پس پیامبر صلی ¬الله علیه و آله با قلب خویش از دنیا روی گرداند و یاد آن را در خاطر خود میراند و دوست داشت که زینت دنیا از او نهان بماند

۱۴-سبک زندگی دینی در سیره نبوی / ساده زیستی و خدمت رسانی

این ‏گونه روایات تنها بخشی از احادیثی است که در مورد ساده ­زیستی پیامبر اعظم صلی ­الله علیه و آله نقل گردیده است که به نظر می­ رسد جامع همه ­ی این­ موارد مطلبی است که بزرگان ما در کتب روایی خویش، آن را این‏گونه نقل نموده ­اند…

*************************************************************************

پدید آورنده: سید علی شاهچراغی

دسته بندی: خطبه

سبک زندگی دینی در سیره نبوی

ساده زیستی و خدمت رسانی

۲۸- اصل ساده زیستی

ساده زیستی و پرهیز از تکلّف، یکی از اصول مهم در معیشت و زندگی انسان ‏هاست که در مورد آن، ده ­ها آیه و روایت وارد گردیده است؛ قانونی اساسی که متأسفانه جوامع بشری و اسلامی به جهت غفلت از آن، به مشکلات فراوانی مبتلا گردیده ‏اند. در حالی که فرهنگ غنی اسلام و سیره ممتاز پیامبر صلوات ‏الله علیه وآله و اهل بیت علیهم ­السلام، مردم را به زندگی همراه با قناعت و پرهیز از تشریفات و تجملات دعوت می ‏نمایند، اصرار بر پذیرایی ­های مسرفانه، چشم و هم‏ چشمی ­های فراوان، زندگی ­های تجملاتی و دارای زرق و برق، گره­ های زندگی را پیچیده ­تر و مصائب آن را صد چندان گردانیده است.

تأملی هر چند گذرا در سیره‏ ی رسول اکرم­ صلی ­الله علیه و آله انسان را با نمونه­ های فراوانی از توجه آن بزرگوار به این اصل حیاتی روبرو می ‏سازد و خوشا به حال کسانی که در زندگی خویش، پیامبر اعظم صلوات ‏الله علیه و آله را سرمشق و الگوی خود قرار داده ‏اند؛ چنان ‏چه امیرالمؤمنین علیه ‏السلام فرمودند:

«وَ لَقَدْ كَانَ فِي رَسُولِ اللَّهِ ­صلی ­الله علیه و آله كَافٍ لَكَ فِي الْأُسْوَةِ وَ دَلِيلٌ لَكَ عَلَى ذَمِّ الدُّنْيَا وَ عَيْبِهَا وَ كَثْرَةِ مَخَازِيهَا وَ مَسَاوِيهَا إِذْ قُبِضَتْ عَنْهُ أَطْرَافُهَا وَ وُطِّئَتْ لِغَيْرِهِ أَكْنَافُهَا وَ فُطِمَ عَنْ رَضَاعِهَا وَ زُوِيَ عَنْ زَخَارِفِهَا[۱]

«کافی است که پیامبر خدا صلی ­الله علیه و آله را سرمشق خود قرار دهی. او سرمشق توست در بی ­ارزش بودن دنیا و رسوایی ‏ها و بدی­ هایش؛ زیرا دنیا از او گرفته شد، اما برای دیگران مهیا گردید و او از شیر این مادر ننوشید و از زیبایی ­های آن برکنار داشته شد»

  • پرهیز از سخت‏گیری و ایجاد تکلف

از دستورات مهم رسول خدا صلوات ‏الله علیه و آله اجتناب از تکلف و ایجاد زحمت ‏های بی ‏مورد می ‏باشد تا جایی که فرمودند:

«انی لَا أُحِبُ‏ الْمُتَكَلِّفِين‏»[۲]

«من متکلفان را دوست نمی ­دارم»

در حالات امیرالمؤمنین علیه ‏السلام نیز به عنوان برترین تربیت یافته‏ ی مکتب نبوی صلوات ‏الله علیه و آله نقل گردیده است:

«أَنَّهُ دَعَاهُ رَجُلٌ فَقَالَ لَهُ عَلِيٌّ علیه ­السلام عَلَى أَنْ تَضْمَنَ لِي ثَلَاثَ خِصَالٍ قَالَ وَ مَا هِيَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ قَالَ: لَا تُدْخِلُ عَلَيْنَا شَيْئاً مِنْ خَارِجٍ وَ لَا تَدَّخِرُ عَنِّي شَيْئاً فِي الْبَيْتِ وَ لَا تُجْحِفُ بِالْعِيَالِ قَالَ ذَلِكَ لَكَ فَأَجَابَهُ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِب ٍعلیه ­السلام»[۳]

«‏شخصی علی علیه ‏السلام را به خانه خود دعوت نمود. حضرت فرمود: به شرط آن ­که سه چیز را تضمین نمایی. پرسید: ای امیرمؤمنان، آن سه چیز کدامند؟! فرمودند: این­که از بیرون چیزی برای ما نیاوری و چیزی را که در خانه است از من مضایقه نکنی و به خانواده ­ات اجحاف ننمایی، گفت: پذیرفتم. حضرت نیز دعوت او را اجابت نمودند»

  • ساده ‏زیستی در لوازم خانه

در سیره­ ی رفتاری و کرداری، پیامبر صلوات ‏الله علیه و آله می ‏خوانیم:

روزی وارد خانه فاطمه سلام ‏الله علیها شده و مشاهده کردند فاطمه، دستبندى از نقره به دست دارد و پرده­ ی رنگارنگی بر در آويخته است. تا با این صحنه روبرو شدند با وجود علاقه­ ی فراوانی که به دخترشان داشتند، بدون اين­ كه سخنی بگویند، برگشتند. حضرت زهرا سلام ­الله علیها احساس کردند، پدر اين مقدار از تجمل را نیز براى او نمى ‏پسندد، لذا دستبند نقره را از دست بيرون آورده و به همراه پرده‏، توسط فردی به محضر پدر فرستادند. آن شخص وقتی به محضر حضرت رسید، عرضه داشت: يا رسول اللَّه، این ­ها را دخترتان فرستاده است و فرموده است در هر راهی كه مى ‏دانيد، مصرف نمایید. پیامبر تا این کار فاطمه را مشاهده کردند، چهره‏ ی مبارک ‏شان ‏شكفت و ‏فرمودند: پدرش به قربانش»‏[۴]

البته مشابه این ماجرا، در مورد اتاقی که مربوط به یکی از همسران پیامبر صلی ­الله علیه و آله بوده است، نیز نقل گردیده است:

«وَ يَكُونُ‏ السِّتْرُ عَلَى‏ بَابِ‏ بَيْتِهِ‏ فَتَكُونُ فِيهِ التَّصَاوِيرُ فَيَقُولُ يَا فُلَانَةُ لِإِحْدَى أَزْوَاجِهِ غَيِّبِيهِ عَنِّي فَإِنِّي إِذَ نَظَرْتُ إِلَيْهِ ذَكَرْتُ الدُّنْيَا وَ زَخَارِفَهَا»[۵]

«هنگامی که به خانه آمدند، مشاهده کردند، پرده ­ای آویزان است که در آن، تصاویر و عکس ­هایی وجود دارد. اسم یکی از همسران خود را صدا زده و فرمودند: این پرده را از جلوی چشم من دور کنید، زیرا با دیدن آن به یاد دنیا و زیورهای آن می ­افتم»

امیرالمؤمنین علیه ­السلام نیز بی‏ رغبتی پیامبر صلی ­الله علیه و آله به دنیا و ظواهر آن را این ‏طور بیان نموده ‏اند:

«فَأَعْرَضَ عَنِ الدُّنْيَا بِقَلْبِهِ وَ أَمَاتَ ذِكْرَهَا مِنْ نَفْسِهِ وَ أَحَبَّ أَنْ تَغِيبَ زِينَتُهَا عَنْ عَيْنِه‏»[۶]

«پس پیامبر صلی ­الله علیه و آله با قلب خویش از دنیا روی گرداند و یاد آن را در خاطر خود میراند و دوست داشت که زینت دنیا از او نهان بماند»

  • ساده‏ زیستی در مکان استراحت

امیرالمؤمنین علیه ­السلام هم‏ چنین پیرامون ساده ­زیستی پیامبر صلی ­الله علیه و آله در هنگام استراحت می فرماید:

«وَ كَانَ يَنَامُ عَلَى الْحَصِيرِ لَيْسَ‏ تَحْتَهُ‏ شَيْ‏ءٌ غَيْرُه‏»[۷]

«رسول خدا صلی ­الله علیه و آله بر روی حصیر می ­خوابید، در حالی که غیر آن حصیر، چیزی زیر ایشان نبود»

و در سیره­ ی ایشان نقل گردیده است:

«و ما عاب رسول الله صلّى الله عليه و آله و سلّم مضجعا، إن فرشوا له اضطجع و إن لم يفرش اضطجع على الارض»[۸]

«هيچ ­گاه به بسترى كه براى او در نظر مى­ گرفتند، تا بنشيند يا بخوابد، خرده نمى­ گرفت. اگر چيزى پهن مى كردند، بر روى آن مى­ خوابيد و اگر پهن نمى ­كردند، روى زمين مى ­خوابيد»

شهید مطهری رحمۀ الله علیه نیز حدیثی را از اهل سنت نقل کرده است مبنی بر این ­که خلیفه‏ ی دوم در شرایطی خاص، وارد اتاق پیامبر اکرم صلی ­الله علیه و آله شد [آن ­گاه که حضرت از همسران‏ شان اعراض کرده و آ­ن­ ها را بین طلاق و صبر کردن به زندگی ساده مخیّر نموده بودند؛ زیرا عده ‏ای از زن ­ها گفته بودند: زندگی ما ساده است و باید از غنائمی که به دست می ­آید به ما هم برسد. حضرت فرمودند: زندگی من زندگی ساده ­ای است، اگر می خواهید، صبر کنید و بسازید و اگر نمی­ خواهید، حاضرم شما را طلاق داده و چیزهایی نیز به شما بدهم که همه گفتند: نه ما با زندگی ساده می ­سازیم] او وقتی مطلع شد، حضرت از همسران خویش ناراحت شده ‏اند، خدمت حضرت رسید تا با پیامبر صلوات ‏الله علیه و آله صحبت کند، اما فرد سیاه ­پوستی که به عنوان دربان مقابل خانه ایستاده بود، مانع از ورود او گردید. عمر می‏ گوید: به او گفتم: به حضرت بگو، عمر آمده است. این شخص رفت و خبر آورد که حضرت جوابی ندادند. عمر می ‏گوید: من رفته و دو­باره آمدم و اجازه خواستم، اما باز هم جواب ندادند. تا این ‏که وقتی برای بار سوم مراجعه کردم، اجازه دادند. هنگامی ‏که وارد خانه شدم، مشاهده کردم پیامبر اکرم صلی ­الله علیه و آله در اتاقی استراحت می ­کنند که فقط فرشی از لیف خرما در آن افتاده است. حتی موقعی که حضرت از جای خود حرکت کردند، مشاهده کردم خشونت فرش، بر بدن مبارک حضرت اثر گذاشته است. این موجب شد که ناراحت شوم؛ لذا به حضرت عرض کردم: چرا باید وضع شما این­گونه باشد؟! چرا کسری­ ها و قیصر ها و امثال این ­ها غرق در تنعم باشند و شما که پیامبر خدا هستید، در چنین وضعی باشید؟! اما تا این حرف­ را گفتم، حضرت ناراحت شده و از جا برخاسته و فرمودند: «این مهملات چیست که می گویی؟! آیا دنیا در نظر تو جلوه کرده است؟! آیا این وضعیت برای من محرومیت و نعمت برای آن ­هاست؟ به خدا قسم، این­ ها نصیب مسلمین می‏ شود و برای کسی افتخار نیست»[۹]

  • ساده ‏زیستی در خوردن و آشامیدن

امام باقر علیه ­السلام درباره ‏ی ساده ­زیستی رسول خدا صلی­ الله علیه و آله به هنگام تناول غذا می ­فرماید:

«وَ كَانَ يَأْكُلُ‏ عَلَى‏ الْحَضِيضِ‏ وَ يَنَامُ‏ عَلَى‏ الْحَضِيض‏»[۱۰]

«به هنگام خوردن غذا، در پايين مجلس مى ­نشست و در همان­ جا نیز مى ­خوابيد»

و نیز فرموده ‏اند:

«عَيْشَ رَسُولِ اللَّهِ­ صلی ­الله علیه و آله فَإِنَّمَا كَانَ قُوتُهُ‏ الشَّعِيرَ وَ حَلْوَاهُ‏ التَّمْرَ وَ وَقُودُهُ السَّعَفَ إِذَا وَجَدَه‏»[۱۱]

« رسول خدا صلی ­الله علیه و آله در زندگی، غذایش جو و شیرینی ‏اش خرما و هیزمش پوست درخت خرما بود، اگر به دست می آورد!»

  • ساده ‏زیستی در لباس

در سیره حضرت آمده است که همواره لباس ساده ­­ای به تن داشتند و از تجمل دوری می ­نمودند:

«كان صلّى الله عليه و آله و سلّم، يلبس من الثياب، ما وجد من إزار و رداء أو قميص أو جبّة أو غير ذلك»[۱۲]

«پیامبر اکرم صلّى ­الله عليه و آله و سلّم، هر لباسی را که می ­یافت، مانند روپوش، پیراهن، عبا و غیر این ­ها می پوشید»

  • نشستن با فقرا و ضعفاء

یکی از نشانه ­های ساده­ زیستی حضرت رسول صلوات الله علیه و آله، نشستن با فقرا و مساکین می ‏باشد که به علی بن ابی طالب علیه ­السلام نیز آن را توصیه می ­فرمودند:

«يَا عَلِيُ!، إِنَ‏ اللَّهَ‏ وَهَبَ‏ لَكَ‏ حُبَ‏ الْمَسَاكِينِ‏ وَ الْمُسْتَضْعَفِينَ فِي الْأَرْضِ فَرَضِيتَ بِهِمْ إِخْوَاناً وَ رَضُوا بِكَ إِمَاما»[۱۳]

«ای علی، همانا خداوند دوستی مساکین و مستضعفین را به تو عطا فرمود، پس تو به برادری آنان خشنود شدی وآنان به امامت تو خشنود گردیدند»

  • ساده‏ زیستی در ارتباط با مردم

انس بن مالک، وجهی دیگر از ساده­ زیستی رسول خدا صلی ­الله علیه و آله را بیان نموده است:

«كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلی ­الله علیه و آله يَعُودُ الْمَرِيضَ وَ يَتْبَعُ الْجَنَازَةَ وَ يُجِيبُ دَعْوَةَ الْمَمْلُوكِ وَ يَرْكَبُ الْحِمَار»[۱۴]

«رسول خدا صلی ­الله علیه و آله به عیادت بیمار می ­رفت و در تشییع جنازه شرکت می ­کرد و دعوت بندگان را قبول می ­کرد و بر الاغ سوار می ­شد»

این ‏گونه روایات تنها بخشی از احادیثی است که در مورد ساده ­زیستی پیامبر اعظم صلی ­الله علیه و آله نقل گردیده است که به نظر می­ رسد جامع همه ­ی این­ موارد مطلبی است که بزرگان ما در کتب روایی خویش، آن را این‏گونه نقل نموده ­اند:

«و كانَ خَفيفُ المَؤنَة»[۱۵]

«رسول خدا کم خرج بود و با اندک به سر می برد»

بر این اساس ضروری است با توجه به زندگی دور از تجمل و بسیار ساده پیامبر اعظم صلی ­الله علیه و آله و اهل بیت علیهم ‏السلام و سفارشات مکرر ایشان که بخشی از آن در کتب روایی، تحت عناوین «الیسر فی المؤنه» و «الزهد فی المعیشۀ» آمده است، بکوشیم درسی آموخته و دنباله‏ رو ایشان باشیم و ساده زیستی را تمرین نماییم؛ چرا که فرموده‏ اند:

«أوَّلُ الزُّهدِ التّزَهّد»[۱۶]

«سرآغاز پارسايي، پارسايي ­نمايي است»

اگر چه در این میان مشکلات فراوانی وجود دارد که می­ باید نسبت به بر طرف ساختن آن­ اهتمام نمود؛ چشم و هم ­چشمی ­ها، رقابت خانواده­ ها در برگزاری مراسم ازدواج در هتل‏ های گران ­قیمت، با مخارج کلان و غذاهای گوناگون، تنها نمونه ‏ای از زشتی و پلیدی این بیماری خطرناک است که جامعه را به پرتگاهی دهشتناک سوق داده است و هر چه زودتر باید نسبت به آن چاره اندیشی نمود و فکری کرد. متأسفانه مهریه­ های سنگین و هزینه ­های فراوان ازدواج، نسل جوان را از ازدواج­ به موقع، دور نگه­ داشته و افزایش سن ازدواج دختران و پسران را موجب گردیده است و روز به ­روز نیز بر معضلات و مشکلات خانواده­ ها می ‏افزاید؛ امری که سادگی در آن، دستور دین و سنت نبوی می ‏باشد و ازدواج مبارک حضرت فاطمه زهرا سلام ­الله علیها و امیرالمؤمنین علیه ‏السلام که با کمترین مهریه، جهیزیه و هزینه برپا گردید؛ نمونه‏ ای روشن از آن است، وصلت خجسته‏ ای که در تاریخ مثل و مانندی نداشته و نخواهد داشت.

هم­ چنین می ­باید با الگوگیری از زندگی معصومین علیهم ­السلام در جهت زدودن تکلّفات دست‏ و پا گیر در زمینه ‏ی خوراک، پوشاک و مسکن اقدام نماییم تا مبادا به سبب عدم توجه به این امور و به واسطه‏ ی اشتباه و خطای محاسباتی عمری را با اضطراب­ و تلخ­ کامی­ سپری نماییم و از آرامش روح و روان بی­ بهره مانیم.

در این خصوص اگر کمی به اطراف خود بنگریم می­ توانیم از زندگی ساده‏ و برخوردار از صفا و صمیمیت و نشاط روستانشینان و شهرهای دوردست درسی برگیریم که چگونه از کسالت­ های ناشی از زندگی ماشینی و بی ‏روح و هزینه ‏های نادرست به دور می ­باشند.

۲۹- اصل خدمت‏ رسانی

در این بخش، هم ‏چون مطالب گذشته به بیان شواهدی از سیره ‏ی گفتاری و رفتاری پیامبر اعظم صلوات ‏الله علیه و آله در زمینه‏ ی خدمت ‏رسانی می ‏پردازیم.

از آن‏ حضرت صلوات ‏الله علیه و آله در اهمیت خدمت رسانی و یاری به مسلمانان نقل گردیده است:

«أَيُّمَا مُسْلِمٍ خَدَمَ قَوْماً مِنَ الْمُسْلِمِينَ إِلَّا أَعْطَاهُ اللَّهُ مِثْلَ عَدَدِهِمْ خُدَّاماً فِي الْجَنَّةِ»[۱۷]

«هر مسلمانى كه گروهى از مسلمانان را خدمت كند، خداوند به تعداد آنان در بهشت به او خدمتكار عطا می ‏کند»

خصلتی که خود در آن پیش ‏گام بودند:

«وَ كَانَ مِنْ سِيرَتِهِ فِي جُزْءِ الْأُمَّةِ إِيثَارُ أَهْلِ الْفَضْلِ بِإِذْنِهِ وَ قَسَّمَهُ عَلَى قَدْرِ فَضْلِهِمْ فِي الدِّينِ فَمِنْهُمْ ذُو الْحَاجَةِ وَ مِنْهُمْ ذُو الْحَاجَتَيْنِ وَ مِنْهُمْ ذُو الْحَوَائِجِ فَيَتَشَاغَلُ وَ يَشْغَلُهُمْ فِيمَا أَصْلَحَهُمْ وَ أَصْلَحَ الْأُمَّةَ مِنْ مَسْأَلَتِهِ عَنْهُمْ وَ إِخْبَارِهِم‏ بِالَّذِي يَنْبَغِي وَ يَقُولُ لِيُبَلِّغِ الشَّاهِدُ مِنْكُمُ الْغَائِبَ وَ أَبْلِغُونِي حَاجَةَ مَنْ لَا يَقْدِرُ عَلَى إِبْلَاغِ حَاجَتِهِ فَإِنَّهُ مَنْ أَبْلَغَ سُلْطَاناً حَاجَةَ مَنْ لَا يَقْدِرُ عَلَى إِبْلَاغِهَا ثَبَّتَ اللَّهُ قَدَمَيْهِ يَوْمَ الْقِيَامَة»[۱۸]

«روش آن بزرگوار اين ‌گونه بود كه اهل فضل را به اندازه‏ ی فضل‏ شان در دين، بر ديگران ترجيح مي ‏دادند. بعضي از آنان يك حاجت داشتند، بعضي دو حاجت و بعضي بيش ‏تر، پس به آن ‌ها مي‏ پرداختند و ایشان را به آن ‏چه  باعث اصلاح ‏شان و اصلاح امّت بود، از جمله با جوياشدن از احوال ‏شان و نيز گفتن مطالب لازم مشغول مي ‌كردند، و مي‌ فرمودند: افراد حاضر به افراد غائب ابلاغ كنند که هر كس به من‏ دسترسي ندارد، حاجتش را به من برساند، زيرا هر فردی، نياز نيازمندي را كه خود قادر به بر طرف ساختن آن نیست، به حاكم برساند و مطرح نمايد، خداوند او را در قيامت ثابت قدم خواهد فرمود»

و در بیانی آمده است:

«و كان لا يجلس إليه أحد و هو يصلى إلا خفف صلاته و أقبل عليه، فقال أ لك حاجة فإذا فرغ من حاجته عاد إلى صلاته»[۱۹]

«هرگاه رسول اكرم صلّى ‏اللّه علیه و آله نماز مى خواندند و كسى نزد ايشان مى نشست، نماز خود را كوتاه نموده و به او رو مى ‏کردند و مى ‏فرمودند: آيا خواسته ‏اى دارى؟ و بعد از آن كه حاجتش را برآورده مى ‏ساختند، به نماز بر مى ‏گشتند»

امام صادق علیه ‏السّلام نیز می ‏فرمایند:

«إنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص أَتَاهُ رَجُلٌ مِنَ الْأَنْصَارِ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنِّي اشْتَرَيْتُ دَاراً فِي بَنِي فُلَانٍ وَ إِنَّ أَقْرَبَ جِيرَانِي مِنِّي جِوَاراً مَنْ لَا أَرْجُو خَيْرَهُ وَ لَا آمَنُ شَرَّهُ قَالَ فَأَمَرَ رَسُولُ اللَّهِ ص عَلِيّاً وَ سَلْمَانَ وَ أَبَا ذَرٍّ قَالَ وَ نَسِيتُ وَاحِداً وَ أَظُنُّهُ الْمِقْدَادَ فَأَمَرَهُمْ أَنْ يُنَادُوا فِي الْمَسْجِدِ بِأَعْلَى أَصْوَاتِهِمْ أَنَّهُ لَا إِيمَانَ لِمَنْ لَمْ يَأْمَنْ جَارُهُ بَوَائِقَهُ فَنَادَوْا ثَلَاثاً ثُمَّ أَمَرَ فَنُودِيَ أَنَّ كُلَّ أَرْبَعِينَ دَاراً مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ وَ عَنْ يَمِينِهِ وَ عَنْ شِمَالِهِ يَكُونُ سَاكِنُهَا جَاراً لَه‏»[۲۰]

«همانا شخصى از انصار نزد پیامبر صلّى ‏اللّه علیه و آله آمده و گفت: اى رسول خدا من خانه ‏اى را در محلّه ‏ی فلان قبيله خريده‏ ام و نزديك‏ ترين همسايه‏ ی من كسى است كه نه اميدی نسبت به او دارم و نه از شرّش در امانم، حضرت رسول صلّى ‏اللّه علیه و آله به علی علیه ‏السلام، سلمان و ابوذر و شخص ديگرى كه نامش را فراموش كرده و احتمالًا مقداد بود [راوی نام شخص چهارم را فراموش کرده است] دستور دادند كه در مسجد و با صداى بلند اعلان نمایند: ايمان ندارد كسى كه همسايه ‏اش از شرّ و آزار او در امان نباشد. پس سه مرتبه اعلام كردند و بعد از آن نیز دستور دادند كه اعلان گردد: هر خانه ‏اى از روبرو و از پشت سر و سمت راست و چپ تا چهل خانه، از همسايگان انسان مى ‏باشد»

 

[۱]. نهج البلاغه، خطبه۱۶۰

[۲]. الکافی، ج۶، ص۲۷۶

[۳]. الخصال، ج‏۱، ص۱۸۹

[۴]. مجموعه‏ آثاراستاد شهيد مطهرى، ج‏۱۶، ص۹۳

[۵]. نهج البلاغه، خطبه۱۶۰

[۶]. نهج البلاغه، خطبه۱۶۰

[۷]. بحارالانوار، ج ۱۶، ص۲۳۵

[۸]. مهجة البیضاء، ج۴، ص۱۲۹

[۹]. مجموعه آثار شهید مطهری، ج۱۹، ص۵۴۴

[۱۰]. وسائل الشيعة، ج‏۲۴، ص۲۵۵

[۱۱]. الكافي ، ج‏۲، ص۱۳۸

[۱۲]. مهجة البیضاء، ج۴ ، ص۱۴۰

[۱۳]. بحار الأنوار، ج‏۳۹، ص۳۰۶

[۱۴]. مکارم الاخلاق، ص۱۵

[۱۵]. وسائل الشیعه، ج۵، ص۵۴

[۱۶]. غرر الحكم و درر الكلم، ص۱۸۹

[۱۷]. وسائل الشيعة، ج‏۱۶، ص۳۸۰

[۱۸]. عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج‏۱، ص۳۱۷و۳۱۸

[۱۹]. إحياء علوم الدين، جلد۷، ص۱۱۳

[۲۰]. بحار الأنوار، ج‏۷۱، ص۱۵۲

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

Want to join the discussion?
Feel free to contribute!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.