۴-سبک زندگی دینی در سیره نبوی / شکیبایی، صداقت، حیا و غیرت ورزی
این افراد با بهره گیری از ایمان به خدا، توکل و اعتماد به پروردگار هستی، به جنگ حوادث و سختی ها می روند و از او مدد و یاری می جویند تا مبادا صبر و مقاومت را از کف داده و ناتوان گردند و بر این باورند که مشکلات و ناملایمات در سایه ی صبر و شکیبایی برطرف می گردد و سرانجامی شیرین چشم به راه شان خواهد بود…
*****************************************************************
پدید آورنده: سید علی شاهچراغی
دسته بندی: خطبه
سبک زندگی دینی در سیره نبوی
شکیبایی، صداقت، حیا و غیرت ورزی
۵- اصل شکیبایی و صبوری
انسان چه علاقه داشته باشد، چه علاقه نداشته باشد، چه بخواهد و چه نخواهد در زندگی با حوادث، مصائب و ابتلائاتی روبرو می شود که بسیاری از آن ها تحت اختیار او نیست؛ وقایعی هم چون طوفان ها، زلزله ها، سیل ها، بیماری ها و فقدان عزیزان، تنها نمونه هایی از اینگونه بلایا و حوادث هستند.
مطلبی که در قرآن کریم نیز به آن پرداخته شده است:
«وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِّنَ الْخَوفْ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الأَمَوَالِ وَالأنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ»[۱]
«و قطعاً شما را به چيزى از [قبيل] ترس و گرسنگى و كاهش در اموال و جان ها و محصولات مى آزماييم و مژده ده شكيبايان را»
برخی از افراد در برابر این گونه حوادث، روحیه خود را باخته و پذیرای شکست می شوند و در وضعیتی ناگوار، زندگی را با افسردگی و رنج دنبال می کنند؛ اما در مقابل، انسان هایی هستند که حوادث بسیار سنگین روزگار نیز نمی تواند اراده ی پولادین ایشان را درهم شکند؛ بلکه چون کوهی مقاوم و استوار در برابر ناملایمات ایستادگی کرده و با صبر و مقاومت و شکیبایی در میدان مبارزه با سختی ها و گرفتاری ها گام نهاده و جلوی شکست ها را سد می نمایند.
این افراد با بهره گیری از ایمان به خدا، توکل و اعتماد به پروردگار هستی، به جنگ حوادث و سختی ها می روند و از او مدد و یاری می جویند تا مبادا صبر و مقاومت را از کف داده و ناتوان گردند و بر این باورند که مشکلات و ناملایمات در سایه ی صبر و شکیبایی برطرف می گردد و سرانجامی شیرین چشم به راه شان خواهد بود. همین امر موجب گردیده است تا رسول خدا صلی الله علیه و آله در کلامی ماندگار دختر بزرگوار خویش، حضرت فاطمه سلام الله علیها را به صبر و بردباری دعوت نموده و آن را سبب حلاوت آخرت برشمارند:
«عَنْ جَابِرٍ الْأَنْصَارِيِ أَنَّهُ رَأَى النَّبِيُّ صلی الله علیه و آله فَاطِمَةَ وَ عَلَيْهَا كِسَاءٌ مِنْ أَجِلَّةِ الْإِبِلِ وَ هِيَ تَطْحَنُ بِيَدَيْهَا وَ تُرْضِعَ وَلَدَهَا فَدَمَعَتْ عَيْنَا رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَقَالَ: يَا بِنْتَاهْ تَعَجَّلِي مَرَارَةَ الدُّنْيَا بِحَلَاوَةِ الْآخِرَة»[۲]
«جابر بن عبدالله انصاری می گوید: پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فاطمه سلام الله علیها را با عبایی کرکی دید؛ در حالی که با دست، دستاس می کند و فرزندش را شیر می دهد؛ پیامبر گریسته و فرمودند: ای عزیزم، با تحمل سختی و تلخی دنیا، به سوی شیرینی آخرت شتاب کن»
هم چنین در سفارشی خطاب به زنان، آنان را به صبر در زندگی دعوت می نمایند، تا مبادا بانویی به سبب اخلاق بد شوهر، قدم در مسیر فروپاشی کانون خانواده نهد:
«ثَلَاثٌ مِنَ النِّسَاءِ يَرْفَعُ اللَّهُ عَنْهُنَّ عَذَابَ الْقَبْرِ وَ يَكُونُ مَحْشَرُهُنَّ مَعَ فَاطِمَةَ بِنْتِ مُحَمَّدٍ ص امْرَأَةٌ صَبَرَتْ عَلَى غَيْرَةِ زَوْجِهَا وَ امْرَأَةٌ صَبَرَتْ عَلَى سُوءِ خُلُقِ زَوْجِهَا وَ امْرَأَةٌ وَهَبَتْ صَدَاقَهَا لِزَوْجِهَا يُعْطِي اللَّهُ كُلَّ وَاحِدَةٍ مِنْهُنَّ ثَوَابَ أَلْفِ شَهِيدٍ وَ يَكْتُبُ لِكُلِّ وَاحِدَةٍ مِنْهُنَّ عِبَادَةَ سَنَة»[۳]
«سه گروه از زنان هستند که خداوند عذاب قبر را از آنان برداشته و در روز قیامت، با فاطمه – دختر پیامبر علیه السلام – محشور خواهند شد: اوّل: زنی که بر غیرت ورزی شوهرش صبر پیشه کند. دوم: زنی که بداخلاقی شوهرش را تحمل کند. سوم: زنی که مهریه اش را به شوهرش ببخشد. خداوند به هر کدام از آنان ثواب هزار شهید را داده و برای هر کدام شان، عبادت یک سال را خواهد نوشت»
از منظر آن حضرت صلی الله علیه و آله نصرت و پیروزی در گرو صبر و ایستادگی است:
«وَ إِنَّ النَّصْرَ مَعَ الصَّبْرِ وَ الْفَرَجَ مَعَ الْكَرْبِ وَ إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرا»[۴]
«همانا پیروزی همراه صبر و گشایش در کار همراه گرفتاری است و به راستی با هر سختی، آسانی است»
پیامبر (ص) مصداق کامل صبر
پیامبر صلوات الله علیه و آله در امور مختلف مصداق کامل صبر و ایستادگی می باشند؛ چه در زمینه ی تبلیغ و نشر معارف که خود فرمودند:
«مَا أُوذِیَ نَبِي مِثلَ مَا أُوذِيتُ»[۵]
«هیچ پیامبری چون من، اذیت و آزار ندید»
و چه در برابر تحمل رذالت ها و انحراف مردم:
«کانَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله، اَصبَرَ النّاسِ عَلی اوزارِ النّاسِ»[۶]
«رسول خدا صلی الله علیه و آله در برابر گناهان مردم، صابرترین انسان ها بود»
حکایات ذیل، نشانه ای است از این صبر و ایستادگی:
-
صبر در برابر اذیت و آزار مشرکان
طارق محاربىّ می گوید:
«رَأَيْتُ النَّبِيَّ ص فِي سُوَيْقَةِ ذِي الْمَجَازِ عَلَيْهِ حُلَّةٌ حَمْرَاءُ وَ هُوَ يَقُولُ يَا أَيُّهَا النَّاسُ قُولُوا لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ تُفْلِحُوا وَ أَبُو لَهَبٍ يَتْبَعُهُ وَ يَرْمِيهِ بِالْحِجَارَةِ وَ قَدْ أَدْمَى كَعْبَهُ وَ عُرْقُوبَيْهِ وَ هُوَ يَقُولُ يَا أَيُّهَا النَّاسُ لَا تُطِيعُوهُ فَإِنَّهُ كَذَّاب»[۷].
«در بازار ذو المجاز[۸] بودم که پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله را ديدم، در حالی كه پيراهن قرمز رنگی بر تن داشتند و مي فرمودند: اى مردم بگوئيد: لا اله الّا اللَّه تا رستگار شويد. ابولهب نیز پشت سر ایشان با سنگ، به قسمت قوزک پای حضرت مي زد و مي گفت: اى مردم، او كذّاب و بسيار دروغگو است»
-
صبر در برابر سختی ها
امیرالمؤمنین علیه السلام، از میزان تحمل و مقاومت رسول خدا صلی الله علیه و آله در برابر مشکلات و ناگواری ها این گونه نقل می کند:
«كُنَّا مَعَ النَّبِيِّ صلیالله علیه و آله فِي حَفْرِ الْخَنْدَقِ إِذْ جَاءَتْهُ فَاطِمَةُ وَ مَعَهَا كَسِيرَةٌ مِنْ خُبْزٍ فَدَفَعَتْهَا إِلَى النَّبِي بِهَذِهِ الْكَسِيرَةِ فَقَالَ النَّبِيُّ ص أَمَا إِنَّهُ أَوَّلُ طَعَامٍ دَخَلَ فَمَ أَبِيكَ مُنْذُ ثَلَاث»[۹]
«در حفر خندق، با پیامبر صلی الله علیه و آله بودیم؛ تا این که فاطمه سلام الله علیها نزد ایشان آمد، در حالی که قسمتی از نان را برای حضرت آورده بود. پیامبرصلی الله علیه و آله فرمودند: این اولین غذایی است که پس از سه شبانه روز در دهان قرار می دهم»
و این در حالی است که طبق نقل ابن عباس،
«و كانَ أكَثَرُ خُبزِهِم خُبزُ الشّعيرِ»[۱۰]
«نان حضرت در بسیاری از مواقع، نان جو بود»
معیار و نشانه ی صبر در کلام رسول اکرم (ص)
پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله علاوه بر سفارش و توصیه به صبر و ایستادگی در برابر فشارها و ناملایمات، معیار و تفسیر صبر و شکیبایی را نیز مطرح کرده اند تا همگان، خود را با آن سنجیده و مطابقت دهند؛ از آن رسول الهی صلی الله علیه و آله نقل شده است:
«قُلْتُ: يَا جَبْرَئِيلُ! فَمَا تَفْسِيرُ الصَّبْرِ قَالَ يَصْبِرُ فِي الضَّرَّاءِ كَمَا يَصْبِرُ فِي السَّرَّاءِ وَ فِي الْفَاقَةِ كَمَا يَصْبِرُ فِي الْغِنَاءِ وَ فِي الْبَلَاءِ كَمَا يَصْبِرُ فِي الْعَافِيَةِ فَلَا يَشْكُو حَالَهُ عِنْدَ الْمَخْلُوقِ بِمَا يُصِيبُهُ مِنَ الْبَلَاء»[۱۱]
«گفتم: اى جبرئیل، پس تفسیر شکیبایى چیست؟ جبرئیل گفت: این که در سختى صبر کنى، چنان که در فراخى صبر مى کنى، و در ندارى صبر کنى، چنان که در دارائى صبر مى کنى و در بلا صبر کنى، چنان چه در عافیت صبر مى کنى. پس مؤمن از حال خود در نزد مخلوق و از آن بلا و مصیبتى که برایش رسیده است، شکایت نمى کند»
هم چنین آن حضرت صلی الله علیه و آله در حدیثی ارزشمند نشانه ی انسان صبور را این چنین معرفی می کنند:
«عَلَامَةُ الصَّابِرِ فِي ثَلَاثٍ: أَوَّلُهَا أَنْ لَا يَكْسَلَ وَ الثَّانِيَةُ أَنْ لَا يَضْجَرَ وَ الثَّالِثَةُ أَنْ لَا يَشْكُوَ مِنْ رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لِأَنَّهُ إِذَا كَسِلَ فَقَدْ ضَيَّعَ الْحَقَّ وَ إِذَا ضَجِرَ لَمْ يُؤَدِّ الشُّكْرَ وَ إِذَا شَكَا مِنْ رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَدْ عَصَاه»[۱۲]
«صبور سه نشانه دارد: اول آن كه سستى نمى كند، دوم آن كه افسرده و دلتنگ نمى شود و سوم آن كه از پروردگار خود شِكوه نمى كند، زيرا اگر سستى كند حق را ضايع كرده و اگر افسرده و دلتنگ باشد شكر نمى گذارد و اگر از پروردگارش شكوه كند او را معصيت كرده است»
۶- اصل صداقت و راست گویی
ریشه ی فضائل اخلاقی، صداقت و راست گویی و کلید همه ی زشتی ها و پلیدی ها، در کذب و دروغ گویی نهفته است. بنابراین اگر هر فرد بکوشد، تنها به همین یک اصل پایبند باشد و آن را در جامعه ترویج نماید، اتفاقی مبارک و میمون در زندگی او و جامعه ای که در آن زندگی می کند، شکل خواهد گرفت؛ یعنی اگر در محیط خانه و اجتماع، زن به شوهر و شوهر به همسر خویش، فرزندان به والدین و پدر و مادر به فرزندان، کاسب به مشتری و خریدار، معلم به شاگرد و شاگرد به استاد، کارمند به رئیس و رئیس اداره به زیردستان خویش و مراجعه کنندگان راست بگوید و از دروغ گویی اجتناب نماید، به جرأت می توان گفت: مطمئناً بسیاری از اختلافات خانوادگی و مشاجرات اجتماعی از بین می رود و آمار جدایی ها این گونه روند صعودی به خود نمی گیرد؛ اما چه کنیم که متأسفانه برخی از ما به این عمل ناپسند و زشت عادت کرده و در صدد هستیم مشکلات خویش را از طریق دروغ برطرف سازیم، در حالی که مشکلات و نابسامانی های دشوارتری را برای خود ایجاد می نماییم.
مقام معظم رهبری در سفر به خراسان شمالی و در سخنان مهم خویش پیرامون سبک زندگی دینی، با توجه به تأثیر مخرب دروغ در جامعه این پرسش را مطرح نموده و فرمودند:
«آیا در معاشرت های روزانه، همیشه به هم راست می گوییم؟! دروغ چقدر در جامعه رواج دارد؟»
هم چون مباحث گذشته و به جهت تیمن و نیز الگو گرفتن از شخصیت بی مانند نبی مکرم اسلام صلوات الله علیه و آله مطالب این اصل را با بیان روایتی در خصوص صداقت و راست گویی آن حضرت به نقل از امیرالمؤمنین علیه السلام همراه می سازیم:
«أَصْدَقُ النَّاسِ لَهْجَة»[۱۳]
«[پیامبر صلی الله علیه و آله] راست گوترین مردم در سخن بود»
شخصیتی که هرگز دروغ بر زبانش جاری نگردید و همین نیز او را محبوب دل ها ساخت.
۷- اصل حیا و غیرت
در فرهنگ دینی ما نسبت به دو اصل حیا و غیرت، به عنوان عوامل مهم و مؤثر در حفظ و نیز گسترش عفاف و پاک دامنی در جامعه تأکید فراوان گردیده است؛ تا بدان مرتبه که پیامبر صلی الله علیه وآله درباره ی حیا می فرمایند:
«إنّ الحیاءَ مِن شرائعِ الإسلامِ»[۱۴]
«شرم، از آیین های اسلام است»
در بیانی دیگر نیز از آن حضرت آمده است:
«لو كانَ الحیاءُ رجُلاً لكانَ صالِحا»[۱۵]
«اگر شرم به صورت مردى مجسّم مى شد، هر آینه مردى صالح و نیكوكار بود»
هم چنین از آن بزرگوار نقل گردیده است:
«إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْحَيِيَّ الْمُتَعَفِّف»[۱۶]
«خداوند، با حیاىِ پاكدامن را دوست دارد»
و نیز این حدیث:
«مَن لَم يَستَحِی مِن الله في العلانِيَةِ لَم يَستَحِی مِنَ اللهِ فيالسِّرِّ»[۱۷]
«کسی که از خداوند در آشکار حیا نکند، در خفا نیز شرم نمی کند»
حیای پسندیده و مذموم
حیاء در احادیث و روایات معصومین علیهم السلام مشتمل بر دو قسم حیاء پسندیده و حیاء ناپسند می باشد. به عنوان مثال اگر شرم و خجالت، در پرسش و یادگیری مسائل دینی مانع ایجاد نماید و ندانستن مسائل شرعی باعث گمراهی انسان گردد، این حیا، ناپسند و مذموم شمرده می شود؛ به همین خاطر نیز آشنا کردن فرزندان، اعم از دختر و پسر، با مسائل و تکالیف دینی از وظایف مهم پدران و مادران شمرده شده است و نباید حیای بی مورد، موجب عدم بیان احکام و نیز دریافت مسائل دین گردد.
پیامبر صلی الله علیه و آله در تعبیری دیگر در مقام تقسیم بندی حیاء می فرمایند:
«الْحَيَاءُ حَيَاءَانِ حَيَاءُ عَقْلٍ وَ حَيَاءُ حُمْقٍ فَحَيَاءُ الْعَقْلِ هُوَ الْعِلْمُ وَ حَيَاءُ الْحُمْقِ هُوَ الْجَهْل»[۱۸]
«حياء دو گونه است: حياء عقل و حياء حماقت، حياء عقل، علم است و حياء حماقت، نادانى»
حیاء پسندیده در زن و مرد، شرمی است که نمی گذارد آدمی پا را از اصول اخلاقی فراتر نهاده و به حریم اخلاقیات تعدی نماید. قرآن در داستان حضرت شعیب – هنگامی که حضرت موسی علیه السلام به دختران حضرت شعیب خدمت کرد و برای گوسفندان شان آب از چاه کشید و امر حضرت شعیب به دختران خویش، برای آوردن آن جوان به خانه جهت دادن اجر و مزد او – شیوه راه رفتن دختران را این گونه توصیف می کند:
«تَمْشِي عَلَى اسْتِحْيَاء»[۱۹]
«در حالى كه با شرم، گام بر مى داشت»
دختران به گونه ای قدم بر می داشتند که آثار حجب و حیاء از رفتارشان هویدا بود؛ نه آن ها به موسی نگاه می کردند و نه حضرت موسی علیه السلام به آنان می نگریست.
هم چنین از دیگر مصادیق بارز حیا و عفت در میان زنان، حضرت مریم علیها السلام است که اسوه و الگوی پاکدامنی می باشد؛ در میان مردان نیز می توان به حضرت یوسف علیه السلام اشاره نمود. هنگامی که همسر عزیز مصر درخواست پلید خود را مطرح ساخت،
«قَامَتِ امْرَأَةُ الْعَزِيزِ إِلَى الصَّنَمِ فَأَلْقَتْ عَلَيْهِ ثَوْباً فَقَالَ لَهَا يُوسُفُ مَا هَذَا قَالَتْ أَسْتَحْيِي مِنَ الصَّنَمِ أَنْ يَرَانَا فَقَالَ لَهَا يُوسُفُ أَ تَسْتَحْيِينَ مِمَّنْ لَا يَسْمَعُ وَ لَا يُبْصِرُ وَ لَا يَفْقَهُ وَ لَا يَأْكُلُ وَ لَا يَشْرَبُ وَ لَا أَسْتَحْيِي أَنَا مِمَّنْ خَلَقَ الْإِنْسَانَ وَ عَلَّمَهُ فَذَلِكَ قَوْلُهُ.»[۲۰]
«زلیخا پارچه ای را بر روی بت انداخت؛ یوسف گفت: چرا این کار را می کنی؟! زلیخا گفت: خجالت می کشم که بت ما را ببیند. یوسف به او گفت: تو از چیزی که نمی شنود و نمی بیند و درک نمی کند و نمی خورد و نمی آشامد، حیا می کنی، اما من از کسی که انسان را آفرید و به او آموختن آموخت، حیا نکنم»
حیای پیامبر (ص)
در سیره رسول خدا صلی الله علیه و آله نمونه های متعددی وجود دارد که حکایت از میزان حیا و شرم در وجود برترین مخلوق الهی دارد:
«وكَانَ النَّبِيُّ صلی الله علیه و آله إِذَا كَلَّمَ اسْتَحْيَا وَ عَرِقَ وَ غَضَ طَرْفَهُ عَنِ النَّاسِ حَيَاءً حِينَ كَلَّمُوه»[۲۱]
«پیامبر صلی الله علیه و آله، وقتی سخن می گفتند، حیاء نموده و عرق می کردند و زمانی که دیگران با آن حضرت سخن می گفتند، ایشان از روی حیاء چشمان خود را فرو می خواباندند»
عفت در نگاه از جلوه های عفاف و پاکدامنی است و مورد تأکید آن حضرت صلوات الله علیه و آله؛ ایشان در این زمینه می فرمایند:
«ما مِنْ مُسْلِمٍ يَنْظُرُ إلَى امْرَأَةٍ أَوَّلَ رَمْقَةٍ ثُمَّ يَغُضُّ بَصَرَهُ إلَّا أَحْدَثَ اللَّهُ لَهُ عِبَادَةً يَجِدُ حَلَاوَتَهَا فِي قَلْبِه»[۲۲]
«هر مسلمانی که به زنی نظر ابتدایی افکند، آن گاه چشم بپوشد، خداوند برایش عبادتی قرار خواهد داد که شیرینی اش را بچشد»
در همین جا لازم است به یکی از وظایف پدران و مادران در محیط خانه که به تحکیم اصل عفاف و حیا کمک می کند، اشاره ای داشته باشیم؛ ضروری است والدین کوشش خود را به کار گیرند تا رفتارهای محرمانه خود را از دیدگان فرزندان مخفی بدارند و از پوشیدن لباس های تحریک کننده و یا برهنه بودن بدن و نشستن در برابر برنامه های نامناسب، هم چون برنامه های مخرب ماهواره که موجب فساد اخلاق و دور کردن فرزندان از مسیر حیا و عفاف می شود بپرهیزند؛ هم چنین از گعده و شب نشینی هایی که زنان و مردان و دختران و پسران به صورت مختلط در آن حضور دارند، پرهیز نمایند، زیرا این امور علاوه بر از بین بردن ریشه های حیا و شرم در محیط خانه، به فضای جامعه نیز منتقل شده و فضای اجتماع را به بی عفتی، بی حیائی و نهایتاً بی حجابی و مفاسد سوق خواهد داد.
امیرالمؤمنین علیه السلام مطلب مهمی را در این زمینه از پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله نقل می کنند که لازم است مورد توجه قرار گیرد:
«كُنْتُ قَاعِداً فِي الْبَقِيعِ مَعَ رَسُولِ اللَّه ص فِي يَوْمِ دَجْنٍ وَ مَطَرٍ إِذْ مَرَّتِ امْرَأَةٌ عَلَى حِمَارٍ فَوَقَعَ يَدُ الْحِمَارَ فِي وَهْدَةٍ فَسَقَطَتِ الْمَرْأَةُ فَأَعْرَضَ النَّبِيُّ ص فَقَالُوا يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّهَا مُتَسَرْوِلَةٌ قَالَ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُتَسَرْوِلَاتِ ثَلَاثاً أَيُّهَا النَّاسُ اتَّخِذُوا السَّرَاوِيلَاتِ فَإِنَّهَا مِنْ أَسْتَرِ ثِيَابِكُمْ وَ حَصِّنُوا بِهَا نِسَاءَكُمْ إِذَا خَرَجْنَ»[۲۳]
«کنار بقیع با پیامبر صلی الله علیه و آله نشسته بودیم، در حالی که روزی تاریک و بارانی بود و زنی سوار بر الاغ می گذشت، ناگهان پای الاغ در چاله ای قرار گرفت و زن از پشت حیوان به زمین افتاد. پیامبر صلی الله علیه و آله رو برگرداندند. یاران پیامبر صلی الله علیه و آله گفتند: ای پیامبرخدا، این زن، شلوار به پا دارد. پیامبر فرمود: خدایا، زنان شلوار پوش را ببخشای و سه مرتبه این دعا را تکرار کردند. سپس فرمودند: ای مردم، شلوار بر تن کنید، چرا که شلوار، پوشیده ترین لباس هاست و زن ها را هنگامی که از خانه بیرون می روند با آن در امان بدارید»
توجه به این نکته نیز لازم است که در زمینه ی عفاف، حجاب، پوشیدگی و نگاه، تنها زنان نیستند که مورد خطاب قرار گرفته اند، بلکه مردان نیز به همان اندازه تکلیف بر دوش دارند و باید از عهده ی آن برآیند؛ چنان چه در آیه ی شریفه ی ذیل وارد گردیده است:
«قُل لِّلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِكَ أَزْكَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا يَصْنَعُونَ»[۲۴]
«به مردان با ايمان بگو: ديده فرو نهند و پاكدامنى ورزند كه اين براى آنان پاكيزه تر است، زيرا خدا به آن چه مى كنند، آگاه است»
غیرت ورزی در سیره پیامبر (ص)
ویژگی دیگری که در مسأله ی عفاف و حجاب توجه به آن ضروری می باشد، مسأله ی غیرت ورزی مردان است؛ زیرا در اسلام اگرچه نسبت به غیرت های بی جا، حساسیت ها و سوء ظن های بی مورد که شالوده ی زندگی را به هم می ریزد، نهی شده است، اما در عین حال نسبت به غیرت ورزی شایسته و مطلوب سفارش می گردد، تا بدان جا که از علائم انسان مسلمان، غیرت مندی و حفظ ناموس خویش از بیگانگان دانسته شده است. در این زمینه از رسول مکرم صلی الله علیه و آله نقل شده است:
«إِنَ اللَّهَ غَيُورٌ يُحِبُّ كُلَّ غَيُور»[۲۵]
«خدای تبارک و تعالی غیرتمند است و هر غیرتمندی را دوست می دارد»
و در بیانی دیگر، غیرت خداوند تبارک و تعالی را بالاترین غیرت ها معرفی می کند:
«لا أحَدَ أغيَرَ مِنَ اللهِ إنّما حَرّمَ الْفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ لغيرَتِه»[۲۶]
«هیچ کس از خداوند غیرتمندتر نیست، و چون غيرت دارد كارهاى زشت آشكار و پنهان را حرام كرده است»
آن حضرت صلی الله علیه و آله هم چنین در حدیث شریفی، غیرت مندی را از اوصاف خویش برشمرده و می فرمایند:
«كَانَ إِبْرَاهِيمُ علیه السلام أَبِي، غَيُوراً وَ أَنَا أَغْيَرُ مِنْهُ وَ أَرْغَمَ اللَّهُ أَنْفَ مَنْ لَا يَغَارُ مِنَ الْمُؤْمِنِين»[۲۷]
«پدرم حضرت ابراهیم، باغیرت بود و من از او غیرت مندترم؛ هر مؤمنی که باغیرت نباشد خداوند بینی او را به خاک می مالد»
و بی غیرتی مرد را سبب نفرت الهی می داند:
«إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ، يُبْغِضُ الرَّجُلَ الَّذِي يُدْخَلُ عَلَيْهِ فِي بَيْتِهِ فَلَا يُقَاتِل»[۲۸]
«خدای متعال، بی گمان نفرت دارد از مردی که به زور، وارد خانه اش شوند و او نجنگد»
[۱]. بقره/۱۵۵
[۲]. تفسير نور الثقلين، ج۵، ص۵۹۴
[۳]. وسائل الشيعة، ج۲۱، ص۲۸۵
[۴]. مكارم الأخلاق، ص۴۶۹
[۵]. الوافي، ج۲، ص۲۳۵
[۶]. الطبقات الکبری، ج۱، ص ۳۷۸
[۷]. بحار الأنوار، ج۱۸، ص۲۰۲
[۸]. بازارى در جاهليّت، در يك فرسخى عرفه
[۹]. بحار الأنوار، ج۲۰، ص۲۴۵
[۱۰]. حلية الأبرار، ج۱، ص۲۳۹
[۱۱]. بحار الأنوار، ج۶۶، ص۳۷۳
[۱۲]. بحار الأنوار، ج۶۸، ص۸۶
[۱۳]. بحار الأنوار، ج۱۶، ص۱۹۰
[۱۴]. كنز العمّال، ح۵۷۷۲
[۱۵]. كنز العمّال، ح۵۷۸۱
[۱۶]. الأمالي ( للشيخ الطوسي )، ص۳۹
[۱۷]. حکم النبی الاعظم، ج ۴، ص،۳۹۳
[۱۸]. الکافی، ج۲، ص۱۰۶
[۱۹]. قصص/۲۵
[۲۰]. عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج۲، ص۴۵
[۲۱]. سفینۀ البحار، ج۲، ص۵۰۹
[۲۲]. نهج الفصاحة، ص۷۱۱
[۲۳]. مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج۳، ص۲۴۴
[۲۴]. نور/۳۰
[۲۵]. الكافي، ج۵، ص۵۳۶
[۲۶]. شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج۱۱، ص۲۲۳
[۲۷]. مكارم الأخلاق، ص۲۳۹
[۲۸]. بحار الأنوار، ج۷۶، ص ۱۹۶
دیدگاه خود را ثبت کنید
Want to join the discussion?Feel free to contribute!