سه گانه ی حیات/ حشر
این واقعه که می توان از آن به عنوان شروع سومین مرحله از زندگی ابدی بشریت نیز یاد کرد، با دمیدن حضرت اسرافیل در صور پدیدار می گردد؛ همان فرشته ای که با اولین دمیدنش در شیپور، به حیات موجودات در دنیا پایان بخشیده بود…
***************************************************************
پدید آورنده: سید علی شاهچراغی
دسته بندی: خطبه
«سه گانه ی حیات/ حشر»
واقعه ی شگرف حشر، سرآغاز برپایی قیامت کبری الهی و رجوع بندگان به سوی خالق خویش، به منظور مشاهده ی نتایج کردار و اعمالی است که توسط فرد در دنیا انجام پذیرفته است؛ رخدادی عظیم که امام سجاد علیه السلام از سختی و دشواری لحظاتش، این چنین به درگاه خداوند اشک می ریزد و عرضه می دارد:
«أَبْكِي لِخُرُوجِي مِنْ قَبْرِي عُرْيَاناً ذَلِيلاً حَامِلاً ثِقْلِي عَلَى ظَهْرِي أَنْظُرُ مَرَّةً عَنْ يَمِينِي وَ أُخْرَى عَنْ شِمَالِي إِذِ الْخَلائِقُ فِي شَأْنٍ غَيْرِ شَأْنِي لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ يَوْمَئِذٍ شَأْنٌ يُغْنِيهِ وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ مُسْفِرَةٌ ضَاحِكَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ وَ وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ عَلَيْهَا غَبَرَةٌ تَرْهَقُهَا قَتَرَةٌ وَ ذِلَّةٌ»[۱]
«گريه مى كنم براى درآمدنم از قبر، عريان و خوار، در حالى كه بار سنگينى را بر دوش مى كشم. يكبار از طرف راست و بار ديگر از جانب چپ نگاه می كنم، هنگامى كه مردمان در كارى جز كار من هستند؛ در آن روز براى هر فردی از آنان كارى است كه او را کافی است؛ چهره هايى روشن، خندان و خوشحال و چهره هايى که غبار بدفرجامى، سياهى و خوارى آن را پوشانیده است.»
این واقعه که می توان از آن به عنوان شروع سومین مرحله از زندگی ابدی بشریت نیز یاد کرد، با دمیدن حضرت اسرافیل در صور پدیدار می گردد؛ همان فرشته ای که با اولین دمیدنش در شیپور، به حیات موجودات در دنیا پایان بخشیده بود؛
«يَوْمَ يُنفَخُ فِي الصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْوَاجًا»[۲]
«روزى كه در صور دميده شود، پس گروه گروه بياييد.»
کلام پیامبر اعظم صلوات الله علیه و آله در پاسخ به سؤال دختر گرامی خویش، حضرت فاطمه ی زهرا سلام الله علیهما پیرامون شرائط انسان ها در قیامت، به خوبی عظمت و سنگینی این واقعه را نمایان می سازد:
«يَا فَاطِمَةُ، يُشْغَلُونَ فَلَا يَنْظُرُ أَحَدٌ إِلَى أَحَدٍ وَ لَا وَالِدٌ إِلَى وَلَدِهِ وَ لَا وَلَدٌ إِلَى أُمِّه»[۳]
«ای فاطمه، چنان مشغول می گردند که کسی توجه و التفاتی به دیگری ندارد، حتی پدر نسبت به فرزندش و فرزند نسبت به مادر خویش.»
گروه،گروه
از رخدادهای مهم در حوادث مربوط به حشر، حضور انسان ها در دسته ها و گروه های مختلف است؛ برخی از این گروه ها شامل افرادی می گردد که در دنیا از صفات و ملکات حمیده و پسندیده برخوردار بوده و در مقابل، برخی دسته ها دربردارنده ی انسان های حقیر و ذلیلی خواهد بود که در زندگی دنیوی خویش به رذائل اخلاقی مبتلا گردیده و با ویژگی های ناپسند پا به صحنه ی محشر گذارده اند؛ بدین خاطر افرادی که زندگی دنیا را با طاعات و عبادات قرین ساخته اند، برخوردار از چهره ای زیبا، شاد و خندان و کسانی که اهل فسق و ظلم بوده اند، با صورت هایی زشت و عبوس و در حالی که ترس و وحشت وجودشان را فرا گرفته است، به سوی محکمه ی الهی گام بر می دارند.
در این راستا و در ذیل آیه ی هجدهم سوره ی مبارکه ی نبأ که در سطور قبل مطرح گردید، شاهد حدیثی گران بها و در عین حال تکان دهنده از رسول اعظم صلی الله علیه و آله هستیم که در پاسخ به سؤال معاذ بن جبل، چگونگی حشر گروه هایی از امت خویش را تبیین می نمایند؛
«يا مَعاذ! سَئَلْتَ عَنْ عظيمٍ مِنَ الاَمْرِ ثُمَّ اَرْسَلَ عَيْنَيْهِ، ثُمَّ قالَ: يَحْشُرُ عَشْرَةِ اَصْنافٍ مِن اُمَّتي اَشْتاتاً قَدْ مَيَّزَهُمُ الله مِن المُسْلِمينَ وَ بَدَّلَ صُورَهم بَعْضَهُمْ عَلي صُورَةِ القِرَدَةَ وَ بَعْضَهُمْ عَلي صُورَةِ الخَنازيرِ وَ بَعْضَهُمْ مَنكُوسُونَ اَرْجُلُهُمْ مِنْ فَوْقٍ وَ وُجُوهُهُمْ مِنْ تَحْتٍ ثُمَّ يُسْحَبونَ عَلَيها وَ بَعْضُهُمْ عَمي يَتَرَدَدَّونَ وَ بَعْضُهُمْ صُمٌّ بُكْمٌ لا يَعْقِلُونَ وَ بَعْضُهُمْ یَمْضَغُونَ أَلْسِنَتَهُمْ یَسِیلُ الْقَیْحُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ لُعَاباً یَتَقَذَّرُهُمْ أَهْلُ الْجَمْعِ وَ بَعْضُهُمْ مُقَطَّعَهٌ أَیْدِیهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ وَبَعْضُهُمْ مُصَلَّبُونَ عَلَی جُذُوعٍ مِنْ نَارٍ و َبَعْضُهُمْ أَشَدُّ نَتْناً مِنَ الْجِیَفِ وَ بَعْضُهُمْ یَلْبَسُونَ جِبَاباً سَابِغَهً مِنْ قَطِرَانٍ لَازِقَهٍ بِجُلُودِهِمْ فَأَمَّا الَّذِینَ عَلَی صُورَهِ الْقِرَدَهِ فَالْقَتَّاتُ مِنَ النَّاسِ وَ أَمَّا الَّذِینَ عَلَی صُورَهِ الْخَنَازِیرِ فَأَهْلُ السُّحْتِ وَ أَمَّا الْمُنَکَّسُونَ عَلَی رُءُوسِهِمْ فَأَکَلَهُ الرِّبَا و َالْعُمْیُ الْجَائِرُونَ فِی الْحُکْمِ وَ الصُّمُّ الْبُکْمُ الْمُعْجَبُونَ بِأَعْمَالِهِمْ و َالَّذِینَ یَمْضَغُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ فَالْعُلَمَاءُ و َالْقُضَاهُ الَّذِینَ خَالَفَتْ أَعْمَالُهُمْ أَقْوَالَهُمْ وَ الْمُقَطَّعَهُ أَیْدِیهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ الَّذِینَ یُؤْذُونَ الْجِیرَانَ وَ الْمُصَلَّبُونَ عَلَی جُذُوعٍ مِنْ نَارٍ فَالسُّعَاهُ بِالنَّاسِ إِلَی السُّلْطَانِ و َالَّذِینَ هُمْ أَشَدُّ نَتْناً مِنَ الْجِیَف فَالَّذِین یَتَمَتَّعُونَ بِالشَّهَوَاتِ وَ اللَّذَّاتِ وَ یَمْنَعُونَ حَقَّ اللَّهِ فِی أَمْوَالِهِمْ وَ الَّذِینَ یَلْبَسُونَ الْجِبَابَ فَأَهْلُ الفَخرَ وَ الْخُیَلَاء»[۴]
«ای معاذ، از امر بزرگی پرسیدی؛ پس اشک از دیدگان مبارک حضرت جاری شد و در این حال فرمودند: گروه هایی از امت من به گونه ای محشور می شوند که خداوند، آن ها را از مسلمانان جدا می سازد. خداوند، چهره ی برخی از آنان را همانند میمون و برخی را به صورت خوک می گرداند و بعضی نیز در حالی که پاهایشان به سمت بالا و صورتشان بر روی خاک است، بر زمین کشیده می شوند و برخی کور محشور می شوند و مردد می مانند و بعضی گیج و گنگ در حالی که نمی فهمند و برخی در حالی که زبان شان را می جوند و چرکی از دهان شان خارج می گردد که همگان را می آزارد و گروهی در حالی وارد می شوند که دست و پایشان قطع شده است و گروهی نیز بر شاخه هایی از آتش قرار گرفته اند و دستهای با بویی متعفن تر از مردار و برخی با لباسی از آتش که به پوست بدن شان چسبیده است.»
سپس نبی مکرم صلوات الله علیه و آله رفتار و کردار زشت هر یک از این گروه ها که موجب عذابی اینچنین دردناک گردیده است، را بیان نمودند، که در ادامه می آید:
۱- گروهی که به صورت میمون محشور می شوند، افراد سخن چین و شایعه ساز هستند.
۲- افرادی که با چهره ی خوک محشور می گردند، کسانی هستند که ثروتشان را از راه حرام به دست آورده اند و دارای کسب های حرام بوده اند.
۳- اما کسانی که صورتشان بر زمین و پاهای آنان به طرف آسمان قرار دارد و با ذلت و خواری وارد صحرای محشر می شوند؛ رباخواران هستند.
۴- گروهی از انسان ها در صحنه ی قیامت کور محشور می شوند؛ همان گونه که قرآن کریم فرموده است:
«وَ نَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى»[۵]
«و گروهی را روز رستاخيز، نابينا محشور مى كنيم.»
در حالی که این سؤال را بر زبان جاری می سازند:
«… رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمَى وَقَدْ كُنتُ بَصِيرًا»[۶]
«پروردگارا، چرا مرا نابينا محشور كردى، با آن كه بينا بودم!»
خداوند متعال در جواب این گروه می فرماید:
«… كَذَلِكَ أَتَتْكَ آيَاتُنَا فَنَسِيتَهَا وَكَذَلِكَ الْيَوْمَ تُنسَى»[۷]
«همان طور كه نشانه هاى ما بر تو آمد و آن را به فراموشى سپردى، امروز همان گونه فراموش می شوی.»
چنان چه در آیات دیگر قرآن کریم بر این امر تأکید شده است:
«وَ مَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى»[۸]
«و هر كس از ياد من دل بگرداند، در حقيقت زندگى تنگ [و سختى] خواهد داشت و روز رستاخيز او را نابينا محشور مى كنيم.»
اگر چه پیامبر اعظم صلوات الله علیه و آله در حدیث ارزشمند خویش، حکم ظالمانه و جائرانه را عامل اساسی در کوری و تاریکی چشم و دل آدمی دانسته اند.
۵- گروهی نیز کر و لال خواهند بود؛ این ها کسانی هستند که در زندگی، مبتلا به صفت زشت غرور، عُجب و ریا بوده اند.
۶- بعضی از انسان ها نیز در حال جویدن زبان خود محشور می شوند. این افراد عالمان و دانشمندانی هستند که اهل عمل نبوده اند؛ کسانی که حرام ها را می شناختند، اما به معاصی مشغول گردیدند؛ از زشتی و پلیدی دروغ، غیبت، تهمت و سخن چینی آگاه بوده، امّا مرتکب آن می شدند؛ همان کسانی که در آیات ذیل، این گونه با زبان تهدید مورد خطاب قرار گرفته اند:
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ»[۹]
«اى كسانى كه ايمان آورده ايد، چرا چيزى مى گوييد كه انجام نمى دهيد.»
و نیز در آیه ی شریفه:
«أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنسَوْنَ أَنفُسَكُمْ؟»[۱۰]
«آيا مردم را به نيكى فرمان مى دهيد و خود فراموش مى كنيد؟.»
۷- بعضی از اشخاص نیز با دست و پای بریده وارد دوزخ می شوند؛ این ها کسانی هستند که در دنیا همسایگان خود را مورد اذیت و آزار قرار می داده اند.
۸- همان طور که اشاره گردید، برخی در حالی پا به عرصه ی قیامت می گذارند که بر شاخه هایی از آتش آویزانند؛ این گروه سعایت کنندگانی هستند که بندگان خدا را نزد دیگران خوار و حقوق شان را پایمال می نموده اند.
۹- افراد عیّاش، بی بند و بار و هوس ران نیز با بوی بد و متعفن بدن، وارد صحرای محشر می گردند.
۱۰- اما آخرین دسته ای که در حدیث شریف نبوی درباره ی آنان سخن گفته شده است، کسانی هستند که با لباسی از آتش محصور و معذب می گردند؛ این گروه انسان های خودخواهی را در بر می گیرد که در دنیا تکبر می ورزیده اند.
مرحوم میرزا حبیب الله خوئی در کتاب ارزشمند منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه نسبت به وضعیت متفاوت افراد در صحنه ی قیامت نکاتی را متذکر گردیده است که در شناخت اثر سوء گناه بسیار مفید است. این عالم بزرگوار با استفاده از آیات و روایات، حضور دسته ای از انسان ها در صحنه ی قیامت را سواره می داند؛[۱۱] امری که رسول خدا صلی لله علیه و آله به هنگام تفسیر آیه ی شریفه:
«يَوْمَ نَحْشُرُ الْمُتَّقِينَ إِلَى الرَّحْمنِ وَفْداً»[۱۲]
«در آن روز كه پرهيزکاران را دسته جمعى به سوى خداوند رحمان (و پاداش هاى او) محشور مى كنيم.»
درباره ی آن به امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند:
«يَا عَلى! الوَفدُ لا يَكونونَ إلاّ رُكبانا، اُولئكَ رِجالٌ اتَّقَوا اللّه َ فأحَبَّهُمُ اللّه ُ وَ اختَصَّهُم و رَضِيَ أعمالَهُم، فسَمّاهُمُ المُتَّقينَ»[۱۳]
«ای علی! وَفْد، جز سواره نيستند. آنان مردانى هستند كه تقواى خدا را در پيش گرفتند؛ پس خداوند دوست دارشان گردید و ایشان را برگزيد و از كارشان خشنود گرديد و از اين رو آنان را پرهيزکاران ناميد.»
این عالم بزرگوار در ادامه می گوید: برخی از انسان ها نیز در قیامت، متفرق و با دل هایی پر از کینه و حقد محشور می شوند؛ا چنان چه خداوند تعالی در قرآن کریم فرمود:
«وَ يَوْمَ يُحْشَرُ أَعْدَاء اللَّهِ إِلَى النَّارِ فَهُمْ يُوزَعُونَ»[۱۴]
«و [ياد كن] روزى كه دشمنان خدا به سوى آتش گرد آمده و بازداشت [و دسته دسته تقسيم] مى شوند.»
سپس به وضعیت دسته ی سوم از فرزندان آدم اشاره نموده و می فرماید: کسانی نیز هستند که آیه ی شریفه ی ذیل وضعیت ایشان را این گونه تبیین نموده است:
«وَ نَحْشُرُ الْمُجْرِمِينَ يَوْمَئِذٍ زُرْقًا»[۱۵]
«و گروهی با بدن های کبود و تیره محشور می شوند.»
نشانه ای که ممکن است ناشی از شکنجه و ضرباتی باشد که فرشتگان الهی به هنگام بیرون راندن انسان گنه کار از دنیا بر پشت و صورت او وارد کرده اند؛ سیلی و شلاق هایی که بر بدن کافران و اهل معاصی وارد می شود تا او را متوجه مرگ سازند و باور نماید که وقت جدایی از دنیا و خداحافظی با آرزوهای پوچش فرا رسیده است و خود را برای عذاب سنگین رستاخیز آماده سازد.
آسودگی در محشر
بر خلاف مجرمین که به دلیل بی اعتنایی و پشت کردن به دستورات قرآن کریم و رسول خدا صلوات الله علیه و آله در صحنه ی قیامت، با تاریکی و عذاب روبرو می گردند، وضعیت مؤمنین به گونه ای دیگر رقم می خورد؛ زیرا اهل ایمان به واسطه ی پیروی از دستورات نبی مکرم صلوات الله علیه و آله با نور قرآن و اهل بیت علیهم السلام به قیامت گام می نهند و با چهره هایی شاد و مسرور و دیدگانی امیدوار، به سوی بهشت الهی هدایت می شوند.
بر این اساس از عوامل بسیار مهم و مؤثر در آسودگی و آرامش انسان در هنگام سر بر آوردن از قبر و نیز ساعات دشوار قیامت، محبت و مودت اهل بیت علیهم السلام است که پیامبر صلی الله علیه و آله درباره ی آن فرمودند:
«فَإِنَّ فِي حُبِّ أَهْلِ بَيْتِي عِشْرِينَ خَصْلَةً عَشْرٌ مِنْهَا فِي الدُّنْيَا وَ عَشْرٌ فِي الْآخِرَة … وَ أَمَّا فِي الْآخِرَةِ فَلَا يُنْشَرُ لَهُ دِيوَانٌ وَ لَا يُنْصَبُ لَهُ مِيزَانٌ وَ يُعْطَى كِتَابَهُ بِيَمِينِه…»[۱۶]
«دوست داشتن اهل بيت من، بيست نتيجه به بار می آورد: ده فایده در دنيا و ده فایده در آخرت … و امّا نتايج آن در آخرت این است که نامه ی عملی برايش گشوده نمى شود، ميزانى برايش برپا نمى شود و کتابش به دست راستش داده می شود…»
اهمیت این دوستی و محبت تا بدان مرتبه است که رسول اعظم صلی الله علیه و آله بنابر روایتی که انس بن مالک از ایشان نقل کرده است، در جواب مردی که از زمان وقوع قیامت پرسیده بود، فرمودند:
«مَا أَعْدَدْتَ لَهَا؟»
«براى آن روز چه آماده كرده اى؟»
مرد در پاسخ به پرسش حضرت رسول عرضه داشت:
«مَا أَعْدَدْتُ لَهَا مِنْ كَثِيرِ صَلَاةٍ وَ لَا صِيَامٍ وَ لَا صَدَقَةٍ لَكِنْ أُحِبُّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ»
«چيز زيادى از نماز و روزه و صدقه فراهم نياورده ام، جز آن كه خدا و پيامبرش را دوست مى دارم.»
رسول خدا نیز در جواب فرمودند:
«أَنْتَ مَعَ مَنْ أَحْبَبْتَ»[۱۷]
«پس، تو با كسى هستى كه دوستش دارى.»
گوهری گران قدر و بی بدیل که حضرت در بیانی دیگر نسبت به آن می فرماید:
«مَنْ رَزَقَهُ اللَّهُ حُبَّ الْأَئِمَّةِ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي فَقَدْ أَصَابَ خَيْرَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَة»[۱۸]
«هر كه خداوند محبّت اهل بيت مرا روزيش كند، بى گمان به خير دنيا و آخرت رسيده است.»
در این راستا هم چنین باید به نقش ممتاز ایجاد سرور و نشاط در قلوب مؤمنین اشاره نمود که در متون دینی، از جمله اسباب مهم آسودگی و راحتی در صحرای محشر معرفی گردیده است؛ امری که شیخ صدوق رضوان الله علیه در کتاب ثواب الأعمال و عقاب الأعمال از امام صادق علیه السلام درباره ی آن نقل می کند: به هنگام خروج از قبر، نوری همراه برخی از انسان هاست که او را در قیامت و مواقف متعدد آن تا درب بهشت راهنمایی می کند؛ اما در زمان داخل شدن در بهشت جاودان از او خداحافظی می کند. این شخص از نور می پرسد: ای نور، تو کیستی که در همه ی مواقف با من بودی و اجازه ندادی تا برای من ناراحتی و نگرانی ایجاد شود؟! نور در پاسخ می گوید:
«أَنَا السُّرُورُ الَّذِي كُنْتَ أَدْخَلْتَهُ عَلَى أَخِيكَ الْمُؤْمِنِ خَلَقَنِي اللَّهُ مِنْهُ لِأُبَشِّرَكَ»[۱۹]
«من شادمانى و سرورى هستم که تو (در دنیا) به برادر دینى خود ارزانى داشتى، خداوند مرا از آن شادمانى و سرور آفرید تا تو را مسرور نمایم.»
[۱]. مفاتیح الجنان، دعای ابوحمزه ثمالی
[۲]. نبأ/۱۸
[۳]. جامع الأخبار(للشعيري)، ص۱۷۵
[۴]. تفسير نور الثقلين، ج۵، ص۴۹۳-۴۹۴
[۵]. طه/۱۲۴
[۶]. طه/۱۲۵
[۷]. طه/۱۲۶
[۸]. طه/۱۲۴
[۹]. صف/۲
[۱۰]. بقره/۴۴
[۱۱]. منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة (خوئى)، ج۱۹، ص۳۰۳
[۱۲]. مریم/۸۵
[۱۳]. تفسير نور الثقلين، ج۳، ص۳۵۹
[۱۴]. فصّلت/۱۹
[۱۵]. طه/۱۰۲
[۱۶]. بحار الأنوار، ج۲۷، ص۷۸
[۱۷]. عمدة عيون صحاح الأخبار في مناقب إمام الأبرار، ص۲۷۹
[۱۸]. بحار الأنوار، ج۲۷، ص۷۸
[۱۹]. ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص۱۵۰
دیدگاه خود را ثبت کنید
Want to join the discussion?Feel free to contribute!