محاسن، مکارم و معالی اخلاق/ مکارم اخلاق

«مکارم اخلاق» به مجموعه صفاتی اطلاق می گردد که هر فرد با تمرین و کوشش، در صدد تحصیل آن بر آمده و از این طریق به مرتبه ی بزرگواری و علو نفس دست می یابد…

*****************************************************

«محاسن، مکارم و معالی اخلاق/ مکارم اخلاق»

پدید آورنده: سید علی شاهچراغی

دسته بندی: خطبه

 

واژه ی پر بار و دلنشین «مکارم اخلاق» از جمله تعابیری است که در کتب اخلاقی همراه با عنوان «محاسن اخلاق» مطرح گردیده و نسبت به آن تأکید فراوانی صورت گرفته است؛ موضوعی که در این بخش از سلسله مقالات «محاسن، مکارم و معالی اخلاق» به آن پرداخته می‌شود؛ اما قبل از ورود به مطالب اصلی و بیان روایات دلنشین این موضوع بسیار مهم، مناسب است به تفاوت این اصطلاح با واژه ی «محاسن اخلاق» اشاره‌ گردد.

تفاوت محاسن و مکارم اخلاق

بر اساس آن چه که در مبحث قبل بیان گردید، عنوان «محاسن اخلاق» در برگیرنده ی صفات و خصائص ارزشمندی است که خداوند متعال در نهاد بشر قرار داده است تا او را در مسیر تحصیل دیگر کمالات اخلاقی یاری ‏نماید؛ بر این اساس «مکارم اخلاق» به مجموعه صفاتی اطلاق می گردد که هر فرد با تمرین و کوشش، در صدد تحصیل آن بر آمده و از این طریق به مرتبه ی بزرگواری و علو نفس دست می یابد؛ مسأله ای که سخن امام صادق علیه السلام بر آن دلالت دارد:

«عَلَيْكُمْ بِمَكَارِمِ الْأَخْلَاقِ فَإِنَّهَا رِفْعَة»[۱]

«برشما باد به مكارم اخلاق كه همان رفعت و بزرگي است.»

صفات برجسته‌ و ممتازی که امیرمؤمنان علی علیه السلام درباره ی آن می فرماید:

«ذَلِّلُوا أَخْلَاقَكُمْ‏ بِالْمَحَاسِنِ وَ قَوِّدُوهَا إِلَى الْمَكَارِم»[۲]

«اخلاق تان را با محاسن رام کنید و به سوی مکارم سوق دهید.»

این مسأله تا بدان حد مورد تأکید و سفارش واقع شده است که رسول اعظم صلوات الله علیه و آله در حدیثی مشهور، هدف از رسالت خویش را اتمام آن معرفی می نماید:

 «اِنَّما بُعِثْتُ‏ لِأُتَمِّمَ‏ مَكَارِمَ‏ الْأَخْلَاق»[۳]

«همانا من برانگیخته شده ام تا مکارم اخلاق را تمام نمایم.»

حقیقت «مکارم اخلاق»

در بین روایات وارده پیرامون «مکارم اخلاق»، سخن جامع امام صادق علیه السلام به زیبایی و شیوایی هر چه تمام تر حقیقت این موضوع پردامنه اخلاقی را روشن ساخته است. وقتی از آن حضرت درباره مکارم اخلاق سؤال گردید، فرمودند:

«الْعَفْوُ عَمَّنْ‏ ظَلَمَكَ‏ وَ صِلَةُ مَنْ‏ قَطَعَكَ‏ وَ إِعْطَاءُ مَنْ حَرَمَكَ وَ قَوْلُ الْحَقِّ وَ لَوْ عَلَى نَفْسِك»‏[۴]

«گذشتن از کسی که به تو ستم نموده است و ارتباط برقرار کردن با کسی که از تو بریده است و عطا کردن به آن که از کمک کردن به تو دریغ کرده است و گفتن حق، اگر چه به ضررت باشد.»

بر اساس این روایت گران بها شناخت حقیقت مکارم اخلاق، مستلزم در نظر داشتن و مراعات صفات چهارگانه ی عفو و گذشت، صله ی رحم، بخشش و اظهار حق است که باید پیرامون هر یک نکاتی مطرح گردد:

۱-   عفو و گذشت

رفعت و جایگاه عفو و گذشت در قرآن کریم، به اندازه ای است که از آن به عنوان صفت کمال خداوند متعال یاد شده است:

«إِن تُبْدُواْ خَيْرًا أَوْ تُخْفُوهُ أَوْ تَعْفُواْ عَن سُوَءٍ فَإِنَّ اللّهَ كَانَ عَفُوًّا قَدِيرًا»[۵]

«اگر (نسبت به دیگران) آشکارا یا پنهانی نیکی کنید یا از بدی ایشان درگذرید، همانا خداوند همیشه از بدی ها در می گذرد با آن که قدرت بر انتقام دارد.»

هم چنین خداوند متعال در سوره مبارکه ی شوری، پاداش افرادی که اهل گذشت و بخشش دیگران باشند را بر عهده خویش می داند؛

«فَمَنْ عَفَا وَأَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ»[۶]

«پس هر که درگذرد و نیکوکاری کند، پاداش او بر [عهده] خداست.»

سخن پیامبر گرامی صلوات الله علیه و آله نیز در این زمینه، دارای تأکیدی ویژه است؛

«إِذَا كَانَ‏ يَوْمُ‏ الْقِيَامَةِ نَادَى‏ مُنَادٍ مَنْ‏ كَانَ‏ أَجْرُهُ‏ عَلَى‏ اللَّهِ‏ فَلْيَدْخُلِ‏ الْجَنَّةَ فَيُقَالُ مَنْ ذَا الَّذِي أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ فَيُقَالُ الْعَافُونَ عَنِ النَّاسِ‏ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ  بِغَيْرِ حِساب»‏[۷]

«هنگامی که روز قیامت می شود منادی ندا می دهد، هر کسی که اجر او با خداست، وارد بهشت شود. سؤال می شود، چه کسی اجرش بر خداست؟! پس جواب داده می شود: کسانی که مردم را عفو کردند، آن‏ها بدون حساب وارد بهشت می شوند.»

از جانب دیگر در سوره مبارکه ی آل‌عمران از عفو و گذشت به عنوان نشانه ی اهل تقوا و احسان یاد شده است؛

«وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ وَاللّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ»[۸]

«و خشم خود را فرو می برند و از مردم در می گذرند و خداوند نیکوکاران را دوست دارد.»

برخی از بزرگان و مفسرین قرآن کریم در ذیل این آیه ی شریفه، حکایتی را از بزرگواری امام سجاد علیه السلام نقل کرده اند که توجه به آن آموزنده و مفید است؛

«یکی از کنیزان امام زین العابدین علیه السلام در حالی که مشغول ریختن آب بر روی دست امام بود، نتوانست ظرف آب را نگه دارد و افتادن آن باعث مجروح شدن امام گردید. وقتی حضرت، سر مبارک خویش را بالا آوردند تا جمله ای به کنیز بگویند، او بدون درنگ عرضه داشت: خداوند در قرآن می فرماید: «وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ» امام فرمودند: خشم خود را فرو بردم. کنیز ادامه داد: «وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ» امام علیه السلام نیز فرمودند: تو را بخشیدم، خداوند تو را ببخشاید. کنیز گفت: «وَاللّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ» امام در جواب فرمودند: تو را در راه خدا آزاد کردم.»[۹]

برکات عفو و گذشت

نتایج و برکات بی شمار عفو و گذشت، سبب گردیده است تا روایات فراوانی در این خصوص مطرح گردد؛ برخی از این روایات نورانی عبارتند از:

  •         عزت و بزرگی

حضرت رسول صلوات الله علیه و آله در حدیثی می فرماید:

«عَلَيْكُمْ‏ بِالْعَفْوِ؛ فَإِنَ‏ الْعَفْوَ لَايَزِيدُ الْعَبْدَ إِلَّا عِزّاً، فَتَعَافَوْا يُعِزَّكُمُ‏ اللَّه‏»[۱۰]

«بر شما باد به عفو و بخشش، همانا عفو و گذشت زیاد نمی کند، مگر عزت شخص را؛ پس از یکدیگر بگذرید تا خداوند شما را عزیز گرداند.»

  •       طولانی شدن عمر

آن حضرت در بیانی دیگر طولانی شدن عمر را از ثمرات عفو و گذشت بیان نمودند:

«مَنْ‏ كَثُرَ عَفْوُهُ‏ مُدَّ فِي‏ عُمُرِه»[۱۱]

«هر کس اهل گذشت باشد، عمرش دراز گردد.»

  •      پاداش شهید و اجر بی حساب

ثمره ی دیگر عفو و گذشت، دریافت پاداش بی حساب الهی است که امیرالمؤمنین علیه السلام درباره ی آن می فرماید:

«شَيْئَانِ‏ لَا يُوزَنُ‏ ثَوَابُهُمَا الْعَفْوُ وَ الْعَدْل‏»[۱۲]

«دو چیز است که ثواب آن ها وزن نمی شود، گذشت و عدالت.»

در این زمینه از پیامبر اعظم صلوات الله علیه و آله نیز نقل شده است:

«مَنْ‏ كَظَمَ‏ غَيْظاً وَ هُوَ قَادِرٌ عَلَى‏ إِنْفَاذِهِ‏ وَ حَلُمَ عَنْهُ أَعْطَاهُ اللَّهُ أَجْرَ شَهِيد»[۱۳]

«آن کس که خشم خود را فرو برد در حالی که قدرت بر إعمال آن دارد و بردباری نماید، خداوند ثواب شهید را به او عطا می کند.»

  •      دوری از عذاب الهی

نجات از عذاب و عقاب، ثمره ی دیگر این خصلت گران بهاست که نبی مکرم صلوات الله علیه و آله به آن تصریح فرموده اند:

«تَجَاوَزُوا عَنْ‏ ذُنُوبِ‏ النَّاسِ‏ يَدْفَعِ اللَّهُ عَنْكُمْ بِذَلِكَ عَذَابَ النَّار»[۱۴]

«از گناهان مردم درگذرید تا خداوند به واسطه ی آن، عذاب دوزخ را از شما دور گرداند.»

البته باید در نظر داشت، عفو و گذشتی که در این طایفه از آیات و روایات مورد سفارش و توصیه قرار گرفته است، گذشت از مظالم شخصی و جزئی است؛ زیرا نسبت به حق خداوند متعال و نیز حقوق مردم جایی برای گذشت و عفو نخواهد بود و متجاوز به حقوق دیگران، مجازات دنیوی و اخروی را در برابر خویش خواهد داشت.

۲-   صله ی رحم

بر اساس کتاب، سنت، عقل و نیز اتفاق علماء شیعه، ارتباط با خویشاوندان از دستورات مهم دینی است که مورد تأکید فراوان قرار گرفته است؛ این مسأله تا بدان درجه مورد اهتمام شرع مقدس می باشد که رسول اعظم صلوات الله علیه و آله درباره آن فرمودند:

‏«أُوصِي الشَّاهِدَ مِنْ أُمَّتِي وَ الْغَائِبَ مِنْهُمْ وَ مَنْ فِي أَصْلَابِ الرِّجَالِ وَ أَرْحَامِ النِّسَاءِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ أَنْ يَصِلَ الرَّحِمَ وَ إِنْ كَانَ مِنْهُ عَلَى مَسِيرِ سَنَةٍ فَإِنَّ ذَلِكَ مِنَ الدِّينِ.»[۱۵]

به حاضران و غایبان امتم و نیز به کسانی که در صلب مردان و رحم زنان تا روز قیامت قرار می گیرند، سفارش می کنم، به دیدار بستگان خویش بروند؛ اگر چه نیاز به پیمودن مسیری یک ساله باشد؛ همانا صله ی رحم از دین است.»

امری که در قرآن کریم نسبت به آن چنین آمده است:

«وَ إِذْ أَخَذْنا ميثاقَ بَني‏ إِسْرائيلَ لا تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً وَ ذِي الْقُرْبي‏ وَ الْيَتامي‏ وَ الْمَساکينِ وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً»[۱۶]

«و چون از فرزندان اسرائیل پیمان محکم گرفتیم که جز خدا را نپرستید و به پدر و مادر و خویشان و یتیمان و مستمندان احسان کنید و با مردم [ به زبانِ ] خوش سخن بگویید.»

در همین زمینه از پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله نقل شده است؛

«أَ لَا أَدُلُّكُمْ‏ عَلَى خَيْرِ أَخْلَاقِ‏ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ قَالُوا بَلَى‏ يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ مَنْ وَصَلَ مَنْ قَطَعَه»[۱۷]

«آیا شما را به برترین اخلاق دنیا و آخرت رهنمون نشوم؟ گفتند: آری، ای رسول خدا؛ حضرت فرمودند: وصل کردن با قطع کننده پیوند.»

امام سجاد علیه السلام نیز در این خصوص می فرماید:

«مَا مِنْ خُطْوَةٍ أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ مِنْ خُطْوَتَيْنِ خُطْوَةٍ يَسُدُّ بِهَا مُؤْمِنٌ‏ صَفّاً فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ خُطْوَةٍ يَخْطُوهَا مُؤْمِنٌ إِلَى ذِي رَحِمٍ قَاطِعٍ يَصِلُهَا»[۱۸]

«قدمی نزد خداوند محبوب تر از این دو قدم نیست: گامی که مؤمن بر می دارد و صفی در راه خدا شکل می گیرد و گامی که برای ایجاد پیوند و رسیدن به شخصی که رابطه اش را با او قطع کرده است، برداشته می شود.»

از سوی دیگر عدم ارتباط با بستگان و دوستان، شکستن عهد و پیمان با خداوند متعال است و برای قاطع رحم، لعنت الهی در نظر گرفته می‌شود.

ثمرات صله رحم و عواقب ترک آن

هر اندازه صله ی رحم و ارتباط با بستگان در به تأخیر افتادن اجل، زیاد شدن رزق و روزی، دفع بلاها، پاکی اعمال، آسانی حساب و رسیدن به  بهشت، مؤثر است، قطع رحم، پیامدهای سوء و آثار زیان بار فراوانی در دنیا و آخرت در پی خواهد داشت؛ تا جایی که امام سجاد علیه السلام به فرزند خویش نصیحت می کند، از رفاقت و دوستی با چند گروه دوری گزین و یکی از آن ها را افرادی بر می شمارد که با بستگان خویش قطع ارتباط کرده اند.

«إِيَّاكَ وَمُصَاحَبَةَ الْقَاطِعِ لِرَحِمِهِ فَإِنِّي وَجَدْتُهُ مَلْعُوناً فِي كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ»[۱۹] 

«بپرهیز از معاشرت با کسی که قطع رحم کرده است، همانا من او را در قرآن، مورد لعنت خداوند یافتم.»

بدین خاطر مناسب است، ضمن بیان برخی از روایات وارده، به پاره ای از آثار مثبت صله رحم و آثار سوء قطع رحم اشاره‌ گردد:

  •        ازدیاد و کوتاهی عمر

یکی از عوامل تأثیرگذار در طولانی شدن عمر، صله ی رحم است و در نقطه ی مقابل، قطع ارتباط با بستگان و آشنایان، سبب کوتاهی عمر می گردد؛ از امام صادق علیه السلام در این رابطه نقل شده است:

«مَا نَعْلَمُ شَيْئاً يَزِيدُ فِي الْعُمُرِ إِلَّا صِلَةَ الرَّحِمِ، حَتّى‏ إِنَّ الرَّجُلَ يَكُونُ أَجَلُهُ ثَلَاثَ سِنِينَ، فَيَكُونُ وَصُولًا لِلرَّحِمِ، فَيَزِيدُ اللَّهُ فِي عُمُرِهِ ثَلَاثِينَ سَنَةً، فَيَجْعَلُهَا ثَلَاثاً وَ ثَلَاثِينَ سَنَةً، وَ يَكُونُ‏ أَجَلُهُ‏ ثَلَاثاً وَ ثَلَاثِينَ سَنَةً، فَيَكُونُ قَاطِعاً لِلرَّحِمِ، فَيَنْقُصُهُ اللَّهُ ثَلَاثِينَ سَنَةً، وَ يَجْعَلُ أَجَلَهُ إِلى‏ ثَلَاثِ سِنِين‏»[۲۰]

«غیر از صله ی رحم چیزی که باعث افزایش عمر شود را نمی شناسم؛ به گونه ای که شخصی که مهلتش سه سال است، خداوند به سبب ارتباط با خویشاوندان به عمر او سی سال می افزاید تا سی و سه سال ­گردد؛ در مقابل، کسی که سن او سی و سه سال است، خداوند به واسطه ی قطع رحم، سی سال از مهلتش را کم می کند و اجلش را سه سال قرار می دهد.»

  •         مرگ آسان

امام هادی علیه السلام راحتی و آسان شدن حوادث سنگین مرگ را از فواید صله ‌ی رحم بر شمرده اند؛

«قَالَ مُوسَی إِلَهِی فَمَا جَزَاءُ مَنْ وَصَلَ رَحِمَهُ قَالَ یَا مُوسَی أُنْسِی لَهُ أَجَلَهُ وَ أُهَوِّنُ عَلَیْهِ سَکَرَاتِ الْمَوْتِ.»[۲۱]

«حضرت موسی علیه السلام به درگاه الهی عرضه داشت: خداوندا! پاداش آن که پیوند با بستگان خویش برقرار ­کند، چیست؟ خداوند متعال فرمود: ای موسی! به خاطر او اجلش را از یاد می برم و سختی های مرگش را آسان می سازم.»

  •        دوری از بهشت

رسول خدا صلوات الله علیه و آله قاطع رحم را ممنوع از ورود به بهشت می داند:

«ثَلاثَه لا یَدخُلوُنَ الجَنَّه مُدمَنُ خَمرٍ وَ مُدمِنُ سِحرٍ وَ قاطِعُ رَحِمٍ»[۲۲]

«سه گروه هستند که هرگز داخل بهشت نمی شوند، شراب خوار، ساحر و قاطع رحم.»

چگونگی صله ی رحم

چگونگی عمل و انجام صله ی رحم نیز از جمله مطالبی است که در روایات به آن پرداخته شده است؛ هم چون حدیث معروف و مشهور پیامبر اعظم صلوات الله علیه و آله:

«صِلُوا أَرْحَامَکُمْ فِی الدُّنْیَا وَ لَوْ بِالسَّلَام»[۲۳]

«به دیدار خویشاوندان تان بروید و لو به یک سلام باشد.»

و نیز روایت امام صادق علیه السلام که در آن دستور می دهند:

«صِل رَحِمَكَ وَلَو بِشَربَة مِن ماءٍ»[۲۴]

«با بستگان خود پیوند برقرار کن ولو با نوشیدن آب باشد.»

توجه به این گونه روایات بیان گر این حقیقت است که هر فرد می تواند با انجام کاری ساده و آسان از عواقب قطع رحم در امان بماند و خود را بهره مند از آثار و برکات بی پایان صله ی رحم گرداند.

۳-    گشاده دستی و بخشش

سومین رکن از «مکارم اخلاق» در روایت نورانی امام صادق علیه السلام، عطا و بخشش به کسی است که انسان را از یاری خویش محروم نموده است؛ پس اگر فردی به سراغ کسی رفت و درخواست کمک کرد و آن شخص توانایی انجام کار را داشت و توجه نکرد، فرد درخواست کننده در روزی که صاحب قدرت و مکنت می گردد، نباید او را از یاری خویش محروم سازد؛ همان طور که حضرت یوسف علیه السلام در برابر رفتار زشت و کینه توزانه ی برادرانش که سبب جدایی‌ او از پدر، افتادن در چاه و تحمل سختی های بی شمار گردید، با بزرگواری آنان را پذیرا شد و بالاترین محبت ها را در حق شان جاری کرده و فرمود:

«لاَ تَثْرَيبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ»[۲۵]

«امروز بر شما سرزنشی نیست.»

الگوی دیگری که مظهر رحمت الهی است و برای رسیدن به مکارم اخلاق باید به وجود نورانیش تأسی جست، شخصیت برجسته ی پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله است که در ماجرای فتح مکه با وجود اذیت و آزار فراوان قریش، در برابر کسانی که شعار انتقام سر می دادند و منتظر عکس العمل آن حضرت بودند، فرمود:

«اَلیَومُ یَومُ الرَّحمَۀ»[۲۶]

«امروز روز بخشش و رحمت است.»

۴-    سخن حق

بیان و اظهار حق، چهارمین رکن از ارکان «مکارم اخلاق» است که انسان باید به آن توجه نماید و از گفتن آن خوف و هراسی به دل راه ندهد؛ امری که از صفات باری تعالی نیز محسوب می گردد؛

«وَاللَّهُ يَقُولُ الْحَقَّ»[۲۷]

«و خدا حقیقت را می گوید.»

و توصیه ‌ی خداوند به پیامبر صلوات الله علیه و آله است؛

«قُلِ اللّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ في‏ خَوْضِهِمْ يَلْعَبُونَ»[۲۸]

«بگو: خدا؛ آن گاه بگذار تا در ژرفای [باطل] خود به بازی [سرگرم] شوند.»

پیروی‌، بیان و دفاع از حق، اگر چه سخت و دشوار است اما برای درک مراحل ممتاز اخلاقی دارای نقشی خاص و سرنوشت ساز است؛ مسأله ای که امیرالمؤمنین علیه السلام درباره آن می فرماید:

«فِي قَائِمَةِ سَيْفٍ مِنْ سُيُوفِهِ‏ صَحِيفَةً فِيهَا ثَلَاثَةُ أَحْرُفٍ صِلْ مَنْ قَطَعَكَ وَ قُلِ الْحَقَ‏ وَ لَوْ عَلَى نَفْسِكَ وَ أَحْسِنْ إِلَى مَنْ أَسَاءَ إِلَيْك‏»[۲۹]

«بر دسته ی شمشیری از شمشیرهای حضرت رسول، سه جمله نوشته شده بود: به دیدار کسی برو که با تو قطع ارتباط کرده است و حق را بگو، هرچند به ضرر خودت باشد و نسبت به کسی که در حق تو بدی کرده است، نیکی نما.»

هم چنین مراعات آن را به امام حسین علیه السلام سفارش می کنند؛

«يَا بُنَيَّ أُوصِيكَ بِتَقْوَى اللَّهِ فِي الْغِنَى وَ الْفَقْرِ وَ كَلِمَةِ الْحَقِّ فِي الرِّضَا وَ الْغَضَب‏»[۳۰]

«پسرم، تو را سفارش می کنم به تقوای الهی در توانگری و فقر و حق گویی در خشنودی و خشم.»

حضرت سجاد علیه السلام نیز در دعای مکارم الأخلاق نسبت به آن می فرماید:

«وَ الْقَوْلِ‏ بِالْحَقِ‏ وَ إِنْ عَز»[۳۱]

«به گفتن حق عادت ورز، اگر چه سخت و دشوار باشد.»

البته بالاترین درجه‌ و مصداق آن نیز فریاد و اظهار حق در برابر حاکمان جور است که پیشگامان طریق شهادت و ایثار آن را به نمایش گذارده اند:

«أَفْضَلُ‏ الْجِهَادِ كَلِمَةُ حَقٍ‏ عِنْدَ سُلْطَانٍ جَائِر»[۳۲]

«برترین جهاد، سخن حقیقت است که در برابر فرمانروای ستمگر و منحرف گفته شود.»

حق گویی و دو فایده آن
  •         نجات و حجت

نجات و حجت، دو اثر دیگر حق گویی است، که در بیان رسای امیرالمؤمنین علیه السلام آمده است:

«اَلْحَقُّ مِنْجاةٌ لِكُلِّ عامِل وَ حُجَّةٌ لِكُلِّ قال»[۳۳]

«حق برای هر فردی که به آن عمل نماید، سبب نجات است و برای هر گوینده ای حجت و دلیل.»

  •        عزتمندی

امام عسکری علیه السلام نیز از حق گویی به عنوان عامل عزتمندی انسان تعبیر نموده اند:

«مَا تَرَكَ‏ الْحَقَ‏ عَزِيزٌ إِلَّا ذَلَّ وَ لَا أَخَذَ بِهِ ذَلِيلٌ إِلَّا عَز»[۳۴]

«هیچ عزیزی حق را فرو نگذاشت مگر آن‏که ذلیل شد و هیچ ذلیلی به آن چنگ نزد، مگر این که عزیز شد.»

عوامل مؤثر و مخرّب

هر اندازه شرح صدر در روی‌ آوردن انسان به حق گویی مفید و مؤثر است، چنان چه امام صادق علیه السلام بر آن تأکید می فرمایند:

«أَنَّ اللَّهَ إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ خَيْراً شَرَحَ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ، فَإِذَا أَعْطَاهُ ذلِكَ نَطَقَ‏ لِسَانُهُ بِالْحَق»[۳۵]

«خداوند هرگاه خوبی کسی را بخواهد، دلش را برای اسلام فراخ و گشاده خواهد کرد و هرگاه این نعمت بر او داده شد، زبانش را به حق گویا کند.»

وجود برخی از عوامل، مانع گسترش اظهار حق‌ و گرایش به حق می شود؛ نظیر محبت شدید و غضب که انسان را از عدالت دور نموده و به کتمان حقیقت می کشاند. بدین خاطر قرآن کریم در سوره‏ ی نساء دستور می دهد:

«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ كُونُواْ قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاء لِلّهِ وَلَوْ عَلَى أَنفُسِكُمْ أَوِ الْوَالِدَيْنِ وَالأَقْرَبِينَ »[۳۶]

«اى كسانى كه ايمان آورده ايد، پيوسته به عدالت قيام كنيد و براى خدا گواهى دهيد، هر چند به زيان خودتان يا [به زيان] پدر و مادر و خويشاوندان شما باشد.»

هم چنین در سوره ی مبارکه مائده از خشم و غضب به عنوان عوامل دورکننده انسان ها از عدالت و حق گویی سخن به میان آمده است:

«وَلاَ يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلاَّ تَعْدِلُواْ اعْدِلُواْ هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَاتَّقُواْ اللّهَ إِنَّ اللّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ»[۳۷]

«و البته نباید دشمنیِ گروهی شما را بر آن دارد که عدالت نکنید. عدالت کنید که آن به تقوا نزدیک تر است و از خدا پروا دارید که خدا به آن چه انجام می دهید، آگاه است.»

راه تحصیل مکارم اخلاقی

اگر چه انسان توانایی تخلق و دست یابی به مکارم اخلاق را دارد؛ اما این امر منوط به در نظر داشتن و نیز تحمل مقدماتی است که امیرالمؤمنین علیه السلام در سخنان‌ ارزشمند خویش به آن تصریح فرموده اند؛ این امور عبارتند از:

  •         وجود رنج و سختی

اولین قدم در مسیر تحصیل مکارم اخلاق، پذیرش سختی ها و دشواری هاست؛

«اَلمَکارِمُ بِالمَکارَةِ، الثَوابُ بِالمَشَقَةِ»[۳۸]

«مکارم و بزرگواری ها با دشواری و مزد و ثواب با رنج به دست می آید.»

  •        پایداری و استقامت

راهی که باید با مرکب صبر و استقامت آن را پیمود؛

«ثَابِرُوا عَلَى‏ اقْتِنَاءِ الْمَكَارِم‏»[۳۹]

«در راه کسب مکارم اخلاق، پشتکار و پایداری ورزید.»

  •        دوری از حرام

هم چنین باور به این امر ‌که بدون اجتناب و پرهیز از حرام، تحصیل مکارم اخلاق، مقدور کسی نخواهد شد؛

«إِذَا رَغِبْتَ‏ فِي‏ الْمَكَارِمِ‏ فَاجْتَنِبِ‏ الْمَحَارِم‏»[۴۰]

«اگر خواهان مکارم و بزرگواری ها هستی، از حرام ها دوری کن.»

اگر چه از جهت دیگر، اجتناب از حرام‌، ثمره و محصول مکارم اخلاق است و آدمی را از زشتی‏‌ و پلیدی ها دور ‏می سازد؛ همان طور که حضرت علی علیه السلام فرمودند:

«وَ ابْذُلْ‏ فِي‏ الْمَكَارِمِ‏ جُهْدَكَ‏ تَخْلُصْ مِنَ الْمَآثِمِ وَ تُحْرِزِ الْمَكَارِم‏»[۴۱]

«در تحصیل مکارم و بزرگواری ها نهایت کوشش خود را به کار گیر تا از گناهان برهی و به مکارم برسی.»

  •        عفاف و ایثار

برخورداری از عفاف و ایثار نیز از جمله اموری است که باید به عنوان توشه ی مسیر کسب فضایل و مکارم اخلاق به آن نگریست؛

«لَا تَكْمُلُ الْمَكَارِمُ إِلَّا بِالْعَفَافِ‏ وَ الْإِيثَار»[۴۲]

«مکارم اخلاق تکمیل نگردد، جز با عفاف و ایثار.»

در پایان، بیان این مطلب ضروری است که در مجامع روایی شیعه علاوه بر روایتی که درباره نشانه های مکارم اخلاق از امام صادق علیه السلام نقل و مطالبی پیرامون آن مطرح گردید، روایات دیگری نیز وجود دارد که هر یک از آن ها در تبیین حقیقت مکارم اخلاق، سندی مهم محسوب می شود که باید در پژوهشی دیگر مورد بررسی قرار گیرد؛ هم چون این روایت ارزشمند که از وجود آن امام همام نقل شده است؛

«إِنَّ اللَّهَ خَصَّ رَسُولَهُ (ص) بِمَكَارِمِ الْأَخْلَاقِ فَامْتَحِنُوا أَنْفُسَكُمْ‏ فَإِنْ كَانَتْ فِيكُمْ فَاحْمَدُوا اللَّهَ وَ ارْغَبُوا إِلَيْهِ فِي الزِّيَادَةِ مِنْهَا فَذَكَرَهَا عَشَرَةً الْيَقِينَ وَ الْقَنَاعَةَ وَ الصَّبْرَ وَ الشُّكْرَ وَ الْحِلْمَ وَ حُسْنَ الْخُلُقِ وَ السَّخَاءَ وَ الْغَيْرَةَ وَ الشَّجَاعَةَ وَ الْمُرُوءَةَ»[۴۳]

«خداوند پیامبرش صلوات الله علیه و آله را به مکارم اخلاق مخصوص گردانید، پس شما خود را بیازمائید، اگر این صفات در شما هست، خدا را سپاس گویید و از او بخواهید تا در شما زیاد گرداند؛ سپس فرمودند: آن صفات ده تاست: یقین، قناعت، صبر، شکر، حلم و بردباری، اخلاق نیکو، بخشندگی، غیرت، شجاعت و جوانمردی.»

 

[۱]. بحار الانوار، ج ۷۵، ص۵۳

[۲]. همان، ج ۷۵، ص۶۴

[۳]. بحار الانوار، ج ۱۶، ص۲۱۰

[۴]. بحار الانوار، ج۶۶، ص۳۶۸

[۵] . نساء/ ۱۴۹

[۶]. شوری/ ۴۰

[۷] . بحارالانوار، ج۶۴، ص۲۶۶

[۸] . آل عمران/ ۱۳۴

[۹]. بحار ألانوار، ج۴۶، ص۶۸

[۱۰]. بحار ألانوار، ج۶۸، ص۴۰۱

[۱۱]. بحار ألانوار، ج۷۲، ص۳۵۹

[۱۲]. غرر الحکم و درر الکلم، ص۴۱۴

[۱۳] . بحار الانوار، ج۷۲، ص۲۴۷

[۱۴]. مجموعه ورام، ج۲، ص۱۲۰

[۱۵]. بحارالانوار، ج ۷۱، ص ۱۰۵

[۱۶]. بقره/ ۸۳

[۱۷]. بحار ألانوار، ج۷۱، ص۱۰۲

[۱۸]. امالی (للمفید)، النص، ص۱۱

[۱۹]. أعیان الشیعه، ج۱، ص۶۴۴

[۲۰]. کافی، ج۴، ص۱۲۶

[۲۱]. وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۳۴۶

[۲۳]. بحار الانوار، ج۷۱، ص۱۰۴

[۲۴]. کافی، ج۳، ص۳۸۹

[۲۵]. یوسف / ۹۲

[۲۶]. بحار الانوار، ج۲۱، ص۱۰۹

[۲۷]. احزاب / ۴

[۲۸]. انعام / ۹۱

[۲۹]. بحار الانوار، ج۱۶، ص۹۹

[۳۰]. تحف العقول، النص، ص۸۸

[۳۱]. صحیفه سجادیه، ص۹۶

[۳۲]. عوائی اللئالی، ج۱، ص۴۳۲

[۳۳]. تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص۶۹

[۳۴]. بحار الانوار، ج۶۹، ص۲۳۲

[۳۵]. کافی، ج۱۵، ص۳۹

[۳۶]. نساء / ۱۳۵

[۳۷]. مائده / ۸

[۳۸] . غرر الحكم و درر الکلم، ص۱۹

[۳۹] . تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص۳۱۷

[۴۰] . تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص۳۱۷

[۴۱] . غرر الحکم و درر الکلم، ص۷۲۲

[۴۲] . غرر الحکم و درر الکلم، ص۷۸۱

[۴۳]. وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۱۸۰

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

Want to join the discussion?
Feel free to contribute!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.