و برای احسان و اطاعت آفریده شده اید.

زاد راه/ تقوا، پیوندها و پیوست ها(بخش دوم)

ایستادگی در برابر گناه و مخالفت با تمایلات نفسانی و نیز بردباری و قدرت تحمل در برابر مصایب و ناگواری های زندگی، سرمایه ای ارزشمند جهت دست یابی به سعادت و رسیدن به مقام شامخ تقوا به شمار می رود…

***********************************************

«زاد راه/ تقوا، پیوندها و پیوست ها(بخش دوم)»

پدید آورنده: سید محمد شاهچراغی

دسته بندی: خطبه

 

  • صبر و تقوا

صبر در راه اطاعت پروردگار، ایستادگی در برابر گناه و مخالفت با تمایلات نفسانی و نیز بردباری و قدرت تحمل در برابر مصایب و ناگواری های زندگی، سرمایه ای ارزشمند جهت دست یابی به سعادت و رسیدن به مقام شامخ تقوا به شمار می رود و از نشانه های پرهیزکاران محسوب می گردد. این امر از چنان جایگاه رفیع و برجسته ای برخوردار است که در قرآن کریم، بارها از تقوا و صبر به عنوان دو فضیلت مهم اخلاقی یاد و نسبت به آن سفارش شده است.

واژه ی تقوا و مشتقات آن بیش از دویست مرتبه و کلمه صبر و مشتقاتش بیش از صد باردر قرآن کریم وارد شده است؛[۱] اما در چهار مورد، تقوا و صبر در کنار یکدیگر ذکر شده که در سه مورد آن، صبر بر تقوا مقدم شده[۲] و یک بار نیز تقوا پیش از صبر آمده است.[۳] همراهی و اقترانی که از وجود رابطه ی مهم و تاثیر گذار بین آنها حکایت می کند.

مسأله ای که پیشوای پرهیزکاران حضرت علی علیه السلام را بر آن داشته است تا در خطبه یکصد و نود و سه نهج البلاغه – خطبه ی متّقین – در بیان ویژگی اهل تقوا متذکر آن شوند؛

«صَبَرُوا أَيَّاماً قَصِيرَةً أَعْقَبَتْهُمْ رَاحَةً طَوِيلَة»[۴]

«پرهیزکاران در روزگار كوتاه دنيا صبر كردند تا آسايش جاودانه قيامت را به دست آورند.»

امام خمینی رحمۀ الله علیه نیز به عنوان شاگرد مکتب اهل بیت علیهم السلام درباره این ویژگی و ارتباط خاص می فرماید:

«صبر در معاصی، منشأ تقوای نفس شود و صبر در طاعت، منشأ انس به حق ‌گردد و صبر در بلیّات، منشأ رضا به قضای الهی شود؛ اين ها از مقامات بزرگ اهل ايمان، بلكه اهل عرفان است.»[۵]

از مشترکات ممتاز تقوا و صبر، نقش این دو فضیلت، در مسیر تحصیل ایمان و اعتقاد راسخ به آموزه های دینی است، زیرا از سویی روایات معصومین علیهم السلام تقوا و پرهیزکاری را ثمره ی ایمان برشمرده و اهل ایمان را برخوردار از تقوا و پرهیزکاری دانسته و از سوی دیگر، از ایمان به عنوان نتیجه ی صبر و بردباری یاد کرده است؛ موضوع سرنوشت سازی که پیامبر گرامی اسلام صلّی الله علیه و آله درباره ی آن فرمودند:

«الْإِيمَانُ نِصْفَانِ نِصْفٌ فِي الصَّبْرِ وَ نِصْفٌ فِي الشُّكْرِ»[۶]

«ايمان دو نيمه است؛ نيمی از آن در صبر و نيمه ی دیگر آن در شكر است.‏»

در تبیین معنای این حدیث نورانی، می توان گفت: ایمانِ دینی دارای دو بخش است؛ نیمی از آن، صبر و استقامت در برابر ناملایمات زندگی است که به سعادت و کامیابی انسان در دنیا و آخرت می انجامد؛ نصف دیگر آن نیز شکر و سپاس در برابر نعمت های بی شمار الهی است که در آیات و روایات اهل بیت علیهم السلام به برخی از مصادیق آن، هم چون نعمت ها را از خدا دانستن، استفاده ی به جا از آنها کردن، کتمان ننمودن و بخشش به دیگران و… اشاره شده است.

  • احسان و تقوا

امام صادق علیه السلام در روایتی نورانی، قلب را خانه ی خداوند معرفی می کند و حفظ آن را از آلودگی ها و پلیدی ها  واجب می شمارد؛

«الْقَلْبُ حَرَمُ اللَّهِ فَلَا تُسْكِنْ حَرَمَ اللَّهِ غَيْرَ اللَّه‏»[۷] 

«قلب، حرم خدا است، پس حرم خدا را جایگاه غیر خدا قرار ندهید.»

دل، بت خانه نیست تا جایگاه لذت های دنیوی و پوچ باشد، بلکه خانه ی پروردگار است و هر فردی موظّف است، این خانه‌ را با یاد و نام او آراسته و از غیر پیراسته سازد، همان طور ‌که خداوند منّان، حضرت ابراهیم خلیل و فرزندش حضرت اسماعیل را مأمور تطهیر بیت الله نمود تا آن را برای عبادت کنندگان و نمازگزاران مهیا سازند؛

«وَ عَهِدْنا إِلى‏ إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيل‏أَنْ‏ طَهِّرا بَيْتِيَ لِلطَّائِفينَ وَ الْعاكِفينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ»[۸]

«و به ابراهيم و اسماعيل دستور داديم كه خانه ی من را براى طواف كنندگان و مجاوران و ركوع كنندگان و سجده كنندگان پاكيزه كنيد.»

اما این پاکسازی و تطهیر ممکن نخواهد بود؛ مگر بر اساس آن چه که امیرالمؤمنین حضرت علی علیه السلام بیان کرده اند؛ سفارش ارزنده ای که به یکی از یاران راستین و شیعیان پرهیزکار خود به نام همّام فرمودند؛

«يَا هَمَّامُ اتَّقِ‏ اللَّهَ‏ وَ أَحْسِنْ‏ فَإِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِينَ اتَّقَوْا وَ الَّذِينَ هُمْ مُحْسِنُون‏»[۹]

«ای همّام! از خدا بپرهیز و نیکی را پیشه ی خود ساز، چرا که خداوند با پرهیزکاران و نیکوکاران است.»

بهره مندی از فضیلت تقوا و احسان، سبب موفقیت و سربلندی انسان در هر آزمون خطیر و مهم است و لطف  و رحمت الهی را برای او به ارمغان می آورد، زیرا خدای مهربان، هیچ گاه اهل تقوا و احسان را رها نمی سازد و به هنگام نیاز، بندگان خویش را یاری می نماید.

در این زمینه قرآن کریم نیز احسان و انجام نیکی ها را عامل پیراسته ساختن صفحه ی دل از غبار بدی ها و ناپاکی ها می داند؛

«اِنَّ الْحَسَناتِ‏ يُذْهِبْنَ‏ السَّيِّئاتِ»[۱۰]

«نیکی ها، بدی ها را از بین می برند.»

به دیگر سخن، انسان پرهیزکار مرتکب گناه نمی شود مگر آنکه چراغ تقوا در وجود او کم فروغ و یا خاموش شود که در این شرایط نیز با انجام حسنات و نیکی ها می توان به جبران بدی ها و کاستی های خود همت گمارد تا خداوند متعال سیئات و گناهان را محو نماید و به نیکی ها و خوبی ها مبدّل سازد.

از دیگر شواهد پیوند مستحکم فضیلت تقوا و احسان، کلام ارزنده ی امام المتّقین حضرت علی علیه السلام است که در سخنی کوتاه با برشمردن سه ویژگی برجسته ی اخلاقی می فرمایند:

«بِتَقْوَى اللَّهِ أُمِرْتُمْ وَ لِلْإِحْسَانِ وَ الطَّاعَةِ خُلِقْتُم»[۱۱]

«به تقوای الهی فرمان داده شدید و برای احسان و اطاعت آفریده شده اید.»

نماز، پاک کننده ی روح

در این میان و بر اساس روایات معصومین علیهم السلام «نماز» بهترین حسنه ای است که سیئات را از بین برده و جان انسان را از آلودگی گناهان، پاکیزه می سازد.

ابو عثمان مى گويد: با سلمان فارسى زير درختى نشسته بودم؛ او شاخه خشكى را گرفت و تكان داد تا تمام برگهايش فرو ریخت، سپس رو به من كرد و گفت: سؤال نكردى چرا اين كار را كردم. گفتم: بگو، ببينم، منظورت چه بود؟ گفت: اين همان كارى بود كه پيامبر صلی‌الله علیه و آله انجام داد، هنگامى كه خدمت ایشان زير درختى نشسته بودم. پيامبر اين سؤال را از من كرد و گفت: سلمان! نمى پرسى چرا چنين كردم؟ من عرض كردم: بفرمایيد؛ چرا؟ فرمود:

«إِنَ‏ الْمُسْلِمَ‏ إِذَا تَوَضَّأَ فَأَحْسَنَ الْوُضُوءَ ثُمَّ صَلَّى الصَّلَاةَ الْخَمْسَ تَحَاتَّتْ خَطَايَاهُ كَمَا تَحَاتَّتْ هَذِهِ الْوَرَقُ ثُمَّ قَرَأَ هَذِهِ الْآيَةَ «وَ أَقِمِ الصَّلاةَ طَرَفَيِ النَّهارِ وَ زُلَفاً مِنَ اللَّيْلِ إِنَ‏ الْحَسَناتِ‏ يُذْهِبْنَ‏ السَّيِّئاتِ، ذلِكَ ذِكْرى‏ لِلذَّاكِرِين»[۱۲]

«هنگامى كه مسلمان وضو بگيرد و خوب وضو بگيرد، سپس نمازهاى پنجگانه را به جا آورد، گناهان او فرو مى ريزد، همان گونه كه برگ هاى اين شاخه فرو ريخت، سپس این آيه را تلاوت فرمود:«نماز بگزار در آغاز و انجام روز و ساعاتى از شب. زيرا نيكي‌ ها، بدي‌ ها را از ميان مى‌ ‏برند؛ اين اندرزى است براى اندرزپذيران.»

  • صله رحم و تقوا

سخنان پروردگار متعال در قرآن کریم، برخوردار از اسرار و رموز بسیاری است که اندیشیدن در آن‌، سبب آشنایی هرچه بیشتر انسان با معارف بلند این کتاب آسمانی خواهد شد. یکی از نکات ارزشمند و قابل تأمل در قرآن کریم، تقارن و همراهی برخی از آموزه های دینی است که در کلام گهربار عالم آل محمد علیهم السلام حضرت رضا علیه السلام مورد توجه قرار گرفته است؛

«ِإنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَمَرَ بِثَلَاثَةٍ مَقْرُونٍ بِهَا ثَلَاثَةٌ أُخْرَى أَمَرَ بِالصَّلَاةِ وَ الزَّكَاةِ  فَمَنْ صَلَّى وَ لَمْ يُزَكِّ لَمْ تُقْبَلْ مِنْهُ صَلَاتُهُ وَ أَمَرَ بِالشُّكْرِ لَهُ وَ لِلْوَالِدَيْنِ‏  فَمَنْ لَمْ يَشْكُرْ وَالِدَيْهِ لَمْ يَشْكُرِ اللَّهَ وَ أَمَرَ بِاتِّقَاءِ اللَّهِ وَ صِلَةِ الرَّحِمِ‏  فَمَنْ لَمْ يَصِلْ رَحِمَهُ لَمْ يَتَّقِ اللَّهَ عَزَّ وَ جَل»[۱۳]

«همانا خداى عزّ و جلّ دستور سه چيز را به همراه دستور سه چيز ديگر صادر فرموده است؛ دستور به نماز را با امر به زكات بیان فرمود، پس هر كس نماز بخواند و زكات نپردازد، نماز او پذيرفته نخواهد شد، و سپاسگزارى از خود را با فرمان به سپاس از پدر مادر همراه نمود، پس هر كس از پدر و مادر خود سپاسگزار نباشد، خداى را سپاسگزار نخواهد بود، امر به تقوای الهی را مقارن دستور صله رحم بیان نمود، پس هر كس با بستگان خویش رفت و آمد نكند، تقوا و پرهیزکاری را رعایت ننموده است.»

بر این اساس، صله ی رحم پیوندی ناگسستنی با فضیلت ارزشمند تقوا دارد و ارتباط با خویشاوندان از نشانه های حتمی پرهیزکاری خواهد بود؛ در مقابل نیز قطع رحم از مصادیق فجور و بی تقوایی به شمار می آید. از این رو خداوند سبحان در نخستین آیه از سوره ی مبارکه ی نساء با اشاره به ارتباط مستحکم این دو آموزه ی مهم دینی می فرماید:

«وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذي تَسائَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحام‏»[۱۴]

«و از خداوندی که به نام او از یکدیگر درخواست می کنید و از قطع رابطه با خویشاوندان خود بپرهیزید.»

نکته ی قابل توجه در آیه ی شریفه، عطف واژه ی «الْأَرْحام» بر کلمه ی «الله» است که به اقسام تقوا و پرهیزکاری اشاره دارد؛ چرا که تقوا بر دو قسم است؛ «تقوای خدایی» که کیفیت اتصال و ارتباط انسان با پروردگار متعال را شامل می شود و «تقوای مردمی» که دربرگیرنده ی چگونگی پیوند و همراهی با مردم از جمله خویشاوندان است؛ چنان چه امام حسن عسکری علیه السلام می فرماید:

«مَنْ‏ لَمْ‏ يَتَّقِ‏ وُجُوهَ‏ النَّاسِ‏ لَمْ يَتَّقِ اللَّهَ»[۱۵]

«هر کس در برابر مردم خویشتن داری نکند، از خداوند پروایی نخواهد داشت.»

به دیگر سخن، انسانی که نسبت به مردم بی اعتنا بوده و تقوای مردمی را رعایت نکند، بی شک از تقوای خدایی نیز بهره ای نخواهد داشت.

  • توبه و تقوا

ارتکاب گناه، بیماری اخلاقی است که متأسفانه بسیاری از انسان ها به آن مبتلا هستند و به ندرت افرادی را می توان یافت که از شرّ آن در امان باشند؛ بدین خاطر هر فرد مسلمان باید هرچه سریع تر در صدد درمان آن بر آید و این بیماری مهلک را ریشه کن سازد؛ زیرا در غیر این صورت به زخمی کهنه، تبدیل و معالجه آن سخت و دشوار می شود.

راه درمان این بیماری کُشنده نیز با توجه به آیات قرآن کریم و سخنان معصومین علیهم السلام، تقوا و توبه است. انسان گنه کار می تواند با بهره مندی از این دو داروی شفابخش، به درمان دردهای اخلاقی و روحی خویش بپردازد؛ به دیگر سخن، پشیمانی از گناه، استغفار و عذرخواهی از خداوند در کنار سرمایه ی مهم تقوا و پرهیز از گناهان، عامل درمان بیماری گناه و مایه ی محبوبیت انسان پرهیزکار و توبه کننده در پیشگاه خدا و مردم خواهد بود. کار بزرگی که انسان را به مقام محبوبیت الهی نایل می گرداند؛ زیرا خداوند متعال در سوره مبارکه بقره درباره اهل تقوا می فرماید:

«إِنَ‏ اللَّهَ‏ يُحِبُ‏ الْمُتَّقِين‏»[۱۶]

«همانا خداوند پرهیزکاران را دوست می دارد.»

و در سوره مبارکه توبه درباره انسان توبه کننده فرموده است:

«إنَ‏ اللَّهَ‏ يُحِبُ‏ التَّوَّابين‏»[۱۷] 

«همانا خداوند توبه کنندگان را دوست می دارد.»

بدون تردید، منظور از استغفار به درگاه خداوند متعال، تنها به زبان آوردن یک یا چند باره ی ذکر «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ‏ رَبِّي‏ وَ أَتُوبُ‏ إِلَيْه‏» نیست، بلکه مقصود، توبه ی کاملی است که شرایط این عمل پسندیده را دارا باشد و چنین توبه ا‌ی محقق نمی شود مگر این که دارای سه شرط باشد؛ نخست آنکه انسان گنه‌کار از گناهی که انجام داده، سخت، پشیمان باشد و خود را در دادگاه وجدان محاکمه نماید که چرا و چگونه در برابر یگانه آفریدگار جهان تمرّد نموده و در مقابل دستورات خداوند متعال ایستاده است. دومین شرط توبه ی کامل این است که تصمیم و قصد جدی بر ترک گناه داشته باشد و بکوشد که هرگز به گناه نزدیک نشود. شرط سوم توبه ی کامل نیز ادا حقوق خدا و مردم است که حق خدا را جبران نموده و حقوق مردم را به صاحبانش بازگرداند. چنین توبه ای سبب می شود، دیگر گناه و معصیتی برای انسان باقی نماند؛ چنان چه امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند:

«أمّا الِاسْتِغْفَارُ فَتُمْحَى بِهِ ذُنُوبُكُم»[۱۸]

«همانا استغفار، سبب محو و نابودی گناهان‏ شما است‏.»

و رسول خدا صلّی الله علیه و آله درجه ای ممتاز را برای او معیّن نمودند؛

«التَّائِبُ مِنَ الذَّنْبِ كَمَنْ‏ لَا ذَنْبَ‏ لَه»[۱۹]

«توبه کننده از گناه مانند کسی است که گناهی نکرده است.»

  •  تقیّه و تقوا

در فرهنگ قرآن کریم، حرکت در مسیر اطاعت و بندگی خداوند، جهاد مقدسی است که هرگاه به زینت اخلاص آراسته شود، هدایت و نصرت پروردگار مهربان را در پی خواهد داشت؛

  «وَ الَّذِينَ جاهَدُوا فِينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ‏ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِين‏»[۲۰]

«و کسانی که در راه ما جهاد کنند، هر آینه آنان را به سوی راه های خود هدایت می کنیم و همانا خداوند با نیکوکاران است.»

خداوند متعال در این آیه ی مبارکه اگرچه به هدایت و رهبری خود نسبت به مجاهدان در راه حق بشارت داده، اما از مشکلات فراوان و موانع بسیاری که بر سر راه سالکان با ایمان قرار گرفته نیز خبر داده است؛ مشکلاتی که از یک سو به سبب وسوسه های شیاطین و نفس امّاره در جان آدمی رسوخ می کند و از سوی دیگر با دسیسه ی‌ کینه توزانه‌ و دشمنی‌ بی رحمانه مخالفان حق و حقیقت پدیدار می شود.‌

دین مبین اسلام به منظور تقویت قدرت دفاعی اهل ایمان در برابر دشمنان درونی و بیرونی، فضیلت تقوا و فریضه ی تقیّه را به عنوان دو راهکار مهم در صیانت و مراقبت از خویش معرفی نموده است؛ امری که باعث استقامت و پایداری هرچه بیشتر مؤمنان در میدان مبارزه می گردد و بر یکایک مسلمانان لازم و ضروری است که از این دو حکم حکیمانه ی دین بهره مند شوند؛ بدین خاطر امام صادق علیه السّلام در روایتی نورانی با بیان تقوا و تقیه در کنار یکدیگر، فرمودند:

«اتَّقُوا اللَّهَ عَلَى دِينِكُمْ وَ احْجُبُوا بِالتَّقِيَّة»[۲۱]

«تقوای خدا را درباره ی دین تان رعایت کنید و با حجاب تقیه، خود را از نگاه دشمنان بپوشانید.»

هم چنین امام کاظم علیه السّلام در تفسیر آیه ی سیزدهم از سوره ی مبارکه ی حجرات

«إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ»‏[۲۲]

«همانا گرامی ترین شما پرهیزکارترین شما است.»

با تطبیق تقیّه بر تقوا و پرهیزکاری فرمودند:

«أَشَدُّكُمْ تَقِيَّةً»[۲۳]

«باتقواترین شما کسی است که تقیّه را بیش از دیگران رعایت می کند.»

نیک باید دانست که تقوا و خویشتن داری نخستین سپر دفاعی انسان است که در مقابل آماج خطرات و آسیب های نفس امّاره از انسان مراقبت می کند و او را از دام شیاطین می رهاند، زیرا فضیلت ارزشمند تقوا همانا پرهیز از اموری است که کمال و سعادت انسان را به خطر می اندازد و آدمی را از رسیدن به حقایق جهان باز می دارد.

از طرف دیگر تقیه که از ویژگی های منحصر به ‌فرد مذهب تشیع به شمار می رود، ابزار مراقبت و محافظت انسان با ایمان است که جان و مال مؤمنان را از خطر مخالفان عنود و متعصب محفوظ می دارد و سپری مستحکم در برابر آسیب های دشمنان و مخالفان بیرونی به حساب می آید، از این رو پیشوایان معصوم علیهم السّلام همواره پیروان خود را به رعایت این اصل مهم فراخوانده و در روایات بسیاری با تبیین اهمیت تقیّه، شیعیان را به استفاده از این راهکار حیاتی دستور داده اند. چنان چه امام صادق علیه السّلام به یکی از یاران خود به نام معلّی بن خُنیس فرمودند:

«يَا مُعَلَّى إِنَّ التَّقِيَّةَ دِينِي وَ دِينُ آبَائِي وَ لَا دِينَ لِمَنْ لَا تَقِيَّةَ لَه‏»[۲۴]

«ای معلّی! همانا تقیّه دین من و آیین پدران من بوده است و هر کس تقیه را رعایت نکند، بهره ای از دین نخواهد داشت.»

به نظر می رسد، جواز تقیّه در اسلام، نخستین بار در ماجرای عمار یاسر مطرح شده باشد که به ظاهر سخنانی مطابق با میل دشمن به زبان آورده بود؛ زیرا پس از انتشار مطالبی موهوم در بین مسلمانان مبنی بر ارتداد و خروج وی از دین اسلام، خداوند متعال در قرآن کریم با جلالت و شکوه از او یاد کرد و رفتارش را تحسین نمود؛

«مَنْ كَفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إيمانِهِ إِلاَّ مَنْ أُكْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإيمانِ وَ لكِنْ مَنْ شَرَحَ بِالْكُفْرِ صَدْراً فَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ مِنَ اللَّهِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظيم‏»[۲۵] 

«کسانی که بعد از ایمان کافر شوند – به جز آن ها که تحت فشار واقع شده اند در حالی که قلبشان با ایمان اطمینان یافته است – آری آن ها که سینه ی خود را برای پذیرش کفر گشوده اند، غضب خدا بر آن ها است و عذاب عظیمی در انتظارشان می باشد.»

چنان چه رسول خدا صلوات الله علیه با اشاره به ایمان راسخ عمار یاسر، در دفاع از وی فرمودند:

«إِنَّ عَمَّاراً مَلِي‏ءٌ إِيمَاناً مِنْ قَرْنِهِ إِلَى قَدَمِهِ وَ اخْتَلَطَ الْإِيمَانُ بِلَحْمِهِ وَ دَمِه‏»[۲۶]

«همانا عمّار از فرق سر تا قدم، مملو از ایمان است و ایمان با گوشت و خون او آمیخته است.»

 

 

 

[۱].  المعجم المفهرس، ماده ی وقی و صبر

[۲].  آل عمران/ ۱۲۰ و ۱۲۵ و ۱۸۶

[۳].  یوسف/ ۹۰

[۴]. نهج البلاغة، ص ۳۰۴

[۵]. شرح چهل حدیث، ص ۲۶۲

[۶]. تحف العقول، ص ۴۸

[۷]. بحار الأنوار، ج‏۶۷، ص ۲۵

[۸]. بقره/ ۱۲۵

[۹]. نهج البلاغة، ص۳۰۳

[۱۰]. هود/ ۱۱۴

[۱۱]. بحار الأنوار، ج‏۳۲، ص ۳۵۶

.[۱۲] تفسیر نمونه، ج۹، ص۲۶۸

[۱۳]. الخصال، ج‏۱، ص ۱۴۴

[۱۴]. نساء / ۱

[۱۵]. نزهة الناظر و تنبيه الخاطر، ص۱۴۵

[۱۶].  توبه/ ۴

[۱۷].  بقره/ ۲۲۲

[۱۸].  من لا يحضره الفقيه، ج‏۲، ص ۱۰۸

[۱۹]. عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج‏۲، ص ۷۴

[۲۰]. عنکبوت/ ۶۹

[۲۱]. المحاسن، ج‏۱، ص ۲۵۷

[۲۲]. حجرات/ ۱۳

[۲۳] . وسائل الشیعه، ج۱۶، ص۲۱۲

[۲۴]. المحاسن، ج‏۱، ص ۲۵۵

[۲۵]. نحل/ ۱۰۶

[۲۶]. عوالي اللئالي العزيزية في الأحاديث الدينية، ج‏۲، ص ۱۰۴

 

 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

Want to join the discussion?
Feel free to contribute!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.