احسان/ تجلی احسان
بر اساس این تفسیر، احسان به هرگونه عمل خیری گفته می شود که با انگیزه و نیّت صالح انجام پذیرد و انسان در هنگام عمل، خداوند را با چشم دل ببیند که اگر این امر محقق گردد، مقصود از عبادت حاصل گردیده است…
******************************************************
پدید آورنده: سید علی شاهچراغی
دسته بندی: خطبه
«احسان/ تجلی احسان»
در فرهنگ دینی ما که برگرفته از قرآن و روایات معصومین علیهم السلام می باشد، واژه ها و کلماتی یافت می شود که به جهت گستردگی بار معنایی شان، نمی توان در زبان فارسی معادلی برای آن ها پیدا کرد؛ کتاب های لغت نیز در مورد این گونه از واژه ها و الفاظ، تنها به بیان معنایی ساده و محدود اکتفا کرده و از نشان دادن جامعیت و بار معنایی آن ها ناتوان مانده اند. یکی از واژه هایی که دارای این ویژگی است و بسیار زیاد نیز مورد استفاده قرار می گیرد، کلمه ی «احسان» می باشد که برای درک معنایش، می باید چند لغت را در کنار هم قرار داد تا به حقیقت آن دست یافت.
برخی اوقات به اشتباه تصوّر می شود، احسان به معنای انفاق مالی در حق دیگران است؛ بر این اساس، وقتی گفته می شود: فلانی اهل احسان است؛ به ذهن می آید که محسن یعنی کسی که در کمک مالی به دیگران پیش گام و پیش قدم است، در حالی که معنای احسان به مراتب گسترده تر از انفاق می باشد.
«احسان» در قرآن و روایات
با توجه به مطلبی که در مورد معنای این لغت بیان گردید، به نظر می رسد برای فهم درست آن، رجوع به قرآن و روایات و بررسی موارد استعمال این واژه، بهترین روش جهت دست یابی و نزدیک شدن به حقیقت آن باشد؛ لغتی که با مشتقّاتش، فقط در قرآن، قریب به دویست مورد به کار رفته است.
در منطق قرآن، اگر کار نیک به شکل عادی و یا خدای ناکرده به صورت نامناسب انجام پذیرد، نمی تواند مصداق احسان قرار گیرد؛ نظیر این که کمک مالی به دیگران، اگر با منّت و اذیت کردن انجام پذیرد، هیچ گاه احسان نامیده نمی شود:
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تُبْطِلُواْ صَدَقَاتِكُم بِالْمَنِّ وَالأذَى»[۱]
«اى كسانى كه ايمان آورده ايد، صدقات خود را با منّت و آزار، باطل نكنيد»
و نیز در خصوص عبادت و نماز خواندن منافقین می فرماید:
«إِذا قامُوا إِلَی الصَّلاةِ قامُوا کُسالی یُراؤُنَ النَّاسَ وَ لا یَذْکُرُونَ اللَّهَ إِلاَّ قَلیلاً»[۲]
«چون به نماز بايستند، با كسالت برخيزند، با مردم ريا مى كنند و خدا را جز اندكى ياد نمى كنند»
اما در مقابل، هنگامی که کار خوب و شایسته، به زیبایی صورت می پذیرد، احسان بر آن اطلاق می گردد؛ به عنوان نمونه اگر قرآن کریم در این آیه ی شریفه از خدمت به پدر و مادر تعبیر به احسان می نماید:
«وَ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ لا تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئاً وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً»[۳]
«و خدا را بپرستيد و هيچ چيز را همتاى او قرار ندهيد و به پدر و مادر، نيكى كنيد»
یقیناً صورتی اراده شده است که با شایستگی و احترام همراه باشد؛ زیرا عمل فرزندان ممکن است، یکی از سه حالت ذیل را دارا باشد:
الف – بهصورت عادی، نظیر کمک به دیگران.
ب – همراه با منّت از جانب فرزندان.
ج – به زیباترین شکل و با تواضع و مهربانی
و آن چه را که قرآن کریم بر فرزندان لازم شمرده است برطرف ساختن مشکلات مادی و معیشتی والدین، همراه با مهربانی و عطوفت و نیز ابراز محبّت و دل جویی ایشان می باشد.
پدر و مادر به ویژه در دوران کهولت و ناتوانی، نیاز به محبّت دارند و اگر فرزندان بتوانند با یاری خداوند و صبر و بردباری، مشکلات ناشی از کهولت سنّ و کم حوصلگی و بهانه جویی ایشان را تحمّل نمایند و مراقب باشند که کوچک ترین رنجشی برای پدر و مادر رخ ندهد، قطعاً این خدمت، مصداق واقعی احسان و برّ به والدین خواهد بود.
در روایات معصومین صلوات الله علیهم اجمعین نیز، در تبیین خصلت پسندیده ی احسان با تعابیر بلندی روبرو هستیم که به برخی از آن ها اشاره می گردد.
در حدیثی از رسول اکرم صلی الله علیه و آله آمده است:
«الْإِحْسَانُ أَنْ تَعْبُدَ اللَّهَ كَأَنَّكَ تَرَاهُ فَإِنْ لَمْ تَكُنْ تَرَاهُ فَإِنَّهُ يَرَاكَ»[۴]
«احسان آن است که خدا را آن چنان پرستش کنی که گویی او را می بینی و اگر تو او را نمی بینی، او تو را می بیند»
بر اساس این تفسیر، احسان به هرگونه عمل خیری گفته می شود که با انگیزه و نیّت صالح انجام پذیرد و انسان در هنگام عمل، خداوند را با چشم دل ببیند که اگر این امر محقق گردد، مقصود از عبادت حاصل گردیده است.
هم چنین در ذیل آیه ی شریفه:
«إِنَّ اللّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالإِحْسَانِ»[۵]
«به درستی که خداوند به دادگرى و نيكوكارى فرمان می دهد»
که جامع ترین برنامه ی اجتماعی انسان ها می باشد، روایتی از حضرت علی علیه السلام نقل گردیده است که مبیّن حقیقت احسان می باشد:
«الْعَدْلُ الْإِنْصَافُ وَ الْإِحْسَانُ التَّفَضُّلُ»[۶]
«عدل آن است که حق مردم را به آن ها برسانی و احسان آن است که بر آن ها تفضّل کنی»
این آیه به وضوح این مطلب را می رساند که عدالت با تمام قدرت، شکوه و تأثیر عمیقی که داراست، در مواقع بحرانی به تنهایی کارساز نیست، بلکه نیاز به احسان، ایثار، گذشت و فداکاری وجود دارد و جامعه زمانی می تواند از آسودگی و آسایش برخوردار گردد که انصاف و احسان را با هم دارا باشد. هم چنین ممکن است برخی از افراد در جامعه، تحمّل عدالت را نداشته باشند، اما هنگامی که احسان و تفضّل در کنار عدالت شکل گرفت، پذیرش عدالت، برای آنان نیز آسان می شود.
اهمیت و جایگاه احسان
از مطالب مهمی که آیات و روایات اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام به آن رهنمون می گردد، جایگاه ویژه احسان در دین مبین اسلام است که ضرورت توجه به آن را نمایان می سازد؛ به عنوان مثال، هنگامی که خداوند متعال در قرآن، صفات مؤمنین را بیان می دارد و ایشان را با اوصافی، هم چون برپایی نماز، روزه، جهاد در راه خدا، انفاق و ایثار مورد ستایش قرار می دهد، لوح زرین پاداش آنان را، قرار گرفتن در زمره ی محسنین بر می شمارد:
«إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذينَ اتَّقَوْا وَ الَّذينَ هُمْ مُحْسِنُون»[۷]
«در حقيقت خدا با كسانى است كه پروا داشته اند و [با] كسانى [است] كه آن ها نيكوكارند»
«وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ»[۸]
«و آنان که خشم خود را فرو مى برند و از مردم در مى گذرند و خداوند نیكوكاران را دوست دارد»
«وَالَّذِينَ جَاهَدُواْ فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ»[۹]
«و كسانى كه در راه ما كوشيده اند، به يقين راه هاى خود را بر آنان مى نماييم و در حقيقت خدا با نيكوكاران است»
«هُدًى وَ رَحْمَةً لِّلْمُحْسِنِينَ، الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُم بِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ»[۱۰]
«[كه] براى نيكوكاران رهنمود و رحمتى است، [همان] كسانى كه نماز برپا مى دارند و زكات مى دهند و [هم] ايشانند كه به آخرت يقين دارند»
در کلام اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام نیز که خود، قرآن ناطقند، احسان از نشانه های کمال اخلاقی و انسانی شمرده شده است که در این باره به چند روایت از امیرمؤمنان، علی علیه السلام اشاره می گردد:
«عَلَیکَ بالاِحْسانِ فَاِنَّهُ اَفْضَلُ زِراعَةٍ وَ أَرْبَحُ بَضاعَةٍ»[۱۱]
«بر تو باد به نیکوکاری که آن بهترین کشت و سودآورترینِ کارهاست»
و در سخنانی ارزشمند، از احسان به عنوان خوی و سرشت نیکان، تعبیر می نمایند:
«الاحسانُ غَریزَةُ الاخیار وَ الاسائة غَریزة الاشرار»[۱۲]
«نیکی کردن، خوی و سرشت نیکان است و بدی کردن سرشت بدکاران»
«صَنايِـعُ الإحْسانِ مِنْ فَضائِلِ الإنْسانِ»[۱۳]
«نیکوکاری از فضائل انسان است»
هم چنین این روایت زیبا و دل نشین:
«لَوْ رَأَيْتُمُ الْإِحْسَانَ شَخْصاً لَرَأَيْتُمُوهُ شَكْلًا جَمِيلًا يَفُوقُ الْعَالَمِين»[۱۴]
«اگر نیکوکاری مجسّم می شد، بی گمان آن را در شکل و قیافه ای زیباتر از همه جهانیان می دیدید.
صفات اهل احسان
-
انفاق در راه خدا
از ویژگی های محسنین، انفاق در راه خداست که در آیات ذیل به آن اشاره گردیده است:
«وَ أَنْفِقُوا في سَبيلِ اللَّهِ وَ لا تُلْقُوا بِأَيْديکُمْ إِلَى التَّهْلُکَةِ وَ أَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنينَ»[۱۵]
«و در راه خدا انفاق كنيد و خود را با دست خود به هلاكت نیفكنيد و نيكى كنيد كه خدا نيكوكاران را دوست مى دارد»
هم چنین این آیه ی شریفه:
«الَّذِینَ یُنْفِقُونَ فِی السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ وَالْکَاظِمِینَ الْغَیْظَ وَالْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ وَاللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ، وَالَّذِینَ إِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَکَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَمَنْ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلا اللَّهُ وَلَمْ یُصِرُّوا عَلَى مَا فَعَلُوا وَهُمْ یَعْلَمُونَ، أُولَئِکَ جَزَاؤُهُمْ مَغْفِرَةٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَجَنَّاتٌ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الأنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا وَنِعْمَ أَجْرُ الْعَامِلِینَ»[۱۶]
«همانان كه در فراخى و تنگى انفاق مى كنند و خشم خود را فرو مى برند و از مردم در مى گذرند و خداوند نیكوكاران را دوست دارد، و آنان كه چون كار زشتى كنند يا بر خود ستم روا دارند، خدا را به ياد مى آورند و براى گناهانشان آمرزش مى خواهند و چه كسى جز خدا گناهان را مى آمرزد و بر آنچه مرتكب شده اند با آن كه مى دانند [كه گناه است] پافشارى نمى كنند، آنان پاداش شان آمرزشى از جانب پروردگارشان و بوستان هايى است كه از زير [درختان] آن جويبارها روان است، جاودانه در آن بمانند و پاداش اهل عمل چه نيكوست»
در این آیات نیز به چند صفت انفاق کنندگان اشاره شده است:
الف- در راحتی و وسعت انفاق می کنند.
ب- بر خشم خود مسلّط هستند و خشم خود را فرو می برند.
ج- از خطای مردم می گذرند و زمانی که مرتکب عمل زشتی شوند و به خود ستم کنند، زود به یاد خدا می افتند و برای گناهان خود آمرزش می طلبند.
-
شجاعت و استقامت
از دیگر ویژگی های محسنین، شجاعت و استقامت آنان در صحنه ی نبرد با کفّار و تسلیمنشدن در برابر دشمنان است:
«فَآتَاهُمُ اللَّهُ ثَوَابَ الدُّنْیَا وَحُسْنَ ثَوَابِ الآخِرَةِ وَاللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِین»[۱۷]
«پس خداوند پاداش اين دنيا و پاداش نيك آخرت را به آنان عطا كرد و خداوند نيكوكاران را دوست دارد»
-
عفو و گذشت
شخص محسن، در موقعیتی که دین به او دستور عفو و گذشت می دهد، به آن جامه ی عمل می پوشاند:
«فَبِما نَقْضِهِمْ ميثاقَهُمْ لَعَنَّاهُمْ وَ جَعَلْنا قُلُوبَهُمْ قاسِيَةً يُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ وَ نَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُکِّرُوا بِهِ وَ لا تَزالُ تَطَّلِعُ عَلى خائِنَةٍ مِنْهُمْ إِلاَّ قَليلاً مِنْهُمْ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اصْفَحْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنينَ»[۱۸]
«پس به [سزاى] پيمان شكستن شان لعنت شان كرديم و دل هاي شان را سخت گردانيديم [بهطورىكه] كلمات را از مواضع خود تحريف مى كنند و بخشى از آن چه را بدان اندرز داده شده بودند، به فراموشى سپردند و تو همواره بر خيانتى از آنان آگاه مى شوى، مگر [شمارى] اندك از ايشان [كه خيانتكار نيستند] پس از آنان درگذر و چشم پوشى كن كه خدا نيكوكاران را دوست مى دارد»
در این آیه، خداوند به پیامبر صلی الله علیه و آله دستور می دهد که از خیانت پیمان شکنان درگذرد و از آن ها صرف نظر کرده و چشم بپوشد، سپس این گذشت را عامل دوستی خداوند با محسنین بیان می کند.
آثار و برکات احسان
-
معیت خداوند با محسنین
از موضوعاتی که در قرآن و روایات در مورد احسان مطرح گردیده است، بیان آثار و برکات بی شمار این کار پسندیده است که به برخی از آن ها، اشاره می گردد.
خداوند متعال در پنج آیه ی شریفه قرآن کریم، محسنین و نیکوکاران را دوستان خود معرفی می کند که با دقّت در این آیات، به دست می آید، ارزش های والای اخلاقی و انسانی محسنین، موجب چنین لطفی گردیده است و نیز اعلام می دارد: خداوند همان گونه که با مؤمنین و متّقین است، با نیکوکاران نیز هست:
«وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ»[۱۹]
«و در حقيقت، خدا با نيكوكاران است»
هم چنین در سخنان امیرالمؤمنین علیه السلام به این موارد اشاره گردیده است:
-
جلب محبّت
«سَبَبُ المُحَبَّةِ الاِحْسانُ»[۲۰]
«نیکیکردن، سبب و ریسمان محبّت است»
«مَنْ کَثُرَتْ اِحْسانُهُ اَحَبَّهُ اِخْوانُهُ»[۲۱]
«آن که احسانش زیاد باشد، دوستان و برادرانش او را دوست بدارند»
-
بازگشت اثر احسان به نیکوکار
«إنّكَ إنْ أحسَنْتَ فنفسَكَ تُكْرِمُ، و إلَيها تُحْسِنُ»[۲۲]
«تو اگر نیکی کنی، خود را گرامی داشته ای و به خودت نیکی کرده ای»
-
عزّت مندی در سایه احسان
حضرت امیرمؤمنان علیه السلام می فرمایند:
«بِالاِحْسانِ وَ تَغَمُّدِ الذُّنُوبِ بِالْغُفْرانِ یَعْظُمُ الْمَجْدُ»[۲۳]
«با نیکی کردن و چشم پوشی از گناهان، عزّت و احترام و مجد زیاد می شود»
-
زیاد شدن یاران انسان
«مَنْ کَثُرَ اِحْسانُهُ کَثُرَ خَدَمُهُ وَ اَعْوانُهُ»[۲۴]
«آن که احسانش زیاد شود، خدمت کاران و یارانش زیاد گردند»
«الْإِحْسَانُ يَسْتَعْبِدُ الْإِنْسَان»[۲۵]
«نیکی کردن، انسان را بنده می سازد»
«الْإِحْسَانُ يَسْتَرِقُّ الْإِنْسَانَ»[۲۶]
«نیکی کردن، آدمی را به بند می کشد»
«بِالْإِحْسَانِ تُمْلَكُ الْقُلُوب»[۲۷]
«با نیکی کردن، دل ها تصرّف می شود»
-
جایگاه و پاداش مخصوص
به همان میزان که احسان از اهمیت برخوردار می باشد، شخص محسن نیز نزد خداوند متعال از جایگاه و منزلتی رفیع برخوردار است؛ تا جایی که در مورد محسنین، در چهارده آیه قرآن، شاهد این گونه تعابیر می باشیم:
«اِنَّا كَذلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ»[۲۸]
«ما این گونه نیکوکاران را پاداش می دهیم»
«ذلک جزاء الْمُحْسِنِينَ»[۲۹]
«آن است پاداش نیکوکاران»
«اِنَّ رَحمَۀَ اللَّهِ قَرِیبٌ مِنَ الْمُحْسِنِينَ»[۳۰]
«رحمت خدا به نیکوکاران نزدیک است»
« فَإِنَّ اللَّهَ لا يُضيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنينَ»[۳۱]
خدا پاداش نیکوکاران را ضایع نمی گرداند.»
«بَشِّرِ الْمُحْسِنِينَ»[۳۲]
«نیکوکاران را مژده ده»
که همگی گواه بر پاداش ویژه ای است که در انتظار نیکوکاران می باشد؛ اجر و ثوابی که با پاداش دنیوی ایشان، قابل مقایسه نخواهد بود.
-
ایثار تجلی احسان
حضرت علی علیه السلام در این زمینه می فرماید:
«الْإِيثَارُ غَايَةُ الْإِحْسَان»[۳۳]
«ایثار، نهایت احسان و نیکویی است»
چنان چه در مورد زیباترین ایثار و احسان حضرت علی، حضرت فاطمه، امام حسن و امام حسین علیهم السلام، این آیه ی شریفه نازل گردید:
«إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنكُمْ جَزَآءً وَلَا شُكُوراً»[۳۴]
«ما براى خشنودى خداست كه به شما مى خورانيم و پاداش و سپاسى از شما نمى خواهيم»
[۲]. نساء، آیه۱۴۲
[۳]. نساء، آیه۳۶
[۷]. نحل، آیه۱۲۸
[۸]. آل عمران، آیه۱۲۴
[۹]. عنکبوت، آیه۱۶
[۱۰]. لقمان، آیات۳و۴
[۱۱]. غرر الحکم و درر الکلم، ص۴۴۴
[۱۲]. غرر الحکم و درر الکلم، ص۱۱۳
[۱۳]. غرر الحکم و درر الکلم، ص۴۱۹
[۱۴]. غرر الحکم و درر الکلم، ص۸۲۱
[۱۵]. بقره، آیه۱۹۵
[۱۶]. آل عمران، آیات۱۳۴ تا ۱۳۶
[۱۸]. مائده، آیه۱۳
[۲۰]. غرر الحکم و درر الکلم، ص۳۹۵
[۲۱]. غرر الجکم و درر الکلم، ص۶۱۸
[۲۲]. غرر الحکم و درر الکلم، ص۲۶۷
[۲۳]. تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص۳۸۵
[۲۴]. غرر الحکم و درر الکلم، ص۶۲۶
[۲۵]. غرر الحکم و درر الکلم، ص۴۶
[۲۶]. غرر الحکم و درر الکلم، ص۵۷
[۲۷]. غرر الحکم و درر الکلم، ص۳۰۲
[۲۸]. صافات، آیه۸۰
[۲۹]. زمر، آیه۳۴
[۳۱]. هود، آیه۱۱۵
[۳۲]. حج، آیه۳۷
[۳۳]. غرر الحکم و درر الکلم، ص۴۹
[۳۴]. انسان، آیه۹
دیدگاه خود را ثبت کنید
Want to join the discussion?Feel free to contribute!