وَ آتَيْنا عِيسَى اِبْنَ مَرْيَمَ اَلْبَيِّناتِ وَ أَيَّدْناهُ بِرُوحِ اَلْقُدُسِ وَ لَوْ شاءَ اَللّهُ مَا اِقْتَتَلَ اَلَّذِينَ مِنْ بَعْدِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ اَلْبَيِّناتُ وَ لكِنِ اِخْتَلَفُوا فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ وَ مِنْهُمْ مَنْ كَفَرَ وَ لَوْ شاءَ اَللّهُ مَا اِقْتَتَلُوا وَ لكِنَّ اَللّهَ يَفْعَلُ ما يُرِيدُ»[۳۴]
«برخى از آن پيامبران را بر برخى ديگر برترى بخشيديم. از آنان كسى بود كه خدا با او سخن گفت و درجات بعضى از آنانرا بالا برد؛ و بهعيسى پسر مريم دلايل آشكار داديم و او را بهوسيلۀ روح القدس تأييد كرديم؛ و اگر خدا مىخواست، كسانى كه پس از آنان بودند، بعد از آن [همه] دلايل روشن كه برايشان آمد، بهكشتار يكديگر نمىپرداختند؛ ولى با هم اختلاف كردند. پس، بعضى از آنان كسانى بودند كه ايمان آوردند و بعضى از آنان افرادی بودند كه كفر ورزيدند؛ و اگر خدا مىخواست با يكديگر جنگ نمىكردند، ولى خداوند آنچه را مىخواهد، انجام مىدهد».
[سپس امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود:]
«فَنَحْنُ اَلَّذِينَ آمَنَّا وَ هُمُ اَلَّذِينَ كَفَرُوا»
«پس ما همانانی هستیم که ایمان آوردهایم و دشمنان و مخالفين ما کسانی هستند که کفر ورزیدند».
آن مرد عرضه داشت: بهپروردگار كعبه، سوگند؛ اين مردم كافر شدند. سپس بر آنان يورش برد تا بهشهادت رسيد»[۳۵].
[۱]. بحار الأنوار، ج۶۶، ص۶۴
[۲]. بحار الانوار، ج۳۵، ص۳۵۲
[۳]. مختصر تاریخ دمشق «ابن منظور»، ج۱۸، ص۱۱
[۴]. تفسیر طبری- جامع البیان (دار هجر ۱۴۲۲ ق)، ج۸، ص۵۳۱
[۵]. مائده، ۵۵
[۶]. معجم الاوسط (طبرانی-دار الحرمین قاهره)، ج۶، ص۲۱۸
[۷]. کافی (الاسلامیه)، ج۱، ص۲۸۸
[۸]. فتح، ۲۹
[۹]. «وَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ أُولئِكَ هُمُ الصِّدِّيقُونَ وَ الشُّهَداءُ عِنْدَ رَبِّهِمْ لَهُمْ أَجْرُهُمْ وَ نُورُهُمْ وَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَحِيم»، حدید، ۱۹
[۱۰]. مائده، ۱۰
[۱۱]. البرهان فی تفسیر القران، ج۵، ص۹۷
[۱۲]. «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْکُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ»، حجرات، ۱۰
[۱۳]. بحار الانوار، ج۳۸، ص۳۳۵
[۱۴]. کشف اليقين في فضائل أميرالمؤمنين علیه السلام, ج۱, ص۲۰۸
[۱۵]. تحریم، ۴
[۱۶]. تفسیر نمونه، ج۲۴، ص۲۷۶
[۱۷]. تفسیر ثعلبی (دار احیاء التراث العربی-۱۴۲۲ق)، ج۹، ص۳۴۸ / الطرائف (سیدبن طاووس)، ج۱، ص۹۹
[۱۸]. شواهد التنزیل، ج۲، ص۳۵۲
[۱۹]. «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا ناجَيْتُمُ الرَّسُولَ فَقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْواکُمْ صَدَقَةً ذلِکَ خَيْرٌ لَکُمْ وَ أَطْهَرُ فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحيمٌ»، مجادله، ۱۲
[۲۰]. در روایت، واژه «مستحفظین» آمده است.
[۲۱]. مجادله، ۱۳
[۲۲]. خصال، ج۲، ص۶۷۲
[۲۳]. بحار الانوار، ج۳۵، ص۳۸۰
[۲۴]. شواهد التنزیل، ج۲، ص۳۲۱
[۲۵]. بحار الانوار، ج۳۵، ص۳۸۱
[۲۶]. مجادله،۲۲
[۲۷]. مجادله، ۲۲
[۲۸]. اسراء، ۸۵
[۲۹]. تفسیر قمی، ج۲، ص۲۷۹
[۳۰]. تفسیر قمی، ج۲، ص۳۵۸
[۳۱]. «مِنَ الْمُؤْمِنينَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضي نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْديلاً»، احزاب، ۲۳
[۳۲]. البرهان فی تفسیر القران، ج۴، ص۴۲۹
[۳۳]. الخصال (للصدوق-جامعه مدرسین)، ج۲، ص۳۷۶
[۳۴]. بقره، ۲۵۳
[۳۵]. الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسي)،ج۱، ص۱۷۰
دیدگاه خود را ثبت کنید
Want to join the discussion?Feel free to contribute!