دین آنان مال و ثروت ایشان خواهد بود

زادراه/ اقسام تقوا (بخش اول)

گرمی بازار گناه تنها به خاطر آن است که آدمی خدا را حاضر و ناظر بر رفتار خویش ندانسته و خود را در محضر پروردگار متعال نمی بیند…

***************************************************

«زادراه/ اقسام تقوا (بخش اول)»

پدید آورنده: سید محمد شاهچراغی

دسته بندی: خطبه

 

در مباحث قبل، بر اساس آیات قرآن کریم و روایات معصومین علیهم السلام درباره حقیقت تقوا، پیوندها و مراتب آن به عنوان برترین توشه ای که می تواند انسان را در دنیا و آخرت یاری نماید، مطالبی مطرح شد. در این بخش از سلسله مقالات «زادراه» نیز به بیان اقسام تقوا اشاره می شود تا حرکت در مسیر تقوا با شناخت هر‌چه بهتر و کامل تر صورت پذیرد.

تقوای اعتقادی

سرآمد پرهیزکاری، تقوای اعتقادی است که آدمی در پرتو ایمان راسخ، باور عمیق و توجه کامل نسبت به حضور و همراهی خداوند سبحان در زندگی، حجاب ظلمت و تنهایی را از مقابل دیدگان خویش کنار زده و به این باور مهم دست می یابد که همواره در محضر پروردگار بی همتایی قرار دارد که در هر زمان و مکان، انسان را می بیند، سخنش را می شنود و از ظاهر و باطن وی آگاه است.

ز مُلک تا ملکوتش حجاب بردارند            هرآن که خدمت جام جهان نما بکند[۱]

بی گمان یکایک بندگان صالح با دست یافتن به تقوای اعتقادی به عنوان سر سلسله ی‌ اقسام پرهیزکاری می توانند به سایر ابعاد تقوا و پرهیزکاری نیز نائل شده و به حقیقتِ عبادت و بندگی بار یابند؛ زیرا کسی که حضور خدا را باور داشته باشد، عبادت او نیز جلوه ی‌ دیگری یافته و در پرتو نور اخلاص و ایمان خود، به آفات اخلاقی مانند سهو، غفلت، ریا و تظاهر و … دچار نخواهد شد، از این رو رسول گرامی اسلام صلّی الله علیه و آله با اشاره به اهمیت تقوای اعتقادی فرمودند:

«اعْبُدِ اللَّهَ‏ كَأَنَّكَ‏ تَرَاهُ‏ فَإِنْ لَمْ تَكُنْ تَرَاهُ فَإِنَّهُ يَرَاك‏»[۲]

«خدا را چنان عبادت کن که گویا او را می بینی و اگر تو او را نمی بینی، به یقین او تو را می بیند.»

ارزشمندترین ثمره ی تقوای اعتقادی نیز همین است که بازار گناه از رونق افتاده و معصیت در جامعه کم رنگ خواهد شد، چراکه گرمی بازار گناه تنها به خاطر آن است که آدمی خدا را حاضر و ناظر بر رفتار خویش ندانسته و خود را در محضر پروردگار متعال نمی بیند؛ هرچند این مطلب را به زبان نیاورده و به این باور ناصواب خویش اعتراف ننماید.

در این زمینه، بیان حکایت ذیل به عنوان شاهد بر مطلب، مناسب به نظر می رسد تا معلوم باشد، نتیجه ی باور عمیق و ایمان استوار به حضور خداوند متعال و بهره مندی انسان از تقوای اعتقادی چیست.

شخصی در بیابان به چوپانی رسید که از چند گوسفند مراقبت می کرد، پس از وی خواست که یکی از گوسفندان را به او بفروشد. چوپان پاسخ داد: گوسفندان برای من نیست و من چنین اجازه ای ندارم، اما آن شخص اصرار کرد و به چوپان گفت: تو گوسفندی را به من بفروش و به صاحبش بگو، گرگ او را خورد و برد. چوپان دانا و درست کار در جواب آن شخص گفت: به صاحب گوسفندان چنین بگویم، اما در برابر خداوند سبحان چه می توان گفت؟!

  • ارکان تقوای اعتقادی

اساس و پایه ی همه ی خوبی ها و ترک بدی ها دو چیز است؛ ایمان به خدا و یقین به آخرت که از این دو به اهمّ ارکان تقوای اعتقادی نیز تعبیر می شود. انسانی که پیوسته آغاز و انجام آفرینش خود را در نظر داشته باشد، بی شک از تعلقات و وابستگی های مادی دل بریده و به ساحت نورانی آفریدگار مهربان خویش توجه می نماید.

ایمان به خداوند به عنوان نخستین آموزه‌ی دینی، از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است، زیرا انگيزه ی بعثت انبياء در درجه ی نخست، رهانيدن انسان ها از شرك و بت پرستي به سوی توحيد و يگانه پرستي بوده است؛ بدین خاطر همواره اصلی ترين شعار ایشان نیز «لا إله إلا الله» بوده و طنین ایمان و خداباوری را در جامعه سر داده اند. چنان که رسول گرامی اسلام حضرت محمد صلّی الله علیه و آله در آغاز دوران نبوت و در مدت اقامت سیزده ساله ی خود در شهر مکه پرچم توحید و خداپرستی را برافراشته و با دعوت مردم به ایمان به خداوند و پرهیز از شرک و بت پرستی ‌می فرمودند:

«قُولُوا لا إلهَ إلّا اللهَ تُفلِحُوا»[۳]

«ای مردم! بگویید: لا إله إلا الله تا رستگار شوید.»

انسانی که جان خویش را به گوهر ارزشمند ایمان به خدا بیاراید و همواره به حضور قادر متعال بیندیشد، بی گمان به نور پروردگار هستی، چشمانی حق بین خواهد یافت که نادیدنی ها را مشاهده نموده و از سرای غیب آگاه می شود. از این رو در احوالات عارف صمدانی و سالک ربانی مرحوم شیخ محمدجواد انصاری همدانی رحمۀ الله علیه آمده است که در پاسخ به سؤالی درباره ی امکان ملاقات امام زمان عجّل الله تعالی فرجه در دوران غیبت آن حضرت، با تعجب فرمودند:

«بنده‌ خدا! به حضور خداوند هم می توانیم برسیم، به حضور بنده اش نمی توانیم برسیم.»[۴]

هم چنین خداوند بلند‌مرتبه ‌قدرتی به انسان می بخشد که می تواند در عرصه های گوناگون این جهان تصرف نموده و امورات آفرینش را مسخر خویش سازد. بر این اساس در حدیثى آمده که شخصی به محضر رسول خدا صلّی الله علیه و آله شرفیاب شد و ناباورانه به ایشان عرض کرد: شنیده ایم، بعضى از یاران عیسى روى آب راه می رفتند؟! پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله با تأیید این سخن، فرمودند:

«لَوْ کانَ یَقِیْنُهُ اَشَدَّ مِنْ ذلِکَ لَمَشى عَلَى الْهَواءِ»[۵]

«اگر یقینش از آن محکم تر بود، بر هوا راه می رفت.»

مفسّر عالی قدر مرحوم علامه طباطبائى رحمۀ الله علیه در تفسیر آیه ی یکصد و پنجم سوره ی مبارکه ی مائده پس از ذکر این حدیث نورانی می فرماید:

«همه ی امور عالم از جمله زمین و آسمان، صحرا و دریا و … بر محور یقین به خداوند سبحان و محو کردن اسباب جهان تکوین از استقلال در تأثیر دور می زند، بنابر این هر قدر اعتقاد و ایمان انسان به قدرت مطلقه ی الهیه بیش تر گردد، اشیاء جهان به همان نسبت در برابر او مطیع و منقاد خواهند شد.»[۶]

یقین به آخرت، دیگر رکن تقوای اعتقادی است که در آیات و روایات متعددی درباره ی آن سخن گفته شده و به تبیین مراتب سه گانه ی آن پرداخته شده است؛ مراتبی که از آن به علم الیقین، عین الیقین و حق الیقین یاد می شود. خداوند سبحان در بیان برجسته ترین صفات پرهیزکاران، در آیات نخست سوره ی مبارکه ی بقره از ایمان به خداوند و نیز یقین به روز قیامت یاد کرده و می فرماید:

«ذلِكَ الْكِتابُ لا رَيْبَ فيهِ هُدىً لِلْمُتَّقينَ * الَّذينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْب‏ … * … وَ بِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُون»‏[۷]

«در آن کتاب با عظمت هیچ شکی نیست، هدایتی برای پرهیزکاران است. آنان که به غیب ایمان دارند … و به آخرت یقین دارند.»

پیشوای پرهیزکاران حضرت علی علیه السّلام نیز در سخنانی ارزشمند، پیوند تقوا و یقین را به تصویر کشیده و درباره ی ارتباط این دو سخن به میان آورده اند؛

«التَّقْوَى‏ ثَمَرَةُ الدِّينِ‏ وَ أَمَارَةُ الْيَقِينِ»[۸]

«پرهیزکاری نتیجه ی دین و نشانه ی یقین است.»

و نیز در کلامی جاودانه فرمودند:

«إِنَ‏ تَقْوَى‏ اللَّهِ‏ عِمَارَةُ الدِّينِ‏ وَ عِمَادُ الْیَقِينَ»[۹]

«همانا تقوا و پرهیز از مخالفت با خداوند بنیان دین و پایه ی یقین است.»

از سوی دیگر در سخنان آن امام همام، معیار دین‌آزمایی انسان، راستی یقین و شدت تقوا و پرهیزکاری دانسته شده است؛

«سِتَّةٌ يُخْتَبَرُ بِهَا دِينُ الرَّجُلِ قُوَّةُ الدِّينِ وَ صِدْقُ الْيَقِينِ وَ شِدَّةُ التَّقْوَى وَ مُغَالَبَةُ الْهَوَى وَ قِلَّةُ الرَّغَبِ وَ الْإِجْمَالُ فِي الطَّلَب‏»[۱۰]

«شش چيز است كه دين داری انسان بدان ها آزمايش مى شود؛ قوّت دين داری و راستى يقين و شدت تقوا و غلبه كردن بر هوا و هوس و كمى رغبت ها و کوتاه بودن آرزوها.»

آن حضرت هم چنین یقین و پرهیزکاری را راه رسیدن به بهشت برین دانسته و با توصیه به برخورداری از این دو گوهر ارزنده، فرمودند:

«عَلَيْكُمْ‏ بِلُزُومِ‏ الْيَقِينِ‏ وَ التَّقْوَى‏ فَإِنَّهُمَا يُبْلِغَانِكُمْ جَنَّةَ الْمَأْوَى»[۱۱]

«بر شما باد به فراگیری یقین و تقوی، چراکه این دو شما را به بهشتی که جایگاه مؤمنان است، خواهد رسانید.»

یقین و ایمان راسخ نسبت به روز حساب در سرنوشت انسان پرهیزکار تاثیر بسزایی خواهد داشت و او را در دنیا و آخرت روسفید و خوش عاقبت خواهد ساخت. امام صادق علیه السّلام نیز با نقل داستانی از زندگانی رسول خدا صلوات الله علیه و آله با اشاره به این مهم فرمودند:

«روزى رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله نماز صبح را با مردم گزارد؛ سپس در مسجد، نگاهش به جوانى افتاد كه چُرت مي زد و سرش پایين مى افتاد، رنگش زرد بود و تنش لاغر و چشمانش به‌گودى فرو رفته، پیامبر صلى اللَّه عليه و آله به او فرمود: حالت چگونه است؟ وی پاسخ داد: من با يقين گشته ام، حضرت از گفته او در شگفت شد و فرمود:

«إِنَّ لِكُلِّ يَقِينٍ حَقِيقَةً فَمَا حَقِيقَةُ يَقِينِكَ»

«همانا هر يقينى را حقيقتى است. حقيقت يقين تو چيست؟»

او بار دیگر پاسخ داد: ای رسول خدا! همین يقينم هست كه مرا اندوهگين ساخته و بيدارى شب و تشنگى روزهاى گرمم بخشيده و از دنيا و آن چه در دنيا است، بى رغبت گشته ام، تا آن جا كه گويا عرش پروردگارم را مي بينم كه براى رسيدگى به حساب خلق برپا شده و مردم براى حساب گرد آمده اند و گويا اهل بهشت را مي نگرم كه در نعمت مي خرامند و بر كرسي ها تكيه زده، يك ديگر را معرفى مي كنند و گويا اهل دوزخ را مى بينم كه در آن جا معذبند و به فريادرسى ناله مي كنند و گويا اكنون آهنگ زبانه كشيدن آتش دوزخ در گوشم طنين انداز است. پس آن گاه پیامبر اکرم صلوات الله علیه به یاران خود فرمودند:

«هَذَا عَبْدٌ نَوَّرَ اللَّهُ قَلْبَهُ بِالْإِيمَانِ»

«اين جوان بنده ایست كه خدا دلش را بنور ايمان روشن ساخته.»

سپس به او فرمودند:

«الْزَمْ مَا أَنْتَ عَلَيْهِ»

«بر اين حال كه دارى ثابت باش.»

آن جوان گفت: ای رسول خدا! از خدا بخواه شهادت در ركابت را روزيم كند. پیامبر صلى اللَّه عليه و آله براى او دعا کردند و مدتى نگذشت كه در جنگى همراه پيامبر بيرون رفته و پس از نُه نفر شهيد گشت.» [۱۲]

از این رو هر انسان عاقبت اندیشی گرچه خود به مرتبه ی یقین به حقیقت معاد و روز رستاخیز نرسیده باشد، اما می بایست به حقانیت قیامت و حساب دقیق آن باور و اعتقاد عمیق داشته باشد.

پرهیزکاری در تنهایی

صفات اخلاقی و ویژگی های رفتاری هر انسان در تمامی مراحل زندگی همراه او است و با توجه به همین ویژگی ها و خصوصیات، نسبت به مسائل مختلف زندگی، تصمیمی را اتخاذ می کند؛ صفات و ویژگی هایی که می تواند در شرایط خاص، ظهور بیشتر و چشمگیرتری داشته باشد؛ هم چون شجاعت که در میدان جهاد و مبارزه تبلور ویژه‌ می‌ یابد و یا حلم و بردباری که در برابر توهین و تحقیر دیگران، بیش تر نمایان می شود.

فضیلت ارزشمند تقوا و خویشتن داری نیز در مکان های خلوت‌ و ‌دور از چشم دیگران، خودنمایی بیشتری داشته و اهمیت خود را بهتر نشان می دهد، بدین جهت هر کس می تواند با بررسی رفتار خویش در خلوت و تنهایی‌، خود را بیازماید؛ زیرا در محیط خلوت، جز خدا کسی نیست تا شاهد خطا و خیانت انسان باشد. در مقابل، فاجران بی تقوا، به سبب خجالت و یا ترس در برابر مردم از انجام گناه خودداری می کنند؛ اما وقتی به خلوت می روند، با بی توجهی نسبت به حضور خداوند سبحان، روح و جان خود را با ارتکاب معصیت آلوده تر می سازند.

پیشوای پرهیزکاران حضرت علی علیه السلام در این باره می فرمایند:

«اتَّقُوا مَعَاصِيَ اللَّهِ فِي الْخَلَوَاتِ فَإِنَّ الشَّاهِدَ هُوَ الْحَاكِم‏»[۱۳]

«از نافرمانى خدا در خلوت ها بپرهيزيد، زيرا همان كه گواه است، داورى كند.»

هم چنین پیامبر گرامی اسلام صلّی الله علیه و آله در تبیین آثار تقوای اعتقادی و توجه به حضور و آگاهی خداوند نسبت به حال تنهایی انسان فرمودند:

«إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ أَنْبَتَ اللَّهُ لِطَائِفَةٍ مِنْ أُمَّتِي أَجْنِحَةً فَيَطِيرُونَ مِنْ قُبُورِهِمْ إِلَى الْجِنَانِ يَسْرَحُونَ فِيهَا وَ يَتَنَعَّمُونَ كَيْفَ شَاءُوا فَتَقُولُ لَهُمُ الْمَلَائِكَةُ هَلْ رَأَيْتُمْ حِسَاباً فَيَقُولُونَ مَا رَأَيْنَا حِسَاباً فَيَقُولُونَ هَلْ جُزْتُمْ عَلَى الصِّرَاطِ فَيَقُولُونَ مَا رَأَيْنَا صِرَاطاً فَيَقُولُونَ لَهُمْ هَلْ رَأَيْتُمْ جَهَنَّمَ فَيَقُولُونَ مَا رَأَيْنَا شَيْئاً فَتَقُولُ الْمَلَائِكَةُ مِنْ أُمَّةِ مَنْ أَنْتُمْ فَيَقُولُونَ مِنْ أُمَّةِ مُحَمَّدٍ  فَيَقُولُونَ نَشَدْنَاكُمُ اللَّهَ حَدِّثُونَا مَا كَانَتْ أَعْمَالُكُمْ فِي الدُّنْيَا فَيَقُولُونَ خَصْلَتَانِ كَانَتَا فِينَا فَبَلَّغَنَا اللَّهُ هَذِهِ الْمَنْزِلَةَ بِفَضْلِ رَحْمَتِهِ فَيَقُولُونَ وَ مَا هُمَا فَيَقُولُونَ كُنَّا إِذَا خَلَوْنَا نَسْتَحِي أَنْ نَعْصِيَهُ وَ نَرْضَى بِالْيَسِيرِ مِمَّا قَسَمَ لَنَا فَتَقُولُ الْمَلَائِكَةُ يَحِقُّ لَكُمْ هَذَا»[۱۴]

«خداوند متعال در روز واپسین به گروهى از امتم بال هايى عطا مى كند تا بدون آن که شاهد حساب و کتاب قیامت باشند، از قبرهاشان با سرعت به سوى بهشت پرواز ‏كنند تا آن چه را که از نعمت هاى الهى بخواهند، متنعم و بهره مند ‏گردند و چون در بهشت وارد می شوند، فرشتگان الهی با تعجب از آنان می پرسند: آيا موقف حساب و بازجويى را ديديد؟! آنها در پاسخ مى گويند: از ما حسابى نخواستند، پس بار دیگر فرشتگان مى گويند: آيا از صراط گذشتيد و جهنم را ملاحظه نموديد؟! و آنان مى گويند: ما هيچ نديديم. سپس ملائكه می پرسند: شما از امت كدامین پيامبريد؟ آن ها می گويند: ما از امت محمد صلّى اللَّه عليه و آله هستيم. ملائكه دیگر بار مى پرسند: مگر عمل شما در دنيا چه بوده است؟ بهشتیان پاسخ می دهند: در ما دو خصلت بود كه خدا به فضل و رحمت خود ما را به اين مرتبه رسانيد؛ نخست آن كه چون در خلوت بوديم از خدا شرم داشتيم كه معصيت او را مرتكب شويم و ديگر آن كه به هر چه براى ما قسمت شده بود، راضى بوديم. پس فرشتگان خدا می گويند: به‌راستی شما سزاوار اين مرتبه هستيد.»

تقوای اقتصادی

از جمله مهم ترین اقسام تقوا و خویشتن داری، پرهیز از مال حرام و اجتناب از درآمد نامشروع است که از آن به تقوای اقتصادی تعبیر شده و در فرهنگ اسلامی مورد توجه و تأکید فراوان قرار گرفته است. االبته بهره مندی از این فضیلت ارزنده نیز سختی ها و دشواری های خاص خود را دارد که باید از طریق جهاد و مبارزه با نفس به تحصیل آن همت گماشت.

تعریف تقوای اقتصادی

سخن گهربار و ارزشمند امام صادق علیه السّلام بیان گر این حقیقت است که ملاک و میزان در تقوای اقتصادی، پرهیز از مال حرام و دوری از آن است؛

«تَرْكُ لُقْمَةِ حَرَامٍ أَحَبُّ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى مِنْ صَلَاةِ أَلْفَيْ رَكْعَةٍ تَطَوُّعاً»[۱۵]

«ترك يك لقمه حرام نزد خداوند از دو هزار ركعت نماز مستحبی محبوب تر است.»

آن حضرت، هم چنین در روایت دیگری با اشاره به جایگاه بلند تقوای اقتصادی در نزد خداوند عزّوجل فرمودند:

«رَدُّ دَانِقِ حَرَامٍ يَعْدِلُ عِنْدَ اللَّهِ سَبْعِينَ حِجَّةً مَبْرُورَةً»[۱۶]

«برگرداندن يك دانگ[۱۷]‏حرام، با هفتاد حج پاك و مخلصانه‏ یکسان است.»

بر اساس این دو روایت ارزنده، پرهیز از مال حرام – هرچند ناچیز و اندک باشد- در نزد خداوند متعال ارزشمندتر از آن است که مسلمانی بارها رنج سفر به شهر مکه را متقبل شود و خانه ی خدا را زیارت نماید.

این درحالی است که فجور، بی موالاتی و تصرف در مال حرام به ویژه نسبت به اموال عمومی و بیت المال مسلمین، آثار زیان باری را در روح و جان انسان به دنبال داشته و تا مدت ها او را از لطف و رحمت ویژه ی خداوند مهربان، محروم و بی نصیب می سازد؛ از این رو نبی مکرم اسلام صلوات الله علیه می فرمایند:

«مَنْ أَكَلَ لُقْمَةَ حَرَامٍ لَمْ تُقْبَلْ لَهُ صَلَاةٌ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً وَ لَمْ تُسْتَجَبْ لَهُ دَعْوَةٌ أَرْبَعِينَ صَبَاحا»[۱۸]

«هر کس لقمه ی حرامی را تناول نماید، تا چهل شب، نماز او پذیرفته نشده و تا چهل روز دعای وی مستجاب نخواهد شد.»

و در سخنی دیگر با اشاره به نفرین و نکوهش فرشتگان نسبت به شخص حرام خوار فرمودند:

«ِذَا وَقَعَتِ اللُّقْمَةُ مِنْ حَرَامٍ فِی جَوْفِ الْعَبْدِ لَعَنَهُ كُلُّ مَلَكٍ فِی السَّمَاوَاتِ وَ فِی الْأَرْضِ وَ مَا دَامَتِ اللُّقْمَةُ فِي جَوْفِهِ لَا يَنْظُرُ اللَّهُ إِلَيْه‏»[۱۹]

«هرگاه لقمه ای حرامی در شکم بنده ای از بندگان خدا قرار گیرد، تمام فرشتگان زمین و آسمان ها او را نفرین می کنند و تا زمانی که آن لقمه در شکم او باشد، خداوند به او نظر رحمت نمی کند.»

اهمیت تقوای اقتصادی

در اهمیت و اولویت این قسم از تقوا نسبت به سایر اقسام پرهیزکاری همین بس که تقوای اقتصادی را می توان بستر شکل ‌گیری و دست یابی به مراتب بالاتر تقوا و پرهیزکاری دانست؛ زیرا ثروت، آفات و خطرات بسیار زیادی را به همراه داشته، بلکه شاید بتوان گفت، سخت ترین و خطرناک ترین دامی است که شیطان در مقابل دین داران گسترانیده است. از این رو خداوند متعال در قرآن کریم، ثروت را از جمله عوامل فتنه‌انگیز معرفی کرده و می فرماید:

«وَ اعْلَمُوا أَنَّما أَمْوالُكُمْ وَ أَوْلادُكُمْ فِتْنَةٌ»[۲۰]

«در حقیقت، اموال و فرزندان شما اسباب فتنه و امتحان شما هستند.»

و در این میان، تنها راه برون رفت از این آفات بی شمار تقوا و پرهیزکاری است. انسان فاجری که خود را به این زینت ارزنده آراسته نسازد، نه تنها دین و دنیای خود را به خطر می ا‌ندازد، بلکه فرزندان خویش را نیز به فساد و تباهی می کشاند؛ چنان که امام صادق علیه السّلام، فجور و بی مبالاتی در مسائل اقتصادی را در نسل و ذریه ی انسان دارای تأثیر می داند؛

«کَسبُ الحَرامِ یَبینُ فی الذُّرِیَّۀ»[۲۱]

«اثر درآمد حرام در نسل آشکار می شود.»

بدین خاطر رهبران و پیشوایان دین، مردم را از مال‌ اندوزی و جمع آوری بی رویه ی ثروت برحذر داشته و آنان را به خطرات و آفات ثروت اندوزی یادآور می شوند. پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله در کلام بلند و ارزشمندی در همین زمینه می فرماید:

«لِکُلِّ قَومٍ عِجلٌ وَ عِجلُ هذِهِ الاُمَّۀِ الدِّینارُ وَ الدِّرهَمُ»[۲۲]

«هر امّتى را گوساله اى (بتى) است، و گوساله ی (بت) اين امّت، دينار و درهم است.»

بر اساس این روایت نورانی، مال و ثروت از جمله اسباب انحراف و جدایی مردم از مسیر سعادت و خوشبختی است؛ همان گونه که در گذشته ی تاریخ، مجسمه ی گوساله ی سامری، سبب ضلالت و گمراهی جمع بسیاری از بنی اسرائیل گردید. هم چنین از این حدیث نورانی استفاده می شود، تلاش بیش از اندازه در راه جمع آوری و فراهم آوردن ثروت و محور قرار دادن آن، به منزله ی پرستش گوساله ی سامری است. مسأله ای که از مهم ترین اسباب انحراف و نابودی باورهای دینی مردم آخرالزمان نیز به شمار می رود؛ زیرا پیامبر بزرگ اسلام حضرت محمد صلّی الله علیه و آله در بیان ویژگی‌ مردم آخر‌الزمان فرمودند:

«دِینُهُم دَراهِمُهُم»[۲۳]  

«دین آنان مال و ثروت ایشان خواهد بود.»

ارکان تقوای اقتصادی

بر اساس آیات نورانی قرآن کریم و روایات اهل بیت علیهم السّلام تقوای اقتصادی دارای سه رکن اساسی است؛ نخست آن که انسان مؤمن، کسب حرام و نامشروع را ناپسند شمرده و به جدّ از آن بپرهیزد و همواره در پی تحصیل روزی حلال باشد. دوم آن که ثروت حلال و مشروع خود را تنها در راه صحیح و بر اساس دستورات الهی و با هدف جلب خشنودی خداوند هزینه نماید.

نکته ی قابل توجه در این باره نیز آن است که اگرچه از نگاه پیشوایان دین، هر کس مالک اموال و صاحب اختیار ثروت خویش است، اما نمی تواند آن را صرفا بر اساس تمایلات نفسانی و سلایق شخصی هزینه نماید، بلکه لازم است سرمایه و دارایی خود را در چهارچوب قوانین اسلام و شرع مقدّس مصرف نماید.

سومین رکن تقوای اقتصادی نیز پرداخت حقوقی است که به عنوان واجبات و مستحبات مالی در احکام اسلامی مطرح شده که شامل خمس، زکات، صدقات مستحبی و حق الناس می شود؛ در جامعه اسلامی، افراد بسیاری با اجتناب و دوری از مال حرام و گردآوردن سرمایه ی‌ مشروع تلاش می کنند تا این اموال را بر اساس دستورات دینی و قوانین اسلامی به مصرف برسانند، اما متأسفانه در هنگام پرداخت حقوق مالی دین، هم چون خمس و زکات، کوتاهی نموده و از اداء حقوق الهی سر باز می زنند؛ در حالی که این رفتار ناشایست، خود از مصادیق روشن فجور و بی دینی است، همان طور که بی مبالاتی و عدم رعایت حقوق مردم از بی تقوایی انسان حکایت دارد.

بنابر این انسان با ایمانی که از روزی حلال بهره‌مند است، اگر مالش را در راه مشروع به مصرف برساند و حقوق مالی دین را پرداخت کند، به تقوای اقتصادی دست یافته و زمینه ی تحصیل سایر اقسام تقوا را در روح و جان خویش فراهم می سازد.

 

 

[۱]. دیوان حافظ، ص۲۰۱

[۲]. مصباح الشريعة، ص۸

[۳]. لوامع صاحبقرانى مشهور به شرح فقيه، ج‏۸، ص ۶۹۶

[۴]. درکوی بی‌نشان‌ها، پایان فصل پنجم (ملاقات با امام زمان علیه‌السلام)

[۵]. المیزان جلد ۶ صفحه ۱۸۷

[۶]. المیزان جلد ۶ صفحه ۱۸۷

[۷] . بقره/ ۲-۴

[۸]  . غرر الحكم و درر الكلم، ص ۹۱

[۹] . غرر الحكم و درر الكلم، ص ۲۴۱

[۱۰]. غرر الحكم و درر الكلم، ص: ۴۰۳

[۱۱]. غرر الحكم و درر الكلم، ص ۴۴۹

[۱۲] . الكافي، ج‏۲، ص۵۳

[۱۳]. نهج البلاغة، ص ۵۳۲

[۱۴]. مجموعه ورام، ج ۱، ص ۲۳۰

[۱۵]. بحار الأنوار، ج۹۰، ص ۳۷۳

[۱۶]. بحار الأنوار، ج۹۰، ص ۳۷۳

[۱۷]. يك «دانگ» برابر است با يك ششم درهم‏

[۱۸]. بحار الأنوار . ج ۶۳ . ص ۳۱۴

[۱۹]. مکارم الاخلاق، ص۱۵۰

[۲۰]. انفال / ۲۸

[۲۱]. الکافی، ج۵، ص ۱۲۴

[۲۲]. جامع السعادات، ج۲، ص ۳۶

[۲۳]. بحار الأنوار، ج ۷۱، ص ۱۶۶

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

Want to join the discussion?
Feel free to contribute!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.