گریه می کنم برای تاریکی قبرم

سه گانه ی حیات/ خانه ‏ی تنهایی

ورود به عالم قبر و خانه ‏ی تاریکی که تاکنون آشنایی و الفتی با آن وجود نداشته است، به طور قطع هراسناک و غمبار خواهد بود؛ به ‏ویژه آن که با کوله‏ باری از اعمال زشت و ناپسند، به زندانی تنگ و مخوف تبدیل شده و عذاب‏ های الهی، فرد را در بر گرفته باشد؛ منزل گاهی که بر اساس…

**********************************************************************************

پدید آورنده: سید علی شاهچراغی

دسته بندی: خطبه

 

«سه گانه ی حیات/ خانه ‏ی تنهایی»

با خروج روح از بدن انسان مسلمان، عمل تجهیز میت به صورت واجب کفائی بر عهده‏ ی دیگران می ‏آید؛ بنابر این ضروری است، پس از انجام مراحل غسل، آن ‏گونه که در شریعت مقدس وارد گردیده است، با کفنی که از مال حلال تهیه شده باشد، میت را کفن نموده و بر بدنش نماز بخوانند و در قبرستان مسلمانان دفن نمایند. در این بین هم‏ چنین بستن چشمان و دهان میت، شتاب در تجهیز و به خاک سپاری، قرائت قرآن در کنار قبر، صدقه، نماز لیلۀ ‏الدفن و… از آداب و سنت ‏های پسندیده ‏ای است که اقدام به آن می ‏گردد؛ اعمالی که هر یک برکات و فواید بی ‏شماری را برای میت و اطرافیانش به همراه خواهد داشت.

در این بخش از مطالب و به منظور شناخت جایگاه ممتاز مندوبات در دین مبین اسلام، به نکاتی پیرامون سنت مؤکد تشییع جنازه اشاره می ‏گردد تا مقدمه ‏ای باشد جهت ورود به مبحث برزخ و خانه ‏ی سراسر حادثه‏ ی قبر که از مبهم ‏ترین مقاطع حیات آدمی به شمار می ‏رود.

تشییع جنازه

برپایی و حضور در تشییع جنازه‏ ی برادران و خواهران مسلمان، از حقوق مؤمنین محسوب می ‏گردد و سفارشات فراوانی نسبت به آن مطرح گردیده است؛ تا جایی که رسول خدا صلی ­الله علیه و آله درباره ‏ی فواید بی ‎‏شمار آن می ‏فرمایند:

«مَنْ شَيَّعَ جَنَازَةً فَلَهُ بِكُلِّ خُطْوَةٍ حَتَّى يَرْجِعَ مِائَةُ أَلْفِ أَلْفِ حَسَنَةٍ وَ يُمْحَى عَنْهُ مِائَةُ أَلْفِ أَلْفِ سَيِّئَةٍ وَ يُرْفَعُ لَهُ مِائَةُ أَلْفِ أَلْفِ دَرَجَةٍ»[۱]

«هر فردی که جنازه ‏ای را مشایعت نماید، برای او در برابر هر گامی که بر می ‏دارد تا زمانی که مراجعت نماید، صد هزار هزار حسنه در نظر گرفته می ‏شود و صد هزار هزار خطیئه از نامه ‏ی‏ عملش محو می‏ گردد و صد هزار هزار درجه بر درجاتش افزوده می ‏شود.»

در بیانی دیگر از آن ‏حضرت نیز آمده است:

«أَوَّلُ تُحْفَةِ الْمُؤْمِنِ أَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُ وَ لِمَنْ تَبِعَ جَنَازَتَه‏»[۲]

«اوّلين تحفه‏‏ ی مؤمن اين است كه خداوند، او و همه‏ ی كساني كه به دنبال جنازه ‏اش حرکت کرده‏ اند را می ‏آمرزد.»

سنت پسندیده ‏ای که خود به آن اهتمام می ‏ورزیدند و انجام آن را با اعمالی همراه می ‏ساختند:

«وَ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی­ اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ إِذَا تَبِعَ جِنَازَةً غَلَبَتْهُ كَآبَةٌ وَ أَكْثَرَ حَدِيثَ النَّفْسِ وَ أَقَلَّ الْكَلَام‏»[۳]

«رسول خدا صلی ­الله علیه و آله هر گاه به دنبال جنازه ‏ای حرکت می ‏کرد، اندوه وجودش را فرا می ‌گرفت و بیش‏ تر به خود می ‌پرداخت و کم سخن می ‌گفت.»

و نیز مسلمانان را به آرام بودن و سکوت در آن سفارش می ‏کردند؛ چنان ‏چه در حدیث ذیل به ابوذر غفاری فرمودند:

«يَا أَبَا ذَرٍّ، اخْفِضْ صَوْتَكَ عِنْدَ الْجَنَائِزِ وَ عِنْدَ الْقِتَالِ وَ عِنْدَ الْقُرْآن‏»[۴]

«ای ابوذر، صدایت را پایین آور به هنگام تشییع جنازه‏، جهاد و قرائت قرآن.»

وحشت قبر

ورود به عالم قبر و خانه ‏ی تاریکی که تاکنون آشنایی و الفتی با آن وجود نداشته است، به طور قطع هراسناک و غمبار خواهد بود؛ به ‏ویژه آن که با کوله‏ باری از اعمال زشت و ناپسند، به زندانی تنگ و مخوف تبدیل شده و عذاب‏ های الهی، فرد را در بر گرفته باشد؛ منزل گاهی که بر اساس روایت امام صادق علیه ‏السلام هر روزه با بیانی رسا و صریح خود را این ‏طور معرفی می ‏کند:

«أَنَا بَيْتُ الْغُرْبَةِ أَنَا بَيْتُ الْوَحْشَةِ أَنَا بَيْتُ الدُّودِ»[۵]

«من خانه‏ ی غربت و تنهایی هستم؛ من خانه‏ ی وحشتم، من خانه ‏ی كِرم ‏ها هستم.»

امام سجاد علیه ­السلام در دعای ابوحمزه ثمالی با اشاره به مشکلات و دشواری‏ های موجود در قبر، در حالی که اشک از دیدگانش جاری است، برای در امان ماندن از رنج ‏های آن به درگاه خداوند عرضه می‏ دارد:

«فَمَا لِي لَا أَبْكِي أَبْكِي لِخُرُوجِ نَفْسِي أَبْكِي لِظُلْمَةِ قَبْرِي أَبْكِي لِضِيقِ لَحْدِي أَبْكِي لِسُؤَالِ مُنْكَرٍ وَ نَكِيرٍ إِيَّايَ َ أَبْكِي لِخُرُوجِي مِنْ قَبْرِي عُرْيَاناً ذَلِيلًا حَامِلًا ثِقْلِي عَلَى ظَهْرِي أَنْظُرُ مَرَّةً عَنْ يَمِينِي وَ أُخْرَى عَنْ شِمَالِي إِذِ الْخَلَائِقُ فِي شَأْن‏ غَيْرِ شَأْنِي»‏  [۶]

«گريه می ­كنم براى بيرون رفتن جان از بدنم، گريه مى ­كنم براى تاريكى قبرم، گريه مى ­كنم برای تنگى لحدم، گريه مى ­كنم براى پرسش دو فرشته قبر، منكر و نكير از من، گريه مى ­كنم براى درآمدنم از قبر به صورت عريان و خوار، درحالى كه بار سنگينى را بر دوش مى ­كشم، يك بار از طرف راست و بار ديگر از جانب چپ نگاه می ­كنم، هنگامى كه مردمان در كارى جز كار من هستند.»

در این میان، مسدود بودن مسیر کمک‏ رسانی و امداد امامان معصوم علیهم ‏السلام و اولیاء الهی در قبر نیز بر مشکلات آدمی می ‏افزاید و تحمل این لحظات سنگین را دشوارتر می‏ نماید که باید برای رهایی از آن چاره ‏ای اندیشید؛ مشکلی که امام صادق علیه السّلام درباره ‏ی آن فرمود:

«واللّهُ مَا أَخَافُ عَلَيكُم إِلَّا البَرزَخَ، فَأَمَّا إِذَا صَارَ الأَمرُ إِلَينَا، فَنَحنُ أَولى بِكُم‏»[۷]

«به خدا سوگند من بر شما نمى ­ترسم، جز از برزخ؛ اما هنگامی که در قیامت کار به دست ما برسد، ما برای شما سزاوارتریم.»

بر اساس روایات وارده در زمینه ‏ی شفاعت – که به امر خداوند تبارک و تعالی برای پیامبر و ائمّه ‏ی معصومین علیهم ­السّلام و در سطوح پایین­ تر برای علما، شهدا و برخی مؤمنین در نظر گرفته شده است – امکان دست ‏یابی به آن در برزخ وجود نخواهد داشت؛ بلکه برخورداری از شفاعت در عرصه‏ ی قیامت نیز مشروط به تحمل دشواری‏ ها و گرفتاری‏ های سخت عالم برزخ است.

البته این سخن بدان معنا نیست که برای برطرف ساختن و یا کاهش آلام انسان در برزخ هیچ چاره ‏ای وجود ندارد و همگان باید با آن روبرو گردند؛ زیرا حضرات معصومین علیهم ‏السلام، به عنوان امامان هدایت و نجات دهندگان بشریت از گرداب بلایا و مهالک، راه ‏های مطمئن و مؤثری را مطرح کرده ‏اند که با تلاش و مجاهدت عالمان بزرگوار شیعه در کتب روایی، فقهی و اخلاقی جمع گردیده و در اختیار علاقه‏ مندان و سالکان طریق ابدیت قرار گرفته است؛ چنان‏ چه مرحوم شیخ عباس قمی رحمۀ الله علیه در کتاب ارزشمند منازل الآخرۀ، پانزده عمل را متذکر می‏ گردد که هر کدام به منزله‏ ی آبی است بر آتش سوزان مصائب عالم قبر.

آن‏ چه در ادامه می‏ آید، اشاره ‏ای است مختصر به برخی از دستورات نجات بخش اسلام در برابر هجمه‏ و طوفان ترس و اضطراب حضور در قبر:

  • ذکر «لا اله الا الله»

ذکر ارزشمند «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ الْمُبِينُ» از جمله راه‏ های مؤثر در کاهش و برطرف ساختن وحشت قبر است که امام صادق علیه­ السلام آن را بیان نموده‏ اند:

«مَنْ قَالَ فِي كُلِّ يَوْمٍ مِائَةَ مَرَّةٍ «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ الْمُبِينُ» كَانَ لَهُ أَمَانٌ مِنَ الْفَقْرِ وَ أَمْنٌ مِنْ وَحْشَةِ الْقَبْرِ»[۸]

«کسی که روزانه صد مرتبه ذکر «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ الْمُبِينُ» را بگوید، از تنگدستى و وحشت قبر در امان می ‏ماند.»

  • طلب رحمت و فضل الهی

یکی از بزرگان می ‏گوید: وقتی آیۀ‏ الله العظمی شیخ عبد الکریم حائری رحمۀ ‏الله علیه از دنیا رفت، همان شب این عالم بزرگوار را در عالم رؤیا دیدم که در باغی قرار دارد و با خوشحالی از پله‌ های قصری پائین می ‌آید. از ایشان پرسیدم: چه وضعیتی دارید؟ آن مرحوم در جواب، ابیاتی را خواند که امیرالمؤمنین علیه ‎السّلام با انگشت مبارک خویش بر کفن سلمان فارسی نوشتند:

«وَفَدْتُ عَلَی الْکَریمِ بِغَیْرِ زادٍ           مِنَ الْحَسَناتِ وَ الْقَلْبِ السَّلیمِ
    وَ حَمْلُ الزّادِ اَقْبَحُ کُـلِّ شَیْءٍ           اِذَا کَـانَ الْوُفُودُ عَلَی الْکَریـمِ» [۹]

«وارد بر خداوند کریم شدم، بدون زاد و توشه از حسنه و قلب سالم؛ و زشت ‏ترین کارها این است که بر شخص کریم با زاد و توشه وارد شد.»

  • محبت فاطمه و علی (ع)

از رسول خدا صلی ­الله علیه و آله نقل شده است که خطاب به امیرالمؤمنین علیه ­السلام فرمودند:

«يَا عَلِيّ، أَبْشِرْ وَ بَشِّرْ فَلَيْسَ عَلَى شِيعَتِكَ حَسْرَةٌ عِنْدَ الْمَوْتِ وَ لَا وَحْشَةٌ فِي الْقُبُورِ وَ لَا حُزْنٌ يَوْمَ النُّشُور» [۱۰]

«یا علی، بشارت باد بر تو و تو نیز بشارت ده به شیعیانت که نیست برای آنان حسرتی به هنگام مرگ و نیست برای آنان وحشتی در قبر و نیست برای ‏آنان حزن و اندوهی در روز قیامت.»

هم‏ چنین آن حضرت در بیانی گهربار خطاب به سلمان فارسی می ‏فرماید:

«مَنْ أَحَبَّ فَاطِمَةَ ابْنَتِی فَهُوَ فِی الْجَنَّةِ مَعِی وَ مَنْ أَبْغَضَهَا فَهُوَ فِی النَّارِ»

«ای سلمان، هر کس دخترم فاطمه را دوست بدارد، با من در بهشت است و کسی که در دل، کینه ‏ی او را داشته باشد، در آتش جهنم است.»

و در ادامه بیان نمودند:

«يَا سَلْمَانُ، حُبُّ فَاطِمَةَ يَنْفَعُ فِي مِائَةِ مَوْطِنٍ أَيْسَرُ تِلْكَ‏ الْمَوَاطِنِ‏ الْمَوْتُ‏ وَ الْقَبْر»[۱۱]

«ای سلمان، محبت فاطمه در صد مکان به فریاد انسان می ‌رسد که آسان ­ترین آن ‏ها، مرگ و خانه‏ ی قبر است.»

  • رکوع کامل

عمل دیگری که از نقش ویژه‏ ی عبادات در این مسیر حکایت دارد، رکوعی است که به صورت شایسته و کامل انجام پذیرد؛ چنان‏ چه امام صادق علیه ­السلام فرمودند:

«مَنْ أَتَمَّ رُكُوعَهُ لَمْ يَدْخُلْهُ وَحْشَةُ الْقَبْر»[۱۲]

«کسی که رکوعش را تمام نماید، وحشت قبر بر او داخل نخواهد شد.»

  • خوشحال کردن مؤمن

امام صادق علیه­ السلام درباره‏ ی فایده ‏ی خوشحال نمودن دیگران می ‏فرماید:

«به هنگام مرگ، نوری با انسان وارد قبر می ‏شود که او را در مواقف قیامت تا درب بهشت همراهی می ‌کند، اما از مقابل بهشت با شخص مؤمن خداحافظی می ‌کند. وقتی این فرد از او می ‏پرسد: تو کیستی که تا این جا همراه من بودی؟! در پاسخ می ­گوید:

«أَنَا السُّرُورُ الَّذِي كُنْتَ أَدْخَلْتَ عَلَى أَخِيكَ الْمُؤْمِن‏»[۱۳]

«من خوشحالی و سروری هستم که در دل برادر مؤمنت داخل نمودی.»

  • عیادت بیمار

امام باقر علیه ­السلام در روایتی به اهمیت عیادت بیماران اشاره کرده و می ‏فرماید: حضرت موسی علیه ­السلام به هنگام مناجات به درگاه الهی عرضه داشت: خداوندا، به من تعلیم نما آن­ چه از پاداش به عيادت‌ كننده‏ ی مريض مي ‌رسد. خداوند متعال در جواب فرمود:

«أُوَكِّلُ بِهِ مَلَكاً يَعُودُهُ فِي قَبْرِهِ إِلَى مَحْشَرِه‏»[۱۴]

«فرشته ‏اى را در قبر بر شخص عیادت کننده مى ‏گمارم كه تا روز محشر از او سركشي و عيادت کند.»

  • پرداخت صدقه

مرحوم سید بن طاووس از رسول خدا صلی ­الله علیه و آله نقل می ‏کند:

«لَا يَأْتِي‏ عَلَى‏ الْمَيِّتِ‏ سَاعَةٌ أَشَدُّ مِنْ‏ أَوَّلِ‏ لَيْلَةٍ فَارْحَمُوا مَوْتَاكُمْ بِالصَّدَقَةِ»[۱۵]

«هیچ لحظه و ساعتی دردناک ­تر و شدید تر از لحظه‏ ی شب اول قبر برای میت نیست؛ پس با صدقه به فریاد مردگان‏ تان برسید و به آنان رحم کنید.»

  • نماز وحشت

از مستحباتی که در برطرف ساختن وحشت قبر نقش مؤثری دارد و در متون دینی نسبت به آن سفارش زیادی صورت گرفته است، خواندن دو رکعت نماز در شب اول قبر است که توسط مؤمنین و اطرافیان متوفی انجام می ‏پذیرد. در این زمینه مرحوم محدث نوری رضوان ‏الله علیه در کتاب «دارالسلام فی ما یتعلق بالرؤیا و المنام» از استاد خویش آخوند ملا فتحعلی سلطان آبادی که از مشایخ و عالمان بزرگ شیعه محسوب می ‏گردد، نقل کرده است:

«عادت من این بود که هرگاه فردی از دوستان خاندان رسالت از دنیا می ‌رفت و خبر آن به من می ‌رسید، دو رکعت نماز شب دفن (نماز وحشت) برای او می‌ خواندم؛ خواه او را می ‌شناختم یا نمی ‌شناختم و هیچ ‏کس از این عادت من آگاه نبود، تا روزی یکی از دوستان، در راهی من را ملاقات کرد و گفت: دیشب فلان شخص که به تازگی از دنیا رفته بود، را در عالم خواب دیدم و از چگونگی حال او بعد از مرگش پرسیدم. او گفت: من بعد از مرگ در تنگنای سختی قرار گرفتم و هنگام حساب ‏رسی، مرا به سوی عذاب بردند، تا این‏که فلانی (نام شما را برد) دو رکعت نماز برای من خواند؛ همان دو رکعت، مرا از عذاب نجات داد؛ خدا پدرش را رحمت کند که به من چنین احسانی نمود. آن ‏گاه آن شخص از من پرسید، آن دو رکعت نماز، چه نمازی بود. من طریقه خود را در مورد خواندن نماز شب دفن (نماز وحشت) برای او بیان کردم.»[۱۶]

حسن ختام

پایان بخش مطالب، به بیان اعمالی اختصاص می ‏یابد که پیامبر اعظم صلوات ‏الله علیه و آله در مراسم تدفین پیکر فاطمه بنت اسد، مادر مکرمه‏ ی امیرالمؤمنین علیه ‏السلام انجام داده ‏اند؛ به امید آن‏ که یکایک مؤمنین با پیروی از نبی مکرم صلوات ‏الله علیه و آله، در لحظات سخت و دشوار مرگ، تنهایی قبر و وقوع قیامت کبری، از رحمت و لطف بی ‏کران پیامبر اعظم و اهل بیت آن ‏حضرت علیهم ‏السلام بهره ‏مند گردند.

مرحوم ذبیح الله محلاتی در کتاب ارزشمند ریاحین الشریعه در این زمینه می ‏نویسد:

«منقول از روضۀ الواعظین فتال است که از ابن عباس روایت کند که گفت: روزی جناب امیر مؤمنان با دیده گریان خدمت حضرت رسول صلّی ‏اللّه علیه و آله و سلّم شرفیاب شد و می‏ فرمود: «إِنَّا لِلَّهِ‏ وَ إِنَّا إِلَيْهِ‏ راجِعُون‏». آن بزرگوار فرمود: مه یا امیرالمؤمنین. عرض کرد: مادرم فاطمه بنت اسد، دنیا را وداع گفت. رسول خدا چون این بشنید بگریست و فرمود: یا علی، مادر تو تنها نبود، بلکه مادر من هم بود؛ خداوند رحمت کند او را. اکنون این عمامه و این دو جامه بگیر و او را کفن بنما و فرمان بده زنان را در نیکوئی غسل او اهتمام بنمایند؛ پس مرا خبر کن تا متولی امر او بشوم. پس پیغمبر بعد از ساعتی برخاست و رفت؛ چون جنازه ‏اش را درآوردند، بر او نماز گذارد و چهل تکبیر گفت و داخل قبر شد و در میان قبر خوابید و از آن‏ جناب ناله و حرکتی شنیده نشد، و به روایت سمهودی – در کتاب الوفاء فی اخبار دار المصطفی – آن ‏حضرت در قبر قدری قرآن تلاوت کرد، پس بیرون آمد و بروایت سابق چون از امر وی فراغت یافتند، آن بزرگوار نزدیک سرش نشست و فرمود: ای فاطمه، من، محمد، اشرف اولاد آدمم و فخری نیست؛ چون منکر و نکیر آمدند و از تو سؤال کردند: بگو «اللّه ربی و محمد نبی و الاسلام دینی و القرآن کتابی و ابنی امامی و ولیّ». بعد فرمود: «اللهم ثبت فاطمه بالقول الثابت» پس دست راست را بدست چپ زد و خاک از دست خود بریخت و فرمود: قسم به حق آن‏ کسی‏ که جان محمد در قبضۀ قدرت اوست، فاطمه صدای دو دست مرا شنید. پس عمار بن یاسر عرض کرد: «فداک أبی و أمی یا رسول اللّه» نماز گذاردی که به احدی چنین نماز نکردی؟! فرمود: یا ابا الیقضان، فاطمه استحقاق و اهلیت این کارها را دارد؛ چه آن‏ که او مادر من است، بعد از مادرم. با این که فرزندان بسیار داشت از ابوطالب و از ایشان خیر کثیر ظاهر و صادر می ‏شد، مع ذلک سیر می‏ کرد مرا و گرسنه نگاه می ‏داشت آن ‏ها را و به من می پوشانید و آن‏ ها را برهنه وا می ‏گذاشت و به من روغن می ‏مالید و آن ‏ها را پریشان و ژولیده می ‏داشت. ای عمار، چون به دست خود نظر کردم، چهل صف از ملائکه دیدم، از برای هر صفی تکبیری گفتم و در قبر خود را کشانیدم بدون ناله و حرکتی، در آن‏ حال از خدای مسئلت می ‏کردم که فاطمه را برهنه محشور ننماید، هنگامی که مردم در روز محشر برهنه محشور می ‏شوند. یا عمار، قسم به حق آن کسی‏ که جان من به دست اوست، از قبر بیرون نیامدم، مگر آن‏ که دو چراغ از نور، نزد پاهای او دیدم و دو ملک موکل به قبر او یافتم که برای او استغفار می ‏نمایند تا روز قیامت و در خبر دیگر فرمود: ملائکه پر کردند افق را و دری از بهشت برای او باز شد و از برای او فرش بهشتی گستردند و از ریاحین بهشت به جهت او فرستادند. پس فاطمه در روح و ریحان و جنت نعیم است و قبر او روضه ‏ای از ریاض جنت است.» [۱۷]

 

[۱]. وسائل الشیعه، ج۳، ص۱۴۳

[۲]. بحارالانوار، ج۷۵، ص۱۹۵

[۳]. الدعوات للراوندی، ص۲۵۹

[۴]. الامالی للطوسی، النص، ص۵۳۳

[۵]. بحارالانوار، ج۶، ص۲۱۸

[۶]. اقبال الاعمال، ج۱، ص۷۲

[۷]. البرهان فی تفسیر القرآن، ۴، ص۳۶

[۸]. بحارالانوار، ج۸۴ ، ص۴

[۹]. منهاج البراغه فی شرح نهج البلاغه (خویی )، ج۶، ص۶۳

[۱۰]. بحارالانوار، ج۷، ص۱۹۸

[۱۱]. بحارالانوار، ج۲۷، ص۱۱۶

[۱۲]. بحارالانوار، ج۶، ص۲۴۴

[۱۳]. الکافی، ج۲، ص۱۹۰

[۱۴]. الکافی، ج۳، ص۱۲۱

[۱۵]. بحارالانوار، ج۸۸ ، ص۲۱۹

[۱۶]. دارالسلام فی ما یتعلق بالرؤیا و المنام، ج۲، ص۳۴۸

[۱۷]. ریاحین‏ الشریعه، ج۳ ، ص۱۰-۱۱

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

Want to join the discussion?
Feel free to contribute!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.