و از بدى حساب بيم دارند

سه گانه ی حیات/ حسابرسی اعمال

 

حاضران در قیامت با حسابی سخت و دشوار روبرو می گردند؛ حسابی که بسیاری از مردمان را روانه ی جهنم می سازد تا در درکات آن مأوی گزینند…

*********************************************************

پدید آورنده: سید علی شاهچراغی

دسته بندی: خطبه

 

«سه گانه ی حیات/ حسابرسی اعمال»

بررسی اعمال و رفتار انسان ها در صحنه ی آخرت از جمله موضوعاتی است که مباحث گسترده ای را در پی داشته است؛ واقعه ای که اگر چه دامنه ی آن از برزخ تا قیامت امتداد می یابد، اما از آن جا که بررسی اعمال مختلف آدمی اعم از کوچک و بزرگ، در آخرت انجام می پذیرد، فشاری خرد کننده را بر فرد وارد نموده و فرجام و عاقبت او را با ابهام همراه می سازد.

در این بخش از سلسله مقالات «سه گانه ی حیات» اشاره ای گذرا خواهیم داشت به برخی از ویژگی ها و خصوصیات این حسابرسی موشکافانه و دقیق.

 عقل، معیار حساب

نقش ممتاز عقل و اهمیت آن در بررسی اعمال انسان، اولین مطلبی است که باید مورد توجه قرار گیرد؛ زیرا بر اساس روایات اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام، ملاک و میزان در روبرو شدن و نیز عدم مواجهه با موقف حساب، برخورداری از عقل و عدم آن، به عنوان رسول باطنی در نهاد آدمی است؛ موهبت و لطف بزرگ خداوند متعال که سبب تکلیف و مسؤلیت برای صاحبان خرد می گردد و در مقابل، قلم عفو را برای جاهلان و مجانین تثبیت می نماید.

در این زمینه از امام باقر علیه السلام نقل شده است:

«إِنَّمَا يُدَاقُّ اللَّهُ الْعِبَادَ فِي الْحِسَابِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى قَدْرِ مَا آتَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ فِي الدُّنْيَا»[۱]

«خدا در روز قيامت درباره ی حساب بندگانش، به اندازه ی عقلي كه در دنيا به آن ها داده است، باريك بيني مي كند.»

 حساب همگان

همگانی بودن حسابرسی اعمال از دیگر مطالب مهم در بررسی رفتار و کردار انسان‏ ها در آخرت است. بر این اساس در صحنه ی قیامت، این تنها مردم عادی نخواهند بود که مورد سؤال واقع می شوند، بلکه انبیاء و اولیاء الهی نیز در معرض حساب قرار می گیرند؛ چنان چه امیرالمؤمنین علیه السلام در تفسیر آیه ی مبارکه ی:

«فَلَنَسْألَنَّ الَّذِينَ أُرْسِلَ إِلَيْهِمْ وَلَنَسْأَلَنَّ الْمُرْسَلِينَ»[۲]

«به يقين، (هم) از كسانى كه پيامبران به سوى آن ها فرستاده شدند، سؤال خواهيم كرد (و هم) از پيامبران سؤال مى كنيم.»

به این حقیقت تصریح می نمایند:

«فَيُقَامُ‏ الرُّسُلُ‏ فَيُسْأَلُونَ‏ عَنْ تَأْدِيَةِ الرِّسَالَاتِ الَّتِي حَمَلُوهَا إِلَى أُمَمِهِمْ وَ تُسْأَلُ الْأُمَمُ فَجَحَدوا»‏»[۳]

«(روز قیامت) پیامبران را برپا می دارند و از آنان پرسش می کنند که آیا رسالت خود را انجام داده و به مردم رسانیده اند؟ و از مردم سؤال می شود که آیا انبیاء، پیام خدا را به شما رسانده اند؟ پس – چون گروهی از ایشان تسلیم دعوت پیامبران  نشده اند – انکار می کنند.»

سختی حساب

حاضران در قیامت با حسابی سخت و دشوار روبرو می گردند؛ حسابی که بسیاری از مردمان را روانه ی جهنم می سازد تا در درکات آن مأوی گزینند.

امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه ی شریفه ی

«… وَ يَخَافُونَ سُوءَ الْحِسَابِ»[۴]

«… و از بدى حساب بيم دارند.»

درباره ی علت نگرانی و ترس مطرح شده در این آیه ی مبارکه می فرمایند:

«يُحْسَبُ‏ عَلَيْهِمُ‏ السَّيِّئَاتُ‏ وَ يُحْسَبُ‏ لَهُمُ‏ الْحَسَنَاتُ‏ وَ هُوَ الِاسْتِقْصَاءُ»

«گناهان شان بر ضررشان محاسبه می شود و نیکی هاشان به نفعشان محاسبه می گردد و آن استقصاء است.»

مقصود از استقصاء نیز آن طور که از روایات، از جمله روایت ذیل استفاده می شود، تفحص کامل و دقیقی است که جزئی ترین امور را در بر می گیرد.

شخصی به امام صادق علیه السلام عرضه داشت: از برادرم به شما شکایت آورده ام، زیرا با من بد برخورد می کند. حضرت، برادر آن مرد را دیده و خطاب به او فرمودند: برادرت از تو شکایت دارد!. جواب داد: حقّم را طلب کردم و بر او فشار آوردم تا آن را بدهد، آیا این کار شکایت دارد؟! حضرت در حالی که خشمگین شده بودند، نشسته و فرمودند:

«كَأَنَّكَ إِذَا اسْتَقْصَيْتَ لَمْ تُسِئْ أَ رَأَيْتَ مَا حَكَى اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى‏ «وَ يَخافُونَ سُوءَ الْحِسابِ‏» أَخَافُوا اللَّهَ أَنْ يَجُورَ عَلَيْهِمْ لَا وَ اللَّهِ مَا خَافُوا إِلَّا الِاسْتِقْصَاءَ فَسَمَّاهُ اللَّهُ سُوءَ الْحِسَابِ فَمَنِ اسْتَقْصَى فَقَدْ أَسَاءَ»[۵]

«مثل این‏ که گمان می کنی، کار بدی انجام ندادی؛ آیا آن چه خداوند عزوجل درباره ی اهل محشر فرمود که از بدی حساب می ترسند را دیده ای؟. آیا مقصود این است که آنان از ظلم خدا می ترسند؟ نه به خدا؛ آنان نمی ترسند مگر از دقت در حساب اعمال شان؛ پس خداوند آن را «سوء الحساب» نامید. هر کسی که در حق برادران ایمانی خود این گونه حساب رسی کند، بد کرده است.»

 راحتی حساب

برخورداری از صفات حمیده و پسندیده، در راحتی و آسانی حساب نقشی بی بدیل دارد؛ تا جایی که برخی از افراد، لحظات طاقت فرسای حضور در دادگاه الهی را بدون درد و رنج، پشت سر می نهند و به بهشت خلد وارد ‏می گردند. برخی از این صفات ممتاز عبارتند از:

  •  مهربانی و گذشت

پیامبر اعظم صلی‏ الله علیه و آله می فرمایند:

«ثَلاثٌ مَنْ کُنَّ فِیْهِ حاسَبَهُ اللّهُ حِساباً یَسِیْراً، وَ اَدْخَلَه الْجَنَّهَ بِرَحْمَتِهِ»

«سه چیز در هر فردی باشد، خداوند حسابش را آسان مى کند و به رحمت خویش او را به بهشت وارد مى نماید.»

از حضرت سؤال شد: این سه کار چیست؟ در جواب فرمودند:

«تُعْطِى مَنْ حَرَمَکَ، وَ تَصِلُ مَنْ قَطَعَکَ وَ تَعْفُو عَمَّنْ ظَلَمَکَ»[۶]

«به کسى که تو را محروم کرده، عطا کنى و با کسى که از تو بریده است، پیوند برقرار نمایی و کسى که به تو ستم نموده است را ببخشایی.»

  •   قناعت

در حدیث دیگری از پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله برخورداری از صفت ارزشمند قناعت، عامل آسانی حساب معرفی گردیده است:

«وَ اقْنَعْ بِمَا أُوتِيتَهُ يَخِفَّ عَلَيْكَ الْحِسَاب»[۷]

«به آن چه را خداوند رزق و روزی تو قرار داده است، قانع باش؛ قناعت، حساب قیامت را آسان می کند.»

مرحوم شیخ صدوق رحمة الله علیه نیز در همین رابطه روایتی را از امام صادق علیه السلام نقل کرده است؛

«إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ وَقَفَ عَبْدَانِ مُؤْمِنَانِ لِلْحِسَابِ كِلَاهُمَا مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ فَقِيرٌ فِي الدُّنْيَا وَ غَنِيٌّ فِي الدُّنْيَا فَيَقُولُ الْفَقِيرُ يَا رَبِّ عَلَى مَا أُوقَفُ فَوَ عِزَّتِكَ إِنَّكَ لَتَعْلَمُ أَنَّكَ لَمْ تُوَلِّنِي وِلَايَةً فَأَعْدِلَ فِيهَا أَوْ أَجُورَ وَ لَمْ تَرْزُقْنِي مَالًا فَأُؤَدِّيَ مِنْهُ حَقّاً أَوْ أَمْنَعَ وَ لَا كَانَ رِزْقِي يَأْتِينِي مِنْهَا إِلَّا كَفَافاً عَلَى مَا عَلِمْتَ وَ قَدَّرْتَ لِي فَيَقُولُ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ صَدَقَ‏ عَبْدِي‏ خَلُّوا عَنْهُ يَدْخُلِ الْجَنَّةَ وَ يَبْقَى الْآخَرُ حَتَّى يَسِيلَ مِنْهُ مِنَ الْعَرَقِ مَا لَوْ شَرِبَهُ أَرْبَعُونَ بَعِيراً لَكَفَاهَا ثُمَّ يَدْخُلُ الْجَنَّةَ فَيَقُولُ لَهُ الْفَقِيرُ مَا حَبَسَكَ فَيَقُولُ طُولُ الْحِسَابِ مَا زَالَ الشَّيْ‏ءُ يَجِيئُنِي بَعْدَ الشَّيْ‏ءِ يَغْفِرُ لِي ثُمَّ أُسْأَلُ عَنْ شَيْ‏ءٍ آخَرَ حَتَّى تَغَمَّدَنِيَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْهُ بِرَحْمَتِهِ وَ أَلْحَقَنِي بِالتَّائِبِينَ فَمَنْ أَنْتَ فَيَقُولُ أَنَا الْفَقِيرُ الَّذِي كُنْتُ مَعَكَ آنِفاً فَيَقُولُ لَقَدْ غَيَّرَكَ النَّعِيمُ بَعْدِي»[۸]

«هنگامی که قیامت بر پا شود، خداوند در منزل گاه حسابرسی، دو نفر از بندگانش را نگه می دارد، با وجود این که هر دو اهل بهشتند، یکی فقیری است که از مال دنیا چیزی ندارد و دیگری ثروتمند. شخص فقیر به خداوند عرضه می دارد: خدایا؛ چرا مرا در این جا متوقف نمودی؟ به عزّتت سوگند! تو خود می دانی، در دنیا، نه جایگاه و مقامی داشتم که به کسی ظلم کرده و حقش را نداده باشم و نه مالی برایم بوده است که فقرا را از آن بی نصیب ساخته باشم؛ بلکه رزقی که به من عطا نمودی، تنها کفاف روزانه ی مرا می داد. خداوند در جوابش می فرماید: بنده‏‏ام راست می گوید، راه را باز کنید تا وارد بهشت شود. سپس فرد ثروتمند را می آورند که او نیز اهل بهشت است؛ اما مرد ثروتمند سر جایش باقی می ماند تا حدّی که عرق از بدنش جاری می گردد، به گونه ای که اگر چهل شتر را آب دهند، سیراب می شوند؛ سپس او را وارد بهشت می کنند. شخص فقیر در بهشت به فرد ثروتمند می گوید: چرا کار تو به درازا انجامید؟ در جواب می گوید: به خاطر طولانی شدن حساب‌؛ چون هر سؤالی را می پرسیدند، مطلب دیگری مطرح می شد که باید جوابش را می دادم تا این که آخرین سؤال نیز پرسیده شد و خداوند به رحمتش مرا بخشید و به توبه‏ کنندگان درگاهش ملحق نمود. در این حال فرد ثروتمند از شخص فقیر می پرسد: تو کیستی؟ او می گوید: من همان فقیری هستم که لحظاتی قبل با تو بودم. شخص ثروتمند می گوید: آری، نعمت های بهشت، تو را تغییر داده است.»

  •   اخلاق پسندیده

برخورداری از اخلاق خوب و شایسته نیز راحتی حساب را به دنبال دارد؛ امیرالمؤمنین علی علیه السلام در این زمینه می فرماید:

«حَسِّنْ‏ خُلُقَكَ‏ يُخَفِّفِ‏ اللَّهُ‏ حِسَابَك‏»[۹]

بدون حساب

با توجه به این حقیقت که حساب و پرسش در صحنه ی آخرت، امری فراگیر و همگانی است و افراد مختلف را در بر می گیرد، ضروری است، نسبت به استثناء وارد شده درباره ی برخی از مؤمنان و کافران، توجیه صورت پذیرد و آن را بر روشن بودن وضعیت ایشان حمل نماییم.

در این زمینه در متون دینی نسبت به انسان های صابر و اهل استقامت شاهد روایاتی هستیم که نشان می دهد، این دسته از مؤمنان بدون نگرانی از مواجه شدن با موقف حساب، قدم به بهشت خلد خواهند گذاشت؛ چنان چه از امام سجاد علیه السلام نقل شده است:

«إِذَا جَمَعَ اللَّهُ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ يُنَادِي مُنَادٍ أَيْنَ‏ الصَّابِرُونَ‏ لِيَدْخُلُوا الْجَنَّةَ جَمِيعاً بِغَيْرِ حِسَابٍ قَالَ فَيَقُومُ عُنُقٌ مِنَ النَّاسِ فَتَتَلَقَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ فَيَقُولُونَ إِلَى أَيْنَ يَا بَنِي آدَمَ فَيَقُولُونَ إِلَى الْجَنَّةِ فَيَقُولُونَ وَ قَبْلَ الْحِسَابِ فَقَالُوا نَعَمْ قَالُوا وَ مَنْ أَنْتُمْ قَالُوا الصَّابِرُونَ قَالُوا وَ مَا كَانَ صَبْرُكُمْ قَالُوا صَبَرْنَا عَلَى طَاعَةِ اللَّهِ وَ صَبَرْنَا عَنْ مَعْصِيَةِ اللَّهِ حَتَّى تَوَفَّانَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ قَالُوا أَنْتُمْ كَمَا قُلْتُمْ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ- فَنِعْمَ أَجْرُ الْعامِلِين‏»[۱۰]

«هنگامی که خداوند، اولین و آخرین را جمع می نماید، منادی ندا می دهد: صابران کجا هستند؟ تا بدون حساب داخل بهشت گردند. پس گروهی از مردم به پا می خیزند و ملائکه ایشان را می نگرند که به سوی بهشت روانه اند. بدین خاطر به او خطاب می کنند: ای فرزند آدم به کجا می روی! می گویند: به سوی بهشت. فرشتگان می پرسند: در حالی که هنوز حساب انجام نگرفته است؟! در جواب می گویند: بله. ملائکه می گویند: شما چه کسانی هستید؟! پاسخ می دهند: اهل صبر. فرشتگان می پرسند: صبر شما چه بوده است؟! صابران می گویند: صبر بر انجام دستورات و صبر بر ترک محرمات الهی تا آن لحظه که خداوند، جان مان را توفی نمود. فرشتگان می گویند: شما همان گونه هستید که می گویید؛ داخل بهشت گردید؛ چه نیکوست، پاداش عمل کنندگان.»

هم چنین زوار امام حسین علیه السلام و مجاهدانی که در راه خدا مبارزه نموده اند،‏ از گروه هایی هستند که بدون حساب وارد بهشت می گردند. در طرف مقابل نیز هستند انسان های ناسپاسی که بدون حساب به طرف جهنم رهسپار می شوند؛ در این خصوص از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل گردیده است:

«إِنَّ اللَّهَ يُحَاسِبُ كُلَّ خَلْقٍ إِلَّا مَنْ أَشْرَكَ بِاللَّهِ فَإِنَّهُ لَا يُحَاسَبُ وَ يُؤْمَرُ بِهِ‏ إِلَى‏ النَّار»[۱۱]

«خداوند عزّ و جلّ حساب تمام‌ مخلوقات‌ را در روز قيامت‌ می رسد، مگر كسي‌ كه‌ شرك‌ به‌ خداوند عزّ وجلّ ورزد. او مورد محاسبه‌ واقع‌ نمي شود و امر مي گردد كه‌ به سوي‌ آتش‌ برود.»

در حدیث دیگری نیز از ایشان آمده است:

«سِتّةٌ يَدْخُلونَ النّارَ بغَيرِ حِسابٍ: الاُمَراءُ بالجَورِ و العَرَبُ بالعَصَبيَّةِ و الدَّهاقِينُ بالكِبْرِ و التُّجّارُ بالكِذْبِ و العُلَماءُ بالحَسدِ و الأغْنياءُ بالبُخْلِ»[۱۲] 

«شش گروهند که بدون حساب وارد دوزخ می شوند: فرمانروایان به خاطر ستم و عرب به خاطر شدت تعصب و خوانین به خاطر تکبر و تجار به خاطر دروغ و علماء به خاطر حسد و ثروتمندان به خاطر بخل.»

از امام صادق علیه السلام هم در این زمینه روایت شده است:

«أَمَّا الثَّلَاثَةُ الَّذِينَ يُدْخِلُهُمُ النَّارَ بِغَيْرِ حِسَابٍ فَإِمَامٌ جَائِرٌ وَ تَاجِرٌ كَذُوبٌ‏ وَ شَيْخٌ زَان‏»[۱۳]

«اما سه نفرى كه بدون حساب وارد جهنّم مى شوند: رهبر ستمگر و تاجر دروغگو و پيرمرد زناكار است.

این امام همام در بیانی دیگر فرمودند:

 «ثَلَاثَةٌ يَدْخُلُونَ‏ النَّارَ بِغَيْرِ حِسَابَ‏ أَشْمَطُ زَانٍ وَ عَاقُّ الْوَالِدَيْنِ وَ مُدْمِنُ الْخَمْر»[۱۴]

«سه نفر هستند که بی حساب وارد دوزخ می شوند: پیر زناکار، عاق پدر و مادر و شراب خوار.»

حسابرسی خداوند

کار حسابرسی در قیامت نیز توسط خداوند متعال انجام می پذیرد که در مبحث نام های قیامت و «یوم الحساب» نکاتی درباره ی آن مطرح گردید.

مهم ترین پرسش ها

هر فرد در صحنه ی قیامت، به منظور رهایی از کیفر و عذاب الهی، ناگزیر به ارائه ی پاسخ مناسب نسبت به عملکرد خویش است و باید برای ریز و درشت آن جوابی مُهیا نماید. خداوند متعال در سوره ی بقره می فرماید:

«لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَ إِنْ تُبْدُوا مَا فِي أَنْفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يُحَاسِبْكُمْ بِهِ اللَّهُ فَيَغْفِرُ لِمَنْ يَشَاءُ وَيُعَذِّبُ مَنْ يَشَاءُ وَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ»[۱۵]

«از آن خداست، هر چه در آسمان­ها و زمين است. آن چه را كه در دل داريد، خواه آشكارش سازيد يا پوشيده اش داريد، خدا شما را بدان بازخواست خواهد كرد. پس هر كه را بخواهد، مى آمرزد و هر كه را بخواهد، عذاب مى كند و خداوند بر هر كارى تواناست.»

امری که لقمان در سفارش به فرزند خویش بر آن تأکید دارد:

«يَا بُنَيَّ إِنَّهَا إِنْ تَكُ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ فَتَكُنْ فِي صَخْرَةٍ أَوْ فِي السَّمَاوَاتِ أَوْ فِي الْأَرْضِ يَأْتِ بِهَا اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ لَطِيفٌ خَبِيرٌ»[۱۶]

«اى پسرم، اگر عمل به قدر يك دانه ی خردل در درون صخره اى يا در آسمان ها يا زمين باشد، خدا به حسابش مى آورد كه او ريزبين و آگاه است.»

اما در این بین، سؤالات و پرسش هایی وجود دارد که از امتیاز بسیار زیادی برخوردار است و به صورت خاص مطرح می گردد که در ادامه به مواردی از آن اشاره‏ می گردد:

  • محبت و ولایت اهل بیت (ع)

علاقه و دوستی اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام، اولین سؤالی است که هر فرد‏ با آن روبرو می گردد؛ رسول خدا صلی الله علیه و آله در این باره فرمودند:

«أَوَّلُ مَا یُسْأَلُ عَنْهُ الْعَبْدُ حُبُّنَا أَهْلَ الْبَیْت»[۱۷]

«اولین چیزی که بنده از آن سؤال می شود، محبّت ما اهل بیت است.»

و در بیانی دیگر اهمیت و جایگاه محبت خاندان خویش را این گونه متذکر گردیدند:

«مَنْ‏ أَرَادَ التَّوَكُّلَ‏ عَلَى‏ اللَّهِ‏ فَلْيُحِبَ‏ أَهْلَ بَيْتِي وَ مَنْ أَرَادَ أَنْ يَنْجُوَ مِنْ عَذَابِ الْقَبْرِ فَلْيُحِبَّ أَهْلَ بَيْتِي وَ مَنْ أَرَادَ الْحِكْمَةَ فَلیُحِبَّ أَهْلَ بَيْتِي وَ مَنْ أَرَادَ دُخُولَ الْجَنَّةِ بِغَيْرِ حِسَابٍ فَلْيُحِبَّ أَهْلَ بَيْتِي فَوَ اللَّهِ مَا أَحَبَّهُمْ أَحَدٌ إِلَّا رَبِحَ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَهِ»[۱۸]

«کسی که توکل بر خداوند را اراده کرده است، باید اهل بیت مرا دوست داشته باشد و کسی که نجات از عذاب قبر را اراده کرده است، باید اهل بیت مرا دوست داشته باشد و کسی که حکمت را اراده کرده است، پس بر او است که اهل بیت مرا دوست داشته باشد و کسی که داخل شدن بدون حساب را به بهشت اراده کرده است، پس باید اهل بیت مرا دوست داشته باشد، پس به خدا قسم، کسی آن ها را دوست ندارد، مگر این که در دنیا و آخرت سود کند.»

از جانب دیگر در متون دینی بر موضوع پذیرش ولایت ذوات مقدسه ی اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام تأکید فراوان صورت گرفته و از سؤالات ویژه قیامت دانسته شده‏ است؛ به عنوان نمونه، امام رضا علیه السلام که در سرزمین نیشابور، حدیث سلسلۀ الذهب را نقل فرمودند:

«کَلَمَهُ لا إلهَ إلّا اللّهُ حِصنی فَمَن دَخَلَ حِصنی اَمِنَ مِن عَذابی بِشُروطِها وَ أنَا مِن شُروطِها»[۱۹]

«کلمه ی «لا إلهَ إلّا اللّهُ» دژ و حصار من است. پس هر کس به دژ و حصار من داخل شود، از عذابم امنیت خواهد یافت؛ البته این شروطی دارد و من – علی بن موسی الرّضا – یکی از آن شروط هستم.»

در ذیل آیه ی شریفه ی «ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ ٱلنَّعِيمِ»[۲۰] به نقل از پدر بزرگوار خویش و ایشان نیز به نقل از حضرت صادق علیه السلام، فرمودند:

«إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَا يَسْأَلُ عِبَادَهُ عَمَّا تَفَضَّلَ عَلَيْهِمْ بِهِ وَ لَا يَمُنُّ بِذَلِكَ عَلَيْهِم‏… وَ لَكِنَّ النَّعِيمَ حُبُّنَا أَهْلَ الْبَيْتِ وَ مُوَالاتُنا»[۲۱]

«همانا خداوند متعال به وسیله ی آن چیزی که به بندگانش تفضل داشته است، ایشان را مورد پرسش قرار نمی دهد و بر آن ها منت نمی گذارد … و لکن مقصود از نعمت در آیه ی شریفه، محبت و ولایت ما اهل بیت علیهم السلام است.»

مسأله ای که پیامبر اعظم صلی ‏الله علیه و آله نیز به صورت صریح برآن تأکید دارند:

«إِذَا كَانَ‏ يَوْمُ‏ الْقِيَامَةِ وَ نُصِبَ‏ الصِّرَاطُ عَلَى جَهَنَّمَ لَمْ يَجُزْ عَلَيْهِ إِلَّا مَنْ كَانَ مَعَهُ جَوَازٌ فِيهِ وَلَايَةُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِب‏»[۲۲]

«هنگامی که روز قیامت فرا رسد و صراط بر جهنم نصب شود، کسی از آن نخواهد گذشت، مگر این که جوازی برای عبور داشته باشد که ولایت علی بن ابی طالب علیه السلام در آن ثبت شده باشد.»

‏ آن ‏حضرت صلوات ‏الله علیه و آله هم چنین در ذیل آیه ی شریفه ی «وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُم مَّسْئُولُونَ»[۲۳] می فرماید:

«عَن وِلايَةِ عَلىٍ عَلَيهِ السَّلامُ»[۲۴]

«از ولایت علی علیه السلام (پرسیده می شود).»

  • فروع دین

سؤال دیگری که به طور قطع یکایک افراد با آن روبرو می گردند، مربوط به فروع دین است؛ تا جایی که در روایت امام صادق علیه السلام، اوّلین سؤال قیامت، نماز، زکات، روزه و حج معرفی می گردد:

«إِنَّ أَوَّلَ مَا يُسْأَلُ عَنْهُ الْعَبْدُ إِذَا وَقَفَ بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ جَلَّ جَلَالُهُ الصَّلَوَاتُ الْمَفْرُوضَاتِ وَ عَنِ الزَّكَاةِ الْمَفْرُوضَةِ وَ عَنِ الصِّيَامِ الْمَفْرُوضِ وَ عَنِ الْحَجِّ الْمَفْرُوضِ»[۲۵]

«چون بنده برابر خدا ايستد، اولین پرسش از او درباره ی نمازهاى واجب و از زكات واجب و روزه ی واجب و حج واجب خواهد بود.»

اگر چه در ادامه‏‏ ی روایت، پذیرش و قبولی این اعمال نیز مشروط به مسأله ی ولایت می گردد:

«عَنْ وَلَايَتِنَا أَهْلَ الْبَيْتِ فَإِنْ أَقَرَّ بِوَلَايَتِنَا ثُمَّ مَاتَ عَلَيْهَا قُبِلَتْ مِنْهُ صَلَاتُهُ وَ صَوْمُهُ وَ زَكَاتُهُ وَ حَجُّهُ وَ إِنْ لَمْ يُقِرَّ بِوَلَايَتِنَا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ جَلَّ جَلَالُهُ لَمْ يَقْبَلِ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْهُ شَيْئاً مِنْ أَعْمَالِهِ»[۲۶]

«از ولايت ما خاندان است، پس اگر کسی معترف به ولايت ما خاندان باشد و بر آن عقيده بميرد، نماز و روزه و زكات و حج او پذيرفته است و اگر در برابر خدا اعتراف به ولايت ما نكند، خداوند چيزى از اعمال او را نمی پذيرد.»

در روایت معروف امام باقر علیه السلام نیز نسبت به سؤال از نماز تصریح شده است:

«أَوَّلُ‏ مَا يُحَاسَبُ‏ بِهِ‏ الْعَبْدُ الصَّلَاةُ فَإِنْ قُبِلَتْ قُبِلَ مَا سِوَاهَا»[۲۷]

«اولین چیزی که عبد به وسیله ی آن مورد محاسبه واقع می شود نماز است، اگر قبول شود، غیر آن نیز قبول خواهد شد.»

عبادتی که سبب ذکر خداست؛

«إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لَا اِلهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِي وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي»[۲۸]

«خداى يكتا من هستم. هيچ خدايى جز من نيست. پس مرا بپرست و تا مرا ياد كنى، نماز بگزار.»

و یاور اهل ایمان؛

«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ»[۲۹]

«اى كسانى كه ايمان آورده ايد، از شكيبايى و نماز مدد جوييد كه خدا با شكيبايان است.»

و دورکننده ی از فحشا و زشتی ها؛

«اُتْلُ مَآ أُوْحِىَ إِلَیْکَ مِنَ الْکِتَابِ وَأَقِمِ الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهَى‏ عَنِ الْفَحْشَآءِ وَالْمُنکَرِ وَلَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَرُ وَاللَّهُ یَعْلَمُ مَا تَصْنَعُونَ»[۳۰]

«هر چه را از اين كتاب بر تو وحى شده است تلاوت كن. و نماز بگزار كه نماز، آدمى را از فحشا و منكر باز مى دارد و ذكر خدا بزرگ تر است و خدا به كارهايى كه مى كنيد، آگاه است.»

و عمود دین، در روایت امام باقر علیه‏السلام:

«الصَّلَاةُ عَمُودُ الدِّينِ‏»[۳۱]

«نماز عمود دین است.»

  • عمر، جوانی و مال

از رسول خدا صلی ‏الله علیه و آله روایت شده است که فرمودند:

«لاتَزولُ قَدَما عَبدٍ يَومَ القيامَةِ حَتّى يُساَلَ عَن اَربَعٍ عَن عُمُرِهِ فيما اَفناهُ وَ عَن شَبابِهِ فيما اَبلاهُ وَ عَن مالِهِ مِن اَينَ َ اكْتَسَبَهُ وَ فِيمَا أَنْفَقَهُ وَ عَنْ حُبِّنَا أَهْلَ الْبَيْتِ»[۳۲]

«انسان در روز قيامت، قدم از قدم برنمى دارد، مگر آن كه از چهار چيز سؤال می گردد: از عمرش كه چگونه گذرانده است، از جوانى‏ اش كه چگونه سپرى كرده، از ثروتش كه از كجا به دست آورده و چگونه مصرف نموده است و از دوستى ما اهل بيت.»

اگر چه بزرگانی هم چون علامه ی طباطبایی رحمۀ الله علیه بیان فرموده اند که سؤال از آب و نان، تنها بدین جهت است که به انسان گفته شود: تو که رزق و روزی خداوند متعال را خوردی و توان و نیرو پیدا کردی، چرا در مسیر حق و رضایت او گام برنداشتی و از آن استفاده نکردی؟ و نه چیز دیگر.

  • اعضاء و جوارح

در صحنه ی قیامت از چشم و گوش و قلب نیز پرسیده می شود؛

«وَ لا تَقفُ ما لَيسَ لَكَ بِهِ عِلمٌ إِنَّ السَّمعَ وَالبَصَرَ وَالفُؤادَ كُلُّ أُولئِكَ كانَ عَنهُ مَسئولً»[۳۳]

«از پى آن چه ندانى كه چيست مرو، زيرا گوش و چشم و دل، همه را، بدان بازخواست كنند.»

  • قتل و ستم

در قیامت از کودکان مظلومی که به دست جنایتکاران پست و پلید کشته شده و یا زنده به گور می شوند، پرسیده خواهد شد:

«وَ إِذَا الْمَوْءُودَةُ سُئِلَتْ * بِأَيِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ»[۳۴]

«و چون از دختر زنده به گور شده پرسيده شود كه به چه گناهى كشته شده است؟.»

و افراد درباره ی تهمت هایی که به مکتب و دیگران زده اند، مورد مؤاخذه قرار می گیرند:

«وَ لَيَحْمِلُنَّ أَثْقَالَهُمْ وَأَثْقَالًا مَعَ أَثْقَالِهِمْ وَ لَيُسْأَلُنَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَمَّا كَانُوا يَفْتَرُونَ»[۳۵]

«بلكه بار گناه خود و بارهايى با بار خود بر گردن خواهند گذاشت و در روز قيامت به سبب دروغ هايى كه به هم ‌بافته اند، بازخواست خواهند شد.»

 

 

 

[۱]. الکافی، ج۱، ص۱۱

[۲]. اعراف/۶

[۳]. نور­الثقلین، ج۲، ص۴

[۴]. رعد/۲۱

[۵]. بحارالانوار، ج۷، ص۲۶۶-۲۶۷

[۶]. بحارالانوار، ج۷، ص۹۶

[۷]. بحارالانوار، ج۷۴، ص۱۸۷

[۸]. الامالی (للصدوق)، ص۳۶۰

[۹]. بحارالانوار، ج۶۸، ص۳۸۳

[۱۰]. بحارالانوار، ج۷۹، ص۱۳۹

[۱۱]. بحارالانوار، ج۷، ص۱۱۱

[۱۲]. جامع الاخبار (للشعیری)، ص۱۴۰

[۱۳]. بحارالانوار، ج۷۲، ص۳۳۷

[۱۴]. ارشاد القلوب الی الصواب (للدیلمی)، ج۱، ص۱۹۶

[۱۵]. بقره/۲۸۴

[۱۶]. لقمان/۱۶

[۱۷]. تفسیر نورالثقلین، ج۴، ص۴۰۲

[۱۸]. بحارالانوار، ج۲۷، ص۱۱۶

[۱۹]. عیون اخبار الرضا، ج۲، ص۱۳۵

[۲۰]. تکاثر/۸

[۲۱]. عیون اخبار الرضا، ج۲، ص۱۲۹

[۲۲]. بحارالانوار، ج۸، ص۶۸

[۲۳]. صافات/۲۴

[۲۴]. نورالثقلین، ج۴، ص۴۰۲

[۲۵]. الامالی (للصدوق)، ص۲۵۶

[۲۶]. الامالی (للصدوق)، ص۲۵۶

[۲۷]. بحارالانوار، ج۷، ص۲۶۷

[۲۸]. طه/۱۴

[۲۹]. بقره/۱۵۳

[۳۰]. عنکبوت/۴۵

[۳۱]. وسائل‏ الشیعه، ج۴، ص۲۳

[۳۲]. الخصال، ج۱، ص۲۵۳

[۳۳]. اسراء/۳۶

[۳۴]. تکویر/۸و۹

[۳۵]. عنکبوت/۱۳

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

Want to join the discussion?
Feel free to contribute!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.