سه گانه ی حیات/ نام‏ های قیامت (بخش دوم)

مهاجران إلی الله، شهیدان، قائمان ‏باللیل، صابران و پرهیزکاران از جمله انسان ‏های سعادتمندی هستند که به سبب اعتراف و پذیرش مالکیت حقه ‏ی خداوند از پاداش‏ ویژه‏ ی الهی برخوردار خواهند بود و به بهشت جاودان…

**********************************************************************

پدید آورنده: سید علی شاهچراغی

دسته بندی: خطبه

 

سه گانه ی حیات/ نام‏ های قیامت (بخش دوم)

«یوم الدّین»

مترجمان و مفسران قرآن کریم «یوم ‏الدّین» را به معنای روز پاداش و جزا گرفته ‏اند؛ روزی که پرهیزکاران و نیکوکاران پاداش کارهای نیک و پسندیده‏ ی خود را دریافت کرده و مجرمان و ظالمان به جزای کردار ناپسند خویش می ‏رسند. این نام‏ معروف قیامت که در قرآن کریم سیزده بار آمده است، واژه‏ ای است که همه روزه و به هنگام قرائت سوره ‏ی حمد توسط مؤمنان در نماز تکرار می‏ گردد:

«مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ»[۱]

«مالک روز جزا است.»

آیه ‏ای که حقیقت و عظمت آن را تنها کسانی درک می ‏کنند که به بطون قرآن، این کتاب آسمانی و اعجاز جاویدان نبی مکرم صلی ‏الله علیه و آله دست یافته‏ و از محضر پیامبر اعظم، تأویل و تفسیر آن را فرا گرفته‏‏ باشند؛ بدین خاطر در حالات سید العابدین و الساجدین حضرت علی ‏بن الحسین علیهما‏ السلام آمده است:

«كَانَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ عَلَیهِ‏السَلامُ إِذَا قَرَأَ مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ يُكَرِّرُهَا (حَتَّى كَادَ) أَنْ يَمُوت»[۲]

«هرگاه علی ‏بن الحسین عليه‏ السلام آیه‏ ی شریفه ‏ی «مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ» را مي ‏خواند، آن ‏قدر آن را تكرار مي ‏كرد كه نزديك بود، روح از بدنش خارج گردد.»

 

معنا و مفهوم «مالک یوم ‏الدین»

امام رضا علیه ‏السلام در بیانی درباره ‏ی «یوم‏ الدین» و مالکیت خداوند متعال نسبت به آن می ‏فرماید:

«مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ‏ إِقْرَارٌ لَهُ بِالْبَعْثِ وَ النُّشُورِ وَ الْحِسَابِ وَ الْمُجَازَاةِ»[۳]

«مالک یوم الدین، یعنی اعتراف به برانگیخته و پراکنده شدن و حساب و جزا و پاداش.»

روزی که مالکیت الهی آشکار می ‏گردد و همگان می ‏یابند که صاحب اختیار امور عالم، خداوند است و کاری از دست غیر بر نمی ‏آید؛ زمانی که تنهایی آدمی آشکار می ‏گردد و رابطه ‏‏اش با دیگران گسسته و نابود می ‏شود:

«وَتَقَطَّعَتْ بِهِمُ الأَسْبَابُ»[۴]

«و ميان ‏شان پيوندها بريده گردد.»

همان‏ گونه‏ که نسبت‏ ها از بین می ‏رود:

«فَلَا أَنسَابَ بَيْنَهُمْ»[۵]

«[ديگر] ميان‏ شان، نسبت‏ خويشاوندى وجود ندارد.»

و خبری از ارتباطات دنیوی در میان نخواهد بود:

«لاَّ بَيْعٌ فِيهِ وَلاَ خُلَّةٌ»[۶]

«در آن، نه داد و ستدى است و نه دوستى.»

و ناتوانی و ضعف انسان، حتی در سخن گفتن آشکار می ‏گردد:

«لَّا يَتَكَلَّمُونَ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرحْمَنُ»[۷]

«و [مردم] سخن نگويند، مگر كسى كه [خداى] رحمان به او رخصت دهد.»

اما در همین وضعیت طاقت ‏فرسا و دشوار، اهل بیت عصمت و طهارت علیهم ‏السلام از اذن الهی برخوردارند؛ چنان‏ چه امام صادق علیه ‏السلام در مقام جواب از سؤال پیرامون آیه ‏ی فوق فرمودند:

«نَحْنُ وَ اللَّهِ الْمَأْذُونُ لَهُمْ فِي ذَلِكَ الْيَوْم‏»[۸]

«به خدا سوگند، در روز قیامت به ما اجازه داده می ‏شود و سخن می ‏گوییم.»

معتقدان و تکذیب‏ کنندگان «یوم‏ الدین»

مهاجران إلی الله، شهیدان، قائمان ‏باللیل، صابران و پرهیزکاران از جمله انسان ‏های سعادتمندی هستند که به سبب اعتراف و پذیرش مالکیت حقه ‏ی خداوند از پاداش‏ ویژه‏ ی الهی برخوردار خواهند بود و به بهشت جاودان راه می ‏یابند. در حدیثی قدسی از رسول خدا صلی ‏الله علیه و آله نقل شده است که وقتی انسان در نماز «مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ» را قرائت می ‏کند، خداوند متعال می ‏فرماید:

«أُشْهِدُكُمْ كَمَا اعْتَرَفَ أَنِّي أَنَا مَالِكُ يَوْمِ الدِّينِ لَأُسَهِّلَنَّ يَوْمَ الْحِسَابِ حِسَابَهُ وَ لَأَتَجَاوَزَن‏ عَنْ سَيِّئَاتِهِ»[۹]

«شما شاهد باشید، همان طور که بنده ‏ام اعتراف نمود، من مالک روز جزا هستم، در روز حساب، حساب را بر او آسان می ‏کنم و از گناهانش می ‏گذرم.»

اما در مقابل، مشرکان و کفار بدعاقبتی قرار دارند که با تکذیب «یوم الدین» و دروغ پنداشتن این حقیقت، مرتکب گناهان و کارهای ناپسند گردیده‏ و با ترک فرامین الهی، عذابی سخت و دردناک را برای خود مهیا ساخته ‏اند؛ بندگان ناسپاسی که در آیات متعدد قرآن کریم از عمل ناروای آنان سخن به میان آمده و سرزنش خداوند متعال شامل حال ‏شان گردیده است. آیاتی هم ‏چون آیات یازدهم و دوازدهم سوره‏ ی مبارکه ‏ی مطففین:

«وَيْلٌ‏ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِين‏‏ *الَّذِينَ يُكَذِّبُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ * وَ مَا يُكَذِّبُ بِهِ إِلَّا كُلُّ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ»[۱۰]

«واى بر تكذيب ‏كنندگان در آن هنگام؛ آنان كه روز جزا را دروغ مى‏ پندارند و جز هر تجاوز پيشه ‏ی گنه ‏كارى آن را به دروغ نمى ‏گيرد.»

در سوره‏ ی مبارکه‏ ی ماعون نیز خداوند متعال خطاب به پیامبر صلی‏ الله علیه و آله می ‏فرماید:

«أَرَأَيْتَ الَّذِي يُكَذِّبُ بِالدِّينِ»[۱۱]

«آيا كسى كه [روز] جزا را دروغ مى ‏خواند، ديدى؟.»

سپس برخی از نشانه ‏ها و مشخصات تکذیب کننده‏ ی روز جزا را بر می ‏شمارد:

«فَذَلِكَ الَّذِي يَدُعُّ الْيَتِيمَ»[۱۲]

«اين همان كس است كه يتيم را به سختى مى ‏راند.»

«وَ لَا يَحُضُّ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ»[۱۳]

«و به خوراك‏ دادن بينوا ترغيب نمى ‏كند.»

سرانجام نیز این وعید الهی و عذاب قیامت است که دامن ‏گیرشان می ‏شود:

«ثُمَّ إِنَّهُمْ لَصالُوا الْجَحِيمِ * ثُمَّ يُقالُ هذَا الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُون»[۱۴]

«آن گاه به يقين، آنان به جهنّم درآيند. سپس [به ايشان‏] گفته خواهد شد: اين همان است كه آن را به دروغ مى ‏گرفتيد.»

«یوم‏ التّلاق»

اسم دیگر قیامت که در قرآن کریم ذکر گردیده است، «یوم التلاق» به معنای روز ملاقات می ‏باشد.

«رَفِيعُ‏ الدَّرَجاتِ‏ ذُو الْعَرْشِ‏ يُلْقِي الرُّوحَ مِنْ أَمْرِهِ عَلى‏ مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ‏ لِيُنذِرَ يَوْمَ التَّلَاقِ»[۱۵]

«بالابرنده‏ ی درجات، خداوند عرش، به هر كس از بندگانش كه خواهد آن روح [فرشته‏] را به فرمان خويش مى ‏فرستد، تا [مردم را] از روز ملاقات بترساند.»

عالمان دینی و مفسران قرآن کریم، پیرامون این نام و حقیقت آن، به مانند سایر اسامی قیامت نکات مفیدی را بیان کرده ‏اند که در ادامه به برخی اشاره می ‏گردد:

الف: گروهی را عقیده بر این است که خداوند در روز قیامت، انسان‏ ها را با ملائکه ‏ی خویش رو به‏ رو می ‏کند؛ زیرا فرشتگان به عنوان کارگزاران خداوند در عالم دنیا از چشم مردم پنهانند و با وقوع مرگ و برپایی قیامت این ملاقات شکل می ‏گیرد.

ب: طایفه ‏ای دیگر بر این باورند که در روز قیامت خداوند متعال، مردم را با یک‏ دیگر روبرو می ‏سازد؛ انسان مستضعف با مستکبر، ستم‏ دیده با فرد ستم‏ کار و ظالم در مقابل مظلوم، یا به تعبیر دیگر کسانی که به حقوق مردمان تجاوز کرده ‏اند در آن روز با صاحبان حق مواجه خواهند شد. برخی نیز معنای «یوم التلاق» را به معنای روز ملاقات پیشوایان حق و باطل با پیروان‏ خویش و نیز ملاقات گذشتگان با آیندگان بیان نموده ‏اند.

ج: احتمال دیگری نیز که در این بین وجود دارد و برخی آن را ذکر کرده ‏اند، روبرو شدن انسان با نامه ‏ی عمل خویش است که در قیامت آن را به دست می ‏گیرد.

د: اما بسیاری را عقیده بر این است که آیه ‏ی شریفه به مطلبی بالاتر و عمیق ‏تر اشاره دارد و آن، ملاقات بندگان با پروردگار خویش است؛ بر این اساس انسان ‏ها در قیامت با جمال و جلال خداوند متعال روبرو می ‏گردند و از طریق شهودی باطنی به ملاقات خداوند دست می‏ یابند، مقام و مرتبه ‏ای که امیرالمؤمنین علیه ‏السلام در دنیا به آن نائل گردیده و خبر از آن دادند:

«مَا كُنْتُ أَعْبُدُ رَبّاً لَمْ أَرَه‏»[۱۶]

«من خدایی را که نبینم، عبادت نمی ‏کنم.»

چنان‏ چه حضرت سیدالشهدا علیه ‏السلام در دعای عرفه، ناتوان از آن را کور نامید:

«عَمِيَتْ عَيْنٌ لا تَراكَ»[۱۷]

«دیده ‏ای که تو را نمی ‏بیند، کور است.»

ملاقات با خدا

با توجه به بیان اخیر که به نظر می ‏رسد، معنای دقیق‏ تری از آیه‏ ی پانزدهم سوره‏ ی مبارکه ‏ی غافر باشد، باید در آیاتی از قرآن کریم تدبر نمود که در این طایفه از آیات، سخن از ملاقات با پروردگار مطرح گردیده است؛ امری که همراه با رنج و مشقت حاصل می ‏گردد:

«يَا أَيُّهَا الْإِنسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَى رَبِّكَ كَدْحًا فَمُلَاقِيهِ»[۱۸]

«اى انسان، حقا كه تو به سوى پروردگار خود به سختى در تلاشى و او را ملاقات خواهى كرد.»

  • اسباب راه‏ یابی به حریم الهی

در سوره‏ مبارکه ‏ی کهف، انجام اعمال صالح و پرهیز از شرک به خدای یکتا به عنوان راه ملاقات با خداوند معرفی گردیده است:

«فَمَن كَانَ يَرْجُو لِقَاء رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا»[۱۹]

«پس هر كس به لقاى پروردگار خود اميد دارد، بايد به كار شايسته بپردازد و هيچ‏ كس را در پرستش پروردگارش شريك نسازد.»

به نظر می ‏رسد، وجود این حقیقت ژرف بوده است که امام صادق علیه ‏السلام نسبت به تأثیر قرائت این آیه‏ ی شریفه ‏‏می ‏فرماید:

«مَا مِنْ أَحَدٍ يَقْرَأُ آخِرَ الْكَهْفِ عِنْدَ النَّوْمِ إِلَّا تَيَقَّظَ فِي السَّاعَةِ الَّتِي يُرِيد»[۲۰]

«هيچ ‌كس نيست كه در هنگام خوابيدن‌، آخرین آیه ‏ی سوره‏ ی كهف را بخواند؛ مگر آن ‌كه در همان ساعتي كه اراده می ‏کند، بيدار می ‏شود.»

  • چگونگی ملاقات با خدا

اگر چه در قیامت، همگان به سوی خداوند متعال باز می ‏گردند، اما برخی از انسان ‏ها پروردگار خویش را در حالی ملاقات می ‏کنند که خداوند متعال از آنان خشنود و راضی است و بدین خاطر نیز مشمول رحمت الهی می ‏گردند؛

«فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ فَيَقُولُ هَاؤُمُ اقْرَؤُوا كِتَابِيهْ* إِنِّي ظَنَنتُ أَنِّي مُلَاقٍ حِسَابِيهْ* فَهُوَ فِي عِيشَةٍ رَّاضِيَةٍ* فِي جَنَّةٍ عَالِيَةٍ»[۲۱]

«اما كسى كه كارنامه‏ اش به دست راستش داده شود، گويد بياييد و كتابم را بخوانيد. من يقين داشتم كه به حساب خود مى ‏رسم. پس او در يك زندگى خوش است؛ در بهشتى برين.»

حدیث شریف ذیل از پیامبر صلی ‏الله علیه و آله در همین زمینه نقل گردیده است:

«ثَلَاثٌ مَنْ لَقِيَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِنَّ دَخَلَ الْجَنَّةَ مِنْ أَيِّ بَابٍ شَاءَ مَنْ حَسُنَ خُلُقُهُ وَ خَشِيَ اللَّهَ فِي الْمَغِيبِ وَ الْمَحْضَرِ وَ تَرَكَ الْمِرَاءَ وَ إِنْ كَانَ مُحِقّاً»[۲۲]

«سه چيز است كه هر كس با آن ‏ها خداوند عزّ و جلّ را ديدار كند، از هر درى كه بخواهد وارد بهشت مى ‏شود: كسى كه خوش خلق باشد و در آشكار و نهان از خدا بترسد و بحث و ستيزه را رها كند، اگر چه حق با او باشد.»

اما دسته ‏ای دیگر از انسان ‏ها در شرائطی به سوی خداوند متعال باز می‏ گردند که خداوند متعال از آنان خشمگین و عذاب الهی برای ‏شان مهیا گردیده است. ابن عباس در روایتی از رسول خدا صلی ‏الله علیه و آله نقل می ‏کند که حضرت فرمودند:

«أَمَا وَ اللَّهِ لَوْ أَنَّ رَجُلًا صَفَّ قَدَمَيْهِ بَيْنَ الرُّكْنِ وَ الْمَقَامِ مُصَلِّياً وَ لَقِيَ اللَّهَ بِبُغْضِكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ لَدَخَلَ النَّار»[۲۳]

«به خدا قسم، اگر مردی در بین رکن و مقام، پاها را در یک صف بگذارد و نماز بخواند، سپس در حالی‏ که دشمن اهل بیت است، خدا را ملاقات کند، داخل جهنم می‏ شود.»

آن ‏حضرت در روایتی دیگر می ‏فرماید:

«مَن حَلَفَ عَلى يَمينٍ مُؤثمٍ لِيَقتَطِعَ بِهَا مَالُ امرِئٍ مَسلِمٍ بِغَيرِ حَقٍّ لَقِيَ اللهُ يَومَ يَلقَاهُ وَ هُوَ عَلَيهِ غَضبَان»[۲۴]

«هر كه سوگند دروغ خورد، تا به واسطه ‏ی آن، مال مسلمانى را بدون حق ببرند، خدا را در خشم بيند، آن روز كه [او را] ملاقات نماید.»

«یوم ‏الحسرۀ»

این نام که تنها یک ‏بار در قرآن کریم آمده است، به روز حسرت، تأسف و ندامت معنا گردیده است. خداوند متعال در تعبیری هشدار دهنده نسبت به آن می ‏فرماید:

«وَأَنذِرْهُمْ يَوْمَ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِيَ الْأَمْرُ وَهُمْ فِي غَفْلَةٍ وَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ»[۲۵]

«و آنان را از روز حسرت بيم ده، آن‏ گاه كه داورى انجام گيرد و حال آن‏ كه آن ‏ها [اكنون] در غفلتند و سر ايمان آوردن ندارند.»

البته نکته‏ ی مهم در این خصوص آن ‏است که حسرت و افسوس در صحنه‏ ی قیامت، تنها برای بدکاران و گنهکاران نخواهد بود، بلکه بسیاری از خوبان و پرهیزکاران نیز پس از برپایی میزان و دریافت نامه ‏ی عمل خویش و مشاهده‏ ی پاداش ویژه‏ی الهی به بندگان مقرب، از این که فرصت بی ‏بدیل عمر را از دست داده و در دنیا کار نیک بیش ‏تری انجام نداده ‏اند، افسوس می ‏خورند؛ پس اگر چه خداوند متعال هشدارها و اخطارهای لازم را به بندگان خویش داده است، اما ابراز حسرت و پشیمانی امری فراگیر خواهد بود که کثیری از انسان‏ ها آن را بر زبان می ‏آورند:

«أَن تَقُولَ نَفْسٌ يَا حَسْرَتَى علَى مَا فَرَّطتُ فِي جَنبِ اللَّهِ»[۲۶]

«تا آن‏ كه [مبادا] كسى بگويد: دريغا بر آن چه در حضور خدا كوتاهى ورزيدم.»

اسباب ایجاد حسرت‏

به طور قطع، عامل اصلی ایجاد حسرت و یأس و ناامیدی در قیامت، ارتکاب گناه و سرپیچی از دستورات الهی است، اما در بین معاصی، برخی از گناهان، نقش عمده ‏ای در شکل‏ گیری این حسرت و غم خواهند داشت که در روایات وارده از جانب معصومین علیهم ‏السلام مطالب مفیدی درباره ‏ی آن ‏ها مطرح شده است  که به برخی از آن ‏ها اشاره می ‏گردد.

رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم در حدیثی گهربار می ‏فرماید:

«إنَّ أشَدَّ النّاسِ نَدامَةً يَومَ القِيامَةِ، رَجُلٌ باعَ آخِرَتَه بِدُنيا غَيرِهِ‏»[۲۷]

«پشيمان ‏تر از همه مردم در روز قيامت، مردى است كه آخرت خود را به دنياى ديگرى فروخته است.‏»

هم‏ چنین امیرالمؤمنین علیه ‏السلام در پاسخ به این سؤال که بیشترین حسرت در قیامت، نصیب کدام گروه می ‏گردد، فرمودند:

«مَنْ رَأَى مَالَهُ فِي مِيزَانِ غَيْرِهِ وَ أَدْخَلَهُ اللَّهُ بِهِ النَّارَ وَ أَدْخَلَ وَارِثَهُ بِهِ الْجَنَّة»[۲۸]

«آن كس كه مالش را در ترازوى ديگرى ببيند و خدا به واسطه‏ ی این مال او را به آتش برد و وارثش را به بهشت.»

امام صادق علیه ‏السلام نیز در این زمینه بیان ارزشمندی دارند:

«إِنَّ مِنْ أَعْظَمِ النَّاسِ حَسْرَةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ مَنْ وَصَفَ عَدْلًا ثُمَّ خَالَفَهُ إِلَى غَيْرِه‏»[۲۹]

«پشیمان ‏ترین شخص در روز قیامت، کسى است که براى مردم از عدالت سخن بگوید، اما خودش در حق دیگران عدالت روا ندارد.»

پناه بردن به دروغ

انسان گنهکار که تلاش رسولان الهی را در دنیا به سخره ‏می ‏گیرد، وقتی در قیامت عاقبت کارش را می ‏نگرد و از ابراز پشیمانی  سودی حاصلش نمی ‏شود، ابتدا می ‏گوید:

«لَوْ أَنَّ اللَّهَ هَدَانِي لَكُنتُ مِنَ الْمُتَّقِينَ»[۳۰]

«اگر خدايم هدايت مى ‏كرد، مسلماً از پرهيزکاران بودم.»

اما با مشاهده‏ ی عذاب الهی به دروغی بزرگ ‏تر پناه می ‏برد:

«أَوْ تَقُولَ حِينَ تَرَى الْعَذَابَ لَوْ أَنَّ لِي كَرَّةً فَأَكُونَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ»[۳۱]

«يا چون عذاب را ببيند، بگويد: كاش مرا برگشتى بود، تا از نيكوكاران مى‏ شدم»

بنابر این فرد گنه ‏کار با ورود به محشر، ابتدا به اظهار حسرت و پشیمانی روی می ‏آورد و با مشاهده‏ ی پاداش پرهیزکاران و اهل تقوی، آرزوی سرنوشت آنان را مطرح می ‏کند؛ اما سرانجام و پس از روبرو شدن با عذاب الهی، برای جبران گذشته‏ ی زشت خویش، بازگشت به دنیا را طلب می ‌کند که خداوند نیز این ‏گونه به او جواب‏ می ‏دهد:

«بَلَى قَدْ جَاءتْكَ آيَاتِي فَكَذَّبْتَ بِهَا وَاسْتَكْبَرْتَ وَكُنتَ مِنَ الْكَافِرِينَ»[۳۲]

«[به او گويند] آرى نشانه ‏هاى من بر تو آمد و آن‏ ها را تكذيب كردى و تكبر ورزيدى و از [جمله] كافران شدى.»

 

[۱]. فاتحه/۴

[۲]. مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج‏۴، ص۲۲۰

[۳]. عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج‏۲، ص۱۰۷

[۴]. بقره/۱۶۶

[۵]. مؤمنون/۱۰۱

[۶]. بقره/۲۵۴

[۷]. نبأ/۳۸

[۸]. المحاسن، ج‏۱، ص۱۸۳

[۹]. تفسیر کنزالدقائق، ج۱، ص۸۵

[۱۰]. مطففین/ ۱۰-۱۲

[۱۱]. ماعون/ ۱

[۱۲]. ماعون/ ۲

[۱۳]. ماعون/ ۳

[۱۴]. مطففین/ ۱۶-۱۷

[۱۵]. غافر/۱۵

[۱۶]. الكافي، ج‏۱، ص۹۸

[۱۷]. مفاتیح الجنان، دعای عرفه

[۱۸]. انشقاق/۶

[۱۹]. کهف/۱۱۰

[۲۰]. الكافي، ج‏۲، ص۵۴۰

[۲۱]. الحاقه/۱۹و۲۰و۲۱و۲۲

[۲۲]. بحار الأنوار، ج‏۷۰، ص۳۹۹

[۲۳]. مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج‏۱، ص۱۶۷

[۲۴]. المحجة البيضاء، جلد۵، ص۲۴۲

[۲۵]. مریم/۳۹

[۲۶]. زمر/۵۶

[۲۷]. نهج الفصاحة، ص۲۷۱، ح۵۸۹

[۲۸]. بحار الأنوار، ج‏۷۰، ص۱۴۲

[۲۹]. الكافي، ج‏۲، ص۳۰۰

[۳۰]. زمر/۵۷

[۳۱]. زمر/۵۸

[۳۲]. زمر/۵۹

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

Want to join the discussion?
Feel free to contribute!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.