دنیای جوان/ تصمیمها (اشتغال)
نکتهی دیگر در زمینهی کار که تحقق کارهای بزرگ بهدست انسان و موفقیت وی را فراهم میسازد، برخورداری از همت بلند است که در روایات متعدد مورد تأکید قرار گرفته است…
*************************************************************************************************
پدیدآورنده: سید علی شاهچراغی
دستهبندی: خطبه
دنیای جوان/ تصمیمها (اشتغال)
مسألهی کار و اشتغال از جمله مباحث سرنوشتساز و کلیدی هر جامعه است که نقشی ویژه و غیر قابل انکار در پیشرفت و بهروزی مردم داشته و به تعداد فرصتهایی که نسبت به آن فراهم میشود، از میزان فقر، جرم، فساد و مشکلات امنیتی و اجتماعی موجود در جوامع میکاهد. این مسأله تا بدان اندازه اهمیت دارد که در دین جاودانهی اسلام، عدم وجود زمینههای شغلی و بهدنبال آن ضعف و فقر اقتصادی مردم، با کفر و بیدینی آنان مساوی دانسته شده و درباره آن هشدارهای شدیدی مطرح شده است.
اهمیت کار و نقش اساسی آن در سلامت روح و روان اشخاص، باعث شده تا یکی از موضوعاتی که ذهن جوانان را قبل، حین و پس از اتمام دورهی تحصیل درگیر خود نماید، همین امر باشد؛ مسألهای که عدم توجه به آن، همانند عدم انتخاب رشتهی تحصیلی مناسب که در بخش قبل مورد بررسی قرار گرفت، میتواند به دغدغه و نگرانی خانوادهها و فرزندانشان تبدیل شده و مشکلات بیشماری را برای نسل نوپای جامعه ایجاد نماید. بدین خاطر ضروری است تا درباره این امر حساس و سرنوشتساز، واکاوی دقیق و موشکافانه صورت پذیرد و در سلسله مباحث «دنیای جوان» نکاتی پیرامون آن مطرح شود.
ارزش کار و مقام کارگر
اولین مطلب در مبحث شغل که دقت و توجه ویژهای را میطلبد، مبحث ارزش و جایگاه کار است؛ موضوعی که در بسیاری از موارد نسب به آن غفلت شده و نگاهی نادرست پیرامون آن شکل گرفته است. در این خصوص، متأسفانه افرادی بر اثر جهالت، نادانی و تنبلی، کار را عار پنداشته و تن به انجام آن نمیدهند؛ برخی نیز بدون در نظر گرفتن شرایط و مقدمات شغل، آنرا با آرزوهای بلند و دستنایافتنی همراه ساخته و بهدنبال پیمودن مسیری طولانی در زمانی کوتاه بر میآیند؛ گروهی دیگر با گرایش به پولهای باد آورده و نامشروع در پی فراهم ساختن زندگی راحت و آسوده برای خویش هستند و ارزش کار نیک و شایسته را دچار خدشه میسازند.
نگاهی هر چند گذرا به مجموعه دستورات اسلام نشان میدهد که در این دین جاودانه، ضمن مبارزه با عقاید و افعال باطل، مسألهی کار تا چه اندازه مورد ستایش و تمجید قرار گرفته و توسط معصومین علیهمالسلام فضیلت آن تبلیغ گردیده و نسبت به مضرات سهمگین کسالت، بیحوصلگی و فرار از کار هشدار داده شده است.
اشتغال و انجام پیوستهی کار در اسلام تا بدان اندازه قداست دارد که مولای متقیان علی علیهالسلام در بیانی ارزشمند کار را نشانه و پرچم مؤمنان معرفی مینمایند؛
«الْعَمَلُ شِعارُ الْمُؤْمِنِ»[۱]
«کار شعار مؤمن است.»
و رسیدن به اهداف زندگی را در گروی آن ممکن و مقدور میدانند؛
«الْعَمَلُ يَبْلُغُ بِكَ الْغَايَةَ.»[۲]
«کار تو را به هدف میرساند.»
اگر کسی در میدان تلاش و کوشش، آستین همت را بالا بزند، هر آینه بر قدرت خود و جامعهای که در آن زندگی میکند، میافزاید تا اینکه برخوردار از صلابت گردد؛
«مَنْ يَعْمَلْ يَزْدَدْ قُوَّةً.»[۳]
«آنکه در میدان عمل میکوشد، قدرت خویش را افزایش میدهد.»
در حدیث ذیل نیز بهزیبایی هرچه تمامتر ارزش کار و مرتبهی والای آن نزد خداوند متعال و رسولش صلواتالله علیه و آله نشان داده شده است.
«كانَ[رَسولُ اللّهِ]صلى الله عليه و آله جالِساً مَعَ أصحابِهِ ذاتَ يَومٍ فَنَظَر إلى شابٍّ ذي جَلَدٍ و قُوَّةٍ قَد بَكَرَ يَسعى فَقالوا وَيحَ هذا لَو كانَ شَبابُهُ و جَلَدُهُ في سَبيلِ اللّهِ تَعالى فَقالَ صلىالله عليه و آله لا تَقولوا هذا، فَإِنَّهُ إن كانَ يَسعى عَلى نَفسِهِ لِيَكُفَّها عَنِ المَسألَة و يُغنِيَها عَنِ النّاسِ فَهُوَ في سَبيلِ اللّهِ وَ إن كانَ يَسعى عَلى أبَوَينِ ضَعيفَينِ أو ذُرِّيَّةٍ ضِعافٍ لِيُغنِيَهُم و يَكفِيَهُم فَهُوَ في سَبيلِ اللّهِ و إن كانَ يَسعى تَفاخُرا و تَكاثُرا فَهُوَ في سَبيلِ الشَّيطانِ»[۴]
«پيامبر صليالله عليه و آله، در بین ياران خویش نشسته بودند؛ در اینهنگام چشمش به جوانى چالاك و نيرومند افتاد كه از صبحگاهان مشغول کار و تلاش بود. اصحاب گفتند: واى بر او! چه میشد اگر جوانى و چالاكىاش در راه خدا بود؟ پيامبر فرمودند: چنين نگوييد؛ اگر تلاش مىكند تا از مردم بى نياز شود و دستش را بهسوی آنان دراز نكند، در راه خدا كار مىكند؛ و اگر براى پدر و مادر يا فرزندان ناتوان خويش تلاش مىكند تا آنان را بىنياز سازد و زندگىشان را اداره نماید، پس او در راه خداست؛ اما اگر براى ثروتاندوزى و فخر فروشى تلاش مىكند، كارش در راه شيطان خواهد بود.»
این منزلت رفیع و ممتاز سبب شده تا جایگاه کارگر و شاغلین به کار نیز در اسلام محترم شمرده شود و بر ضرورت ارجگزاری نسبت به مقام آنان تأکید گردد؛ عزت و عظمتی که باعث شد تا رسول گرامی اسلام صلیالله علیه و آله در مقام عمل از آنان تجلیل بهعمل آورند. انسبن مالک میگوید:
«إنَّ رَسولَ اللّه صلى الله عليه و آله لَمّا أقبَلَ مِن غَزوَةِ تَبوكَ استَقبَلَهُ سَعدٌ الأَنصارِيُّ ، فَصافَحَهُ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله ثُمَّ قالَ لَهُ: ما هذَا الَّذی أكتَبَ يَدَيكَ ؟ قالَ: يا رَسولَ اللّه أضرِبُ بِالمَرِّ وَالمِسحاةِ فَاُنفِقُهُ عَلى عِيالی فَقبَّلَ يَدَهُ رَسولُ اللّه صلى الله عليه و آله وقالَ هذِهِ يَدٌ لاتَمَسُّهَا النّارُ أبَدا»[۵]
«هنگامی كه رسول خدا صلّىاللّه علیه و آله از جنگ تبوك بازگشتند، سَعد انصارى به پيشواز ایشان آمد و پیامبر با او مصافحه گرفت؛ سپس به او فرمودند: چرا دستانت اينگونه سخت و زبر شده است؟ او گفت: اى رسول خدا! بيل میزنم و طناب میكشم و برای خانوادهام هزینه مىكنم. رسول خدا صلّىاللّه علیه و آله دست او را بوسيده و فرمودند: اين دستى است كه هرگز آتش به آن نمىرسد.»
همچنین از آنحضرت در بیانی گهربار پیرامون فایده اخروی کار و تلاش روایت شده است،
«مَنْ أَكَلَ مِنْ كَدِّ يَدِهِ حَلَالًا فُتِحَ لَهُ أَبْوَابُ الْجَنَّةِ يَدْخُلُ مِنْ أَيِّهَا شَاءَ»[۶]
«کسی که از دسترنج حلال خود ارتزاق کند، درهای بهشت برایش گشوده و از هر کدام که بخواهد وارد میشود.»
- نکوهش و مذمت بیکاری
در اسلام بههمان میزان که درباره ضرورت کار و اهمیت آن سفارش شده، از زشتی و اثرات مخرب بیکاری، کسالت و تنبلی سخن بهمیان آمده است. فرار از کار و تحمل مشقّت آن، گرفتاری و معضلی است که رهاوردی جز ناکامی، تهیدستی، یأس در دنیا و تباهی در آخرت بهدنبال نخواهد داشت. حدیث تکاندهندهای که در همین زمینه از رسول گرامی اسلام صلیالله علیه و آله نقل شده، ابعاد خطرناک این خصلت زشت را آشکار میسازد؛
«إنَّ اللّه يُبغِضُ الصَّحيحَ الفارِغَ، لا في شُغُلِ الدُّنيا ولا في شُغُلِ الآخِرَةِ»[۷]
«خداوند، انسان سالم و بيكار را كه نه به كار دنيا مشغول است و نه به كار آخرت، دشمن مىدارد.»
امیرالمؤمنین علیهالسلام نیز در بیانی پیرامون عاقبت سوء بیکاری میفرمایند:
«إِنْ يَكُنِ الشُّغُلُ مَجْهَدَةً فَاتِّصَالُ الْفَرَاغِ مَفْسَدَة»[۸]
«اگر کار، زحمت دارد، بيکاري مداوم نيز فسادآور است.»
همچنین از امام صادق علیهالسلام در اینباره نقل شده است:
«مَنْ كَسِلَ عَنْ طَهُورِهِ وَ صَلَاتِهِ فَلَيْسَ فِيهِ خَيْرٌ لِأَمْرِ آخِرَتِهِ وَ مَنْ كَسِلَ عَمَّا يُصْلِحُ بِهِ أَمْرَ مَعِيشَتِهِ فَلَيْسَ فِيهِ خَيْرٌ لِأَمْرِ دُنْيَاهُ.»[۹]
«آن که در کار طهارت و نماز کاهل باشد، در او خیری برای آخرتش نیست و کسی که در فراهم ساختن چیزی که زندگیاش را سر و سامان میدهد، کاهل است، در او خیری برای دنیایش نیست.»
سیاهی و فرجام خطرناک بیکاری سبب شده تا اهل بیت علیهمالسلام در برخورد با کسانی که به بهانهی توکل و رسیدن روزی از جانب خداوند متعال، دست از کار کشیده و تنبلی و بیکاری را پیشهی خود میسازند، نه تنها سکوت نورزند، بلکه آنان را مورد عتاب و سرزنش شدید خویش قرار دهند؛ چنانکه در حالات امامالمتقین حضرت علیبنابیطالب علیهالسلام آمده است،
«أَنَّهُ رَأَى يَوْماً جَمَاعَةً فَقَالَ مَنْ أَنْتُمْ قَالُوا نَحْنُ قَوْمٌ مُتَوَكِّلُونَ فَقَالَ مَا بَلَغَ بِكُمْ تَوَكُّلُكُمْ قَالُوا إِذَا وَجَدْنَا أَكَلْنَا وَ إِذَا فَقَدْنَا صَبَرْنَا فَقَالَ ع هَكَذَا يَفْعَلُ الْكِلَابُ عِنْدَنَا»[۱۰]
«روزی حضرت، گروهی را دیدند، پس سؤال کردند: شما چگونه افرادی هستید؟ گفتند: ما اهل توکل هستیم. امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمودند: چگونه از متوکلان هستید؟! پاسخ دادند: اگر غذایی یافتیم، میخوریم و اگر نداشتیم، صبر میکنیم. حضرت فرمودند: سگهای نزد ما نیز چنین میکنند.»
در این زمینه جناب زرارۀبن أعین، شاگرد برجسته مکتب اهل بیت عصمت و طهارت علیهمالسلام نقل کرده است: شخصی نزد امام صادق علیهالسلام آمده و عرضه داشت:
«إِنِّي لَا أُحْسِنُ أَنْ أَعْمَلَ عَمَلًا بِيَدِي وَ لَا أُحْسِن أَنْ أَتَّجِرَ وَ أَنَا مُحَارَفٌ مُحْتَاجٌ فَقَالَ اعْمَلْ فَاحْمِلْ عَلَى رَأْسِكَ وَ اسْتَغْنِ عَنِ النَّاس»[۱۱]
«نمیتوانم کاری با دست انجام دهم و تجارت هم بلد نیستم؛ پس من مردی نیازمند و محرومم. امام صادق علیهالسلام فرمود: کار کن و بر روی سرت بار ببر و از مردم بینیاز باش!»
همچنین ابن عباس میگوید؛
«كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِذَا نَظَرَ إِلَى الرَّجُلِ فَأَعْجَبَهُ فَقَالَ هَلْ لَهُ حِرْفَةٌ ؟ فَإِنْ قالُوا: لا قالَ : سَقَطَ مِنْ عَيْنِي قِيلَ: وَ كَيْفَ ذاكَ يا رَسُولَ اللهِ (ص)؟ قالَ: لِأَنَّ الْمُؤْمِنَ إِذا لَمْ يَكُنْ لَهُ حِرْفَةٌ يَعيِشُ بِدِينِهِ»[۱۲]
«پیامبر صلیالله علیه و آله وقتی مردی را دیده و ظاهرش را میپسندید، سؤال میکرد: آیا شغل و پیشهای دارد؟ اگر میگفتند: نه؛ میفرمود: از چشمم افتاد. وقتی اطرافیان میپرسیدند: چرا؟ پیامبر صلواتالله علیه و آله میفرمود: چون اگر مؤمن پیشهای نداشته باشد، از دینش میخورد.»
همین امر باعث شده تا در روایاتی همچون حدیث ذیل از تأمین هزینههای زندگی بر اساس بیتالمال نهی بهعمل آید؛
«أَنَّ اللَّهَ أَوْحَى إِلَى دَاوُدَ ع: نِعْمَ الْعَبْدُ أَنْتَ لَوْ لَا أَنَّكَ تَأْكُلُ مِنْ بَيْتِ الْمَالِ وَ لَا تَعْمَلُ بِيَدِكَ شَيْئاً، قَالَ: فَبَكَى دَاوُدُ ع فَأَوْحَى اللَّهُ تَعَالَى إِلَى الْحَدِيدِ أَنْ لِنْ لِعَبْدِي دَاوُدَ فَأَلَانَ اللَّهُ تَعَالَى الْحَدِيدَ فَكَانَ يَعْمَلُ فِي كُلِّ يَوْمٍ دِرْعاً فَيَبِيعُهَا بِأَلْفِ دِرْهَمٍ فَعَمِلَ ع ثَلَاثَمِائَةٍ وَ سِتِّينَ دِرْعاً، فَبَاعَهَا بِثَلَاثِمِائَةٍ وَ سِتِّينَ أَلْفاً، فَاسْتَغْنَى عَنْ بَيْتِ الْمَال»[۱۳]
«خداوند به حضرت داود علیهالسلام وحی فرستاد، تو نیکو بندهای هستی، اگر هزینهی زندگیات را از بیتالمال تأمین نکنی و از دسترنج خود استفاده نمایی. پس حضرت داود علیهالسلام گریست و خداوند متعال به آهن وحی نمود که برای عبدم، داود، نرم شو. خداوند آهن را نرم گردانید و حضرت داود هر روز با آهن زرهای میساخت و آن را به هزار درهم میفروخت، تا جاییکه در سال سیصد و شصت زره بافت و آنها را به سیصد و شصتهزار فروخت و از بیت المال بینیاز گردید.»
در مسیر کار و تلاش
از مباحث راهگشا و بسیار مؤثر در زمینهی شغل که لازم است، کارآموزان از ابتدای ورود به عرصهی کار با آن آشنا شده و در فعالیتهای اقتصادی خویش بدان متعهد باشند، احکام و دستوراتی است که از جانب خداوند متعال در کتاب و سنت وارد شده و در اختیار مؤمنان قرار گرفته است؛ زیرا عمل بر طبق این دستورات، نهتنها آدمی را از ابتلا به کارهای پوچ و بیهوده باز میدارد، بلکه سبب رونق کسب و کار و ارتقاء کیفیت زندگی میشود؛ امور مهم و تأثیرگذاری که در ادامه به مواردی از آن اشاره میشود:
- انتخاب صحیح
در متون دینی، اشتغال به برخی از کارها مورد تمجید قرار گرفته و به نیکی از آنها یاد شده است؛ در مقابل، نسبت به وقت گذاشتن در برخی حرفهها بهجهت عدم مطلوبیت – فارغ از مکاسب حرام که ارتکاب آنها ممنوع است – نهی صورت گرفته و عدم ورود در آن سفارش میشود.
آشنایی با اینگونه مشاغل و انتخاب شغلهای مورد تأکید معصومین علیهمالسلام از جمله مسائلی است که در موفقیت و سعادت انسان تأثیر زیادی خواهد داشت. بهعنوان مثال، اهل بیت علیهمالسلام، خود به کار کشاورزی مبادرت میورزیدند و انجام آنرا به دیگران نیز توصیه میکردند؛ چنانکه امام باقر علیهالسلام از قول پدر بزرگوار خویش، امام سجاد علیهالسلام نقل مینماید:
«خَيْرُ الْأَعْمَالِ الْحَرْثُ يَزْرَعُهُ فَيَأْكُلُ مِنْهُ الْبَرُّ وَ الْفَاجِرُ فَأَمَّا الْبَرُّ فَمَا أَكَلَ مِنْ شَيْءٍ اسْتَغْفَرَ لَكَ وَ أَمَّا الْفَاجِرُ فَمَا أَكَلَ مِنْهُ مِنْ شَيْءٍ لَعَنَهُ وَ يَأْكُلُ مِنْهُ الْبَهَائِمُ وَ الطَّيْر»[۱۴]
«بهترین کارها کشاورزى است؛ تو کشت میکنی و نیکوکار و بدکار از آن مىخورند؛ نیکوکار مىخورد و برای تو از خدا آمرزش مىطلبد و بدکردار مىخورد و آنچه خورده او را لعن و نفرین مىکند و چرندگان و پرندگان نیز از آن بهرهمند مىشوند.»
هارون واسطی نیز میگوید: وقتی از امام صادق علیهالسلام درباره کشاورزان سؤال نمودم، حضرت در پاسخ فرمودند:
«هُمُ الزَّارِعُونَ كُنُوزُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ مَا فِي الْأَعْمَالِ شَيْءٌ أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ مِنَ الزِّرَاعَةِ وَ مَا بَعَثَ اللَّهُ نَبِيّاً إِلَّا زَرَّاعاً إِلَّا إِدْرِيسَ ع فَإِنَّهُ كَانَ خَيَّاطا»[۱۵]
«آنان كشتكنندگان و گنجهاى خدا در زمينش هستند؛ و نزد خدا كارى دوست داشتنىتر از كشاورزى نيست؛ خداوند هيچ پيامبرى را برنيانگيخت، جز آن كه كشاورز بود، مگر حضرت ادريس عليهالسلام كه خيّاط بود.»
همچنین از امیرالمؤمنین علیهالسلام درباره اشتغال به تجارت نقل شده است:
«تَعَرَّضُوا لِلتِّجاراتِ فَاِنَّ لَكُمْ فيها غِنىً عَمّا فِى أَيْدِى النّاسِ وَاِنَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ يُحِبُّ الْمُحْتَرِفَ الاْمِينَ» [۱۶]
«به انواع بازرگانى مبادرت ورزید كه تجارتها سبب بىنيازى شما از مردم است؛ و همانا خداوند، شخص صاحبحرفهی درستكار را دوست میدارد.»
از سوی دیگر ورود به برخی از کارها – گرچه دارای حرمت نمیباشند – پسندیده نیست. مرحوم کلینی در کتاب شریف کافی روایت کرده که شخصی خدمت امام صادق علیهالسلام آمد و عرضه داشت: فرزندم را به چه کاری بگمارم؟ حضرت فرمودند: از پنج کار بگذر و بر هر حرفهای که خواستی او را مشغول بدار؛
«لَا تُسْلِمْهُ صَيْرَفِيّاً فَإِنَّ الصَّيْرَفِيَّ لَا يَسْلَمُ مِنَ الرِّبَا وَ لَا تُسْلِمْهُ بَيَّاعَ الْأَكْفَانِ فَإِنَّ صَاحِبَ الْأَكْفَانِ يَسُرُّهُ الْوَبَاءُ إِذَا كَانَ وَ لَا تُسْلِمْهُ بَيَّاعَ الطَّعَامِ فَإِنَّهُ لَا يَسْلَمُ مِنَ الِاحْتِكَارِ وَ لَا تُسْلِمْهُ جَزَّاراً فَإِنَّ الْجَزَّارَ تُسْلَبُ مِنْهُ الرَّحْمَةُ وَ لَا تُسْلِمْهُ نَخَّاساً فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ شَرُّ النَّاسِ مَنْ بَاعَ النَّاس.»[۱۷]
«او را نزد صراف (زرگر) نفرست، زیرا صراف از ربا در امان نیست؛ او را نزد کفنفروش (کسی که حرفه و شغلش کفنفروشی باشد) نفرست، زیرا کفنفروش بسیار خرسند میشود که وبا بیشتر گردد (تا به واسطهی مرگ و میر، فروش او بیشتر شود.) او را نزد فروشندهی مواد غذایی نفرست، زیرا از احتکار در امان نیست؛ همچنین نزد قصاب (کسی که عمل ذبح حیوان را انجام میدهد) نفرست، زیرا رحم و مروت از قلب او رخت بر میبندد؛ و نزد بردهفروش مگذار، زیرا رسول خدا صلیالله علیه و آله فرمود: پستترین مردم کسی است که انسانها را خرید و فروش میکند.»
بر ایناساس کارهایی که نیازهای اساسی جامعه را برطرف نموده و خطر ورود و ابتلا به حرام در آن کمتر باشد و بر روح و روان آدمی تأثیر سوء بر جا نگذارد، مورد پسند دین است و در مقابل، اموری که منفعت مادی افراد را در قبال ضرر دیگران تأمین میکند و خصائل ارزشمند فطری را نابود میسازد، مورد نهی قرار میگیرد.
- توکل بر خداوند
فعالیت و سرگرم شدن در هر کاری، محتاج به توکل و واگذار نمودن تلاش و کوشش به خداوند متعال دارد؛ زیرا با باور به اینکه خداوند متعال، تدبیر عالم را بر عهده دارد و رخدادی در صحنهی هستی بدون تقدیر پروردگار رقم نمیخورد، میتوان با آرامش و آسودگی وظایف خویش را به انجام رسانید و مشکلات و موانع را از پیش رو برداشت؛ همانگونه که قرآن کریم وعدهی آنرا داده است؛
«وَ مَنْ يَتَوَکَّلْ عَلَي اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ»[۱۸]
«و هر كس بر خدا اعتماد كند، او براى وى بس است.»
حقیقتی گرانبها که مولای متقیان امیرالمؤمنین علیهالسلام نیز در بیان خویش به آن اشاره نمودهاند؛
«أَصْلُ قُوَّةَ الْقَلْبِ التَّوَكُّلُ عَلَى اللَّه»[۱۹]
«ریشهی قوّت قلب، توکل بر خدا است.»
- اهداف بلند
نکتهی دیگر در زمینهی کار که تحقق کارهای بزرگ بهدست انسان و موفقیت وی را فراهم میسازد، برخورداری از همت بلند است که در روایات متعدد مورد تأکید قرار گرفته است؛ چنانکه امیرالمؤمنین علی علیهالسلام فرمودند:
«قَدْرُ الرَّجُلِ عَلَى قَدْرِ هِمَّتِه»[۲۰]
«ارزش انسان، به اندازهی همت اوست.»
آنحضرت در سخنی دیگر، عظمت و بزرگی بهدستآمده بهواسطهی نسبها و ثروتهای اندوخته شده را باطل شمرده و بر بهرهمندی از همت بلند تأکید میورزند؛
«الْمَرْءُ بِهِمَّتِهِ لَا بِقُنْيَتِه.»[۲۱]
«ارزش انسان به همت اوست، نه به ثروت او.»
و در بیانی دیگر میفرمایند:
«الشَّرَفُ بِالْهِمَمِ الْعَالِيَةِ لَا بِالرِّمَمِ الْبَالِيَةِ.»[۲۲]
«شرافت، به همتهای بلند است، نه به استخوانهای پوسیده.»
- استقامت در کار
برخی افراد یههنگام ورود به کار با جدیّتی خیرهکننده بهسراغ آن میروند، اما پس از گذشت زمانی اندک، با روبرو شدن به مشکلات و موانع، دلسرد شده و دست از ادامهی کار میکشند؛ در حالی که از رموز موفقیت انسان، پیگیری، استمرار و استدامهی کار است؛ بهویژه آنکه تحمل زحمات و مشقات و گذاشتن وقت، لازمهی بسیاری از کارهاست و بدون آن نتیجهای حاصل نمیشود. در اینخصوص نیز کلام دلنشین امیرالمؤمنین علیهالسلام راهنمایی ارزشمند برای همگان است؛
«عَلَيْكَ بِإِدْمَانِ الْعَمَلِ فِي النَّشَاطِ وَ الْكَسَل»[۲۳]
«بر تو باد به مداومت بر کار، در نشاط و کسالت.»
آنحضرت در روایتی دیگر میفرمایند:
«الْعَمَلَ الْعَمَلَ ثُمَ النِّهَايَةَ النِّهَايَةَ وَ الِاسْتِقَامَةَ الِاسْتِقَامَةَ ثُمَّ الصَّبْرَ الصَّبْرَ وَ الْوَرَعَ الْوَرَعَ إِنَّ لَكُمْ نِهَايَةً فَانْتَهُوا إِلَى نِهَايَتِكُم»[۲۴]
«کار کار، سپس پایان آن پایان آن؛ و استقامت استقامت؛ سپس صبر صبر؛ و پرهیزکاری پرهیزکاری؛ همانا برای شما پایانی است، پس عملتان را به پایان برسانید.»
- روزیِ حلال
کسب حلال و تلاش جهت دور ماندن از مال حرام از دیگر وظایف بندگان خداست؛ تکلیفی که بدون آشنایی با مسائل شرعی مربوط به کسب و کار و عمل به آن، ممکن نخواهد بود. بدینجهت، همانطور که اشاره شد، شایسته است، جوانان در ابتدای ورود به عرصهی کسب درآمد، بهمنظور یادگیری و آموزش این دسته از احکام شرعی، صبوری نموده، سپس به فعالیتهای اقتصادی بپردازند. در اینرابطه أصبغبن نباته نقل میکند:
«سَمِعْتُ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیهالسلام يَقُولُ عَلَى الْمِنْبَرِ: يَا مَعْشَرَ التُّجَّارِ الْفِقْهَ ثُمَ الْمَتْجَرَ الْفِقْهَ ثُمَ الْمَتْجَرَ الْفِقْهَ ثُمَ الْمَتْجَرَ وَ اللَّهِ لَلرِّبَا فِي هَذِهِ الْأُمَّةِ أَخْفَى مِنْ دَبِيبِ النَّمْلِ عَلَى الصَّفَا شُوبُوا أَيْمَانَكُمْ بِالصِّدْقِ التَّاجِرُ فَاجِرٌ وَ الْفَاجِرُ فِي النَّارِ إِلَّا مَنْ أَخَذَ الْحَقَّ وَ أَعْطَى الْحَقّ»[۲۵]
«از امیرالمؤمنین علیهالسلام شنیدم که بر منبر میفرماید: ای گروه تاجران! فقه، سپس تجارت؛ فقه، سپس تجارت؛ فقه، سپس تجارت؛ قسم بهخدا هر آینه ربا در این امت از حرکت مورچه بر سنگ صاف پنهانتر است. قسمهایتان را با راستی درآمیزید. تجارتکننده فاجر است و فاجر در آتش است، مگر آنکه حق بگیرد و حق بدهد.»
و نیز این کلام ارزشمند امام صادق علیهالسلام که به یکی از نکات بسیار مهم در موضوع کسب و درآمد اشاره دارد:
«غَبْنُ الْمُؤْمِنِ حَرَامٌ»[۲۶]
«ضرر وارد کردن به مؤمن حرام است.»
آنحضرت همچنین در روایتی دلنشین به نکتهای دیگر اشاره مینمایند:
«جَاءَتْ زَيْنَبُ الْعَطَّارَةُ الْحَوْلَاءُ إِلَى نِسَاءِ النَّبِيِّ ص فَجَاءَ النَّبِيُّ ص فَإِذَا هِيَ عِنْدَهُمْ فَقَالَ النَّبِيُّ ص إِذَا أَتَيْتِنَا طَابَتْ بُيُوتُنَا فَقَالَتْ بُيُوتُكَ بِرِيحِكَ أَطْيَبُ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ لَهَا رَسُولُ اللَّهِ ص إِذَا بِعْتِ فَأَحْسِنِي وَ لَا تَغُشِّي فَإِنَّهُ أَتْقَى لِلَّهِ وَ أَبْقَى لِلْمَالِ»[۲۷]
«زینب عطرفروش به خانهی زنان پیامبر صلواتالله علیه و آله آمد و در همین لحظات پیامبر وارد خانه شدند. حضرت به او فرمودند: بههنگام آمدنت، خانهیهای ما خوشبو میشود. زینب عرضه داشت: ای رسول خدا! خانههای شما به عطر شما خوشبوتر است. پس پیامبر به او فرمودند: زمانیکه چیزی را میفروشی، احسان و نیکی را رعایت کن و خدعه و فریب نورز؛ زیرا اینکار نزد خدا ارزشمندتر است و مال و دارایی را حفظ میکند.
اگر چه انسان ناگزیر است، در کنار عمل به این دستورات، بهمنظور در امان ماندن از خطر حرام، همواره از درگاه الهی استمداد بجوید و امر خویش را بهخداوند متعال واگذار نماید؛ همانگونه که رسول خدا صلیالله علیه و آله در مناجات عرضه میداشتند:
«اللَّهُمَ أَغْنِنِي بِحَلَالِكَ عَنْ حَرَامِك»[۲۸]
«خدایا مرا به وسیله حلالت از حرام خودت بینیاز کن.»
- درست انجامدادن کار
کم نگذاشتن و کوتاهی نکردن از دیگر تکالیفی است که در کار باید مورد توجه فراوان قرار گیرد؛ سستی، اهمال و بیمبالاتی در کار، اعم از تولید، توزیع و خدمات، امری نکوهیده و زشت تقلی میشود که نتیجهای جز تضییع حقوق دیگران، از دست رفتن سرمایه و تباه ساختن عمر نخواهد داشت. دستوری که در قرآن کریم با تعبیر عام و گسترده
«وَ لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْياءَهُمْ»[۲۹]
«و از اموال مردم چيزى نكاهيد.»
در سوره مبارکهی اعراف، شعراء و هود مورد تأکید قرار گرفته است.
در احادیث نیز آمده است، وقتی سعدبن معاذ از یاران پیامبر صلیالله علیه و آله از دنیا رفت، رسول خدا بدن او را در قبر گذاشتند و به هنگام پوشیدن قبر، حفرهها و سوراخهای موجود را با سنگریزه پر کردند. اصحاب که شاهد دقت بالای پیامبر صلواتالله علیه و آله بودند، عرضه داشتند: لحظاتی دیگر و با وقوع فشار قبر، همهی اینها به هم خواهد ریخت و زحمات شما از بین میرود؟! پیامبر در جواب فرمودند:
«وَ لَكِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ عَبْداً إِذَا عَمِلَ عَمَلًا أَحْكَمَه»[۳۰]
«خداوند دوست دارد، هرگاه بندهاش کاری انجام میدهد، آن را محکم نماید.»
آنحضرت صلیالله علیه و آله در زمان تدفین بدن فرزند خردسال خویش، جناب ابراهیم علیهالسلام نیز به اصحاب که شاهد پر کردن سوراخها و منظم نمودن گودالها بودند، فرمودند:
«إِذَا عَمِلَ أَحَدُكُمْ عَمَلًا فَلْيُتْقِنْ»[۳۱]
«هر یک از شما عملی انجام میدهد، آن را محکم کند.»
- پرهیز از حرص و آز
امر ناپسند دیگری که اجتناب از آن ضرروی است، دوری از حرص و ولع در تحصیل ثروت میباشد؛ زیرا حرص و آزمندی، ضمن گرفتار ساختن انسان در دام مال و سرگرم نمودن آدمی به زخارف دنیوی، او را از انجام تکالیف، امور خیر و یاد قیامت باز میدارد.
امیرمؤمنان علیهالسلام با هدف در امان ماندن انسان از وساوس شیطانی و نفس اماره نسبت به تحصیل روزی میفرمایند:
«الرِّزْقُ مَقْسُومٌ فَلَا يَغُمَّنَّ أَحَدَكُمْ إِبْطَاؤُهُ فَإِنَّ الْحِرْصَ لَا يُقَدِّمُهُ وَ الْعَفَافَ لَا يُؤَخِّرُه»[۳۲]
«روزى قسمت شده، پس اندوهگین نسازد کسى از شما را درنگ کردنِ روزى و دیر رسیدن آن. بهدرستى که حرص پیش نمىاندازد آن را و عفت پس نمىاندازد آن را.»
بر این اساس اگر هر فرد در باطن خویش این باور را تقویت کند که روزیرسان، تنها خداست و رزق همه توسط پروردگار متعال معین و مقدر گشته و کسی را یارای کم و یا زیاد کردن آن نیست، با بهانهی نگرانی از آینده و حوادث روزگار به انباشت ثروت روی نمیآورد و برای به دست آوردن پول بیشتر دست به انجام کارهای پست و ناشایست نمیزند.
پیامبر اعظم صلواتالله علیه و آله در این زمینه از جانب پروردگار متعال میگوید:
«يَقولُ اللّه ُ عَزَّوَجَلَّ اَلشّابُّ الْمُؤمِنُ بِقَدَرى الرّاضى بِكِتابى اَلْقانِعُ بِرِزْقى اَلتّارِكُ لِشَهْوَتِهِ مِنْ اَجلى هُوَ عِنْدى كَبَعْضِ مَلائِكَتى»[۳۳]
«خداوند عزّوجلّ مىفرمايد: جوان معتقد به قَدَرم، راضی به آنچه برايش مقدر كردهام، قانع به روزىام و ترکكنندهی هوا و هوس به خاطر من، در نزدم مانند يكى از فرشتگان من است.»
- پرهیز از افراط در کار
همانگونه که بیکاری و رها کردن کار و تلاش، زشت و مذموم است، افراط و زیادهروی در کار نیز امری ناشایست و نادرست محسوب میگردد؛ بنابر این نباید بهبهانهی وجود کار زیاد و متراکم، نسبت به حق خداوند، روح و جسم خویش، پدر و مادر، همسر، فرزندان، بستگان و آشنایان بیتوجهی صورت گیرد؛ حقیقتی که امام حسن عسکری علیهالسلام با این بیان زیبا بر آن تأکید نمودهاند؛
«لايَشْغَلْكَ رِزْقٌ مَضْمُونٌ عَنْ عَمَلٍ مَفْرُوض»[۳۴]
«روزيِ تضمين شده، تو را از كار واجب باز ندارد.»
[۱]. غررالحکم و دررالکلم، ص۳۲
[۲]. غرر الحکم و دررالکلم، ص۱۱۵
[۳]. غررالحکم و دررالکلم، ص۵۹۰
[۴]. حکمتنامهی جوان، ج۱، ص۱۰۲ بهنقل از المحجۀالبیضاء، ج۳، ص۱۴۰
[۵]. اُسدالغابة (ابن اثیر)، ج۲، ص۲۶۹
[۶]. بحارالأنوار، ج۱۰۰، ص۱۰
[۷]. شرح نهج البلاغه (لابن ابی الحدید)، ج۱۷، ص۱۴۶
[۸]. بحارالانوار، ج۷۴، ص۴۱۹
[۹]. کافی (دار الحدیث)، ج۹، ص۵۶۰
[۱۰]. مستدرکالوسائل و مستنبط المسائل، ج۷، ص۲۱۳
[۱۱]. کافی (دار الحدیث)، ج۹، ص۵۳۸
[۱۲]. بحارالانوار، ج۱۰۰، ص۹
[۱۳]. وسائلالشیعه، ج۱۷، ص۳۷
[۱۴]. وسائلالشیعه، ج۱۹، ص۳۴
[۱۵]. وسائلالشیعه، ج۱۷، ص۴۲
[۱۶]. وسائلالشیعه، ج۱۷، ص۱۱
[۱۷]. کافی (دارالحدیث)، ج۹، ص۶۴۵
[۱۸]. طلاق/۳
[۱۹]. غررالحکم و دررالکلم، ص۱۹۸
[۲۰]. نهجالبلاغه (للصبحی صالح)، ص۴۷۷
[۲۱]. غررالحکم و دررالکلم، ص۱۲۵
[۲۲]. غررالحکم و دررالکلم، ص۱۱۰
[۲۳]. غررالحکم و دررالکلم، ص۴۴۴
[۲۴]. نهجالبلاغه (للصبحی صالح)، ص۲۵۲
[۲۵]. كافي(الإسلامية)، ج۵، ص۱۵۰
[۲۶]. كافي(الإسلامية)، ج۵، ص۱۵۳
[۲۷]. كافي(الإسلامية)، ج۵، ص۱۵۱
[۲۸]. امالی (للصدوق)، ص۳۸۸
[۲۹]. اعراف/۸۵ – شعراء/۱۸۳ – هود/۸۵
[۳۰]. وسائلالشيعة، ج۳، ص۲۳۰
[۳۱]. الكافي، ج۳، ص۲۶۳
[۳۲]. غررالحکم و دررالکلم، ص۱۱۸
[۳۳]. حکمتنامهی پیامبر اعظم(ص)، ج۷، ص۳۸۴ به نقل از کنزالعمال، ج۱۵، ص۷۸۶
[۳۴]. بحارالانوار، ج۷۵، ص۳۷۴
دیدگاه خود را ثبت کنید
Want to join the discussion?Feel free to contribute!