شباهتهای امام حسین و حضرت یحیی علیهماالسلام
سالهای سال خون حضرت یحیی میجوشید تا یاد او در خاطرهها بماند؛ تا مردم، مظلومیت یحیی را به یاد بیاورند و بدانند که برای زیر پا گذاشتن قانون خدا، یحیی کشته شد…
*********************************************************************
استعداد سرشار، تسلط بر موضوع، قدرت تحلیل، بهکارگیری واژگان مناسب، صوت رسا، لحن دلنشین و از همه مهمتر، برآمدن سخن از ژرفای روح و جان شخصیت وارستهای که عمر خویش را در راه نشر معارف اسلام و خدمت به انقلاب اسلامی سپری نمود، سخنرانیهای شهید سید حسن شاهچراغی نماینده مردم دامغان در مجلس شورای اسلامی و سرپرست مؤسسه کیهان را برخوردار از امتیازاتی کرده که با وجود گذشت سالها، دارای تازگی و طراوت باشد.
آنچه در ادامه میآید، متن منبر این شهید والامقام است که قبل از پیروزی انقلاب اسلامی با موضوع «شباهت امام حسین و حضرت یحیی علیهماالسلام» بهمناسبت دههی اول محرمالحرام در حسینیهی روستای حسنآباد شهرستان دامغان ایراد شده است. شایان ذکر است، سعی و تلاش مؤسسه بیتالهدی بر آن بوده تا در متن تنظیم شده، کمترین تغییر صورت پذیرد.
…………………………………………………………………………………….
پدیدآورنده: سید حسن شاهچراغی
دستهبندی: دستنوشته
أعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین الصلوة و السلام علی سیدنا محمد و آلهالطیبین الطاهرین الهداةالمهدیین و اللعنةالدائم علی أعدائهم أجمعین الی یوم الدین
قال الله تبارک و تعالی: «وَ سَلامٌ عَلَیهِ یَومَ وُلِدَ وَ یَومَ یَمُوتُ وَ یَومَ یُبعَثُ حَیاً»[۱]
گفتار روزهای گذشتهی ما پیرامون زیارت وارث بود. حسین بن علی «وارث پیامبران بزرگ» است. امروز هم به دنبال همان سخنها و مطالب، در تعقیب همان بحثها، راه خودمان را ادامه میدهیم؛ قطعنظر از تمام حوادث پیشآمده، کار خودمان را انجام بدهیم.
در زیارت وارث آمده است:
«السلام علیک یا وارث عیسی روح الله»
«سلام بر تو ای وارث عیسی روح خدا»
امام حسین علیهالسلام وارث عیسی علیهالسلام است. داستان زندگی حضرت عیسی و معرفی پیامبر اولوالعزم تکمیل شد.
داستان حضرت یحیی علیهالسلام و حضرت زکریا علیهالسلام
یک قصهای از تاریخ انبیا را در اینجا ذکر میکنم. قصه اختصاص پیدا میکند، به حضرت یحیی و حضرت زکریا. حضرت زکریا پیامبر نود ساله است که عمری را در تبلیغ دین گذرانده است. تمام وجودش را صرف همین کار و همین راه کرده است. در طول عمر و زندگانیاش فقط یک آرزو داشت که او دارای فرزندی شود لایق، مؤمن به خدا، کمککار به خدا و یار خدا باشد. اما از آنجایی که خود را فقط تسلیم رضای خدا و تسلیم مشیت خدا میدانست، این تقاضا را در عبادات و در دعاهای خود نمیآورد ولی در ذهن داشت. خداوند به خاطر خدماتی که این پیرمرد مقدس و این پیرمرد بزرگ کرده بود، به او فرمود: من به تو فرزندی عنایت میکنم که این فرزند همراه با رحمت و نعمت در میان شما قدم بردارد. من به تو فرزندی عنایت میکنم که او رسول ما خواهد بود و او فرستادهی ما و خادم ما خواهد بود.
چند روزی گذشت؛ بشارت خدا به زکریا رسید. در وجود زنش علامات حمل ظاهر شد؛ یعنی علامات یک کودک در رحم مادر. برای حضرت زکریا، زنش، دوستان و نزدیکان، خیلی قابل توجه و جالب بود که پیرزنی فرزنددار شود! چهطور شد که پیرزنی در آخر عمرش میخواهد کودکی به دنیا بیاورد؟! این قضیه برایش یک امر جالب بود تا اینکه این فرزند به دنیا آمد؛ نامش را یحیی گذاشتند. از همان کودکی آثار و علامات رشد در تمام وجودش به چشم میخورد. از همان کودکی همیشه معلوم بود که آیندهی درخشان و زیبا را در پیش دارد. یحیی تربیت میشد و بزرگتر، تا اینکه به سن جوانی و رشد رسید.
حضرت زکریا از دنیا رفت. یحیی شروع کرد به تبلیغ دین پدر، سپس رسالت خدایی به او تعلق گرفت و او شروع کرد به تبلیغ کردن و یاد خدا را در ذهن مردم زنده کردن.
هیرودیس و حضرت یحیی علیهالسلام
در زمان حضرت یحیی علیهالسلام آنطور که در قرآن آمده است، حاکم و سلطان جائری بود که نامش هیرودیس بود. او به مردم ظلم میکرد، مردم را آزار میداد، مردم را اذیت میکرد؛ یحیی هم همیشه به او پند میداد و او را نصحیت میکرد؛ جلوگیری میکرد از اینکه بعضی جنایات را انجام بدهد؛ در عین حال که در میان مردم رسالت خودش را پیاده میکرد.
هیرودیس، دشمن خودش را شناخت. کسی که مزاحمت ایجاد میکند؛ کسی که اذیت میکند. او همیشه درصدد بود به هر وسیلهای یحیی را بیازارد، او را ناراحت کند و او را برنجاند.
هیرودیس علاقه و آرزو داشت که با دختر برادرش ازدواج کند؛ با اینکه دختر برادرش بود. ازدواج با محارم با روح انسان سازگار نیست ولی او میخواست این کار را بکند؛ قصدش این بود. مجالسی تشکیل داد؛ نمایندگان مردم را جمع کرد، آنها را در جریان گذاشت و از آنها کمک خواست تا این کار را بکنند.
- مقابلهی حضرت یحیی علیهالسلام با هیرودیس
حضرت یحیی فهمید. گفت: «نباید این جنایت صورت بگیرد؛ نباید عفت عمومی لکهدار شود؛ نباید شرافت انسانی زیر پا گذاشته شود. من اجازه نمیدهم؛ نباید چنین شود.» اما هیرودیس از عقیدهاش و نظریهاش برنمیگشت. دختر فهمید که یحیی مزاحم این کار است. کینهی یحیی را در دل گرفت، چون او دوست داشت بعداً ملکهی کشور شود؛ زن اول مملکت شود؛ آرزو داشت که در ضمن زندگی با سلطان و پادشاه، زندگی آرام و راحتی داشته باشد. گفت: «به هر صورتی هست، باید از یحیی انتقام بگیرم.»
روزی با لباس آرایشکرده وارد جلسهی عیش و نوش جناب سلطان شد. او در آن حال تحت تأثیر خانم، تحت تأثیر زیباییها، لباسها، آرایش و مظاهرش شد. گفت: «هر چه میخواهی، بگو تا به تو بدهم.» گفت: «من فقط مرگ یحیی را میخواهم.» گفت: «بروید یحیی را بیاورید.» یحیی را آوردند. آن جوان رشید تربیت شده در بیتالمقدس، در دامان زکریا علیهالسلام، آنکه خدا به عنوان یک بشارت او را فرستاده بود، در جلوی چشمان ملت و جمعیت به دار آویختند و سرش را بریدند.
- جوشش خون حضرت یحیی علیهالسلام
تاریخ میگوید: «خون این شهید بر زمین ریخت، جوششی فوقالعاده گرفت؛ شروع کرد به جوشیدن. با هر وسیلهای خواستند، جوشش خون این شهید بزرگ را آرام کنند، امکان نداشت؛ اصلاً نمیشد؛ ممکن نبود.
سالهای سال خون حضرت یحیی میجوشید تا یاد او در خاطرهها بماند؛ تا مردم، مظلومیت یحیی را به یاد بیاورند و بدانند که برای زیر پا گذاشتن قانون خدا، یحیی کشته شد. برای انجام یک گناهِ سلطان جنایتکار بنیاسرائیل، خونش بالا میزد. حضرت یحیی برای حفظ قانون خدا شهید شد.
خونش میجوشید تا زمان بختالنصر. این خون میجوشید تا اینکه آمدند هفتادهزار جمعیت را یا هفتهزار جمعیت را در آن موضعی که خون یحیی میجوشید، کشتند؛ بعد از آن خون آرام شد و نجوشید.
- شباهت امام حسین و حضرت یحیی علیهماالسلام
در روایات، حسین علیهالسلام را به یحیی تشبیه کردهاند. حسین برای اصول مذهب تشیع جانش را، یاران و وفادارانش را داد تا یاد اسلام، یاد قرآن و یاد خود او که یاد اسلام است، تا تاریخ تاریخ است، زنده بماند؛ تا نام حسین، یاد حسین، مجلس حسین، تکیهی حسین، روضه و مرثیهی حسین و نوحهی حسین، یادآور اسلام عزیز ازدسترفته باشد. خونش باید همیشه در قلبها بجوشد؛ در دلها فوران داشته باشد؛ چون اگر اسلام حفظ نشود، نگهداری نشود، این خون است که میتواند او را نگهداری کند؛ این خون است که میتواند او را حفظ کند.
یاد و نام امام حسین علیهالسلام
شهادت امام حسین علیهالسلام همانند شهادت حضرت یحیی است. مظلومیت حسین همانند مظلومیت یحیی، یادآور اصول اسلامی ازدسترفته است که با خون حسین نگهداری میشود. حسین میبیند به دین خدا عمل نمیشود، به سیرهی پیامبر خدا صلیالله علیه و آله عمل نمیشود، میآید جنگ میکند و کشته میشود. حسین با مرگ فرزندان رشیدش میخواست دین خدا حفظ شود.
حسین کشته شد تا دین خدا نگه داشته شود. مرگ حسین، نام حسین در قلبها و ذهنها زنده است. شهادت حسین علیهالسلام برای حفظ اسلام و دین بود. اگر شهادت حسین، مجلس امام حسین، مجلسی باشد که باعث از بین رفتن اسلام باشد، باعث خوار شدن اسلام و امام حسین باشد، به درد نمیخورد.
«السلام علیک یا وارث عیسی روح الله»، سلام بر تو ای وارث عیسی، سلام بر تو ای برادر یحیی؛ چه فداکاریها کردید! چه رنجها دیدید و حالا چه خنجرها که از دوست میخورید! دشمنم از دوستی میدهد آزار.
اللّهم صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم
[۱]. مریم/ ۱۵
دیدگاه خود را ثبت کنید
Want to join the discussion?Feel free to contribute!