أَساسُ الاسلامِ حُبّی وَ حُبُّ أهلِ بَیتی

۵-گوهر هستی/ سفارش ها و هشدار‌ها

آن چه در این بخش از سلسله مقالات «گوهر هستی» خواهد آمد، بیان برخی از سفارشات و نیز هشدارهایی است که از رسول اکرم صلوات الله علیه و آله به ویژه در لحظات پایانی عمر مبارک شان نسبت به حفظ حریم صدیقه طاهره سلام الله علیها صادر گردیده است…

***************************************************

«گوهر هستی/ سفارش ها و هشدار‌ها»

پدید آورنده: سید علی شاهچراغی

دسته بندی: خطبه

 

مقام و شخصیت ممتاز صدیقه ی طاهره سلام الله علیها سبب شده است تا پیامبر اعظم صلوات الله علیه و آله در سخنان مهم و متعدد خویش نسبت به رعایت حرمت و منزلت این بانوی مکرمه سفارش و توصیه نمایند؛ احادیث نورانی و ارزشمندی که هر کدام از جهت و یا جهاتی ضرورت پاسداشت جایگاه و مرتبت این بانوی مکرمه و مطهره را مورد تأکید قرار داده و چگونگی ارتباط امت اسلامی با خاندان پیامبر صلوات الله علیه و آله به ویژه حضرت فاطمه سلام الله علیها را روشن ساخته است تا دین الهی با تمسک به ذوات مقدسه‌ اهل بیت، به صورت بایسته شناخته شده و حرکت در صراط مستقیم دنبال گردد.

آن چه در این بخش از سلسله مقالات «گوهر هستی» خواهد آمد، بیان برخی از سفارشات و نیز هشدارهایی است که از رسول اکرم صلوات الله علیه و آله به ویژه در لحظات پایانی عمر مبارک شان نسبت به حفظ حریم صدیقه طاهره سلام الله علیها صادر گردیده است؛ توصیه ها و انذارهای سرنوشت سازی که برای جویندگان حقیقت و حرکت کنندگان در مسیر کمال، توجه به آن ضروری می نماید.

شناخت فاطمه (س)

مهم ترین سفارش و توصیه ی پیامبر صلوات الله علیه و آله درباره حضرت زهرا سلام الله علیها که در متون دینی مشاهده می شود، ضرورت شناخت و معرفت نسبت به این بانوی مطهره است؛ چنان چه در حدیث نبوی ذیل بر آن تأکید شده است:

«مَنْ‏ عَرَفَ‏ هَذِهِ‏ فَقَدْ عَرَفَهَا وَ مَنْ لَمْ يَعْرِفْهَا فَهِيَ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ وَ هِيَ بَضْعَةٌ مِنِّي وَ هِيَ قَلْبِي الَّذِي بَيْنَ جَنْبَيَّ‏»[۱]

«هرکه بشناسد او را، پس می شناسد و هر که نمی شناسد، پس [بداند] او فاطمه دختر محمد [صلوات الله علیه و آله] است. او پاره ی تن و قلب من است که بین دو پهلویم قرار دارد.»

شناخت و معرفتی که نیازمند مطالعه‌ و تدبر در شخصیت، زندگی و فضایل بی شمار ایشان خواهد بود.

پیروی و اطاعت

شناخت و معرفت عترت پیامبر صلوات الله علیه و آله و صدیقه طاهره سلام الله علیها زمینه ی پیروی و تبعیت از این ذوات مقدسه را فراهم می سازد؛ بدین خاطر رسول گرامی اسلام صلوات الله علیه و آله در حدیث نورانی ذیل، پس از تبیین مقام برجسته ی دختر گرامی خویش بر ضرورت تبعیت از حضرات معصومین اهل بیت علیهم السلام تأکید می فرمایند:

«فَاطِمَةُ بَهْجَةُ قَلْبِي‏ وَ ابْنَاهَا ثَمَرَةُ فُؤَادِي وَ بَعْلُهَا نُورُ بَصَرِي وَ الْأَئِمَّةُ مِنْ وُلْدِهَا أُمَنَاءُ رَبِّي وَ حَبْلٌ مَمْدُودٌ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ خَلْقِهِ مَنِ اعْتَصَمَ بِهِمْ نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهُمْ هَوَى»[۲]

«فاطمه روشنی قلب من است و دو پسرش میوه دلم و همسرش نور چشمم و امامان از نسلش امانت داران پروردگارم و ریسمان کشیده ‌شده بین خدا و بندگانش هستند؛ کسی که تمسک به آن ها نماید، نجات پیدا می کند و کسی که مخالفت کند، گمراه می شود.»

محبت فاطمه(س)

سفارش به دوستی و محبت اهل بیت علیهم السلام نیز از دستورات مورد تأکید دین مبین اسلام است که در آیه ی شریفه ی ذیل‌ بر عهده ی یکایک مسلمانان قرار گرفته است:

«قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى»[۳]

«بگو؛ من هیچ پاداشی از شما بر رسالتم درخواست نمی کنم، جز دوست داشتن نزدیکانم[اهل بیتم]»

موضوعی که در احادیث وارده از سوی نبی مکرم صلوات الله علیه و آله به شکل های گوناگون وارد شده که به برخی از آن ها اشاره می گردد.

  • اساس ایمان

در سخنان پیامبر صلوات الله علیه و آله، مودت و محبت اهل بیت علیهم السلام به عنوان اساس و پایه ی ایمان معرفی‌ شده است؛ نکته ی ارزشمندی که جایگاه محبت و دوستی عترت علیهم السلام را تبیین می نماید؛

«أَساسُ الاسلامِ حُبّی وَ حُبُّ أهلِ بَیتی»[۴]

«اساس اسلام دوستی من و اهل بیت من است.»

آن حضرت هم چنین در وصیت خویش به جناب ابوذر علیه الرحمۀ فرمودند:

«لَا يُؤْمِنُ‏ عَبْدٌ حَتَّى‏ أَكُونَ‏ أَحَبَ‏ إِلَيْهِ‏ مِنْ‏ نَفْسِهِ‏ وَ تَكُونَ عِتْرَتِي إِلَيْهِ أَعَزَّ مِنْ عِتْرَتِهِ وَ يَكُونَ أَهْلِي أَحَبَّ إِلَيْهِ مِنْ أَهْلِهِ»[۵]

«بنده اى اهل ایمان نخواهد بود، مگر اين كه من را بيش از خودش دوست بدارد و فرزندانم را بيش از فرزندان خودش و خاندانم را از خاندان خویش بیش تر دوست بدارد.»

  •  پاکی ولادت

پیامبر صلوات الله علیه و آله در وصیت به جناب ابوذر رحمۀ الله علیه درباره محبت امیرالمؤمنین و صدیقه طاهره و فرزندان ایشان علیهم السلام، به موضوع بسیار مهمی تصریح کرده اند که درک آن مستلزم توجه و دقت فراوان است؛

«مَنْ أَحَبَّنَا أَهْلَ الْبَيْتِ فَلْيَحْمَدِ اللَّهَ عَلَى أَوْلَى النِّعَمِ»

«هر كه ما خاندان اهل بیت را دوست بدارد، خدا را به برترین نعمات شکر نماید.»

ابوذر می گوید، از حضرت پرسیدم: برترین نعمت كدام است؟

«قَالَ طِيبُ‏ الْوِلَادَةِ وَ لَا يُحِبُّنَا إِلَّا مَنْ‏ طَابَتْ‏ وِلَادَتُهُ‏»[۶]

«حضرت فرمود: حلال زادگى. ما را دوست ندارد، مگر کسی که پاکی ولادت دارد!»

  •  برتر از عبادت یک سال

آن حضرت، هم چنین در برخی از سخنان خویش، محبت اهل بیت علیهم السلام را از یک سال عبادت خدا برتر می شمارند؛

«حُبُ‏ آلِ‏ مُحَمَّدٍ يَوْماً خَيْرٌ مِنْ‏ عِبَادَةِ سَنَةٍ وَ مَنْ مَاتَ عَلَيْهِ دَخَلَ الْجَنَّة»[۷]

«یک روز دوستى آل محمّد، بهتر از یک سال عبادت است و کسى که بر این دوستى بمیرد، داخل بهشت مى شود.»
این در حالی است که انس و جن برای عبادت پروردگار آفریده شده اند؛

«وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ»[۸]

«و نيافريدم جن و انس را مگر كه بپرستند مرا.»

  •  محبت و سؤال از آن

از رسول گرامی اسلام صلوات الله علیه و آله نقل شده که فرمودند:

«أَوَّلُ مَا یُسْأَلُ عَنْهُ الْعَبْدُ حُبُّنَا أَهْلَ الْبَیْت»[۹]

«اولین چیزی که مورد پرسش قرار می گیرد، دوستی ما اهل بیت است.»

اما نسبت به محبت فاطمه سلام الله علیها به صورت ویژه سفارش کرده و خطاب به سلمان فارسی می‌فرمایند:

«يَا سَلْمَانُ مَنْ أَحَبَّ فَاطِمَةَ ابْنَتِي فَهُوَ فِي الْجَنَّةِ مَعِي وَ مَنْ أَبْغَضَهَا فَهُوَ فِي النَّارِ يَا سَلْمَانُ حُبُّ فَاطِمَةَ يَنْفَعُ فِي مِائَةِ مَوْطِنٍ أَيْسَرُ تِلْكَ الْمَوَاطِنِ الْمَوْتُ وَ الْقَبْرُ وَ الْمِيزَانُ وَ الْمَحْشَرُ وَ الصِّرَاطُ وَ الْمُحَاسَبَةُ»[۱۰]

«ای سلمان! هر که دخترم فاطمه را دوست بدارد، در بهشت، کنار من و هر که او را دشمن بدارد در آتش جهنم خواهد بود. ای سلمان! دوستی فاطمه در صد موقف برای انسان سودمند است که راحت ترین آن ها لحظه ی مرگ و قبر و میزان و محشر و صراط و حساب رسی اعمال است.»

هم چنین ابن شهر آشوب از کتب معتبره اهل سنت نظیر جامع ترمذی نقل می کند که روزی پیامبر صلوات الله علیه و آله دست حسن و حسین را گرفتند و فرمودند:

«مَنْ أَحَبَّنِي وَ أَحَبَّ هَذَيْنِ وَ أَبَاهُمَا وَ أُمَّهُمَا كَانَ مَعِي فِي دَرَجَتِي فِي الْجَنَّةِ يَوْمَ الْقِيَامَة»[۱۱]

«هر كه من را دوست بدارد و دوست بدارد اين دو و پدرشان و مادرشان را، روز قيامت با من و در درجه ي من خواهد بود.»

این مسأله چنان اهمیتی دارد که رسول خدا صلوات الله علیه و آله حتی نسبت به تربیت فرزندان بر مبنای محبت خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام توصیه و سفارش کرده اند:

«أَدِّبوا أولادَكُم عَلى ثلث خِصالٍ: حُبِّ نَبيِّكُم وَحُبِّ أَهلِ بَيتِهِ وَ قِراءَةِ القُرآنِ»[۱۲]

«اولاد خود را بر سه خصلت تربیت کنید: دوستى پیامبرتان و دوستى اهل بیتش و قرائت قرآن.»

هشدارها

حضرت رسول صلوات الله علیه و آله علاوه بر انجام سفارشات‌ و توصیه های متعدد نسبت به اهل بیت و حضرت زهرا سلام الله علیهم اجمعین، هشدارهای زیادی را به جهت نگرانی از دوران پس از خویش مطرح کردند تا مسلمانان از ابتلا به حوادث دردناک پیش روی جامعه ی اسلامی در امان بمانند و از پایمال شدن حق اصحاب کساء و خانه نشینی امیرالمؤمنین علیه السلام و شهادت فاطمه سلام الله علیها و ورود لطمات سنگین و جان کاه به خانواده ی اهل بیت علیهم السلام جلوگیری نمایند؛ اگر چه اغوائات شیطان پلید و تصمیم منافقان و مشرکان و عدم هوشیاری مسلمانان سبب گردید تا خواسته ی رسول خدا بر زمین بماند و آن حضرت صلوات الله علیه و آله با نگرانی و چشمانی اشک‌بار از اندوه مظلومیت فرزندان خویش به سرای آخرت کوچ نمایند.

ابن عباس در همین زمینه می گوید: روزی پیامبر صلوات الله علیه و آله نشسته بودند که به ترتیب حسن و حسین و مادر بزرگوارشان، فاطمه زهرا علیهم السلام بر حضرت وارد شدند؛ وقتی چشم پیامبر صلوات الله علیه و آله به ایشان ‌افتاد، گریه ‌کردند و سپس جملاتی را درباره عظمت عترت خویش بیان نمودند. بخشی از این سخنان که درباره صدیقه طاهره سلام الله علیها بیان شده، این طور است:

«أَنِّي لَمَّا رَأَيْتُهَا ذَكَرْتُ مَا يُصْنَعُ بِهَا بَعْدِي كَأَنِّي بِهَا وَ قَدْ دَخَلَ الذُّلُّ بَيْتَهَا وَ انْتُهِكَتْ حُرْمَتُهَا وَ غُصِبَتْ حَقَّهَا وَ مُنِعَتْ إِرْثَهَا وَ كُسِرَ جَنْبُهَا [وَ كُسِرَتْ جَنْبَتُهَا] وَ أَسْقَطَتْ جَنِينَهَا وَ هِيَ تُنَادِي يَا مُحَمَّدَاهْ فَلَا تُجَابُ وَ تَسْتَغِيثُ فَلَا تُغَاثُ فَلَا تَزَالُ بَعْدِي مَحْزُونَةً مَكْرُوبَةً بَاكِيَةً تَتَذَكَّرُ انْقِطَاعَ الْوَحْيِ عَنْ بَيْتِهَا مَرَّةً وَ تَتَذَكَّرُ فِرَاقِي أُخْرَى وَ تَسْتَوْحِشُ إِذَا جَنَّهَا اللَّيْلُ لِفَقْدِ صَوْتِيَ الَّذِي كَانَتْ تَسْتَمِعُ إِلَيْهِ إِذَا تَهَجَّدْتُ بِالْقُرْآنِ ثُمَّ تَرَى نَفْسَهَا ذَلِيلَةً بَعْدَ أَنْ كَانَتْ فِي أَيَّامِ أَبِيهَا عَزِيزَةً فَعِنْدَ ذَلِكَ يُؤْنِسُهَا اللَّهُ تَعَالَى ذِكْرُهُ بِالْمَلَائِكَة‏»[۱۳]

«هرگاه او را می بینم، به یاد مصائبی می افتم که بعد از من برای او رخ می دهد؛ گویا می بینم که خواری به خانه اش وارد و حرمتش هتک و حقش غصب و از ارث منع و پهلویش شکسته و فرزندش سقط شده و فریاد می زند، یا محمداه! اما جوابی نمی شنود و یاری می طلبد و کسی به کمکش نمی شتابد. او پس از من همواره محزون و اندوهناک و گریان است؛ از یک سو به یاد قطع شدن نزول وحی از خانه اش و از جهت دیگر به یاد جدایی اش از من خواهد بود. شب‌ هنگام به سبب نشنیدن صدای قرآن من، در هراس و اضطراب خواهد بود و خودش را ذلیل بعد از من می بیند، پس از آن که در دوره ی حضور پدرش عزیز بوده است؛ در این اوقات همراه فرشتگان با یاد خداوند متعال انس می گیرد.»

ماجرای حزن انگیز و غم باری که توسط ابوذر، صحابی صدیق رسول خدا نیز نقل شده است. او می گوید: در روزهای آخر عمر مبارک رسول خدا صلوات الله علیه و آله خدمت ایشان رسیدم؛ حضرت فرمودند:

«يَا أَبَا ذَرٍّ ايتِنِي بِابْنَتِي فَاطِمَةَ قَالَ فَقُمْتُ وَ دَخَلْتُ عَلَيْهَا وَ قُلْتُ يَا سَيِّدَةَ النِّسْوَانِ أَجِيبِي أَبَاكِ قَالَ فَلَبِسَتْ جِلْبَابَهَا وَ خَرَجَتْ حَتَّى دَخَلَتْ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص فَلَمَّا رَأَتْ رَسُولَ اللَّهِ ص انْكَبَّتْ عَلَيْهِ وَ بَكَتْ وَ بَكَى رَسُولُ اللَّهِ ص لِبُكَائِهَا وَ ضَمَّهَا إِلَيْهِ ثُمَّ قَالَ يَا فَاطِمَةُ لَا تَبْكِي فِدَاكِ‏ أَبُوكِ‏ فَأَنْتِ أَوَّلُ مَنْ تَلْحَقِينَ بِي مَظْلُومَةً مَغْصُوبَةً وَ سَوْفَ تَظْهَرُ بَعْدِي حَسِيكَةُ النِّفَاقِ وَ يَسْمُلُ جِلْبَابُ الدِّينِ أَنْتِ أَوَّلُ مَنْ يَرِدُ عَلَيَّ الْحَوْض‏»[۱۴]

«ابوذر دخترم فاطمه را نزد من بیاور. بی درنگ برخاستم و به خانه فاطمه رفتم و عرض کردم: ای سرور زنان! پدرت را اجابت کن. فاطمه روپوش خود را به سر انداخت و از خانه بیرون آمد تا این که بر رسول خدا صلی الله علیه و آله وارد شد؛ وقتی چشمش به پیامبر افتاد، حضرت را در آغوش کشید و گریست؛ رسول خدا نیز با گریه او به گریه افتاد و فاطمه را در آغوش خود فشرد و سپس فرمود: ای فاطمه! پدرت فدای تو باد؛ گریه نکن، تو اولین کسی از خاندان من هستی که مورد ظلم و ستم واقع می شوی و حقت غضب می گردد و در این حال به من ملحق خواهی شد. بزودی پس از من خارهای نفاق آشکار و جامه ی دین کهنه می گردد. تو اولین کسی هستی که در کنار حوض بر من وارد می شوی.»

شخصیت دیگری که از نگرانی و ناراحتی پیامبر صلوات الله علیه و آله سخن گفته و آن را نقل نموده است، سلمان فارسی است. این صحابی راستین رسول خدا می گوید: در بیماری حضرت رسول صلوات الله علیه و آله که منجر به رحلت ایشان شد، نزد پیامبر نشسته بودم که فاطمه داخل شد و چون ضعف و بی حالی پدرش را دید، گریست؛ و همین که اشک بر گونه هایش جاری شد، پیامبر به او فرمود: ای فاطمه! چه چیزی سبب گریه ات شد؟ فاطمه عرضه داشت: از خواری برای خودم و فرزندانم پس از شما هراسناکم. در این هنگام چشمان پیامبر پر از اشک شد و فرمودند:

«يَا فَاطِمَةُ أَ مَا عَلِمْتِ أَنَّا أَهْلُ‏ بَيْتٍ‏ اخْتَارَ اللَّهُ لَنَا الْآخِرَةَ عَلَى الدُّنْيَا وَ أَنَّهُ حَتَمَ الْفَنَاءَ عَلَى جَمِيعِ خَلْقِهِ وَ أَنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى اطَّلَعَ إِلَى الْأَرْضِ اطِّلَاعَةً فَاخْتَارَنِي مِنْهُمْ وَ جَعَلَنِي نَبِيّاً وَ اطَّلَعَ إِلَى الْأَرْضِ اطِّلَاعَةً ثَانِيَةً فَاخْتَارَ مِنْهَا زَوْجَكِ فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَيَّ أَنْ أُزَوِّجَكِ إِيَّاهُ وَ أَنْ أَتَّخِذَهُ وَلِيّاً وَ وَزِيراً وَ أَنْ أَجْعَلَهُ خَلِيفَتِي فِي أُمَّتِي فَأَبُوكِ خَيْرُ أَنْبِيَاءِ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ بَعْلُكِ خَيْرُ الْأَوْصِيَاءِ وَ أَنْتِ أَوَّلُ مَنْ يَلْحَقُ بِي مِنْ أَهْلِي ثُمَّ اطَّلَعَ إِلَى الْأَرْضِ اطِّلَاعَةً ثَالِثَةً فَاخْتَارَكِ‏ وَ وُلْدَكِ وَ أَنْتِ سَيِّدَةُ نِسَاءِ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ ابْنَاكِ حَسَنٌ وَ حُسَيْنٌ سَيِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ أَبْنَاءُ بَعْلِكِ أَوْصِيَائِي إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ ….»[۱۵]

«ای فاطمه! آیا نمی دانی که ما خانواده ای هستیم که خداوند برای ما آخرت را بر دنیا برگزیده و دیگر این که مرگ برای همه ی مخلوقات قرار داده شده است؛ همانا خداوند تبارک و تعالی به اهل زمین نظر افکند، پس من را از بین ایشان انتخاب نمود و پیامبرم نمود و برای بار دوم به اهل زمین نظر انداخت و همسرت را برگزید و سپس به من وحی نمود که تو را به ازدواج او در آورم و به عنوان ولیّ و وزیر خودم برگزینم و همانا او را جانشین خودم در میان امتم قرار دهم. پس پدرت برترین انبیاء و رسولان الهی است و همسرت برترین جانشینان و تو اولین کسی هستی که از خانواده ام به من ملحق خواهی شد. خداوند، سپس به اهل زمین برای بار سوم نظر انداخت، پس تو را اختیار نمود و فرزندانت را برگزید. تو سیده ی زنان اهل بهشتی و دو پسرت، حسن و حسین آقایان جوانان اهل بهشت هستند و فرزندانت جانشینان من تا روز قیامت…»

وقوع حوادث و فجایع دردناک پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله، نشان داد که نگرانی های پیامبر صلوات الله علیه و آله درباره اهل بیت علیهم السلام به‌ویژه صدیقه طاهره سلام الله علیها به جا بوده است؛ ستم و ظلم بی حدی که از سقیفه و غصب حق آشکار امیرالمؤمنین آغاز شد و با غصب فدک، هجوم و تهدید به آتش زدن، سوزاندن درب خانه دختر پیامبر صلوات الله علیه و آله، ضربه به بازو، شکستن پهلو، کتک زدن دختر پیامبر صلوات الله علیه و آله و قتل فرزندش حضرت محسن علیه السلام و شهادت آن بانو ادامه یافت؛ حوادث ناگواری که دشمنان خاندان عصمت و طهارت نیز نتوانستند ابعاد فاجعه بار آن را مخفی ساخته و کتمان نمایند.

آن چه در ادامه می آید، بخشی از هشدارهای حضرت رسول صلوات الله علیه و آله نسبت به جایگاه اهل بیت خویش، به ویژه حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها است که در صحنه های مختلف بیان نموده اند.

پرهیز از ظلم

اگر ظلم و تجاوز به حقوق انسان ها از زشت ترین اعمال و دارای عواقب سوء و خطرناک است، رذالت و پلیدی ظلم و آزار صدیقه طاهره حضرت فاطمه سلام الله علیها آشکار خواهد بود و نیاز به تأکید ندارد؛ اما با این وجود، پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله درباره ضرورت پرهیز از آن هشدار می دهند:

«فَمَنْ‏ آذَاهَا فَقَدْ آذَانِي‏ وَ مَنْ‏ آذَانِي‏ فَقَدْ آذَى‏ اللَّه‏»[۱۶]

«پس کسی که او را اذیت نماید، به راستی مرا اذیت کرده است و کسی که مرا آزار دهد، به راستی خدا را اذیت کرده است.»

در این زمینه روایت جابربن عبدالله انصاری نیز قابل تأمل است؛ او می گوید: فاطمه سلام الله علیها در لحظات پایانی عمر مبارک حضرت رسول صلوات الله علیه و آله بر پدر بزرگوارش وارد گردید و خودش را در آغوش ایشان انداخت و گریست؛ آن حضرت در حالی که وضعیت جسمانی اش تغییر یافته بود، چشمان مبارکش را گشود و خطاب به دختر خویش فرمودند:

«يَا بُنَيَّةِ أَنْتِ الْمَظْلُومَةُ بَعْدِي وَ أَنْتِ الْمُسْتَضْعَفَةِ بَعْدِي فَمَنْ آذَاكِ فَقَدْ آذَانِي وَ مَنْ غَاظَكِ فَقَدْ غَاظَنِي‏ وَ مَنْ‏ سَرَّكِ‏ فَقَدْ سَرَّنِي‏ وَ مَنْ بَرَّكِ فَقَدْ بَرَّنِي وَ جَفَاكِ فَقَدْ جَفَانِي وَ مَنْ وَصَلَكِ فَقَدْ وَصَلَنِي وَ مَنْ قَطَعَكِ فَقَدْ قَطَعَنِي وَ مَنْ أَنْصَفَكِ فَقَدْ أَنْصَفَنِي وَ مَنْ ظَلَمَكِ فَقَدْ ظَلَمَنِي لِأَنَّكِ مِنِّي وَ أَنَا مِنْكِ وَ أَنْتِ بَضْعَةٌ مِنِّي وَ رُوحِيَ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيَّ ثُمَّ قَالَ ع إِلَى اللَّهِ أَشْكُو ظَالِمِيكِ…»[۱۷]

«ای دخترم؛ تو پس از من مظلوم خواهی بود و جور و ستم می بینی؛ پس هر که تو را بیازارد، مرا آزرده و هر که تو را خشمگین سازد، مرا خشمگین ساخته و هر که تو را خوشحال نماید، مرا شاد نموده و هر کس نسبت به تو نیکی کند، به من نیکی نموده و هر که بر تو جفا نماید، بر من جفا کرده است؛ هر که به تو بپیوندد، به من پیوسته و هر که از تو جدا گردد از من جدا گشته است و هر که انصاف را در حق تو رعایت کند، در حق من روا داشته است و هر که بر تو ستم روا دارد، بر من ستم کرده است. چرا که تو از من و من از تو هستم. تو پاره ی تن من و جان و روحم هستی که بین دو پهلویم قرار دارد. سپس فرمود: به خدا شکایت می برم از ظلم کنندگان به تو…»

پرهیز از بغض

نفاق و دورویی، پیامد شوم دوری از اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام و دشمنی با خاندان نبوت است؛ امری که رسول خدا درباره آن فرمودند؛

«مَنْ أَبْغَضَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ فَهُوَ مُنَافِق‏»[۱۸]

«هر کس نسبت به ما اهل بیت بغض داشته باشد، منافق است.»

این صفت و خصلت ناپسند، چنان زشت و مذموم است که بر اساس حدیث رسول خدا صلوات الله علیه و آله، فرد را از جرگه ی مسلمانان خارج ساخته و به وادی کفر می کشاند؛

«أَلَا وَ مَنْ‏ مَاتَ‏ عَلَى‏ بُغْضِ‏ آلِ‏ مُحَمَّدٍ مَاتَ‏ كَافِراً أَلَا وَ مَنْ مَاتَ عَلَى بُغْضِ آلِ مُحَمَّدٍ لَمْ يَشَمَّ رَائِحَةَ الْجَنَّة»[۱۹]

«آگاه باشید، هر کس بر بغض آل محمّد بمیرد، کافر از دنیا رفته است؛ آگاه باشید، هر کس بر بغض آل محمّد بمیرد، بوی بهشت را استشمام نخواهد کرد.»

در همین زمینه جابربن عبدالله انصاری از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل می کند که در خطبه ای فرمودند:

«مَنْ‏ أَبْغَضَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ حَشَرَهُ‏ اللَّهُ‏ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يَهُودِيّاً»[۲۰]

«هر کس کینه ما اهل بیت را داشته باشد، خداوند او را در قیامت، یهودی محشور خواهد کرد.»

جابر می گوید: از آن حضرت پرسیدم: ای رسول خدا! حتی اگر این شخص روزه بگیرد و نماز بخواند و باور داشته باشد که مسلمان است؟ پیامبر در جواب فرمود:

«فَإِنَّمَا احْتَجَزَ مِنْ سَفْكِ دَمِهِ أَوْ يُؤَدِّيَ الْجِزْيَةَ عَنْ يَدٍ وَ هُوَ صَاغِر»[۲۱]

فرمود: [آری، اگر چه اهل نماز و روزه باشد و بپندارد که مسلمان است] همانا بواسطه این اعمال، تنها ریختن خونش منع می گردد و از پرداخت جزیه – در حال حقارت – در امان می ماند.»

و در حدیث دیگری درباره فرجام این خصیصه ی زشت فرمودند:

«إِنَّ أَعْدَاءَنَا تَلْحَقُ‏ بِالْيَهُودِ وَ النَّصَارَى‏»[۲۲]؛

«همانا دشمنان ما به یهود و نصاری ملحق می شوند.»

پرهیز از هجوم به خانه ی فاطمه

علامه مجلسی در روایتی از امام موسی بن جعفر علیهماالسلام و آن حضرت نیز از پدر بزرگوارشان امام صادق علیه السلام نقل کرده اند، وقتی رحلت رسول خدا صلوات الله علیه و آله نزدیک گردید، انصار را فرا خوانده و به آنان فرمودند: ای گروه انصار! زمان جدایی فرا رسیده است؛ همانا من دعوت شده ام و آن را اجابت خواهم کرد. با شما همسایه بودم، پس خوب همسایگی نمودید؛ یاری خواستم و یاری رسان خوبی بودید؛ سپس آنان را به پیروی و تمسک به اهل بیت علیهم السلام دعوت نمودند و از عواقب بی حرمتی به خانه ی صدیقه ی طاهره آگاه ساختند؛

«اللَّهَ اللَّهَ فِي أَهْلِ بَيْتِي مَصَابِيحِ الظُّلَمِ وَ مَعَادِنِ الْعِلْمِ وَ يَنَابِيعِ الْحِكَمِ وَ مُسْتَقَرِّ الْمَلَائِكَةِ مِنْهُمْ وَصِيِّي وَ أَمِينِي وَ وَارِثِي وَ هُوَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى أَلَا هَلْ بَلَّغْتُ مَعَاشِرَ الْأَنْصَارِ أَلَا فَاسْمَعُوا وَ مَنْ حَضَرَ أَلَا إِنَّ فَاطِمَةَ بَابُهَا بَابِي‏ وَ بَيْتُهَا بَيْتِي فَمَنْ هَتَكَهُ فَقَدْ هَتَكَ حِجَابَ اللَّهِ»[۲۳]

«خدا را، خدا را، نسبت به اهل بیتم؛ چراغ های تاریکی ها و معادن علم و سرچشمه های حکمت‌ و قرارگاه ملائکه ی الهی. از ایشان است، وصی من و امین من و وراث من؛ او برای من به منزله ی هارون برای موسی است. آگاه باشید، آیا من به شما گروه انصار ابلاغ نمودم؟ ای جماعت انصار؛ آگاه باشید، پس بشنوید و کسانی که حضور دارند؛ آگاه باشید که همانا درب خانه ی فاطمه، درب خانه ی من و خانه ی او خانه ی من است؛ پس هر که آن را هتک نماید، حرمت خدا‌ی متعال را هتک نموده است.»

راوی می گوید: در این هنگام امام کاظم علیه السلام بسیار گریستند و فرمودند:

«هُتِكَ وَ اللَّهِ حِجَابُ اللَّهِ هُتِكَ وَ اللَّهِ حِجَابُ اللَّهِ هُتِكَ وَ اللَّهِ حِجَابُ اللَّهِ يَا أُمَّهْ‏ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهَا»

«به خدا سوگند، پرده خدای متعال دریده شد؛ به خدا سوگند پرده خدای متعال دریده شد؛ به خدا سوگند پرده خدای متعال دریده شد؛ ای مادر! – درود خدا بر او باد -»

پرهیز از غضب و عذاب الهی

حضرت رسول صلوات الله علیه و آله، دشمنی با اهل بیت علیهم السلام را عامل غضب و خشم خداوند معرفی کرده و درباره عواقب آن چنین هشدار می دهند:

«لَيْلَةَ عُرِجَ بِي إِلَى السَّمَاءِ رَأَيْتُ عَلَى بَابِ الْجَنَّةِ مَكْتُوباً لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ عَلِيٌ‏ حَبِيبُ‏ اللَّهِ‏ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ صَفْوَةُ اللَّهِ فَاطِمَةُ أَمَةُ اللَّهِ عَلَى بَاغِضِهِمْ لَعْنَةُ اللَّه‏‏»[۲۴]

«شبی که مرا به معراج بردند، دیدم بر در بهشت نوشته شده است، معبودی جز خدا نیست، محمد فرستاده خداست، علی حبیب خداست، حسن و حسین، خالص برای خدایند، فاطمه کنیز خداست؛ لعنت خدا بر دشمنان ایشان.»

در حدیث سلمان فارسی از آن حضرت نیز آمده است:

«…فَمَنْ رَضِيَتْ عَنْهُ ابْنَتِي فَاطِمَةُ رَضِيتُ عَنْهُ وَ مَنْ رَضِيتُ عَنْهُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ وَ مَنْ غَضِبَتْ عَلَيْهِ فَاطِمَةُ غَضِبْتُ عَلَيْهِ وَ مَنْ غَضِبْتُ عَلَيْهِ غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ يَا سَلْمَانُ وَيْلٌ لِمَنْ يَظْلِمُهَا وَ يَظْلِمُ‏ ذُرِّيَّتَهَا وَ شِيعَتَهَا»[۲۵]

«…پس دخترم فاطمه از هر که راضی باشد، من نیز از او خشنود می شوم و هر که من از او راضی باشم، خدا از او خرسند خواهد بود و هر که فاطمه بر او خشم گیرد، من بر او غضب می کنم و هر که من بر او خشم گیرم، خداوند بر او غضب می کند. ای سلمان! وای بر کسی که به فاطمه و به فرزندان و شیعیان فاطمه ظلم و ستم کند.»

عمل زشت و ناپسندی که به سبب دنیاپرستی، پیشوایان گمراه، فساد خواص، فراموش شدن امر به معروف و نهی از منکر صورت می پذیرد و انسان را به گرفتاری ابدی مبتلا می سازد؛ بدین خاطر پیامبر اعظم صلوات الله علیه و آله در کلام ارزشمند خویش فرمودند:

«ِوَ لَوْ أَنَّ عَبْداً عَبَدَ اللَّهَ بَيْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ أَلْفَ عَامٍ ثُمَّ أَلْفَ عَامٍ ثُمَّ أَلْفَ عَامٍ حَتَّى يَصِيرَ كَالشَّنِ‏ الْبَالِي‏ ثُمَّ لَمْ يُدْرِكْ مَحَبَّتَنَا أَكَبَّهُ اللَّهُ عَلَى مَنْخِرَيْهِ‏ فِي النَّارِ»[۲۶]

«همانا اگر بنده ای هزار سال، سپس هزار سال و سپس هزار سال، بین صفا و مروه عبادت کند تا این که مانند مَشکی خشک و پوسیده گردد، اما از محبت ما بهره ای نبرده باشد، خداوند او را به رو در آتش می اندازد.»

[۱].  کشف الغمه، ج۱، ص۴۹۷

[۲]. بحار الأنوار، ج۲۳، ص۱۱۰

[۳]. شوری/ ۲۳

[۴]. شرح الأخبار، ج۳، ص۵۱۵

[۵]. علل الشرائع‏، ج۱، ص۱۴۰

[۶]. المحاسن‏، ج۱، ص۱۳۸

[۷]. کشف الغمه، ج ۱، ص۵۳

[۸]. ذاریات/۵۶

[۹]. عیون اخبار الرضا(ع)، ج۲، ص۶۷

[۱۰]. بحارالانوار، ج٢٧، ص١١۶

.[۱۱] مناقب ابن شهرآشوب، ج۳، ص۳۸۲

[۱۲]. قاموس قرآن‏، ص۲

[۱۳]. الأمالي(للصدوق)، النص، ص۱۱۳

[۱۴]. بحار الأنوار، ج‏۳۶، ص۲۸۸

[۱۵]. بحار الأنوار، ج‏۲۸، ص۵۲

[۱۶]. عیون‌المعجزات‏، ص۵

[۱۷]. كشف الغمة في معرفة الأئمة، ج‏۱، ص۴۹

[۱۸]. کشف الغمه، ج۱، ص۴۷٫

[۱۹]. بشارة المصطفی، ص۱۹۷٫

[۲۰]. إحقاق الحق، ج‏۷، ص۳۲۱

[۲۱]. بحارالانوار، ج ۲۷، ص۲۲۴

[۲۲] مناقب ابن شهرآشوب)، ج۳، ص۱۰۱

[۲۳]. بحار الأنوار، ج‏۲۲، ص۴۷۷

[۲۴]. کشف الغمه، ج۱، ۹۴٫

[۲۵]. بحارالانوار، ج٢٧، ص١١۶

[۲۶]. بحار الأنوار، ج‏۲۳، ص۲۳۰

 

 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

Want to join the discussion?
Feel free to contribute!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.