هر کس کودکی نزد او است، پس باید با او کودکانه رفتار نماید.

تربیت کودکان/ وظایف‌ مربّي

بهترین منبع شناخت راه و روش تربیت نیز برنامه ای است که خداوند متعال پیش‌ روی انسان ها نهاده است؛ زیرا پروردگار هستی است که به ساختار وجودی و نیازهای مختلف روحی و جسمانی مخلوقات آگاه بوده و از این توانایی برخوردار است که نسخه‌ای شفابخش را مهیا و آماده نماید…

*********************************************************

«تربیت کودکان/ وظایف‌ مربّي»

پدید آورنده: سید علی شاهچراغی

دسته بندی: مقاله

 

از ارکان مسأله ی تربیت، وجود مربّی است؛ شخصیتی که حضورش نه تنها در کودکی، بلکه در دوره های دیگر زندگی آدمی نقشی تعیین کننده دارد و حیات جامعه، بدون او رنگ و بوی انسانی به خود نگرفته و عدم توجه به اهمیت کارش خسارات سنگین و جبران ناپذیری به‌دنبال می آورد.

بهترین منبع شناخت راه و روش تربیت نیز برنامه ای است که خداوند متعال پیش‌ روی انسان ها نهاده است؛ زیرا پروردگار هستی است که به ساختار وجودی و نیازهای مختلف روحی و جسمانی مخلوقات آگاه بوده و از این توانایی برخوردار است که نسخه‌ای شفابخش را مهیا و آماده نماید؛ بر این اساس، باید به سراغ منابع و متون گهربار دین مقدس اسلام رفت تا با بهره گیری از کتاب و سنت، ویژگی ها و وظایف یک مربی شایسته را شناخت؛ موضوعی که در ادامه به برخی از زوایای آن اشاره می شود.

علم و آگاهی

اولین ویژگی یک مربی خوب از منظر دین مبین اسلام، جهان بینی و شناخت صحیح او از عالَم هستی و دنیای پیرامون خویش است. یک مربی، باید از علم و آگاهی نسبت به انسان و نیازهای او برخوردار باشد، زیرا هرچه این علم و شناخت دقیق تر باشد، کارش را بهتر و کامل تر به‌انجام خواهد رسانید.

بر این اساس، خداوند متعال که عالِم به همه ی امور است، به عنوان اولین و برترین مربی، انسان را به بالاترین درجه ی کمال رهنمون می سازد، چنان که پیامبر اعظم صلوات الله علیه و آله را تربیت نمود؛

«أَدَّبَنِي‏ رَبِّي‏ فَأَحْسَنَ‏ تَأْدِيبِي»‏[۱]

«پروردگارم مرا ادب کرد، و چه نیکو ادب کرد.»

و او را به مرتبه ای رسانید که مسئولیت تربیت بشریت بر عهده اش قرار گیرد؛

«لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ»[۲]

«به يقين، خدا بر مؤمنان منت نهاد [كه‌] پيامبرى از خودشان در ميان آنان برانگيخت، تا آيات خود را بر ايشان بخواند و پاك‌شان گرداند و كتاب و حكمت به آنان بياموزد، قطعاً پيش از آن، در گمراهى آشكارى بودند.»

تربیت شخصیت بی نظیر امیرالمؤمنین علیه السلام به عنوان پرورش یافته ی ویژه مکتب پیامبر اعظم صلوات الله علیه و آله به‌روشنی گویای کار بزرگ آن حضرت است.

حضرت علی‌ علیه السلام درباره تأثیر شخصیت پیامبر صلوات الله علیه و آله بر خویش می فرماید:

«وَ لَقَدْ کُنْتُ أَتَّبِعُهُ اتِّباعَ الْفَصِیلِ أَثَرَ أُمِّهِ، یَرْفَعُ لِی فِی کُلِّ یَوْمٍ مِنْ أَخْلاقِهِ عَلَماً، وَ یَأْمُرُنِی بِالاقْتِداءِ بِهِ.[۳]

«من همواره، چون بچه شتری که در پی مادر رود، در پی او می رفتم و او هر روز یکی از صفات پسندیده اش را بر من آشکار می نمود و مرا امر می نمود که بدان اقتدا کنم.»

انسانی که در موقعیت ممتاز تربیت قرار می گیرد، هم چنین باید برخوردار از شناخت ابعاد مختلف مسأله ی تربیت باشد تا تأثیر مناسب خویش را برجای گذاشته و از اشتباهات مهلک در امان ماند؛ زیرا قدرت انجام تربیت و توانایی این کار بزرگ، هنری برجسته‌ می خواهد که فقط با توکل، تحصیل، ممارست و زحمت فراوان به‌دست ‌می آید.

 هم زبانی

هم زبانی به معنای درک وضعیت و شرایط مخاطب و آشنایی با روحیات و خلقیات و مفاهمه صمیمانه با تربیت شونده، خصلت دیگری است که یک مربی شایسته باید به آن توجه نماید؛ بدین جهت، چه‌ بسا کسی در جایگاه مربی برای مردم منطقه‌ و دیاری مناسب و مؤثر باشد اما برای قشری دیگر و طایفه ای دیگر سودی نداشته، بلکه مشکل ساز گردد.

آشنایی با فرهنگ و آداب مخاطبین از چنان اهمیتی برخوردار است که خداوند متعال، پیامبران خویش را در بین قوم شان بر می انگیزد تا بر اساس این آشنایی و قرابت، با آنان ارتباط برقرار نمایند. قرآن کریم وقتی از پیامبریِ هود علیه السلام در بین قوم عاد سخن می گوید، از آن حضرت با تعبیر «أخوهم» یاد می فرماید؛

«إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ هُودٌ…»[۴]

«هنگامی که برادرشان هود به آنان گفت…»

و درباره مأموریت حضرت صالح علیه السلام می گوید؛

«قالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ صالِحٌ أَ لا تَتَّقُونَ»[۵]

«هنگامى كه برادرشان صالح به آنان گفت: آیا تقوا پیشه نمی کنید.»

این تعبیر درباره نبوت حضرت نوح[۶] و حضرت لوط[۷] علیهم السلام نیز به کار رفته است؛ هم چنین درباره رسول أعظم صلوات الله علیه و آله که خاتم انبیاء الهی است، بر این امتیاز تأکید می شود؛

«لَقَدْ جَاءكُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِكُمْ»[۸]

«به یقین، رسولی از خود شما، به‌سوی تان آمد.»

مربی باید آشنای به وضعیت، شرایط و نیازهای مخاطب خویش باشد تا در فضایی انتزاعی، وهمی و به دور از حال آنان سخنی بر زبان جاری نسازد و توصیه و سفارشی ننماید؛ خصلتی که برترین درجه ی آن را باید در روش تربیتی پیامبر صلی الله علیه و آله به تماشا نشست. آن حضرت در برنامه ی تبلیغی خویش با بزرگان و ریش سفیدان، بزرگ منشانه، با جوانان آن گونه که سزاوار برخورد با جوان است و با کودکان، چون خود آنان روبرو می شدند؛ خصلت ممتازی که همگان را به تحسین وا داشته و قلوب گروه های مختلف و مردمان نا‌آشنا به فرهنگ و تمدن حجاز را به صحابی مخلص و جان برکف حضرتش تبدیل می سازد.

در برخی روایات، چگونگی رفتار پیامبر أکرم صلوات الله علیه و آله با کودکان این طور آمده است:

«كانَ صلى ­اللّه عليه وآله يَقدِمُ مِنَ السَّفَرِ فَيَتَلَقّاهُ الصِّبيانُ فَيَقِفُ لَهُم، ثُمَّ يَأمُرُ بِهِم فَيُرفَعونَ إِلَيهِ، فَيَرفَعُ مِنهُم بَينَ يَدَيهِ ومِن خَلفِهِ، ويَأمُرُ أصحابَهُ أن يَحمِلُوا بَعضَهُم، فَرُبَّما يَتَفاخَرُ الصِّبيانُ بَعدَ ذلِكَ فَيَقولُ بَعضُهُم لِبَعضٍ: حَمَلَنِي رَسولُ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله بَينَ يَدَيهِ، وحَمَلَكَ أنتَ وَراءَهُ، ويَقولُ بَعضُهُم: أمَرَ أصحابَهُ أن يَحمِلوكَ وَراءَهُم‏»[۹]

«پیامبر صلی الله علیه و آله از سفری بازگشته بودند که کودکان، ایشان را دیدند. آن حضرت به خاطر بچه ها توقّف کرده و از آن ها خواستند تا از دوشش بالا بروند؛ پس بعضی از کودکان از آغوش حضرت و بعضی از پشت ایشان بالا رفتند؛ از اصحاب نیز خواستند تا کودکان را در آغوش بگیرند. پس از پایان بازی، بچه ها به یکدیگر فخر فروشی کرده و می گفتند: رسول خدا صلی الله علیه و آله مرا در آغوش خود گرفت، اما تو را بر پشت خویش سوار کرد. بعضی هم می گفتند: رسول خدا صلی الله علیه و آله به اصحابش دستور داد تا تو را بر پشتش سوار کند.»

و این‌ هم زبانی و ارتباط عاطفی را به مردم توصیه می کردند؛

«مَنْ كَانَ عِنْدَهُ صَبِيٌ فَلْيَتَصَابَ‏ لَهُ‏»[۱۰]

«هر کس کودکی نزد او است، پس باید با او کودکانه رفتار نماید.»

تبیین چرایی تکالیف

به منظور پذیرش اوامر و نواهی توسط مخاطب، مربی باید به تبیین علت و فلسفه تکالیف، مناسب با فهم و درک تربیت شونده همت گمارد؛ مسأله ای که در قرآن کریم به آن توجه ویژه شده است.

خداوند متعال در سوره ی لقمان[۱۱] سفارشات این مرد الهی به فرزندش را مشتمل بر شکر خداوند متعال، احترام، مصاحبت و احسان به پدر و مادر، پیروی از راه مؤمنان و تائبان، برپا داشتن نماز، امر به معروف و نهی از منکر، صبر در مصائب، اعتدال در حرکت و راه رفتن و پایین آوردن صدا را نقل نموده و به سه نهیِ شرک به خدای متعال، روی گردانی از مردم و راه رفتن با تکبر اشاره می نماید. نکته ی جالب در سفارشات این پدر بزرگوار و حکیم آن‌است که در کنار اوامر و نواهی، به دلایل این دستورات نیز اشاره می شود تا زمینه ی پذیرش آن توسط فرزند فراهم گردد. او آن گاه که فرزندش را به شکرگزاری خداوند سفارش می کند، آن را سودی معرفی می کند که به خود فرد می رسد؛[۱۲] دلیل لزوم احترام به پدر و مادر را زحمات بی شمار والدین برای فرزند، بازگشت به سوي خدا و لزوم پاسخگویی در برابر پروردگار می داند؛[۱۳] شرک را ظلمی بزرگ معرفی می نماید؛[۱۴] و به علم و آگاهی خداوند تمسک می نماید و ضرورت مواظبت از اعمال را مطرح می سازد؛[۱۵] درباره ی ضرورت دوری از تكبر به عدم دوستی خدا با متکبران[۱۶] و نسبت به پرهیز از صدای بلند، به زشتی صداي درازگوش استناد می جوید.[۱۷]

 دلسوزی و شفقت

از ویژگی های یک مربی صالح آن است که در مسیر تربیت و هدایت دیگران دلسوز و حریص باشد؛ انبیاء الهی و بزرگان دین در آراستگی به این ویژگی نیز پیشگام دیگران بوده‌ و در راه اصلاح و ارشاد جامعه از هیچ تلاش و کوششی فروگزار ‌نکرده و دریغ ‌‌نورزیدند؛ شاهد بر این مدعا نیز سخن حضرت نوح علیه السلام به محضر پروردگار متعال است؛

«قَالَ رَبِّ إِنِّي دَعَوْتُ قَوْمِي لَيْلًا وَنَهَارًا»[۱۸]

«[نوح] گفت: پروردگارا! من قوم خود را شب و روز دعوت كردم.»

تلاش طاقت فرسایی که پس از سالیان متمادی، ثمری جز ایمان تعدادی اندک را در پی نداشت؛ اما این رویگردانی نیز باعث خستگی و ناامیدی او ‌نشد. قرآن کریم این خصیصه ی باارزش را برای رسول گرامی اسلام نیز ثابت می داند؛ پیامبری که علاوه بر هم زبانی با مردم، علاقه مند به رشد و تعالی آنان است؛

«لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُم بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُوفٌ رَّحِيمٌ»[۱۹]

«به یقین، رسولی از خود شما به‌سوی تان آمد که رنج های شما بر او سخت است؛ و اصرار بر هدایت شما دارد؛ و نسبت به مؤمنان، رئوف و مهربان است.»

تا آن اندازه که جانش را در معرض خطر قرار ‌می دهد؛

«فَلَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَّفْسَكَ عَلَى آثَارِهِمْ إِن لَّمْ يُؤْمِنُوا بِهَذَا الْحَدِيثِ أَسَفًا »[۲۰]

«گويى مى خواهى به خاطر اعمال آنان، خود را از غم و اندوه هلاك كنى، اگر به اين گفتار ايمان نياورند!.»

 توجه به نیاز مخاطب

در تربیت صحیح باید به نیازهای مختلف تربیت شونده توجه نمود و از تربیت و پرورش تک بعدی، به شدت اجتناب ورزید؛ زیرا عدم توجه و یا سرکوب برخی از تمایلات، رفتار و کردار انسان را دستخوش مشکلات فراوان می نماید. قرآن کریم در سوره آل عمران، آن گاه که به نقش ممتاز حضرت زکریا در تربیت حضرت مریم علیهاسلام تصریح می کند، چنین می فرماید؛

«و كفلّها زكريا …»[۲۱]

«و زكريا را سرپرست وى قرار داد.»

واژه ی کفالت که به معنای تضمین و ضمیمه کردن چیزی به چیز دیگر آمده است، در مورد فردی که سرپرستی کودکی را برعهده می گیرد، به کار رفته است. خداوند متعال، حضرت زکریا را به سرپرستی مریم ‌می گمارد تا به واسطه ی این مربی آگاه، دلسوز و صالح، به نیازهای روحی این بانوی پاک پاسخ داده شود و بتواند مراحل رشد و کمال را به درستی طیّ نماید تا بدان حدّ که شایسته ی خطاب خداوند متعال ‌قرار گیرد؛

«إِنَّ اللّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاء الْعَالَمِينَ * يَا مَرْيَمُ اقْنُتِي لِرَبِّكِ وَاسْجُدِي وَارْكَعِي مَعَ الرَّاكِعِينَ»[۲۲]

«و فرشتگان گفتند: اى مريم، خدا تو را برگزيد و پاكيزه ساخت و بر زنان جهان برترى داد. اى مريم، از پروردگارت اطاعت كن و سجده كن و با نمازگزاران نماز بخوان.»

 تفاوت استعدادها

مربی نیکو و کاردان همواره به تفاوت استعداد افراد در دریافت و عمل به مسائل تربیتی‌ و نیز ظرفیت آنان توجه دارد؛ موضوعی که در متون تربیتی و اخلاقی با عنوان «قابلیت قابل» از آن یاد و در سوره مبارکه اعراف با این تشبیه زیبا به آن پرداخته شده است؛

«وَالْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَبَاتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَالَّذِي خَبُثَ لاَ يَخْرُجُ إِلاَّ نَكِدًا»[۲۳]

«و سرزمين خوب، گياه آن به فرمان پروردگارش مى رويد، و زمين بد جز اندك گياهى از آن پديد نمى آيد.»

و در شعر سعدی مورد تأکید قرار گرفته است؛

باران که در لطافت طبعش خلاف نیست              از باغ لاله روید و در شوره ‌بوم خس[۲۴]

دلسوزی و تربیت رسولان الهی به عنوان مروجان مکتب توحید، اگر‌چه برای بشریت به‌صورت یکسان بوده، اما ظرفیت‌ و علایق متفاوت انسان ها، آثار کاملا متعدد و حتی متضاد را در پی داشته است؛ آیات روح بخش قرآن کریم از انسانی مانند ابوذر و سلمان، یاران و صحابی صدیق و باوفا می پروراند و از ابولهب و ابوجهل، دشمنانی سخت‌دل و کینه توز؛

«وَلَقَدْ صَرَّفْنَا فِي هَذَا الْقُرْآنِ لِيَذَّكَّرُوا وَمَا يَزِيدُهُمْ إِلَّا نُفُورًا»[۲۵]

«و به راستى ما در اين قرآن [حقايق را] گوناگون بيان كرديم تا پند گيرند و[لى] آنان را جز نفرت نمى افزايد.»

البته آن گاه که مربی از سر اخلاص و پاکی، قدم به عرصه ی مقدس تربیت ‌گذارد و جان ها آماده پذیرش و دریافت سخن حق باشند، موجی متلاطم و شورانگیز پدیدار خواهد شد که آثار ماندگارش در اعصار مختلف بر جای می‌ ماند؛

«مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاء عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاء بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِم مِّنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِي الْإِنجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُم مَّغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا»[۲۶]

«محمد پيامبر خدا، و كسانى كه با او هستند بر كافران سخت گيرند و با يكديگر مهربان. آنان را بينى كه ركوع مى كنند، به سجده مى آيند و جوياى فضل و خشنودى خدا هستند. نشان شان اثر سجده اى است كه بر چهره آن هاست. اين‌است وصف شان در تورات و در انجيل، كه چون كِشته اى هستند كه جوانه بزند و آن جوانه محكم شود و بر پاهاى خود بايستد و كشاورزان را به شگفتى وادارد، تا آن جا كه كافران را به خشم آورد. خدا از ميان آن ها كسانى را كه ايمان آورده اند و كارهاى شايسته كرده اند به آمرزش و پاداشى بزرگ وعده داده است.»

تربیت صحیح و آمادگی مناسب، انسان را در زمره ی یاران فداکار حضرت سیدالشهدا علیه السلام قرار می دهد؛ همان انسان های دلیر و شجاعی که امام حسین علیه السلام درباره ایشان فرمود:

«فَإِنِّي‏ لَا أَعْلَمُ‏ أَصْحَاباً أَوْفَى وَ لَا خَيْراً مِنْ أَصْحَابِي‏.»[۲۷]

«من اصحابي با وفاتر و بهتر از اصحاب خویش نمی شناسم.»

چنان که عبد صالح خدا، حضرت امام خمینی رحمة الله علیه در عصر حاضر با سخنان حیات بخش خویش و ایجاد انقلاب در دل ها، جوانان و پیران را به عرصه ی جهاد اکبر و اصغر کشانید تا در برابر شیاطین عالَم مقاومت و ایستادگی نمایند؛ و مادرانی را پرورش داد که لباس رزم بر تن عزیزان‌ خویش کرده، آنان را رهسپار میادین نبرد و شهادت سازند.

نگارنده این سطور، پدر شهیدی را زیارت نموده که چهار فرزندش را در راه خدا تقدیم کرده بود، اما اصرار داشت تا قبل از اعزام به جبهه بر امورش نظارت نمایم. وقتی به او گفتم: شما وظیفه و دین خود را به اسلام و انقلاب ادا کرده ای؛ پاسخ داد: آن ها برای خود رفته اند!، سپس راهی جبهه شد و در عملیات کربلای پنج، به فوز عظمای شهادت و دیدار فرزندان عزیزش نایل گردید.

علی معلم، شاعر گران مایه دامغانی در شعری خطاب به معلم آگاه و مربی دلسوز حضرت آیت الله خزعلی رحمة الله علیه، پس از سپری شدن دوران تبعید ایشان در دامغان، با اشاره به نقش حیات بخش این عالم مجاهد، چنین می گوید:

با ما تو آن كردي كه باران با صحاري        با ما تو آن كردي كه عيسي با حواری

[۱]. بحار الانوار، ج‏۶۸، ص۳۸۲

[۲]. آل عمران/۱۶۴

[۳]. نهج البلاغه (للصبحی صالح)، ص۳۰۰

[۴] . شعرا / ۱۲۴

[۵]. شعراء/۱۴۲

[۶]. شعراء/۱۰۶

[۷]. شعراء/۱۶۱

[۸] . توبه / ۱۲۸

[۹]. حکمت‌نامه کودک، ص۲۲۶

[۱۰]. من لا يحضره الفقيه، ج‏۳، ص۴۸۳

[۱۱]. آیات ۱۲- ۱۹

[۱۲] . لقمان / ۱۲

[۱۳] . همان / ۱۴

[۱۴] . همان / ۱۳

[۱۵] . همان / ۱۶

[۱۶] . همان / ۱۸

[۱۷] . همان / ۱۹

[۱۸] . نوح / ۵

[۱۹] . توبه / ۱۲۸

[۲۰] . کهف / ۶

[۲۱]. آل عمران/۳۷

[۲۲]. آل عمران/۴۲ و ۴۳

[۲۳] . اعراف / ۵۸

[۲۴]. گلستان سعدی، باب اول در سیرت پادشاهان

[۲۵]. اسراء/۴۱

[۲۶] . فتح / ۲۹

[۲۷]. بحار الانوار، ج۴۴، ص۳۹۲

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

Want to join the discussion?
Feel free to contribute!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.